حالت سیاه
07-11-2024
Logo
عقيده - عقيده و اعجاز - درس (26-36) اركان تكليف: شهوت -12- شهوت جنسی -1- ارتباط میان مرد و زن بر اساس برنامه‌ی الهی
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 سپاس خداوند جهانیان را و درود بر سرورمان محمد راستین وعده‌ی امانت دار. بار خدایا ما را از تاریکی‌های نادانی و توهم به سوی نور معرفت و دانش و از لجنزار شهوت‌ها به سوی باغ‌های بهشت برین بیرون ببر.

شهوت جنسی:

 برادران گرامی، درس بیست و ششم از دروس عقیده و اعجاز در خدمت شما هستیم. همان طور که می‌دانید محور این درس‌ها ارکان تکلیف است. از جمله مؤلفه‌های تکلیف، هستی است که درباره‌ی آن بسیار سخن گفته ایم و عقل ابزار شناخت الله و فطرت ابزار شناخت درست و نادرست است. سپس درباره‌ی شهوت سخن گفتیم و جلسات بسیاری درباره‌ی شهوت مال سخنرانی نمودیم و امروز به شهوتی دوم می‌پردازیم که اگر این تعبیر درست باشد شهوت جنسی نام دارد.

1 – انسان موجودی متحرک است:

پیش از هرچیزی باید گفت انسان موجودی متحرک است. چرا متحرک است؟ زیرا خداوند شهوات را در او نهاده است. ابزارهایی که جلوی من است ساکن و بی حرکت است، چرا؟ زیرا انگیزه و نیازی در آن‌ها نیست و اگر این میز هزاران سال هم بماند باز همان میز است اما انسان موجودی متحرک است.

2 – شهوت‌ها و امیال دلیل تحرک انسان است:

 چه چیزی او را به حرکت وا می‌دارد؟ شهوت‌های او.

اولين شهوت و میل، شهوت خوراک و نوشیدنی است تا بدین وسیله خود را حفظ نماید. شهوت دوم شهوت جنسی یعنی زن است تا گونه‌ی خود را حفظ نماید و اگر این میل نبود گونه‌ی بشر منقرض می‌شد و این شهوت در صمیم وجود انسان می‌جوشد و حدیث شریف به این جوشش اشاره دارد:

(( إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَأَنْكِحُوهُ، إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كبير ))
((اگر کسی (برای خواستگاری دخترتان) نزد شما آمد که از دین و اخلاق او خوشتان آمد با او وصلت نمایید که در غیر این صورت در زمین فتنه و فساد زیادی به پا خواهد شد))

[ ترمذی ]

 اگر بر سر راه ازدواج جوانان مانع تراشی کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فساد ایجاد خواهد شد:

((... إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كبير ))
((... که در غیر این صورت در زمین فتنه و فساد زیادی به پا خواهد شد))

 چند چیز است که آن‌ها را منع کنی، انسان از آن امتناع می‌کند اما برخی از چیزها در صمیم وجود انسان در جوش و خروش است و ناگزیر باید آن را در راه درست به کار گرفت.

3 – انسان مختار است:

 باری دیگر برایتان تاکید می‌کنم که انسان مخلوقی محترم است و از جمله‌ی ويژگی‌های این مخلوق مختار بودن او است. تا زمانی که انسان اختیار داشته باشد تمام شهوت هایش بی طرفانه است و شاید این شهوت‌ها نردبانی برای ترقی به والاترین مقام یا پرتگاهی به سوی هلاکت باشد.

مثالی برای شرح یک تفاوت عجیب: اگر ارتباط میان یک مرد و زن برای رضای خدا و طبق برنامه‌ی الهی باشد و از راه خواستگاری، عقد ازدواج، ایجاب و قبول، ولی و دو شاهد و مهریه باشد نتیجه‌ی آن چیست؟ نتیجه‌ی آن خانواده است . تصور کنیم که پدر عالم است و همسر صالح است و این ازدواج انجام شود و آنان صاحب فرزندانی شوند.
باری به شما گفتم: یکی از دانشمندان علوم قرآنی به من می‌گفت: من هشتاد و هشت نوه دارم. بیش از سیزده تن از آنان پزشک اند. همه حافظ قرآن اند. تصور کنید انسانی پس از ارتباط زناشویی میان او و همسرش، چند سال بعد هشتاد و هشت نوه‌ی جوان، مومن، دختران نیکوکردار، دامادها و نوه‌هایی حافظ قرآن و پزشک و مهندس دارد. تمام این خوبی‌ها و نیکی‌ها و خیرها از این ارتباط زناشویی به وجود آمده است به بیانی دیگر از ارتباط جنسی میان یک زن و شوهر، آیا همین طور نیست؟
همه‌ی شما پدران، فرزندان و مادران نیک کرداری هستید. شما میوه‌ی این ازدواج هستید، این طور نیست؟ این دانشمند است، این خطیب است، آن یکی دعوتگر، این یکی پزشک و آن مهندس است. آیا به ارتباط جنسی نگریسته اید اگر طبق برنامه‌ی الهی باشد چه می‌شود؟
به یاد دارم یکی از دوستانم به من گفت که در ساعت چهار صبح درب خانه‌ی او زده شد. درب را گشود اما کسی را نیافت. ناگهان توجهش به پایین جلب شد و دید یک کیف در حال تکان خوردن است. آن را باز کرد و چشمش به نوزادی افتاد که تازه متولد شده بود. به احتمال زیاد زنا زاده بود. و وقتی به دنیا آمده جلوی این درب گذاشته شده است. این مرد انسان نیکی بود. او را به بیمارستان برد و به یک شیرخوارگاه تحویل داد.

اما من مقایسه‌ای می‌کنم، میان کودکی که از راه مشروع مادرش او را به دنیا می‌آورد، وقتی آبستن می‌شود خبر می‌دهند که دختر ما حامله است. خدا را شکر. خبر میان خویشان پخش می‌شود و تبریک‌ها و هدایا فرا می‌رسد. در این نُه ماه مادر خودش را آماده می‌کند. تختخواب را آماده می‌کند. نیازمندی‌های کودک را آماده می‌کند. وقتی او را به دنیا می‌آورد تبریک‌ها سرازیر می‌شود گویی در آداب و رسوم شامی‌ها جشن عروسی است. این کودک چگونه آمده است؟ با جشن ها، تبریک ها، هدایا، شادی، ولیمه‌ها و عقیق از او استقبال شد.
گفتم: سبحان الله! گاهی کودکی در صندوق یا گاهی جلوی درب خانه‌ای گذاشته می‌شود و کودکی نیز از پدر و مادر به دنیا می‌آید. شهوت یکی است. ارتباط میان مرد و زن نیز یکی است. اما اگر بر طبق برنامه‌ی الهی باشد خانواده، فرزندان، نوه‌ها و دامادهایی می‌آورد و خانواده تشکیل می‌شود و بیشتر پدربزرگ‌ها بیست و پنج تا سی و پنج نوه دارند. اگر پنج دختر داشته باشد و هر یک پنج فرزند بیاورند جمع آنان: بیست و پنج تن می‌شود. تمام این مجموعه‌ی پاک اساس آن یک ارتباط زناشویی است که بر پایه‌ی رابطه‌ی جنسی استوار بوده است.
اولین ويژگی این شهوت آن است که بی طرفانه است، هم می‌تواند نردبانی برای ترقی به والاترین مقام‌ها باشد و هم می‌تواند پرتگاهی به پایین ترین مقام‌ها گردد. در هر کشوری ممکن است فحشاخانه و زنا باشد. زن زناکار زنی فرومایه است و از خودش شرم دارد. شما را به خدا سوگند می‌دهم اگر زنی مرتکب زنا شود و ببیند که زنی محجبه فررزندش را به آغوش گرفته، از تاسف و حسرت آب می‌شود.
برادران گرامی، زن، شکوه زیبایی پاکدامنی را داراست. زن پاکدامن، شریف و آزاده احساس می‌کند ملکه است و زن گنهکار و بی بند وبار، کالایی بی خریدار و فرومایه است، کسی به او توجهی نمی‌کند.

به هر حال، خداوند ما، شما، فرزندانمان، نوه‌ها و دختران ما را از هر لغزشی به دور دارد که بسیار دشوار است.
اولین نکته این است که انسان موجودی متحرک است. چه چیزی او را به حرکت وا می‌دارد؟ میل به خوردن برای حفظ خودش و میل جنسی برای حفظ گونه اش و این شهوت بی طرفانه است.
این مثال را بسیار بیان می‌کردم؛ زیرا بسیار روشن است. سوخت مایع خودرو اگر در باک محکمی ریخته شود و در لوله‌های محکمی نیز جریان یابد و در وقت مناسب و مکان مناسب نیز انفجار یابد، حرکتی سودمند را ایجاد می‌کند که شما و خانواده تان را به مکانی زیبا می‌برد و اگر همین سوخت بر روی خودرو ریخته شود و جرقه‌ای زده شود خودرو و سرنشینانش آتش می‌گیرند. سوخت همان سوخت است، هم نیروی سودمند و هم نیروی کشنده و ویران گر. 

4 – زنا، فروپاشی همه جانبه:

شخصی را می‌بینید که ازدواج می‌کند و همسرش را دوست دارد. همسر برایش فرزندانی به دنیا می‌آورد که خانه را سرشار از شادی می‌کنند. خوشبخت ترین حالات شوهر زمانی است که با خانواده و فرزندان پاک و بی گناه خود می‌نشیند. سخنان و حرکات مهربانانه‌ای میانشان رد و بدل می‌شود و مادر نیز زنی زیبا و آراسته در مقابل شوهر می‌باشد.
ترتیب خداوند عز وجل این گونه است، به بیانی درست تر: طراحی الهی، جنس مذکر و مونث در اصل برای زناشویی ساخته شده اند. در جهان اسلامی دختران نزد ما یا مادر اند یا خواهر و یا دختر اند. ما دوست دختر و معشوقه نداریم. زن زناکار نداریم که کارت شناسایی و مدرک پزشکی و پناه بر خدا اتحادیه داشته باشد. این چیزها نزد ما وجود ندارد. ما در سرزمین اسلامی و گناه و معصیت را با کارت و اتحادیه و مدرک پزشکی گسترش نمی‌دهیم.
نزد ما دختر یا مادر است یا خواهر و یا دختر. ما همسر، خاله، عمه، خواهرزاده و برادرزاده و دختر پسر و دختر دختر داریم. زن مقدس است. آیا باور می‌کنید که مرد اگر برای ناموس خود بجنگد و کشته شود، شهید محسوب می‌شود. کسی که از همسر یا دختر و یا خواهرش دفاع کند و کشته شود، نزد خداوند شهید محسوب می‌شود. 

چیزی نزد الله از جوان توبه کننده محبوب‌تر نیست:

 به هر حال، برادران گرامی، من رو به شما ای جوانان می‌گویم: خداوند بزرگ هیچ کس را از فضل خویش محروم نمی‌کند. شما بر او حقی دارید. وقتی می‌بینم اکثر حاضران در این جلسه جوانان پاک هستند این حدیث را برایتان بازگو می‌کنم که:

(( ما من شيء أحب إلى الله تعالى من شاب تائب ))

((دوست داشتنی‌ترین چیز نزد خداوند جوان توبه کننده است))

[ به روایت ابومظفر سمعانی از سلمان با سند ضعيف، چنان که در الجامع الصغير نیز آمده است]

 به خدا سوگند در عقد ازدواجی بودم، یکی از خطبا بیان کرد که پیامبر صلی الله علیه وسلم خطاب به معاذ فرمود:

(( يَا مُعَاذُ، وَاللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكَ، وَاللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكَ ))
((ای معاذ، به خدا سوگند من تو را بسیار دوست دارم، به خدا سوگند من تو را بسیار دوست دارم))

[ سنن ابی داود ]

 به خداوند بی همتا سوگند که اگر جوانی احساس کند خداوند او را دوست دارد و خداوند آسمان‌ها و زمین او را دوست دارد، به خدا سوگند درجه‌ای بالاتر از این در روی زمین وجود ندارد.
دوست داشتنی ترین چیز نزد خداوند جوان توبه کننده است که می‌گوید: بنگرید بنده ام به خاطر من شهوت خود را ترک کرده است.

هر دو همسان نیستند:

 اما در یک داروی منطقی معقول است که یک جوان در آغاز عمر شهوتی خروشان داشته باشد. چشم از حرام‌های الهی فرو بندد و به خانه‌ی خدا رفت و آمد کند و از تمامی گناهان دور باشد. این جوانی که دست از حرام کشیده است و خود را از هر گناهی پاک داشته است و از خداوند عزوجل ترسیده است، عاقلانه است که این جوان در ازدواج خود مانند جوانان منحرفی که تجربه‌ی دوستی با زنان را داشته، رفتار کند؟ منحرفانی که طعم حرام را چشیده اند.
در حدیثی آمده است که : خداوند مردان و زنانی که از یکدیگر بسیار چشیده اند، را لعنت کند و اکنون با بیانی دیگر می‌آید یعنی مردان و زنانی که تجربه‌ی حرام زنا را دارند .

جوان مومن پاک است و پاکدامنی اش مدال افتخاری برای او است و چشم پوشی اش نیز مدال افتخاری برای اوست.

(( ما من شيء أحب إلى الله تعالى من شاب تائب ))
((دوست داشتنی ترین چیز نزد خداوند جوان توبه کننده است))

 خداوند به فرشتگانش می‌گوید: "بنگرید بنده ام به خاطر من شهوت خود را ترک کرده است."
پرسش: آیا باور داری ای جوان توبه کننده و ای جوان چشم پوش که شاید در هنگام ازدواج مانند جوان منحرف با تو رفتار شود؟ جوانی که چشم و گوش او پر از حرام است و با دوستان ناباب راه می‌رود و تا دیر وقت در گشت و گذار در اینترنت هست یا فیلم‌های مبتذل می‌بیند. این جوان دوم آیا منطقی است که چون مومن پاکی با او رفتار شود؟ دلیل این آیه است آن را حفظ کنید:

﴿ أًمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴾
(آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شده‏‌اند پنداشته‏‌اند كه آنان را مانند كسانى قرار می‌دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند [به طورى كه] زندگى آن‌ها و مرگشان يكسان باشد چه بد داورى مى كنند)

( سوره جاثيه آيه: 21 )

 در آخرت این امری بدیهی است. آیه به زندگی دنیا اشاره می‌کند:

﴿ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴾
([به طورى كه] زندگى آن‌ها و مرگشان يكسان باشد چه بد داورى مى كنند)

 در دنیا.

﴿ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ (18) ﴾
(آيا كسى كه مؤمن است چون كسى است كه نافرمان است؟‏ يكسان نيستند)

( سوره سجده)

﴿ أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35) مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36) ﴾
(پس آيا فرمانبرداران را چون بدكاران قرار خواهيم داد * شما را چه شده چگونه داورى مى ‏كنيد)

( سوره قلم )

﴿ وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ (17) ﴾
(آيا جز ناسپاس را به مجازات مى ‏رسانيم)

( سوره سبأ )

﴿ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (7) وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8) ﴾
(پس هر كه هموزن ذره‏‌اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد * و هر كه هموزن ذره‏‌اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد)

( سوره زلزال )

هیچ کاری نزد خداوند از بین نمی‌رود:

 دوستی لبنانی داشتم که به دمشق سفر کرده بود. گویا تخلفی در رانندگی مرتکب شده بود که به خودوریی دیگر آسیب زده بود. آن خودرو وسیله‌ی کار صاحبش بود. یک خودرو عمومی بود. معمولا وقتی کسی خودروش آسیبی می‌بیند داد و فریاد به راه می‌اندازد. طرف مقابل مرد ثروتمندی بود و هر چه می‌خواست به او می‌داد. اما این برادر لبخند زنان به عامل این خسارت نگریست. این سانحه در لبنان رخ داده بود. به او می‌گوید: اشکالی ندارد. من تو را بخشیدم. او باید چندهزار لیره برای تعمیر خودرو خود می‌پرداخت. شگفت آور بود. بدون هیچ سختگیری و بدون هیچ عصبانیتی و بدون هیچ داد و فریادی تمام شد. این دوست لبنانی من اشک می‌ریخت. این اشک مرا حیرت زده کرد. او انسانی ثروتمند بود و اگر از او درخواست پنج هزاران لیره می‌کرد، برایش بی‌ارزش بود. چرا اشک از چشمانش سرازیر شد؟
از او پرسیدم چه چیزی باعث شد گریه کنی؟ به من گفت: دو سال پیش یک راننده خودرو سوری در بیروت که زنان محجبه‌ای سوار داشت با من تصادف کرد و خودرو من آسیب دید و من خواستم گردش آنان را خراب نکنم و به او گفتم: رضایت دادم. چه چیزی او را گریان نمود؟ این که خداوند این موضع‌گیری و رفتارش را ضایع نکرد.

به خداوند بی همتا سوگند اگر در حین وضو مورچه‌ای را نجات دهید خداوند این کار شما را نادیده نمی‌انگارد و اگر گربه‌ای را غذا دهید خداوند آن را برایتان به حساب می‌آورد.
از ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:

(( غُفِرَ لِامْرَأَةٍ مُومِسَةٍ مَرَّتْ بِكَلْبٍ عَلَى رَأْسِ رَكِيٍّ يَلْهَثُ كَادَ يَقْتُلُهُ الْعَطَشُ، فَنَزَعَتْ خُفَّهَا، فَأَوْثَقَتْهُ بِخِمَارِهَا، فَنَزَعَتْ لَهُ مِنْ الْمَاءِ، فَغُفِرَ لَهَا بِذَلِكَ ))
((زنى بد كاره سگى را ديد كه بر سر چاهى له له مى‌زند و كم مانده است از تشنگى بميرد . او كفش خود را در آورد و آن را به روسرى خود بست و به وسيله‌ی آن از چاه آب كشيد [و به آن حيوان داد] و به سبب اين كار آمرزيده شد.))

[ متفق عليه ]

 زنی زناکار سگی را دید که از فرط تشنگی دارد می‌میرد. کفش خود را از آب چاه پر کرد و بالا آمد و سگ را سیراب کرد و خداوند در قبال تشکر از او، وی را آمرزید. او در بیابان بود و به خاطر شهرت و یا ستوده شدن این کار را نکرد فقط نیت او نجات آن حیوان بود.
به خداوند یکتا این متن را به شما می‌گویم و من خود به آن ایمان دارم: هر بنده‌ای چه مسلمان و چه کافر اگر کاری نیک انجام دهد پاداش کارش در دنیا و آخرت بر عهده‌ی خداوند است.
کار نیکی می‌کنید، به انسانی رحم می‌کنید، انسانی را درمان می‌کنید، کسی را غذا می‌خورانید و یا کسی را لباس می‌پوشانید و یاری می‌دهید. آیا این کارها نادیده گرفته می‌شود؟!

کافران به هیچ کس رحم نمی‌کنند:

 امروز مسلمانان چه دشمنان سرسخت و قوی دارند؟ بدون هیچ سر و صدایی ابرقدرت شده اند و فرهنگ خود را بر تمام جهان تحمیل کرده اند:

 

﴿ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴾
(در شهرها سر به طغيان برداشتند)

( سوره فجر )

 نگفته است: در شهر خودشان طغیان کرده اند:

﴿ فِي الْبِلَادِ ﴾
(در شهرها)

﴿ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾
(و در آن‌ها بسيار تبهكارى كردند)

( سوره فجر )

در یک مکان بمباران راه می‌اندازند و در مکانی دیگر با فیلم‌های خود فساد می‌آورند. آن استکبارگران متکبر می‌گفتند: چه کسی از ما قدرتمندتر است؟

یکی از رهبران این سرزمین‌های بزرگ می‌گوید: سیاست خارجی ما مانند سیاست داخلی است. در اصل سیاست داخلی دستورات وزرا می‌باشد اما سیاست خارجی مذاکرات را شامل می‌شود. سیاست خارجی نیز دستورات، دستورالعمل ها، آیین نامه‌ها و فشارهایی است:

﴿ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ﴾
(در شهرها سر به طغيان برداشتند و در آن‌ها بسيار تبهكارى كردند)

 گردنکشی کردند.

﴿ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ﴾
(و گفتند چه کسی از ما تواناتر است)

( سوره فصلت آيه: 15 )

 در ساخت و ساز برتری یافتند:

﴿ أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ * وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ﴾
(آيا بر هر تپه‏‌اى بنايى می‌سازيد كه [در آن] دست به بيهوده‏ كارى زنيد * و كاخ‌هاى استوار می‌گيريد به اميد آن‌كه جاودانه بمانيد * و چون حمله‏ور مى ‏شويد [چون] زورگويان حمله‏ور مى ‏شوي)

( سوره شعراء )

 برتری سازندگی، صنعتی، نظامی و علمی:

﴿ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴾
(با آن‌كه [در كار دنيا] بينا بودند)

( سوره عنكبوت )

 و سرکشی.
خداوند هر قومی را نابود نمود به آنان یادآور شد که از آنان قوی تر را هم نابود کرده است. به جز عاد، زمانی که نابودشان نمود فرمود:

﴿ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً (15) ﴾
(آيا ندانسته‏‌اند كه آن خدايى كه خلقشان كرده خود از ايشان نيرومندتر است و در نتيجه آيات ما را انكار می‌کردند)

( سوره فصلت آيه: 15 )

 یعنی تنها خداوند از آنان قوی تر بود و با وجود آن:

﴿ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ * إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴾
([تا آن‌كه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت * زيرا پروردگار تو سخت در كمين است)

( سوره فجر )

ذره‌ای نزد خداوند نادیده انگاشته نمی‌شود:

﴿ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ﴾

(پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‌بيند)
﴿فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ (47)﴾
(پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند و اگر [عمل] هموزن دانه‌ی خردلى باشد آن را مى‌آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم)

( سوره انبياء)

﴿ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا (71) ﴾
(و به قدر نخ روى هسته خرمايى ستم نمى‌‏بينند)

( سوره اسراء)

 خط میان دو پله‌ی هسته‌ی خرما را فتیل گویند:

﴿ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا (124) ﴾
(و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى‏‌گيرند)

( سوره نساء)

 یک سر هسته مانند سوزن گود است و این نقیر نامیده می‌شود و به اندازه‌ی یک پوسته‌ی نازک میان خرما و هسته اش به آن‌ها ستم نمی‌شود و نه حتی به اندازه‌ی یک تخم خردل.
وقتی که جوان پیش از ازدواج مومن باشد. اولین پاداشی که به او داده می‌شود همسر خوبی است که هر گاه به او بنگرد او را شاد می‌کند و تا اگر به او دستور دهد پیروی می‌کند و اگر او را تنها گذارد، حریم او را حفظ می‌کند.

همسر نیک یکی از خوبی‌های دنیاست:

 باری در استانبول بودم. راننده‌ای مرا به فرودگاه رساند. او عربی بلد نبود. دوست او عربی سخن می‌گفت که دوستش مرا رایگان رسانده است. می‌خواستم از او سپاسگزاری نمایم به او گفتم متاهل هستی؟ گفت: خیر، به او گفتم: دعا می‌کنم خداوند همسری نیک به تو دهد که هروقت
به او بنگری شاد شوی و هر وقت نباشی حریم تو را حفظ نماید و هر وقت دستورش دهی از تو فرمانبری نماید. از شدت شادی با این دعا گفت: به خدا سوگند دوست دارم شما را به دمشق برسانم. به همین دلیل خداوند می‌فرماید:

﴿ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (201) ﴾
(پروردگارا در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار)

( سوره بقره )

 مفسران گفته اند: زن نیک، نیکی دنیا است که بسیار خویشتن دار و پاکدامن و قانع است:

(( أَعْظَمُ النِّسَاءِ بَرَكَةً أَيْسَرُهُنَّ مَئُونَةً ))
((پر برکت ترین زنان، کم مهریه‌ترین آنان است))

[ احمد ]

بزرگترین برکت در زنانی است که کمترین مهریه را وضع می‌کنند.

یک صحابی بود که همسرش نیازهایی از او درخواست کرد که قادر به تامین بهای آن نبود و به تعبیر کنونی بر او فشار آورد، به زنش گفت: «ای زن بدان که در بهشت حوریانی است که اگر یکی از آنان به زمین بنگرد نور چهره اش خورشید و ماه را می‌پوشاند و اگر تو را فدای آنان کنم برایم آسان تر است که آنان را فدای تو کنم».
صحابی زن که در وقت وداع با شوهرش می‌گفت: «درباره‌ی ما از خدا بترس، ما بر گرسنگی صبر می‌کنیم و بر حرام صبر نمی‌کنیم».
در دوران‌های عقب ماندگی ایمانی، زن بر مرد فشار می‌آورد تا جایی که مجبور به حرام خواری شود و چون حرام بخورد از نظر خداوند و از نظر مردم می‌افتد و مالی که از حرام اندوخته است خداوند نابودش می‌کند.
بنابراین: شهوت جنسی بی طرفانه است و می‌توان با آن به بالاترین مقام‌ها رسید. اگر با زنی نیکو ازدواج کنید و من دعا می‌کنم همه‌ی جوانان زنانی نیکو داشته باشند و از آن دارای فرزندی شوید و این فرزند را تربیتی ایمانی کنید. این مقام عالی است. یکی از خطیبان مسجد باری دیرتر از خواب بیدار شد و برای فرزندش ساندویچی پیچید و به او گفت: در راه بخور چون وقت نداریم. کودک ایستاد و گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: خوردن در حال راه رفتن از فرومایگی است. به پدرش درسی آموخت. این کودک کسی است که بر اساس فرمانبری از الله رشد یافته است. بر حفظ کتاب خداوند تربیت شده است. گاهی ممکن است وقتی با کودکی سخن می‌گویید قلب شما از شدت محبت به او از جا در آید.
باری گروهی از حجاز نزد سیدنا عمر بن عبدالعزیز رفتند و کودکی جلودار آنان بود. سیدنا عمر خشمگین شد و گفت: «ای پسر بنشین و بزرگتر تو برخیزد. گفت: خداوند امیر را اصلاح کند، ارزش انسان به دو عضو کوچکش است، قلب و زبانش. وقتی خداوند به بنده‌ای زبانی ذاکر و قلبی حافظ ببخشد سزاوار سخن گفتن است و اگر این گونه که می‌گویی باشد در میان امت کسی سزاوارتر از تو نسبت به این مجلس وجود دارد» این فصاحت در فصاحت است.

هر شهوتی راهی شرعی برای ارضا دارد:

 برادران، به یک فکر بسیار دقیق منتقل می‌شویم. هر شهوتی که خداوند در انسان نهاده است راهی پاکیزه برای دفع آن نیز ایجاد کرده است بنابراین محرومیتی در اسلام وجود ندارد:

((... إِنِّي لَأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ، وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي ))
((... من از همه‌ی شما از خداوند خشیت بیشتری دارم و تقوایش را بیشتر پیشه می‌کنم، ولی روزه می‌گیرم و افطار می‌کنم و نماز می‌خوانم و می‌خوابم و با زنان ازدواج می‌کنم و کسی که از سنت من روی بگرداند، از من نیست))

[ بخاری ]

هر شهوتی که خداوند در انسان نهاده است راهی پاکیزه برای دفع آن نیز ایجاد کرده است. شاید صد و هشتاد درجه در آن حرکت کنید اما مومن حرکت خود را با انگیزه‌ی شهوتش در چارچوبی که خداوند جایز شمرده، سازمان دهی می‌کند. این امر با صبر انجام می‌شود. نیمی از ایمان را صبر تشکیل می‌دهد و نیمی دیگر نیز سپاسگزاری است. صبر یعنی سازماندهی حرکت با انگیزه‌ی شهوت در چارچوب مجاز از سوی الله و شاید برخی سخن الله را این گونه تفسیر کرده باشند که می‌فرماید:

 

﴿ بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ ﴾
(باقيمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است)

( سوره هود آيه: 86 )

 می توانید ازدواج کنید و از زنان به مادر و خواهر و دختر و عمه و خاله و دختر برادر و خواهر نگاه نمایید زیرا این‌ها محارم شما هستند بنابراین در آیه‌ی زیر می‌آید:

﴿ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ ﴾
(و كيست گمراه‏ تر از آن‌كه بى‏‌راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند)

( سوره قصص آيه: 50 )

در اصول فقه معنای معاکس یا مخالف دارد: کسی که از هوای نفس خود بر اساس هدایت الهی پیروی کند، بر او اشکالی نیست. می‌توانید ازدواج کنید و ارتباط برقرار کنید و برای نماز شب بپا خیزید و در نماز گریه کنید؛ زیرا شما کاری نکرده اید و کارهایتان بر وفق برنامه‌ی الهی و بر طبق دستورات و نواهی الله است بنابراین پیامبر علیه الصلاة والسلام می‌فرماید:

(( الحمد لله الذي رزقني حب عائشة ))
((سپاس خداوندی را که عشق عائشه را به من بخشید))

[ روایت ماثور ]

مبالغه نیست اگر به شما بگویم: اصل این است که خداوند را دوست داشته باشید و محبت رسول الله و یاران گرامی اش همه، از فروع محبت الله است. دوست داشتن مومنان و نیکان و علمای عامل به علومشان و علمای ربانی و دوست داشتن مساجد و کتاب الله از شاخه‌های محبت الله است. عشق به همسر از فروع محبت‌های الهی است؛ زیرا او بر شما حلال است؛ زیرا خداوند شما را دستور به محبت او داده است و پیامبر این را به ما آموخته است:

(( الحمد لله الذي رزقني حب عائشة ))
((سپاس خداوندی را که عشق عائشه را به من بخشید))

 عشق را شما با دستان خود می‌سازید. مرد به خانه وارد می‌شود سلام می‌کند و لبخند می‌زند. وقتی کار خوبی را می‌بیند از آن تعریف می‌کند. و برخی که خانه را مرتب می‌بینند و غذا را آماده می‌یابند و همسرشان بهترین لباسش را پوشیده است. همسر حتی سلام خشک و خالی از او نمی‌شنود. بنابراین بگویید: خداوند از تو راضی باد. من بسیار از این ازدواج خرسند و خوشبختم. تو امید زندگی من هستی. این کلام مهربانانه‌ای است. پیامبر علیه الصلاة والسلام وقتی با تبسم و خنده وارد خانه اش می‌شد می‌فرمود:

(( فإنهن المؤنسات الغاليات ))
((آنان [همسران] همدم‌های گران‌بهایی هستند))

[ حاكم و طبرانی از عقبه بن عامر با سند ضعيف ]

بسیاری از مشکلاتی که تلفنی در جریان آن قرار می‌گیرم این است که شوهر در خانه یک کلام هم سخن نمی‌گوید و باری شخصی به من گفت: گفتگوی من با نامزدم سیزده ساعت طول کشید ولی پس از آن در خانه حتی یک کلمه هم سخن نگفته است. سیزده ساعت، اما پس از دو سال به زور از او حرف می‌کشد. عشق با تبسم ادامه می‌یابد و فزونی می‌گیرد. با سخنان زیبا، با سپاسگزاری و گاهی با عذرخواهی. مهم این است که در ارتباط با خداوند، با خانواده، با فرزندان، در سر کار و در توجه به سلامتی تان موفق باشید. این چهار چیز را به یاد داشته باشید: در ارتباط با خدا، خانواده، فرزندان و در سرکار و نسبت به سلامتی موفق باشید. موفقیت جزئی نداریم، بلکه موفقیت کلی و همه جانبه است.

هر شهوتی که خداوند در انسان نهاده است راهی پاکیزه برای دفع آن نیز ایجاد کرده است و این از فضل و کرم خداوند بر تمام ماست پس در اسلام محرومیتی وجود ندارد. در اسلام قید و بند و مانعی میان زن و شوهر وجود ندارد. اگر شوهر اطلاعاتش کم باشد، همسرش را از کارهای حلال باز می‌دارد، او می‌تواند آن طور که باید خود را برایش بیاراید؛ زیرا او برای شوهرش حلال است و هیچ قید و شرطی وجود ندارد به جز آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:

(( اتقوا الحيضة والدبر ))
((از حیض و پشت بپرهیزید))

[ روایت ماثور ]

 در باقی موارد نیاز به توضیحات بیهوده نیست، این دو تنها چیزی است که حرام شده اند و بقیه‌ی موارد حلال است. ازدواج سنت رسول الله، همسر نیکو زیبایی دنیا و محبت به همسر از فروع محبت به الله است؛ زیرا او مادر فرزندان شما است و محبت شما به همسرتان مقام و ارزش شما را نزد الله بالا می‌برد.
فکر دقیق این است که شیطان فعالیت‌های بسیاری دارد و چه کسی می‌تواند بگوید خطرناک ترین فعالیت شیطان چیست؟ ایجاد تفرقه میان زن وشوهر است.

﴿ مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ (102) ﴾
(كه به وسيله‌ی آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند)

( سوره بقره )

 بنابراین عمل شیطان این است که شما را از همسرتان متنفر سازد درحالی که ایمان شما را به محبت به همسر فرا می‌خواند. من به شدت این سخن عوام را رد می‌کنم که می‌گویند: پس از مدتی زن و شوهر نسبت به یکدیگر عادی می‌شوند. این کلام نادرست است. اگر این طور بوده باشد نوعی اشتباه استراتژیکی در ارتباط آنان رخ داده است. عشق زن و شوهری رشد می‌یابد. زن در هر سنی زیبایی خود را دارد. وقتی عروس است، زیبا است. وقتی مادر یا مادربزرگی است که بزررگ خانواده بوده و او را رئیس خانواده می‌نامند نوعی زیبایی دیگر دارد.

عقد ازدواج پاک‌ترین عقد است:

 بنابراین زن با ازدواج آینده دارد. اما در زنا تا زمانی که اندکی زیبایی داشته باشد و وقتی زیبایی اش از بین رفت بر سر راه انداخته می‌شود و زن بدون ازدواج آینده‌ای ندارد.

من می‌گویم: شخصی تصمیم می‌گیرد ازدواج موقت نماید، امام اوزاعی در این باره بر این باور است که وقتی عقد نمودید درحالی که در نیت شما طلاق مد نظر بود، وقتی خداوند را ملاقات کنید در حالت فرد زناکاری خواهید بود. عقد ازدواج برای همیشه و دائمی است. آیا دختری در روی زمین هست که راضی باشد برای مدتی کوتاه ازدواج کند؟ نخواهد پذیرفت. آیا پدر می‌پذیرد؟ بنابراین عقد ازدواج دائمی است بلکه عقد ازدواج مقدس ترین عقد است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا (21)﴾
(و چگونه آن [م هر] را می‌ستانيد با آن‌كه از يكديگر كام گرفته‌ايد و آنان از شما پيمانى استوار گرفته‏‌اند)

(سوره نساء)

 به طور کلی پاکترین عقد است؛ زیرا از این عقد فرزندان و نوه‌ها و نسل تولید می‌شود و بیشترین پاداش را برای زن وشوهر:

﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ (21) ﴾
(و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آن‌ها را در ايمان پيروى كرده‏‌اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى‌‏كاهيم، هر كسى در گرو دستاورد خويش است)

( سوره طور)

 حدیثی که انسان را به لرزه می‌اندازد: این است که خداوند عزوجل به روایت پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثی که در الجامع الصغير آمده است، می‌فرماید:

(( ومن تزوج ثقة بالله، واحتسابا كان حقا على الله تعالى أن يعينه، وأن يبارك له ))
((و کسی که با اعتماد بر خدا و به امید ثواب ازدواج کند، این حق را بر الله متعال دارد که او را یاری نموده و برایش برکت قرار دهد))

[ الجامع الصغير از جابر با سند ضعيف ]

 جوانی پاکدامنی می‌کند و این امر از سوی خداوند آسان شده است، نگران نباشید تا زمانی که پاکدامن باشید این امر آسان شده است. داستان‌های بی شماری از جوانانی نقل شده که به خواستگاری رفته اند و هیچ ثروتی هم نداشته و دست خالی بوده اند و خداوند عزوجل آنان را اکرام نموده و همسری نیک به آنان داده است که باعث خوشبختی آنان شده و آنان باعث خوشبختی همسرشان شده اند.
به هر حال شهوت و میل به زن ممکن است نردبانی برای ترقی به مقام‌های والا و نتیجه اش فرزندان پاک باشد.

(( إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَنْهُ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ: إِلَّا مِنْ صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو لَهُ ))
((زمانی که انسان می‌میرد اعمال او قطع می‌گردد به جز سه عمل: صدقه‌ی جاریه یا دانشی که [پس از او] سود رساند و یا فرزند نیکی که برایش دعا کند))

[ مسلم از ابی هريره ]

 حتی سیدنا عمر در برخی از روایات گفته است: « نزد همسرم می‌رفتم درحالی که تنها خواسته و میل من فرزند نیکی بود که پس از من به مردم سود رساند».
فرزند ادامه‌ی شماست.

موضوع علمی: کارخانه‌ی گلبول‌های قرمز خون:

 برادران، اکنون به موضوع علمی می‌پردازیم:

1 – کارخانه‌ی گلبول‌های قرمز از مهمترین کارخانه‌های بدن می‌باشد:

 در مغز استخوان کارخانه‌های مهمی وجود دارد. اگر انسان گوشت پخته شده همراه با استخوان را بخورد و آن استخوان را زیاد تکان دهد از آن مایعی گندمگون بیرون می‌آید که کارخانه‌ی گلبول‌های قرمز است و مهمترین کارخانه در بدن انسان است.

2 – مغز استخوان محل کارخانه‌های گلبول‌های قرمز است:

خداوند آن را کجا قرار داده است؟ در میان استخوان. مغز در میان جمجمه در یک قلعه‌ی محکم است. قلب در میان قفسه‌ی سینه است. چشم در میان حدقه است. نخاع در میان ستون فقرات است. و کارخانه‌های گلبول قرمز در میان استخوان هاست.

3 – کارخانه‌های گلبول قرمز در ثانیه چقدر تولید دارد؟

 این کارخانه‌ها در هر ثانیه دو و نیم میلیون گلبول تولید می‌کنند و در یک ثانیه دو میلیون و نیم گلبول نیز می‌میرند.

4 – گلبول‌های قرمز مرده کجا می‌روند؟

این‌جا یک نکته‌ی اقتصادی وجود دارد: این گلبول‌های قرمز ممکن است به راحتی به بیرون از جسم هدایت شوند.
اما پروردگار ما یک درس اقتصادی به ما می‌دهد. این گلبول‌های قرمز به طحال می‌روند. طحال گورستان گلبول‌های قرمز است که در آنجا به مواد اولیه‌ی خود تبدیل می‌شوند. در آن آهن و هموگلوبین وجود دارد. آهن از هموگلوبین جدا می‌شود. آهن دوباره به کارخانه‌ی گلبول‌های قرمز بازگشت داده می‌شود تا دوباره ساخته شود و هموگلوبین به کبد می‌رود تا ماده‌ی صفرا باشد چه بسا خداوند عزوجل می‌گوید باش و می‌باشد اما به آموخته که از هر چیزی استفاده کنیم. این گلبول‌های قرمز مرده در طحال که گورستان آن می‌باشد به مواد اولیه خود بازیافت می‌شوند و آهن دوباره به کارخانه‌ی گلبول‌های قرمز درون استخوان‌ها باز می‌گردد و هموگلوبین به کبد افزوده می‌شود تا تبدیل به صفرا شود و صفرا ماده‌ای بسیار موثر در هضم چربی‌ها است. اگر صفرا خارج شود انسان نمی‌تواند چربی بخورد چراکه با بیرون آوردن صفرا هضم چربی ناممکن می‌شود. 

5 – اگر این کارخانه‌ها گلبول‌های قرمز تولید نکنند، چه می‌شود؟

 ما بیماری بسیار خطرناکی داریم به نام کم خونی که از عدم وجود کارخانه‌ها ناشی می‌شود. وقتی این کارخانه‌ها از تولید گلبول قرمز باز می‌ایستد این اتفاق می‌افتد. تاکنون دلیل آن را کشف نکرده اند. این بیماری بسیار خطرناک است که به سفیدی خون یا کم خونی و عدم خونسازی نام دارد. کارخانه‌های گلبول‌های قرمز خون از ساخت گلبول باز می‌ماند. ارتباط این سخنان به موضوع این دیدار ما چیست؟

6 – کم خونی تنظیم شده با حجامت، کارخانه‌های گلبول قرمز را به کار می‌اندازد:

 پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را به حجامت امر نموده است و باید دانست که ارشادات پیامبر صلی الله علیه وسلم هیچ ارتباطی با فرهنگ معاصر ندارد و هیچ ارتباطی با اجتهاد پیامبر و داده‌های معاصر و هیچ چیزی ارتباط ندارد:

﴿ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾
(اين سخن به جز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست)

( سوره نجم)

اید باور داشته باشیم که ارشادات پیامبر صلی الله علیه وسلم امکان ندارد که برگرفته از محیط ان زمان باشد. می‌گوید: محیطی ساده بود و درمان با حجامت صورت می‌گرفت. اما مسئله بزرگتر از این هاست. تا زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به حجامت امر می‌نموده پس این حجامت از داده‌های زمان نبود و از محیط هم گرفته نشده بود و ربطی به فرهنگ پیامبر نیز نداشت و از روی اجتهاد هم نبود.

﴿ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾
(اين سخن به جز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست)

( سوره نجم)

 حکمت آن را کسی نمی‌داند و سپس کشف شد که تنها راه حفظ گلبول‌های قرمز در کم کردن منظم خون است و تنها راه حفاظت از آن کم شدن نامنظم خون است. وقتی شما خون را می‌گیرید خون در جسم کاهش می‌یابد و این کارخانه‌ها فعال می‌شوند و فعالیت این کارخانه‌ها به صورت مستمر از طریق کاهش منظم خون امکان دارد. کسی که این موضوع را بیان نموده مسلمان هم نبوده است و از اسلام چیزی نمی‌داند بلکه حتی از حجامت هم چیزی نمی‌داند اما وی کشف کرده است که کاهش منظم خون کارخانه‌ای را حفظ می‌کند که اگر متوقف شود مرگ حتمی خواهد بود. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را دستور به حجامت فرموده است.

7 – رگ زدن مانند حجامت نیست:

 برخی می‌گویند اگر خون را از رگ بگیریم، امکانپذیر است، اما به نظر می‌رسد حجامت این است که خون را از سطحی راکد بگیرید. مفصل خون دارد اما با حرکت گردش خون فعالیت دارد. این را از کجا گرفتید؟ کسی که موهای کم پشتی دارد به او می‌گویند موهایش را با برس تیز دندانه‌ای شانه بزند که پوست سر را تحریک کند و با تحریک گردش خون فعال می‌شود. اگر دستانتان را بمالید دستانتان قرمز می‌شود. پس گردش خون با حرکت به کار می‌افتد. هر مکانی که حرکت داشته باشد در آن گردش خون فعال است. اما کمر سطحی است که حرکت ندارد بنابراین وقتی خون از کمر گرفته می‌شود رگ‌های خونی فعال و به کار می‌افتند؛ زیرا کاهش خون منظم به شکلی دیگر در حفظ این سیستم مهمی که جهان از آن رنج می‌برند، و بیماری ای به نام سفیدی خون موثر است. وقتی که این کارخانه‌ها از تولید گلبول‌های قرمز باز می‌مانند تنها گلبول‌های سفید می‌ماند و خون سفید می‌شود و این بیماری نامش سفید خونی است.

سبحان الله! اکنون کشف کرده اند که خونی که در بند ناف است این خون در هر مکانی از بدن گذاشته شود از آن سلول‌هایی مانند سلول‌های مجاور آن تولید می‌شود و بنابراین بانک‌هایی وجود دارد و این‌ها سلول‌های بنیادین نام دارد. خون بند ناف گرفته می‌شود و در بانک خون گذاشته می‌شود و هر انسانی که به تومور بدخیم دچار شود ناچار باید این بافت خارج شود و اگر به جای بافت خارج شده خون بند ناف گذاشته شود از این خون سلول‌های مشابه تشکیل می‌شوند. و همچنان انسان از جسم خود حقیقت‌های شگفتاوری را کشف می‌کند.

﴿ وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾
(و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است)

( سوره اسراء )

آیا گمان می‌کنی تو جسمی کوچک هستی حال آن‌که در خود جهانی بزرگ‌تر نهفته داری
***

 پزشکی متخصص قلب به من گفت: وقتی رگی در قلب بسته می‌شود برای این بیمار ده شریان بوجود می‌آید که قطر مجموع آن‌ها برابر این رگ مسدود شده است. بازسازی درونی. این از فضل الله بر ماست.

﴿ وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ (21) ﴾
(و در خود شما پس مگر نمى ‌بينيد)

( سوره ذرايات ) 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر