- تربیت اسلامی / تربیت فرزندان در اسلام
- /
- تربیت فرزندان در اسلام2008
سپاس خداوند جهانیان را و درود بر سیدنا محمد راستین وعدهی امانت دار. بار خداوندا ما را از تاریکیهای جهل و گمان به سوی نور شناخت و دانش و از لجنزار شهوت به سوی باغهای بهشت برین بیرون ببر.
برادران گرامی با درس چهارم از دروس تربیت فرزندان در اسلام در خدمت شما هستیم و امروز به موضوع تربیت اخلاقی میپردازیم.
ارتباط تنگاتنگ میان ایمان و اخلاق:
پیش از هر چیزی: ایمان یعنی اخلاق، کسی که اخلاق بهتری داشته باشد ایمان وی بیشتر است. ایمان در یک تعریف شامل و فراگیر یعنی اخلاق. کسی که اخلاقش از شما بهتر باشد ایمانش از شما بیشتر است.
اکنون چند حدیث صحیح را برایتان نقل میکنم، از احادیثی که شیخان؛ بخاری و مسلم بر آن در بیان ارتباط ایمان و اخلاق اتفاق دارند. پیامبر علیه الصلاة والسلام میفرماید:
((أحسن الناس إسلاماً أحسنهم خُلقاً)) .
((کسانی که اخلاق بهتری دارند اسلام بهتری دارند))
(( أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقاً )) .
(( مؤمن ترین انسانها با اخلاق ترین آنان هستند)) .
(( أحب عباد الله إلى الله تعالى ؟ قال: أحسنهم أخلاقاً )) .
((محبوبترین بنده نزد خداوند کیست؟ فرمود: خوش اخلاقترین آنان))
(( وإن من أقرب المؤمنين مجلساً من رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم القيامة أحسنهم خلقاً )) .
(( نزدیک ترین ترین مؤمنان در جایگاه با رسول الله صلی الله علیه وسلم در روز قیامت خوش اخلاق ترین آنان هستند))
(( خير ما أعطي الناس قال خلق حسن )) .
((بهترین چیزی که به مردم بخشیده شده است، فرمود: اخلاق نیک.))
(( مَا مِنْ شَيْءٍ أَثْقَلُ فِي مِيزانِ المؤمِنِ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ )) .
((در روز قیامت چیزی سنگین تر از اخلاق نیک در میزان اعمال مؤمن وجود ندارد.))
(( إِنَّ المؤمنَ لَيُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلُقهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ القَائِمِ )) .
((انسان مؤمن با اخلاق نیک خود درجه و مقام روزه دار شب زنده دار را کسب میکند.))
(( إن العبد ليبلغ بحسن خلقه عظيم درجات الآخرة )) .
((بنده با اخلاق نیک خود بالاترین درجات آخرت را بدست میآورد))
(( الخلق الحسن يذيب الخطايا كما يذيب الماء الجليد، والخلق السوء يفسد العمل كما يفسد الخل العسل )) .
((اخلاق نیک گناهان را ذوب میکند چنان که آب یخ را ذوب میکند، و اخلاق ناپسند اعمال را از بین میبرد چنان که سرکه عسل را فاسد میکند،.))
احادیثی که تاکید می کنند اخلاق نیک تمام دین است:
تعدادی از صحیح ترین احادیث شریف را در مورد ارتباط ایمان با اخلاق برایتان گرد آورده ام و هیچ اشکالی ندارد که دوباره این احادیث را تکرار کنیم:
(( إن أحسن الناس إسلاماً أحسنهم أخلاقاً )) .
((کسانی که اخلاق بهتری دارند اسلام بهتری ـ یعنی ولاتری ـ را دارند))
(( وإن أكملهم إيماناً أكملهم خلقاً )) .
(( کامل ترین مؤمنان با اخلاق ترین آنان هستند)) .
(( أحب عباد الله إلى الله تعالى ؟ قال: أحسنهم أخلاقاً )) .
((محبوب ترین بندگان نزد خداوند کدامند؟ فرمود: خوش اخلاق ترین آنان))
(( وإن من أقرب المؤمنين مجلساً من رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم القيامة أحسنهم خلقاً )) .
((از نزدیک ترین مؤمنان به جایگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم در روز قیامت خوش اخلاق ترین آنان هستند))
(( خير ما أعطي الناس قال خلق حسن )) .
((بهترین چیزی که به مردم بخشیده شده است، فرمود: اخلاق نیک))
(( مَا مِنْ شَيْءٍ أَثْقَلُ فِي مِيزانِ المؤمِنِ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ )) .
((در روز قیامت چیزی سنگین تر از اخلاق نیک در میزان اعمال مؤمن وجود ندارد))
(( إِنَّ المؤمنَ لَيُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلُقهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ القَائِمِ )) .
((انسان مؤمن با اخلاق نیک خود درجه و مقام روزه دار شب زنده دار را کسب میکند))
(( إن العبد ليبلغ بحسن خلقه عظيم درجات الآخرة )) .
((بنده با اخلاق نیک خود به بالاترین درجات آخرت میرسد))
(( الخلق الحسن يذيب الخطايا كما يذيب الماء الجليد، والخلق السوء يفسد العمل كما يفسد الخل العسل )) .
((اخلاق نیک گناهان را ذوب میکند، چنان که آب یخ ذوب را میکند و اخلاق ناپسند اعمال را از بین میبرد چنان که سرکه عسل را فاسد میکند،))
برخورد نیک با دیگران آنان را به طرف دین می کشاند نه عبادات، روزه و نمازهایتان:
پیامبر علیه الصلاة والسلام سخنران، فصیح، متکلم و به تعبیر معاصر سخنوری چیره دست، و حکیم، و زیبا، با بیانی شیوا و دارای ویژگیهای بی شماری بود و زمانی که خداوند خواست او را بستاید او را با اخلاق نیکو ستود.
قاضی، رهبر، فرمانده سپاه، رهبر امت، پیامبر، فرستاده خدا، و فصیح زبان ترین عرب و زیبا چهره بود.
﴿ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾ .
(و راستى كه تو را خويى والاست)
زمانی که اخلاق از بین برود دین از بین میرود.
برادران گرامی، کسی با عبادت شما، روزه و نماز یا نماز شب شما به دین جذب نمیشود بلکه با اخلاق نیک به دین جذب میگردد.
برادری در ترکیه در موسم گردشگری برایم تعریف میکرد. در شلوغی زمان گردشگری شخصی یونانی در بهترین مناطق ترکیه گشت و گذار میکرد. به نظر میرسید هتلها پر شده بودند. هتلهای چهار ستاره و سه ستاره و دو ستاره پر است. هتلهای بی ستاره نیز پر شده بود، او کجا باید میخوابید؟
درب خانهای را زد. یونانی غیر مسلمانی است. مرد مسلمانی درب را برای او باز کرد. به او گفت: آیا جایی برای خواب دارید؟ به او گفت: نزد من، همسر و فرزندانش با او بودند. او را به خانه دعوت کرد و برایش غذایی پخت. به او گفت: من خانهای دیگر دارم. شام خورد و استراحت نمود. این اتاق خواب است. این آشپزخانه است. من خانهای دیگر دارم. یونانی صبح روز بعد که بیدار شد دید صاحب خانه با خانواده اش زیر درخت خوابیده اند. خانهای دیگر نداشته است. اما اگر میگفت، جای دیگری ندارم آن یونانی نمیپذیرفت که نزد او بماند. به او گفت: من خانهای دیگر دارم. در صبح برایش غذا آماده کرد. اکنون به من گفتند او بزرگترین داعی اسلامی است. آن یونانی اسلام آورد.
این ترک با نماز، روزه و اذکار و حفظ قرآن او را به دین جذب نکرد بلکه با این برخورد نیک وی را به دین جذب نمود.
برخورد نیکو پایه و اساس گرویدن مردم به اسلام است:
به خدا سوگند ای برادران، با برخورد نیکو ممکن است مردم گروه گروه به اسلام وارد شوند، چه چیزی مردم را به رسول الله جذب نمود؟ اخلاق نیکو، فروتنی.
یک اعرابی به مجلس پیامبر وارد شد و گفت: کدام یک از شما محمد است؟ ويژگی یا لباس خاصی ندارد؟ مکان خاصی برای نشستن دارد؟ یکی از یاران.
مهربانی اش، فروتنی، بردباری، وفاداری و ادب او، این ادب چه ادبی است ای رسول خدا؟ من دوست دارم این حقیقت را به شما بگویم: به خدا سوگند اگر به معنای کلمه اخلاق مدار نباشیم کسی هرگز به فکر گرویدن به اسلام هم نمیافتد. سنگدلی، دادن القاب، خشونت " با نیکی آزاده برده میگردد " به خدا سوگند داستانهای بیشماری وجود دارد.
برادری برایم تعریف میکرد: کودکی وارد مسجد شد تا نماز بخواند. نمازگزاران هفت نفر بودند. کجا نماز بخواند؟ طبیعتا در اولین صف؛ چون صف دومی نبود. تنها یک صف بود. یک انسان خشن فهیمده بود که کودکان در صف دوم باید نماز بخوانند او را هل داد. به خدا سوگند میخورد که کودک از مسجد بیرون رفت و نماز را برای پنجاه و پنج سال ترک کرد و این نتیجهی همین برخورد بود.
برادری دیگر میگفت: کودکی وارد مسجد شد تا نماز بخواند. کفش او را دزدیدند. کفش وی نو بود. بسیار گریه میکرد. شخصی او را به کفش فروشی برد. انسانی با وقار و نیکوکار، برایش کفش نو و بهتر از کفش قبلی اش خرید. به خدا سوگند میخورد که این کودک حتی یک نماز فرض از او ترک نشد. این دو برخورد متفاوت است.
ایمان اخلاق است. کسی که اخلاقش بهتر از شما باشد ایمانش از شما بیشتر است. پدری اگر خشونت به کار گیرد و فرزندانش را بزند و یا دشنام دهد و بگوید برخیز نماز بخوان، نمیتواند فرزندانش را به نماز خواندن قانع کند اگر هم نماز بخوانند، بدون وضو نماز میخوانند.
انسان بندهی نیکی است:
آیا دوست دارید بدون آنکه دانشی داشته باشید دعوتگری بزرگی باشید؟ به مردم نیکی کنید. انسان بندهی نیکی است. به مردم نیکی کنید. به خداوند یگانه سوگند اگر اقلیتهای مسلمان در جهان غرب به دین خود عمل کنند غربیها گروه گروه به اسلام میگروند.
اکنون یکی از بزرگترین دعوتگران اسلامی در بریتانیا همین اقلیتهای اسلامی هستند. من این راه را روشن میبینم. راستگو باشید.
﴿ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ﴾ .
(و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است)
اگر عدالت را با دشمنت رعایت کردی؛ به شما احترام میگذارند. سخن زیاد است. پدری هستید از فرزند میخواهید نماز بخواند و اوامر دینی را اجرا کند؟ تنها کافیست در مقابل او اخلاق داشته باشید. ای مادر از دخترت میخواهی مسلمان، پاک، پاکدامن، محجبه باشد پس فقط در مقابل او اخلاق داشته باش.
راهی برای تاثیر بر مردم مانند اخلاق نیکو، فروتنی، انصاف، مهربانی و عدالت پیدا نمیشود. طبیعتا من از اصل این موضوع سخن میگویم. جزئیات بی شمار است. اما چند حدیث وجود دارد؟ بیش از نُه حدیث صحیح از صحیح ترین احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم که ایشان ایمان صحیح را به خوش اخلاقی ربط میفرماید.
ابتدا باید دین را به خوبی بفهمیم و اجرا کنیم سپس به دیگران عرضه کنیم:
وقتی فهم ما از دین متون، ادله، تحلیل، دادن القاب کفر، شرک و بدعت به مردم است، مردم از این دین متنفرتر میشوند.
اکنون وظیفهی ما این است که دین را درست بفهمیم و درست اجرا کنیم و به درستی به دیگران عرضه کنیم.
سهل بن عبدالله تستری میگوید: من سه ساله بودم. شب بر میخاستم. و به نماز دایی ام محمد بن سوار نگاه میکردم. روزی به من گفت: آیا پروردگارت را یاد نمیکنی؟ گفتم: چگونه یاد او باشم؟ گفت: در هنگام دراز کشیدن بر روی بستر بدون حرکت دادن زبان و با قلب خود سه بار بگو: خداوند با من است، خداوند مرا میبیند، خداوند شاهد کارهای من است. چند شب این کار را کردم و به او گفتم و او پاسخ داد: در هر شب هفت بار، من گفتم، و سپس به او خبر دادم: گفت در هر شب 11 بار، گفتم، در شب سوم گفت: شیرینی ذکر به قلب من راه یافت. یک سال بعد از آن داییام به من گفت:آنچه به تو آموختم حفظ کن و تا مرگ آن را انجام بده که در دنیا و آخرت به تو سود میبخشد. گفت: چند سالی این طور عمل نمودم و در نهان این امر بسیار شیرین تر بود. روزی دایی ام به من گفت: ای سهل کسی که با خداست و خداوند او را میبیند و شاهد کارهای اوست، آیا نافرمانی او را میکند؟ مبادا که نافرمانی کنی.
رفتار بد انسانها را از شما دور میکند و آنان را به تو نزدیک نمیکند:
مهربانی کنید، کتک، اهانت و به زور به وضو فرستادن و این رفتارهای خشونت آمیز فرزند را به شما جذب نمیکند. ببینید، مهربانی، نرمی، روز اول سه بار پنهانی بگو بدون آنکه لبانت بجنبد و سپس با زبان و سپس ده بار و سپس بگو پروردگار مرا میبیند آیا میتوانم نافرمانی او را بکنم؟
گفتند: جوانی استادی داشت. استاد او به او گفت: پسرم! هر گناهی یک مجازات دارد. به نظر میرسید گناهی از او سرزده است. در گناه افتاده بود. بر حسب کلام استاد منتظر مجازات ایستاد. چند روز، هفته، دو هفته، سه هفته، در هنگام نماز به پروردگارش نیایش میکرد، گفت: ای پروردگار من نافرمانی کردم و تو مرا مجازات نفرمودی. میگوید در دلش افتاده که خداوند به او الهام نموده که تو مجازات شدهای و نمیدانی. آیا لذت نیایش با خود را از تو نگرفته ام؟
با مهربانی، نرمی، نیکی، عطوفت و خوشرفتارِی کودک جذب میشود. به جای اینکه به او بگویید اگر در نماز جماعت صبح حضور نیابی تو را تنبیه میکنم؛ خیر، اگر نماز صبح با جماعت بخوانی به تو جایزه میدهم. تفاوت فراوانی دارد. از تنبیه خودداری کنید. از خشونت خودداری کنید.
(( علموا ولا تعنفوا، فإن المعلم خير من المعنف )) .
((بیاموزید ولی خشونت نکنید، آموزش دهنده از خشونت پیشه بهتر است))
تنها راه جذب مردم فروتنی، بردباری، مهربانی و ادب است:
پیامبر گرامی برای یارانش پیش نمازی میداد. یکی از یارانش دیر آمد. وقتی دید پیامبر میخواهد رکعت اول را بخواند شتاب کرد و سر و صدایی در مسجد ایجاد نمود، نماز اصحاب را پریشان نمود و خود را رساند و با پیامبر این رکعت را خواند. وقتی پیامبر نماز را پایان داد به او چه گفت: فرمود: ای برادر نماز ما را پریشان ساختی؟! خداوند حرص تو را زیاد کند اما این کار را تکرار نکن. میبینید چقدر ادب والایی است؟
من فکر میکنم اگر پدر، معلم، دعوتگر، مادر، دختر، یا زن دعوتگری هستید تنها راه جذب مردم فروتنی، بردباری، مهربانی، ادب، نرم خویی و عطوفت است.
ادبیات قرآنی در آموزش مردم:
برادران، باید بدانید که میتوان دین را در یک واژه خلاصه کرد، اخلاق نیکو و اصحاب رسول الله این اثر جاوادان خود را در سراسر زمین تنها با اخلاق نیکو برجای گذاشتند و مسلمانان امروز با سنگدلی خود این کار را میکنند. من میگویم، ما دعوتگری نمیخواهیم که خشونت کند و زور بگوید بلکه دعوتگری میخواهیم که نصیحت کند و تملق نکند و رسوایی به بار نیاورد، مانند پدر، معلم، همسایه، دوست، خشونت را به کار نگیرد، خودبرتربین نباشد، با نظر من مخالفت هستید؛ آیا ادب قرآنی را دیده اید، اگر کسی از من بپرسد ادب قرآن کریم در گفتمان چگونه است؟ به خدا باورکردنی نیست:
﴿ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴾ .
(بگو خدا و در حقيقت يا ما يا شما بر هدايت يا گمراهى آشكاريم)
یعنی در حقیقت توپ در میدان شما یا ما است. بیایید گفتگو کنیم. کسی برتری نمیجوید. من مؤمن و شما کافر نیستید. من عالم و شما نادان نیستید. این ادبیات قرآن کریم است. آیا از این ادب، ادب بالاتری وجود دارد؟ (بگو خدا و در حقيقت يا ما يا شما بر هدايت يا گمراهى آشكاريم)، این روشی است که قرآن کریم در ادبیاتی متفاوت به ما آموخته است:
﴿ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴾ .
(بگو [شما] از آنچه ما مرتكب شده ايم بازخواست نخواهيد شد و [ما نيز] از آنچه شما انجام مى دهيد بازخواست نخواهيم شد)
چه میگویید؟ این سخن کیست؟ سخن آفرینندهی آسمانها و زمین، قرآن، فن گفتمان را به ما آموخته است، (بگو [شما] از آنچه ما مرتكب شده ايم بازخواست نخواهيد شد و [ما نيز] از آنچه شما انجام مى دهيد بازخواست نخواهيم شد)، کسی که دوست دارد دعوتگر باشد باید مهربانی کند و نرم خو باشد.
﴿ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ﴾ .
(و با آنان به [شيوه اى] كه نيكوتر است مجادله نماى)
احسن اسم تفضیل است. اگر هزار عبارت نیک باشد باید بهترین را انتخاب کنید.
سیدنا عمر بر مردمی میگذشت که آتشبانی میکردند. گفت: سلام علیکم یا اهل نور و نگفته است سلام علیکم ای اهل آتش، با نرمی با آنان سخن گفته است.
آیا شما بیمار هستید؟ به او میگوید: نه خداوند شما را سالم نماید. مقصود او نه است، علما گفته اند: باید بگویید: خیر، و خداوند شما را سالم بدارد. واوی را میافزایید که فکر نکند میخواهید بگویید خداوند شما را سالم ندارد، خیر، و خداوند شما را سالم بدارد.
مسلمان باید با دیگران اخلاق نیکو داشته باشد:
اکنون نکتهای بسیار مهم است. یکی از ادیبان غربی میگوید: چرا در خداوند شک میکنید. اگر خدا نمیبود همسرم به من خیانت میکرد. اگر خدا نبود خادم من از من دزدی میکرد. از این سخنان چه میفهمیم؟ یعنی خداوند شما را دستور به راستگویی داده است.، خوب، اما به یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان همزمان با شما نیز دستور داده که راستگو باشند. شما اولین کسی هستید که سود میبرید. شما را دستور داده تا امانت دار باشید ولی یک میلیارد و پانصد میلیون نفر مسلمان را با شما دستور داده که در تعامل با شما امانت دار باشند، پس هر قید و شرط اخلاقی شما اولین کسی هستید که سود میبرید.
ببخشید، اگر فرض کنیم شخصی از ما نزد برادر گرامی، نیکو، پایبند و از اهل مسجد برود که از خداوند عزوجل میترسد، آیا به او اعتماد نمیکنید؟ آیا احساس نمیکنید که هرگز به شما دروغ نخواهد گفت؟ خیانت نخواهد کرد؟ و آنچه از او نیست را برنخواهد داشت؟ همچنان که به شما دستور داده که خوش اخلاق باشید به یک میلیارد و پانصد میلیون نفر دیگر نیز دستور داده که اگر با آنان تعامل داشتید با شما خوش اخلاق باشند.
محال است نافرمانی الله را بکنید وقتی ایمان دارید علم و قدرت او بر شما احاطه دارد:
یک نکتهی ریز وجود دارد: اخلاق پسندیده به سه نکته نیاز دارد و این کلام دقیق است. نیاز به این دارد که به وجود الله، دنیای پس از مرگ و محاسبهی دقیق ایمان داشته باشید. با این سه مورد اخلاق مدار خواهید بود. خداوند موجود است. محاسبه و مجازات میکند. تنها زمانی انحراف انسانی را باور کنید که از این سه مورد غافل باشد.
همیشه میگفتم: شما سوار خودرو هستید و چراغ راهنمایی قرمز است. پلیس ایستاده است. پلیس دیگری روی موتور است. احتیاط. در خودرو نیز پلیس راهنمایی است. شما شهروند عادی یا درجه دو هستید. میتوانید تخلف کنید؟ محال است؟ چرا؟ زیرا احساس میکنید قانونگذار قانون عبور و مرور انسان قوی هست، وزیر است، و تخلفها تا یک سال زندان در پی دارد. وقتی شما بر این باورید که این پلیس مثل قانونگذار است یعنی علم قانونگذار به وسیلهی این پلیس به شما میرسد و قدرت او به وسیلهی تسلط او بر شما به شما میرسد آیا امکان دارد نافرمانی او را بکنید؟ محال است! اگر در هر کشوری از جهان همه شهروند عادی باشند، پشت چراغ قرمز بایستند، مأمور پلیس باشد، پلیس موتوری نیز باشد، خودرویی با مامور راهنمایی نیز باشد و شما شهروند درجه دو باشید امکان ندارد نافرمانی کنید؛ زیرا شما بر این باورید که علم قانونگذار و قدرت وی به شما میرسد. این آیه را بشنوید:
﴿ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً ﴾ .
(خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى آيد تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است)
وقتی بدانید علم و قدرت خداوند بر شما احاطه دارد محال است نافرمانی او را بکنید.
الله عز وجل وجود دارد و به حساب همگان می رسد، پس نباید نافرمانی او را بکنیم:
برادران تاجر وارد کنندهی ما اگر نسخهای با رنگ قرمز در واردات شما باشد خودتان خودکار به اداره مالیات میروید، از گمرک به مالیات و حساب و کتابهای خود را به ادارهی مالیات ارائه میدهید. آیا میتوانید از این معامله غافل شوید؟ اگر آن را رها کنید حسابتان بیهوده است و هزینههای نجومی بر گردن شما میافتد. بدیهی است که نمیتوانید از این معامله چشم بپوشید زیرا به وسیلهی این سند به اطلاع وزارت دارایی میرسد.
خود را در نه در مقابل یگانهی قدرتمند بلکه در مقابل یک انسان عادی ببینید که از شما قوی تر است. خودتان را نه با خدا، نه با آفرینندهی آسمانها و زمین، نه با آنکه آشکار و نهان را میداند، بلکه با انسانی شبیه خودتان ولی قوی تر از خودتان در نظر بگیرید. اگر علم و قدرت او به شما احاطه داشته باشد امکان ندارد از او نافرمانی کنید.
من اسباب آراستگی به اخلاق نیکو را برایتان ارائه میدهم. اسباب اخلاقی و اسباب مادی وجود دارد. وقتی بدانید که خداوند هست و میداند و پس از مرگ زندگی وجود دارد و محاسبه و مجازات میکند امکان ندارد از او نافرمانی کنید. هست، میداند، محاسبه و مجازات میکند، امکان ندارد از او نافرمانی کنید. مواظب خودتان باشید.
کسی که مصیبت به او درس نیاموزد مصیبت درونی او بزرگتر است:
نکتهای دیگر: اگر کسی در تعامل خدا با خود بیندیشد هر وقت که اشتباه میکند سرزنش میشود. ممکن است پس از مدتی برداشت کند که هر نافرمانی مجازات دارد، پس چرا سرپیچی کنم؟ خداوند عزوجل پروردگار جهانیان است و قصد ندارد که گناهان شما را بر تو بشمارد بلکه مقصود او پرورش و تربیت شما است. پس هر بار که قدم شما بلغزد و هر اشتباهی و هر انحرافی درسی آموزنده از خداوند را در پی دارد.
رمضان آمده و پرداخت زکات بر شخصی واجب شد. داستان واقعی است. زکات مال وی 10750 است. همسرش بر وی فشار آورد که باید مبلمان منزل را تعویض کند. با فشار زیاد و با اصرار فراوان شوهر راضی میشود و از دادن زکات خودداری میکند و به خواستهی همسر تن در میدهد.
به همین مناسبت صحابی بزرگواری همسرش برای نیازهایش به او فشار آورد. پول تهیهی آن را نداشت. وقتی در فشار به شوهر زیاده روی کرد شوهر گفت: ای زن، در بهشت حوریانی هستند که اگر به زمین بنگرد نور چهره اش بر نور خورشید و ماه فزونی میگیرد و اگر من تو را فدای آنها کنم برایم آسان تر است از اینکه آنان را فدای تو کنم، این یک دیدگاه قاطعانه است.
این یکی بر شوهر خود فشار آورد و توانست او را از پرداخت زکات منع نماید و شوهر به خواسته هایش در خانه پاسخ دهد. برایم سوگند خورد: خودروی وی دچار سانحه شد، میگوید: به صافکاری و نقاشی و جوشکاری رفتم. میگوید: به قدرت الهی هزینهها 10750 لیره شد. این درسی از الله بود. خداوند عزوجل ما را تربیت میکند.
آیا بگویم بدترین انسان در تعامل با خداوند کیست؟ کسی که از ادب شدن توسط الله بهره نمیبرد، گفتند: کسی که مصیبت در او پندی ایجاد نکند مصیبت درون او بزرگتر است.
کسی که دلی بزرگ داشته باشد که گناهکار را درک کند، بر فرمان خداوند پایبند می شود:
بنابراین وقتی شما میدانید که خداوند هست و میداند و محاسبه و مجازات میکند و علم و قدرت او بر شما احاطه دارد؛ اینها بزرگترین انگیزه برای پایبند ماندن بر اوامر او و راستگویی و امانت داری است.
شخصی مانند ابوحنیفه نعمان یکی از آگاه ترین فقها همسایهای آوازه خوان دارد که سالها او را آزرده است و تنها وقت خواب به موسیقی میپردازد، وقت خواب مردم، و ترانهای برگزیده دارد:
مرا نابود کردند و چه جوانی را نابود کردند. روز جنگ و ضربههای نیزهها
* * *
باری در یکی از شبها صدای این آوازه خوان را نشنید، چه شده است؟ بدین معناست که او زندانی شده. ابوحنیفه با وجود مقام والای خود نزد پلیس رفت. پلیس باورش نمیشد که ابوحنیفه نزد وی آمده باشد. این آوازه خوان را رها کرد. و همراه با وی تمام زندانیان دیگر آن روز را نیز آزاد کرد و بدین وسیله به وی ابراز احترام نمود و او را بر مرکب وی سوار کرد. به او گفت: ای جوان آیا ما تو را نابود کرده ایم؟ شما میگویی: مرا نابود کردند و چه جوانی را نابود کردند. به او گفت: به خدا سوگند به خاطر گرامی داشتن تو هرگز ترانه خوانی نمیکنم.
اگر جوان خطاکار دلی وسیع بیابد که او را درک کند و یاری اش دهد از خجالت آب میشود. سخت گیر نباشید. ابوحنیفه نعمان با آن جایگاه والایش خودش برای آزادی این آوازه خوان همسایه اقدام نمود. همسایه حقی دارد. گرچه مسلمان نباشد و پایبند به امور نباشد.
نیک خویی گرانبهاترین چیز در هستی است:
ای برادران، اولین تربیت برای فرزندان شما، تربیت اخلاقی است. دانش آموزی نرمخو، مهربان، مؤدب، با حیا و خجالتی را میبینید. جوانی از ترکیه به دیدار ما آمد. اما از تربیت عجیبی بهره میبرد. به پدرش زنگ زد. برخاست و زنگ زد و نمیتوانست نشسته با پدرش صحبت کند. او در شام بود. پدرش در اضنه. روش ادب با پدرش را آموخته بود. توجه ما را به خود جلب کرد که نشسته بود و به محض پاسخ به تلفن ایستاد. از او پرسیدیم. گفت این عاقلانه نیست که وقتی با پدرم تلفنی سخن میگویم نشسته باشم.
برادران، چیزی گرانبهاتر از اخلاق نیکو وجود ندارد. وقتی فرزند خود را به ادب و عذرخواهی پرورش میدهید. پیامبر به ما آموخت چگونه فرزند با پدرش ادب را رعایت کند:
(( فلا تمش أمامه، ولا تجلس قبله، ولا تدعه باسمه، ولا تستسب له ))
((پیش تر از او راه نرو، پیش از او ننشین، و با نام، او را صدا نزن و کاری نکن که او را دشنام دهند)).
باری خانهای را بازرسی میکردیم من با صاحب خانه وارد اتاقی شدیم. جوانی بر پشت خوابیده بود. پاهایش را روی هم انداخته بود و فیلمی نگاه میکرد. تکان نخورد. در عین وقاحت حواسش را پرت کرد. با بی ادبی خود را به راهی دیگر زد. با بی احترامی به روی خود نیاورد.
پس ای برادران، ما چند گونه تربیت داریم؛ تربیت اخلاقی، ایمانی، علمی، روانی، احتماعی، جسمی و جنسی و اولین تربیت، تربیت اخلاقی است.
پدر، فرزند را به چند روش تربیت می کند:
1 ـ نیکی به او:
ای برادران گرامی، برخی از احادیث شریفهای که از نیکخویی در تربیت فرزند توسط پدر سخن میگوید، پیامبر علیه الصلاة والسلام میفرماید:
(( ما نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً من نَحْلٍ أفضل من أدبٍ حَسَنٍ )) .
((هیچ پدری هدیهای والاتر از ادب نیکو به فرزندش نداده است))
حديثی دیگر:
(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ )) .
((فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیک ادب کنید))
وشاید در این حدیث نکتهای ریز باشد و آن اینکه تنها زمانی که آنان را گرامی بدارید میتوانید خوب ادب کنید. یعنی نیکی پیش از سخن گفتن. شما با نیکی دل فرزندتان را به سوی خود باز میکنید.
2 ـ بیان کردن برای او:
سپس با بیان نمودن عقل او را بگشایید. با نیکی آغاز کنید. پیش از گفتن چیزی به او، نیکی کنید. یعنی به صراحت در فرهنگ اسلامی هر پدری محترم شمرده میشود، در فرهنگ مسلمانان و فرهنگ این منطقه اما هر پدری دوست داشته نمیشود. هر پدری محترم است اما مهم این است که شما احترام فرزندان را به زور تصاحب نکنید بلکه محبت آنان را کسب نمایید، بنابراین:
(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ )) .
((فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیک ادب کنید))
یعنی تنها با گرامیداشت آنان میتوانید به خوبی آنان را ادب بیاموزید. در نکتهای مشابه این مورد:
﴿ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ﴾ .
(به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند)
راه حفظ عورت چشم پوشی است. نخواهید توانست خودداری کنید یا اینکه به اندازهی دوری زمین از آسمان، از زنا دور شوید مگر با چشم پوشی (به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند)، اینجا میفرماید:
(( أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ )) .
((فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیک ادب کنید))
ابتدا با نیکی قلب فرزندتان را بگشایید و سپس با بیان فکر او را باز نمایید.
3 ـ راهنمایی و حسابگری و سپس توبیخ:
راهکار سوم:
(( علموا ولا تعنفوا، فإن المعلم خير من المعنف )) .
((بیاموزید و سختگیری نکنید، معلم بهتر از سخت گیر است))
گاهی پدر عصبانی میشود. یک کتک سخت او را آرام میکند. اما در این زمان مربی نیست. راه حلی دیگر نیز وجود دارد که دشنام دادن است. دشنام دادن راه چاره نیست. کتک زدن راه حل نیست. اما راه حل راهنمایی، محاسبه و توبیخ او است. دوری کردن از او است. کسی که از ترس عصایتان از شما اطاعت کند، از شما نافرمانی کرده است.
(( علموا ولا تعنفوا، فإن المعلم خير من المعنف )) .
((بیاموزید و سختگیری نکنید، معلم بهتر از سخت گیر است))
4 ـ آموزش راه درست به او و سپس پرورش او:
راهکار چهارم:
(( علموا أولادكم الخير وأدبوهم )) .
((نیکی را به فرزندان خود بیاموزید و آنان را ادب کنید))
به آنان بیاموزید، پسرم این کار روا نیست و خداوند در قرآن از آن نهی کرده است. پیامبر از این عمل نهی فرموده است. اول به او بیاموزید و سپس او را محاسبه کنید. برخی از پدران پیش از آموزش آنان را بازخواست میکنند. این ظلم به او است. کودک اطلاعاتی ندارد. ابتدا راه را به او بیاموزید سپس او را ادب کنید. این نکتهی چهارم.
(( إن من حق الولد على الوالد أن يحسن اسمه، وأن يحسن أدبه )) .
((از حقوق پدر بر فرزند انتخاب نام نیک برای او و نیک ادب کردن وی است))
اینها راهنماییها و ارشادات پیامبر علیه الصلاة والسلام است. بنابراین اگر خواستید متناسب با ارشادات پیامبر عمل کنید به این راهکارها عمل کنید.