حالت سیاه
28-03-2024
Logo
تربيت اسلامی – تربيت فرزندان در اسلام 2008 - درس (06-36) : تربيت اجتماعی -1- پدیده‌ی دزدی
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خداوند جهانیان را سپاس میگوییم و بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار درود می‌فرستیم. بار خداوندا ما را از تاریکی‌های جهل و گمان به سوی نور شناخت و دانش و از لجنزارهای شهوت‌ها به سوی باغ‌های بهشت برین بیرون ببر.
برادران گرامی، با درس ششم از دروس تربیت فرزندان در اسلام در خدمت شما هستیم و به موضوع تربیت اجتماعی می‌پردازیم.

پدر نمونه بودن راهی برای خوشبختی دنیا و آخرت:

imageناگزیر باید مقدمه‌ای گفت:
قاعده‌ی طلایی زیبا: یک درهم هزینه برای پیشگیری بهتر از میلیون‌ها برای درمان است. اگر پدر از آگاهی والا، فهم و درک نسبت به مسئولیت خود برخوردار باشد و هر اندازه از رسالت خود نسبت به فرزندانش آگاه باشد و هر اندازه نسبت به انجام مسئولیتی که خدا به وی امر نموده فرمانبردارتر باشد در حقیقت راه پیشگیری قبل از درمان را پیموده است و هزینه‌ی یک درهم برای پیشگیری بهتر از میلیون‌ها برای درمان است.
باری سیدنا معاویه از یکی از بزرگترین زیرکان عرب (عمرو بن عاص) پرسید: ای عمرو، هوش و ذکاوت تو چقدر است؟ گفت: به خدا سوگند برای هر مشکلی راه حلی یافته‌ام. گفت: ای عمرو، تو با سیاست و با هوش نیستی، اما من هرگز وارد مشکلی نشده‌ام که بخواهم راه حلی برایش بیابم. من اصولا وارد مشکلات نمی‌شوم.
مشکلات بی شماری در خانواده وجود دارد باید همه بدانیم و بدون تعارف و محافظه کاری بگوییم که بیشترین اشتباهات فرزندان ناشی از پدران است. پدر بودن مسئولیت است. پدر بودن امانت و رسالت است. پدر نمونه بودن راهی برای خوشبختی دنیا و آخرت است. پدر نمونه بودن پیش از آخرت در دنیا پاداش داده می‌شود. پاداش آن در دنیا چیست؟ این است که فرزندتان مایه‌ی خشنودی تان باشد. احساساتی که پدر توجه کننده به فرزندان را در بر می‌گیرد و آنان را با دل و جان مشاهده می‌کند و سراسر اخلاق، دین و پایبندی می‌بیند، این احساسات را نمی‌توان قیمت گذاشت و توصیف کرد.
ای پدر، ای مادر، اگر به فرزندانتان اهمیت دهید و توجه نمایید؛ شما اولین برنده هستید زیرا پیامبر علیه الصلاة والسلام فرموده است:

(( أفضل كسب الرجل ولده ))
((بهترین دستاورد مرد فرزندش می‌باشد))

[طبرانی در الکبير از ابی برزه بن نيار ]

یعنی بهترین دستاورد به طور کلی فرزند شما است زیرا او ادامه‌ی راه شماست و وجودتان با او ادامه می‌یابد.

اشتباهات افراد جامعه از رهبران و بیشتر اشتباهات فرزندان از پدران است:

همیشه می‌گفتم: شما با پایبندی بر اوامر الهی سلامتی خودتان را محقق می‌کنید و با کارهای نیک، بخشش و فداکاری و تقرب به الله کمال وجودتان را محقق می‌کنید و با تربیت فرزندانتان ادامه‌ی وجود خود را محقق می‌نمایید.
باور کنید برادران، وقتی پدر می‌میرد و فرزندان نیکی از خود به جا می‌گذارد همیشه می‌گویم: تا زمانی که این فرزند جانشین او باشد و بر اساس روش او زندگی کند و با ادبیات اسلامی ادب شده باشد، پدر نمرده است.
بنابراین حقیقت تلخ این است که شک نکنید و نگریزید، بیشتر اشتباهات فرزندان ناشی از پدران است و بیشتر اشتباهات دانش آموزان از معلمان است و بیشتر اشتباهات افراد جامعه از رهبران آن است و بیشتر اشتباهات دانش آموزان در مسجد ناشی از کسی است که به درستی آنان را نمی‌سازد، این حقیقت تلخ است و همیشه آن را به یاد داشته باشید و این هزار بار بهتر از گمان و خیالات آرامش دهنده‌ی کاذب است.
به عنوان مثال: سنگدلی شدید از سوی پدر دروغ را به فرزند می‌آموزد. باید میانه روی، آرامش، آگاهی و گذشت باشد. فرزندم بگو ببینم چه شده است؟ من پدر تو هستم، من تو را نصیحت می‌کنم، راهنمایی می‌کنم، اما کتک شدید و سرزنش و دشنام فرزند را از گفتن ماجرا به او باز می‌دارد. اگر فرزندتان دوستان نباشد و دخترتان دوستتان نباشد هرگز ماجرا را به شما نخواهند گفت.

تربیت فرزندان به طور کلی بزرگترین کار است:

برادران بزرگوار، چیزی که همیشه رایج است تندروی آسان به دست می‌آید. دشنام دادن آسان است، بی اهمیتی، بی توجهی، بی دقتی، حسابرسی نکردن، بازبینی نکردن، این مساله آسان است، پدر سهل انگار است.
برادران ارجمند، به خدا سوگند من از صمیم وجودم می‌گویم و یتیم را تعریف می‌کنم یتیمی که قبلا یتیم نبوده است: کسی که مادری داشته باشد که از مسئولیت شانه خالی کند یا پدری که به او توجه ننماید، این یتیم است. یتیم واقعی کسی است که پدرش به او توجه نکند و مادرش بی بند و بار است، به جایگاه، مقام، آرایش و افتخار به شوهرش و سفر و مهمانی‌ها و لوازم آرایشی اش توجه کند و پدر از گردشی به گردش دیگر پردازد و از نزد دوستی به نزد دیگری برود و فرزندان تباه شوند. از جمله معانی یتیم حقیقی کسی است که پدر سرگرم خود باشد و مادر به تربیت فرزندان نپردازد و در احادیث آمده است:

(( أيما امرأة قعدت على بيت أولادها فهي معي في الجنة ))
((هر زنی که در خانه نزد فرزندانش باشد [برای تربیت آنان] در بهشت با من خواهد بود))

[از الجامع الصغير از انس ]

این حدیث را از ادب المفرد از بخاری بسیار بیان می‌کنم:

(( أول من يمسك بحلق الجنة أنا، فإذا امرأة تنازعني، تريد أن تدخل الجنة قبلي، قلت: من هذه يا جبريل ؟ قال: هي امرأة مات زوجها، وترك لها أولاداً، فأبت الزواج من أجلهم ))
((اولین کسی که حلقه‌ی دروازه‌ی بهشت را می‌گیرد من هستم ولی زنی در گرفتن آن با من رقابت می‌کند و می‌خواهد پیش از من به بهشت برود. گفتم: ای جبرئیل او کیست؟ گفت: آن زنی است که شوهرش مرده است و فرزندان او باقی مانده اند و آن زن به خاطر تربیت فرزندان شوهرش ازدواج نکرده است.))

تربیت فرزندان به طور کلی بزرگترین عمل است و به خصوص در این روزها، روزهای فتنه و بی قید و بندی، روزهایی که زن‌ها بد لباس، عریان منحرف و منحرف کننده هستند، در روزهای اینترنت و ماهواره‌ها و مجلات و دوستان ناباب و در روزهای موبایل که حاوی فیلم‌ها و تصاویر مبتذل است و در چنین روزهایی پدر نیاز به توجه بسیار زیادی به فرزندان خود دارد تا مایه‌ی خوشنودی او گردند. سهل انگاری آسان است. خشونت آسان است. پدر خشمگین می‌شود و کتک شدیدی می‌زند و خشمش فروکش می‌کند ولی کاری انجام نداده است بلکه مشکل را پیچیده تر می‌سازد و مانعی میان خود و فرزندش ایجاد کرده است و دستاورد این امر را من حلقه‌ی توخالی می‌نامم. پدر بی توجه است، دقت نمی‌کند، حسابرسی نمی‌کند. فرزند بی بند و بار می‌شود. می‌بیند پدر به او توجهی نمی‌کند بیشتر منحرف می‌شود. می‌بیند پدر به آمدنش به خانه توجهی نمی‌کند بیرون از خانه می‌خوابد. ولی ناگهان پدر می‌بیند که فرزندش را از دست است و به طور غیرطبیعی سنگدل می‌شود و از بی توجهی غیر منطقی و ناعاقلانه به سنگدلی ناپسندانه و نامعقول تغییر می‌کند. این مشکل خانواده‌های امروزی است. سهل انگاری و خشونت. سهل انگاری سنگدلی را در پی دارد و سنگدلی مانعی میان پدر وفرزندان ایجاد می‌کند. این واقعیت امروز است.

فرزندتان ادامه‌ی راه شماست پس باید همیشه مراقب و راهنمای او باشید:

image
برادران، پیگیری همیشگی سخت است و شما آرام هستید. در حل مشکلات خانواده اعصاب خودتان را آرام نگه دارید. با عقل و منطق آن را حل کنید، با بردباری، حوصله، خیرخواهی، پیگیری، راهنمایی، آموزش پند و اندرز آن را برطرف کنید. با همراهی کودک و آموزش و راهنمایی او این کار را بکنید. نظارت دشوار است. به عبارتی دقیق تر هزینه‌ی بالا می‌خواهد اما نتیجه‌ی شگفت انگیزی در پی دارد.
یک نکته‌ی دیگر: شما و دیگران در خدمت مردم هستید اما فرزندانتان تنها شما را دارند. غیر از شما چه کسی مسئول آنان است؟ چه کسی غیر از شما به آنان رسیدگی می‌کند؟ چه کسی غیر از شما از انحراف آنان درد می‌کشد؟ دقت کنید در راه می‌روید خدای نکرده سه جوان را می‌بینید که یکی فرزند شما است و دیگری برادرزاده تان و سومی دوست برادرزاده تان هست و در حال سیگار کشیدن هستند. شما داغ می‌کنید بر چه کسی؟ بر فرزندتان، زیرا او وابسته و چسبیده به شما است و ادامه‌ی شما است و او نماینده‌ی شما است. با برادرزاده تان نیز خشونت به خرج می‌دهید اما با تندی کمتری و به دوست او نیز می‌گویید به خانه ات برگرد. اما درد و جوش و غم برای کیست؟ برای فرزندتان. زیرا او بخشی از شما است و ادامه و سرنوشت شما است.
به خدا سوگند برادران، بنا به کار من که پنجاه و سه سال در دعوت بوده ام به خدا سوگند پدرانی به من زنگ می‌زنند و می‌خواهند از درد انحراف و نابودی و گمراهی و بدبختی فرزندانشان در دنیا و آخرت بمیرند.

شجاعت پدر عاقل و بیدار این است که پیش از بزرگ شدن مشکل فرزندان آن را حل می‌کند:

در قرآن اشاره‌های بسیار دقیقی است:

﴿ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ ﴾
(و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد)

( سوره نساء آيه: 34 )

نافرمانی اتفاق نیفتاده است اما نشانه‌های زودرسی دارد و بنابراین پدر بیدار و عاقل و مربی و مؤمن از این نشانه‌های اشاره گر به نافرمانی توجه می‌کند.

﴿ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ ﴾
(و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد)

من وارد جزئیات معانی این آیه نمی‌شوم و به یک فکر می‌پردازم و آن اینکه انسان مدیر و مربی از ابتدای هر چیزی به آن توجه می‌کند. وارد خانه می‌شوید و ناگهان دخترتان را می‌بینید که در حال مکالمه بود و گوشی را سر جایش می‌گذارد و با دیدن شما ترسیده است. با چه کسی صحبت می‌کردی؟ کجا بودی؟ او ترسیده است. ترس فرزند نشان از یک مشکلی دارد.. این ساعت از چه کسی است؟ به تپق می‌افتد. لکنت اول کار است. به عنوان پدر وظیفه‌ی شما این است که پیش از اتفاق افتادن مشکل و به محض مشاهده‌ی نشانه‌های ساده آن را حل کنید:

﴿ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ ﴾
(و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد)

من به معنای دقیق این آیه کاری ندارم اما توجه به یک پدیده را از آغاز کار از آن برداشت می‌کنم.
در پزشکی هم همین گونه است. هر بیماری که زود تشخیص داده شود درمان آن بسیار آسان است اما اگر بیماری ریشه دواند دیگر درمان آن دشوار می‌شود.
این سخن برای کیست؟ دقت کنید، برای پدران، معلمان، مربیان، دعوتگران، برای تمام مناصب مدیریتی، مدیر بیمارستان، دانشگاه، دبیرستان، کارگاه و هر کار مدیریتی دیگری و از همه مهمتر برای پدر و مادر است.

عاقل کسی است که بداند دوست فرزندش کیست:

image
یک پژوهش روانشناسی دقیق تاکید می‌کند بر این امر که تأثیر پدر، مادر، برادر بزرگتر، خواهر بزرگتر و خطیب مسجد و معلم همه 40% است اما دوست ناباب 60% تاثیر دارد.
دبیر تربیت اسلامی در یکی از استان‌های دور کشورمان در شمال شرق پسری دارد. او را به مدرسه‌ی علوم دینی فرستاد اما دوستی ناباب داشت. او وی را به اعتیاد کشاند. سپس او را از نظر اخلاقی منحرف کرد. سپس وی به قاچاق مواد مخدر روی آورد. سپس به یکی از کشورهای دور شرق مسافرت نمود. سپس متهم به جاسوسی برای کشوری غربی شد. پس از آن هم اعدام شد. یک داستان در اینترنت. دوست ناباب وی را از اعتیاد به فحشا و مواد مخدر و جاسوسی و نهایتا اعدام کشاند.
این سخن را بشنوید: ناگزیر باید در درجه‌ی اول بدانید که دوست فرزند شما کیست و دوستان پسرتان و دوستان دختر شما کیستند و من چیزی را که می‌گویم فضل خداوند است و از کتابی آن را نگرفته ام از واقعیت برداشت نموده ام.
جوانی توبه کننده در مسجد نزد من بود که روزه داشت و نماز می‌خواند و بسیار برومند بود. سپس ناپدید شد. سراغ او را گرفتم. در گذشته در یک باند سرقت همراه دوستان ناباب بود و آنان دستگیر شده بودند. وی عضو آن باند بود. وظیفه‌ی او نگهبانی راه بود تا دوستانش از خانه‌ها دزدی کنند. وقتی آنان را دستگیر کردند دوستانش نام او را اعتراف کردند. او نیز دستگیر و وارد زندان شد. به شش سال حبس محکوم شد.

طبیعتا من بسیار به او توجه نمودم. برادرانی را نزد وی به زندان فرستادم اما اتفاقی بود که افتاده بود.

انسان باید دست بر انگیزه‌های خوشبختی بگذارد زیرا خوشبختی با مال و مقام نیست:

برادران، باور کنید مبالغه نمی‌کنم امکان دارد در خانه ای بسیار کوچک زندگی کنید. غذای ناچیزی بخورید و لباس‌های قدیمی بپوشید ولی خانه شما منظم و همسرتان وفادار و فرزندتان نیکوکار باشد. شما پادشاه هستید. اصولا پادشاهی از وزیر خود پرسید ؟ به او می‌گوید: پادشاه شما هستید، به او می‌گوید: خیر، پادشاه کسی است که نه ما او را می‌شناسیم و نه او ما را می‌شناسد. سرپناهی برای زندگی، همسری وفاداری و روزی بخور و نمیری دارد. مهم این است که دست بر روی انگیزه‌های خوشبختی بگذارید، خوشبختی در طهارت است، در عفت و پایبندی و راستی و خانواده‌ی منسجم است. میان افرادش محبت و دوستی است. شاید پدر بمیرد. من ادامه می‌دهم پس از مرگ پدر چه اتفاقی می‌افتد؟ برخی خانواده‌ها سبحان الله! خانواده منسجم، با تفاهم وهمیار هم دیگر اند و تنها پدر حضور ندارد. در برخی خانواده‌ها پدر می‌میرد و فرزندان بر ارث رقابت می‌کنند و به جنگ و دعوا می‌پردازند و به دادگاه‌ها روانه می‌شوند و داستان آنان بر سر زبان‌ها می‌افتد.

پیش از تکلیف گناهی نیست:

برادران، یک نکته وجود دارد. این نکته اصل قانون مجازات است یعنی پیش از تکلیف گناهی نیست. از عادت‌های پدران این است که در اشتباهات فرزندانشان عجولانه رفتار می‌کنند و آنان را کتک می‌زنند. شما به او فهماندید که این کار درست نیست؟ برایش بیان نمودید؟ روشن کردید؟ راهنمایی اش نمودید؟ او را یادآوری کردید؟ به او گفتید؟ خیر، این کار پدر را ناراحت کرد و وی او را زیر کتک خود گرفت. این آثار تربیت نادرست است. برایش روشن کنید. ای فرزند این گونه باید باشیم. این گونه با مردم تعامل می‌کنیم. این گونه با آنان راست کردار و رفتاریم.
image

بنابراین مبادا پیش از یادآوری مجازات کنید. و مبادا پیش از یک، دو و یا سه بار یادآوری تنبیه کنید. انسان گاهی فراموش می‌کند. این را برنامه‌ی خود قرار دهید.

توجه انسان به شغلش برای برآوردن نیازهای اساسی خانواده:

اگر از من بپرسید (طبیعتا در درس گذشته از دروغ و امروز از دزدی سخن گفتیم ولی مقدمه ای دقیق می‌خواهم) راه پیشگیری از دزدی چیست؟ پیشگیری یعنی توجه کردن به شغل و انجام دادن صحیح آن و تلاش کردن در آن برای کسب مال حلال در راستای پاسخ به نیازهای خانواده تان. وقتی نیازهای ضروری برآورده شود فرزند به پدر و مادر وابسته می‌شود. به خانه پایبند می‌شود خانه معقولانه است. هرگز از خانه‌ی باشکوه سخن نمی‌گویم. یک خانه‌ی معقولانه که حداقل ضروریات زندگی از جمله خوراک، پوشاک، گرما، درآمد معقولانه، را دارا باشد. بهای آن این است که کارتان را خوب انجام دهید. در روایت آمده است:

(( من أمسى كالاً من عمل يديه أمسى مغفوراً له ))
((کسی که به خاطر کسب درآمد حلال تا شب خسته و ناتوان گردد، خداوند او را می‌آمرزد.))

[روایت طبرانی از عبد الله بن عباس ]

من کار می‌کنم. شما وقتی کار می‌کنید. شغل دارید. مدرک عالی دارید. مطب دارید. دفتر مهندسی دارید. معاملات ناچیزی دارید. درآمد دارید. کار منظم دارید. کردار نیک و رفتار نیک با مردم و روزی زیادی دارید. این روزی را بر افراد خانواده هزینه می‌کنید. به خدا سوگند سخنی را که صحابی جلیل گفته باید با آب طلا نوشت: می‌گوید: بهترین مال مالی است که آبرویم را حفظ نموده و مرا به پروردگارم نزدیک نماید.
کودکی لباس عالی دارد. در زمستان پالتو می‌پوشد. نیازهای ضروری اش برآورده است. در خانه اتاقی دارد. غذای خوبی می‌خورد. آرزوی کامپیوتر و سیستم دارد و پدرش برایش فراهم می‌کند. این فرزند که پدرش کار خود را به درستی انجام داده است و مال حلالی کسب نموده است به خدا سوگند این پدر کارش عبادت است زیرا او رسالت پدر بودن را محقق نموده است.

 

شغل مشروع عبادت است:

imageاین سخن دقیق را بشنوید: شغل شما، شغلی که از آن کسب روزی می‌کنید اگر در اصل مشروع باشد، تجارت پارچه، چوب، اجاره‌ی فیلم‌های مبتذل، فروشگاه دخانیات نامشروع، گاهی کافی نت اینترنت که اگر کسانی که تا نیمه‌های شب می‌نشینند را بررسی کنید سایت‌هایی را باز می‌کنند که خداوند نمی‌پسندد. هزاران منفعت وجود دارد که خداوند آن را نمی‌پسندد. من درباره‌ی شغلی سخن می‌گویم که در اصل خدا پسندانه است و به وسیله‌ی آن مسیر مشروع را بپیمایید، درستی، امانتداری، اخلاص، کار خوب کردن، قیمت متعادل، در مغازه خبری از کنایه و اشاره نیست و جوان به دختران چشم طمع ندارد، در این مغازه نماز خوانده می‌شود، و یا در مسجد نماز می‌خواند و این مغازه منظم است. اگر شغل شما مشروع باشد و مسیر درست را با آن بپیمایید و هدفتان از آن برآوردن نیازهای خود و خانواده تان و خدمت به مؤمنین و یا تمام مردم است و این شغل شما را از واجبات، فرایض و یا کسب علم و یا اعمال صالح باز ندارد. به نتیجه گوش دهید. این شغل به عبادت تبدیل شده است. گفته اند: عادات مؤمن عبادت است و عادات منافق گناه است.
شخصی (بسیار دقیق می‌گویم) در چارچوب مشروع خانواده اش را به گردش برده است. غذای حلالی به آنان داده است. با فرزندانش بازی می‌کند. به خدا سوگند او در اوج عبادت است. زیرا شادی را در دل خانواده اش آورده است و پدری نمونه بوده است. مانند اینکه بسیار دنبال لباسی برای فرزند خود بوده اید که زیبا و مورد پسندش بوده و با گرفتنش شادمان شده و به خود بالیده است
بگذارید بگویم و این سخن مرا سنگدلانه برداشت نکنید: در جهان اسلام ما پدر بر اساس فرهنگ اسلامی اصیل، محترم است اما مطلوب محترم بودن نیست بلکه محبوبیت است. و پدر تنها زمانی که نیک کردار باشد دوست داشتنی است. با توجه به آداب و رسوم ما، عرف ما، فرهنگ ما، پدر مورد احترام است اما من می‌گویم: برای شما مهم این نیست که محترم باشید بلکه این است که محبوب باشید.

خوشبختی هیچ ارتباطی با ثروت ندارد و تنها با ارزش‌های انسانی و عشق مرتبط است:

پرسش: گاهی اهل خانواده احساس می‌کنند در جشن و سرور اند اما چه زمانی؟ وقتی وارد خانه شدید یا از آن خارج شدید؟ مهم اینجا است. برخی از پدران وقتی از خانه بیرون می‌روند شر و بدی، فریاد و دشنام، کتک و دعوا نیز به پایان می‌رسد و برای خانواده عید و جشن آغاز می‌شود. به خدا سوگند وقتی می‌بینم پدری وارد خانه ای می‌شود و اهل خانواده نزدیک است از شادی به رقص در آیند من می‌گویم این پدر موفق است. باید خانه تان را بهشت بسازید. باید با دست خودتان خانه تان را بهشت سازید. به من می‌گویید: درآمدم اندک است. شاید فرزندانتان بدترین غذاها را بخورند و لباس‌های دست دوم بپوشند و در خانه ای محقر زندگی کنند اما در خانه عشق است. محبت است. خوشبختی ارتباطی به ثروت ندارد و فقط با ارزش‌های انسانی و محبت و عشق ارتباط دارد.
ای رسول خدا محبت تو به من چگونه است؟ مانند گره ریسمان. گهگاهی از او می‌پرسید گره چگونه است؟ می‌فرمود: به همان حالت باقیست.
به خدا سوگند هر کدام از ما بدون استثناء می‌تواند خانه اش را بهشت کند و در هر حالی اعم از خانه‌ی کوچک، بزرگ، اجاره ای، ملکی، جنوبی، شمالی، همکف، زیرزمین، درآمد کم یا زیاد فرقی ندارد، با مهربانی، ایمان و عاطفه، و محبت به فرزندان خانه بهشت می‌شود.

خانه یکی از دلایل خوشبختی هر انسانی است:

اکنون اگر در خانه راحت و آرام باشید تلاش شما در بیرون از خانه دو چندان می‌شود. آرام، همسر دوست داشتنی، فرزند نیکوکار، انضباط و محبت موج می‌زند.
بنابراین سخنی که می‌خواهم آن را حفظ کنید: بهترین مال، مالی است که با آن آبرویم حفظ شود و به خداوند تقرب جویم. به خدا سوگند برخی اوقات پدری نمونه را می‌بینم او را می‌ستایم، ماشاء الله! پدری درجه یک، نیازهای فرزندانش برآورده شده، به امورشان رسیدگی می‌کند، بر حرکات، درس‌ها و کارهایشان نظارت دارد.
به خدا سوگند با عالمی دیدار کردم که به من گفت: من 38 نوه دارم و 13 تن از آنان پزشک اند و بیشترشان حافظ قرآن اند. پدر بودن این گونه است. برادران بزرگوارم، خانه یکی از لوازم سعادت شما است و در برخی از روایت‌ها آمده است: بهشت مؤمن خانه اش است و به صراحت پدر موفق و مؤمن در خانه بسیار راحت است. با فرزندانش بازی می‌کند. پیامبر راه می‌رفت و حسن و حسین بر پشت ایشان سوار بودند در حالی که او سرور انسان‌ها و محبوب روردگار بود. پیامبر اینگونه به ما آموخته است. هر گاه چشمم به کودکی می‌افتد می‌گویم: ای پروردگار این هدیه ای از تو برای پدر و مادرش است. و می‌تواند باعث خوشبختی آنان باشد و می‌تواند نیز مایه‌ی بدبختی آنان باشد.
پدری به من گفت: به خدا اگر فرزند من زیر خودرو بیاید به خاطر مرگش جشن خواهم گرفت، به خدا سوگند داستان‌هایی از او برایم نقل می‌کرد که گویی بلایی از طرف خدا بر او نازل شده است.

(( لا تقوم الساعة حتى يكون الولد غيظاً والمطر قيظاً ويفيض اللئام فيضاً ويغيض الكرام غيضاً))
((قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه فرزند باعث خشم شوند و باران اندک شود و فرومایگان زیاد شوند و بزرگواران اندک شوند))

[ روایت طبرانی از عائشه أم المؤمنين ]

انسان باید مراعات احساسات دیگران را بکند:

من بصورت پشت صحنه درباره‌ی دزدی سخن می‌گویم. از پیشگیری حرف می‌زنم. پیشگیری یعنی انجام دادن کار به شکل درست و کسب کردن مال حلال برای برآوردن نیازهای فرزندان. اگر فرزندان شما همراهتان باشند و در دسترس باشند شما آنان را راهنمایی می‌کنید و در مقابل مال فراوان بی رویه فرزندان را به فساد می‌کشاند.
imageبه صراحت، شما مؤمن هستید، درآمدتان فراوان است و در ابتدایی به پسر خود پانصد لیره می‌دهید اما پسر به کمال نرسیده است به دوستش می‌گوید من پانصد لیره دارم. قلب دوستان پسرتان می‌شکند. یا وعده‌های غذایی گرانقیمت که هر وعده دویست لیره است. چهار پنج وعده در کیف خود دارد. به دوستانش فخر فروشی می‌کند. این حدیث شریف را بشنوید:

(( أتدرون ما حق الجار ؟ إن استعان بك أعنته، وإن استنصرك نصرته، وإن استقرضك أقرضته، وإن افتقر عدت عليه، وإن مرض عدته، وإن مات تبعت جنازته، وإن أصابه خير هنأته، وإن أصابته مصيبة عزيته، ولا تستعل عليه بالبناء فتحجب عنه الريح إلا بإذنه، وإذا اشتريت فاكهة فاهدِ له، فإن لم تفعل فأدخلها سرا ولا يخرج بها ولدك ليغيظ بها ولده، ولا تؤذه بقتار قدرك إلا أن تغرف له منها ))

((می‌دانيد حق همسايه چيست؟ هرگاه از تو كمک طلبيد، کمکش کنی، اگر یاری خواست، ياريش رساني. اگر قرض خواست به او قرض بدهی. چون تهيدست گردد او را كمک نمايي. هرگاه بيمار شود به عيادتش بروی. چون بميرد، در تشييع جنازه اش شركت كني. اگر سود و خوشی يابد تبريكش گويی. چون مصيبتی بيند، تسليتش گويی. خانه ات را مشرف بر خانه‌ی او نسازی كه باد بر او نوزد، مگر با اجازه‌ی وی. اگر ميوه خريدی به او نيز هديه نما و اگر چنين نكردی، مخفيانه آن را به منزل ببر و فرزندت با آن بيرون نرود تا فرزند او را غصه دار نكند و با بوی غذايت آزرده اش نکنی مگر آنکه برای او نيز ظرفی را آن ببری.))

[از احاديث الإحياء از عمرو بن شعيب ]

در حد سایر دانش آموزان به فرزندانتان پول بدهید. میوه ای که همه‌ی والدین بچه‌ها می‌توانند تهیه کنند، یک ساندویچ معمولی. در خانه بهترین غذا را به او بدهید. اما در مدرسه چیزی به او بدهید که در مدرسه باعث به حرج افتادن هم کلاسی هایش نشود.
برادران گرامی، من به طور غیر مستقیم به موضوع دزدی پرداختم. شما وقتی نیازهای فرزندانتان را برآورده کنید به شما نزدیک می‌شوند و ارزش‌های شما را به کار می‌گیرند و دین و فرهنگ شما را تقلید می‌کنند.
از خداوند متعال می‌خواهم این درس مایه‌ی یادآوری اهمیت تربیت فرزندان در اسلام باشد.

 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر