- خطبه ها
- /
- خطبه های نماز جمعه
خطبهی نخست:
سپاس خدای را. او را سپاس میگوییم، از او یاری میجوییم، از او طلب هدایت میکنیم و از شر نفس و اعمال بدمان به او پناه میآوریم. هر کس را که خدا هدایت کند کسی نمیتواند گمراه کند و هر کس را که خدا گمراه کند هرگز برایش حامی و هدایت کنندهای نخواهی یافت و گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریک ندارد. به نشانهی اقرار به خداوندیاش و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیدهاند و گواهی میدهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وآله وسلم رسول او، تا چشمی ببیند و گوشی بشنود [تا پایان حیات]، سرور مخلوقات و بشریت خواهد بود. پروردگارا! تا روز قیامت درود، سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و بر خاندان و یارانش و پرچمداران او و کسی که از او پیروی کند.
مؤمن بسیار نیازمند شارژ روحی است تا بتواند ایمانش را قوی کند و ارتباطش را با خدا افزایش دهد:
مؤمن بسیار نیازمند شارژ روحی است تا بتواند ایمانش را قوی کند و ارتباطش را با خدا افزایش دهد. خداوند پنج وعده نماز را به عنوان شارژهای روزانه بر ما فرض کرده است و نماز جمعه را به عنوان یک شارژ هفتگی، رمضان را به عنوان یک شارژ ماهیانه و حج را شارژی برای تمام عمر بر ما فرض نموده است.
لذلك:
(( أن الأقرع بن حابس سأل النبيَّ صلى اللّه عليه وسلم فقال: يا رسول اللّه: الحج في كل سنة أو مرَّة واحدة؟ قال: "بل مرةً واحدةً، فمن زاد فهو تطوع ))
((اقرع بن حابس از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پرسید:ای رسول خدا: حج در هر سال یک بار است یا فقط یک بار است؟ فرمود: تنها یک بار است، و هر کس بیشتر حج بگذارد این مستحب است.))
حج سفری به سوی خدا است. ارادهی خداوند بر این بوده که بنا به حکمتی مطلق و جهت رعایت جنبهی مادی در وجود انسان برای مردم در زمین خانهای برای خود قرار دهد:
﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾
(در حقيقت نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براى جهانيان [مايه] هدايت است.)
برای خود خانهای در زمین جهت دسترسی مردم قرار داده تا مؤمنان بتوانند با آمدن از سراسر دنیا به آن جا محبت و اشتیاق خود را به خداوند بیان کنند. حکمت خداوند بر این بوده که خانهاش در یک سرزمین گرم و بی حاصل باشد تا برای حجاج آشکار گردد که ارتباط حقیقی با خداوند برای انسان سعادت آفرین است و با آن از تمام شروط مادی که فکر میکند سبب خوشبختیاش میشود، بی نیاز میشود. سعادت انسان از درونش سرچشمه میگیرد نه از نعمتهای پیرامون او بنابراین اگر خانهی کعبه در منطقهی معتدلی از زمین میبود که دارای کوه و جنگل سبز و آبهای گوارا و دریاچههای زلال و باغهای پر از بلبل و هوای لطیف و نسیم وزان باشد حج در طول سال باعث شلوغی میشد و تمام مردم به بهانهی ادای فریضه برای استراحت و تفریح و نه محبت خداوند به آن جا میآمدند.
حج عبادت بزرگی است که اساس آن ارتباط با خداوند است:
خانهی خدا بنا به حکمتی والا در منطقهی گرم بی آب و علفی واقع شده است و گذشته از موقعیت خانه و ضعیت هوا در آن، حاجی احرام بسته نباید لباس دوخته شده بپوشد و نباید هیچ گونه عطری بزند و نباید موهایش را کوتاه کند و نباید لذتهای حلال خارج از حج را استفاده نماید تمام اینها برای استحکام ارتباطش با خدا و سعادت وی تنها با تقرب به او است به دور از ورود هیچ لذت دنیایی تا حاجی بداند که با رسیدن به الله به همه چیز رسیده است و این که دنیا امکان ندارد انسان را به خوشبختی همیشگی برساند بلکه ناقص است و ناخودآگاه زبان به سخن میگشاید و میگوید:ای خدا آن که تو را به دست آورد چه از دست داد؟ و آن که تو را از دست داد چه به دست آورد؟
خلاصه این که حج یک عبادت بزرگ است که اساس آن ارتباط با خدا است و این ارتباط منحصر به فرد است و مبتنی بر شناخت و تقرب و بخشش و محبت است و دلیل آن رها کردن نقابهای دروغین دنیایی و فراتر رفتن از خلق به خالق و رها کردن نعمتها برای رسیدن به نعمت دهنده است.
حقوق بندگان مبنی بر بخل و حقوق خداوند مبنی بر بخشش است:
برای ادای این عبادت بزرگ به شکل قابل قبول برای الله و خشنودی وی از آن و برای ا ینکه انسان اموال فراوان و وقت گرانبها را صرف نکند و سختی را تحمل کند و سپس حج او قبول نشود و به او بگویند: خوش نیامدی و حج تو برای خودت باشد. برای این که حج او بیهوده نباشد باید پیش از رفتن به حج از تمامی گناهان بزرگ و کوچک و آشکار و نهان توبه کند و از اموال حرام دوری نماید و دست از ارتباطهای گناه آلود بکشد و حقوقی که بر او است را کامل ادا نماید به خصوص حقوق مردم را؛ زیرا حقوق بندگان مبنی بر بخل است در حالی که حقوق الله مبنی بر بخشش است بنابراین باید حقوق را ادا کند و دست از گناه بردارد و مهمتر از این، عهد کند پس از حج گناه را تکرار نکند و حج برایش عادت نشود. اشتباه بزرگ و فکر خطرناک این است که حاجی فکر میکند تمام گناهان پیشین از بین میرود و همهی گناهان آمرزیده میشود. علما اتفاق نظر دارند که احادیث شریفی که بیان میکند حاجی مانند روز اول تولدش بی گناه میشود و تمام گناهانش بخشیده میشود، این گناهانی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به آن اشاره میکنند فقط گناهان میان بنده با خدا است اما گناهانی که میان او و مردم است و حقوقی که بر گردن دارد و واجباتی که در انجام آن کوتاهی کرده است تنها با ادا کردن و بخشیدن از گردن او ساقط میشود.
پس گناهان سه تا است: گناهی که بخشیده نمیشود که همان شرک است و گناهی که رها نمیشود و آن گناه بنده با بندگان دیگر است و گناهانی که بخشیده میشود و آن گناهی است که میان بنده و خدا میباشد. یعنی تمام احادیثی که اشاره دارد حاجی مانند روز اولی که از مادر زاده شده پاک میشود تنها گناهان میان او و خداوند است اما گناهان میان او و بندگان تنها با ادای حقوق و حلالیت طلبی بخشیده میشود.
توانایی یک اصل در حج به شمار میرود:
توانایی که در آیه آمده است یک اصل در فریضهی حج به شمار میرود و آن فرمودهی الهی است که:
﴿ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (97) ﴾
((در آن نشانههايى روشن است [از جمله] مقام ابراهيم است و هر كه در آن درآيد در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد و هر كه كفر ورزد يقينا خداوند از جهانيان بىنياز است.))
این توانایی بدنی، مالی، امنیتی، و اداری است. مسلمانی که تن وی قوی نباشد آن قدر که بتواند مناسک حج را ادا کند و وی از این بابت مطمئن باشد یا یک پزشک متخصص مسلمان و پارسا حج را به او توصیه نکند میتواند در زندگیاش کسی را به جای خود به حج بفرستد و یا این که وصیت به حج جایگزین پس از مرگ خود نماید. براساس این نوع حج و مسلمانی که توانایی مالی کافی ندارد که هزینههای سفر و هتل و اقامت را بدهد:
یعنی بر سر راه نخوابد، هزینههای اقامت در مکه و مدینه و خورد و خوراک علاوه بر هزینههای خانواده و فرزندانش در نبود وی، از نظر خداوند توانا شمرده نمیشود. مسلمان ناتوان نباید آبروی خود را در گرو بگذارد تا هزینهی حج را گردآورد و نباید خودش را به سختی افکند تا هزینههای حج را بدست آورد چراکه در اصل ناتوان است و حجی بر وی فرض نیست و باید بر اساس شریعت الهی خداوند را عبادت نماید و وقتی -نکتهی ظریف- اولی الامر در سرزمینهای مسلمانان تصمیم میگیرد ساختاری را پیاده کنند که افراد حج نکرده حج کنند و کسانی که در طول پنج سال گذشته حج کرده را نگذارد که حج کنند در اینجا انگیزه برای ترتیب دادن فرصت برای مسلمانانی که حج فرض را به جا نیاوردهاند ابجاد میشود تا بتوانند به راحتی و آرامش حج کنند. انسان نباید مرتکب نافرمانی و گناه شود تا یک حج نافله را به جا آورد یعنی مسلمان نباید موافقت برای رفتن به حج را بخرد و یا این عبادت بزرگ را با رشوه آغاز نماید. بنابراین اجازه ندارد در صورت عدم توانایی حج نماید. این توان اداری است و توان بدنی، مالی و اداری و امنیتی یعنی این که راه امن باشد.
تا زمانی که حج از عبادات مالی است که مستلزم صرف هزینه است باید این ثروتی که حاجی برای ادای این فریضه خرج میکند پاک و حلال باشد. رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:
(( أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا ))
((ای مردم، خداوند پاک است تنها پاکی را میپذیرد))
(( إِذَا خَرَجَ الْحَاجُّ حَاجًّا بِنَفَقَةٍ طَيِّبَةٍ، وَوَضَعَ رِجْلَهُ فَي الْغَرْزِ - ركاب الدابة - فَنَادَى: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، نَادَاهُ مُنَادٍ فِي السَّمَاءِ: لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ، زَادُكَ حَلاَلٌ، وَرَاحِلَتُكَ حَلاَلٌ، وَحَجُّكَ مَبْرُورٌ غَيْرُ مَأْزُورٍ، وَإِذَا خَرَجَ بِالنَّفَقَةِ الْخَبِيثَةِ، فَوَضَعَ رِجْلَهُ فَي الْغَرْزِ فنادى: فَنَادَى: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، نَادَاهُ مُنَادٍ فِي السَّمَاءِ: لاَ لَبَّيْكَ وَلاَ سَعْدَيْكَ، زَادُكَ حَرَامٌ، ونَفَقَتُكَ حَرَامٌ، وَحَجُّكَ مَأْزُورٌ غَيْرُ مبرورٍ))
((هرگاه انسان با مالی پاک قصد حج کند، و پای در رکاب سوار گذاشت، و ندا سرداد: (لبیک اللهم لبیک: خداوندا ندای تو را استجابت کرده دعوتت را پذیرفتهام)، منادی از آسمان ندا دهد: (لبیک وسعدیک: خداوند پى در پى سعادتت و یاریت نماید)، توشه راهت حلال و سواریت حلال، و حجت مقبول وگناهانت مغفوراست، و هرگاه با مالی ناپاک و حرام قصد حج کرد، و پای در رکاب سوار گذاشت، و ندا سرداد: (لبیک: خداوندا بخدمت تو آمدم)، منادی از آسمان ندا دهد: (لا لبیک ولاسعدیک: خداوند سعادتت و یاریت نکند)، توشهات حرام و نفقه (حجت) حرام، و حجت مردود است»))
عبادت حج برای توانگران است و آمادگی فقهی نیز از ملزومات حج میباشد:
از آنجا که حج فریضهای است که خداوند بر توانگران فرض نموده و فقیر توانگر نیست بنابراین فقیر نباید برای حج قرض بگیرد.
(( سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم عَنِ الرَّجُلِ لَمْ يَحُجَّ: أَوَ يَسْتَقْرِضَ ؟ قَالَ: "لاَ" ))
((از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پرسیدم دربارهی مردی که حج نکرده است: آیا قرض بگیرد؟ فرمود: "خیر"))
بدهکار تنها در صورتی حجش قبول است که طلبکارش راضی باشد. کسی که حج خود را با دروغ شروع کند یا جعل نماید و یا بر خلاف ظاهرش چیز دیگری انجام بدهد یا ثروتی نامشروع را به دستگاهی نامشروع بپردازد این ادای فریضه تبدیل به یک کار حرام میشود. با استناد به قاعدهی فقهی اصولی که هر چیزی که مسلتزم حرام باشد خودش حرام میشود. راه حرام حرام است و مؤمنان عاداتشان عبادت است و منافقان عباداتشان گناه است.
از آن جا که عبادت حج را خداوند برای توانگر تنها یک بار در عمر فرض کرده است و اگر حاجی مناسک آن را ناقص انجام دهد مثلا رکنی را ادا نکند یا واجبی را فراموش کند و یا سنتی را ترک کند یا سنتی را انجام دهد که ممکن است به حرام بینجامد، و یا گناهی مرتکب شود و یا حرامی را انجام دهد حجش باطل شده یا باید قربانی بدهد و یا اگر نادرست انجام دهد و یا کوتاهی کند و یا افضل را ترک نماید در این صورت فرصت منحصر بفرد تکرار نشدنیای را از دست داده است. فرصتی که میتوانست گناهانش را ببخشد و مستحق بهشت پروردگارش شود. تمام اینها به دلیل نادانی است که بزرگترین دشمن انسان به شمار میرود. پس نادان با خودش کاری میکند که دشمنش با وی نمیکند. بنابراین میگوییم:ای حاجیان پیش از حج آگاهی یابید چراکه یک دانا نسبت به شیطان از هزار پارسا قویتر است و اندکی فقه و آگاهی بهتر از عبادت فراوان است:
﴿ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴾
(پس اگر نمیدانید از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.)
و از آن جا که انتظار نماز، نماز به شمار میرود هم چنین آمادگی فقهی برای حج از حج به شمار میرود. چه حاجیانی که پیش از حج از فقه آگاهی نمییابند و طواف رکن را انجام نمیدهند و حج آنان باطل میشود و چه بسا حاجیانی که از میقات مکانی بدون احرام میگذرند و قربانی برایشان واجب میشود و چه حاجیانی که مرتکب ممنوعیتها میشوند و فکر میکند به خوبی کارش را انجام داده است.
دفع مفاسد بر کسب منافع مقدم است:
از جمله آگاهیهای انسان این است که بر اساس نردبان اولویتها حرکت کند.اگر حج فرض را انجام داد و توانست برای بار دوم و سوم هم حج کند و از نظر مالی و بدنی و موافقت اولی الامر نیز توانگر بود و با دروغ و خلاف واقعیت چیزی نگفته باشد تا مسلمانی دیگر را از حج فرض محروم کند، و تمام وظایفش را نسبت به پدر ومادر، فرزندان و برادران و خواهران و دوستان و همسایگانش انجام داده باشد اشکالی ندارد که برای بار دوم و سوم و چهارم حج کند. حج جهادی آسان و بزرگ است و زن وناتوان، درحدیث قدسی آمده است:
(( إِذَا أَصْحَحْتُ لِعَبْدِي جِسْمَهُ، وَوَسَّعْتُ عَلَيْهِ فِي الْمَعِيشَةِ، فَأَتَتْ عَلَيْهِ خَمْسَةُ أَعْوَامٍ لَمْ يَفِدْ إِلَيَّ لَمَحْرُومٌ ))
((اگر تن بندهام را سالم بدارم و رزق و معیشت فراوان به او عطا نمودم، و پنج سال بر او گذشت و نزد من نیامد او محروم است.))
ولی زمانی که مسلم حج فرض به جا آورد و فرزندانی در سن ازدواج داشته باشد و نگران گمراهیشان باشد بهتر است به جای حج نفل ابتدا فرزندش را همسر بدهد؛ زیرا دفع مفاسد بر کسب منافع مقدم است و خداوند نفلی را که موجب ترک واجبی شود قبول نمیکند:
﴿ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ﴾
((خدا) به هر كس كه بخواهد حكمت مى بخشد و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است.)
حج باعث بخشش گناهانی که از آنها توبه نشده باشد، نمیشود:
از دعاهای پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است:
(( اللَّهُمَّ حَجَّةٌ لَا رِيَاءَ فِيهَا وَلَا سُمْعَةَ ))
((بار خدایا حجی عطا فرما که نه ریا در آن باشد و نه شهرت.))
به این معنا که این امر گمراه شدن حاجی از هدف و عدم اخلاص وی در عبادت است و هدف از حج شهرت و ریا است و باید مسلمان بداند که حج باعث بخشش گناهانی که توبه نشده، نمیشود. یعنی بر انجام گناهی اصرار داشته باشد و و بداند که گناه است این حج هرگز برایش سودی ندارد. گناهکار تا زمانی که توبه نکرده باشد و مشغول به انجام آن باشد این حج باعث کفارهی گناهانش نمیشود. بلکه حج کفاره و پاداشی برای بندهی توبه کار است که به سوی او باز گشته است و به رحمت او امیدوار است و برای همیشه گناهانش را ترک کرده است و دلیل:
(( قَالَ أُنَاسٌ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنُؤَاخَذُ بِمَا عَمِلْنَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ ؟ قَالَ: أَمَّا مَنْ أَحْسَنَ مِنْكُمْ فِي الْإِسْلَامِ فَلَا يُؤَاخَذُ بِهَا، وَمَنْ أَسَاءَ أُخِذَ بِعَمَلِهِ فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَالْإِسْلَامِ ))
((مردمانی به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم گفتند:ای رسول الله! آیا ما به خاطر اعمالی که در زمان جاهلیت انجام دادهایم، مواخذه میشویم؟ آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: «هر کس از شما، مسلمان خوبی شود (ظاهرا و باطنا مسلمان باشد)، به خاطر اعمال دوران جاهلیت، مؤاخذه نمیشود. و کسی که مسلمان خوبی نباشد (ظاهرا و باطنا مسلمان نشود)، به خاطر اعمال دوران جاهلیت و اسلام، مؤاخذه میگردد.))
(( أنا دعوة أبي إبراهيم، وبشارة أخي عيسي، ورأت أمي حين حملتني أنه خرج منها نور أضاءت له قصور بصرى ))
((من فراخوان پدرم ابراهیم و بشارت برادرم عیسی هستم و مادرم زمانی که مرا حامله بود دید نوری از وی خارج شد که قصرهای شام را روشن کرد.))
مناسک حج از شعائر الهی است:
مناسک حج از شعائر الهی است، خداوند میفرماید:
﴿ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴾
(و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست.)
برخی از علما گفتهاند: ادای شعائر یک چیز است و بزرگداشت آن چیز دیگری است. از جمله بزرگداشت آن این است که حاجی آن را مانند رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انجام دهد و نسبت به انجام آن شوق و آرامش درون داشته باشد و از روی خستگی و رفع تکلیف انجام ندهد. هم چنین از بزرگداشت شعائر این است که حاجی آن را انجام دهد و آرزو داشته باشد بارها و بارها آن را انجام دهد. احساساتی که حاجی درک میکند احساسات پاکی است. بن مایهای است که قلب مؤمن درآن ذوب میشود تا از پلیدیها با قلبی پاک بیرون آید و نفس زلالی داشته باشد. این هدف بزرگ حج است. یعنی ای حاجیان مانند روزی که از مادر زاده شدید بی گناه باشید.
همهی مردم در حج برابرند:
پروردگار میفرماید:
﴿ جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (97)﴾
((خداوند [زيارت] كعبه بيت الحرام را وسيله به پا داشتن [مصالح] مردم قرار داده و ماه حرام و قربانیهاى بى نشان و قربانیهاى نشاندار را [نيز به همين منظور مقرر فرموده است] اين [جمله] براى آن است تا بدانيد كه خدا آن چه را در آسمانها و آن چه را در زمين است مى داند و خداست كه بر هر چيزى داناست.))
از دقیقترین سخنانی که مفسران دربارهی این آیه نوشتهاند این است: با حج بیت الله الحرام و بزرگداشت شعائر خداوند و ارادهی محکم برای اطاعت از خداوند و پیروی از سنت رسول الله، منافع دنیا و آخرت مسلمان برآورده شده و بنابراین امتحان الهی متوقف میشود:
﴿ مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا(147) ﴾
((اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد خدا مى خواهد با عذاب شما چه كند و خدا همواره سپاسپذير [=حق شناس] داناست.))
حاجی لباسهای دوخته شده را بیرون میآورد که به هر شکل گاها بیانگر دنیا و ثروت دنیایی و مقام اجتماعی و کارمندی و درجهی علمی و دینی او میباشد. این لباسهای دوخته شده نوع وابستگی او به یک ملت، امت، قبیله، ایل، شغل، سطح اقتصادی، اجتماعی، مقام دینی او را بیان میکند. این لباسهای دوخته شده هویت انسان را نشان میدهد. اگر مسلمان لباسش را در نیاورد وابسته به دنیا و قبیله و طبقه و امثال آن میماند ولی اسلام بنا به حکمتی والا یک رنگی و یک شکلی را تشریع کرده است تا هویت خاص از بین رود و انسانها یک وجود به نظر برسند. و از این جا با آنان با انگیزهی انسانی ويژهای برخورد نماید. پس از آن که تفاوتهای طبقاتی و هویتهای منطقهای و وابستگیهای متعدد از بین رفت تا این لباس نمایان شود گویی تمام مردم در همه چیز برابرند. این انسان، براساس فطرت سالم خود در تعامل با خالق یگانهی حسابگرش انسان است پس از آن که حاجی لباسهای دوخته شدهاش را درآورد و لباس یک دست احرام را پوشید وارد کرانهی ممنوعات میشود. در درون نباید به چیزی بیندیشد که احرامش را از بین ببرد. مردم فساد و فحشا ندارند. در حج جدل وجود ندارد. حیوانات شکار نمیشود و کشته نمیشود. گیاهان نباید قطع شود و له نشود و سنگها نباید شکسته و کنده شود. اینها ممنوعیت هایی است که از ملزومات حج شمرده میشود تا حج سالم برگزار شود. خداوند متعال میفرماید:
﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (96) فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ (97) ﴾
((در حقيقت نخستين خانهاى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است و مبارك و براى جهانيان [مايه] هدايت است * در آن نشانه هايى روشن است [از جمله] مقام ابراهيم است و هر كه در آن درآيد در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد و هر كه كفر ورزد يقينا خداوند از جهانيان بى نياز است.))
حج ارتباط با خداوند و سعادت تقرب و خروج بنده از هدف خود به هدف الله است:
حاجی احرام بسته نباید لباس دوختنی بپوشد. نباید بوی خوش استعمال کند. نباید موهایش را کوتاه کند و یا بتراشد. نباید از لذتهای خارج از حج استفاده کند. همهی اینها برای تحکیم ارتباطش با خدا است. تا با تقرب به او سعادتمند شود. به دور از تمام لذتهای دنیایی و علاوه بر این هر انسانی میخواهد آگاهی یابد. در اصل وی هر کاری را پس از دانستن حکمتش انجام میدهد و با آن منافع آنی و ظاهریاش را بدست میآورد. و خودش را بسیار دوست دارد. این در فطرت او نهاده شده است. حج با این ممنوعیتها و مناسکی که در ظاهر حکمتش نامشخص است این نیازهای فطری، فکری و مادی را پاسخ نمیدهد بنابراین حاجی به درجهی والایی از ایمان به حکمت و علم خداوند نیاز دارد. نیاز به درجهی والایی از بندگی برای خداوند حسابگر دارد.
عمر رضی الله عنه میگوید: " پیش از حج گزاردن آگاهی کسب کنید ".
پس عبادت در حقیقت به معنای خروج بنده از هدف خودش به سوی هدف پروردگارش میباشد و این در حج آشکارا به نظر میرسد. برخی میپرسند آیا با این تسلیم مطلق به حکمتی که دستور داده شدیم عقل هم به کار گرفته میشود؟ پاسخ: خیر، زیرا عقل هرگز بر روایت حاکم نمیشود ولی اجازه دارد حکمت روایت را بفهمد. جایز است در زمینهی عرصهی اسلامی به تفکر بپردازد. میتواند در آبهای منطقهای اسلام شنا کند اما از آن منحرف نشود.
روز عرفه روز تکمیل شدن دین، اتمام نعمت، بخشش گناهان و نجات از آتش است:
جایگاه عرفه فرا میرسد. روز عرفه از بهترین روزها است. دعاها در آن قبول میشود و گناهان بخشیده میشود و خداوند بخاطر اهل عرفه به فرشتگان فخر میفروشد. این روز روزی است که خداوند کارخودش را بزرگ میشمرد. ارزش آن را از روزهای دیگر بالاتر میبرد. روز کامل کردن دین و اتمام نعمت و بخشش گناهان و نجات از آتش است. روز دیدار بزرگ میان بنده و پروردگار مهربان توبه پذیرش است. میان این انسان فانی کوتاه عمر حقیر، بندهی توبه کنندهی مشتاق و میان خالق مطلق ازلی همیشه جاوید که انسان در این هنگام از ذات حقیر خود به گسترهی هستی بزرگ فراتر میرود و از قدرتهای ناچیز و ضعیفش به قدرتهای هستی بزرگ و از عمر کوتاهش به کرانههای بی پایانی پا میگذارد که تنها خداوند میداند چیست. روز عرفه روز شناخت و بخشش و روز نزول رحمتهای الهی آفریدگار آسمانها و زمین بر بندگان استو بنابراین گفته شده کسی که در روز عرفه بماند و احساس کند خداوند او را نیامرزیده است؛ حج وی مقبول نیست .
(( وقف النبي صلى الله عليه وسلم بعرفات وقد كادت الشمس أن تثوب فقال:
يا بلال أَنصِت لي الناس، فقام بلال فقال: أنصتوا لرسول الله صلى الله عليه وسلم فأنصت الناس، فقـال عليه الصلاة والسلام: معشر الناس أتاني جبريل آنفاً فأقرأني من ربـي السلام، وقال: إن الله عز وجل غفر لأهل عرفات، وأهل المشعر الحرام، وضمن عنهم التبعات، فقام عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال: يا رسول الله هذه لنا خاصة، قال هذه لكم ولمن أتى من بعدكم إلى يوم القيامة، فقال عمر رضي الله عنه: كثر خير الله وفاض ))
((پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در عرفات در حالی ایستادند که خورشید تقریبا داشت طلوع میکرد و فرمود: ای بلال مردم را ساکت کن. بلال برخاست و گفت: به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم گوش دهید ای مردم. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:ای مردم جبرئیل اندکی قبل نزد من آمد و سلام پروردگار را به من رساند و گفت: خداوند اهل عرفات و اهل حج را بخشیده است و گناهانشان را آمرزیده است. عمر بن خطاب برخاست و گفت:ای رسول خدا این فقط برای ما است. فرمود این برای شما است و برای کسانی که پس از شما تا قیامت به اینجا بیایند. عمر گفت: خیر و برکت خداوند بی منتها است.))
(( ما من يوم أكثـــر من أن يعتق الله فيه عبداً من النار من يوم عرفة، وإنه ليدنو عز وجل ثم يباهي بهم الملائكة فيقول ماذا أراد هؤلاء. انظروا إلى عبادي شعثاً غبراً، اشهدوا أني غفرت لهم))
((در هیچ روزی خداوند به اندازهی روز عرفه بندگان را از آتش جهنم آزاد نمی کند، او عز وجل نزدیک میشود سپس به وسیله آن ها بر ملائکه مباهات می کند و میفرماید: به این بندگان ژولیده و غبار آلود من بنگرید، گواه باشید که آنان را آمرزیدهام.»
خداوند حاجی را میبخشد و آن قدر اکرام میکند که به وی الهام میشود بخشیده شده است. بنابراین حاجی صادق احساس میکند خداوند او را بخشیده و مانند روز تولد از مادر پاک گشته است.
(( ما رئي الشيطان يوماً هو فيه أصغر ولا أدحر ولا أغيظ منه من يوم عرفة وما ذاك إلا لما رأى من تنزل الرحمة وتجاوز الله عن الذنوب العظام ))
((شيطان درروز عرفه بيش ازهروقت ديگرمورد تحقير و اهانت و راندگی قرار میگيرد و از تمام روزهای ديگرخشمگينتر است، چون همه مردمان عرفه مورد لطف و بخشش خداوند قرار میگيرند و خداوند از گناهان بزرگ آنها در میگذرد.))
(( خير الدعاء دعاء يوم عرفة، وخيـر ما قلت أنا والنبيون من قبلي لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير))
((بهترین دعا دعای روز عرفه است و بهترین چیزی که من و پیامبران پیش از من گفتهاند لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر است.))
عبدالله بن مبارک میگوید: شب روز عرفه نزد سفیان ثوری آمدم و او زانوانش را در بغل گرفته بود و اشک از چشمانش سرازیر شده بود. به من نگاه کرد و به او گفتم: حال کدام یک از افراد این گروه بدتر از همه است؟ گفت: کسی که احساس کند خداوند او را نبخشیده است.
حج یک تصویر کوچک از حشر روز قیامت است:
عرفات جایگاه عجیبی است. درخت انسانیت آن را پر کرده است. با هر رنگ و نژادی میآیند. شاخههایش دستانی است که به دعا به درگاه آفریدگار آسمانها و زمین بالا رفته اند. حاجی میان دستانش تصویر کوچک شدهای از حشر بزرگ روز قیامت میبیند. انسان به وطن خود شوق دارد. اما روز رستاخیز بزرگ را باید از همین اکنون آمادگی حاصل کند. زیرا از سفر حج به خانه باز میگردد اما از سفر روز قیامت برگشتی برای کسی نیست. حج سفری پیش از سفر قیامت است. مقدمهی سفر آخرت است. همه با یک لباس و با یک دعا و با یک صدا و همه با هم و تک تک نمونهی کوچکی از سفر آخرت هستند. حج سفر ماقبل سفر آخرت و آمادگی برای آن است. برخی از علما در آسمان حج به پرواز درآمده و در دریاهای گستردهاش شنا کردند و الهامات درخشانی دریافت نمودهاند. دربارهی طواف گفتهاند: «گویی اسلام مانند سنگی بر گسترهی اقیانوسی برخورد کرده است و دایرههای متوالی و پیاپی به خاطر آن درست شده است. بیت الله الحرام نیز چنین است. طواف پیرامون خانه چرخش عاشق به دور معشوق است. و تحکیمی برای ارتباط میان بنده و پروردگار است و بیانگر عشق والا به نماد توحید است. بیت الحرام مؤمنان را از پنج قارهی جهان گرد آورده است. آنان در انواع نژادها آمدهاند. هر کدام از آنان درد جامعهی خود را آورده است. آمدهاند تا در قالب زمان به گذشتهی درخشان این امت بازگردند. و در بعد مکانی به مکانی بازگردند که وحی نازل شده است. آمدهاند تا به مکانی بازگردند که این رسالت جاودان را در بر دارد. تا درسهایی بگیرند که آنان را در دنیا و آخرت موفق گرداند و به دینشان که حافظ زندگی شان است، سود ببخشد. منافع دنیوی و اخروی آنان تنها در صورتی براساس روش الهی خواهد بود که این خانه را بزرگ دارند و با خداوند آشتی کنند. و در زمین بر اساس روش او زندگی کنند. حج عبادتی است که به زیباییها و آدابی آراسته شده است. اگر حج دست کشیدن از خواستههای زندگی دنیایی و مادیات و تمرین بنده در این مسیر و قناعت باشد پس شخص احرام بسته نباید به منهیاتی که خداوند وی را بازداشته است دست بیالاید.
دست برداشتن از این منهیات کافی نیست بلکه باید امر به معروف نیز بکنید و از منکر باز دارید. خوش اخلاقی و سخنان خوب و اطعام از بزرگترین چیزهایی است که بنده میتواند در حج با آن به خداوند نزدیک شود. اگر ارتکاب گناهان در همه زمان حرام است در مکه و در حال احرام به شدت حرام است و پیش از هر چیز باید از آن دست کشید و نهی نمود.
توصیههایی برای حج:
منطقی و قابل قبول نیست که حاجی به حج رود پیش از آن که ارکان حج و واجبات و سنن و مستحبات و نوع حج نمودن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و اخلاق مناسب حج را بداند.
دوم این که منطقی و پذیرفته نیست که این عبادت با شکوه را به دور از مقاصد و نتایج آن ادا کنید
سوم این که منطقی و پذیرفته نیست که حاجی همان طور که آمده از این عبادت باز گردد.
چهارم این که منطقی و پذیرفته نیست که حاجی در جای ادای مناسک مقدس حج باشد بدون آن که احساسی مقدس داشته باشد.
پنجم این که منطقی و پذیرفته نیست که حاجی در پی دقت در سنت یا مستحب مرتکب گناهی شود یا فرضی را ترک کند.
ششم این که منطقی و پذیرفته نیست که حاجی از هر چیزی به جز حج برایتان تعریف کند.
هفتم این که منطقی و پذیرفته نیست که حاجی به نشانهی دشمنی با شیطان رمی جمرات کند و به کشورش بازگردد و بازیچهی شیطان شود.
هشتم این که منطقی و پذیرفته نیست که دستور الهی در این فریضه منحصر به همین شود که حاجی از کشوری دور بیاید تا در مکان مقدس مناسک حج بنشیند و بخورد و بخواب و دربارهی دنیا سخن بگوید. دستور الهی در این عبادت چنین نیست بلکه بزرگتر و والاتر از این است. این که از کشوری دور بیایید تا در جایی ابراز وجود مادی بکنید. و این زمان را بر خلاف دستورات الهی بگذرانید. این سطح حج آن چیزی نیست که منافع دنیا و آخرت مسلمانان در آن باشد. قطع به یقین لازم است که دانسته شود حج گناهانی که از آن توبه نشده را پاک نمیکند. گناه کار توبه نکرده و دست آلوده همچنان به گناه گناهانش با حج پاک نمیشود. حج تنها کفاره و پاداشی برای بندهی توبه کار است که به سوی خداوند باز میگردد و امید به رحمت و بخشش او دارد. کسی که دست از گناهانش برداشته و دیگر به آن بازنمی گردد.
با این که اسلام همه چیز پیش از خود را رد کرد اما اگر کسی در اسلامش گناهی کرد هم در اسلام و هم اعمال پیش از اسلامش مجازات میشود. این یعنی حج تنها برای کسی سودمند است که توبه کرده باشد. کسی که به خدا باز گشته و دست از گناهان برداشته است اما کسی که همچنان دست به گناه دارد در این حالت حج گناهان پیشین او را از بین نمیبرد. این را میگویم و از خداوند برای خودم و شما طلب آمرزش دارم خداوند شما را بیامرزد. ما را ببخش ای امید آمرزش خواهان.
* * *
خطبهی دوم:
سپاس خداوند جهانیان را. گواهی میدهم که تنها معبود او است. دوست نیکان است و گواهی میدهم که سیدنا محمد بنده و فرستادهاش میباشد. اخلاق والایی دارد. خداوندا درود و سلام بر سیدنا محمد و آل و اصحاب او بفرست.
انسان وقتی پیش از حج در اطاعت از خداوند پایبند باشد نتایج بیشمار حج را خواهد دید:
ناگزیر باید این را اشاره کرد که انسان وقتی پیش از حج در اطاعت از خداوند پایبند باشد و خداوند را بشناسد و او را اطاعت کند وقتی به خانهی خدا برود شگفتی خواهد دید. از نزدیک شاهد لطف الهی خواهد بود. نتایج بی شمار حج را خواهد دید.
وقتی حاجی صادقی را میبینید حالات و احساسات و تقرب او را مشاهده میکنید به حدی که آرزو دارید ای کاش در سال آینده شما هم حج کنید. اما وقتی انسان در کشور خودش با گناه و نافرمانی از خداوند به دور مانده باشد و تعلق به دنیا داشته باشد این دوری در سرزمین حتی اگر انسان به حج هم برود بدون آن که با خداوند آشتی نکند و توبه نکند شاید چیز خاصی در آن جا مشاهده و درک نکند. شاید گناهانی که حجاج مرتکب میشوند را بسیار شنیده باشید. حتی دوست ندارد دوباره حج کند زیرا اصل حج برایش محقق نشده است. با بدن حج کرده است و قلب او حج نکرده است. قلب او حاضر نبوده و یا توبه نکرده است.
کسی که قصد حج دارد باید پیش از حج خودش را برای حج آماده کند:
کسی که قصد حج دارد باید پیش از حج خودش را برای حج آماده کند. با توبهی نصوح و ادای حقوق دیگران و پایبندی تمام خودش را آماده کند. اگر به سوی خانهی خدا رفت چنان احساس تقربی پیدا میکند که وصف ناپذیر است. این عبادت را بزرگ خواهد یافت. نتایج بی شماری برداشت خواهد نمود. اما اگر با بدن و تنها برای رفع تکلف یک فرض حج نمودید و ظاهری بی باطن بود و بدون تقرب به خداوند انجام شد وقتی از حج برگردید تنها سختیها و کوتاهیهای فراوان حج نصیبتان شده است.
پیش از حج آگاهی یابید و روش الهی را پایبند باشید و پیش از آن با خداوند آشتی نمایید و حقوق بندگان را ادا کنید و سپس حج نمایید.
حج از بزرگترین عبادات است. در حقیقت عبادت عمر است. عبادتی که حالات شما را تغییر میدهد. از وابستگی به دنیا به وابستگی به آخرت میبرد. از شهوتها به تقرب میکشاند.
بطور خلاصه اگر پس از حج انسانی دیگر در تصورات، ارزشها و روابط و پایبندیتان نشدید؛ نتایج حج را که خداوند برای حاجیان صادق نهاده است، حاصل نکردهاید.
دعا:
بارالها ما را در زمره هدايت يافتگان درگاهت قرار ده. وبا آنان که گناهانشان را آمرزيدهای همراه گردان. و به دوستی گير با دوستانت و در آن چه بما ارزانی داشتهای برکت نِه. و ما را در پناه خويش از زشتی و پليديها دورگردان چرا که قضا و قدر در دست توانای توست و کسی را قدرت محاسبه تو نيست و کسی که تو یاری گرش باشی خوار نمیشود و کسی که تو او را دشمن باشی عزت نیابد. تو بزرگ و والایی ای پروردگار ما. هر چه بخواهی ستودهای و ما از تو آمرزش میخواهیم و به سوی تو توبه میکنیم. خداوندا ما را به کارهای نیک رهنمون باش که تنها تو ما را به کارهای نیک ره مینمایی. خداوندا ما را به اخلاق نیک مزین نما که تنها تو بهترین آن را میدانی و رهنمایی. دین ما را برای ما نیک بفرما که این دین عصمت ایمان ماست. و دنیای ما را نیک بگردان که ما را در آن زندگی است. و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست. و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای مولای ما ای پروردگار جهانیان. بار خدایا با حلال خود ما را از حرام بی نیاز کن و با طاعت خود ما را از نافرمانی حفظ بفرما و با فضل و کرم خویش ما را از غیر خود بی نیاز بفرما. بار خدایا با فضل و رحمت خود کلمهی حق و دین را والایی ببخش و اسلام را پیروز گردان ومسلمانان را در تمام مکانها و در تمام کشورها ای پروردگار جهانیان یاری فرما و عزت ببخش و قدرت خود را ای بزرگوارترین بزرگواران در بارهی دشمنانت به ما نشان بده.