- تربیت اسلامی / تربیت فرزندان در اسلام
- /
- تربیت فرزندان در اسلام2008
خداوند جهانیان را سپاس میگوییم و بر سیدنا محمد راستین وعده ی امانت دار درود میفرستیم. بار خداوندا ما را از تاریکیهای جهل و گمان به سوی نور شناخت و دانش و از گل و لای شهوتها به سوی باغهای بهشت تقرب بیرون ببر.
برادران گرامی با درس دوم از دروس تربیت فرزندان در اسلام در خدمت شما هستیم.
انسان اولین آفریدهای که برای بهشتی چون آسمانها و زمین آفریده شده است:
حقیقت این است که انسان اولین آفریده است. باید این حقیقت را بدانیم وقتی شما میدانید اولین آفریده هستید. وقتی به خدا ایمان آوردید و هدف از وجودتان را محقق نمودی، شما اولین آفریده ای هستید که میتواند از فرشتگان پیشی بگیرد، بنابراین گفته اند:
فکر میکنی جسمی کوچک هستی حال آنکه جهانی بزرگتر در درون خود داری
* * *
بلکه گفته اند: کسی که خودش را بشناسد پروردگارش را شناخته است. انسان در حالتهای فراوانی از حقیقت خود غافل است. بنابراین گفته اند: از میان مردم افرادی میدانند و میدانند که میدانند و چنین شخصی عالم است پس از او پیروی میکنید. گروهی میدانند و نمیدانند که میدانند و اینها غافلان اند و باید آنان را آگاه کرد و گروهی نمیدانند و میدانند که نمیدانند و اینها جاهلان اند پس باید به آنان آموخت و گروهی نمیدانند و نمیدانند که نمیدانند و اینان شیطان اند از آنان دوری کنید.
وقتی میدانید اولین آفریده هستید و خداوند متعال شما را برای بهشتی به پهنای آسمانها و زمین آفریده است و دنیا هر چقدر هم گسترده باشد در برابر آخرت هیچ است هرگز ارزشی نخواهد داشت بلکه خداوند متعال نمیپذیرد که دنیا به عنوان پاداشی برای شخصی باشد بلکه محرومیت از آن را نیز به عنوان سزای کسی نمیپذیرد و دنیا کمتر از آن میارزد که پاداش یا محرومیت باشد.
کسی که هدف و تلاش خود را از دنیا به آخرت تغییر دهد گام در راه راست گذاشته است:
برادران به محض اینکه تلاشهای خود را از دنیا مصروف آخرت نمایید در حقیقت گام در راه راست و به سوی آخرت نهاده اید.
یک نکتهی دقیق به شما میگویم: اگر پس از ایمان به آخرت معیارهای شما تأثیر نگذارد، ایمان شما به آخرت درست نیست. اگر معیارهای شما تأثیر گذار نباشد. پیش از شناخت خداوند در وجود انسان معیارهایی گمارده شده است.
در ضمن در هر آیه که خواندید: «إن الانسان» انسان معرفه به ال آمده بود، منظور انسان پیش از شناخت خداوند است.
﴿ إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّينَ﴾
(به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى تاب] خلق شده است * چون صدمه اى به او رسد عجز و لابه كند * و چون خيرى به او رسد بخل ورزد * غير از نمازگزاران)
﴿ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً ﴾
(انسان ناتوان آفریده شده است)
﴿ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً ﴾
(انسان عجول آفریده شده است)
هر جا کلمهی انسان معرفه به الف و لام آمده است منظور انسان، پیش از شناخت خداوند است. اما پس از آنکه او را شناخت چیزی دیگر است. پیش از شناخت خداوند با گرفتن شاد میشد اما پس از شناخت خداوند با بخشش شادمان میگردد. معیار تأثیر خودش را گذاشته است. پیش از شناخت خداوند بهره کشی از دیگران را زیرکی میداند اما پس از شناخت خداوند در خدمت دیگران در می آید. پیش از شناخت او، ثروت را همه چیز می داند اما بعد از شناخت خداوند ثروت برایش ارزشی نداشت.
یک نکتهی دقیق: اگر معیارهای شما پس از ایمان به آخرت نمودار نشد به یقین بدانید که ایمان شما به آخرت کامل نیست و نیاز به بازنگری دارد.
کسی که به آخرت ایمان دارد تربیت فرزندان را به طور کلی بزرگترین کار میداند:
مهم این است که تلاشهای خود را معطوف به آخرت کنید. اگر آن را معطوف به آخرت کنید خواهید دید که تربیت فرزندان چقدر مهم است. وقتی به آخرت ایمان دارید خداوند میفرماید:
﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ ﴾
(و كسانى كه ایمان آوردند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى كاهيم)
اگر به آخرت ایمان آوردید خواهید دید که تربیت فرزندان به طور کلی بزرگترین کار است. اگر به آخرت ایمان آوردید خواهید دید که فرزند شما ادامهی شما است. اگر به آخرت ایمان آورید خواهید دید که فرزند شما و نسل او و نسلهای او تا قیامت و کارهای نیک آنان در نامهی اعمال شما درج میشود، ﴿ و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى كاهيم﴾ .
مهم این است که به آخرت ایمان آورید و برای آخرت کار کنید و تلاشهای خود را معطوف آخرت نمایید. مهم این است بدانید چرا در دنیا هستید؟ چرا به دنیا آمده اید؟ گفته میشود: به خاطر عمل، شناخت خداوند، پایبندی به برنامهی الهی، و به خاطر این که به آفریده هایش نیکی کنید، تا شناخت، پایبند و نیکوکاری بهای بهشت باشد، بهای بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که در آن:
(( ما لا عين رأتْ ولا أذن سمعتْ ، ولا خطَر على قلبِ بَشَرْ ))
(( چیزی است که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است))
کسی که فکر کند فرزندش باری بر اوست بدون آنکه بفهمد او را از دست داده است:
به صراحت باید گفت بدون ایمان به آخرت فرزند سربار است. دوست دارید از او دور باشید. بسیار خسته اید. نیاز به مراقبت، توجه، آموزش، راهنمایی، صبر، بردباری و پیگیری دارد.
شما با دوستان خود در یک سفر هستید. اگر فرزند خود را با خود ببرید باری بر گردن شما است. باید بدانید کجا میرود؟ چه میکند؟ یا او را راهنمایی کنید. اگر او را در خانه بگذارید بهتر است. بیشتر پدران احساس میکنند فرزندان باری بر گردن آنان است و به او بی توجهی میکنند. فرزند بزرگ میشود و پدر پی به حقیقتی ویرانگر میبرد او فرزندش را از دست داده است. وقتی او را رها کرده به دوستان خود پیوسته است. پدر نمیداند دوستانش که بودند، عادتهایی به او آموخته اند. مسائل انحرافی به او یاد داده اند، سخنان ناپسند به او آموخته اند. چیزهایی به او یاد داده اند که خداوند آن را نمیپسندد. پدر میبیند که فرزندش به خطا رفته است. فکر اشتباهی دارد، رفتار نادرستی دارد. تلاش میکند او را اصلاح کند اما زمان از دست رفته است.
من سخنان یکی از برادران داعی خود که متخصص علم رهبری بود، را فراموش نمیکنم که به ما گفت: ويژگیهایی که دوست دارید فرزند شما داشته باشد از جمله پایبندی، صداقت، امانتداری، نظافت، توجه به لباس ها، توجه به وسایل و تمام ويژگیهایی که دوست دارید از سال اول تا هفت سالگی در او نهادینه کنید تا پس از هفت سالگی در امان و آرامش باشید.
بیشتر پدران در ابتدای زندگی از فرزندان خود غافل اند. پدری خود صالح است اما به این حقایق بی توجه بوده است.
کسی که فرزندش را خوب تربیت کند خدا در همین دنیا او را باعث شادیاش میگرداند:
برادران باور کنید مبالغه نمیکنم، فرزند صالح شادمانی، خشنودی و خوشبختی توصیف ناپذیری به دل پدرش وارد میکند و البته فرزند صالح حاصل تلاش و اهمیت تربیت فرزندان است و خداوند آن را پاداش آخرت شما پدران قرار داده است؛ خداوند پاداش دنیا و آخرت برای شما تعیین نموده است. پاداش این دنیا چیست؟ خداوند فرزندان را خنکای چشم ومایهی شادی شما قرار میدهد. این مضمون سخن خداوند است که میفرماید:
﴿ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
(پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان)
به عنوان یک مقدمهی بسیار ریز: تنها زمانی ارزش تربیت فرزندان را میدانید که به آخرت ایمان داشته باشید، که فرزندتان را ادامهی زندگی خود بدانید. همیشه میگفتم: انسان بر اساس حب خویشتن آفریده شده است، سلامتی و کمال و استمرار وجود خود را میخواهد. سلامتی وجود شما با پیروی از آموزشهای آفریننده امکان دارد. راست بگویید و دروغ نگویید. امانت دار باشید و خیانت نکنید. مهربان باشید و سنگدلی نورزید. حقوق هر مستحقی را ادا کنید. تنها با پیروی از آموزههای آفریننده سالم میمانید و البته با عمل نیک خوشبخت میشوید.
﴿ فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً ﴾
(پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد)
اما ادامهی وجود شما؛ با تربیت فرزندان وجود شما ادامه مییابد.
به خدا سوگند یادم نمیرود داستانی بسیار قدیمی بیش از بیست سال پیش که یکی از خطیبان بنی امیه خداوند او را بیامرزد. مراسم تعزیه اش در مسجد جامع اموی برگزار شد. در روز سوم عزاداری پسرش برخاست و در مقابل ما خطبه ای خواند. برادران باور کنید چشمانم اشک حلقه زد و گریستم و گفتم: با این حال این خطیب نمرده است. پسرش ادامهی اوست.
ادامهی وجود انسان به دلیل ایمان به آخرت و تربیت فرزندان است:
در صمیم وجود خود دوست دارید عمر درازی داشته باشید. این طبیعت انسان است. بلکه آن چیزی که باعث خوشبختی شما میشود این است که خداوند را بشناسید و پایبند دستورات او باشید تا ابد در بهشت جاودان می مانید. نیاز به بودن از ایمان به آخرت سرچشمه میگیرد.
اکنون نیاز به جاودانگی نیز از تربیت فرزندان برآورده میشود. یعنی انسانی که میمیرد فرزندان صالحی دارند همه مؤمن و پاک اند و کارهای نیک میکنند و در خیر ید طولایی دارند. هر وقت انسان اینها را میبیند برای پدرش درود و رحمت میفرستد. این پدر هرگز از یادها نمیرود تا زمانی که فرزندانش پایبند باشند. وقتی شما بر عشق به جاودانگی آفریده شده اید این جاودانگی عامل نخست آن ایمان به آخرت و دلیل دوم آن تربیت فرزندان است.
بدبختترین مردم کسی است که فرزندانش طبق خواستهاش پرورش نیابد:
بنابراین تنها با ایمان به آخرت میتوانیم ارزش تربیت فرزندان را درک کنیم. زمانی که بدانیم اعمال این فرزند برای ما نوشته میشود؛ کارهای نیک او، صدقات او و عبادات او در نامهی اعمال ما نیز ثبت میشود. فرزند شما و فرزندان فرزندان شما برای شماست.
باری در یک کنفرانس در آمریکا بودم یکی از داعیان برخاست و گفت: اگر ضمانت نمیکنی که فرزند فرزند فرزندت در آن سرزمین مسلمان نمی باشد پس بهتر است در آن جا نمانی. من از این عبارت بسیار خوشم آمد و بارها آن را تکرار نمودم. کنفرانسی برای پزشکان در دمشق برگزار شد. از دترویت صد پزشک به شام آمده بودند تا در این کنفرانس شرکت کنند. یکی از پزشکان دختر خود را در این مدت زمان شوهر داده و از من خواست او را عقد کنم. در این عقدی حضور یافتم و سخنرانی نمودم. بدون اینکه متوجه شوم سخن آن عالم را بیان نمودم؛ زیرا آنان همه از آمریکا بودند، گفتم: اگر تضمین نمیکنی که فرزند فرزندت در اینجا مسلمان باشد نباید در این سرزمین بمانی. به خدا پس از پایان سخنانم و پایان مراسم پزشک مقیم آنجا نزد من آمد و اشک بر گونه هایش جاری شده بود گفتم خیر است ان شاء الله! به من گفت: آیا نگفتی اگر تضمین نمیکنی که فرزند فرزندت، به من گفت: فرزندم مسلمان نیست، پسر تنی من مسلمان نیست.
بنابراین در آنجا به آنان میگفتم و در آن زمان کلینتون بود: اگر مقامی چون کلینتون و ثروتی چون اوناسیس و علمی چون انیشتین داشتید ولی فرزندتان آنچنان که میخواستید نبود شما بدبخت ترین انسان هستید. در این سخن دقت کنید. به خدا سوگند هر سخنی که به شما میگویم از صمیم وجودم سرچشمه میگیرد. اگر بالاترین مقام را داشتید و اگر بیشترین ثروت را اندوختید ولی تضمین نکردید که فرزندتان آن طور که میخواهید باشد شما بدبخت ترین انسان هستید. در پی خوشبختی تان باشید. در پی سلامتی باشید. فرزندتان را تربیت کنید. نگویید من بیکار نیستم این بهانه نزد خداوند پذیرفته نیست. اگر ضمانت نمیکنید که فرزندتان مسلمان باشد یا آن طور که آرزو دارید باشد، شما بدبخت ترین انسان خواهید بود.
بنابراین ایمان به آخرت ارزش تربیت فرزندان را به شما نشان میدهد. این فرزند در نامهی اعمال شما است. ازدواج او و فرزندان او و فرزندان صالح او و فرزندان فرزندان صالح او در نامهی اعمال شما درج میشوند.
اولین و طولانی ترین پیروزی در زندگی موفقیتش در شناخت خداوند است:
برادران، میخواهم این حقیقت را به شما بگویم که در تمام درسها آن را میگفتم و با تمام وجود به آن یقین دارم و آن اینکه: پیروزی و موفقیت جزئی نیست و وجود ندارد. پیروزی و موفقیت زمانی که جامع باشد موفقیت نام دارد.
هر انسانی در درآمد سرآمد باشد ولی فرزندانش از راه خدا منحرف باشند در زندگی موفق نیست. شخصی به سرزمینی دور دست رفت و اموال زیادی را به حساب تربیت فرزندانش به دست آورد این موفق نیست. من بسیار این طرز تفکر را تکرار میکنم: پیروزی و موفقیت جزئی نیست. جزئی وجود ندارد. پیروزی و موفقیت زمانی که جامع باشد موفقیت نام دارد.
طبیعتا نسبت به شما چهار موفقیت در ایستگاههای بزرگی وجود دارد که اولین و بزرگترین موفقیت و ماندگارترین و اولین موفقیت، موفقیت در شناخت خداوند است.
(( ابن آدم اطلبني تجدني فإذا وجدتني وجدت كل شيء ، وإن فتك فاتك كل شيء وأنا أحبك إليك من كل شيء ))
(( ای فرزند آدم مرا بجوی تا بیابی و چون یافتی همه چیز را یافته ای و اگر مرا از دست دهی همه چیز را از دست داده ای و من از هر چیزی نزد تو را محبوب ترم ))
دقت کنید: شاید زن اولین و آخرین موفقیتش بدست آوردن شوهری صالح است. میگوییم ازدواج در حق زن تمام زندگی اش میباشد اما در حق مرد جزیی از زندگی اش میباشد. کار و تحصیل نیز برای او لازم است. اکنون تمام موفقیتها موفقیت محسوب میشود اما اولین موفقیت و اصل تمام موفقیتها شناخت خداوند است.
خانه ای را تصور کنید، در آن فریزر، یخچال، کولر، پنکه و تمام دستگاهها بدون استثنا وجود دارد اما برق نیست تمام این دستگاهها بی ارزش است.
گویی شناخت خداوند یک است و ازدواج صفر است. شناخت خدا با ازدواج ده میشود. شناخت خداوند با فرزندان صد و شناخت خدا توسط فرزندان با موفقیت کاری هزار میشود. همین یک را بگیرید بقیه صفر هستند. بنابراین آیه دقیق میفرماید:
﴿ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ﴾
(بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم* [آنان] كسانى اند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى پندارند كه كار خوب انجام مى دهند)
تقسیم بندیهای زمینی بی شمار است اما تقسیم بندی نزد خداوند تنها دو تقسیم است:
بنابراین اولین نکته در این دیدار مبارک: ایمان حقیقی به آخرت است
﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴾
(و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند)
نشانه و آیه ای دقیق در این موضوع برایتان خواهم آورد: آیا به آن مردم نگریسته اید؟ نه شهر ما در تمام جهان عرب و بلکه در جهان اسلام و بلکه در پنج قاره آیا به شش میلیارد فکر کرده اید؟ چقدر تقسیمات زمینی دارند؟ کشورهای شمالی و جنوبی. کشورهای شمالی 20% زمینها را در اختیار دارند اما 80% ثروتهای زمینی را دارند. کشورهای جنوب 80% زمینها را در اختیار دارند اما 20% ثروت زمین را دارا میباشند. کشورهای شمال و جنوب. زردپوست، سفید پوست، سیاه پوست، آریایی ها، سامی ها، ثروتمندان و فقرا و قدرتمندان و ضعيفان و بهره کشان و مظلومان و.. تقسیم بندیهای بی شماری وجود دارد اما تمام این تقسیم بندیها نزد خداوند بی ارزش است و تنها دو تقسیم بندی نزد خداوند وجود دارد.
1 ـ انسانی که خداوند را شناخته، پایبند باشد و خوشبخت شود:
با دلیل: تقسیم بندی اول انسانی که خداوند را شناخته است و پایبند اوامر او است و به آفریده هایش نیکی میکند بنابراین در امان مانده و در دنیا و آخرت خوشبخت است.
2 ـ انسانی که از خداوند غافل مانده و از دستوراتش سرپیچیده و بدبخت شده است:
انسانی که از خداوند بی خبر مانده و از برنامهی الهی سر باز زده و به آفریده هایش بدی کرده و نابود شده و در دنیا و آخرت بدبخت است.
انسانها همه یا با قدرتمندان بودهاند یا با پیامبران:
در قرآن کریم نمونهی سومی نمیبینید: دقت کنید:
﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴾
(اما آنكه [حق خدا را] داد و پروا داشت *و [پاداش] نيكوتر را تصديق كرد)
بنا به حکمتی والا ترتیب برعکس است، ﴿ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴾ یعنی بهشت را تصدیق کرد.
﴿ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى ﴾
(براى كسانى كه كار نيكو كرده اند)
بهشت، یعنی تصدیق کند که وی برای بهشت آفریده شده است و بنابراین تصدیق از نافرمانی الله بپرهیزد و پایبند باشد و بنابرین پایبندی زندگی اش را بر بخشش به پا دارد. سه کلمه. تصدیق کند که برای بهشت آفریده شده و از نافرمانی بپرهیزد و زندگی اش را بر پایهی بخشش بنا نهد، نمونهی دیگر:
﴿ وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ ﴾
(و اما آنكه بخل ورزيد)
زندگی اش را برپایهی گرفتن بنا نهاده است. زیرا از اطاعت از خداوند ابراز بی نیازی کرده است و بهشت را دروغ شمرده است. دو نمونه. بهشت را تصدیق کرده از نافرمانی پرهیز داشته و زندگی را بر اساس بخشش بنا نهاده، و دیگری بهشت را تکذیب کرده و از اطاعت خداوند بی نیازی جسته و زندگی اش را بر گرفتن بنا نهاده است.
بنابراین تمام انسانها یا با قدرتمندان اند و یا با پیامبران، پیامبران دلها را بدست میآوردند ولی قدرتمندان گردنها را به زیر میکشیدند. پیامبران میبخشیدند و نمیگرفتند اما قدرتمندان میگرفتند و نمی بخشیدند. پیامبران برای مردم زیستند. اما مردم برای قدرتمندان زندگی کردند.
کسی که به دنیا ایمان آورد اصلا نیازی به فرزند ندارد:
بنابراین ای برادران، تنها زمانی میتوانیم ارزش و جایگاه ونعمت بزرگ تربیت فرزندان را در اسلام در یابیم که به آخرت ایمان داشته باشیم. اما باور کنید مبالغه نمیکنم اگر به دنیا ایمان بیاورید اصلا نیازی به فرزند ندارید.
یکی از خویشان من در آمریکا مقیم است. برادرش نزد او میرود. همسایهی برادرش شخصی آمریکایی است. مدتی بعد به دیدار او میروند. از او میپرسند: چند فرزند داری؟ زیرا لباسهای بچگانه دیده بودند. او میگوید: من فرزند ندارم من سگ دارم و این لباسهای بچه گانه برای سگها است.
اگر انسان بهشت را تکذیب کند دیگر انگیزه ای برای بچه آوردن نیست. سربار است. اوضاع وخیمی در جهان غرب حاکم است. مادری فرزندانش را در خانه رها میکند تا بمیرند. اگر انسان به دنیا ایمان بیاورد فرزندان سر باراند و هیچ انگیزه ای برای فرزند آوری نیست.
اما از لازمههای ایمان به آخرت این است که فرزند ادامهی شما است. این فرزند مایهی خوشبختی شما در دنیا و آخرت است.
یکی از اصحاب فرزندی بسیار زیبا داشت. از شدت وابستگی او را بر روی شانهها میگذاشت و راه میرفت. باری نزد رسول الله نشست و فرزندش بر روی شانه هایش بود. پیامبر بسیار با یاران خود نرم خو و مهربان بود. با او شوخی کرد و فرمود: ای فلانی آیا او را دوست داری؟ گفت: همان طور که خداوند تو را دوست دارد من او را دوست دارم. پس از چند روز پیامبر از احوال این صحابی جویا شد. گفتند: فرزندش مرده است. او را فراخواند و آرامش داد و به او فرمود: ای فلانی آیا میخواهی که تمام عمر او را داشته باشی و تا زمان مرگ چون سایه با تو باشد؟ فرزندی مهربان، خدمتکاری مطیع، عاشق، یاری گر، این گونه موارد نادر است. فرزندتان همیشه با شما باشد. حتی تا آخرین لحظهی زندگی با شما باشد.
شخص نیکوکاری که فرزندش زودتر از او بمیرد دروازههای بهشت را برایش میگشاید:
به همین تناسب یکی از برادران مقیم فرانسه میگفت یک زن فرانسوی به مرکزی اسلامی آمد و دختر او نیز همراه او بود. گفت: امکان دارد او را قانع کنید تا اسلام بیاورد؟ آنان از او خواستند و شما؟ آن زن گفت: من نمیخواهم اسلام بیاورم فقط دخترم. درخواست عجیبی بود او به اسلام قانع بود گفت: من نمیخواهم اسلام بیاورم، دلیل چه بود؟ گفت: زیرا او همسایگانی مسلمان داشته و خودش با چشم خودش دیده که دختران بیش از حد به مادراشان اهمیت میدهند. او میخواست تا عمر دارد ببیند که دخترش مانند آن دختران مسلمان باشد.
به او گفت: آیا میخواهی تا آخر عمر از او بهره ببری یا زودتر از تو به بهشت رود و دروازههای آن را به روی تو بگشاید؟ گفت: البته که دومی را میخواهم. به او گفت: او از آن تو است.
حتی انسان صالحی که فرزندش در زندگی اش بمیرد، زودتر از والدین به بهشت میرود و دروازههای بهشت را برای پدرش میگشاید.
فرزند در پرتو ایمان به آخرت بزرگترین عامل خوشبختی پدر:
فرزند در پرتو ایمان به آخر بسیار ارزشمند است. بزرگترین عامل خوشبختی پدر خود است. پدر در پرتو ایمان به آخرت بیشترین عمل صالح را برای تو میاندوزد. تمام کارهای او در نامهی اعمال شما ثبت میشود. تمام پایبندیها و صدقاتش در نامهی شما درج میشود. شما بودید که او را پرورش دادید.
حتی فقهای احناف دیدگاه عجیبی دارند. حج بدل یکی از شروط آن وصیت است؛ زیرا خداوند فرموده است:
﴿ وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴾
(و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست)
بنابراین اگر شخصی وصیت حج بدل نکند در حقیقت برای این حج تلاشی نکرده است و باید وصیت کرده باشد اما فقط پسر را استثناء میکنند و اگر پسری بدون وصیت پدرش به جای او حج کند این حج در حق پدرش قبول است زیرا پدر او را تربیت صحیحی نموده است. اگر او را تربیت نمیکرد عوض او به حج نمیرفت. پس پسر مقامی والا دارد اما در پرتو ایمان به آخرت ممکن است. ولی در پرتو ایمان به دنیا انسان سگهایی را بهتر از او پرورش میدهد درحالی که اگر پسری تربیت کنید ادامهی راه شما میشود و نام شما را حفظ میکند. مردم برای شما دعا میکنند. دست پروردهی شما ازدواج میکند و فرزندان و نوههایی میآورد.
به خدا سوگند یکی از مفسران قرآن میگوید: من 38 نوه دارم. سیزده تن از آنان پزشک اند و سیزده تن دیگر حافظ قرآن اند. این ازدواج است.
بنابراین یا فرزندان را برای رضای خداوند و برای آخرت تربیت میکنید و یا دور از ایمان به خدا آنان را میپرورانید که خستگی در پی دارد و سر بار شما میشوند.
موفقیت جامع است نه جزئی، اولین ایستگاه موفقیت:
ای برادران، یک مورد باقی مانده است: تربیت، انواعی از جمله تربیت ایمانی، تربیت اخلاقی، تربیت روانی، تربیت اجتماعی، تربیت جسمی و علمی و جنسی دارد.
1 ـ خدا را بشناسید:
همان طور که اندکی پیش گفتم: موفقیت جزئی نیست جامع است. و اولین ایستگاه موفقیت یعنی شناخت خداوند را بیان کردم.
2 ـ ارتباط بسیار خوبی با دایرههای کوچک و بزرگ خانواده داشته باشید:
ایستگاه دوم این است که با همسر و فرزندان و دایرههای اجتماعی بعد از این دایره ارتباط خوبی داشته باشید. یعنی با همسر وفرزندان، برادران و خواهران، عمهها و خاله ها، یعنی با دایرههای کوچک و بزرگ خانواده ارتباط خوبی داشته باشید این ایستگاه دوم است.
3 ـ در کار خود ماهر و به آن پایبند باشید:
سوم به کار شما مربوط است. کارتان را خوب انجام دهید و پایبند و میانه رو باشید. کارتان را بروز کنید و درآمدی خوب داشته باشید .
4 ـ به سلامتی خود اهمیت بدهید:
چهارم مربوط به سلامتی شما است.
یک نصیحت، اولین ارتباطی که باید محکم باشد ارتباط میان شما و خداست.
﴿ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ ﴾
(پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد)
﴿ ذَاتَ بَيْنِكُمْ ﴾ یعنی ارتباط میان شما و خدا، این معنای اول، و ﴿ ذَاتَ بَيْنِكُمْ ﴾ ارتباط شما با افراد پیرامون شما، این دوم، و ﴿ ذَاتَ بَيْنِكُمْ ﴾ یعنی هر ارتباطی میان دو تن را اصلاح کنید. میان شما و خدا ایستگاه اول، میان شما و خانواده یا دایرههای متوالی ارتباط دوم، یعنی هر ارتباطی میان دو تن در این دایرهی سوم، پس چهار ایستگاه مهم در موفقیت شما وجود دارد، نخست ارتباط شما با خدا، دوم ارتباط شما با خانواده و فرزندان، سوم ارتباط شما با کارتان و چهارم ارتباط شما با سلامتی تان.
انسان تنها در صورتی موفق به تربیت فرزندش میشود که تربیت جامع باشد:
اکنون: حتی تربیت فرزندان به گونه ای است که ممکن است در یک مدرک عمومی موفق شود اما نماز نمیخواند بنابراین پدر در تربیت موفق نبوده است. ممکن است برتر و باهوش باشد اما اخلاق نداشته باشد، پدر در تربیت موفق نبوده است. ممکن است خوش اخلاق باشد اما در مدرسه تنبلی کند پدر در تربیت موفق نبوده است. شاید خوش اخلاق باشد و برتر باشد اما از نظر جسمی و ظاهری بسیار بد ریخت باشد و هیچ اهمیتی به جسم خود ندهد بنابراین پدر موفق نبوده است.
همانطور که شما در تمام ایستگاهها سعی میکنید موفق باشید باید تاکید کنم تنها در صورتی موفق خواهید بود تربیت فرزندتان را کامل کنید که این تربیت جامع و کامل باشد.
هر شخصی باید به غذای ایمانی فرزندش اهمیت بدهد:
عنوانهای بزرگتر که با آغاز درس آینده به آن خواهیم پرداخت تربیت ایمانی است.
(( كفى بالمرء إِثما أن يُضَيِّع مَن يقوتُ ))
((برای گناه انسان همین کافیست که حقوق افراد تحت تکفل خود را پایمال کند))
پدر او را غذا میدهد، آب میدهد، میپوشاند، به سلامتی اش توجه میکند، به تحصیلاتش اهمیت میدهد، اما به ایمان وی اهمیتی نمیدهد به اعمال صالح وی اهمیت نمیدهد به عبادات او بی اهمیت است بنابراین در حق این فرزند گناه مرتکب شده است.
(( كفى بالمرء إِثما أن يُضَيِّع مَن يقوتُ ))
((برای گناه انسان همین کافیست که حقوق افراد تحت تکفل خود را پایمال کند))
پیامبر این گونه توصیف میفرماید که وی به او غذا میدهد، آب میدهد، لباس میپوشاند، و به سلامتی و تحصیل او اهمیت میدهد اما به نماز وی اهمیتی نمیدهد و به عقیده اش بی اهمیت است. دوست ملحدی دارد. و با او آنقدر پیش میرود که تمام دین و خدای یگانه را انکار میکند. گاهی پدری میآید و گلایه دارد که فرزندش اصلا مؤمن نیست و چیزی نمانده قلبش از جا کنده شود. حتی باری پدری نزدم آمد و به من گفت: فرزندم دین خودش را تغییر داده استو نزدیک بود پدر از غصه بمیرد.
(( كفى بالمرء إِثما أن يُضَيِّع مَن يقوتُ ))
((برای گناه انسان همین کافیست که حقوق افراد تحت تکفل خود را پایمال کند))
فکر کنید اگر میخواهید فرزندتان را تربیت کنید ابتدا تربیت ایمانی، فرزندانتان را ادب بیاموزید و تهذیب کنید زیرا آنان در زمانی متفاوت با زمان شما زاده شده اند. فرزندانتان را بر محبت پیامبرتان پرورش دهید.
مخزن آب در خودرو را میشناسید؟ مخزن آب. از بالا دربی دارد و از پایین شیر آبی دارد. هر چه از بالا میریزید از پایین میگیرید. اگر فقط تلویزیون منبع اطلاعات فرزندتان باشد هر حرکتی میکند نام یک بازیگر را میآورد و یا نام بازیکنی را بیان میکند. اصحاب کجایند؟ این طور تغذیه نشده است. تغذیهی ایمانی نشده است. پس به افرادی اهمیت میدهد که هیچ تاثیری در زندگی اش ندارند. شما این ظرف آب را با ایمان پر نکرده اید، با قرآن، اصحاب، تابعین تغذیه نکرده اید. فقط با فوتبال پر شده است. اما موارد اخیر نه. پس مشکل بسیار بزرگ است. پس نخستین مورد این است که به تغذیهی ایمانی او بسیار اهمیت دهید.
هر انسانی باید فرزندش را کامل و همه جانبه پرورش دهد:
ما تربیت اخلاقی داریم؛ صداقت، امانت داری، ادب، فروتنی، حیا و شرم.
(( فلا تمش أمامه ، ولا تجلس قبله ، ولا تدعه باسمه ، ولا تستسب له ))
((جلوتر از او راه نرو، و قبل از او ننشين، و او را با نام صدا نزن و كاري نكن كه دیگران به او دشنام دهند.))
کاری نکنید که باعث شود مردم پدرتان را دشنام دهند. به ادبیات پیامبر بنگرید.
(( فلا تمش أمامه ، ولا تجلس قبله ، ولا تدعه باسمه ، ولا تستسب له ))
((جلوتر از او راه نرو، و قبل از او ننشين، و او را با نام صدا نزن و كاري نكن كه دیگران به او دشنام دهند.))
پس تربیت انواعی دارد؛ تربیت ایمانی، اخلاقی، روانی، صبر، خشمگین نشدن، بردباری، آرامش، تانی، حقیقت جویی، تمام اینها تربیت روانی است.
تربیت اجتماعی یعنی: سلام کنید، احترام بگذارید، عذرخواهی کنید، فروتن باشید، همکاری کنید، اینها تربیت اجتماعی است.
تربیت جسمی: خوراک شما منظم باشد، و ورزشهای مورد علاقه ای برای پرورش جسم داشته باشید.
تربیت علمی: تحصیل و درس و برتری در تخصص.
تربیت جنسی: گاهی پدر بیش از حد سخت گیری میکند. فرزندش به او میگوید: از کجا میآیی پدر؟ پاسخ بسیار دقیق و لطیفی است. من بررسی کرده ام. در این سئوال او سختگیری نکنید. او را میزند. این سئوال زشت است. به او اهمیت فراوانی میدهد. تنها سئوالی که برایش میماند همین سئوال است. چرا او را سرکوب کردی؟
تربیت انواعی دارد از جمله تربیت جنسی، علمی، جسمی، اجتماعی، روانی، اخلاقی و ایمانی.
این موضوعات شاید محور درسهای آیندهی ما باشد.