- عقیده ي اسلامی
- /
- عقیده در پرتو قرآن وسنت
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمت خود ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت قرار ده.
محور این دین چیست؟
با درس سیزدهم از دروس عقیده در خدمت شما هستیم و امروز به عبارت گواهی به این که: محمد رسول خدا است، میرسیم.
می توان کل دین را در دو محور قرار داد: گواهی به این که هیچ معبودی به جز الله نیست و محمد رسول الله است. گواهی به یگانگی خداوند کلمهی توحید است و محمد رسول خدا است کلمهی رسالتی است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را آورده است و هدف خداوند از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روشن است. یعنی:
﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ﴾
(بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و شما را بیامرزد.)
نکات مهم گواهی به پیامبری محمد صلی الله علیه وآله وسلم چیست؟
این واژه یعنی گواهی به رسالت محمد در وهلهی نخست سه نکتهی مهم در بردارد: نخست: ادبی که سزاوار رسول الله است. دوم: مقتضیات این واژه و سوم: باطل کنندههای این عبارت. آداب، مقتضیات و باطل کنندهها.
از جمله آدابی که قرآن کریم در قبال رسول الله بیان کرده است:
1-اجازه خواستن:
خداوند می فرماید:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾
(جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبرش گرويدهاند.)
زمانی که با او در یک امر حضور دارند تا اجازه نگیرند؛ نمیروند:
﴿إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾
(جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبرش گرويدهاند و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند تا از وى كسب اجازه نكنند نمىروند در حقيقت كسانى كه از تو كسب اجازه مىكنند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.)
یعنی شما عضو یک گروه هستید، در یک خانواده زندگی میکنید. باید با برنامهی سرپرست خانواده حرکت کنید. آیا منطقی است که پسری بدون اجازهی پدرش به مکانی دور مسافرت کند؟ محال است، جامعهی مؤمنان مانند یک خانواده است:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾
(قطعا مؤمنان برادر یکدیگر هستند.)
در رأس این جامعه سرور مخلوقات و دوست خداوند قرار دارد و اگر شما در یک جامعهی مسلمان باشید باید یک هماهنگی میان شما و سایر برادرانتان باشد و میان شما و کسی که از او علم میآموزید، درخواست اجازه باشد.
یک توبیخ ظریف میان دو برادر مؤمن:
باری در یک مسجد جامع دیگر درسی داشتم. امام مسجد را دوست دارم و قدردان او هستم. اما دیدم چند هفته امامت نمیدهد. عادت داشت هر وقت نمیبود غالبا برای عمره رفته بود. وقتی برای امامت باز گشت به او سلام کردم. او مرا توبیخ کرد. گفت: من بیمار بودم و چرا تو به عیادت من نیامدی؟ به او گفتم: بارها نبودی و به عمره رفته بودی. وقتی این بار نبودی من گمان کردم به عمره رفتهای و اگر سنت رسول الله را اجرا میکردی و پیش از رفتن به عمره مرا آگاه مینمودی و باز میگشتی برای تبریک نزد تو میآمدم. این طبیعی است. اما وقتی در عمرههای پیشین مرا آگاه نکردی این نبودنت نیز به گمان من عمره بود. بنابراین: در روابط ما حتی در سطح یک مسجد جامع نیز نقص و کاستی وجود دارد. در سطح یک گروه، چیزی به نام اجازه خواستن، آگاه نمودن، هماهنگی وجود دارد. نوعی رابطهی خوب با برادران بزرگوارتان.
این آیه ما را به چه میخواند؟
او سرور همهی مخلوقات است نباید بدون اجازهاش بروید:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾
(جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبرش گرويدهاند و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند تا از وى كسب اجازه نكنند نمىروند در حقيقت كسانى كه از تو كسب اجازه مىكنند آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.)
بنابراین: از جمله آدابی که قرآن کریم نسبت به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیان میکند: این است که زمان مسافرت از او کسب اجازه کنید.
2- ادب نسبت به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم:
یک ادب دیگر وجود دارد که میفرماید:
﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً﴾
(خطاب كردن پيامبر را در ميان خود مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد.)
امکان ندارد که رسول الله را مانند برادرتان یا دوستتان بخوانید، صدا بزنید یا مورد خطاب قرار دهید.
از دقیقترین تفسیرهای این آیه: این است که ابن عباس رضی الله عنه میگوید: میگفتند: ای محمد، ای ابوالقاسم، خداوند آنان را از این امر نهی کرد تا پیامبرش صلی الله علیه وآله وسلم را بزرگ جلوه دهد. بنابراین گفتند: ای پیامبر خدا، ای رسول خدا.
نتیجهی این جلسه:
یکی از دانشجویان در یک جلسهی علمی نشست و آن چنان که لازم بود، رفتار نکرد. شیخ گفت: فرزندم ما به ادب تو بیشتر از علم تو احتیاج داریم. زندگی سراسر ادب است.
حتی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وقتی یارانشان از ادب والایش شگفت زده شدند و باری پرسیدند: ای رسول خدا این چه ادبی است؟ فرمود: پروردگارم مرا ادب کرده و به بهترین شکل ادب فرموده است.
ادب عنوان ایمان است:
تنها زمانی ارزش ادب مؤمن را درک میکنید که با غیر مؤمن همنشینی کنید. شوخیهایش بی ارزش و الفاظش فحش و جوکهایش جنسی است. از شنیدنش خجالت میکشید. مؤمن زبان خود را نگه میدارد. سخنانش ظریف است. با احساس است. عذرخواهی میکند. شرم دارد. ادب عنوان ایمان است. بنابراین برخی از علما گفتهاند: ایمان اخلاق است. کسی که اخلاق بهتری با تو داشت ایمان او بیشتر است.
این آیه بر ادب نسبت به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تاکید میکند:
﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً﴾
(خطاب كردن پيامبر را در ميان خود مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد.)
همان طور که اندکی پیش گفتم: نگویید: ای محمد، ای ابالقاسم، ای پسر عبدالله. بگویید: ای رسول خدا، ای پیامبر خدا. این ادب است.
آیهای دیگر بر این مفهوم تأکید میکند:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست* كسانى كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو مى كشند همان كسانند كه خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است * كسانى كه تو را از پشت اتاقها[ى مسكونى تو] به فرياد مى خوانند بيشترشان نمىفهمند.))
یعنی نشانهی ایمان شما ادب والایی است که به آن آراستهاید.
به اینجا بنگر:
باری از سیدنا حمزه پرسیدند: کدام یک از شما بزرگتر است تو یا پیامبر؟ گفت: او از من بزرگتر است و من پیش از او به دنیا آمدهام. سیدنا یوسف فرمود:
﴿وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ﴾
(و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت.)
کدام یک برای پروردگار شما مهمتر است: نجات از زندان یا نجات از چاه؟ چاه مرگ حتمی است اما نمیگوید چاه تا کار بد برادرانش را به یادشان نیاورد. میفرماید:
﴿وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ﴾
(و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت.)
از جمله اخلاق مؤمنان:
می بینید که برادر مؤمنتان ادب بسیار والایی دارد. این ادب والا یکی از میوههای ایمان است. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم با چیزی که مردم دوست نداشتند با آنان رو به رو نمیشد.
از اخلاق مؤمن این است که مردم را شرمنده نمیکند. گاهی به کسی فشار میآورید تا او را به رودربایستی بیندازید. تا مجبور شود دروغ بگوید. چهره برادرتان را خجالت زده نکنید. لغزش او را ببخشید. عذر او را بپذیرید. حتی اگر راست نگفته باشد. عذر او را حتی تا هفتاد مرتبه بپذیرید. حتی اگر برادرش با دروغ نزد او آمد از او بپذیرد چه راست بگوید و چه حرفش نادرست باشد. ادب نسبت به رسول الله را این آیات شریفه مشخص میکند. نشانههای آن را بیان میکند. ادب با برادران مؤمنتان نیز باید این گونه باشد.
این آیه چه هشداری به ما میدهد؟
مفهومی دیگر در این آیه دیده میشود:
﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً﴾
(خطاب كردن پيامبر را در ميان خود مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد.)
حسن بصری میگوید: یعنی دعای او برای دیگران را مانند دعای دیگران ندانید دعای او مستجاب است و مبادا که شما را نفرین کند که نابود خواهید شد. سپس میخداوند میفرماید:
﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾
(پس كسانى كه از فرمان او تمرد مى كنند بترسند كه مبادا بلايى بديشان رسد يا به عذابى دردناك گرفتار شوند.)
از نشانههای محبت خداوند:
1- پیروی از سنت رسول الله صلى الله عليه وسلم:
یکی از نشانههای محبت خداوند پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میباشد چراکه میفرماید:
﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ﴾
(بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد.)
مقصود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این حدیث چیست؟
از احادیث شریفی صحیح است: که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در روایتی از عمر بن خطاب، میفرماید:
((إني ممسك بحجزكم عن النار, هلم عن النار وتغلبونني, تقاحمون فيه تقاحم الفراش, فأوشك أن أرسل بحجزكم, وأنا فرطكم على الحوض, فتردون علي معاً وأشتاتاً, فأعرفكم بسيماكم وأسمائكم, كما يعرف الرجل الغريبة من الإبل في إبله, ويذهب بكم ذات الشمال, وأناشد فيكم رب العالمين, فأقول: أي ربي أمتي, فيقول: يا محمد إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك, إنهم كانوا يمشون بعدك القهقرة على أعقابهم, فلا أعرفن أحدكم يوم القيامة, يحمل شاةً لها ثغاء, فينادي: يا محمد يا محمد, فأقول: لا أملك لك شيئاً قد بلغتك, فلا أعرفن أحدكم يأتي يوم القيامة, يحمل بعيراً له رغاء, فينادي: يا محمد يا محمد, فأقول: لا أملك لك شيئاً قد بلغتك, فلا أعرفن أحدكم يأتي يوم القيامة, يحمل فرساً له حمحمة, ينادي: يا محمد يا محمد, فأقول: لا أملك لك شيئاً قد بلغتك, فلا أعرف أحدكم يوم القيامة, يحمل سقاءاً من أدم, ينادي: يا محمد يا محمد, فأقول: لا أملك لك شيئاً قد بلغتك))
(من میکوشم مانع ورود شما به آتش شوم، اما شما بر من غلبه نموده و بی پروا به طرف آتش هجوم میبرید، همانند هجوم بردن پروانهها و نزدیک است که رهایتان کنم (تا وارد آتش شوید) من پیش از شما بر حوض وارد میشوم، و شما با هم، و پراکنده بر من وارد میشوید. من شما را با نام و چهره تان میشناسم، چنان که صاحب شتران، شتر غریبه را از شتران خود تشخیص میدهد. پس شما را گرفته و به سوی جهنم میبرند، و من دربارهی شما خدا را سوگند میدهم: پروردگارا گروه من؟ پروردگارا امت من؟ خطاب میشود: تو نمیدانی آنان پس از تو چه بدعتهایی پدید آوردند. آنان پیوسته در حرکتی واپسگرایانه به افکار گذشتهی خویش بازگشتند. من گمان نمیکنم کسی از آنان نجات یابد مگر به تعداد شتران اندکی که از گله جدا شده و به خاطر نداشتن چوپان، گم و ضایع میشوند. پس ندا میدهد ای محمد ای محمد. و من میگویم: چیزی برایت سراغ ندارم به تو برسد. و هیچ کس از شما را نمیشناسم که روز قیامت مانند شتر پر سر و صدایی نجات یابد. پس ندا میدهد ای محمد ای محمد. و من میگویم: چیزی برایت سراغ ندارم به تو برسد. و هیچ کس از شما را نمیشناسم که روز قیامت مانند اسبی که هنگام علف خوردن بانگ میزند نجات یابد. پس ندا میدهد ای محمد ای محمد. و من میگویم: چیزی برایت سراغ ندارم به تو برسد. و هیچ کس از شما را نمیشناسم که روز قیامت مانند کسی که یک مشک آب بر دوش دارد نجات یابد. پس ندا میدهد ای محمد ای محمد. و من میگویم: چیزی برایت سراغ ندارم به تو برسد.)
در این حدیث طولانی: مقصود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این است که تنها در صورتی میتوانید وارد حوض پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بشوید که در دنیا پایبند باشید. اگر یک گوسفند یا شتر یا حتی یک مشک آب غصب کردید و نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمدید و گفتید: ای محمد ای محمد به شما میفرماید: به تو رساندهام. و پیامبر از خدایش میخواهد امتش را نجات بخشد و او میفرماید: ای محمد نمیدانی پس از تو چه کردند؟
بنابراین حدیث فصل الخطاب این موضوع است: ای فاطمه بنت محمد ای عباس عموی پیامبر خودتان را از آتش نجات دهید که من در مقابل پروردگار نمیتوانم برایتان کاری بکنم. مردم با اعمالشان نزد من نمیآیند که شما با نسبتان بیایید. کسی که عملش او را بازگرداند نسب برایش کاری نمیکند.
ادب مؤمن نسبت به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از وفاتش چگونه است؟
نشانهی احترام شما به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ادب شما نسبت به ایشان است. بنابراین پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چگونه است؟ ادب شما با سنت او است. از زیباترین مطالبی که پیرامون این سخن خداوند خواندم:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد.)
یعنی آیهای روشن وجود دارد و هیچ چیزی برخلاف این آیه نگویید و هیچ پیشنهادی برخلاف سنت رسول الله بیان نکنید. دیدگاههایی مخالف با دو وحی کتاب و سنت بیان نکنید:
﴿لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾
(در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد.)
در جلسهای شاید چیزی از سنت رسول الله بیان میکنید. یکی میگوید: این منطقی نیست. چه کرده است؟ در مقابل خداوند و پیامبرش سخنی گفته است که با عمل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مخالف است. سختی گفته که با سیرهی پیامبر در تناقض قرار دارد. ادب شما در زندگی ایشان مانند اصحاب است و پس از وفات ایشان این است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را بزرگ شمارید و احترام نمایید.
چه زمانی بنده از عذاب خداوند در امان است؟
خداوند میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾
(و[لى] تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند.)
تا زمانی که سنت تو در زندگی شان اجرا شود آنان از عذاب خداوند در اماناند یعنی انسان یا عمل میکند یا استغفار میکند و در هر دو حالت در امان است و از عذاب خداوند نجات یافته است. نشانه این که خداوند به شما امان میدهد این است که شما او را اطاعت میکنید یا این که هنگام گناه استغفار مینمایید. ادب با رسول الله در زندگیاش بر هر مسلمانی واجب است و ادب با سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از وفاتش بر هر مؤمنی واجب است.
یک سخن زیبا:
یکی از زیباترین سخنان اصحاب بزرگوار فکر کنم سیدنا سعد بن ابی وقاص است که میگوید: من در میان سه تن مرد هستم و غیر آن یکی از مردمام. این سه گروه چه کسانی هستند؟ هر حدیثی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم دانستم که حق و از جانب الله است.
امیدوارم که هر مؤمنی احادیث رسول الله را بخواند باور داشته باشد که حق است و مخالفت با آن نابودی میآورد اما حال ما چیزی دیگر است.
یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در برخی از احادیث جامع و مانع موجز خود میفرماید: بنده تنها از گناهش بترسد و تنها به پروردگارش امید داشته باشد.
یک چیز را باید ترس داشت و آن ترس از افتادن در گناه است و اگر مشکلی پیش آمد باید به یک طرف روی آورید که شما را نجات دهد و این طرف خداوند است. این تنها سمتی است در هستی که میتواند شما را نجات دهد. او خدا است. بنده تنها از گناهش بترسد و تنها از خداوند امید بخشش داشته باشد.
گواهی به یگانگی خداوند بر چه تمرکز دارد:
نکتهی گواهی به یگانگی خداوند این است: که با رسول الله در زندگیاش، پس از وفاتش و در زندگیاش با خودش، با ارشاداتش و پس از وفاتش با سنت پاکش ادب را رعایت کنید. این که باور داشته باشید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از روی بخار معده و هوا و هوس سخن نمیگوید و سخنان او همه ناشی از وحی است و سخنان او از فرهنگ و تجربه و محیط و سخنان خود او نیست بلکه تنها وحی است که از آسمان میآید بنابراین از روی هوا سخن نمیگوید بلکه فقط وحی را میرساند.
مقتضیات گواهی دادن به پیامبری محمد صلی الله علیه وآله وسلم:
1- این که باور کنید او پیامبری از جانب خداست که بر او وحی میشود:
اکنون: مقتضیات و ارکان گواهی به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چیست؟
اولین اقتضای این گواهی: این که پیامبر را باور کنید. ایمان تصدیق و کفر تکذیب است. این که واقعا یقین داشته باشید این انسان نابغه یا اصلاح گر اجتماعی و یا یک شخصیت بزرگ نیست بلکه فرستادهی خدا است. این انسان رسول خدا است. شاید با انسانهای زیادی برخورد کنید. به شما میگویند او نابغه بوده است. او مصلح اجتماعی بوده است و توانسته امت را متحد کند. این سخنان نادرست است. او رسول الله بوده که به او وحی میشده است. پس اولین مقتضای ایمان به رسول الله این است که واقعا پیامبر بودنش را تأیید کنید که از سوی خداوند پیام میآورد و با شریعتی با او وحی میشود که منسوخ کنندهی سایر شریعتهای آسمانی است.
افراد زیادی از دیگر ادیان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را مقدس شمرده و مورد احترام قرار میدهند و از نبوغ و اصلاح امت توسط ایشان و متحد ساختن آن سخن میگویند... مسأله حس شما نسبت به او است آیا به عنوان فرستادهای که به او وحی میشود، به وی یقین دارید؟ احترام گذاشتن ساده است.
نخستین مقتضای ایمان به رسول الله: این است که تصدیق کنید وی رسول الله است و به او از جانب خداوند وحی میشود. باید این گونه ایمان داشته باشید که این انسان فرستادهی خدا است:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً بَعِيداً﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.)
اعتقاد مؤمن این است:
به باور مؤمن پیامبر، فرستادهی خدا است. در صحیحین از ابی جمره روایت شده که گفته است:
((كَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ, يُقْعِدُنِي عَلَى سَرِيرِهِ, فَقَالَ لِي: إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ الْقَيْسِ لَمَّا أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: مَنْ الْوَفْدُ؟ قَالُوا: رَبِيعَةُ, قَالَ: مَرْحَبًا بِالْوَفْدِ أَوْ الْقَوْمِ غَيْرَ خَزَايَا وَلَا نَدَامَى, قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ كُفَّارَ مُضَرَ, فَمُرْنَا بِأَمْرٍ نَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ, وَنُخْبِرُ بِهِ مَنْ وَرَاءَنَا, فَسَأَلُوا عَنْ الْأَشْرِبَةِ, فَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ, وَأَمَرَهُمْ بِأَرْبَعٍ, أَمَرَهُمْ بِالْإِيمَانِ بِاللَّهِ, قَالَ: هَلْ تَدْرُونَ مَا الْإِيمَانُ بِاللَّهِ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ, قَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ, وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ, وَإِقَامُ الصَّلَاةِ, وَإِيتَاءُ الزَّكَاةِ, وَأَظُنُّ فِيهِ صِيَامُ رَمَضَانَ, وَتُؤْتُوا مِنْ الْمَغَانِمِ الْخُمُسَ .....))
((ابن عباس مرا بر روی بستر خود نشاند و به من گفت: وقتی که نمایندگان قوم عبدالقیس به حضور پیامبر خدا آمدند. از آنها پرسیدند: «چه گروهی هستید»؟گفتند: [قوم] ربیعه. فرمودند: «خوش آمدید، خسارهمند و پشیمان نباشید».گفتند: یا رسول الله! و بین ما و شما، کفار قبیلۀ (مضر) قرار دارند، ما را به چیز واضح امر فرمایید، تا کسانی را که با ما نیامدهاند، از اوامر شما خبر دهیم، و [عمل کردن به آن] سبب رفتن ما به بهشت گردد، و اینها از پیامبر خدا از حکم ظروفی که در آنها شراب میخوردند نیز پرسیدند. پیامبر خدا آنها را به چهار چیز امر و از چهار چیز نهی نمودند: امر کردند که: - به خدای یگانه ایمان بیاورند، و از آنها پرسیدند: «آیا میدانید که معنی ایمان آوردن به خدای یگانه چیست»؟ گفتند: خدا و رسولش داناتر است. فرمودند: شهادت دادن بر این که: خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و برایش شریکی نیست و محمد فرستادۀ خدا است. و برپا داشتن نماز. و ادای زکات. و روزه گرفتن ماه رمضان، و این که خمس غنیمت را اداء کنید....))
یعنی در ایمان راه حل میانهای وجود ندارد. تأیید مشخص است. آیا صد در صد به این انسان بعنوان رسول الله که به او وحی میشود و تمام سخنان و کارها و تصمیماتش حق و از جانب خداوند متعال است، ایمان دارید؟ بهانهای نمیماند. بررسی و نقدی در کار نیست.
2-پیروی:
آیا بس است که به رسول الله و وحی به ایشان و از جانب خدا بودن رسالتش و سخنان و تصمیمات و کارهایش و شریعتی که آورده ایمان داشته باشیم و آن را بگیریم؟ پاسخ: آری و خیر، آری باید به این ایمان داشته باشیم و خیر، یعنی کافی نیست که بدون پیروی از پیامبر فقط ایمان داشته باشیم. پیروی بسیار ساده است. مثلا وابسته بودن به گروهی بسیار ساده است که اعلام وفاداری به گروهی بکنید. اما مهم اعلام کردن نیست بلکه پیروی کردن است و پیروی کردن تلاش میخواهد و تلاش، مجاهده با نفس را اقتضا میکند. پیروی مقتضی رها کردن لذتها به خاطر خشنودی خداوند است. این که نفس خود را به پیروی از رسول الله وا دارید:
﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ﴾
(بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد.)
این آیه یک اصل در این موضوع است.
از نشانههای ایمان شما به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم:
خداوند متعال میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.)
یعنی بدون چون و چرا و بدون پیشنهاد پیروی کنید. مثلا گفتند: صبح چهار رکعت و ظهر دو رکعت. پیامبر به یاد داده چگونه نماز بخوانیم؟ همان طور که دیدید من نماز خواندم نماز بخوانید.
موارد زیادی وجود دارد. انسان از سستی ایمانش میخواهد بار مسئولیتهایش را کم کند. نشانهی ایمان شما به پیامبر خدا پیروی کردن از وی از صمیم قلب است.
از جمله ويژگیهای مؤمنان:
صفات مؤمنان را برایتان بازگو میکنم:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِيناً﴾
(و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.)
گاهی: در کنفرانسها پیش از آن که گرد هم آیند میگویند: مایل به درج مسائلی در دستور کار نیستیم بنابراین مؤمن زمانی خداوند متعال دستوری یا قانونی یا قضا و قدری را دستور میفرماید:
﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً﴾
(و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد.)
چیزی را خداوند نوشته است. یک حکم شرعی که از سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمده است. چیزی که پیامبر دستور داده نباید در دل شما نسبت به آن نگرانی و تردید وجود داشته باشد.
شما در مسائل مباح مختار ولی در مسائل فرض و احکام مختار نیستید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِيناً﴾
(و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.)
یعنی شما در مسائل حلال مختارید و در مسائل فرض و احکام مختار نیستید و نشانهی ایمان شما این است که دستورات پیامبر را انجام دهید. گاهی کسی تردید دارد که این خانه را بخرد یا آن خانه را؟ این خانه کوچک است اما به سمت قبله است و این خانه بزرگ است اما جهت شمال است. این جا تردید به وجود میآید. خرید دو خانه مباح است. پس اختیار در مسائل حلال است. اما نماز بخوانم یا نخوانم، در این مسأله اختیاری وجود ندارد. باید روزه بگیرم یا نگیرم، اختیاری وجود ندارد. بنابراین وقتی سهم زن مثلا یک چهارم یا یک هشتم است بر اساس مسائل میراث اختیاری وجود ندارد. خداوند چنین مقدر نموده است. تمام احکام قرآنی و نبوی دارای انتخاب و اختیار نیستند. اینها از مسلمات ایمان به خدا و رسولش میباشد:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِيناً﴾
(و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.)
تدبر قرآن یعنی برخی از عبارات قرآن را که میخوانید خودتان را با آن محک بزنید آیا من چنین هستم؟ گاهی انسان براساس نوع خویشاوندیاش از سهم ارث محروم میشود. آیا اعتراض دارید؟ این حکم خدا است؟ خداوند کمال مطلق است. زمانی که امری را اراده میکند و زمانی که پیامبرش امری را اراده مینماید مؤمن انتخاب و اختیاری ندارد. این شریعت خداوند متعال است.
مبادا در این نقص ایمان به رسول الله افتید:
آیهای دیگری نیز وجود دارد:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾
(ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند مگر آن كه تو را در مورد آن چه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.)
این سخن پروردگار جهانیان است. اگر به یک قاضی شرع شکایت کنید و قاضی بر اساس حکم سنت پیامبر حکم کند و شما از آن حکم راضی نباشید در ایمان شما نقص فراوانی وجود دارد.
اگر با برادری اختلاف داشتید و به یک قاضی شرع شکایت نمودید و این قاضی براساس سنت رسول الله برایتان حکم کرد و شما ناراحت و ناراضی بودید در ایمان شما نقص بزرگی وجود دارد:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾
(ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند.)
صحیح تر: در ایمان شما نقصی وجود ندارد بلکه مؤمن نیستید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾
(ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمى آورند مگر آن كه تو را در مورد آن چه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.)
یعنی انسانی برای چند روز زنی را عقد میکند و سپس احساس میکند تمایلی به وی ندارد و درخواست جدایی میکند. باید نیمی از مهریه را بدهد. دو یا سه روز بیشتر نبوده. ناراحتید؟ این دختر یکی از انسانهای شریف بوده و جایگاه واحساساتی دارد. در میان مردم نام وی به عنوان نامزد شما و همسر شما بر سر زبانها افتاده است. شریعت چنین است. یک میلیون، نیم میلیون، پنج روز، هر روز صد هزار:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾
(ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمى آورند مگر آن كه تو را در مورد آن چه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.)
در این آیات تامل کنید:
در سه آیه تأکید شده پیروی از سنت رسول الله از ایمان است:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.)
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُبِيناً﴾
(و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.)
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً﴾
(ولى چنين نيست به پروردگارت قسم كه ايمان نمى آورند مگر آن كه تو را در مورد آن چه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كرده اى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند و كاملا سر تسليم فرود آورند.)
مبادا به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بدگمان شوید:
همیشه یک داستان را بیان میکنم: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باری اندکی پیش از نبرد بدر به یارانش فرمود: عمویم عباس را نکشید. کسی پیدا شد و با خود گفت: آیا یکی از ما پدر و یا برادرش را کشتیم و حال او ما را از کشتن عمویش منع میکند؟- این را نپسندید، سپس مشخص شد عموی پیامبر مسلمان بوده و در قریش جاسوس پیامبر بوده است. اگر عموی پیامبر با مشرکان به نبرد نمیرفت این راز بر ملا میشد و اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرمود او مسلمان است او را نکشید باز هم بر ملا میشد و اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ساکت هم میماند او را میکشتند. پس باید ناگزیر این سخن مختصر را میفرمود:
عمویم عباس را نکشید. پس از آن مشخص شد که عمویش مؤمن و برای مأموریتی در قریش گماشته شده بوده است و پنهانی به عبادت خداوند میپرداخته است و جاسوس وی در قریش بوده است-، این مرد میفرماید: به خدا ده سال صدقه میدادم به این امید که خداوند بدگمانیام را به رسول الله ببخشد.
بنده کی طعم ایمان را میچشد؟
از عباس بن مطلب روایت است که شنیده رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
((ذَاقَ طَعْمَ الْإِيمَانِ, مَنْ رَضِيَ بِاللَّهِ رَبًّا, وَبِالْإِسْلَامِ دِينًا, وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولًا))
((کسی که خداوند را پروردگار و اسلام را دین و محمد را رسول خدا بداند، مزهی ایمان را چشیده است.))
این انسان را رسول خدا و سخنانش را وحی و کردارش را سنت و تصمیماتش را شریعت میداند و تمام.
قرآن و مانند آن به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داده شد مانند آن یعنی چه؟ یعنی سنت. کتاب و سنت. هر دو وحی کتاب و سنت از سوی خداوند بزرگ بوده است. قرآن وحی تلاوت شده و سنت وحی تلاوت نشده است .
2- با سنت پیامبر به تزکیه نفس بپردازید:
از مقتضیات ایمان به رسول الله: این است که نفس را با سنت او تزکیه دهید. با خانوادهاش و فرزندانش و همسایگان و یارانش چگونه بود؟ خشم و خشنودیاش چطور بود؟ با همسرش چگونه تعامل داشت؟ باید با سنت ایشان صلی الله علیه وآله وسلم خود را تزکیه دهید. دلیل این سخن خداوند متعال است که میفرماید:
﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً﴾
(قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند.)
معرفة سنة النبي صلى الله عليه وسلم القولية فرض عين على كل مسلم:
ناگزیر باید این اصل انجام شود: مقدمات فرض خودشان فرض هستند. مقدمات سنت و واجب نیز سنت و واجب هستند. نماز فرض است آیا بدون وضو انجام میشود؟ خیر، پس وضو فرض است. این اصل را درسنتهای رسول الله نیز اجرا کنید. خداوند میفرماید:
﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾
(و آن چه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آن چه شما را باز داشت بازايستيد.)
بنابراین: این آیه چه میخواهد؟ چگونه آن چه رسول الله داده را میگیرید؟ و آن چه بازداشته را رها میکنید؟ ناگزیر باید اوامر و نواهی او را بشناسید. بنابراین: شناخت سنتهای کلامی پیامبر بر هر مسلمانی واجب است. چگونه نماز میخوانید؟ نماز فرض است. چرا روزه میگیرید؟ چون روزه فرض است. باید سنت کلامی رسول الله را بشناسید و بدانید که به چه دستور داده و از چه نهی فرموده است؟ زیرا پیروی از پیامبر بر شما فرض است. من همیشه میگویم: چه زمانی فشار خون را اندازه میگیرید؟ وقتی بدانید که فشار خون دارید. چه زمانی از دستورات رسول الله فرمان میبرید و از نهی او خود را باز میدارید؟ زمانی که بدانید چه دستوری داده و از چه نهی فرموده است؟ بنابراین: این آیه اقتضای وجوب دارد. تنها در صورتی میتوان سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را اجرا کرد که بر سنت قولی ایشان واقف باشید بنابراین: شناخت سنت کلامی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر هر مسلمانی فرض عین است.
اقتضای این آیه چیست؟
زمانی که خداوند به شما میگوید:
﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً﴾
(قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند.)
چگونه پیامبر الگوی شما است و شما سیرهی او را نمیدانید؟ بنابراین: این آیه اقتضا میکند سیرهی پیامبر را بشناسید. بنابراین: شناخت سیرهی پیامبر یا سنت عملی ایشان بر تمام مسلمانان از خلال همین دو آیه فرض میشود:
﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾
(و آن چه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آن چه شما را باز داشت بازايستيد.)
از این دو آیه فرض عین مشخص میشود که باید سنت کلامی و عملی پیامبر را بشناسید و این واجب است. یعنی در هر خانهای باید کتابهای حدیث وجود داشته باشد. در هر خانهای باید یکی از بهترین کتابهای سیره وجود داشته باشد.
تفسیر این حدیث چیست؟
از انس روایت است که:
((قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ, وَوَلَدِهِ, وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ))
((پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هیچ کس از شما مؤمن نیست تا این که من از پدر و فرزندان او و تمام مردم برایش محبوبتر باشم.))
معنای دقیق: چگونه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از پدر و مادر و فرزندان و تمام مردم برایتان محبوبتر باشد؟ حقیقت: در هنگام اختلاف، وقتی فرزندتان از شما میخواهد یک مغازهی نامشروع برایش باز کنید تا موسیقی و نوارهای آهنگ بفروشد و فیلم به اجاره دهد و به شما اصرار میکند و شما میدانید که خشنودیاش خوب است با آن که در خشنودسازی او از فرمان رسول الله سرپیچی کردهاید. مشکل اینجا است. باید رسول الله را دوست داشته باشید یعنی سنتش را بدون توجه به خواستههای پدر ومادر و فرزندان و تمام مردم اجرا کنید.
از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
((مِنْ أَشَدِّ أُمَّتِي لِي حُبًّا نَاسٌ يَكُونُونَ بَعْدِي, يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ رَآنِي بِأَهْلِهِ وَمَالِهِ))
((بیشترین عاشقان من از امت من پس از من کسانیاند که برای دیدن من حاضراند خانواده و اموالشان را فدا کنند.))
چه شخصیتی را دوست دارید الگو قرار دهید؟
حتما: در زندگی هر یک از ما شخصیتی وجود دارد که دوست دارد آن باشد و شخصیتی ناپسند نیز وجود دارد. شما همیشه یک شخصیت الگو در ذهن خود دارید. شخصیتی هم ناپسند و حقیر در ذهن شما است. به من بگویید: چه کسی را دوست دارید الگوی شما باشد. من به شما میگویم:
شما کیستید؟ دنیا پرستید با تاجران مینشینید. فلانی ثروت نجومی دارد. فلانی در یک معامله سیصد میلیون بدست آورده است. فلانی زمین خریده است. هر وقت مینشیند از فلانی سخن میگوید. این شخص همانی است که دوست دارد وی خودش باشد. این در عالم تجارت است. در عالم صنعت کارخانهی فلانی سه شیفته کار میکند و روزانه مثلا سیصد هزار قطعه تولید میکند. حرف میزند. شما این پرسش را از خود بپرسید: دوست دارید چه شخصیتی باشید؟ مؤمن قطعا دوست دارید مانند شخصیت رسول الله باشد. به روش و راه رسول الله برود .
پیامبر چه زمانی برای ما یک الگوی خوب است؟
آیهی دوم:
﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً﴾
(قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند.)
پیامبر تنها زمانی برای شما یک الگوی نیک است که خداوند و رسول الله و آخرت را بخواهید و خداوند را بسیار یاد کنید.
از اخلاقهای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم:
به خانهاش وارد شد و فرمود:
((أعندكم شيء؟ قالوا: لا، قال: فإنني صائم))
((آیا چیزی برای خوردن دارید؟ گفتند: خیر، فرمود: پس من روزهام.))
گاهی وارد خانه می&