- خطبه ها
- /
- خطبه های نماز جمعه
خطبهی نخست:
سپاس و ستایش خدای را، او را ستایش میکنیم،
از یاری میجوییم و از او طلب هدایت میکنیم و از شر و بدی نفس و اعمال بدمان به
او پناه میبریم، چون هر کس را که خداوند هدایت کند کسی نمیتواند گمراه کند و
هرکه را که خدا گمراه کند هرگز برایش دوستدار و رهنمایی نخواهی یافت و شهادت میدهم
که معبودی جز الله نیست، یکتا و یگانه است و شریکی ندارد، با اقرار به خداوندیاش
و علی رغم کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیده اند و گواهی میدهم که
سرورمان محمد صلی الله علیه و سلم فرستادهی خداست، تا زمانی که چشمی ببیند و یا
گوشی خبری بشنود (تا قیامت)، سرور مخلوقات و بشریت خواهد بود، باراله،ا بر سرورمان محمد و اهل بیت پاک و مطهرش و
یاران گرامیاش، آنان که امینان دعوت و پرچم داران رسالت او بودند، درود بفرست و
از ما و از آنان راضی باش ای پروردگار جهانیان.
عقاید، عبادتها و معاملات:
برادران گرامی، در اسلام علاوه بر عقایدی که
اساس دین به شمار میروند عباداتی وجود دارند که رابطهی انسان با پروردگارش را
تنظیم میکنند. همچنین در اسلام معاملاتی وجود دارند که رابطهی انسان با
همنوعانش را تنظیم میکنند و اگر عبادتها به درستی انجام پذیرند معاملات پیشرفت
خواهد کرد و پیشرفت معاملات ارتباط مستقیمی با درستی عبادات دارد. هدف ابتدایی
عبادتها رشد و تعالی در نفس و گفتار و کردار انسان از طریق تحکیم ارتباط با
خداوند عز و جل و پیروی از هدایت او، برخورداری از قرب او، نوشیدن از شراب گوارای
او و چیدن میوههای فضل و رحمت اوست و بر اساس همین منطق و قاعده است که عبادتها
و شعائر دینی مانند نماز و روزه و حج در اسلام مقرر گردیده است.
حج یکی از ارکان پنجگانهی اسلام:
حج یکی از ارکان پنجگانهی اسلام است و یک
عبادت مالی، بدنی و اعتقادی است و همان سفر بی نظیر عالم اسفار است که در آن فرد
مسلمان با جسم و قلبش به سرزمین امن (مکه) سفر میکند که خداوند در قرآن کریم بدان
سوگند یاد کرده است. به آنجا میرود تا در صحرای عرفات بایستد و بیت الله الحرام
را که خداوند آن را نماد توحید خود و وحدت مسلمانان قرار داده است، طواف کند،
بنابراین برهمهی مسلمانان واجب کرده است که روزی پنج مرتبه در نمازهایشان به آن
رو کنند. خداوند متعال فرموده است:
﴿ ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴾
﴿نگاههای انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبلهی نهایی) میبینیم! اکنون تو را به سوی قبلهای که از آن خشنود باشی، باز میگردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، به خوبی میدانند این فرمانِ حقی است که از ناحیهی پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهای خود خواندهاند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز میخواند.) و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست.﴾ ﴾
سپس خداوند بر او واجب کرده است که شخصاً به سوی
آن برود. بدین ترتیب، ابتدا بر ما واجب کرده که در نمازهایمان روزی پنج مرتبه به
سمت آن برویم، سپس واجب کرده که شخصاً به آن سفر کنیم و یک بار در عمر خود برای حج
طواف کنیم.
خانهی قدیمی اولین خانهایست که برای بشر ساخته شده است:
این خانهی قدیمی اولین خانهایست که برای
بشر ساخته شده و اولین عبادتگاهی است که روی زمین بنا شده است و ابراهیم خلیل و
پسر قربانیاش اسماعیل آن را تجدید بنا کردند. دو رسول گرامی که خداوند امت مسلمان
را در نسل آنان قرار داد و دعاهای آنان در حالی که آن بیت شریف را میساختند،
اجابت کرد. خداوند متعال فرموده است:
﴿ ﴿ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (128) رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (129)
﴿ پروردگارا! ما دو نفر را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبهی ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانی (128) پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری) (129) ﴾ ﴾
پیامبر صلى الله عليه وسلم فرموده است:
(( ((أنا دعوة إبراهيم وبُشرى عيسى بن مريم))
((من دعای ابراهیم و بشارت عیسی بن مریم هستم.)) ))
حج دلیلی روشن بر اجابت دعوت خداوند با انگیزهی محبت و رضای اوست:
برادران گرامی، حج یک حجت عملی است که مؤمن به
منظور اجابت دعوت خداوند برای برخورداری از لطف و محبت خداوند و برای به دست آوردن
رضایت و خشنودی او، آن را برای خود و پروردگارش انجام میدهد. در نظر او (این حج)
از مال، خانواده، فرزندان، کار و سرزمینش برتر است و آنچه این عبادت را متمایز میکند
این است که مؤمن باید وقت خود را تماما صرف آن نماید و فقط در بیت الله الحرام
انجام میپذیرد.
بنابراین ترک وطن، خانواده و دوستان، تحمل
سختیهای سفر و قرار گرفتن در معرض خطرات آن و هزینه کردن و بخشیدن از مالتان در
راه رضای خدا لازم است. اگر هزینههای این عبادت بالا هست ثمرهی آن نیز نتایج چشم
گیری دارد، همان گونه که محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم فرموده است:
(( ((من حجَّ فلم يرْفُثْ ولم يفْسُقْ رَجَعَ من ذنوبه كيومَ ولدته أمه))
((كسی كه حج به جا آورد و زشتی و گناه انجام ندهد، از گناهانش خارج میشود، همانند روزی كه از مادر زاده شده است.)) ))
همچنین فرموده است:
(( ((الحج يهدم ما قبله))
((حج آنچه را که قبل از آن بوده از بین میبرد.)) ))
همچنین فرموده است:
(( ((الحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة))
((حجی که مقبول خداوند واقع شود، جزا و پاداشش جز بهشت نخواهد بود.)) ))
و همچنین فرموده است:
(( ((الحجاج والعُمَّار وفد الله، إن دعوه أجابهم، وإن استغفروه غفر لهم))
((حاجيان و عمرهگزاران مهمانان خدايند، اگر او را بخوانند و دعا كنند، دعايشان را اجابت میكند و اگر طلب آمرزشكنند، آنان را میآمرزد.)) ))
از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده
است:
(( ((تابعوا بين الحج والعمرة، فإنهما ينفيان الفقر والذنوب))
((اعمال حج و عمره را پشت سر هم انجام دهید، به درستی که حج و عمره فقر و گناهان را میزداید.)) ))
(( ((أن النفقة في الحج كالنفقة في سبيل الله))
((هزینه در حج مانند هزینه در راه خداست.)) ))
معانی تلبیه:
1 ـ اجابت کردن ندا و دعوتی که بر قلب مؤمن میافتد که خودت را رها کن و بیا:
مسلمان به بیت الله الحرام میرود و دغدغههای زندگی، رزق و روزی، کسب و کار،
همسر و فرزندان و حال و آینده را در سرزمین خودش رها میکند و پس از آن که از
میقات لباس احرام به تن میکند تماما از دنیا دور میشود و خود را وقف خداوند عز و
جل مینماید و میگوید: "لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن الحمد
والنعمة لك والملك، لا شريك لك ". "خداوندا دعوت و ندایت را اجابت کردم،
هیچ شریکی نداری و ستایش و نعمت و پادشاهی از آنِ توست، هیچ شریکی نداری."
این تلبیه گویی اجابت کردن ندا و دعوتی است که مؤمن در قلبش احساس میکند. ای
بندهی من، خودت را رها کن و به سوی من بیا. بندهی من، بیا تا تو را از اندوههایی
که بسان کوه بر دلت چنبره زدهاند، راحت کنم. بندهام، بیا تا تو را از شهوات و
خواستههایی که زندگیات را مکدر کرده، برهانم.
إلى متى أنت باللذات مشغول وأنت عن كل ما قدمته مسؤول؟
تا کی چنین با لذتها سرگرم هستی؟ حال آنکه در برابر هر عملی که پیش فرستی، مسئولی؟
***
ای بندهی من، به سوی من بیا و طعم عشق و
محبت من را بچش... ای بندهی من، بیا و شیرینی مناجات و نیایش با من را بچش.
لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن
الحمد والنعمة لك والملك، لا شريك لك.
ای بندهی من، بیا تا نشانههای باشکوهم را
به تو نشان بدهم، بیا تا ملکوت آسمانها و زمین را به تو بنمایانم، بیا تا درونت
را با نورم که تاریکیها را جلا میبخشد نورانی سازم، بیا تا دلت را چنان آرامشی
دهم که ساکنان زمین و آسمانها از آن محروم هستند و بیا تا نفست را از چنان بی
نیازی و رضایتی پر کنم که نفسهای زیادی از نبودشان احساس بدبختی میکنند. ای بندهی
من، بیا تا تو را از لجنزارهای شهوتها به باغ و بهشتهای اطرافم برسانم، بیا تا
تو را از وحشت دوری به انس و الفت قرب نجات دهم و بیا تا تو را از ترس شرک و خواری
ریا به آرامش توحید و عزت اطاعت رها سازم.
2 ـ بردن بنده از دنیای محدود و دغدغههای کوبنده به سمت شرافت ذکر خداوند و بهشت تقرب به او:
" لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن الحمد والنعمة لك والملك لا
شريك لك ".
ای بندهی من، بیا تا تو را از دنیای محدود و کار یکنواخت و دغدغههای کوبنده
به سوی افقهای شناخت، شرافت ذکر و بهشت تقربم ببرم، بیا ای بندهام و دغدغهها،
سختیها و ترس هایت را به من بسپار و من نابودی آنها را تضمین میکنم، ای بندهام،
بیا و حاجتت را به من بگو و مرا بخوان و من برآوردن آن را تضمین میکنم:
"خانه هاى من در روى زمين مسجدهايند و زائران و میهمانان آنها آبادگران
آنها هستند، پس خوشا به حال بندهاى كه در خانهاش خود را پاكيزه كند و سپس در
خانهی من به ديدارم بيايد. بر ميزبان است كه ميهمان را گرامى دارد..."
و چگونه تو را اکرام میکنم وقتی که مسافتها را پیمودهای، سختیها را تحمل
کردهای، هزینهها را به دوش کشیدهای، در خانهام (مکه) مرا زیارت کردهای، در
عرفه وقوف نمودهای و مرا میخوانی و در طلب رضایت من هستی.
" لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن الحمد والنعمة لك والملك،
لا شريك لك".
بیا ای بندهام و در خانهی مقدس به دیدارم
بیا، تا دغدغههایت از بین برود، حقایق برایت آشکار گردد و آمادهی دیدار با من
گردی.
(( ((إن عبدًا أصححت له جسمه وأوسعت عليه في الرزق فأتى عليه خمس حجج لا يأتي إلىَّ فيهن لمحروم))
(بندهای که من بدن سالم به او دادم، در معیشت او را گسترش و گشایش دادم و .پنج حج بر او گذشت و او به نزد من نیامد (برای حج)، پس او شخص محرومی هست.)) ))
3 ـ طواف به دور کعبه و میثاق با خداوند بر ترک گناهان و روی آوردن به عبادات:
ای بندهام بیا، و همچون عاشقی که دور معشوق
میچرخد دور کعبه طواف کن و همچون کسی که برای رسیدن به خواستهاش اشتیاق دارد سعی
بین صفا و مروه را به جای بیاور. بیا ای بندهی من و حجرالاسود را ببوس که دست
راست من روی زمین است، برای عمری که بیهوده تلف شده است اشک بریز، بر ترک گناهان و
تخلفات و روی آوردن به طاعات و عبادات و اسباب تقرب با من پیمان ببند، برای من
همان گونه باش که میخواهم تا من نیز برای تو همانطور باشم که میخواهی و همان
گونه باش که میخواهم و مرا از آن چه به صلاحت است آگاه نکن، بنابراین اگر تسلیم
خواستهی من شوی آنچه میخواهی به تو میدهم و اگر تسلیم خواستهی من نگردی تو را
در آنچه میخواهی به سختی میاندازم، سپس هر چیزی فقط همان خواهد شد که من میخواهم،
هر چه در هستی است را به خاطر تو آفریدهام بنابراین مشوش نباش و تو را برای
(پیروی از) خودم آفریدهام بنابراین سهل انگاری نکن، تو را قسم به حقی که بر گردنت
دارم به جای آنچه بر تو واجب کردهام مشغول آنچه برای تو تضمین کردهام نشو.
4 ـ قرار گرفتن در یکی از نسیمهای الهی در روز عرفات قلب را از وجود هر گونه چرک و شهوت پاک میکند:
"لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن الحمد والنعمة لك والملك، لا
شريك لك".
ای بندهام، به عرفات بیا، روز باشکوهترین دیدار، بیا که نسیمی از نسیمهای الهی
قلبت را از هر گونه چرک و شهوت پاک گرداند و روحت را از هر گونه ناخالصی و دغدغه
صیقل میدهد، این نسیمها قلبت را از خوشی و آرامش لبریز میکنند و چنان خوشی و
سعادتی درونت را فرا میگیرد که برای ساکنان یک کشور کفایت میکند، آنگاه فقط بر
لحظهای که به قیل و قال و گفتار بیهوده و زیاد درخواست کردن و تباه کردن مال
گذراندهای پشیمان میشوی.
در روز عرفه به عرفات بیا تا بدانی که تو در ردهی نخست تمام آفریدهها هستی و
تنها تو زمین و آسمانها را تسخیر میکنی، امانتی به تو سپرده شده است که کوهها و
زمین و آسمانها از آن بیمناک بودند و من تو را آفریدم تا مرا بشناسی و عمل شایستهای
که به تو بهشت جاویدان میبخشد انجام دهی.
در روز عرفه به عرفات بیا تا بدانی که انسانها در زیانند مگر آنان که ایمان
آورده و نیکوکار شدند و به درستی و صبر یکدیگر را سفارش کردند و تو اگر مرا بیابی
هر چیزی را خواهی یافت و اگر از دست بدهید همه چیز را از دست خواهی داد و من برای
تو از هر چیزی محبوبترم.
پس از اینکه بنده شیرینی مناجات و نیایش با خدا را میچشد دنیا در نظرش کوچک شده و آخرت بزرگترین دغدغهاش میشود:
مؤمن پس از (چشیدن شیرینی نیایش با خداوند)
در عرفات، از خلال دعا، اقامهی نماز، وصال، شکوه دیدار و شیرینی مناجات در لذت
قرب الهی غرق میشود، آن گاه دنیا در نظرش کوچک شده و از قلبش به دستانش میرسد و
آخرت بزرگترین دغدغهاش میگردد، بنابراین به دنبال جایگاه حق (بهشت) در جوار پادشاه
و قادر مطلق میگردد و در عرفات برای حاجی آشکار میگردد که هر بدی که در زندگیاش
به او رسیده، عدالت، فضیلت و رحمت مطلق بوده است و این از فرمودهی خداوند متعال
درک میشود:
﴿ ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (216)﴾
﴿ جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند، و شما نمیدانید. (216) ﴾ ﴾
حج گزار پس از کسب معرفت، نورانی شدن قلب و
درست شدن دیدگاهش از عرفات خارج میشود، میبیند که سعادت و خوشی تماما در گرو
اطاعت خداوند و بدبختی تماما در گرو معصیت خداوند است، آنگاه دشمنی شیطان برای او
نمایان میشود که چگونه پیروانش را وعدهی فقر و تهیدستی میدهد اگر انفاق کنند و
اگر (از گناهان خود) برگردند و توبه کنند آنان را از غیرخدا میترساند و به آنان
وعده و امید و آرزو میدهد، (اما) وعدهای جز توهم و فریب به آنان نمیدهد. خداوند
متعال فرموده است:
﴿ ﴿ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِي مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(22)﴾
(و شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: «خداوند به شما وعدهی حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلّف کردم، من بر شما تسلّطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید، بنابراین مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من، من نسبت به شرک شما دربارهی خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم، مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند (22) ) ﴾
در این هنگام حجگزار به صورت نمادین با
پرتاب سنگ (رمی جمرات) دشمنی خود را با شیطان ابراز میکند، و عهدی محکم میبندد
که با شیطان دشمنی کرده و وسوسهها و افکار بد او را رد کند.
امام غزالی
رحمه الله تعالى میگوید: "بدان، اگرچه به ظاهر تو سنگریزهها را به
جمره عقبه (یکی از ستونهای سنگی در بیابان منی) میزنی، اما در حقیقت، با همان
سنگریزهها به صورت شیطان میکوبی و پشت او را میشکنی، زیرا یگانه راه به خاک مالیدن بینی شیطان،
همانا محض اطاعت امر و تعبّد در مقابل فرمان خداوند متعال است."
قربانی هدیهایست برای خداوند جهت شکرگزاری بر نعمت هدایت که گرانبهاترین نعمت است:
وقتی حجگزار به بازار قربانی میرود و
قربانی میکند، گویی که این قربانی هدیهایست برای خداوند جهت شکرگزاری بر نعمت
هدایت که گرانبهاترین نعمت است و گویی ذبح قربانی برای هر شهوتی قربانی میشود که
مورد رضایت خداوند نیست و خواستهایست که بنده را از معصیت خداوند دور میکند،
قربانی کردن گرانو ارزان و جان و ارزشمند در راه رضای پروردگار جهانیان است.
خداوند متعال فرموده است:
﴿ ﴿لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرْ الْمُحْسِنِينَ(37)﴾
﴿نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگاری شماست. این گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته تا او را به خاطر آنکه شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید؛ و بشارت ده نیکوکاران را (37) ﴾ ﴾
طواف افاضه و طواف وداع:
سپس برای تثبیت این حقایق و احساسات طواف
افاضه انجام میگیرد، سپس (حجگزار) به عنوانی انسانی دیگر که قلبش با حقایق ایمان
منور گردیده و درونش را با نور تقرب جلا بخشیده به سرزمینش بازمی گردد و تصمیم میگیرد
به آنچه با خدا عهد کرده عمل کند، اگر درست باشد که حج سفر به سوی خداست این نیز
درست است که سفریست قبل از سفر پایانی، که سفر پایانی (مرگ) به بهشتی منتهی میگردد
که به وسعت آسمانها و زمین است.
اطاعت از رسول الله عین اطاعت از خدا و راضی و خشنود کردن رسول الله عین راضی کردن خداست:
زائران بیت الله پس از اتمام آداب و مناسک حج
به مدینهی منوره میروند. شهری که یکی از محبوبترین سرزمینها نزد خداوند است،
برای زیارت سرور مخلوقات صلی الله علیه و سلم به آنجا رهسپار میگردند. از رسول
الله صلی الله علیه و سلم روایت شده است:
(( ((من زارني بعد موتي فكأنما زارني في حياتي))
((هر کس مرا پس از وفاتم زیارت کند گویی که در زمان حیاتم زیارت کرده است.)) ))
و در مکانی مشخص از حجرهی شریف این آیه
شریفه آویزان شده است:
﴿ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا (64)﴾
﴿ما رسولی نفرستادیم مگر بر این مقصود که خلق به امر خدا اطاعت او کنند و اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند به تو رجوع میکردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار میکردی و از خدا آمرزش میخواستی، در این حال البته خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند. (64)﴾ ﴾
قرطبی اشاره کرده است که این آیه زیارت
پیامبر صلی الله علیه و سلم را در زندگی و پس از رحلتش تأیید میکند و این مسأله
برای کسی جز پیامبر صلی الله علیه و سلم نیست.
قاسمی در تفسیرش آورده است که در این آیه اشاره
دربارهی پیامبر( درود و سلام خدا بر او باد) وجود دارد و هر کس با ترک سنت پیامبر
صلی الله علیه و سلم با نافرمانی پروردگار خود، به خودش ستم کند واجب است که از
خداوند طلب غفران نماید و از رسول الله صلی الله علیه و سلم عذرخواهی کند، چرا که
توبه تنها زمانی کامل و پذیرفتنی است که با استغفار خداوند و پیامبر صلی الله علیه
و سلم همراه باشد، بنابراین اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و سلم دقیقا اطاعت و
پیروی از خداوند و خشنودی رسول الله صلی الله علیه و سلم همان خشنودی خداست. این
از ضمیر مفرد در این فرمودهی خداوند متعال استنباط میشود:
﴿ ﴿وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ﴾
﴿و شایستهتر است که خدا و رسولش را خشنود سازند.﴾ ﴾
با ضمیر
مفرد غائب.
و دلیلی
قوی تر از این فرموده خداوند متعال نیست:
﴿ ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا (80)﴾
﴿هر كس از پيامبر فرمان بَرد، در حقيقت، خدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود، ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم. (80)﴾ ﴾
و از این
فرمودهی خداوند است:
﴿ ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾
﴿بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزندهی مهربان است.﴾ ﴾
احساس آرامش و شادی مسلمان هنگام زیارت مقام پیامبرعلیه الصلاة و السلام:
برادران مومن، شاید راز شادی و سعادتی که دل
مسلمان را هنگام زیارت مقام پیامبر صلی الله علیه و سلم فرامی گیرد این است که به
محض دیدن ویژگیهای مدینه تپش قلبش فزونی مییابد و به محض دیدن روضهی شریف زیر
گریه میزند و در آن هنگام روح و روان زیارت کننده از هر تیرگی صاف، از هر ناپاکی
پاک و از هر عیب و نقصی مبرا میشود و به علاوه از عشق به پیامبر صلی الله علیه و
سلم و تقرب به او به وجد میآید و این حقیقت شفاعتی است که پیامبر صلی الله علیه و
سلم در فرمودهاش به آن اشاره کرده است:
(( ((من جاءني زائراً، لم تنزعه حاجة إلا زيارتي كان حقاً على الله أن أكون له شفيعاً يوم القيامة))
(( هر کس برای زیارت نزد من بیاید و قصدش فقط زیارت من باشد، بر خداوند متعال است که من در روز قیامت شفیع او باشم.)) ))
اگر دلیلی از قرآن کریم برای آرامش و خوشبختی
میخواهید که مسلمان در زمان پیوند با پیامبر صلی الله علیه و سلم تجربه میکند، این
فرمودهی خداوند متعال است:
﴿ ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ﴾
﴿از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيلهی آن پاک و پاكيزهشان سازى و برايشان دعا كن، زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.﴾ ﴾
رازی در تفسیرش میگوید: "روح محمد صلی
الله علیه و سلم به دلیل شدت تقرب به خداوند، روحی قوی، صاف، نورانی و تابناک بود
و به خاطر این که قلب بزرگوار او محل فرود تجلیات الهی بود بزرگوار و بلند مرتبه
گشت، پس چون یارانش به محبت و نیکی یا مؤمنان با محبت و قدردانی از او یاد کنند
اثرات قدرت روحانیاش بر روحشان جاری میگردد و به همین دلیل جانهایشان نورانی و
روانشان پاک و زلال میشود. این مفاهیم فرمودهی خداوند متعال را تفسیر میکند:
﴿ ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (56)﴾
﴿خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند. اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد (56)﴾ ﴾
هر کس با محبت و تقدیر از پیامبر بزرگوار یاد کند اثرات قدرت روحانیاش بر روح او جاری میگردد:
برادران گرامی، روایت شده است که بلال – رضی
الله عنه - بعد از وفات سرور مخلوقات صلی الله علیه و سلم، به شام سفر کرد و
اقامتش در آنجا طولانی شد تا اینکه در خواب رسول الله صلی الله علیه و سلم را
دید که میگفت: این دوری چیست بلال؟ آیا وقت آن نرسیده که به دیدار من بیایی؟ بنابراین
ناراحت از خواب بیدار و بر شتر خود سوار شد و به سمت مدینه و نزد قبر پیامبر صلی
الله علیه و سلم رفت و بسیار گریست و چون حسن و حسین – رضی الله عنهما- آمدند آنها
را در آغوش گرفت و بوسید، به او گفتند: میخواهیم اذان تو را بشنویم همان اذانی که
برای رسول الله صلی الله علیه و سلم میخواندی. وقتی اصرار کردند روی پشت بام مسجد
رفت و در همان جایگاهی که میایستاد ایستاد، هنگامی که این فرمودهاش را شروع کرد:
الله أکبر، مردم مدینه به یاد زمان پیامبر صلی الله علیه و سلم افتادند، مدینه
لرزید و مسلمانان از خانه هایشان بیرون آمدند، پس از وفات پیامبر صلی الله علیه
وسلم روزی را در مدینه ندیدم که زنان و مردان مسلمان بیشتر از آن روز گریسته
باشند.
ابو سفیان رضی الله عنه راست گفته است – طبعا
اسلام آورد – آنگاه که گفت: "ما رأيت أحداً يحب أحداً كحب أصحاب محمد محمداً"
"هیچ کس را ندیدهام که آن گونه که اصحاب محمد، محمد را دوست دارند کسی را
دوست بدارد."
این حقیقتی است که شایسته است همهی مؤمنان
را تا روز قیامت شامل شود. پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
(( ((لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ))
((هيچ يك از شما ايمان ندارد، مگر آن گاه كه مرا از فرزند و پدر خود و از همهی مردمان ديگر بيشتر دوست داشته باشد.)) ))
این سخن را میگویم و از خدای بزرگ برای خود
و شما طلب غفران میکنم، بنابراین از او آمرزش بخواهید تا بخشیده شوید و چه
رستگاری است برای کسانی که طلب آمرزش میکنند، از خداوند طلب غفران میکنم.
* * *
خطبهی دوم:
سپاس و ستایش برای پروردگار جهانیان و شهادت
میدهم که هیچ معبودی جز خداوند دوستدار نیکوکاران و صالحان نیست و گواهی میدهم
که سرورمان محمد بنده و فرستادهی اوست و دارای اخلاق والاست. بار خدایا بر
سرورمان محمد و بر خاندان پاک و مطهرش و تمامی یارانش درود، سلام و برکت بفرست.
خطبهی پیامبر بزرگوار در حجة الوداع خطبهای جامع و مانع و دربرگیرندهی اصولی انسانی است:
برادران ارجمند، پیامبر صلی الله علیه و سلم
خطبهای جامع و مانع را در حجة الوداع ایراد کرد که در آن اصول انسانی با زبانی
ساده و روان گنجانده شده بود. چرا این گونه نباشد در حالی که کلمات جامع به پیامبر
صلی الله علیه و سلم داده شده بود. این خطبه مجموعهای از حقایق را شامل میشد که
جهان گمراه و عذاب کشیده برای راهنمایی و سعادت نیاز داشت. خداوند متعال فرموده
است:
﴿ ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى(123)﴾
﴿فرمود: همگى از آن [مقام] فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مىشود و نه تيرهبخت میگردد. (123)﴾ ﴾
خداوند عز و جل محمد صلی الله علیه و سلم را
تحت عنایت خود تربیت کرد تا عربها توسط محمد صلی الله علیه و سلم و تمام مردم توسط
عربها تربیت شوند. خداوند اینچنین برایشان اراده کرد. میفرماید:
﴿ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمْ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ(78)﴾
﴿و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه] اوست جهاد كنيد، اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است] او بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميد و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد. او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى (78) ﴾ ﴾
از اصول اساسی که خطبهی پیامبر صلی الله علیه و سلم در حجة الوداع شامل میشود:
1 ـ ارزشهای انسانی در هر رنگ و پوست و موقعیتی یکسان است:
برادران گرامی، از اصولی که در خطبهی پیامبر صلی الله علیه و سلم در حجة
الودع آمده این است که همهی مردم صرف نظر از رنگ پوست و موقعیت و سطحی که دارند
از نظر ارزشهای انسانی با هم برابرند. پیامبر علیه الصلاة و السلام فرموده است:
(( ((أيها الناس، إن ربكم واحد، وإن أباكم واحد، كلكم لآدم، وآدم من تراب، إن أكرمكم عند الله أتقاكم، ليس لعربي فضل على أعجمي إلا بالتقوى، ألا هل بلَّغت ؟ اللهم فاشهد))
((ای مردم، همانا پروردگار شما یکی است، پدر شما یکی است، همهی شما از آدم و آدم از خاک است، قطعا گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست و عرب را بر عجم فضیلتی نیست جز به تقوا، آگاه باشید، آیا این را به درستی به شما رساندم؟ خداوندا گواه باش.)) ))
2 ـ آدمی تا زمانی که به پروردگارش و وعده و وعیدهای او ایمان نیاورد، هیچ سودی از ایمانش نخواهد برد:
بند دیگر، روح آدمی تا زمانی که به پروردگارش و وعده و وعیدهای او و اینکه خداوند آشکار و نهانش را میداند ایمان نیاورد، هیچ سودی از ایمانش نخواهد برد، زیرا نفس انسانی حول مصلحت و منفعت خودش میچرخد و به چیزی که در مسیر هدفش باشد اهمیتی نمیدهد و شاید شکوهش را بر ویرانههای دیگران بسازد، شاید به بهای فقر دیگران ثروت به دست آورد، شاید به بهای خواری و ذلت دیگران به عزت برسد، شاید به بهای مرگ دیگران زندگی کند، از این رو پیامبر بزرگوار در خطبهی حجة الوداع فرمود:
(( ((أيها الناس إن دماءكم وأموالكم، وأعراضكم عليكم حرام إلى أن تلقوا ربكم إنما المؤمنون إخوة، لا يحل لامرئ مالُ أخيه إلا عن طيب نفس منه، وإنكم ستلقون ربكم، فيسألكم عن أعمالكم، ألا هل بلغت؟ اللهم فاشهد))
((ای مردم، قطعا خون و اموال و آبروی شما بر شما حرام است تا زمانی که پروردگارتان را ملاقات کنید، قطعا مومنان برادر یکدیگرند، برای هیچکس مال برادرش حلال و مشروع نیست مگر به خشنودی و رضایت خاطر او و شما پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد و از شما دربارهی اعمالتان خواهد پرسید. آیا به درستی به شما رساندم؟ خداوندا گواه باش.)) ))
هفتصد هزار شکایت تصرف غیرقانونی خانهها،
شرکتها و زمینها در دادگاههاست. برای هیچ کس مال برادر و هم نوعش حلال نیست مگر
با رضایت و خشنودی او.
3 ـ پول اساس زندگی است و شایسته است که در میان همهی مردم در گردش باشد:
بند سوم از بندهای خطبهی حجة الودع این است که پول و دارایی اساس زندگی است و
بهتر است در میان همهی مردم در گردش باشد. وقتی پول بدون تلاش حقیقی به دست آید،
بدون این که در آبادانی و ساخت زمین و غنای زندگی سهیم باشد، تعداد اندکی از آن بهره
مند شده و عدهی بسیاری از آن محروم خواهند شد، آن گاه زندگی آشفته میشود و کینه
و نفرت به وجود میآید و به خشنونت کشیده میشود و خشونت ثمرهای جز خشونت نخواهد
داشت و ربا به هر نحوی در این عواقب دردناک و غم انگیزی که جامعهی بشری را آزار
میدهد سهیم میگردد. نود درصد از ثروتهای زمین متعلق به ده درصد از ساکنان آن
است و نود درصد از ساکنان زمین تنها ده درصد از ثروتهای زمین را دارا هستند. این
نابرابری وحشتناک در سطح زندگی در میان کشورهای شمال و جنوب از خشونت و سختی در
امان نخواهد ماند و منجر به خشونت بیشتر خواهد شد، زیرا خشونت زادهی خشونت است،
این یک دور باطل و بی نهایت است:
(( ((ألا وإن كل رباً في الجاهلية موضوع، وإن لكم رؤوس أموالكم لا تُظلمون ولا تَظلمون، قضى الله أن لا رباً وأول رباً أبدأ فيه - أي أسقطه - ربا عمي العباس بن عبد المطلب))
((آگاه باشید که هر نوع ربایی در جاهلیت ساقط میگردد و اصل مال شما برای شماست که در این صورت نه به کسی ستم میکنید و نه از کسی ستم میکشید. خداوند مقرر کرده است که ربایی نباشد و اولین ربایی که با آن شروع میکنم – یعنی آن را بر میدارم- ربای عمویم عباس ابن عبدالمطلب است.)) ))
4 ـ زنان همتای مردانند:
بند چهارم، زنان همتای مردان هستند. چرا که زن به طور کامل از نظر پایبندی
به عقاید، عبادتها، معاملات و اخلاق و شایستگی پاداش یا مجازات و در شرافت،
بزرگواری، احترام و مسئولیت با مرد برابر است، از این رو پیامبر صلی الله علیه و
سلم در خطبة الوداع فرمودند:
(( ((اتقوا الله بالنساء واستوصوا بهن خيراً، ألا هل بلغت ؟ ألا هل بلغت ؟ ألا هل بلغت ؟ اللهم فاشهد...))
((در مورد زنان تقوای خدا را رعایت کنید و نسبت به آنها به یکدیگر سفارش نیک کنید. آیا این را به درستی به شما رساندم؟ آیا به درستی رسالت خویش را رساندم؟ خداوندا گواه باش...)) ))
سپس خطبهاش را ادامه میدهد و میفرماید:
﴿ ((أيها الناس لا ترجعوا بعدي كفاراً يضرب بعضكم رقاب بعض، أيها الناس إن الشيطان قد يئس أن يُعبد في أرضكم هذه، ولكنه رضي أن يُطاع فيما سوى ذلك مما تحقرونـه من أعمالكم، فاحذروه على دينكم، وقد تركتُ فيكم شيئين ما إن اعتصمتم بهما فلـن تضلوا أبداً، كتاب الله وسنة رسوله، وإنكم ستسألون عني فما أنتم قائلون ؟ قالوا: نشهد أنك قد بلغت، وأديت، ونصحت فجعل يُشير بإصبعه المسبحة إلى السماء ثم إلى الناس وهو يقول: اللهم فاشهد))
((ای مردم، مبادا بعد از من کافرانی شوید که گردن یکدیگر را میزنند، ای مردم، شیطان از اینکه در سرزمین شما عبادت شود ناامید شده است، اما به عبادت در آنچه شما حقیرش میدارید راضی است، پس برای حفظ دینتان از او بپرهیزید. من دو چیز را در میان شما به جای گذاشتم که اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا(قرآن) و سنت پیامبرش و از شما دربارهی من سؤال خواهد شد و شما چه خواهید گفت؟ گفتند: شهادت میدهیم که تو پیام را رساندی، وظیفهات را به جاآوردی و ما را نصیحت فرمودی. پس با انگشت تسبیح به آسمان و سپس به مردم اشاره کرد در حالی که میفرمود: خداوندا تو خود شاهد و گواه باش.)) ﴾
طرح هر گونه موضوع جنجالی در حال حاضر جنایت علیه این ملت است چرا که غرب همهی ما را مورد هدف قرار داده است:
برادران گرامی، طرف دیگر (دشمن) به طور شگفت
انگیزی با همدیگر همکاری دارد، در حالی که در تاریخشان جنگهای دویست ساله وجود
دارد، با وجود پنج درصد ویژگیهای مشترک با یکدیگر همکاری میکنند، حال آن که
مسلمانان همانطور که میبینید یکیدگر را میکشند و خون در میان آنان همیشه جاریست،
این در حالی است که نود و پنج درصد وجوه مشترک بین آنان وجود دارد. این مایهی ننگ
این ملت است، از این رو پیامبر علیه الصلاة و السلام فرموده است:
(( ((لا تَرْجِعُوا بَعْدي كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقابَ بَعْض))
((بعد از من همچون کافران به جان هم نیفتید که خون یکیدگر را بریزید.)) ))
پیامبرعلیه الصلاة و السلام دسیسههای بین
مسلمانان را که منجر به خونریزی و کشت و کشتار میشود کفر نامیده است. مبادا بعد
از من کافرانی شوید که گردن یکدیگر را میزنند.
بنابراین برادران عزیز، جملهای که میخواهم
از اعماق درونم به شما بگویم این است که طرح هر گونه قضیهی بحث برانگیز و جنجالی
در حال حاضر جنایتی علیه این امت است، زیرا دشمن همهی ما را هدف قرار داده و
شایسته است که همهی ما با هم متحد شویم و در یک سنگر بایستیم. وجوه مشترک زیادی
میان مسلمانان وجود دارد که تنها خداوند آن را میداند و تو میتوانی پنجاه سال در
این وجوه مشترک به سوی خداوند دعوت کنی بدون اینکه مشکلی به وجود آید، بنابراین
به دنیال این وجوه مشترک باشید، به دنبال سازگاری باشید، به دنبال این باشید که
خدای این امت واحد و یگانه است و پیامبرش، قرآنش، دردهایش و آرزوهایش یکی است و در
سمت مقابل دشمنانشان نقشه میکشند که آنان را فقیر و گمراه کنند و به فساد کشانند
و ذلیل و نابود سازند.
دعا:
پروردگارا، ما را جزء کسانی قرار بده که آنها
را هدایت کردهای، ما را جزء کسانی قرار بده که آنان را عافیت دادهای، ما را جزء
آنانی قرار ده که دوست خود قرار دادهای، در آنچه که به ما عطا کردهای برکت ده و
از شر آنچه که مقدر کردهای ما را محفوظ بدار، چون تو به حق قضاوت میکنی و بر تو
حکم نمیشود و کسی را که تو دوست بداری خوار نمیگردد و کسی را که دشمن بداری عزت
نمییابد، تو مبارک و متعالی هستی ای پروردگار ما، حمد و ستایش مخصوص توست به خاطر
آنچه که حکم کردهای، از تو طلب آمرزش میخواهیم و به سوی تو برمی گردیم، خداوندا
ما را به کارهای نیک هدایت فرما که تنها تو هدایت کنندهای به بهترین کارها و ما
را به رفتار و اخلاق نیکو رهنمون نمای که تنها تویی هدایت کننده به اخلاق نیکو. پروردگارا،
دین ما را که نگه دارندهی کار ماست برای ما نیک و اصلاح بفرما و دنیای ما را نیک بگردان
که ما را در آن زندگی است و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست و از همه
چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را مایهی آرامش و رهایی از هر بدی قرار
ده، ای سرور و مولای ما، ای پروردگار جهانیان، بارخدایا با حلال خود ما را از حرام
بی نیاز گردان و با طاعت خود ما را از نافرمانی و معصیت محفوظ بدار و با فضل و کرم
خویش ما را از غیر خود بی نیاز فرما. پروردگارا، با فضل و رحمت خود کلمهی حق و دین
را والایی بخش و اسلام را پیروز گردان و مسلمانان را عزیز بفرما و آنان را در سراسر
جهان یاری نما ای پروردگار جهانیان. پروردگارا، قدرت خود را با شکست دشمنانت به ما
بنمای ای بزرگوارترین بزرگواران.