حالت سیاه
22-11-2024
Logo
عقیده – عقیده از دیدگاه قرآن و سنت - درس ( 39-40): چشم و حسد -3- درمان حسد
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند و با رحمت خود ما را در زمره‌ی بندگان نیکوکارت قرار ده.

دلیل مشکلات و دشمنی‌های حکمفرما بر خانواده‌ی بشر چیست؟

برادران گرامی با درس سی و نهم از دروس عقیده‌ی اسلامی و هم چنان با موضوع حسد در خدمت شما هستیم. اما زمانی که در قرآن کریم که سخن خداوند است و با تلاوت آن عبادت می‌کنیم و مسلمانان شب و روز آن را تلاوت می‌کنند، موضوعی را می‌بینید که بسیار مهم است. کتابی که تا آخر الزمان تلاوت می‌شود و در آن موضوعاتی وجود دارد. این موضوعات در زندگی انسان بسیار اساسی است بنابرین خداوند حسد را در چهار آیه در کتاب خود بیان می‌کند. یعنی: حسد اهمیت فراوانی دارد. روابط میان انسان‌ها و مشکلات بی انتها و جنگ‌های بی پایان همه به دلیل حسد است و دلیل دشمنی‌های خانوادگی و موارد طلاق و جدایی شرکاء همه حسد است.

چه چیزی اراده‌ی جامعه‌ی اسلامی را سست می‌کند؟

برادران گرامی، انسان وقتی خویشتن دارد است و با قلب خود عهد می‌بندد. زمانی که به درجه‌ی درک و تأمل در حالت قلب خود می‌رسد در حقیقت در مسیر سلامت و خوشبختی‌اش گام بسیار بزرگی برداشته است. انسان گاهی –به بیان امروزی- با عقل درون بدون آن که بداند حسودی می‌کند و به دلیل همین حسد انتقام می‌گیرد و ستم می‌کند و در صدد آزار رساندن به برادرش بر می‌آید و وقتی برادر می‌بیند که برادرش او را آزار می‌دهد دشمنی و کینه شکل می‌گیرد و چیزی مانند کینه و دشمنی میان مؤمنان شیطان را شادمان نمی‌کند. حسد با رفتار ستمگرانه و غیبت و سخن چینی همراه است و عامل تفرقه در جامعه است.

از ويژگی‌های انسان حسود در قرآن کریم:

1- طعنه به دیگران با کم شمردن کارهایشان و کاستن از شأن آنان:

برادران گرامی، وقتی درباره‌ی صفات حسود سخن می‌گوییم این بحث ما بسیار مفید است؛ زیرا یک معیار و هشدار زود هنگام است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از غير خودتان [دوست و] همراز مگيريد [آنان] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى‌ورزند آرزو دارند كه در رنج بيفتيد دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينه‏هايشان نهان مى‌دارد بزرگتر است در حقيقت ما نشانه‏ها [ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد.)

[آل عمران: 118]

اگر پیشرفت کنید پشت سرتان حرف می‌زنند. اگر پیشرفت کنید می‌گویند: اخلاص ندارد. کسی دیگر می‌گوید: از کارش در پی منافع مادی بوده است. حتی مردمانی که با پیامبران به عنوان بهترین انسان‌ها و کامل‌ترین انسان‌ها رو به رو می‌شدند می‌گفتند: شما افرادی مانند ما هستید و می‌خواهید خود را از ما برتر بدانید. شما قصد برتری جویی دارید. این تهمتی بود که پیامبران متهم به آن بودند. حسود همیشه کار انسان موفق را کم جلوه می‌دهد و نیت او را بد می‌داند و اخلاص او را زیر سئوال می‌برد و ارزش کارش را می‌کاهد. حسود این گونه است. ويژگی که قرآن کریم بیان کرده است:

﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ﴾
(دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آن چه سينه‏هايشان نهان مى‌دارد بزرگتر است در حقيقت ما نشانه‏ها[ى دشمنى آنان] را براى شما بيان كرديم اگر تعقل كنيد.)

[آل عمران: 118]

یک ويژگی دیگر قرآن درباره‌ی حسود بیان می‌کند و من مطمئنم انسان گاهی بدون آن که بداند حسادت می‌کند و بنابراین به تهمت به دیگران می‌پردازد و کارشان را ناچیز شمرده و از شأن آنان می‌کاهد و بدون احساس حسادت برچسب‌های اتهام به آنان می‌چسباند.

2-اگر به مؤمن نفعی برسد حسود ناراحت و اگر به مصیبتی دچار شود، حسود شادمان می‌شود:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ﴾
(و چون با شما برخورد كنند مى‏گويند ايمان آورديم و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مى‏گزند.)

[آل عمران: 119]

وقتی انسان حسادت می‌کند برای حفظ جایگاه و شهرت خود دو رویی پیشه می‌کند. اگر به انسان موفقی برسد به او تبریک می‌گوید: ما به تو افتخار می‌کنیم و وقتی تنها می‌شود چنان دردی دارد که پایان ندارد و در پشت سر وی به او تهمت می‌زند. مشکل مسلمانان زمانی که ایمانشان سست می‌شود، بنابراین حسادت و کینه را میان خود رواج می‌دهند.
برادران، یکی دیگر از ویژگی‌های حسود بدین ترتیب است، خدای تعالی می‌فرماید:

﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا﴾
(اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى‌كند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى‌شوند.)

[آل عمران: 120]

اگر نفعی به شما برسد دردمند می‌شوند و اگر به مصیبتی دچار شوید شادمان می‌شوند. بنابراین آنان در سنگری دیگراند.

مراقب باشید به این چاه نیفتید:

یک بار دیگر این نکته را بیان کرده‌ام: آیا در روی زمین بدون استثنا مادری پیدا می‌شود که از افتادن دخترش شادمان شود؟ محال است، اما اگر دیدید مادری از رسوایی دخترش شادمان است بدانید دختر او نیست. امکان ندارد مؤمنی را ببینید که از مصیبت مسلمانان شادمان شود یا از نفعی که به مؤمنان می‌رسد اندوهگین گردد. اگر چنین شد بدانید که او مؤمن نیست. انسان زمانی که حسادت می‌کند خودش را در چاه نفاق می‌اندازد. نشانه‌ی نفاق حسد و نشانه‌ی ایمان غبطه است. برادران باور کنید: این که برادری از شما به نفعی برسد اگر چنان شادمان نشوید که گویا این نفع به شما رسیده مؤمن نیستید و اگر از این نفع وی شادمان نشدید شما مؤمن نیستید. اگر از اندوه برادرتان ناراحت نشدید مؤمن نیستید:

﴿إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا﴾
(اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مى‌كند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مى‌شوند.)

[آل عمران: 120]

3-شناخت وی از لحن سخن:

از ويژگی‌های حسودان که در قرآن آمده است، خداوند می‌فرماید:

﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ * وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ﴾
(آيا كسانى كه در دل‌هايشان مرضى هست پنداشتند كه خدا هرگز كينه آنان را آشكار نخواهد كرد * و اگر بخواهيم قطعا آنان را به تو مى‏نمايانيم در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى]شان مى‌شناسى و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد و خداست كه كارهاى شما را مى‏داند.)

[محمد: 29-30]

شناختن آنان از لحن سخن، انسان وقتی چیزی را پنهان می‌کند از لا به لای سخنانش پیدا است. مردی می‌خواهد کسی را به خاطر نفعی مدح کند ولی در حقیقت او را دوست ندارد بلکه به او کینه و حسد هم دارد. می‌گوید: نیکان را دوست دارم و تو از آنان نیستی، و در حقیقت: «از آنان نیستم» هست. بیتی که امام شافعی سروده است:

نیکان را دوست دارم و از آنان نیستم شاید که از آنان شفاعت ببینم
و کسی را که توشه‌اش گناه است را دوست ندارم، گرچه هر دو در گناه برابر باشیم.

چه گفت؟ نیکان را دوست دارم و تو از آنان نیستی. این لغزش زبان بیانگر نهفته‌های درون او است بنابراین: بنا به حکمت خداوند کینه و حسد و بغضی که در انسان است با لغزش‌های زبانی‌اش آشکار می‌شود.

معنى (بسيماهم) در این آیه چیست؟

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ * وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ﴾
((آيا كسانى كه در دل‌هايشان مرضى هست پنداشتند كه خدا هرگز كينه‌ی آنان را آشكار نخواهد كرد * و اگر بخواهيم قطعا آنان را به تو مى‌نمايانيم در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى]شان مى‏شناسى و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد و خداست كه كارهاى شما را مى‏داند.))


[محمد: 29-30]

با چهره، یعنی رخ باز هم بنا به حکمتی والا: خداوند چهره‌ی انسان را آینه‌ی دلش قرار داده و انسان‌هایی هستند که تجربه‌های والایی دارند وقتی شما عصبانی می‌شوید کینه بر روی چهره‌تان رخ می‌نماید و وقتی اندوهگین می‌شوید درد بر چهره‌تان عیان است و وقتی مورد شادمانی را آشکار می‌کنید لبخند مسخره‌ای بر روی چهره‌تان نقش می‌بندد. چهره آینه‌ی دل است. هر چیزی که انسان در دل پنهان دارد به دو روش آشکار می‌شود. بر روی چهره و زبان وی آشکار می‌گردد. یک لغزش زبانی حقیقت دل را بیان می‌کند. چهره نیز همین طور است. بنابراین گاهی: بر روی چهره‌ی کسی وی را چون فرشته می‌بینید که بی گناه و پاک و بدون کینه و حسد و این طور موارد است. پس چهره آینه‌ی دل است.

این قیافه شناسی مؤمن است:

باری–چنان که روایت شده- مردی زناکار وارد مسجد سیدنا عثمان شد. ایشان گفت: آیا یکی از شما زنا می‌کند و وارد مسجد می‌شود؟ اصحاب تعجب کردند، گفتند: آیا پس از رسول الله وحی می‌شود؟ گفت: خیر، اما این قیافه شناسی است.

دستاورد مؤمن در ارتباطش با خدا چیست؟


انسان شهوت ران را با چهره‌ی آبی مشاهده می‌کنید. مؤمن پاک چهره‌ی نورانی دارد. من امیدوارم کسی از آن استفاده نکند. شاید کم احسان باشید و یا کم تجربه باشید و بدون دلیل کسی را متهم کنید. مسأله‌ی قیافه شناسی و نور چهره دلیل نمی‌خواهد. گاهی کسی را می‌بینید که چهره‌ای سفید دارد و همیشه هم شراب می‌نوشد. روزانه پنج شش ساعت می‌خوابد. چهره‌اش مانند ماه شب چهارده است. ما شاء الله به این خوبی، حال آن که بزرگترین مجرم است. شاید، شاید هم انسانی را ببینید با پوستی سبزه اما پاک و بی گناه باشد و گویی مانند ماه است. این مسأله مسأله‌ی مادی نیست. رنگ سفید و با گونه‌های گل انداخته و درخشان و چشمان زنبقی این معیار نیست. معیار: این است که انسان وقتی با خداوند ارتباط برقرار می‌کند بیگناهی و نورانیت بر چهره‌اش آشکار می‌شود:

﴿فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ﴾
(و در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى]شان مى‏شناسى و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد.)

[محمد: 30]

به این تطبیق صفات منافق و صفات حسود توجه کنید:

برادران گرامی، منافق حسود است و حسود منافق است. میان صفات منافق و حسود تطابق وجود دارد. وقتی حسادت می‌کنید این حسادت دلالت بر افتادن شما در گودال نفاق است زیرا مؤمنان خیرخواه و دوست دار یکدیگرند گرچه خانه‌هایشان از هم دور باشد و منافقون گرچه همسایه باشند خیانت کار و حسوداند.

جنبه‌های مبارزه‌ی حسود با پروردگارش از دیدگاه قرطبی:

1- به تمام نعمت‌هایی که به دیگران داده شده حسادت می‌کند:

یکی از بزرگترین مفسران امام قرطبی است که می‌گوید: حسود از پنج جنبه با پروردگارش مبارزه می‌کند - و نسبت به خداوند از پنج جنبه بی احترامی می‌کند - یکی: به تمام نعمت‌هایی که به دیگران داده شده حسادت می‌کند. نمونه‌هایی از انسان‌ها هستند که تحمل بهتر از خود را ندارد و وقتی احساس می‌کند ـ و این در زنان بیشتر است ـ فلانی از او بهتر است بدون آن که احساس کند به وی تهمت می‌زند و او را خوار می‌کند و تحقیر می‌نماید و عیوب وی را بر می‌شمارد گویا ناقد است و تمام خوبی‌هایش را فراموش می‌کند.

2- نسبت به تقدیر الهی گستاخ است:

و دوم او نسبت به تقدیر الهی گستاخ است:
به کسی که به من حسادت می‌کند بگو می‌دانی به چه کسی بی ادبی می‌کنی؟
به کار خداوند بی حرمتی کردی که از آن چه به من داده خشنود نیستی.
تو به حکمت خداوند عزوجل تهمت می‌زنی.

3- مخالف کار خداوند است:

سوم: او مخالف کار خداوند است؛ یعنی خداوند به هر کس بخواهد لطف می‌کند و او آرزو دارد از روی حسادت این لطف شامل این انسان نشود.

4- دوستان خدا را خوار می‌کند:

چهارم: او دوستان خداوند را خوار می‌کند. انسانی شاید موفق باشد. خداوند او را یاری کرده باشد. حسود نمی‌خواهد این نفع منتشر شود. او راه خدا را می‌بندد. مثلا: دو تن روی صندلی دانشجویی نشسته‌اند. یکی از آنان در راه دعوت پیشرفتی حاصل کرده است و دومی در یک مقام دنیایی اجتماعی مانده است. درس نخوانده و اهمیتی نداده و به قلب و دانش و کسب علم و اندوه مسلمانان اهمیتی نداده است. اگر این دوست دوم که قلب و علم و خدمت به مسلمانان را رها کرده بشنود که جوانی به جلسات درس این دوست صمیمی وی می‌آید شروع به تهمت به او می‌زند و جوان را پند می‌دهد که دیگر به جلسات او نرود. چرا؟ شما می‌خواهید جای او را بگیرید؟ خیر، خداوند می‌فرماید:

﴿وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾
(و آن چه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مى‏گسلند.)

[بقره: 27]

گاهی چهار پنجم سخنان مردم را سخنان شیطان می‌یابید. جوان گمراه است. دوستی را می‌بیند و وی او را به مسجد جامع می‌برد و او پایبند می‌شود و چشم و زبان نگه می‌دارد و نماز شب می‌خواند و قرآن تلاوت می‌کند و کتاب خدا را حفظ می‌کند. صد و هشتاد درجه تغییر می‌کند. دوست شیخی که وی نزد او است می‌آید و به او می‌گوید: خداوند تو را زنده دارد کسی به جز او ندیدی، از او چه می‌خواهی؟ این نادان است بدون دلیل و از درون دست به حسادت می‌زند.

این مأموریت شیطان است:

برادران گرامی، حسود دوستان خدا را خوار می‌کند یا دوست دارد خوار شوند و نعمت از آنان گرفته شود. حسود، شیطان دشمن خدا را برای رسیدن به هدفش یاری می‌کند زیرا ابلیس آن چه را خداوند به پیوستن آن دستور داده می‌گسلد. مأموریت نخست ابلیس: گسستن چیزی است که خداوند دستور پیوستن آن را داده است.
گفته‌اند: حسود در مجالس فقط پشیمانی می‌برد و فرشتگان فقط او را نفرین می‌کنند و در خلوت خود تنها اندوه و غم دارد و در آخرت تنها درد و آتش نصیب او می‌شود و از خداوند دورتر شده و نفرت نصیب او می‌شود.

یک موضوع مهم:

موضوع حسد بسیار خطرناک است؛ زیرا نخستین بیماری که میان سست ایمان‌ها رواج می‌یابد حسادت است. جامعه را متفرق و آشفته می‌یابید. در یک خانه حسد وجود دارد. میان برادران و همکاران و نزدیکان و ساکنان یک روستا و اصحاب مشاغل حسادت وجود دارد. حسادتی که پایان ندارد. دشمنی‌ها و درگیری‌ها و تهمت‌ها و خصومت‌ها همه ناشی از حسادت است.

مواردی را که علما از ويژگی‌های حسودان برشمرده‌اند؛ برایتان بیان می‌نمایم:

برادران گرامی، برخی از علماء ويژگی‌های حسودان را در چند مورد برشمرده‌اند و گفته‌اند: حسود همیشه به تقدیر الهی اعتراض دارد و هر جا می‌نشیند شکایت می‌کند. هر جا می‌نشیند می‌نالد و بد بین است زیرا حسد قلب او را خورده است و او را از خداوند دور کرده است. نسبت به نعمتی که به فلانی یا فلانی داده شده است، حسادت می‌کند.

سربازان شیطان:

در درس گذشته بیان کردم که از سطوح حسادت: این است که گرفته شدن نعمتی از برادرتان را برای رسیدن به خودتان آرزو کنید. بدترین سطح: این که آرزو کنید نعمتی از برادران گرفته شود بدون آن که به شما هم داده شود. بدترین سطح: این که بیانه‌ای بنویسید یا فلانی را فریب دهید تا این نعمت از برادرتان گرفته شود. شیطان مردم را تحریک می‌کند بدون این که خودشان بدانند. شاید در خدمت کینه‌ی شیطان باشید. حسود همیشه یکی از سربازان شیطان است. بنابراین: همیشه می‌نالد و ناسپاسی می‌کند.

این جلسه‌ی بدبیان است:

باری با شخصی برخورد کردم. از شدت ناله، اندوه، بدبینی، سودایی، انتقادات، قابل تحمل نبود. اگر با او می‌نشستید از سستی که به شما منتقل می‌شد تقریبا قادر به برخاستن نبودید. این شخص خانه‌ی پانصد متری داشت و یک خودرو و یک تجارت گسترده انجام می‌داد.
باری با شخصی رو به رو شدم که این نیز به دلیل ناله و گلایه‌ی فراوان تقریبا با کسی نشست و برخاست نداشت. در این شهر قرار نداشت. اما وقتی دچار یک بیماری نیمه مزمن شد به طور کلی تغییر کرد.

اینجا بایست:

برادران گرامی، انسان بدون دلیل توجیه کننده‌ای گلایه می‌کند. من می‌ترسم این انسان پس از مدتی با دلیل موجه گلایه کند. مشکلی ندارد سالم است. همسر خوبی دارد. فرزندانش سالم‌اند. خانه‌اش ملکی و درآمدش عالی و یک خودرو هم دارد. شکایت دارد. تا کی؟ درمان این انسان این است: که یک مصیبت واقعی بر سرش‌اید تا به ناله و شکایت بپردازد. اگر انسان خداوند را شکر کند در امان است. چه بسیار افرادی هستند که امان ندارند؟ شما از حواس پنجگانه بهره می‌برید. چه بسیار افرادی هستند که این حواس را ندارند؟ همسر دارید. چه بسا افرادی هستند که از ازدواج محرومند. نمی‌تواند ازدواج کند؟ یا زنانی که شوهر دارند. هر زنی که بدون دلیل از شوهرش تقاضای طلاق کند بوی بهشت به او نمی‌رسد.

 

یک یادداشت:

برادران گرامی، امیدوارم نعمت‌های خداوند را برشمارید و از کمبودها شکایت نکنید و به داشته‌هایتان دل ببندید مثلا: نعمتی که شاید کمتر کسی به آن توجه کند. همسر شما شریف است. پنج روز مسافرت می‌کنید. حتی یک ثانیه به ذهنتان خطور نمی‌کند که کسی وارد خانه تان شود. با شخصی رو به رو می‌شوم که از همسرش شکایت دارد و مانند آتشفشان می‌خواهد منفجر شود. شما نعمت بزرگی دارید. همسرتان شریف است و امکان ندارد به شما خیانت کند. حتی با یک نگاه و یا یک کلمه و این یک نعمت بزرگ است. نعمت دیگر سلامتی است. از انسان‌هایی بپرسید که به بیماری‌های شبه سرطانی یا مزمن دچارند. دوست دارند درآمد کمی داشته باشند و در خانه‌ی اجاره‌ای بنشینند و تمام داشته‌هایشان را از آنان بگیرید ولی سلامتی بدست آورند.

یک پند:

دوست دوستم در فرانسه درس خوانده و به این جا آمده است. یک مقام والا در یکی از وزارت خانه‌ها به دست گرفته است. معاون وزیر شده است. با زنی ازدواج کرده که از وی خوشش می‌آمده و خودرو و خانه و جایگاه و مقام دارد. اما بینایی‌اش را از دست داده است. هر ماه کارمند پست می‌آید و معامله را برایش می‌خواند و وی توجیهات لازم را به او می‌دهد. باری دوستش را دیده بود به او گفته بود: به خدا فلانی دوست داریم روی پیاده رو بنشینم و گدایی کنم و از دار دنیا همین پالتو را بیشتر نداشته باشم و خداوند بینایی‌ام را به من بازگرداند. دکترا نمی‌خواهد، معاون وزیر و خانه‌ی با شکوه و خودرو نمی‌خواهد. می‌خواهد خداوند بینایی‌اش را به او بازگرداند. اگر نعمت چشم و گوش و همسر و فرزندان و خانه و یک درآمد بخور و نمیر دارید شکر خدا را بجا آورید. هر چه بیشتر سپاسگزاری کنید نعمتش فزون‌تر می‌شود. او برای سپاس از شما، شما را از نابودی نعمت‌ها نجات می‌دهد.

پایان موارد صفات حسودان که علما برشمرده‌اند:

حسود همیشه شکایت دارد. کم سپاسگزاری می‌کند. اگر تمام دنیا را داشته باشد. همیشه در پی مچ گیری و برملا کردن اشتباهات در مجالس و بزرگنمایی آن است.عیبجویی است که تنها هدفش آشکار سازی اشتباهات مردم است. حسود خوبی‌ها را می‌پوشاند.
بار خدایا من از همسایه‌ی بد به تو پناه می‌برم که اگر خوبی ببیند می‌پوشاند و اگر بدی ببیند آشکار می‌کند. بار خدایا از پیشوای بد به تو پناه می‌برم اگر خوبی کنی نمی‌پذیرد و اگر بدی کنی نمی‌بخشد.
اکنون: حسود شوخی و مسخرگی را برای کاستن شأن طرف مقابل به کار می‌گیرد. چگونه آتش خود را سرد می‌کند؟ با مسخرگی و استهزاء.

دلیلی که حسود به آن دست می‌یازد:

برادران گرامی، در بیشتر اوقات حسود بدون دلیل متهم می‌کند و دلیلش فقط حسادت است یا یک دلیل ضعیف و گمانی و بدون تحقیق و بدون تأمل یا بدون پرسش و تحقیق دارد. نه از جایی پرسیده و نه به آن فکر کرده است بنابراین:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آن چه كرده‏ايد پشيمان شويد.)

[حجرات: 6]

مهمترین مورد این است که عیبجویی کرده و بدون دلیل متهم می‌کند.

آخرین مورد از ويژگی‌های حسودان که توسط علما بیان شده است:

اکنون: حسود از هیچ فرصتی برای ضربه به طرف مقابل خود دریغ نمی‌کند و آن را غنیمت می‌شمارد. او آشفته است. تعادل ندارد، جوش و عصبانیت دارد. کینه و حسد دارد. بسیار درد می‌کشد. کینه و حسد انسان را دستپاچه می‌کند. حسود غالبا دروغگو هم می‌باشد. دروغ را برای آزار رساندن به طرف مقابل استفاده می‌کند.

راه درمان حسد چیست؟

1- بسیار ذکر خدا گفتن و اصرار بر دعا:

برادران گرامی، حسد چگونه درمان می‌شود؟ برخی از علما گفته‌اند: راه درمان حسد، ذکر بسیار و اصرار در دعا است.‌ ای خداوند تمام بیماران روانی را شفا بده. بنابراین ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: سه تن دعایشان رد نمی‌شود. کسی که بسیار ذکر کند. دعای مظلوم و دعای امام عادل.
اگر انسان بسیار ذکر خداوند را انجام دهد شاید خداوند درد حسد را در او شفا دهد.

 

2- لطف خداوند را بخواهید:

برادران، بزرگترین درمان برای حسادت:

﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾
(و زنهار آن چه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد.)

[نساء: 32]

در پایان آیه:

﴿وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾
(و از فضل خدا درخواست كنيد.)

[نساء: 32]

شما بنده خدایید و فلانی بنده‌ی خدا است.هر طور به او می‌بخشد به شما هم عطا می‌کند و هر طور او را بالا می‌برد شما را هم بالا می‌برد و هر طور او را تکریم کند و توفیق دهد شما را نیز تکریم کند و توفیق دهد. خداوند هست. بنابراین اگر کسی از شما نعمتی را برای کسی می‌خواهد زیاد بخواهد. فقط از پروردگارش بخواهد. اگر انسان از پروردگارش چیزی بخواهد باید با اصرار فراوان از او بخواهد. اگر یکی از شما چیزی خواست اصرار کند و فقط از پروردگارش بخواهد:
از عبدالله بن عمر روایت است که می‌گوید:

((قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ-: إِيَّاكُمْ وَالشُّحَّ، فَإِنَّهُ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، أَمَرَهُمْ بِالظُّلْمِ فَظَلَمُوا، وَأَمَرَهُمْ بِالْقَطِيعَةِ فَقَطَعُوا، وَأَمَرَهُمْ بِالْفُجُورِ فَفَجَرُوا))
((رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید: مبادا خساست کنید که خساست پیشینیان شما را نابود کرده است. آنان را به ستم واداشته پس ستم کرده‌اند و آنان را به قطع صله رحم واداشته و آنان قطع ارتباط کردند و آنان را به فساد واداشته و آنان فساد کردند.))

اما مؤمنان رفتاری برعکس رفتار حسودان دارند. خداوند می‌فرماید:

﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّؤوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾
(و [نيز] كسانى كه قبل از [مهاجران] در [مدينه] جاى گرفته و ايمان آورده‏‌اند هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند و نسبت به آن چه به ايشان داده شده است در دل‌هايشان حسدى نمى‏ يابند و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى دارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشانند كه رستگارانند.)

[حشر: 9]

یکی از اصحاب به دور خانه‌ی خدا طواف می‌کرد و می‌گفت: پروردگارا مرا از خساست نفس حفظ نما. پروردگارا مرا از خساست نفس حفظ نما. و گفته‌اند: اگر از خساست نفس محافظت شوید؛ از بخل و ستم و قطع رابطه محافظت می‌شوید.
نخستین درمان: از خداوند طلب لطف واحسان او را بکنید. کسی که به او داده به شما هم می‌دهد. کسی که او را گرامی داشته شما را هم گرامی می‌دارد. کسی که او را توفیق داده شما را نیز توفیق می‌دهد. کسی که او را بی نیاز کرده شما را نیز بی نیاز می‌کند. و خداوند پروردگار همگان است. این نخستین درمان است.

3- توجه به امور والا و دوری از امور فرومایه و بی ارزش:

درمان دوم: این که همت والا داشته باشید و به امور فرومایه نپردازید. انسان بیکار حسادت می‌کند. وقت دارد. هدف ندارد. رسالتی برای اجرا ندارد. اندوه مسلمانان را نمی‌کشد. بیکار و بی عار است. نپرداختن به امور مهم و والا منجر به حسادت می‌گردد. بنابراین میان انسان‌های بزرگ کسی را نمی‌بینید که حسادت کرده باشد. وقت برایشان گرانبها است. هدفشان روشن است. ابزارها برایشان بنابراین ایشان صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

((إن الله يحب معالي الأمور ويكره سفسافها))
((خداوند امور والا و با ارزش را دوست دارد و از امور بیهوده نفرت دارد.))

سرگرمی:

قال تعالى:

﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾
(اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است اى كاش مى‏دانستند.)

[عنكبوت: 64]

اگر پسر چهار یا پنج ساله باشد. پدرش برایش ماشین کوچک می‌گیرد. این کودک این ماشین را بر روی اثاثیه می‌کشد و صدایی از خود تولید می‌کند که در حال بالا رفتن فشار بیشتری دارد و به خاطر این ماشین کوچکی که پدرش خریده و آن را روی اثاثیه راه می‌برد، غرق در شادمانی وصف نشدنی است اگر او را در چهل و پنج سالگی تصور کنیم مقام والایی دارد و در زندگی نقش مهمی دارد. اگر این فیلم را به او نشان دهیم. آیا سزاوار است که آن ماشین را بگیرد و راه ببرد؟ این سرگرمی است.
اگر انسان از اهداف والا دور باشد او را غرق در مقایسه کردن‌ها می‌بینید. فلانی خانه‌ای پانصد متری خریده است. این اسراف است برادر. کاری جز این که ببیند مردم چه می‌خرند، چه می‌خورند و چه هزینه‌هایی دارند، ندارد؟ این توجه به امور مردم مشکل بسیار بزرگی است. خداوند بزرگ می‌فرماید:

﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ﴾
(اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست.)

[عنكبوت: 64]

از این لحظه غافل نباشید:

دیشب به شخصی گفتم: هر چه سن انسان بالاتر می‌رود، تجربه‌های او بیشتر می‌شود و پخته‌تر می‌شود. می‌داند چگونه سخن بگوید؟ می‌داند چگونه رفتار کند؟ چگونه اموال را هزینه کند؟ و چگونه از سختی‌ها و دشواری‌ها نجات یابد؟ وقتی به اوج موفقیت و پختگی برسد فرشته‌ی مرگ می‌آید: بفرما، در اوج موفقیت و پختگی فرشته‌ی مرگ می‌آید. زندگی چنین است: هر چیزی که کامل شود باز هم ناقص است‌، ای انسان به زندگی زیبا دل خوش نکن.

داستانی نمادین:

تعریف می‌کنند که شخصی می‌خواست خودکشی کند. داستان نمادین است. فرشته‌ی مرگ آمد. به او گفت: خودکشی نکن من راه کسب درآمد فراوانی را به تو نشان می‌دهم. خودت را یک پزشک جا بزن. اگر مرا بالای سر یک بیمار دیدی مبادا او را درمان کنی چراکه خواهد مرد. اگر مرا نزد پاهایش دیدی معالجه کن و از چیزی نترس. شفا پیدا خواهد کرد. فرشته‌ی مرگ این روش را به وی پیشنهاد داد. سود فراوانی بدست آورد. وقتی کنار سرش می‌بود می‌گفت شرمنده این تخصص من نیست و اگر در کنار پاهای بیمار می‌بود او را درمان می‌کرد و یک آب رنگین به او می‌داد و دستمزد فراوانی می‌گرفت. تا آن جا که دختر پادشاه بیمار شد. پادشاه گفت هر کس او را شفا دهد: دختر را به او می‌دهم و جانشین من خواهد شد. این شخص نزد او آمد و فرشته‌ی مرگ را نزد پاهای دختر یافت. وی او را درمان کرد. دختر شفا یافت. عقد ازدواج بر پا شد. در روز بعد به عنوان ولی عهد تاج گذاری خواهد کرد. فرشته‌ی مرگ آمد. به او گفت: تشریف بیاور. به او گفت: الآن؟ گفت: به خدا قبل‌تر راحت‌تر بود .
دنیا طوری است که اگر در آن به کمال برسید و همه چیز را به دست آورید و بفهمید چگونه باید رفتار کنید فرشته‌ی مرگ می‌آید؛ بنابراین دنیا کم ارزش‌تر از آن است که هدیه‌ای برای انسان باشد.

((لو أن الدنيا تعدل عند الله جناح بعوضة, ما سقى الكافر منها شربة ماء))
((اگر دنیا در نزد خدا به اندازه‌ی یک بال پشه ارزش می‌داشت کافر از آن یک جرعه آب هم نمی‌نوشید.))

وقتی به امور والا و با ارزش اهمیت می‌دهید یک رسالت دارید. وقتی برای کسب علم و نشر آن تلاش می‌کنید، وقتی برای حسادت ندارید. بنابراین انسان‌های بزرگ و موفق در زندگی وقتی برای امور بیهوده ندارند.

4-زندگی با نیکان:

درمان سوم: زندگی با نیکان است. چند سالی با نیکان زندگی کنید. به کسی حسد نمی‌کند. فروتن است. به خاطر نعمت خدا از او سپاسگزاری می‌کند. از اخلاق نیکان بیاموزید. ادب، فروتنی و پرهیز از امور بیهوده و توجه به امور والا و با ارزش که خداوند می‌فرماید:

﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً﴾
(و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى‏خوانند [و] خشنودى او را مى‏خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديده‏‌ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته‏ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده‏ روى است اطاعت مكن.)

[كهف: 28]

در حدیث صحیح از ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که فرمودند:

(( إِيَّاكُمْ وَالظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْحَدِيثِ، وَلَا تَجَسَّسُوا، وَلَا تَحَسَّسُوا، وَلَا تَبَاغَضُوا، وَكُونُوا أخْوَانًا، وَلَا يَخْطُبُ الرَّجُلُ عَلَى خِطْبَةِ أَخِيهِ حَتَّى يَنْكِحَ أَوْ يَتْرُكَ))
((از گمان بپرهیزید. گمان دروغ‌ترین سخن است. تجسس نکنید. عیب جویی نکنید. کینه نداشته باشید. برادر باشید. کسی به خواستگاری نامزد برادرش نرود تا این که عقد کند یا او را رها کند.))

5-الإكثار من ذكر الموت:

آخرین درمان: یاد مرگ را بسیار بگویید. این مرگ همه چیز را پایان می‌بخشد. این مرگ ثروتمند و فقیر و قدرت و ناتوانی و هوشمندی باهوش و محدودیت محدود و زیبایی انسان زیبا و زشتی انسان فرومایه را پایان می‌بخشد. همه چیز با مرگ پایان می‌پذیرد.
یک نکته‌ی بسیار مهم: شما وقتی در داشته‌هایتان مبالغه می‌کنید و به مردم فخر می‌فروشید گویی تخم حسد را در جامعه می‌کارید. سعی نکنید با فخر و غرور میان مردم راه بروید. تلاش کنید فروتن و متواضع باشید و میان مردم رفت و آمد کنید.

 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر