- تربیت اسلامی / تربیت فرزندان در اسلام
- /
- تربیت فرزندان در اسلام2008
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد، راستین وعدهی امانتدار. خداوندا ما را از تاریکیهای نادانی و توهم به نور معرفت و لجنزار از شهوات به بهشت برین الهی بیرون ببر.
برادران گرامی، با درس سوم از درسهای تربیت فرزندان در اسلام و تربیت ایمانی در خدمت شما هستیم.
پسر شما ادامه دهندهی نسل شماست پس از هر کس سزاوارتر به شناخت حقیقت دین است:
برادران، خداوند جل وجلاله میفرماید:
﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً ﴾
﴿ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم ﴾
این آیه تأکید میکند که مسائل دینی از نظر تعداد کامل است و از نظر نوع روش پرداخت به آن نیز کمال یافته است. پس کامل بودن هم از نظر تعداد و هم از نظر نوع است.
﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً ﴾
﴿ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم ﴾
بنابراین سزاوارترین شخص در زندگی شما برای شناخت حقیقت این دین پسر شماست زیرا او ادامه دهندهی نسل شماست، خوشبختی او مایهی خوشبختی شما و بدبختیاش باعث بدبختی شما نیز میشود چراکه ارتباط پسرتان با شما ارتباط بسیار تنگاتنگی است، او تقدیر شما و شما تقدیر او هستید.
به این ترتیب موفقیت در تربیت فرزندان سعادت بخش است و آیه شریفهی زیر مؤید این معناست جایی که خداوند عز وجل میفرماید:
﴿ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
﴿ پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان ﴾
پدر بودن مسئولیت بزرگی است:
چیزی که قلب انسان را میشکند این است که پدری است که این مسئولیت مهم و والا به او واگذار شده است از مسئولیت تربیت فرزندان گرفته تا شناساندن دین، ارکان ایمان، ارکان اسلام، شناساندن سنت نبوی به آنان، آموزش احکام شریعت به آنان حال خود این پدر در سطح این دعوت نیست، و کسی که چیزی ندارد؛ نمیتوانند آن را ببخشد.
با توجه به تجربههای زیاد و حقایق دقیقی که از نظر گذراندهام، معتقدم که بسیاری از اشتباهات فرزندان ناشی از اشتباهات پدران و مادران است. کودک مانند خمیر است. کودک موجودی بیگناه و پاک است. اگر در مقابلش دروغ بگویید در حقیقت دروغ را به او آموخته اید. اگر در مقابل دیدگان او در انجام نماز سهل انگاری کنید، بیتوجهی به نماز را به او آموزش دادهاید، اگر از سخنان زشت و ناپسند در مقابل او استفاده کنید، این نوع سخن گفتن را به او آموختهاید. من بیشتر اشتباهات دانش آموزان را در مدارس به معلمان و بیشتر اشتباهات فرزندان در خانه را به پدران و مادران نسبت میدهم.
پیش از آن که خشم بگیرید، قبل از فوران خشونت و پیش از ایجاد پریشانی و پیش از آن که کاسهی خشم خود را بر فرزندتان خالی کنید، اندکی بیندیشید شاید خود شما مقصر باشید!
پس اولین حقیقت این است که: پدر بودن مسئولین بزرگی است. پدر رهبر، الگو، نمونه، معلم و قبلهی فرزندان خود میباشد.
به این ترتیب وقتی فرزندان آن چنان که باید نیستند، قلب پدر پاره میشود و احتمالا باید به چنین پدری گفت پشیمانی دیگر سودی ندارد.
وظیفهی انسان این است که به پسرش اهمیت دهد و همه چیز را دربارهاش بداند:
میخواهم بر نکتهای تاکید کنم که اکثر پدران وقتی فرزندانشان را مطلوب نمییابند، آن را بهانه قرار میدهند. میگوید: پیامبرمان نوح هم پدر بود. این یک مغالطهی بزرگ است. پیامبرمان نوح انسانی بزرگ بود. وقتی تمام تلاش، انرژی، وقت و تجربهتان را برای تربیت فرزندتان به خرج میدهید پس از آن وی نیز مختار است. در این حالت نادر که درصدش یک در صد هزار است؛ شما معذور هستید. اما کسی که نه فرزندش را آموزش داده، نه راهنماییهای درستی به او نموده، نه الگو نه پند و اندرز صحیحی به او ارائه داده و نه دربارهی دوستانش پرسیده است.
برادران ارجمند، آیا باور میکنید که پدر، مادر، مدرسه، برادران و خواهران بزرگتر، استاد دانشگاه همه و همه بیش از چهل درصد تأثیر ندارند و دوست ناباب 60% تاثیر دارد. اگر ندانید دوست پسر شما کیست و دوست دختر شما کیست شما گیج خواهید بود. مهمترین چیزی که بر فرزندتان تاثیر دارد، دوست او است. پدران موفق بسیار دقیق از دوستان فرزندانشان آگاهی پیدا میکنند. و مادران موفق نیز با دقت فراوان در پی شناخت دوستان دخترانشان هستند.
سیدنا نوح یک مورد ويژه و حالتی نادر است. انسانی که تمام سعی و تلاش خود را کرده است و این پسر نیز از اختیار برخوردار است.
چیزی که در علم اصول فقه مفهوم برعکس نامیده میشود. خداوند میفرماید:
﴿ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً ﴾
﴿ چرا كه اگر تو آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مى كنند و جز پليدكار ناسپاس نزايند ﴾
معنای عکس، آن مؤمنان چه میزایند؟ فرزند مؤمن و متقی. طبیعی است که خانهای که تمیز باشد، سخنان زشت و نامناسب در آن نباشد، نمازها سر وقت خوانده شود، پدر مهربان، پرهیزگار و نمازخوان باشد، مادر حجاب داشته باشد، لهو و لعب وجود نداشته باشد، گناه نباشد، این خانه مبارک است، معنویت در آن هست، جلسههای معنوی وعلمی، دوستان پدر اشخاص بسیار محترمی میباشند. دوستان مادر، زنان پایبند و باحجاب میباشند. از این خانهی پاک انتظار دارید چه فرزندی به دنیا آید؟ فرزندان مؤمن.
ای پدر، به نظر من بیشترین اشتباهات پسرت از تو به او منتقل میشود؛ یا از سهل انگاری تو در راهنمایی او ناشی شده و یا از این که تو برایش الگو و اسوهای نبودی. پس وظیفهات این است که به فرزند خود اهمیت بدهی.
به شما القا شده که بیشتر اشتباهات دانشجویان در دانشگاه ناشی از استاد آنان است و با قیاس بر اهمین امر، بیشترین اشتباهات فرزندان ناشی از اشتباهات پدر و مادر است.
انسان تنها زمانی خوشبخت است که فرزندش مطلوب نظر او باشد پس باید به فرزندان توجه کرد:
برادران ارجمند، باری سایت بی بی سی را در اینترنت باز نمودم. تیتری با عنوان آزار جنسی کودکان به چشمم خورد. روی آن کلیک کردم و انتظار یکی دو صفحه مطلب داشتم. اما حدود 180 صفحه در این برنامه وجود داشت. اعترافات کودکان از آزارهای جنسی که بر سرشان آمده است. بیشتر تجاوز کنندگان از اقوام و خویشان این کودکان بوده که در گردش یا تفریحی به با استفاده از غفلت پدر و مادر که فرزندانشان را در پارک یا مکانی خاص، به این عمل دست زدهاند. بیشتر این اتفاقات ناشی از غفلت پدران و مادران نسبت به فرزندان است. آزار جنسی به کودکان پیامدهای بسیار خطرناکی دارد. بیشترین انحرافات جنسی جوانان در بزرگسالی ناشی از آزارهای جنسی زمان کودکی آنان است. سخن در این باره زیاد است.
به خدا سوگند، به خدا و باز هم به خدا سوگند که هرگز به خوشبختی و سعادت نخواهید رسید مگر زمانی که فرزندانتان مطلوب نظرتان باشند.
پدری به من میگفت: به خدا سوگند اگر فرزندم با خودرو زیر گرفته شود و بمیرد من جشن میگیرم. این پدر بسیار به تنگ آمده است. فرزند بزرگترین عامل خوشبختی والدینش میشود و فرزندی دیگر باعث بدبختی و سیه روزی آنان میگردد. هر چه بکارید همان میدروید.
گاهی پدر از پسرش میپرسد که آیا نماز خوانده است؟ این بسیار زیباست. اما نماز تنها کافی نیست. آیا ایمان را به او آموختهاید؟ ارکان ایمان را چطور؟ با او نشستهاید؟ کسی را مسئول آموزش او کردهاید؟ او را به مدرسهی دینی فرستادهاید؟ یعنی چه زمانی باید پدر پسرش را به مدرسهی دینی بفرستد؟ این یک تراژدی است. اگر سطح نمراتش پایین باشد؛ ب دانشکدهی الهیات واگر نمراتش بالا باشد، به دانشکدهی پزشکی میفرستد. هیچ پدری از این پدران مسلمان که بر نابود شدن دین افسوس میخورند، نمیپذیرند که در صورت موفقیت پسرشان در پزشکی او را به مدرسهی دینی یا رشتهای از علوم دین بفرستند!
با یک پدر بسیار عاقل برخورد داشتم. به من گفت: پسرم در سطح استان مقام اول را آورده است.. به من گفت: چون اول شده بود من تحصیل در دانشکدهی علوم شرعی را برایش برگزیدم. نزدیکان او وی را سرزنش کردند که این پسر باید در رشتهی پزشکی درس میخواند. او سخن بسیار دردناکی گفت. گفت: به خدا سوگند اگر استعدادش کم میبود او را به هر رشتهی درسی در دانشگاه میفرستادم تا درس بخواند اما وقتی دیدم استعداد بسیاری دارد برایش تحصیل در دانشکدهی علوم شرعی را ترجیح دادم به این امید که خداوند او را یکی از دعوتگران بزرگ بگرداند و من با این کار خوشبخت شوم.
همهی پدران و مادران باید در آموزش فرزندانشان حریص باشند، تا از بزرگان امت گردند:
متأسفانه مسألهی دردناکی در زندگی ما وجود دارد. نخبگان در پزشکی دمشق، درجهی پایینتر، پزشکی حلب، پایینتر داروسازی، پایینتر مهندسی، پایینتر داده شناسی. چه کسانی برای شریعت ماندند؟ آنان که استعداد کمتری دارند. در میان دعوتگران ما هیچ نخبهای نیست. استعداد نیست. ابداع و ابتکار و قدرت استدلال و سخنان رسا وجود ندارد. دعوتگران ما از درجهی دهم هستند. کجایند پدرانی که غیرت دینی دارند؟ چه عاملی مانع از این میشود که یکی از فرزندان موفقتان یکی از سرشناسان دین باشد؟ باید بگویید فرزندمان دارای بورد تخصصی است اما وقتی انسان در راه دعوت به خدا باشد و عامل هدایت میلیونها نفر به سوی او شده باشد، تمام کسانی که با برنامهی پدرانشان هدایت یافتهاند در کارنامهی پدران ثبت میگردند.
﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ ﴾
﴿ و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى كاهيم ﴾
برادران، پدر چیزهای زیادی از دست میدهد. اما پدر عاقل کسی است که آنچه در زندگی خود از دست میدهد را با فرزندانش به دست آورده و تکمیل کند. نکته اینکه اگر پدری بیسواد یا مادری تحصیل نکرده است، بسیار نسبت به آموزش و تحصیل فرزندشان کوشا و حریص هستند.
پدر عاقل کسی است که آنچه در زندگیاش از دست داده را توسط فرزندانش به دست آورد:
ای پدر تا زمانی که فرزندانت ادامه دهندهی راه تو باشند هر چیزی را در زندگی از دست دادهای را میتوانی از طریق آنان بیابی.
در یکی از کشورهای عرب یکی از ممتازترین دانشگاهها را بازدید کردم. یک روز کامل در آنجا حضور داشتم. دانشکدهها، سالنها، آزمایشگاهها و کافینتها را نیز گشتم و دیدم. دانشجویان دختر و پسر برای استقبال من آمدند. دختران دانشجو همه محجبه بودند. اما من از تعجب حیران ماندم وقتی شنیدم که بنیانگذار این دانشگاه، شخصی بیسواد است. از شدت دردی که در وجودش آمده بود میخواست کوتاهی خودش را با آموزش فرزندان امت جبران کند.
یکی از علمای دمشق دربارهی مردی در شهر صعید مصر برایم سخن میگفت که فرزندش را به الازهر فرستاده و پس از پنج سال به روستای خود بازگشته و به عنوان خطیب مسجد اولین خطبه را که خوانده پدرش از شدت گریه در آستانهی مرگ قرار گرفته بود. همهی مردم گمان میکردند این گریه از شادی این است که فرزندش یک عالم شده است اما در حقیقت این گونه نبود. این گریه از شدت درد بود. گریه از افسوس بر این بود که 55 سال بیسواد و ناآگاه سپری کرده است. در روز بعد بر چارپای خود سوار شد و به سمت قاهره راه افتاد. مسافتی حدود هزار کیلومتر را پیمود. مسافتی که نیاز به یک ماه راهپیمایی این چنینی دارد. به قاهره رسید. پرسید ازعر کجاست؟ ازعر چیست؟ محل درس خواندن. به او گفتند: الازهر. او نام دانشگاه را نمیدانست. ولی به آن دانشگاه رفت و خواندن و نوشتن را در پنجاه و پنج سالگی آموخت. سپس قرآن را یاد گرفت. و تا نود و شش سالگی زندگی کرد و تا زمانی که شیخ ازهر نشد؛ وفات نکرد.
تربیت ایمانی این است که فرزندتان را به اصول دین و سنت رسول الله پیوند دهید:
روزگار به ندرت میتواند تصمیمی که انسان برای سرنوشت خود گرفته را تغییر دهد. نگویید من پنجاه سالهام. خیر، دانش، مدال شرافت شماست حتی اگر شصت ساله باشید.
دورههای آموزشی از کشورهای مختلف نزد ما آمده بودند و به خدا سوگند دانشجویانی هشتاد ساله از کشورهای مختلف به دمشق آمده بودند.
شخصی اموال فراوانی از خود به جا گذاشته است اما به فرزندانش بی توجه بوده است. اموالی برایشان به جا گذاشته که چند روز طول میکشد تا در آتش بسوزد. اندکی پس از وفاتش، دوستی پسر متوفی را میبیند و به او میگوید: کجا میروی؟ (من مجبورم حرف به حرف سخنانش را برایتان تعریف میکنم)، به او گفت: میروم به یاد پدرم شراب بنوشم. این نتیجهی اموال فراوانی است که پدر با تلاش و عرق جبین خود اندوخته است و حال در راه نافرمانیها و گناهان هزینه میشود.
پشیمانترین شخص کسی است که اموالی را بیندوزد و به وسیلهی آن به جهنم برود. او این اموال را برای فرزندانی نادان، منحرف و از خدا بی خبر به جا گذاشته است.
شرکتی بسیار بزرگ در شام شعبهای در مصر نیز دارد. فرزند صاحب شرکت به قاهره سفر میکند. از یکی از دوستانم در آنجا میپرسد: قبر محمد کجاست؟ مطمئنی قبر محمد را میخواهی! او پنداشته است که پیامبر علیه الصلاة والسلام در قاهره دفن شده است. آیا نادانی و جهلی دردناکتر از این وجود دارد؟ پسران شما ادامه دهندهی مسیر شما هستند.
تربیت ایمانی این است که فرزندتان را به اصول دین، ارکان ایمان، اسلام، حقیقت نبوتها و منهج رسول الله، تفسیر قرآن و سیرهی اصحاب کرام پیوند دهید. تربیت ایمانی یعنی اینکه حقایق ایمانی را در دل فرزند بکارید. چه شما، چه مادر، چه معلمی دیگر و چه مدرسهای دینی فرقی ندارد؛ چراکه اگر این امکان وجود داشت که با وجود هر عقیدهای باز هم نجات یابید؛ پس به هر چه میخواهید باور داشته باشید اما تصورات و باورهای نادرستی بدون شک رفتار نادرست و اشتباهی را به دنبال خواهد داشت. یعنی ایمان به نامهای نیک الله، صفات والای الهی، کتابهای آسمانی، فهم کلام خدا، درک خیر و شر قضا و قدر که از جانب الله بزرگ مقدر میباشد.
بنابراین ناگزیر باید خود شما یا مادرش، معلم، مدرسهی دینی، کلاسهای تابستانی یا دوست ماهر در علوم دینی، به او آموزش دهد. باید به ایمان او اهمیت بدهید. به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( كفى بالمرء إِثما أن يُضَيِّع مَن يقوتُ ))
((مرد را همين گناه بس كه در حقّ خانوادهاش ، كوتاهى ورزد))
پدری خوراک، پوشاک، نوشیدنی و درمان فرزند را تأمین میکند و ولی به ایمانش اهمیتی نمیدهد.
مهمترین بخش اسلام عقاید است؛ اگر درست بود اعمال درست است و اگر فاسد شد اعمال فاسد میشود:
برادران ارجمند، اگر درست باشد که اسلام را یک هرم بنامیم در رأس هرم عقاید، در بخش دوم عبادات، سوم معاملات و چهارم آداب قرار میگیرد. مهمترین این بخشها عقاید است و اگر درست باشد اعمال درست است و اگر فاسد شود اعمال فاسد میشود. انحراف در عقیده مانند عیب در ترازو است که نتیجهاش قابل تصحیح نیست. اما انحراف اخلاقی مانند اشتباه در وزن کردن است که تکرار نمیشود. اشتباه در جزئیات شریعت هزار مرتبه بهتر از انحراف در عقیده است و به همین دلیل اگر عقیدهی انسان درست باشد رفتار او نیز درست میشود، چگونه:
رانندهی یک خودرو را در نظر بگیرید. چراغ آمپر در صفحه نمایش ماشین روشن میشود. شما با چشم خود روشن شدن این چراغ را دیدهاید. چرا این چراغ روشن شده است؟ اگر آن را چراغ تزیینی بدانید و به راه ادامه بدهید موتور خودرو آتش خواهد گرفت، سفر ناقص میماند، به هدف نمیرسید و مبلغ هنگفتی را برای تعمیر آن باید بپردازید. اما اگر این چراغ را چراغ هشدار بدانید و بلافاصله خودرو را نگه دارید و روغن خود رو را تعویض کنید و به راه ادامه دهید به هدف رسیدهاید. در اینجا مهم چیست؟ درک علت روشن شدن چراغ آمپر.
شما نیز وقتی فرزندتان را بر اساس اصول دینی پرورش دهید اگر به مشکلی گیر کند آن را رسالتی از جانب الله میداند و به فرمان بردن از خداوند میگراید.
مهمترین چیزی که به فرزندانتان آموزش میدهید، عقیدهی درست است:
بنابراین اسلام عبارت است از: عقیده، عبادات، معاملات، اخلاق و مهمترین آنها عقیده است. من به شما میگویم: مهمترین چیزی که به فرزندانتان میآموزید عقیدهی سالم و درست است پس آن را یاد بگیرید و یاد بدهید.
باورکنید مبالغه نمیکنم اما درسهای تربیت فرزندان در اسلام بیشترین سود را نه به فرزندان بلکه به پدران رسانده است. یاد بگیرید و یاد بدهید.
یکی از خطیبهای دمشق به من گفت: یک بار دیر بیدار شدیم. مادر به سرعت برای فرزندش ساندویچ درست کرد. پدرش به او گفت: پسرم آن را در مسیر راه بخور که وقتی نمانده است. این کودک کودکستانی ایستاد و گفت: پدر، رسول الله علیه الصلاة والسلام فرموده است:
(( الأكل في السوق دناءة ))
(( خوردن در بازار فرومایگی است ))
زیرا خوردن در راه، پا برهنه راه رفتن و بلند کردن صدا در خانه عدالت را جریحهدار میکند. کسی که افسار اسب خود را رها کند، کسی که با سرعت غیر مجاز رانندگی کند، کسی که در جاده ها مارپیچ براند، کسی که از زنان سخن بگوید، کسی که از بخشیدن یک دانه خرما بخل ورزد و همین طور کسی که لقمهی حرامی بخورد گفت: پدر! رسول الله علیه الصلاة والسلام فرموده است:
(( خوردن در بازار فرومایگی است ))
وقتی فرزندتان بر اساس ادب اسلامی تربیت شوند. برادری به من گفت: یک بقالی در کنار مسجد جامع وجود دارد. تعدادی از طلبههای این مسجد وارد بقالی شدند. به من گفت: ایستادن و سخنانشان بسیار مؤدبانه بود. زن بی حجابی وارد شد همه چشمانشان را فرو هشتند. صاحب بقالی به من گفت: روشن است که آن دانشجویان سراسر وجودشان پر از ادب است. به شما میگویند: پسرتان با ادب است. وقتی فرزندتان را با اخلاق والا و درست میبینید، مبالغه نمیکنم اما آن قدر احساس خوشبختی میکنید که در وصف نمیگنجد. او جانشین شماست.
کسی که فرزندش به راه الله پایبند باشد خودش احساس آرامش میکند:
اولا خداوند بزرگ این راه را متناسب با فطرت و سرشت قرار داده است. وقتی فرزندتان پایبند دین و راه الله است شما احساس آرامش میکنید. او را آرام مییابید. از عجیبترین چیزهایی که در یک سخنرانی در یکی از کشورهای دیگر شنیدم یک روانشناس صحبت میکرد و میگفت در اغلب مادرانی که معتاد به مواد مخدرند، سموم ناشی از اعتیاد به خون جنین آنان سرایت میکند و وقتی این جنین به دنیا بیاید به خرابکاری تمایل دارد و هر چه را ببیند میشکند و خراب میکند. مادری که قرآن میخواند فرزندش پس از تولد به قرآن تمایل نشان میدهد. بلکه مادری که به بارداری تمایل دارد، با آرامش این دوره را سپری میکند. اما مادری که از بارداریاش پشیمان است وتمایلی ندارد و از برخی از علما برای سقط جنین خود پرسیده است اما به او اجازه داده نشده است و جنین را نوعی سربار میداند. چنین مادری از بارداری ناخواستهاش بی شمار رنج میبرد.
تالیف کتابهای روانشناسی جنین شروع شده است. اعتیاد با روان جنین در ارتباط است. همین طور پشیمانی و کراهیت داشتن از بارداری و بسیاری از مسائل دیگر در این امر دخیل هستند.
به همین دلیل رسول الله علیه الصلاة والسلام در گوش راست نوزاد اذان میداد و در گوش چپ او اقامه میگفت و میفرمود: لا إله إلا الله را به فرزندانتان بیاموزید.
گاهی در حج و عمره کودکی را میبینید که لباس احرام پوشیده است و طواف میکند. این بسیار زیباست. فرزندتان در مسجد همراه شماست، در حج، در عمره، در عید نیز همراه شماست و از پدر سخنان زیبایی میآموزد و از دیگران سخنان الله متعال را میآموزد.
در یکی از شهرهای عربی عادتی وجود دارد (من این عادت را میپسندم) که به فرزندان اجازهی نمیدهند بدون والدین به نماز عید بروند. ممکن است پدر وزیر باشد اما از این امر استثنا نیست و باید فرزندش را با خودش ببرد. سخنان زشت و نامناسب گفته نمیشود و آزار جنسی اتفاق نمیافتد و انحرافی نیز شکل نمیگیرد. فرزندانتان جگرگوشههایتان هستند.
فرائضی که خداوند بر ما تکلیف نموده، باید کودکان را به آن دستور داد تا به آن عادت کنند:
رسول الله علیه الصلاة والسلام در گوش راست نوزاد اذان میداد و در گوش چپ او اقامه میگفت. در این سن کودک تقلید فراوانی میکند. وقتی پدر نماز میخواند پسرش نیز کنارش نماز میخواند. مادر وقتی با حجاب است دخترش هم مانند او حجاب میگیرد.
بنابراین باید از این گرایش و تقلید در این سن خردسالی استفاده برد و کاملا راهنمای وی باشید.
این ارشاد در یکی از احادیث آمده است:
(( علموا ولا تعنفوا، فإن المعلم خير من المعنف ))
(( یاد بدهید و سختگیری نکنید که آموزگار بهتر از خشونت گر است ))
فرائضی که خداوند بر ما تکلیف نموده، باید کودکان را به آن دستور داد تا به آن عادت کنند:
(( مروا أولادكم بالصلاة وهم أبناء سبع سنين، واضربوهم عليها وهم أبناء عشر ))
(( فرزندانتان را از هفت سالگی به نماز امر کنید و در ده سالگی به خاطر نماز آنان را بزنید))
وقتی به 13 سالگی یعنی سن تکلیف رسید در حقیقت از شش سال پیش نماز میخواند و دختر را نیز به همین ترتیب قیاس کنید. برادر این دختر عورت ندارد. البته که دارد. مکلف به پوشاندن بدن نیست اما باید بر اساس آداب اسلامی پرورش یابد یعنی از همان کودکی لباس گشاد و ضخیم به دختر بپوشانید. این امر امر تربیتی است و نه تکلیفی.
علاوه بر تربیت ایمانی و گذشته از ایمان و ارکان اسلام و امر به نماز و روزه تا ظهر مثلا، یک روز روزه بگیرد و یک روز نگیرد، چشم پوشی از دقت در روزه و ... باید آداب این عبادات را بیاموزد.
پرورش کودک براساس محبت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت و قرآن کریم:
اکنون باید کودک بنابر محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم پرورش یابد. یعنی باور میکنید که پدری به فرزندش بگوید ای پسرم آیا خداوند را دوست بدار؟ یا رسول الله را دوست بدار؟ این سخن کاملا بی معناست. اما چه زمانی باید این روش را برای فرزندتان در پیش بگیرید؟ وقتی از رسول الله برایش گفته باشید که با کودکان چگونه بوده و چطور با آنان مسابقه میداده است و چگونه آنان را برای سوار شدن بر شترش فرا میخوانده و اینکه اگر کودکی به خانهاش میرفت همیشه به او لبخند میزد و اینکه چگونه حسن و حسین بر روی پیامبر صلی الله علیه وسلم سوار میشدند. برای فرزندتان تعریف کنید که پیامبر صلی الله علیه وسلم دوست کودکان بود و آنان را دوست داشت. آیا اکنون در روی زمین یک خطیب وجود دارد که بر روی منبر در حال خواندن خطبه باشد و هزاران نفر به او گوش میدهند و او ببیند که نوهاش زمین خورده است پس خطبه را متوقف کرده و پایین آید و او را بردارد و بعد از آن دو باره بر منبر بالا رود و به خطبه ادامه دهد؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم این کار را نمود.
بنابراین باید فرزندانمان را با عشق به پیامبر صلی الله علیه وسلم واهل بیتش و بر تلاوت قرآن تربیت نماییم.
در مغرب قبل از هر چیزی قرآن را آموزش میدهند. من در حال تدریس متوجه دانشجویانی میشدم که پدر ومادرشان قرآن را با زبان عربی فصیح به آنان آموزش داده بودند. در انشا از یک موضوع برایتان مینویسد:
﴿ حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ﴾
﴿ تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود ﴾
اکثر کسانی که قرآن را حفظ دارند تعبیرات و عبارات قرآنی را به کار میبرند.
من کتابی تالیف نمودم و مجبور بودم کلمات را دقیق به کار برم. سبحان الله! در مورد بیشتر کلمات آیات از قرآن را حفظ داشتم، حرکت گذاریا را حفظ بودم. قرآن تبدیل به یک فرهنگ لغت شده است.
سیدنا سعد بن ابی وقاص میگوید: ما همان طور که قرآن به فرزندانمان میآموختیم ،غزوههای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نیز به آنان میآموختیم. خداوند عز وجل میفرماید:
﴿ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴾
﴿ به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است ﴾
داستان بهترین روش برای آموزش کودکان و تربیت آنان است:
یک حقیقت بسیار دقیق: بهترین روش برای تربیت کودکان، داستان سرایی است. پدری که داستانها را خوب بلد است، بهترین مربی است. شما فرزندتان را برای شنیدن خطبهی نماز جمعه میبرید و بگذارید مانند شما گوش بدهد. پس از اتمام خطبه بگویید: چه فهمیدی؟ خطبه چهل دقیقه تقریبا طول میکشد. فقط داستانی را به خاطر می آورد که خطیب تعریف کرده است. داستان تاثیر عجیبی دارد. ماندگاری شگفتانگیزی دارد. شما به عنوان پدر میتوانید داستان را به عنوان یک روش منحصر به فرد و متفاوت برای آموزش فرزندتان به کار بگیرید.
کودکان بیشترین عادتهایشان را در کودکی از پدر و مادرشان یاد گرفتهاند:
از احادیث مرتبط با تربیت فرزندان حدیثی است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
(( كل مولود يولد على الفطرة ))
(( هر نوزادی بر فطرت زاده میشود ))
کودکان دوستان خدایند. بر فطرتاند یعنی کسی که کودکانی دارد آنان را آکنده از صفا، شرم، حیا و پاکی میبیند. هیچ کینهای در وجودشان نیست. گاهی پدر مجبور به تنبیه فرزندش میشود و پس از یک دقیقه فرزند خودش را در آغوش پدر میاندازد و گریه میکند یعنی کودک احساس میکند که پدر مهربان است. بنابراین:
(( هر نوزادی بر فطرت زاده میشود ))
حدیث را همه میشناسید پس ناگزیر باید یک تربیت صحیح براساس کتاب خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام دهید.
یادم میآید باری به کسی نیاز داشتم. به او گفتم چه وقت همدیگر را ببینیم؟ گفتم: در دفتر من و چه ساعتی؟ ساعت نُه خوب است؟ گفت: نه، شش صبح. من بسیار تعجب نمودم. وعدهی ملاقات ساعت شش صبح باشد؟ گفت: پدرم هر روز صبح مرا برای نماز شب به مسجد میبرده است. من چهل پنجاه سال است یک ساعت پیش از نماز صبح بیدار میشوم. بیدار میشوم و نماز شب میخوانم و سپس نماز صبح را ادا میکنم و به دفترم میروم. گفتم: سبحان الله! این روشی بوده که پدر برای پسر داشته است و اکنون تبدیل به عادتی برای فرزندش گشته است.
حساسترین سن در خردسالی همان سنین اولیهی عمرشان میباشد:
باری به شما گفتم که یکی از علمای حوزهی تربیت رهبران دینی، تاأکید میکند که تمامی عاداتی که پدران برای فرزندان شان دوست دارند در همان سال اول تا هفت سالگی در وجود آنان ریشه میزند از جمله صداقت، امانت داری، پاکیزگی، نظم، توجه به دندانها و عدم خشونت، عذرخواهی کردن، ادب آموزی، نیک قیافه بودن، تمام اینها در هفت سال اول زندگی در کودک شکل میگیرد. بنابراین مهمترین وحساسترین سالهای زندگی کودک سالهای نخستین زندگی اوست.
در برخی از کشورها بهترین مربیان آموزشی، مراحل ابتدایی را برعهده میگیرند اما در کشورهای در حال توسعه معلم این مرحله شخصی است که مدرک دارد اما در زندگی ناکام بوده و یا بد دهان است و یا دست به زن دارد و جگرگوشه هایمان را به او میسپاریم. این یک مشکل است.
باری از من سئوالی پرسیدند: اگر قسط مدرسه صد هزار باشد که بیشتر از توان اکثر مردم است چکار باید کرد؟ من نظری دارم. اگر درآمد شما دویست هزار و قسط مدرسه صد هزار است و این هزینه واقعا کودک را بافرهنگ و باادب و باعلم و ایمان بار میآورد، شما اولین کسی هستید که سود میبرید حتی اگر نیمی از در آمدتان را پرداخته باشید.
بنابراین من پدرانی را که به فرزندانشان اهمیت زیادی میدهند را ارج مینهم.
تربیت ایمانی تربیت براساس ارکان ایمان، ارکان اسلام، نماز، آداب اسلامی وعادتهای نیکو صورت میگیرد و این ایمان رشد مییابد. اگر فرزند وقتی بزرگ شد آن طور که انتظار میرفته باشد در حقیقت خنکی چشم پدر و مادر خواهد بود.