حالت سیاه
07-06-2025
Logo
خطبه ی 1095 : خ1 – حج، سفر دل نه سفر جسم، خ 2 - قربانی؟
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خطبه ی اول:

حمد و سپاس خدای را، از او یاری جسته و طلب هدایت می نماییم، از بدی های نفس و زشتی اعمالمان به او پناه می بریم، کسی که او هدایتش کند؛ گمراه نمی شود و کسی که گمراهش سازد؛ هیچ ولی رهنمون سازی برای او نیست، گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و هیچ شریکی ندارد، با اعتراف به ربوبیتش و برخلاف میل کسانی که به او کفر ورزیده و انکارش نموده اند، و گواهی می دهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وسلم فرستاده ی او، سرور مخلوقات و بشریت است تا زمانی که چشمی ببیند یا گوشی بشنود، بارالها، درود و سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و بر خاندان و یاران پاک و مطهرش، امانتداران دعوت و پرچمدارانش، از ما و از ایشان راضی و خرسند باش ای پروردگار جهانیان، خدایا ما را از تاریکی های نادانی و توهم به نور معرفت و علم و از لجنزارهای شهوت به بهشت برین ببر.

سفر حج عبادت عمر است:

برادران گرامی، بدون شک به یقین می دانید که موضوع در باره ی حج است؛ زیرا ما در آستانه ی حج هستیم. همان طور که می دانید یک عبادت بدنی مالی و آئینی است، در حقیقت ظاهر آن این است که به بیت الله الحرام سفر می کنید، طواف و سعی انجام می دهید، در عرفات می ایستید اما واقعیت این است که سفر دل هاست نه بدن ها، سفر جان است نه روح، زیرا خداوند سبحان می فرماید:

﴿ رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُون ﴾

﴿ پروردگارا ! من بعضي از فرزندانم را ( به فرمان تو ) در سرزمين بدون كشت و زرعي ، در كنارِ خانه‌ی تو ، كه ( تجاوز و بي توجّهي نسبت به ) آن را حرام ساخته اي سكونت داده ام ، خداوندا تا اين كه نماز را برپاي دارند ، پس چنان كن كه دل‌هاي گروهي از مردمان متوجّه آنان گردد و ايشان را از ميوه ها بهره مند فرما ، شايد كه ( از الطاف و عنايات تو با نماز و دعا ) سپاگزاري كنند. ﴾

 [ سوره إبراهيم  ]  

نماز، روزه، زکات و حج برای برقراری ارتباط با خداست. نمازهای پنجگانه روزانه است، خطبه ی جمعه هفته ای و رمضان سالانه اما حج عبادت عمر است.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

(( أنا دعوة أبي إبراهيم  ))

(( من دعای پدرم ابراهیم هستم. ))

[ بيهقی در شعب الإيمان از عرباض ]

﴿  رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ  ﴾

﴿  پروردگارا در میان آنان رسولی از خودشان بفرست. ﴾

[ بقره،: 129  ]

(( وبشارة أخي عيسي ))

 
(( و مژده ی برادرم عیسی )) 

[ بيهقی در شعب الإيمان از عرباض ]

﴿ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ﴾

﴿ و مژده‌ی آمدن پیامبری را می دهم که بعد از من می آید و نامش احمد است. ﴾

[ سوره صف ]

((  ورأت أمي حين حملتني أنه خرج منها نور أضاءت له قصور بصرى   ))

(( مادرم وقتی مرا به دنیا آورد دید که نوری از او خارج شد که کاخ های بصری را روشن کرد. ))

[ بيهقی در شعب الإيمان از عرباض ]

عظمت دین اسلام این است که هر وقت با آن مبارزه شود قدرتش بیشتر می شود:

به خدا سوگند برادران، از هزار و پانصد سال است که توطئه هایی علیه این دین چیده شده که کوه ها تاب آن ندارند، با این حال هم چنان استوار باقی مانده است. تمام گروه های گمراه در منجلاب هستند، فرقه های گمراه افراد را مقدس می نمایند و تکالیف دینی را آسان می کنند، بر روایات ضعیف یا جعلی استوار است،  از این گذشته دارای گرایش های خصمانه است. تمام فرقه های گمراهی که تا کنون پیدا شده اند، چهار ویژگی عمده دارند. قرمطی ها کجایند؟ هزاران گروه گمراه به قصد ایجاد تغییر و دگرگونی این دین بزرگ آمد اما نابود شده و از هم پاشید و این دین هم چنان راسخ و استوار باقی ماند، بزرگی این دین به آن است که هر گاه با آن بجنگی؛ بر قدرتش افزوده می شود. ممکن بود کفار در سیاره ی دیگری باشند ، خداوند بر هر کاری تواناست، امکان داشت در قاره ی دیگری می بودند یا در مکان دیگری اما حکمت الهی و تصمیم حکیمانه اش این بود که با یکدیگر زندگی کنیم بدین معنا که نبردی دائمی و همیشگی بین حق و باطل وجود داشته باشد، چرا؟
زیرا حق تنها با مبارزه طلبی تقویت می شود، هر چقدر آن را به مبارزه بطلبی؛ قوی تر می شود زیرا طرفداران حق و حقیقت تنها با از خودگذشتگی و فداکاری به بهشت خواهند رفت. به این حدیث شگفت انگیز بنگرید:

(( أنا دعوة أبي إبراهيم، وبشارة أخي عيسي ، ورأت أمي حين حملتني أنه خرج منها نور أضاءت له قصور بصرى  ))

(( من دعای پدرم ابراهیم و مژده ی برادرم عیسی هستم و مادرم در وقت حمل من نوری را دید که از او خارج شد که کاخ های بصری از آن روشن شد. ))

[ بيهقی در شعب الإيمان از عرباض ]

آیین حج آیینی الهی است:

آیین حج، آیینی الهی است. خدای تعالی می فرماید:

﴿   وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴾

﴿ مطلب چنين است (كه گفته شد) و هر كس مراسم و برنامه هاي الهي را بزرگ دارد ( و از جمله مناسك حجّ را گرامي شمارد )، بي گمان بزرگداشت آنها نشانه ی تقوای دلها است. ﴾

[ سوره حج ]

عده ای از علما گفته اند: ادای آیین یک چیز است و بزرگداشت آن یک چیز دیگر:

﴿  وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ  ﴾

﴿ مطلب چنين است (كه گفته شد) و هر كس مراسم و برنامه هاي الهي را بزرگ دارد ( و از جمله مناسك حجّ را گرامي شمارد )، بي گمان بزرگداشت آنها نشانه ی تقوای دلها است. ﴾

[ سوره حج ]

از جمله بزرگداشت آن این است که حاجی آن را درست مانند رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام دهد، از بزرگداشتش این است که بدون اف گفتن و ملالت انجامش دهد، به گونه ای که حاجی آرزو داشته باشد هر سال این آئین را به پا دارد.

هدف بزرگ حج این است که انسان با قلبی پاک و نفسی صاف بازگردد:

برادران، بسیار تأسف برانگیز است که حاجی وقتی از حج باز می گردد، مراسمات و جشن های بسیاری برایش تدارک دیده می شود، او از هر موضوعی به جز حج، این احساسات، احساسات مقدس، سخن می گوید. مقدس به معنای کوره ای که دل هر مؤمنی را ذوب می کند تا آن جا که از هر گونه آلودگی و ناخالصی پاک گشته و مانند روزی که از مادرش متولد شده؛ پاکیزه می گردد، دلش صاف و نفسش صیقلی می شود. هدف اصلی حج همین است، والاترین عبادت گویی در سطح دانشگاهی بزرگ برپا می شود.

حج زندگی و ارزش ها و مبادی مسلمان را سامان می دهد:

بزرگواران، خداوند جل جلاله می فرماید:

﴿ جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ ﴾

﴿ خداوند ، كعبه ، ( يعني ) بيت الحرام را وسيله اي براي سامان بخشيدن (به كار دنيوي و اخروي) مردم قرار داده است ﴾

[ سوره مائده آیه: 97 ]

زندگی، ایمان، اصول و ارزش هایشان استوار می گردد:

﴿ جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ﴾

﴿ خداوند ، كعبه ، ( يعني ) بيت الحرام ، و ماه‌هاي حرام ، و قرباني‌هاي بي نشان و نشاندار را وسيله اي براي سامان بخشيدن ( به كار دنيوي و اخروي ) مردم قرار داده است . اين بدان خاطر است كه بدانيد كه خداوند مطّلع از هر آن چيزي است... ﴾

شناخت خداوند متعال علت آفرینش آسمان ها و زمین است:

اکنون خوب دقت کن:

﴿  اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ  ﴾

﴿ خدا همان است كه هفت آسمان را و همانند آن زمين را آفريده است. فرمان (خدا) همواره در ميان آن‌ها جاري است. ﴾

[ سوره طلاق ]

﴿  لِتَعْلَمُوا  ﴾

﴿  تا بدانید ﴾

[ سوره طلاق ]


علت آفرینش آسمان ها و زمین این است که بدانی، یعنی خدا را بشناسی:

﴿  لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً  ﴾

﴿ تا بدانید که خدا هر کاری را می تواند انجام بدهد و علم خدا همه چیز را احاطه کرده است. ﴾

[ سوره طلاق ]


کسی که بداند که خدا می داند و محاسبه می کند و مجازات خواهد کرد کارش درست می شود:

وقتی می دانید خداوند می داند، ومحاسبه و مجازات خواهد کرد؛ فرامینش را دقیق اجرا می کنید. وقتی یقین دارید که خداوند می داند، حسابرسی خواهد کرد و مجازات خواهد نمود؛ امکان ندارد که از او نافرمانی کنید. شما از انسان هم نوعی که از شما قوی تر است؛ اطاعت می کنید، علم و قدرت او از شما بیشتر است. خیلی ساده بیان می کنم: مثلا شما در مقابل چراغ قرمز ایستاده اید، یک افسر پلیس ایستاده است، پلیس دیگری سوار موتور ایستاده، پلیس راهنمایی دیگری در ماشین نشسته، حالا شما یک شهروند عادی هستید، آیا امکان دارد که از چراغ رد شوید؟ چون کاملا یقین دارید که قانونگذار از طریق این افسر قدرتش را بر شما اعمال خواهد کرد، توانایی این را دارد که گواهی نامه را از شما بگیرد و به بدترین مجازات محکومتان کند، این را بر اساس فطرت می دانید. وقتی یقین دارید که خداوند علم و قدرت الهی بر شما مستولی است؛ در آن هنگام به فرامینش پایبند می شوید. حج برای این است که:

﴿  لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ (97) ﴾

﴿ تا بدانید که خدا می داند. ﴾

[ سوره مائده ]

برای این که وقتی از حج برمی گردید به یقین بدانید که خداوند از تک تک حرکاتتان مطلع است، آیا برای خشم، رضایت، برقراری صله ی رحم، قطع صله ی رحم، مسالمت و آشتی، دشمنی و طلاق جواب مناسبی برای خداوند دارید؟

﴿ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ (97) ﴾

﴿ تا بدانید که خدا می داند. ﴾

[ سوره مائده ]

﴿  يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(16) ﴾

﴿ آنچه را كه در آسمانها و زمين است مى‏ داند و خدا به همه چيز داناست ﴾

[ سوره حجرات ]


به خاطر شناخت و گرامی داشت انسان جهان هستی در اختیارش قرار گرفت:

بزرگواران، از دقیق ترین گفته های مفسران این است: مسلمان با حج بیت الله الحرام، بزرگداشت آیین الهی، جزم کردن عزم بر طاعت الهی و پیروی از سنت پیامبرش صلی الله علیه وسلم، مصالح دنیا و آخرتش را محقق می سازد و دیگر خدا به او کاری ندارد، چون می فرماید:

﴿  مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ  ﴾

﴿  اگر شکر گزاردید و ایمان آوردید دیگر چرا خدا شما را عذاب کند. ﴾

[ سوره نساء آیه: 147 ]


خداوند این هستی را بر اساس تعریف و تکریم مسخر نموده است، تعریف:

(( هلَالُ خَيْرٍ وَرُشْدٍ ))

((  ماه خیر و توسعه باشد ))

[ أبو داود از  قتاده ]

هر چیزی که در برابر شماست، دو کارکرد دارد: کارکرد منفعت رسانی که غرب به خوبی آن را آموخته است و کارکرد ارشادی که مسلمانان صدر اسلام آن را به خوبی دانستند. باید این دو کارکرد با هم جمع شود. هم باید از آفریده های خداوند عز وجل سود ببرید و هم این وسایل باید دلیل و راهنمایی به سوی عظمت خدا و ایمان به او باشد.

کسی که به خدا ایمان آورد و شکر او را به جا آورد هدف وجودی‌اش را محقق کرده است:

و شكره حقق الهدف من وجوده :
خداوند عز وجل می فرماید:

﴿ مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ  ﴾

﴿ اگر شکر گزاردید و ایمان آوردید دیگر چرا خدا شما را عذاب کند. ﴾

[ سوره نساء آیه: 147  ]

از آن جایی که این هستی از دو لحاظ برایتان مسخر شده است؛ تسخیر تعریف و تسخیر تکریم؛ واکنش در برابر تعریف این است که ایمان آورید و در برابر تکریم این است که شکرگزار باشید. پس وقتی ایمان آورده و سپاسگزار هستید؛ در حقیقت هدف از وجوتان را محقق نموده اید.
حاجی لباس های دوخته شده و بسته اش را از تن به در می کند. انسان زمانی به ارزش این لباس های دوخته شده و پوشاننده پی می برد که لباس احرام بپوشد، لباس هایی که به هر شکلی بازتاب دنیای اوست، وسعت مالی اش را نشان می دهد، هم چنین جایگاه اجتماعی و شغلی، بلکه سطح علمی و دینی اش را نیز نشان می دهد. این لباس ها بخشی از دنیای انسان است، اگر در عرصه ی نظامی کار می کند؛ نشان می گذارد، اگر شخصی حقوق دان است؛ لباس هایش بسیار گرانقیمت است. لباس بیانگر موقعیت دنیای شماست، بیانگر درآمد، جایگاه و وضعیت مالی است. خداوند به شما فرمان داده که آن را از تن بیرون کنید، گویی با این کار تمام دنیا را از خود دور کرده اید، بنابراین در طواف، سعی و عرفات ثروتمند ترین ثروتمندان و فقیرترین فقرا و قدرتمندترین قدرتمندان با ضعیف ترین ناتوانان با هم برابرند.

لباس یکسان در حج به خاطر از بین رفتن فرق ها و بازگشت به فطرت سالم است:


ای برادران، این لباس های دوخته شده و بسته بیانگر نوع انتساب شخص به یک امت است. لباس هایی مخصوص سرخپوستان است، برخی مخصوص پاکستانی ها، نشان دهنده ی انتساب به یک امت، ملت یا قبیله است. اگر مسلمان با لباسش برود؛ بدین معناست که هنوز وابسته به دنیا، قبیله، سطح طبقاتی یا هم ردیف امثال خود است اما اسلام بنا بر حکمتی بزرگ یک رنگ را برای همه در نظر گرفته است، لباسی که نه دوخته است و نه تمام بدن را می پوشاند، مدلش یکسان است تا هویت شخصی را بپوشاند، انسان ها بسان کیان واحد و یکپارچه به نظر رسند، تا پس از این که فرقه های طبقاتی، هویت های اقلیمی و انتساب های متعدد در هم ذوب شد بر اساس انگیزه ی انسانی خالصانه رفتار کنند تا این لباس بیانگر یک رنگ باشد و آن، انسان با فطرت سالم خود در برابر آفریدگار یگانه ی دیان است.
پس از این که حاجی این لباس های دوخته را از تن درآورده و احرام یک دست را به تن کند؛ وارد عرصه ی ممنوعات می شود. در درون فکر کردن به چیزی که آسیبی به حرم می رساند؛ حتی اندیشه ی آن حرام است. نباید به فکر چیزی باشد که به حرم یا به مردم آسیب رساند. پس در حج از دشنام ، از فسوق و از درگیری و نزاع، حتی با حیوان خبری نیست، حیوان نباید شکار شود یا کشته شود، گیاه نباید بریده شود یا بدان آسیبی برسد، سنگ نباید شکسته شود یا از جایش کنده شود. این ها مجموعه های از ممنوعات است، جزو لوازم احرام می باشد تا حج، صلح و آشتی و سلامتی با تمام مخلوقات باشد. به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه وسلم جنازه ای را دید پس فرمود:

(( مُسْتَرِيحٌ وَمُسْتَرَاحٌ مِنْهُ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الْمُسْتَرِيحُ وَالْمُسْتَرَاحُ مِنْهُ ؟ قَالَ: الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ يَسْتَرِيحُ مِنْ نَصَبِ الدُّنْيَا وَأَذَاهَا إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ، وَالْعَبْدُ الْفَاجِرُ يَسْتَرِيحُ مِنْهُ الْعِبَادُ وَالْبِلَادُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ  ))

(( «هم خودش راحت شد و هم دیگران از او راحت شدند». گفتند: ای رسول الله، هم خودش راحت شد و هم دیگران از او راحت شدند؛ به چه معناست؟ فرمود: «بنده ی مؤمن از خستگی ها و آزار دنیا راحت شده و به رحمت الهی رفته و بنده ی فاجر بندگان، سرزمین، درخت و چارپا از دست او راحت می شوند» ))

[ متفق عليه از أَبِي قَتَادَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ الْأَنْصَارِيِّ ]


این سرکشانی که بمباران می کنند، ویران گری، اشغال و غارت می کنند؛ وقتی بمیرند یا زمان ریاستشان به اتمام می رسد، بندگان، سرزمین ها، درخت و چارپا از دستشان نجات می یابد. بی جان، جاندار، حیوان و انسان. این ها تقسیم بندی های اصلی هستند.

آنچه بر حاجی در حال احرام حرام است:


برادران، حاجی محرم، نباید لباس دوخته به تن کند، خوشبویی استفاده کند، موهایش را بتراشد یا کوتاه کند، نزدیک شدن به لذت هایی که خارج از حج برایش حلال است؛ در این زمان برایش ممنوع می باشد. همه ی این ها به خاطر مستحکم شدن ارتباطش با خدا است. در فیزیک وقتی بخواهیم تأثیر یک عنصر عامل را دریابیم؛ بقیه ی عناصر را منجمد ساخته و در حالت سکون قرار می دهیم. اگر حج فرضا در مکانی مانند سوئیس برگزار می شد؛ حاجی و گردشگر با هم مخلوط می شدند، اگر حج در طول سال برگزار می شد یا در سرزمین زیبایی با آب و هوایی ملایم، منظره های شگفت انگیز، دشت های سرسبز، دریاچه های زیبا برگزار می شد، اینقدر شلوغ نمی شد. خداوند عز وجل حج را در بیابانی خشک و بی آب و علف قرار داده است. هیچ منظره ی زیبایی وجود ندارد اما ارتباط با خدا وجود دارد. تمام عوامل لذت و خوشبختی دنیا را متوقف کرده و تنها یک عامل و عنصر را فعال قرار داده و آن ارتباط با خداوند عز وجل می باشد.

حکمت حج:

بنابراین حکمت حج این است:

﴿  لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ (3)  ﴾

﴿ تا نماز را برپا دارند. ﴾

[ سوره ابراهيم ]


به دور از هرگونه دخالت لذت دنیا تا حاجی به این مطلب برسد که اگر به خدا وصل شود؛ در واقع به همه چیز وصل شده است. با این آرامشی که خداوند به قلب مؤمن می اندازد حتی اگر همه چیز را هم از دست بدهد؛ باز هم خوشبخت است. ابراهیم در آتش خوشحال بود. یونس در شکم ماهی خوشبخت بود. پیامبر صلی الله علیه وسلم زمانی که در غار خوشبخت بود. اصحاب کهف در غار خودشان خوشبخت بودند. با وجود آن احساس خوشبختی می کنید حتی اگر همه چیزتان را از دست بدهید و بدون آن احساس بدبختی و فلاکت می کنید اگر چه همه چیز در اختیار داشته باشید. انسان وقتی به خدا برسد؛ به همه چیز رسیده است. 

(( ابن آدم اطلبني تجدني فإذا وجدتني وجدت كل شيء، وإن فتك فاتك كل شيء، وأنا أحب إليك من كل شيء  ))

(( ای فرزند آدم، مرا بخواه تا مرا بیابی و وقتی مرا یافتی همه چیز را یافتی و اگر از پیش تو رفتم و مرا از دست دادی همه چیز را از دست دادی و من نزد تو محبوب‌تر از هر چیزی هستم. ))

[ مختصر تفسير ابن كثي  ]


پس حاجی درحالی که قلبش آکنده از خوشبختی، رضایت و ارتباط با خداوند عز وجل است؛ زبان حالش می گوید: پروردگارا، کسی که تو را بیابد چه از دست داده؟ و کسی که تو را از دست دهد؛ چه یافته است؟
وقتی خدا با شماست، چه کسی علیه شماست؟ و وقتی خدا علیه شما باشد، چه کسی حامی شما خواهد بود؟
برادران گرامی، حج با این ممنوعات، با این آئینی که حکمتش در وهله ی اول پدیدار نمی گردد؛ این نیاز فطری به خوشبویی، کوتاه کردن مو، لذت بردن از آن چه خداوند در خارج از حج مباح دانسته است؛ را برآورده نمی سازد برای این که خداوند تمام لذت های حسی را متقوف کرده و سعادت و خوشبختی اتصال به خود را تحریک کند، به همین خاطر سیدنا عمر می گوید:
پیش ازاین که حج کنید؛ فقه بیاموزید.
بنابراین عبادت در حقیقت به معنای دست برداشتن بنده از خواسته ی خویش در راستای خواسته ی پروردگارش می باشد.

فضیلت روز عرفه:


برادران، عرفه، یکی از روزهای با فضیلت است، دعاها در آن روز پذیرفته می شود، لغزش ها آمرزیده می شود، خداوند در برابر فرشتگان به حاضران در عرفات افتخار می کند. روزی که خداوند آن را بزرگ داشته است، و جایگاهش را در میان روزها بالا برده است. روزی که دین کامل شده، نعمت تکمیل شده، روز مغفرت گناهان است، روز رهایی از آتش، روز دیدار بزرگ میان بنده ی بازگشت کننده ی مشتاق با پروردگار مهربان توبه پذیرش. دیدار این انسان نوپیدای فانی محدود کوچک با آفریدگار مطلق ازلی باقی بزرگ است. این جاست که انسان از حد و مرز ذات کوچکش به بارگاه هستی بزرگ و از مرزهای قدرت ناتوانش به نیروهای باعظمت هستی، از مرز عمر کوتاهش به امتداد ابدیت هایی که جز خدا از آن مطلع نیست.
بنابراین روز عرفه، روز معرفت است، روز مغفرت، روز عرفه روزی است که رحمت ها از جانب آفریدگار آسمان ها و زمین بر بندگان سرازیر می شود. گفته شده است: کسی که در عرفات بایستند و گمان غالبش این نباشد که خداوند آو را آمرزیده است؛ حجش پذیرفته نیست.
اوج بخشندگی این است که خداوند تو را ببخشد و در دلت به تو الهام کند که تو را به درگاهش پذیرفته است، من قطعا گمان می کنم کسی که خالصانه در عرفات بایستد؛ خداوند به گمانش می اندازد که او را آمرزیده است و بسان روزی که از مادر متولد شده؛ پاک گردیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

(( ما من أيام عند الله أفضل من عشر ذي الحجة، فقال رجل: هــن أفضل أم من عدتهن جهاداً في سبيل الله ؟ قال: هن أفضل من عدتهــن جهاداً في سبيل الله، وما من يوم أفضل عند الله من يوم عرفة، ينـزل الله تبارك وتعالى إلى السماء الدنيا، فيباهي بأهل الأرض أهل السماء، يقول انظروا عبادي جاؤوني شعثاً غبراً ضاحين، جاؤوني من كل فج عميق، يرجون رحمتي ولم يروا عذابي، فلم يُر يوم أكثر عتيقاً من النار من يوم عرفة ))

((  هیچ روزهایی نزد خداوند از ده روز ذی الحجة نیست. مردی گفت: این روزها بهتر است یا کسی که آن ها را در جهاد در راه خدا سپری کند؟ فرمود: «این روزها از کسی که آن را در جهاد در راه خدا سپری کند؛ بهتر است و هیچ روزی نزد خدا از روز عرفه بهتر نیست، خداوند تبارک و تعالی به آسمان دنیا فرود آمده و در برابر ساکنان زمین و آسمان مباهات ورزیده و می گوید: نگاه کنید، بندگان من ژولیده و غبار آلود و فداکارانه آمده اند، از هر راه دوری نزد من آمده اند و به رحمت من امیدوارند درحالی که عذابم را ندیده اند، پس هیچ روزی به اندازه ی روز عرفه از آتش آزاد نمی شوند ))

[ صحيح ابن حبان نزدیک به این از جابر رضي الله عنه ]


بزرگداشت حاجی توسط خداوند با آمرزش گناهانش:

برادران، پیامبر صلی الله علیه وسلم در روز عرفه قبل از غروب خورشید می فرماید:

(( يا بلال، أَنصِت لي الناس، فقام بلال فقال: أنصتوا لرسول الله صلى الله عليه وسلم، فأنصت الناس، فقـال عليه الصلاة والسلام: معشر الناس أتاني جبريل آنفاً فأقرأني من ربـي السلام، وقال: إن الله عز وجل غفر لأهل عرفات، وأهل المشعر الحرام، وضمن عنهم التبعات، فقام عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال: يا رسول الله هذه لنا خاصة، قال: هذه لكم، ولمن أتى من بعدكم إلى يوم القيامة، فقال عمر رضي الله عنه: كثر خير الله وفاض  ))

(( ای بلال، مردم را برای من ساکت کن. بلال برخاست و گفت: به رسول الله صلی الله علیه وسلم گوش فرا دهید. مردم گوش فرا دادند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: ای مردم، جبرئیل همین الان نزد من آمد و سلام پروردگارم را به من رساند و گفت: خداوند عز وجل اهل عرفات و اهل مشعر الحرام را آمرزید و سرانجامشان را برایشان تضمین کرد. عمر بن خطاب رضی الله عنه برخاست و گفت: ای رسول خدا، آیا این مخصوص ماست؟ فرمود: «این برای شما و برای بعد از شما تا روز قیامت می باشد» عمر گفت: خیر الهی افزون شده و لبریز گشته است. ))

[ الترغيب والترهيب از أنس بن مالك رضي الله عنه ]


(( ما من يوم أكثـــر من أن يعتق الله فيه عبداً من النار من يوم عرفة، وإنه ليدنو عز وجل ثم يباهي بهم الملائكة فيقول: ماذا أراد هؤلاء ؟ انظروا إلى عبادي شعثاً غبراً، اشهدوا أني غفرت لهم  ))

(( در هیچ روزی خداوند بندگان را به اندازه ی روز عرفه از آتش آزاد نمی کند و خداوند نزدیک شده سپس در مقابل فرشتگان به آنان مباهات ورزیده و می فرماید: اینان چه می خواهند؟ نگاه کنید به بندگان ژولیده ی غبارآلودم، گواه باشید که من آنان را آمرزیده ام. ))

[ مسلم ازعائشة رضي الله عنها ]


برادران گرامی، خداوند حاجی را می آمرزد و نهایت بزرگداشت حاجی این است کسی که حاجی برایش طلب مغفرت می کند نیز می آمرزد، یعنی هر گونه خدمتی که پیش از سفر حاجی یا بعد از بازگشتش به او ارائه نموده اید، هر گونه خدمتی که به حاجی از ته قلب به خاطر آن از شما سپاسگزار باشد و به خاطر آن برایت طلب مغفرت نماید؛ تمام این ها نزد خداوند به ثبت رسیده است.

بهترین دستاورد انسان در حج توحید است:

برادران:

(( ما رئي الشيطان يوماً هو فيه أصغر، ولا أدحر، ولا أغيظ منه من يوم عرفة، وما ذاك إلا لما رأى من تنزل الرحمة، وتجاوز الله عن الذنوب العظام  ))

(( هیچ روزی شیطان کوچک تر، شکست خورده تر و خشمگین تر از روز عرفه دیده نشده است، این به خاطر دیدن رحمت و بخشش خداوند نسبت به گناهان بزرگی است ))

[ موطای مالك از أبو الدرداء رضي الله عنه ]


(( قال خير الدعاء دعاء يوم عرفة، وخيـر ما قلت أنا والنبيون من قبلي: لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير ))

(( گوید بهترین دعا، دعای روز عرفه است و بهترین چیزی که من و پیامبران پیش از من گفته اند این است: هیچ معبودی جز الله نیست و شریکی ندارد، پادشاهی و حمد و ستایش از آن اوست و او ر هر چیز تواناست ))

[ أحمد از عمرو بن شعيب ]


بهترین چیزی که در حج بدان دست می یابید؛ توحید است، این که کسی را شریک خداوند ندانید، زید و عبید را نبینید، قدرت بزرگ، امت طغیانگر، گروه متکبر را به حساب نیاورید. این که هیچ کس را شریک الله ندانید:

﴿  وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ  ﴾

﴿ تمام امور از آن اوست، پس او را عبادت کم و بر او توکل نما. ﴾

[ سوره هود آیه: 123 ]


(( وخيـر ما قلت أنا والنبيون من قبلي: لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير ))

((  و بهترین چیزی که من و پیامبران پیش از من گفته اند این است: هیچ معبودی جز الله نیست و شریکی ندارد، پادشاهی و حمد و ستایش از آن اوست و او ر هر چیز تواناست. ))

[ أحمد از عمرو بن شعيب ]


سفر حج آمادگی برای آخرین سفر است:


برادران، در عرفات صحنه ی عجیبی رخ می دهد، زمین پوشیده از گیاه بشر است، با رنگ های متفاوت، شاخه هایش آن دستان بالا برده شده در حال دعا به درگاه پروردگار زمین و آسمان است، حاجی در برابرش تصویر کوچکی از محشر باعظمت روز قیامت را می بیند، باید از همین الان برای آن روز آماده شود؛ زیرا انسان بعد از سفر حج به وطنش برمی گردد اما در روز باعظمت محشر، در روز قیامت انسان به وطنش برنمی گردد، این سفر پیش از آخرین سفر است، در محشر هیچ تمایزی نیست، انسان ها از تمام ملت ها، آئین ها، امت ها، گوشه و کنارها، ثروتمند و فقیر، قوی و ضعیف، عالم و جاهل، همه در یک مکان جمع شده و دستانشان را به درگاه خداوند عز وجل بالا برده اند.
این سفری پیش از آخرین سفر است برای این که برای آخرین سفر خود را آماده سازیم، همه ی مردم با لباس های یکدست، با دعاهای یکسان، با مناجات یک شکل، همه ضعیف و ناتوان، تک تک، الگو و ماکت کوچکی از آخرین سفر هستند، تا برای آخرین سفر آماده شوند.

برخی از رازهای رمی جمرات:


برادران ارجمند، در رمی جمرات نیز اسراری نهفته است، با رمی جمره ی کبری آغاز می کنیم، برخی علما گویند: به زبان نظامی ها این بسیج و گردهمایی نامیده می شود. با رویارویی بزرگتری آغاز کنید. پیامبر صلی الله علیه وسلم دو جمره ی اول و وسط را به ایستادن و دعا در آن اختصاص می داد. سه جمره داریم که بینشان مسافتی است تا مؤمن هم چنان هوشیار باشد، نخوابد تا مبادا اسلحه از دستش بیفتد، درحالی که دشمن در فاصله ی پرتاب یک سنگ از اوست. او باید بداند که نبرد با شیطان چند جانبه و مستمر بوده و تا پایان عمرش ادامه دارد پس باید این سه سنگ را در سه روز انجام دهد و بر کسی که در دو روز آن را انجام دهد؛ گناهی نیست.
امام غزالی رحمه الله و تعالی در جمله ای بسیار مهم می گوید: شیطان تنها با اطاعتت از خدای رحمان در حین پرتاب سنگ شکست خورده و به زمین می افتد، اما وقتی برگشته و از پروردگارش نافرمانی کند؛ آیا باورتان می شود چه کسی به دیگری سنگ پرتاب کرده است؟ این ابلیس است که به سوی انسان سنگ انداخته است، پس تنها با اطاعت از رحمان او را 
، می توانید او را شکست دهید. کسی که بعد از حج به معصیت ها و گناهانش بازگردد؛ به یقین بداند که شیطان به او سنگ انداخته است.
شما هرگاه در طواف در مقابل حجر الاسود می ایستید و به آن اشاره می کنید؛ می گویید: پروردگارا به خاطر ایمان به تو، تصدیق کتابت و پیروی از سنت و تعهد به اطاعتت.

حج عبادتی است  که با زیبایی ها و آدابی آراسته شده است:


برادران، مؤمنان از پنج قاره ی دنیا بیت الحرام را مقصد قرار داده و با نژادهای مختلف آمده اند، هر گروهی هم و غم جامعه ی خویش را با خود آورده است، آمده اند تا پروردگارشان را در این مکان عبادت کنند، آمده اند تا در بازه ی زمان به گذشته ی این امت و دربازه ی مکان به سرزمینی که در آن وحی نازل شده؛ باز گردند، آمده اند تا به مکانی که این رسالت جاودانه را در خود دارد؛ بازگردند تا درس های مفیدی که آنان را در اصلاح دنیایشان طبق منهج پروردگارشان و نیز اصلاح دینشان که یاری می رساند؛ برگیرند.
برادران،حج عبادتی است که با محاسن و آدابی آراسته است، حال که حج فراتر رفتن از شهوت های زندگی دنیا و مادیاتش هست و نیز تمرین بنده به آسان گرفتن آن و اکتفا کردن به ناچیز آن می باشد؛ پس برای کسی که به این عبادت می پردازد نه تنها شایسته نیست که خود را به محرمات خدای تعالی مشغول سازد، بلکه باید به نیکی ها فرمان داده و از زشتی ها باز دارد، اخلاق نیکو، سخنان نیک و غذا دادن از بزرگ ترین تقرب ها به خداوند عز وجل در حج می باشد.

چند حقیقت به صورت چند جمله:


برادران، حقایقی را در چند جمله بیان می کنیم:
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که حاجی حین بازگشت از ادای این فریضه، همان طوری باشد که رفته است.
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که حاجی در اماکن پاک باشد اما هیچ گونه احساس پاکی را تجربه نکند، شما در اماکن مقدس، هیچ گونه احساس پاک و مقدسی را تجربه نمی کنید؟!
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که حاجی برای ادای سنت یا مستحبی؛ مرتکب معصیت و گناه شود یا فریضه ای را از دست دهد. بوسیدن سنگ سنت است اما آیا معقول است که برادرانتان را هُل دهید یا به آنان آزار برسانید و مانع فرضی شوید تا سنتی را انجام دهید؟
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که حاجی از هر چیزی جز در مورد حج با شما سخن بگوید.
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که حاجی به نشانه ی دشمنی با شیطان سنگ به سویش پرتاب کند و وقتی به سرزمینش باز می گردد؛ بازیچه ای در دستان شیطان باشد.
صاحب رستورانی را می شناسم که به حج رفته و به درگاه خدا توبه کرده است، قیمت غله تا ده کاهش یافت، او دوباره به مشروب فروشی روی آورد و ده روز بعد فوت کرد. بنابراین حج بزرگ ترین عبادات است.
نه عاقلانه است و نه قابل قبول که فرامین الهی در این فریضه به این محدود شود که حاجی از سرزمین دوردست بیاید تا در اماکن مقدس و پاک باشد، بخورد و بنوشد ودر مورد امور دنیا سخن بگوید.
به خدا سوگند برخی حاجیان در عرفات به سخنان دنیایی می پردازند، از دور دست ها آمده اید، هزاران هزار پرداخت کرده اید که بنشینید و گفتگو کنید.
فرمان خداوند در این عبادت به این ترتیب نیست، بزرگ تر و والاتر از آن است که این چنین باشد. این که از سرزمینی دوری بیایید تا وجود مادیتان را در مکانی محقق سازید، این وقت را به کاری غیر از آن چه بدان فرمان داده شده اید؛ می گذراندید. چنین حجی، نمی تواند مصالح مسلمانان را در دنیا و آخرتشان محقق سازد.

حقوق بندگان بر سختگیری و حقوق خدا بر تسامح بنا شده اند:


برادران، باید به یقین بدانیم که حج توهم بزرگی است که بین بیشتر مردم رواج یافته است. وقتی شما از حج بازمی گردید؛ بسان روزی است که از مادر متولد شده اید. این درست است اما در مورد رابطه ی شما و خداوند صدق می کند نه در مورد ارتباط شما و بندگان، باید حقوق بندگان را ادا کنید، این توهم بزرگی است. حج کفاره ی گناهانی که صاحبش از آن توبه نکرده است؛ نمی باشد. کسی که همواره به انجام گناهی می پردازد و هم چنان به انجام آن ادامه می دهد؛ حج کفاره ی چنین گناهی نیست بلکه کفاره و پاداش بنده ی توبه کننده از گناه است، کسی که به سوی خدا بازگشته است، کسی که امید به رحمت و عفو پروردگار دارد، کسی که به کلی دست از گناهان کشیده و بدان بازنگشته است. دلیلش این روایت امام مسلم با اسنادش به عبدالله بن مسعود رضی الله عنه است که گفت: عده ای به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتند:

(( يا رسول الله: أنؤاخذ بما عملنا في الجاهلية ؟ قال صلى الله عليه وسلم: أما من أحسن منكم في الإسلام فلا يؤاخذ بها، ومن أساء أخذ بعمله في الجاهلية والإسلام  ))

((  ای رسول خدا: آیا به خاطر آن چه در جاهلیت انجام داده ایم؛ بازخواست می شویم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اما هر یک از شما که در اسلام آوردنش نیکو باشد؛ نسبت به آن بازخواست نمی شود و کسی که بدی کند؛ هم نسبت به جاهلیت بازخواست می شود هم نسبت به اسلام.» ))

[ مسلم از عبد الله بن مسعود رضى الله عنه ]


شخصی که زمانی در جاهلیت به سر می برده؛ به حج رفته و توبه ی نصوح کرده است، خداوند این دوران جاهلیت را برایش می آمرزد اما اگر به آن بازگردد؛ خداوند او را به خاطر قبل و بعد از حج بازخواست می کند. گناهانی که بین شما و خداوند است آمرزیده می شود اما آن چه بین شما و بندگان است؛ تنها با ادای حق یا گذشت آمرزیده می شود، دلیل قوی هم برای آن هست:

(( يُغْفَرُ لِلشَّهِيدِ كُلُّ ذَنْبٍ إِلَّا الدَّيْنَ  ))

(( تمام گناهان شهید آمرزیده می شود جز قرض ))

[ أحمد و مسلم از عبد الله بن عمرو بن العاص  ]


شهیدی که زندگی اش را فدا کرده است، قرض او آمرزیده نمی شود. یکی از اصحاب وفات کرد. همراه پیامبر در غزوه ها شرکت کرده بود؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

(( أعليه دين ؟ قالوا: نعم، قال: صلوا على صاحبكم، ولم يصلِ عليه  ))

(( آیا قرضی بر گردن او هست؟ گفتند: بله. فرمود: «شما بر دوستتان نماز بخوانید» و او نماز نخواند ))

[ أحمد از جَابِرٍ ]


این توهم که هر گناهی که بخواهی انجام دهید سپس به حج بروید و خداوند شما را می آمرزد! حقوق بندگان مبنی بر بخل است درحال یکه حقوق خداوند مبنی بر گذشت. أحاديث 
چند حدیث در مورد اهمیت حج:
برادران گرامی!

(( تَعَجَّلُوا إِلَى الْحَجِّ يَعْنِي الْفَرِيضَةَ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ لا يَدْرِي مَا يَعْرِضُ لَهُ ))

(( برای رفتن به حج شتاب کنید یعنی حج فرض زیرا هیچ یک از شما نمی داند چه چیزی به او عرضه می شود ))

[ أحمد در مسند بني هاشم از ابْنِ عَبَّاسٍ ]

((  تَابِعُوا بَيْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَالذُّنُوبَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيدِ وَالذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ، وَلَيْسَ لِلْحَجَّةِ الْمَبْرُورَةِ ثَوَابٌ إِلا الْجَنَّةُ  ))

(( حج و عمره را پشت سر هم انجام دهید زیرا فقر را دور و گناهان را طرد می کنند چنانکه دم آهنگیری ناخالصی های آهن و طلا و نقره را می زداید و حج مبرور ثوابی جز بهشت ندارد ))

[ ترمذي در الحج ونسائي در المناسك از عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ ]


(( الْحُجَّاجُ وَالْعُمَّارُ وَفْدُ اللَّهِ، إِنْ دَعَوْهُ أَجَابَهُمْ، وَإِنِ اسْتَغْفَرُوهُ غَفَرَ لَهُمْ  ))

(( حاجیان و عمره گزاران هیئت الهی هستند، اگر او را بخوانند اجابت می کند و اگر طلب مغفرت نمایند؛ آنان را می آمرزد ))

[ به روایت ابن ماجة در المناسك از أَبِي هُرَيْرَةَ ]


(( جِهَادُ الْكَبِيرِ وَالصَّغِيرِ وَالضَّعِيفِ وَالْمَرْأَةِ الْحَجُّ وَالْعُمْرَةُ  ))

(( جهاد بزرگسال و خردسال و ضعیف و زن حج و عمره است ))

[ روایت نسائي در المناسك ]

(( الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ  ))

(( حج، جهاد هر ضعیف و ناتوانی است ))

[ به روایت ابن ماجة وأحمد در المناسك از أُمِّ سَلَمَةَ ]

(( يَا رَسُولَ اللَّهِ عَلَى النِّسَاءِ جِهَادٌ ؟ قَالَ: نَعَمْ، عَلَيْهِنَّ جِهَادٌ لَا قِتَالَ فِيهِ، الْحَجُّ وَالْعُمْرَةُ  ))

(( ای رسول خدا آیا بر زنان جهاد هست؟ فرمود: «بله، جهادی بدون جنگ و نبرد، حج و عمره ))

[ به روایت ابن ماجة وأحمد در المناسك از عَائِشَةَ ]


خود را پیش از این که شما را محاسبه کنند؛ محاسبه کنید و اعمالتان را بسنجید پیش از آن که سنجیده شوید و بدانید که ملک الموت از ما گذشته و به سراغ دیگران رفته و از دیگران خواهد گذشت و به سراغ ما خواهد آمد، باهوش کسی است که خودش را کوچک بشمارد و برای بعد از مرگ تلاش کند و ناتوان کسی است که از هوس های نفس خویش پیروی نماید و آرزوهای بلندی از خدا درخواست دارد، و سپاس پروردگار جهانیان را.

* * *

خطبه ی دوم:

حمد و سپاس پروردگار عالمیان را و درود و سلم بر سرورمان محمد و بر صحابه ی بزرگوار و راستین و بر خاندان پاک و مطهرش.ا
قربانی در هر سال یک بار بر مسلمان آزاد، بالغ، عاقل، مقیم، توانمند واجب است، چون پیامبر علیه الصلاة والسلام می فرماید:

(( مَا عَمِلَ آدَمِيٌّ مِنْ عَمَلٍ يَوْمَ النَّحْرِ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِهْرَاقِ الدَّمِ، إِنَّهَا لَتَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِقُرُونِهَا وَأَشْعَارِهَا وَأَظْلَافِهَا، وَأَنَّ الدَّمَ لَيَقَعُ مِنْ اللَّهِ بِمَكَانٍ قَبْلَ أَنْ يَقَعَ مِنْ الْأَرْضِ، فَطِيبُوا بِهَا نَفْسًا  ))

(( آدمی در روز قربانی هیچ عملی بهتر از ریختن خون انجام نمی دهد، قربانی روز قیامت با شاخ ها، موها و سم هایش می آید و خون پیش از این که به زمین بریزد؛ نزد خداوند جایگاهی می یابد پس خود را با آن خوشبو کنید ))

[ به روایت ترمذي از عَائِشَةَ  ]


1 - حکمت قربانی:

حکمتش این است که مسلمان توانمند به وسیله ی آن شکر و سپاسش را به درگاه خدای تعالی به خاطر نعمت های متعددش ابراز می دارد، از جمله نعمت هدایت، نعمت یک سال زندگی بیشتر، و در حدیث از عبدالله بن بسر آمده است که مردی اعرابی گفت:

(( يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ خَيْرُ النَّاسِ ؟ قَالَ: مَنْ طَالَ عُمُرُهُ وَحَسُنَ عَمَلُهُ  ))

(( ای رسول خدا، بهترین شخص کیست؟ فرمود: «کسی که عمرش طولانی و عملش نیک باشد ))

[ ترمذي از عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُسْرٍ ]


از جمله نعمت تندرستی و سلامت، نعمت رزق و روزی وسیع و تکفیری برای گناهانی است که در طول سال انجام گرفته شده و وسعتی آن بر خانواده و نزدیکان، دوستان، همسایگان و مسلمانان فقیر.

2- شروط وجوب آن:

از شروط وجوب آن توانمندی است، شخص توانمند کسی است که حد نصاب زکاتش بیشتر از حد نیازهای اساسی اش باشد یا کسی که در روزهای عید نیازی به بهای قربانی نداشته باشد، یا کسی که در طول سال نیازی به بهای آن نداشته باشد. البته این بر اساس اختلاف بین مذاهب در تعیین توانمندی شخص می باشد.

3-  شروط صحت قربانی:

حیوان قربانی باید عاری از هر گونه عیب و ایراد آشکاری که باعث نقص در گوشت قربانی یا ضرر رساندن به کسی که گوشت را می خورد؛ باشد. پس نباید چهارپایی که بیماری اش کاملا آشکار است، کور، لنگ، لاغر و گُر است را قربانی کند و مستحب است که قربانی چاق ترین و بهترین باشد. پیامبر صلی الله علیه وسلم قوچ شاخدار سفید قربانی می کرد.

4-  زمان ریختن خون:

زمان ریختن خون، بعد از نماز عید قربان تا قبل از غروب خورشید روز سوم عید می باشد و بهترین وقت قربانی روز اول بعد از نماز عید قربان و پیش از زوال خورشید می باشد.

5- انواع قربانی هایی که مناسب عید است:

قربانی شبانه مکروه تنزیهی است و قربانی باید از چهارپایان شتر، گاو، گوسفند و بز باشد البته به شرطی که سن گوسفند از شش ماه بیشتر باشد و نزد برخی ائمه بز هم یک ساله باشد.

6- مسلمان چند قربانی می تواند بدهد؟

برای مسلمان کافیست که یک گوسفند برای خود و خانواده اش که همراه او مقیم هستند و نفقه ایشان را می دهد؛ قربانی کند و همه ی آنان در ثوابش شریک هستند.

7- مستحبات قربانی:

از مستحبات قربانی این است که قربانی رو به قبله کند و اگر توانایی اش را دارد خودش ذبح را انجام دهد و بگوید: بسم الله والله اکبر، اللهم هذا منک و إلیک، پروردگارا از من و از خانواده ام بپذیر و می تواند این کار را به دیگری بسپارد و آن وقت است که می تواند قربانی اش را بیاورد به دلیل سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم به فاطمه:

(( قومي إلى أضحيتك فاشهديها، فإنه يغفر لك عند كل أول قطرة دم من دمها  ))

(( نزد قربانی ات برو و شاهد باش زیرا با اولین قطرات خونی که می ریزد؛ برای تو مغفرت حاصل می گردد. ))

[ الترغيب والترهيب با سند ضعیف  ]


8- مسلمان با گوشت قربانی چه کند؟

مستحب است که آن را به سه قسمت تقسیم کند، یک سوم برای خود و خانواده اش، یک سوم برای نزدیکان غیر فقیرش به منظور بهبود روابط اجتماعی و نیز دوستان و همسایگانش هدیه دهد سپس یک سوم آخر را به فقرا و مسلمانان صدقه دهد به دلیل این فرمایش الهی:

﴿  فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ (36)  ﴾

﴿ خودتان ( اگر خواستيد ) از گوشت آن‌ها بخوريد و به مستمند ( غير گدا ) و به فقير ( گدا پيشه ) بخورانيد. ﴾

[ سوره حج ]


خدای تعالی می فرماید:

﴿ وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (36) لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ (37) ﴾

﴿ ما ( ذبح ) شتران را ( در حجّ ) براي شما از جمله مراسم و مناسك الهي قرار داده ايم ، و در چنين حيواناتي خير شما است . پس در حالي كه به صف ايستاده اند نام خدا را بر آنها ببريد و هنگامي كه ( نقش زمين شدند و ) بر پهلوهايشان افتادند ، خودتان ( اگر خواستيد ) از گوشت آنها بخوريد و به مستمند ( غير گدا ) و به فقير ( گدا پيشه ) بخورانيد . اين گونه ( كه مي بينيد ) شتران را رام و مطيع شما كرده ايم تا اين كه سپاسگزاري كنيد . (36) ﴾

﴿ گوشت‌ها و خون‌هاي قرباني‌ها هرگز به خدا نمي رسد و بلكه پرهيزگاري ( و ورع و اخلاص ) شما بدو مي رسد. اين گونه كه ( مي بينيد ) خداوند حيوانات را مسخر شما كرده است تا خدا را به خاطر اين كه هدايتتان نموده است بزرگ داريد و ( سپاسگزار الطاف او باشيد . اي پيغمبر ! ) نيكوكاران را مژده بده . ﴾

[ سوره حج ]

پروردگارا، ما را همراه آنان که هدایت نمودی هدایت کن، همراه آنان که سلامتی بخشیدی سلامت بدار، همراه آنان که دوست داشتی، دوست بدار، در آنچه به ما دادی برکت ده، ما را از قضای شر خود حفظ و دور کن، چون قضاوت تو حق هست و کسی بر تو حکم نمی کند، از تو آمرزش می خواهیم و به درگاه تو توبه می کنیم.
پروردگارا! ما را به اعمال نیکو هدایت کن چون کسی غیر از تو به اعمال نیکو هدایت نمی کند. پروردگارا! ما را به اخلاق نیکو هدایت کن چون کسی غیر از تو به اخلاق نیکو هدایت نمی کند. 
پروردگارا دین ما را که باعث حفظ امور ماست اصلاح کن. دنیای ما را که در آن زندگی ماست اصلاح کن. آخرت ما را که به آن بازگشت ماست اصلاح کن. زندگی را توشه ی تز هر خیری برای ما بگردان. مرگ را باعث راحتی ما از هر شری بگردان.
ای مولای ما! ای پروردگار عالمیان! ما را با حلال خود از حرام خود و با اطاعت خود از نافرمانی خود و با فضل خود از دیگران بی نیاز بگردان.
پروردگارا! با فضل و کرمت کلمه ی حق و دین را بالا ببر. اسلام را یاری و مسلمانان را عزت ده. مسلمانان را در هر مکانی و در گوشه و کنار زمین یاری ده. ای پروردگار عالمیان.
پروردگارا! قدرتت را در مورد دشمنانت به ما نشان ده ای گرامی ترین گرامیان!

دانلود متن

نص الدعاة

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر