- تربیت اسلامی / تربیت فرزندان در اسلام
- /
- تربیت فرزندان در اسلام2008
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار. بار خدایا ما را از تاریکیهای نادانی و گمراهی به انوار معرفت و دانش و از لجنزارهای شهوات به بهشت برین بیرون ببر.
ایثار و خودخواهی:
با درس سی و ششم از دروس تربیت فرزندان در اسلام و با تربیت اجتماعی و موضوع جدید از تربیت اجتماعی یعنی: خصلت اخلاقی ایثار در خدمت شما هستیم.نا گفته نماند که ویژگی بارز مؤمن این است که برادر مؤمن خود را در همه چیز بر خود ترجیح میدهد و ویژگی بارز غیر مؤمن أثرة یعنی ترجیح خود است. هر کلمهای در زبان عربی که یاء نسبت یا تاء مربوطه به آن افزوده شود تبدیل به مصدر میشود. وطن: الوطنیة، قوم: القومیة، هر کلمهای در زبان عربی که یاء نسبت یا تاء مربوطه به آن افزوده شود تبدیل به مصدر میشود و این بر تمامی کلمات صدق میکند. اما بر ادات صدق نمیکند. أنا یک ادات است. در عربی نداریم که بگوییم «أنانیة» [یعنی منیت] باید بگویید: أثرة [یعنی ترجیح خود بر دیگری] و در زبان عربی نداریم: غیریة، میگویید: مؤاثره [یعنی ایثار و ترجیح دیگری بر خود]، پس ما دو واژهی مؤاثرة و أثرة را در اختیار داریم. وقتی موارد خوب را فقط برای خود بر میگزینید شما أثرة و خودخواهی کردهاید و وقتی آن را به برادر خود تقدیم میکنید، مؤاثرة و از خودگذشتگی کردهاید.
بنابراین اگر فرزندان خود را بر این اخلاق پرورش دهید شگفتی آن را خواهید دید. چگونه یکی به دیگر موارد خوب را میبخشد و یک لقمهی خوب و میوهی بزرگتر را به او میدهد. اما اگر بر اساس خودخواهی تربیت یابند یکی از آنان تخت کنار پنجره را میگیرد و میوهی بزرگتر را میخورد و غذای بهتر را تصاحب میکند. پس خانه را یا جو خودخواهی فرا میگیرد که تحمل ناپذیر است و یا هم خودگذشتگی میآراید که از بهترین اخلاقی است که باید در خانه حکمفرما شود.
هر خانهای که ایثار و از خودگذشتگی بر آن حاکم باشد بخشی از بهشت است:
به هر حال، اصل آیه در این مورد این سخن او تعالی است که میفرماید:﴿ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ﴾
﴿ آنانیکه پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (آئین اسـلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خـود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کردهاند و در درون احساس و رغبت نیازی نمیکنند به چیزهای که به مهاجران داده شده است، و ایشان را برخود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند.﴾
گذاشتن لقمه در دهان همسر برای شما صدقه محسوب میشود و در روز قیامت آن را به اندازهی کوه احد خواهید یافت. یک قطعه گوشت مانده است آن را در دهان همسر خود میگذارید این ایثار و از خودگذشتگی است. اما اگر آن را خودتان بخورید و به احساسات او اهمیت ندهید این خودخواهی است. از یک قطعه گوشت گرفته تا یک اتاق خوب. همیشه میان فرزندان بر سر اتاقها دعوا است. یک اتاق بزرگ است یا مشرف بر جایی زیبا است و یا نور بیشتری دارد. یکی از فرزندان آن را برای خود میخواهد. خانهای که از خودگذشتگی بر آن حاکم باشد یکی بهترین چیز را به برادرش تقدیم میکند و دومی نیز بهترین چیز را به برادرش تقدیم میکند و خانه بهشت میشود.
مبالغه نمیکنم اگر بگویم یکی از مواردی که خانه را بهشت میکند از ایثار و خودگذشتگی است و یکی از مواردی که آن را تبدیل به جهنم میکند اخلاق خودخواهانه است. به بیان نادرست خودخواهی و دیگرخواهی.
برادری در راه خداوند بسیار گرانبها است باید بر آن حرص بورزیم:
اگر سرگذشت اصحاب بزرگوار را بررسی کنید خواهید دید که یاران رسول الله از این ویژگیها برخوردار بودهاند. جامعهی مؤمنین جامعهی بسیار زیبایی است. سوگند میخورم در روی زمین هیچ عاملی شما را به اندازهی ایثار و از خودگذشتگی برادرتان شادمان نمیکند. بهترین چیزهایی که در اختیار دارد به شما تقدیم میکند. فروتن است، وفا دار، راستگو، امانت دار و خیرخواه است.
بنابراین اگر برادر دینی دارید بر نگه داشتن او حرص بورزید. برادر دینی داشته باشید بهتر از این است که دنیا و مافیها را به دست آورید. برادری دینی بسیار گرانبها است. موضوع برادری دینی موضوع بسیار مهمی است.
قدرت ما در ایثار و از خودگذشتگی نهفته است نه خودخواهی:
بنده میگویم: همان طور که میدانید حقیقت تلخ از نظر من هزاران بار بهتر از گمان آرامش بخش است. ما همه چیز داریم. مساجدی که حتی یاران رسول الله خواب آن را نمیدیدند، کولر، بخاری، فرش، چیزهای شیک، مسجد جامع زیبا، بزرگ و آرامش بخش، اینها در زمان رسول الله نبوده است. زمین برهنه بدون فرش بوده است. سقفها از لیف خرما و شاخ و برگ آن ساخته میشده است.مسجد، مدرسه، دانشگاه، کتابخانهها، کتابها، کنفرانسهای اسلامی، شعارهای اسلامی، اکنون مظاهر اسلامی بسیار نمایان است، اما محبتی وجود ندارد، دشمنیها و تهمت زدنها و خون ریزیها جای آن را گرفته است. جنگی میان دو کشور اسلامی هشت سال به درازا کشید و تر و خشک را با هم سوخت.
این قطعه از تاریخ را برایتان نقل میکنم: در کنفرانس دولتهای صنعتی دهگانه رقابت و حتی درگیری لفظی میان ریگان رئیس جمهور آمریکا و تاتچر نخست وزیر بریتانیا در گرفت. وی او را چه تهدیدی کرد؟ او را به آتش بس میان عراق و ایران تهدید کرد. هشت سال طول کشید. اما جنگ با یهود فقط شش ساعت طول کشید.
باید بدانیم که قدرت ما در اتحاد ما است. قدرت ما در از خودگذشتگی و نه خودخواهی است. اگر این اخلاق در جهان اسلامی اجرا شود و یا در خانه انجام شود خانه بهشت میشود. خود را عادت دهید که جایی که کنار پنجره است برای برادرتان باشد و تخت نزدیک پنجره را نیز به برادرتان بدهید. او قسم میخورد که این جا از آن تو باشد.
مثلا: خانهای که در آن ایثار باشد و خانهای دیگر که در آن خودخواهی باشد اولی بهشت و دومی جهنم است. اصل در این آیه است:
﴿ وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ﴾
﴿ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾
﴿و ایشان را برخود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند.﴾
«کسـانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ کردند، ایشان قطعاً رستگارند﴾
گسترش خصلت اخلاقی ایثار در میان یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم:
مورد مشهود و معمول این بود که یاران رسول الله وقتی مهاجرت کردند برادران انصاری به برادران مهاجر خود میگفتند: من دو خانه دارم یکی را انتخاب کن. دو مغازه دارم یکی را انتخاب کن. دو باغ دارم یکی را انتخاب کن. این زیبا است. آیا باور میکنید که کتابهای سیره موردی ثبت نکرده که مهاجران چیزی گرفته باشند. مورد زیبا جایی است که یکی به برادرش میگفت: خداوند به تو برکت دهد اما مرا به بازار راهنمایی کن.اکنون اگر مورد خاصی برای فقرا باشد به خدا مبالغه نمیکنم ثروتمندان میآیند تا آن را بگیرند. گاهی در بیمارستان تعرفهها برای فقرا بسیار پایین است اما ثروتمندان میآیند تا از این تخفیف بهره گیرند. یک مشکل بسیار بزرگ است. اگر سیرهی یاران رسول الله صلی الله علیه وآله را بررسی کنید خواهید دید که ویژگی ایثار و از خودگذشتگی در میان آنان موج میزده است.
ایثار و از خودگذشتگی سراسر خیر است و خودخواهی هیچ خیری ندارد:
اما نکتهی بسیار بسیار بسیار دقیقی وجود دارد. باور کنید بسیار بسیار بسیار مهم است که خلاصهی آن این است که در خودخواهی هیچ خیری نیست. یعنی من هرگز به مادرم خدمت نمیکنم تا زمینه برای برادرم ایجاد شود و بتواند این کار خوب را انجام دهد. این در اسلام مردود است. ایثار سراسر خیر است اما خودخواهی هیچ خیری ندارد. این که ترجیح دهید کار خیری ندهید تا برادرتان فرصت انجام آن را بیابد این محال است. در خودخواهی هیچ خیری نیست و از خودگذشتگی سراسر خیر است.بنابراین: در خودخواهی هیچ خیری نیست و از خودگذشتگی سراسر خیر است.
من هرگز نماز شب نمیخوانم تا اطرافیانم احساس نکنند آنان کوتاهی میکنند. خیر، این هرگز پذیرفته نیست. افرادی هستند که چنین تصوری دارند. هرگز این هدیه را به مادرم نمیدهم تا فرصت دهم برادرم این کار را بکند. در خیر ترجیحی وجود ندارد و خیر تمام آن ترجیح است. اگر خیر را ترجیحی کنیم تا کار نیکی نکنیم و هر کدام به خاطر برادرش کاری نکند و دومی نیز به خاطر سومی کاری نکند در نهایت هیچ کس این کار را نمیکند.
گاهی گروهی یک چیز را میخواهند و هر کدام از اعضا فکر میکنند دیگر اعضا آن را خواهند آورد و در عمل هیچ کس این کار را نمیکند. پس یک خطر بزرگ وجود دارد و آن اینکه تصور کنیم ترجیح در خیر پذیرفته شده است. در خیر ترجیحی وجود ندارد. خیر سراسر از خودگذشتگی است.
از خودگذشتگی محبت برانگیز و خودخواهی کینه برانگیز است:
به هر شکل اگر برادرت را ترجیح دهی او نیز تو را ترجیح خواهد داد و رقابت در از خودگذشتگی و نه خودخواهی خواهد بود. بسیار زیبا است که رقابت در از خودگذشتی و نه خودخواهی است. فرزندان خود را عادت دهید. وقتی در غذا مواد خوشمزه، یا تکه میوهی بزرگی باشد، یا سیب زرد خال قرمزی باشد هر کودکی دوست دارد آن را بردارد، از نظر جرمی تفاوتی ندارد و تفاوت تنها ظاهری است. اما خود را عادت دهید که پسر کوچک شما بزرگتر را به برادر خود یا پدر و یا مادرش بدهد. اگر این اخلاق در خانه حکمفرما شود طبیعتا نیاز به این است که پسر پدرش را ببیند که مادرش را ترجیح میدهد و یا مادرش پدر را ترجیح میدهد. این کار مطلوب است و ممکن است تاثیرگذار باشد. شاید هر سی دقیقه، هر بیست دقیقه دو چیز یکی بزرگتر از دیگری باشد. دو مکان وجود دارد که یکی از دیگری بهتر است. در خودرو دو صندلی وجود داشته باشد که یکی از دیگری بهتر باشد. اگر فرزندان خود را بر از خودگذشتگی عادت دهید خانه بهشت میشود. اما اگر بر خودخواهی عادت کنند دشمنیها، درگیریها و دشنامهایی به خاطر چیزی که هیچ سودی ندارد، ایجاد خواهد شد.اگر فرض کنیم در سفره تخم مرغ آب پز باشد بزرگتر چند گرم از کوچکتر بیشتر است؟ به خدا پنج گرم یا کمتر، کمتر از یک لقمه، وقتی بزرگتر را بردارد مشکل ایجاد میشود. کوچکتر را به برادرش داده است مشکل ایجاد شده است. شما آن را بر عکس کنید. پسرتان را عادت دهید که بزرگتر را به برادرش بدهد و برادر دیگر پس از دو دقیقه بزرگتر را به برادرش خواهد داد. با تمام وجود من به شما میگویم: برای بهشت کردن فضای خانه فرزندانتان را بر از خودگذشتگی عادت دهید.
برخی گفتهاند: هر جا از خودگذشتگی باشد محبت هم خواهد بود و هر جا خودخواهی باشد کینه نیز خواهد بود، حتی به خاطر مسائل بیهوده و بسیار بیارزش این کار خواهد شد.
کسی که فرزندانش را بر از خودگذشتگی عادت دهد دنیا و آخرت را به دست خواهد آورد:
باری دیگر: آیهی اصل در این باره:﴿ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ﴾
﴿ آنانیکه پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (آئین اسـلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خـود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کردهاند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمیکنند به چیزهای که به مهاجران داده شده است و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسـانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ کردند، ایشان قطعاً رستگارند.﴾
گاهی پدر میمیرد و فرزندان پس از وی در دادگاهها هستند. یک خانه از دیگر خانهها بزرگتر است. برادر بزرگتر آن را برای خود بر میدارد. برادرانش تحمل نمیکنند و رقابت میکنند و همدیگر را ناسزا میگویند و در نهایت به دادگاهها میروند.
به خدا سوگند گاهی وقتی پدر میمیرد و من اخبار خانواده را میشنوم بسیار متاسف میشوم که دشمنیهای آنان، ایشان را به دادگاهها میکشاند. آنان فرزندان یک پدر میباشد! از یک مادر میباشند! به خدا خانوادههایی وجود دارند که پدر مرده است و با وجود این خانواده سراسر محبت و دوستی است، مانند ایامی که وی زنده بوده است. به این معنا که پدری که فرزندانش را بر از خودگذشتگی پرورش داده است وقتی به جوار رحمت الهی برود این ویژگی میان آنان باقی خواهد ماند.
یکی از برادران به من خبر داد که پدرش مرده است و دعوتگر بوده و کلاس درسی در خانهاش داشته است. در بیست سال هیچ کس از این کلاس غایب نشده بود و بیست سال دیگر از مرگ او گذشته بود و درس همچنان صبح چهارشنبه در خانهاش برگزار میشد. این بسیار زیبا است!
دوستی را میشناسم که خانهاش، همسرش، پسران و دخترانش صد در صد اسلامی هستند و خودش در حادثهی رانندگی وفات یافت . حدود سی سال از مرگ وی میگذشت و با وجود این خانه همان طور مانده بود که پیش از مرگش سراسر محبت و دوستی بود. به خدا این زیبا است که شخصی از دنیا برود و خانوادهاش پایبند و همدل و صمیمی بماند و اساس آن عدالت باشد. مبادا ستم کنید.
کسی که در وصیت زیان برساند آتش بر او واجب است:
(( قال النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ: انْطَلَقَ بِی أَبِی یَحْمِلُنِی إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ اشْهَدْ أَنِّی قَدْ نَحَلْتُ (نحلت أی أعطیت بلا مقابل) النُّعْمَانَ كَذَا وَكَذَا مِنْ مَالِی. فَقَالَ: أَكُلَّ بَنِیكَ قَدْ نَحَلْتَ مِثْلَ مَا نَحَلْتَ النُّعْمَانَ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَأَشْهِدْ عَلَى هَذَا غَیْرِی فإنی لا أشهد على جور ))
((نعمان بن بشیر میگوید: پدرم مرا نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم برد و گفت: ای رسول الله گواهی بده که من فلان و فلان مقدار را از مال خود به نعمان بخشیدم. ایشان فرمود: آیا به تمام پسرانت مانند آنچه به نعمان بخشیدهای، عطا نمودهای؟ گفت: خیر. فرمود: پس بر این کار خود کسی دیگر را گواه بگیر که من بر ظلم گواهی نمیدهم))
جوانی که پدرش مرده بود برایم سوگند میخورد که وی یک میلیارد از خود به جا گذاشته بود. یکی از پسرانش بر روی خودروی باری کوچکی کار میکرد و از دنیا چیزی نداشت و فرزند دوم وی هشتصد میلیون به نام وی بود، اما دومی مؤمن بود چه کرد؟ هر چه به نام او بود را به برادرانش بازگرداند و ارث را طبق شریعت تقسیم نمود. این شخص قهرمان است.
(( إن الرجل لیعبد الله ستین عاماً، ثم یضر فی الوصیة فتجب له النار ))
((انسان شصت سال خداوند را میپرستد سپس در وصیت زیان میرساند و آتش بر او واجب میشود))
﴿ وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴾
﴿و از سر هوس سخن نمى گوید﴾
(( إن الرجل لیعبد الله ستین عاماً، ثم یضر فی الوصیة فتجب له النار ))
((انسان شصت سال خداوند را میپرستد سپس در وصیت زیان میرساند و آتش بر او واجب میشود))
عدالت میان فرزندان آنان را از دشمنی و کینه توزی دور میکند:
اکنون وارد موضوع سومی میشویم. عامل ایجاد دشمنی و کینه میان فرزندان چیست؟ پدر و مادر ناعادل هسند. چه عاملی باعث دشمنی و کینه میان دختران میشود؟ مادری که دختری را ترجیح میدهد، زیرا شوهرش ثروتمند است و دختری دیگر را رها میکند، زیرا شوهرش فقیر است. مشکلات ایجاد میشود، کینه و حساسیتهایی ایجاد میکند. به خدا امیدوارم مادر با عدالتی شبیه مطلق با دخترانش تعامل داشته باشد. دختران همسران متفاوتی دارند. شوهر یکی فقیر و شوهر دیگری ثروتمند است. دختری که شوهر فقیری نصیب او شده چه گناهی کرده است؟ این دختر تو است، احترام و محبت و توجه و دید و بازدیدهایی انجام میشود وقتی این دختر آمد از او استقبال کنید.به خدا سوگند باری داستانی دربارهی شوهری شنیدم که دو همسر قدیمی و جدید داشت. دختر همسر اول وی او را در ایام عید در ویلایش ملاقات کرد و همسر جدید و دخترانش نزد او بودند. به طرز نامعقول و نامقبولی به فرزندانش عیدیهای ناچیزی میدهد و به آنان میگوید: کافیست بروید. پدر دخترش و فرزندان دخترش را صبح عید از خانهاش میراند تا همسر جدید خود را خشنود کند. چرا زنان چند همسری را نمیپسندند؟ زیرا آنان چند همسری اسلامی عادلانهای را ندیدهاند و چند همسری ظالمانهای مشاهده کردهاند. دختران همسر جدیدتان نزد شما و در خانهی بزرگی در ویلا هستند. همسر قدیمی شما نیز دخترانی دارد. یکی از دختران پدر در عید به دیدن پدر آمده است. از او میخواهد زود بازگردد و مبلغ اندکی هم به او میدهد، اما به فرزندان همسر جدید خود ده برابر عیدی میدهد. در طول روز نزد آنان است و با آنان غذا و کباب و امثال آن را میخورد.
به خدا سوگند خورد که یک سال به خاطر ظلم پدرش گریه میکرد. چه چیزی باعث کینه میان فرزندان میشود؟ عدالت نورزیدن پدران. من امیدوارم در عدالت زیاده روی کنید. لبخند را با لبخند و دیدار را با دیدار و پذیرایی را با پذیرایی پاسخ دهید. اگر خردسال بودند این و آن را در آغوش بگیرید. این و آن را ببویید و ببوسید. هر چقدر در عدالت زیاده روی کنید تمام فرزندانتان شما را دوست دارند و بر اساس تفاهم پرورش مییابند.
عدالت اساس محبت و دوستی میان افراد خانواده و جامعه است:
وارد موضوع حساسی شدیم. چگونه از خودگذشتگی بر خانه حکمفرما میشود؟ اگر پدر عادل باشد یا زمانی که ظلم ورزد. انسانی که روی خودرویی کار میکند و به امرار معاش مشغول است و دومی هشتصد میلیون به نام او است؟ اما از آنجا که دومی مؤمن بزرگواری است پدرش میمیرد و تمام چیزهایی که به نام او است را به نام وارثان کرد و تمام را به تساوی تقسیم نمود. این حدیث کمر شکن را فراموش نکنید.((إن الرجل لیعبد الله ستین عاماً، ثم یضر فی الوصیة فتجب له النار))
((انسان شصت سال خداوند را میپرستد سپس در وصیت زیان میرساند، پس آتش بر او واجب میشود))
باری برادری به من گفت: من این پسر را محروم کردم چون نافرمانی کرده است. به او گفتم: محروم کردن شما او را بیشتر نافرمانی میکند. اگر با عدالت به او بدهید او به شما گرایش پیدا میکند و چه بسا به شما نیکی کند.
به خدا جامعهی مؤمنان به دلیل از خودگذشتگی بهشت است. خود را عادت دهید در تمام زندگی مکان زیباتر را به برادرتان دهید، میوهی بزرگتر را به او دهید و او نیز کاملاً با شما همین گونه خواهد بود و بنابراین محبت میان شما ایجاد خواهد شد.
تنها نماز و روزه ایمان انسان را تأیید نمیکند بلکه رفتارش نیز ایمانش را تأیید میکند:
یک توضیح بدهم: مبادا فکر کنید که مؤمن تنها نماز میخواند. تعاملات مؤمن ایمان وی را تأیید میکند. نشانهی بارز مؤمن تعاملات وی است. فروتنی و از خودگذشتگی او است.
شنیدم که شخصی برای بار دوم ازدواج کرده است و چیزی نگفته تا همسرش را ناراحت نکند. اما همسرش بسیار باهوش و به مسأله پی برده بود. اما از اخلاق والایی که داشته است دست وی را رو نکرده و ساکت مانده است. شوهر میمیرد. همسر قدیمی سهم ارث همسر جدید را برایش ارسال میکند. اما همسر جدید این سهم را باز میگرداند و به هووی خود میگوید: چهار روز پیش از مرگش مرا طلاق داده است. من سهمی نزد شما ندارم. اولی با دادن سهم ارث از هووی خود دلجویی میکند و دومی از پرهیزگاری و تقوا و پایبندی خود میگوید: پیش از مرگ مرا طلاق داده و من نزد شما چیزی ندارم.
جامعهی مؤمنان این گونه است. جامعهی عشق، ایثار، انصاف، راستگویی و عدالت است. به خدا سوگند دنیا با کلبههای صداقت و مهربانی زیبا است و با آسمان خراشها و خانههای زیبای حاوی کینه و دشمنی مثل جهنم است. یک خانهی کوچک در بالای کوه میبینید که عشق در آن موج میزند و چون بهشتی است، ولی خانهای را هم میبینید که با 180 میلیون قیمت ذرهای عشق در آن نیست و به جهنمی میماند. پس اولویت به بزرگواری و بخششی است که خانه را فرا میگیرد نه به مبلمان و وسایلی که در خانه است.
صحنههایی درخشان از ایثار اصحاب:
صحنههایی درخشان از ایثار اصحاب را به شما تقدیم میکنم که اوج انسانیت بودند. یکی از علما بیان کرده است که عمر رضی الله عنه گفته است: سر گوسفندی به یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هدیه داده شد و ایشان گفت: فلانی از من به این نیازمند تر است. وی آن را نزد دیگری برد و او نیز آن را برای کسی که از خود نیازمندتر میدید فرستاد. همین چرخه ادامه داشت تا اینکه دوباره به شخص اولی رسید.یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در سفر گرسنه بودند و در کنار یک خیمه ایستادند. اهل آن خیمه تنها اندکی نان داشتند. امیر آنان صلاح دید نان را به قطعههای کوچکی تقسیم کند و در میان یاران پیامبر تقسیم نماید تا بخورند. شب هنگام بود. آنان خوردند و خوردند و خوردند و سپس چراغی روشن کردند، اما غذا به همان اندازهی اول باقی مانده بود. همه فکر میکردند برادرش از او گرسنه تر است و به ظاهر خودش را به خوردن مشغول میکرده است اما نمیخورده تا برادرش بخورد. وقتی چراغ روشن کردند نان را به همان مقدار اولیه یافتند.
اکنون دویست حاجی در هواپیما هستند. دویست صندلی وجود دارد. تا زمانی که همه حضور نیابند پرواز نمیکند. به آسانسور هواپیما بنگرید. عاقلانه نیست! هرگز عاقلانه نیست. هواپیما بدون شما پرواز نمیکند. شما یک صندلی به نام خودتان دارید. فقط هم خودتان بر روی صندلی خود خواهید نشست. این همه شلوغی برای چه؟ رقابت و شتاب برای چه؟ رقابت و شلوغ کاری باعث تأخیر میشود.
زینب اسدی ام المومنین به دلیل ایثار و همدردی به مادر بینوایان معروف بود. ابن سعد در طبقات خود روایت میکند که برزه بنت باتع روایت کرده است: وقتی غنایم رسید عمر بن خطاب سهم او را از آن برایش فرستاد. وقتی حامل مال نزد او رفت ایشان گفت: خداوند عمر را بیامرزد، دیگر خواهرانم از من به این مال نیازمندتر هستند. آن مال را برای دیگران فرستاد و دیگران برای دیگران. باور نکردنی است. در نهایت به خودش باز گشت.
هر کس به فکر برادرش بود.
مقایسهای میان جامعهي غرب و جامعهي اصحاب:
داستانی در کتاب ادبیات کلاس دهم وجود دارد که یک کشتی غرق میشود. در آن دویست مسافر بر یک قایق نجات بسیار بزرگ نجات مییابند. آب أشاميىني کم بوده است. رانندهی قایق به هر کدام یک قاشق چای خوری آب میدهد، زیرا مسافت طولانی بوده است. چند نفر از آنان به ساحل میرسند؟ چهار تن. چون یکی میخوابید او را به دریا میانداختند تا سهم آب او را بنوشند. این جهان غرب است. داستان مشهوری که در کتابهای ادبیات روایت میشود. یک شب در آمریکا برق قطع شد. دویست هزار دزدی انجام شد. ارزش آن سی میلیارد دلار بود. خداوند متعال میفرماید:﴿ وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ﴾
﴿ و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند ﴾
کسی که ناتواني را یاری کند خداوند او را نسبت به قویتر یاری میکند:
اي برادران، اسلام اصحاب را تربیت بسیار والایی نموده است. باور کنید مبالغه نمیکنم اگر ایمان ما به از خودگذشتگی نه انجامد چه ارزشی خواهد داشت؟ چه زمانی خداوند ما را دوست خواهد داشت؟ میفرماید:(( هل تُنصَرون وتُرزَقون إِلا بضعفائكم ))
((مگر نمیدانید خدا به بركت همین ضعیفان به شما كمك میكند))
بیمار فقیری در بیمارستان دولتی است. اگر به او توجه نکنند کسی نیست که آنان را مواخذه کند. نیاز به عکس دارد اما نمیگیرند. نیاز به آزمایش دارد انجام نمیدهند. نیاز به مراقبت دارد اما انجام نمیدهند. میمیرد. هیچ کس چیزی نمیگوید. ضعیف است! این ضعیف را میتوانید فراموش کنید، رها کنید و نابود کنید. اما شما به او توجه کردید و در صورت نیاز به او غذا دادید.
انسان بسیار قوی نیز وجود دارد. شما در مقابل او ناتوان هستید. و در مقابل شما انسان ناتوانی نیز هست. شما از او قویتر هستید. به این ناتوان در صورت نیاز غذا دادهاید و در صورت نیاز لباس پوشانیدهاید و در آوارگی پناه دادهاید و اگر ندانسته به او آگاهی بخشیدهاید. در صورت ستمدیدگی به او انصاف ورزیدهاید. خداوند به خاطر این کارها در مقابل قویتر به شما یاری میرساند. این راه نصرت ما است. در جوامع اسلامی وقتی به فقرا و بیماران توجه میکنید. به کسی که نیاز به تحصیل دارد توجه میکنیم. خداوند ما را یاری میرساند.
ارزش امت به علمای آن است:
دو هفته پیش به یک انسان خیّر برخوردم. نیکوکاریاش چه بود؟ به مدرسهها زنگ میزد. شاگرد اول کیست؟ تا دکترا به حساب او تحصیل میکرد. این کار قیمت گذاری نمیشود.شاید نفر اول فقیر باشد. زودتر به سر کار میرود. مدرکی ندارد. در برخی از کشورهای پیشرفته هر دانشجویی در دانشگاه نمرهی بالایی بگیرد دولت به او وام بدون بهره میدهد. تا دکترای خود را کامل کند. من به هیئت جایزهی قرآن کریم در کشوری پیشنهاد دادم به جای دادن دو میلیون لیره به دانشجو به وی بورس دکتری بدهید. بگذارید هر کس کتاب خداوند را حفظ میکند یک عالم بزرگ باشد. این انسان هر وقت به مدرسهای میرفت میپرسید نفر اول کیست؟ یکی دبیرستان، یکی لیسانس و فوق لیسانس و دکتری را با حساب این برادر نیکوکار سپری میکرد. هزینههای دانشگاه و سفر نیز از جانب وی پرداخت میشد.
پس ارزش امت به علمای آن است، بنابراین موضوع بسیار مهمی است،
﴿ وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ﴾
﴿ و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند ﴾
(( إذا كانَت أُمراؤُكم خیارَكم، وأغنیاؤُكم سُمحاءَكم، وأمورُكم شورَى بینكم فَظَهْرُ الأَرضِ خَیر لكم من بطنها، وإذا كانت أمراؤُكم شِرارَكم، وأغنیاؤُكم بُخَلاءَكم وأُمورُك إلى نسائكم، فبطنُ الأَرض خیر لكم من ظهرها ))
((اگر اراذل شما امیرانتان باشند و ثروتمندان شما بخیلان باشند و امور شما به دست زنانتان باشد زیر خاک برایتان بهتر از روی زمین است و اگر بهترینهای شما رهبران شما باشند و بخشندگان شما ثروتمندان شما باشند و در امور خود مشورت کنید روی زمین از درون زمین برایتان بهتر است))
هر کس باید به فکر دیگری باشد تا نزد خداوند ارزشمند باشد:
برادران بزرگوار، فکر کنید صبح است:(( من أصبح وأكبر همه الآخرة جعل الله غناه فی قلبه، وجمع علیه شمله وأتته الدنیا وهی راغمة، ومن أصبح وأكبر همه الدنیا، جعل الله فقره بین عینیه، وشتت علیه شمله، ولم یأته من الدنیا إلا ما قدر له ))
((کسی که شب را در خالی به صبح برساند که بالاترین هم و غم وی آخرت باشد خداوند بی نیازی را در دل او مینهد و او را آرامش میدهد و دنیا علی رغم میل خود به خدمت او میآید و برایش مهیا میشود و اما کسی که بیشترین هم وغم خود را مصروف دنیا کند خداوند او را دچار بینوایی میکند و او را پریشان میسازد و از دنیا تنها آنچه برایش مقدر بوده به وی داده میشود.))
(( هل تُنصَرون وتُرزَقون إِلا بضعفائكم ))
((مگر نمیدانید خدا به بركت همین ضعیفان به شما كمك میكند))
﴿ إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ﴾
﴿ چرا كه اسرافكاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است ﴾