- خطبه ها
- /
- خطبه های نماز جمعه
خطبه نخست:
سپاس خدای را، او را سپاس میگوییم، از او یاری میجوییم، از او طلب هدایت میکنیم و از شر نفس و اعمال بدمان به او پناه میآوریم. هر کس را که خدا هدایت کند هیچ کس نمیتواند گمراهش کند و هر کس را که خدا گمراه کند هرگز برایش حامی و هدایت کنندهای نخواهی یافت. و گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد. به نشانهی اقرار به خداوندیاش و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیدهاند. و گواهی میدهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وسلم رسول اوست، سرور مخلوقات و بشریت است تا چشمی ببیند و گوشی بشنود. پروردگارا! تا روز قیامت بر سرورمان محمد و بر خاندان و یارانش پاک و مطهرش و بر امانتداران دعوت و پرچمداران او درود، سلام و برکت بفرست از ما و ایشان راضی و خرسند باش ای پروردگار عالمیان.
پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی.
بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمت خود ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت قرار ده.
اسراء و معراج:
چند روز پیش سالگرد اسراء و معراج گذشت، این موضوع از مناسبتهای دینی است که خطیبان مساجد معمولا دربارهی آن سخن میگویند.
تمام مسلمانان از وقایع این مناسبتها آگاهاند، چرا که در مورد آن بسیار سخن گفته شده است، اما آن چه امیدوارم توفیق یافته و در این خطبه به آن بپردازم، سخن دربارهی مصداقهای این وقایع است زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم الگو و سرمشقی برای ما است خداوند متعال میفرماید:
﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ﴾
(قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست)
سخنان او، کردار، موضعگیریها، سکوت، تأیید و ویژگیهای او سنت میباشد.
پس سنت مطهر پیامبر که دستور داده شده بدون استثنا آن را به کار گیریم، زیرا از روی هوا و هوس سخن نمیگوید؛ عبارتند از: سخنان او یعنی احادیث شریفهی صحیح، و موضعگیریهای او نسبت به رویدادهایی که برایش رخ داده است، و بیانات و ویژگیهایش.
چگونه اسراء و معراج را بفهمیم:
تنها با شروع از ماجرای طائف میتوان اسراء و معراج را درک کرد، جایی که پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( اللهم إني أشكو إليك ضعف قوتي، وهواني على الناس، أرحم الراحمين، أنت أرحم الراحمين، إلى من تكلني؟ إلى عدو يتجهمني؟ أم إلى قريب ملكته أمري؟ إن لم تكن غضبان علي فلا أبالي، غير أن عافيتك أوسع لي، أعوذ بوجهك الذي أشرقت له الظلمات، وصلح عليه أمر الدنيا والآخرة، أن ينزل بي غضبك، أو يحلَّ بي سخطك، لك العتبى حتى ترضى ولا حول ولا قوة إلا بالله ))
((بار الها، از ناتوانی و سبکیام نزد مردم پیش تو شکایت میآورم، ای مهربانترین مهربانان، مرا به دست چه کسی میسپاری؟ به دشمنانی که با ترشرویی با من رفتار کنند؟ یا به دوستی که او را مالک امورم گردانیدهای؟ اگر تو از من خشمگین نیستی از هیچ چیز باکی ندارم. جز این که حفاظت تو برایم کافی است. پناه میگیرم به نور چهرهی تو که به وسیلهی آن تمام تاریکیها روشن گشت و از آن تمام امور دنیا و آخرت اصلاح شد، و از این که خشم و غضب تو بر من فرود آید، و عتاب و ملامت کردن حق تو است تا آن که خشنود شوی، نیست برگرداننده از بدی و توفیق دهنده به کار نیک مگر ذات گرامی تان))
اگر دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم دارای نموداری باشد؛ این نمودار در طائف به پایینترین نقطه سقوط میکند، همه پیامبر را تکذیب میکردند، همه بر ضد پیامبر صلی الله علیه وسلم توطئه میکردند، اما پیامبر چه فرمود؟
فرمود: پروردگارا اگر این سختی به معنای خشم تو بر من است پس آن قدر خشم گیر تا از من راضی شوی و اگر به معنای خشم تو بر من نیست من صبر میکنم، ولی سلامتی تو برای من وسیعتر است.
با تفاوت بسیار زیاد میان حالت پیامبر و مسلمانان امروز با وجود کوتاهی، انحراف، دوری از روش الهی و با وجود رقابت، کینه ورزی و بی بند وباری اما در بحران بسیار سخت و بی سابقهای به سر میبرند. تمام دنیا با آنان میجنگند و آنان را متهم کرده و علیه آنان توطئه چینی میکنند.
نیازی به توضیح نیست، بلاهایی که بر سر فلسطینیان و مردم عراق میآید و شما هر روز آن را میبینید و میشنوید باورکردنی نیست، فشارهای غیر قابل تحملی که میبینید و میشنوید باور کردنی نیست.
بنابراین: میان این که مسلمانان این را برای خود شکست بدانند و این که آن را تسلط و امتحانی بر خود بدانند، تفاوت بسیار زیادی است.
اگر آن را شکست بدانند، شکست به ناامیدی میانجامد و ناامیدی به مرگ منتهی میشود.
اما اگر حکمت خداوند را در این بدانند که این امر رسالتی از سوی خداست به این مضمون که: ای بندگانم تغییر دهید تا تغییر دهم، به سوی من بازگریدید، توبه کنید و با من آشتی نمایید...
اگر خودمان را تغییر ندهیم خداوند تغییر نمیدهد.
درس اول: سختیها حکمت والایی دارند:
درس اول: این پیامبر بزرگی که الگوی ماست، با وجود مقام والا، عصمت، پاکی و محبت خداوند به او باز هم خداوند او را آزمایش میکند.
تکرار میکنم: میان آزمایش پیامبر و وضعیت کنونی مسلمانان تفاوت بسیاری است، اما وجه تشابه این دو، وجود آزمایش و امتحان است، از سعد روایت است که گفت: گفتم:
(( يا رسول الله، أيُّ الناس أشَدُّ بلاء؟ قال: الأنبياءُ، ثم الأمثلُ فالأمثلُ، يُبْتَلَى الرَّجُلُ على حَسْبِ دِينه، فإن كان دِينُهُ صُلْباً، اشتَدَّ بلاؤه، وإن كان في دِينه رِقَّة، على حَسبِ دِينه، فما يَبْرَحُ البلاءُ بالعبد حتى يتركَهُ يَمْشِي على الأرض وما عليه خطيئة ))
((ای رسول خدا، چه کسی بیش از همه آزمایش میشود؟ فرمود: پیامبران، سپس باتقواتران و باتقواتران، انسان بر اساس دین خود آزمایش میشود، اگر دین او قوی بود آزمایش او سخت میشود و اگر در دین او سستی بود بر اساس دینش آزمایش میشود، آزمایش بنده را رها نمیکند تا زمانی که بدون گناه روی زمین راه برود))
ای برادران گرامی، این فشارها، و این رویدادهای بزرگی که مسلمانان را فرا گرفته نباید ما را ناامید کند، بدترین خطر شکست درونی است.
ای برادران گرامی، درس اول از درسهای اسراء و معراج: باید از آن بیاموزیم که سختیها و مصیبتها حکمتهای والایی دارند.
به خدای یگانه قسم که آیندهی این دین منتظر ماست با آن که سختیهای دشوار و فشارهای غیر قابل تحملی وجود دارد اما آینده از آن این دین است زیرا خداوند متعال میخواهد پس از آن که حقیقت دشمن آشکار شد ما را بیدار کند، و ما را به حرکت در آورده و به سوی خود بکشاند.
آشکار شدن حقیقت دشمن:
بزرگترین دستاورد اسلام این است که دشمن کاملاً شناخته شده است.
دشمن محبوبیت و ارزش تمدنیااز دی که مدعی آن بود را از ست داده است. جایگاه انسانیاش را از دست داده است. این بزرگترین دستاورد است. دلیلش آن است که راه خداوند تنها در صورتی پیموده میشود که به دشمن کفر ورزید:
﴿ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى ﴾
(پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است)
سپاس از آنان که ما را یاری دادند تا به آنان کفر ورزیم. ما را کمک کردند که به این تمدن مادی که انسان را خوشبخت نمیکند، کفر ورزیم. تنها همراه بودن با خدا انسان را خوشبخت میکند:
﴿ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴾
(آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد)
تردیدی نیست که این امت در دههی پنجاه از غرب شگفت زده شده بود و شان دینش کاهش یافته بود و تمدن اسلامیاش رو به افول نهاده بود و به همین دلیل از آن تقلید کرد و گمان نمود که آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و حق دادخواهی در آن جا است و اکنون دشمن چهرهی حقیقیاش را آشکار کرده است.
راه جلوگیری از مکر دشمنان:
نخستین گام برای آشتی با پروردگار این است که تنها راه این است که به آنان کفر ورزیم.
سختیها و مصیبتها حکمتهای والایی دارند. اکنون ما زیر فشاریم و اتهامهای ناحقی به ما میشود و فریبی میخوریم که خداوند دربارهاش فرموده است:
﴿ وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴾
(و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاى] مكرشان با خداست هر چند از مكرشان كوهها از جاى كنده مى شد)
پروردگاری بزرگ بیان میکند که میزان نیرنگ آنان کوهها را از بین میبرد. آیا در تمام زمین قدرتی هست که بتواند این کوه کوچک را به کشوری دور دست ببرد؟ معبود، پروردگار و سرور ما میفرماید: مکر و نیرنگ آنان کوهها را از جا بر میکند و با تمام این مکر شدید و این توطئهها:
﴿ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً ﴾
(و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمى رساند)
راه روشن است، و آن: آشتی با خدا و اطاعت و فرمانبرداری از روش الهی و اندکی صبر، این راه پیروزی است، اما معصیت و نافرمانی به همراه صبر راه به گورستان است نه پیروزی در حالی که اطاعت به همراه صبر به پیروزی میانجامد.
سختیهای پیامبر صلی الله علیه وسلم در طائف به حد تحمل ناپذیری رسید. او را تکذیب کردند و او را مسخره کردند و او را آزار دادند تا او را مجبور به پناه بردن به باغی کردند. او فرمود:
((بار الها، از ناتوانی و سبکیام نزد مردم پیش تو شکایت میآورم، ای مهربانترین مهربانان، مرا به دست چه کسی میسپاری؟ به دشمنانی که با ترشرویی با من رفتار کنند؟ یا به دوستی که او را مالک امورم گردانیدهای؟ اگر تو از من خشمگین نیستی از هیچ چیز باکی ندارم. جز این که حفاظت تو برایم کافی است. پناه میگیرم به نور چهرهی تو که به وسیلهی آن تمام تاریکیها روشن گشت و از آن تمام امور دنیا و آخرت اصلاح شد، و از این که خشم و غضب تو بر من فرود آید، و عتاب و ملامت کردن حق تو است تا آن که خشنود شوی، نیست برگرداننده از بدی و توفیق دهنده به کار نیک مگر ذات گرامی تان))
هیچ دعایی مانند این دعا منطبق بر وضعیت کنونی ما نیست البته با در نظر گرفتن تفاوت غیرقابل باور این انسان با وضعیت مسلمانان.
اولین درس از درسهای اسراء و معراج: خداوند سبحان سختی طائف را با آسانی اسراء و معراج جایگزین کرد.
پیامبر در معراج فهمید که او اشرف آدمیان و سرور پیامبران است و به مرتبهای رسیده که هیچ یک از مخلوقات به آن نرسیده، او به سدرة المنتهی رسید.
﴿ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴾
(آن گاه به بندهاش آن چه را بايد وحى كند وحى فرمود)
به درجهای از تقرب رسید که هیچ فرشتهای نتوانسته است به آن برسد، برداشت ما چیست؟
هر دشواری که مسلمان صادق با آن برخورد میکند پس از آن با آسانی جبران میشود.
از حکمتهای اسراء و معراج:
اسراء و معراج مرهمی بر یک زخم گذشته است و اطمینانی است برای پیامبر مبنی بر این که این دعوت سالم خواهد ماند و اکرام و آرامشی برای او در مقابل آزار اهل زمین به او است.
اگر مؤمن واقعی باشید، اگر مؤمن توبه کننده، بازگشت کننده و روی آورنده به سوی خدا باشید وقت سختی به شما برسد، باید پیامبر الگوی شما باشد، مطمئن باشید که پس از این سختی آسانی است.
اگر مؤمن راستین بوده و دستورات الهی را با روی آوردن به او و توبه به درگاهش اجرا کنید اگر سختی به شما رسد یقین بدانید که پس از این سختی به سوی خدا سوق داده خواهید شد.
مأموریت مصیبت این است شما را به خدا برساند، و شما را به او نزدیک کند و بارها گفتهام: آسایش زیاد و رفاه و مال فراوان در بسیاری از اوقات مانعی میان بندگان و پروردگارشان میشود.
اگر به یک سرزمین ثروتمند بروید و تمام نیازمندیها برطرف باشد و خانههای باشکوهی وجود داشته باشد، و خیابانها پاکیزه باشد و حکومت استوار باشد، و نیازهای غیر ضروری انسان برآورده شده باشد، میبینید که در آن جا همه از خداوند دورند و غرق در لذتها و سنگ دل هستند.
اما اگر به سرزمینی آمدید که بسیار رنج دیده و ستمدیده است میبینید که مردم به مساجد و خداوند روی میآورند و نسبت به خداوند محبت بی نظیری دارند.
این به لطف سختیهایی است که خداوند برای این امت در نظر گرفته است، آن را به خاطر خود آن نخواسته است زیرا شر مطلق در هستی وجود ندارد، این شری نسبی است که برای خیر مطلق به کار گرفته شده است، زیرا خداوند به وجود خیر در ما پی برده است و امیدواریم این طور باشد، و ما تحت مراقبت ویژه قرار داریم:
﴿ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ ﴾
(و اگر خدا در آنان خيرى مىيافت قطعا شنوايشان مى ساخت)
از خدا میخواهیم که مانند کسانی که یاد خداوند بزرگ را فراموش کردهاند و خداوند آنان را به فراموشی سپرده، نباشیم، و از خداوند میخواهیم این آیه دربارهی ما اجرا نشود:
﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴾
(پس چون آن چه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آن چه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند)
مهم این است که امور را درک کنید چه بسا به شما ببخشد و از شما ستاند و چه بسا از شما بگیرد و سپس به شما ببخشد، و گاهی نبخشیدن عین بخشیدن است.
ولی قصد من این نیست که این نافرمان گمراه سست ایمان به خداوند که رنج میکشد او دنیا و آخرت را از دست داده و دشمن دنیا را به دست آورده، او از بدبختترین آفریدههای خداوند است. دنیا و آخرتش را از دست داده است.
قصد من انسان مؤمن پایبندی است که اسلام را در خود و خانه و کارش بر پا میدارد و با وجود این رنج میکشد. از در آمد کم و مشکلات فراوان رنج میکشد. این انسان پیامبر صلی الله علیه وسلم را در این موضوع الگوی خود قرار میدهد.
او به سختی افتاده است بنابراین: پس از این دشواری آسانی است. او در سختی افتاده است بنابراین: پس از این سختی، کشش و سوق یافتن به سوی خداوند وجود خواهد داشت:
﴿ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴾
(و بسا چيزى را خوش نمى داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمیدانید.)
نخستین درس برای مؤمن پایبند: اگر به سختی افتادید باید رسول الله صلی الله علیه وسلم را الگو و سرمشق خود قرار دهد و پس از این سختی آسانی است و پس از این دشواری دلبستگی به الله وجود دارد.
این درس نخست است.
ثبات و سستی در هنگام دشواری:
زیرا اگر خدا نمیخواست این رویداد برایش اتفاق نمیافتاد و بلکه پیامبر صلی الله علیه وسلم نه تنها با گفتار بلکه با موضعگیری و کردارش نیز برای ما قانونگذاری کرده است، از انس روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( لقد أوذيت في الله، وما يؤذى أحد، ولقد أخفت في الله، وما يخاف أحد، ولقد أتت علي ثلاث من بين يوم وليلة، ومالي طعام إلا ما واراه إبط بلال ))
((در راه خداوند آزار دیدهام که هیچ کس مانند آن آزار ندیده است و در راه خداوند چنان ترسانده شدهام که کسی مانند من ترسانده نشده است و سه شبانه روز بر من گذشت و تنها خوراک من چیزی بود که بلال در زیر بغل خود برایم میآورد.))
امتحان شده و در امتحان پیروز شده است. در طائف امتحان شده است. پاسخ الهی اسراء و معراج بود، پاسخی در نهایت بزرگواری:
﴿ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً ﴾
(ما او را شكيبا يافتيم)
نباید ایمان شما سست شود:
﴿ إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (*) هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً ﴾
(هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زير [پاى] شما آمدند و آن گاه كه چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايى [نابجا] مى برديد * آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند)
نابود شدگان فرو افتاده:
به خدا سوگند چیزی که در جهان اسلام جریان دارد تکان و زلزلهای بی سابقه است:
﴿ وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ﴾
(و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند خدا و فرستاده اش جز فريب به ما وعدهاى ندادند)
به خدا سوگند در این روزها کسانی وجود دارند که در اصل دین تردید دارند و دین را یکی از اوهام زندگی میدانند. کسی که نماز را ترک میکند میگوید: خداوند کجا است؟ این خدای بزرگ کجا است؟ چرا ما را یاری نمیکند؟
﴿ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً ﴾
(آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند)
ثابت قدمان راستین:
اما خداوند متعال میفرماید:
﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ﴾
(از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آن چه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند)
او با خدا است و به الوهیت او مطمئن است:
﴿ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ ﴾
(و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست)
اطمینان دارد که امور به او باز میگردد:
﴿ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ﴾
(و تمام كارها به او بازگردانده مى شود پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى)
اطمینان دارد که کلیدهای زمین و آسمانها به دستان او است:
﴿ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً ﴾
(براى آنان ياورى جز او نيست و هيچ كس را در فرمانروايى خود شريك نمى گيرد)
از ابی درداء از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:
(( لكل شيء حقيقة، وما بلغ عبد حقيقة الإيمان حتى يعلم أن ما أصابه لم يكن ليخطئه، وما أخطأه لم يكن ليصيبه ))
((هر چیزی حقیقتی دارد وبنده به حقیقت ایمان نمیرسد تا زمانی که بداند که هرچه قرار است به او برسد میرسدو وهر چه به او نرسد نمیرسد))
اما اگر یکی از منحرفان بگوید: من مشکلی ندارم. این بزرگترین مشکل است: این که از امت خود جدا شوید. این بزرگترین مشکل است: این که اندوه این امت را تحمل نکنید، درد آن شما را به درد نیاورد، دل شما از مصیبتهایی که بر سر آن آمده پاره پاره نشود. این بزرگترین مشکل است. این انسان خودش مشکل است.
کسی که به امت خود منسوب نیست، به مقدسات خود، به اصول خود، به ارزشهایش منسوب نیست و تنها به شهوات و لذتهای خود دلبسته است. تنها هدف دشمن این است که انسانی شهوت پرست، فرمانبردار، منافق و دروغگو بسازد. این نمونهای است که دشمن را خشنود میکند.
درس دوم: دستور دهنده خود ضامن و یاور است:
درس دوم از مجموعه دروس اسراء و معراج این است که: اسراء و معراج به ما میآموزد که خداوند تا زمانی دستور میدهد بی تردید ضامن و حافظ و یاور نیز میباشد.
آیا او را فرمان برداری میکنید اما او شما را رها میکند؟
آیا او را فرمان برداری میکنید اما او شما را به دشمن میسپارد؟
آیا او را فرمان برداری میکنید اما او شما را یاری نمیکند؟
آیا او را فرمان برداری میکنید اما او از شما را محافظت نمیکند؟
این خطرناکترین مسأله در عقیده است. این به شرک میانجامد. تا زمانی که خداوند دستور دهنده باشد حتما ضامن هم است:
دستور داده به دستوراتش پایبند باشید بنابراین ضامن موفقیت شما در زندگی است.
دستور داده دخترانت را باحجاب تربیت کنی، پس او ضامن سلامتی و ازدواجشان است.
دستور داده مال حلال بگیرید و بنابراین ضامن روزی فراوان برای شما است.
تا زمانی که خداوند دستور دهنده است بی تردید ضامن، حافظ و یاور است.
باید به این دین بزرگ بسیار اعتماد داشته باشید. این را از برخی آیات قرآنی برداشت میکنیم:
﴿ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (*) أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ (*) وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ (*) تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (*) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴾
(مگر نديدى پروردگارت با پيلداران چه كرد * آيا نيرنگشان را بر باد نداد * و بر سر آنها دسته دسته پرندگانى ا بابيل فرستاد * [كه] بر آنان سنگهايى از گل [سخت] مى افكندند * و [سرانجام خدا] آنان را مانند كاه جويده شده گردانيد)
چرا خداوند فرموده است: آیا ندیدهای؟ چه کسی از شما این را دیده است؟ خداوند میخواهد شما وعده و خبر دادن او را طوری برداشت کنید که گویا شاهد آن هستید.
آیا شما درحال این روه معاصر با این رویداد بزرگ هستید؛ ندیدهاید که بزرگترین قدرت روی زمین، شرق و غرب از درون متلاشی شد، چگونه؟
قدرتی که سلاح اتمی دارد که پنج قاره را پنج بار نابود میکند. چگونه از همه دولتها عقب ماند؟ آیا ندیدید؟ نشانههایی را هر روز میبینیم. آینده در قلمرو این دین است:
﴿ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ﴾
(اوست كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت با آيين درست روانه ساخت تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند)
عرصهی ارزشها و اصولها:
پنجاه سال پیش تقریبا اگر درست باشد، در روی زمین چیزی به نام عرصهی ارزشها و اصولها وجود داشت. سه بلوک بزرگ از ارزشها و اصولها وجود داشت:
ارزشهای اسلامی، ارزشهای شرقی و ارزشهای غربی.
جنگ سرد میان شرق و غرب بود. وقتی شرق از درون فرو پاشید و همه چیز تمام شد:
﴿ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ﴾
(و خدا [زحمت] جنگ را از مؤمنان برداشت)
در عرصهی ارزشها و اصولها دو بلوک بزرگ ماندند:
ارزشهای غرب و اصول آن و ارزشها و اصول اسلامی.
از شما پنهان نیست که غرب به دلیل قدرت فراوان و ثروت غیر منطقی و هوش و تجربههایش توانست ارزشی را مطرح کند که بینش ساکنان زمین را برباید. ارزشهای آزادی را مطرح کرد. ارزش آزادی نباید اکنون درک شود. به سختی میتوانیم آن را بفهمیم. اما در وقت خودش ارزش آن بسیار زیبا است. ارزشهای عدالت، حقوق بشر و عدالت خواهی و برابری فرصت و احترام به تمام ادیان...
این ارزشها و اصولی که غرب طرح نمود بینش ساکنان زمین را ربود. آرزوی هر انسانی به دست آوردن این کارت سبز شده است. گویا با آن بهشت را به او میدهند. کسی که گرین کارت داشته باشد گویا وارد بهشت میشود. در حقیقت این رویداد با دین رقابت کرد. و همهی توجهها را معطوف به غرب کرد.
از جنبههای مثبت رویدادهای سپتامبر این بود که غرب در لجنزار غرق شد و به عنوان یک تمدن، ارزش، محبوبیت پایان یافت و به عنوان یک قدرت سرکوبگر، جنایتکار، سرکش باقی ماند. این بزرگترین دستاورد این دین بود.
در عرصهی ارزشها و اصولها تنها ارزشها و اصول اسلام باقی ماند.
نجات جهان در اسلام است:
این سخن را بسیار تکرار میکنم: خداوند، دانشمندی را در سرزمین غرب به اسلام هدایت نمود و به اقلیت مسلمان بریتانیا پیوست. به آنها گفت: من باور نمیکنم جهان اسلام بتواند به دلیل شکاف میان آن و غرب در مدت زمان مطلوب به غرب برسد اما بسیار مطمئنم که جهان در مقابل مسلمانان سر تعظیم فرود خواهد آورد؛ زیرا نجات جهان در اسلام است.
باور کردنی نیست. با آن که فشارها بر مسلمانان غیرقابل تحمل است و هر مسلمانی در هر جایی در جهان از پیش متهم و مجرم است و چنین ارزیابی میشود و با این فشار غیر قابل تحمل، به خدا سوگند سخنی به شما میگویم: از سفر اخیر خودم تمام ارزشهای دموکراسی و آزادی برای غیر مسلمانان است اما مسلمانان در هر جایی اکنون طوری مورد تعامل قرار میگیرند که جوان از ترس آن پیر میشود. افرادی هستند که زیر فشارها مجبور به تغییر نام خود شدهاند. نخستین دینی که به شکل غیر منطقی گسترش مییابد، اسلام است.
در کشوری دور دست با انسانهایی در راس جامعه آشنا شدم که تازه اسلام آورده اند. چرا اسلام آوردهاند؟ چرا وارد دایرهی اتهام شدهاند؟ چرا به حلقهی فشار وارد شدهاند؟ زیرا رهایی جهان در این دین نهفته است.
این دانشمند هدایت یافته میگوید: کل جهان در مقابل مسلمانان سر تعظیم فرود خواهد آورد؛ زیرا نجات جهان در اسلام است به این شرط که: به خوبی آن را بفهمند و به خوبی آن را ارائه دهند و به خوبی اجرا کنند و شما به فهم عمیق و ژرف آن فراخوانده شدهاید به ارائهی انسانی والای آن و اجرای آن دعوت شدهاید تا خداوند ما را یاری کند تا بر غرب پیروز شویم.
درس سوم: نتایج جهاد و صبر:
یکی دیگر از دروس اسرا و معراج: این است که به ما میآموزد اگر جهاد و صبر نباشد خداوند در زمین پرستیده نمیشد.
باید به یقین بدانید که یک نبرد ازلی و ابدی در تمام روی زمین میان حق و باطل وجود دارد. این نبرد در همه جا وجود دارد:
﴿ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ ﴾
(و اگر خدا مى خواست از ايشان انتقام مى كشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد)
امکان داشت خداوند کفار را در یک سرزمین یا یک قاره و مؤمنان را در جایی دیگر بیافریند اما حکمت خداوند این بوده که اینان را با آنان آزمایش کند و آنان را با اینان بیازماید. این اختلاط گرایشهای منتاقض، رحمتی برای دو طرف است.
بنابراین: اسراء و معراج به ما میآموزد که اگر جهاد و صبر نمیبود خداوند در روی زمین پرستش نمیشد و اسلام در میان مغرب و مشرق نمییافت و ما در این مکان توحید الله را نمیگفتیم.
این کشوری است که در گذشته مسلمان نبود. اگر جهاد اصحاب بزرگوار نبود و به این کشور نیامده بودند و دار و ندارشان و جان خود را فدا نمیکردند و اگر تلاشها و صبر ایشان نبود خداوند را در این کشور نمیپرستیدیم.
لذت زندگی در بودن رسالت و هدف نهفته است:
زندگی خوردن و نوشیدن نیست. این زندگی چارپایان است. زندگی هدفی دارد که آن را محقق سازی. اصلی است که به آن چنگ زنی. زندگی دعوتی است که به آن فراخوانی:
﴿ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴾
(و كيست خوش گفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد من [در برابر خدا] از تسليم شدگانم)
زندگی هدفی بزرگ است. به خدا سوگند این سفر اخیر، انسانی را از انسانهای بی هدف بیهودهتر نیافتم که میخورد و مینوشید و لذت میبرد. در بالاترین حد از دنیا لذت میبرند ولی به طرز باور نکردنی در آن بدبخت میشوند. چرا؟ زیرا آنان انسانیت خود را و ارزش انسانیت خود را از دست دادهاند. رسالتی که خداوند به آنان داده را از یاد بردهاند.
انسان وقتی اصول و ارزشهایش را رها میکند و برای پاسخ به شهوتهای حیوانیاش اقدام میکند؛ انسانی میشود که خداوند در روز قیامت به او توجهی نمیکند. انسانی است که نزد خداوند خوار میشود.
به من بگویید چه چیزی مهمتر از خودتان برای خودتان وجود دارد؟ چه چیز برایتان مهم است؟ بخورید، بیاشامید، یا فرزندانتان را پرورش دهید؟ یا به سوی خداوند بخوانید؟ یا الگوی پیرامونیان خود باشید؟ این که این دین بزرگ را تثبیت کنید و کتاب خداوند بزرگ را تبیین نمایید و سنت سرور پیامبران را بیان نمایید. چه چیزی شما را نگران میکند؟ ارزش شما نزد خداوند به اندازهی نگرانی و تلاش شما است.
سرور مخلوقات و دوست خداوند صلی الله علیه وسلم با پای پیاده به طائف رفت تا تکذیب شود و مسخرهاش کنند و آزارش دهند و با این وجود میفرماید: اگر خشم تو بر من نیست پس مهم نیست در حالی که در مقام والایی قرار داشت و عشق، اطاعت و علم داشت. حال چه رسد به یک مسلمان که قرآن را به همراه دارد و بزرگترین برنامهی روی زمین در اختیار او است و دین صحیح دارد اما در فهم و اجرا و گسترش آن کوتاهی میکند؟
باید به موضوعی مهم بپردازید اما پس از این موضوع سختیهایتان شروع میشود. رسالت خود را به دوش میکشید و هدف خود را تبیین میکنید و راز وجود خود را بدانید و هدف از بودنتان را بدانید و بنابراین در زندگی دنیا و آخرت خوشبخت شوید.
و بالاخره:
خودتان را پیش از آن که محاسبه شوید، حسابرسی کنید. اعمال خود را پیش از آن که بسنجند خود بسنجید. بدانید که ملک الموت از ما عبور کرده و سراغ دیگری رفته و از دیگران عبور کرده و به سوی ما خواهد آمد پس باید به هوش باشیم. باهوش کسی است که خود را محکوم کند و برای پس از مرگ کار میکند و ناتوان کسی است که از شهوتهایش پیروی میکند و از خداوند آرزوهای بلند میخواهد.
* * *
خطبهی دوم:
سپاس خداوند جهانیان را. گواهی میدهم که تنها معبود او است. دوست نیکان است و گواهی میدهم که سیدنا محمد بنده و فرستادهاش میباشد. اخلاق والایی دارد. خداوندا درود و سلام بر سیدنا محمد و آل و اصحاب او بفرست.
آسانی به همراه سختی:
یک درس دیگر از دروس اسراء و معراج باقی مانده است: که به ما بیاموزد همراه سختی آسانی است. پیروزی پس از صبر است و آرامش پس از سختی حاصل میشود. این سختی که مسلمانان در آن میزیند سختی و دشواری است که خداوند اراده کرده است.
اما همه چیز به دست خداوند است. میتواند آن را از آنان رفع کند. اما باید با او آشتی کنند. رفع این سختیها در گرو توبهی ما است. پس توپ در زمین ما است. اگر بازگردید باز میگردیم. اگر تغییر کنید خداوند اوضاع ما را تغییر میدهد. خداوند در همین مفهوم میفرماید :
﴿ أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ (*) وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ (*) الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (*) وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ (*) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً ﴾
(آيا براى تو سينهات را نگشاده ايم * و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم * [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست * و نامت را براى تو بلند گردانيديم * پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است)
خداوند نگفته است: پس از سختی آسانی است فرمود: با، این سختی با آسانی همراه است.
توبه راه گشایش است:
خانهای که در آن نماز خوانده میشود. خانهای که تقوای خداوند در آن است. فروشگاهی که صاحب آن دروغ نمیگوید. کالای خوبی را با قیمت منصفانهای میفروشد. رضای خداوند را میخواهد، این جامعه نیک میباشند.
من نمیگویم: شاید همه به خدا بازگردیم. هرگز یکی یکی امکان ندارد. باید با خداوند آشتی کنید. باید توبه کنید. باید حسابهای خود را بررسی کنید. باید در زندگیتان بازنگری کنید. کار خداوند را در امور خود در پیش گیرید تا خداوند در اموری که به دست شما نیست شما را یاری کند.
اگر افراد به خداوند بازگردند گشایش گروهی پیش میآید. هر شخصی از ما فقط مسئول خانه و کار و خودش است. پس در عبادات و اذکار و طاعات و چشم پوشیاش و خانهاش آیا در آن نافرمانی میشود؟ آیا در آن انحراف وجود دارد؟
نافرمانی مانع گشایش است:
شاید در خانهای به نام تمدن، پیشرفت و اطلاع از رویدادهای جهان، شب نشینی باشد.
این شب نشینی در خانه میان شما و خداوند ایجاد مانع میکند. میان شما و توبه مانع ایجاد میکند و گشایش را از امت میستاند.
چشم چرانی شما را از خدا دور میکند. خوردن مال حرام شما را از خداوند دور میکند: از عمرو بن احوص روایت است که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که در حجه الوداع برای مردم میفرمود:
(( ألا وإن الشيطان قد أيس أن يُعْبَدَ في بلدكم هذا أبداً، ولكن سيكونُ له طاعةٌ فيما تحتقرون مِنْ أعمالكم، فسيَرْضى به ))
((هان که شیطان از پیروی شدن در این سرزمین شما برای همیشه ناامید شده است اما در کارهایی که سبک میشمارید از او پیروی خواهد شد و به آن خشنود خواهد شد))
یعنی هرگز در جهان اسلامی بتی به معنای سنتی بت نخواهید دید اما گناهان بیشماری انجام میشود. چیزی که انسان آن را صغیره میشمارند. شیطان از فرمانبرداری شدن در سرزمین شما ناامید شده است اما از کارهای ناچیز شما راضی خواهد شد.
این دوری از خداوند دلیلش گناهان است. تا کار خود را دقیق انجام ندهید و در طاعت کامل خداوند نکوشید تا این ارتباط را با خدا برقرار کنید و گشایش برایتان آید و معاملهای صورت گیرد که عقلها را برباید، معاملهای که پس از توبهی شما آغاز میشود. هرگز رستگار نخواهید شد.
در دنیا وارد بهشت شوید:
در دنیا بهشتی است که اگر کسی وارد آن نشود وارد بهشت آخرت نمیشود. این بهشت تقرب به خدا نام دارد:
﴿ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴾
(و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است)
﴿ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ﴾
(و در بهشتى كه براى آنان وصف كرده آنان را وارد میکند)
در دنیا تلاش کنید. در زندگی، در اوج جوانی تلاش کنید بهشت را تجربه کنید. بسیار دعا کنیم و بگوییم: خداوندا ما را از تاریکیهای نادانی و توهم به نور شناخت و علم و از لجنزارهای شهوت به بهشت تقرب بیرون ببر. بهشت خداوند در دنیا در دسترس شما است. کافی است مراقب اعضای خود باشید. مراقب چشم، گوش، زبان، خانه و کارتان باشید. شما با خدایید. شما در بهشت تقرب هستید. وقتی طعم تقرب را بچشید بهانهای برای کسانی میشود که دار و ندارشان را برای این تقرب میدهند.
دعا:
بارالها ما را در زمرهي هدايت يافتگان درگاهت قرار ده و با آنان که گناهانشان را آمرزيدهای همراه گردان. و به دوستی گير با دوستانت و در آنچه بما ارزانی داشتهای برکت نِه. و ما را در پناه خويش از زشتی و پليديها دورگردان چرا که قضا و قدر در دست توانای توست و کسی را قدرت محاسبه تو نيست.
کسی که تو یاریگرش باشی خوار نمیشود و کسی که تو او را دشمن باشی عزت نیابد. تو بزرگ و والایی هستی پروردگار ما. هر چه بخواهی ستودهای و ما از تو آمرزش میخواهیم و به سوی تو توبه میکنیم.
خداوندا ما را به کارهای نیک رهنمون کن که تنها تو ما را به کارهای نیک ره مینمایی. خداوندا ما را به اخلاق نیک مزین نما که تنها تو بهترین آن را میدانی و رهنمایی.
دین ما را برای ما نیک و اصلاح بفرما که این دین عصمت ایمان ماست. و دنیای ما را نیک بگردان که ما را در آن زندگی است. و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست. و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای مولای ما ای پروردگار جهانیان. بار خدایا با حلال خود ما را از حرام بی نیاز کن و با طاعت خود ما را از نافرمانی حفظ بفرما و با فضل و کرم خویش ما را از غیر خود بی نیاز بفرما. بار خدایا با فضل و رحمت خود کلمهی حق و دین را والایی ببخش و اسلام را پیروز گردان و مسلمانان را عزیز بفرما و شرک و مشرکان را خوار نما. دشمنان خود و دشمنان دین را خوار کن ای پروردگار جهانیان. آنان را متفرق گردان و میان آنان اختلاف بینداز و بر آنان مصیبت نازل فرما ای پروردگار جهانیان.
بار خدایا با نابودی آنان قدرت خود را نشان بده چنان که قدرت آنان را با نابودی ما نشان دادی ای پروردگار جهانیان تو شنوا و نزدیک و اجابت کنندهی دعا هستی.