- سيره / سيره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
- /
- فقه السيره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
سپاس خداوند، پروردگار جهانیان را و درود و
سلام بر سرورمان محمد راستگو وامانتدارصلّی الله علیه وآله وسلّم. بارخدایا تنها
آنچه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا علمی را به
ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهرهمند ساز و علم ما
را بیفزای و حق را به ما حق بنمای و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را
به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمره ی کسانی
قرار بده که به سخن گوش فرا داده و بهترين آن را پيروى مىكنند و با رحمت خود ما
را در زمرهی بندگان صالح خود قرار بده، ما را از
تاریکیهای نادانی و توهم به نور معرفت و دانش و از شهوات به سمت بهشت قرب الهی
خارج نما.
ارزشهای اخلاقی در این سه رکن نمود پیدا میکند:
برادران، پیامبر صلی الله علیه و سلم در
رفتارش و در قرار دادن حجر الاسود در جای خود، بسیار حکیم و دانا بود، به دنبال آن
نزد قومش راستگو و امانتدار گردید، نکتهی قابل توجه این است که نجاشی آن گاه که
در مورد اسلام از سرورمان جعفر پرسید، گفت:
(( (( أيها الملك، كنا قوماً أهل جاهلية، نعبد الأصنام، ونأكل الميتة، ونأتي الفواحش، و نقطع الرحم، ونسيء الجوار، حتى بعث الله فينا رجلاً نعرف أمانته وصدقه وعفافه ونسبه ))
(( ای پادشاه، ما قومی جاهل بودیم، بت را پرستش میکردیم، و گوشت مردار میخوردیم، و فحشا میکردیم، و پیوندهای خویشاوندی را قطع میکردیم، و حق همسایه نمیشناختیم، تا اینکه در میان ما مردی برانگیخته گشت که امانت، صداقت، پاکدامنی و نسبش را میشناختیم.)) ))
گویی این سه خصلت، صداقت، امانتداری و
پاکدامنی، ارکان ارزشهای اخلاقی هستند، این شخص در کلامش با شما صادق، در رفتارش
امین و در برانگیختن شهوتش پاکدامن است، به امانتداری و صداقت و پاکدامنی او
آگاهیم، اما نسب و نژاد همچون تاجی بر سر انسان مومن است و بدون ایمان هیچ ارزشی
ندارد، و شاهد آن است:
﴿ ﴿تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴾
﴿بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد * دارايى او و آنچه اندوخت سودش نكرد﴾ ﴾
آیا مقصود بررسی خود سیره است یا روش نبوی در آن؟
برادران، ممکن
است شخصی بپرسد: چرا روی سیرهی پیامبر تمرکز کنیم؟ در واقع تمرکز و توجه روی شخص
پیامبر نیست، با اینکه وی سرور مخلوقات و دوستدار حق و برترینِ فرزندان آدم است،
بلکه تمرکز روی زندگینامهی پیامبر صلی الله علیه و سلم است؛ چرا که گفتار و کردار
و اقرار پیامبر به تنهایی تشریع است، و خداوند عز و جلّ آن را کامل نموده است و وی
را از اشتباه در گفتار و کردار و اقرارش مصون داشته است، و او الگوی بشریت است،
بلکه بشر آفریده شده است تا بر الگوی پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد، بنابراین
تحقیق در سیرهی پیامبر بررسی رویکرد استواری است که انسان باید از آن پیروی
نماید، ما در این درسها رویکردی الگو و نمونه را بررسی میکنیم تا از آن پیروی
کنیم و پیامبر صلی الله علیه و سلم الگویی برای ما باشد.
عنایت الهی برای تمام مومنانِ به پیامبر، عام و جامع است و تنها مختص پیامبر نیست :
برادران گرامی ما، علمای سیره میگویند: خداوند
جل جلاله از پیامبر صلی الله علیه و سلم مراقبت میکرد و او را از جاهلیت دوران
جاهلی محفوظ میداشت، آیا به نظر شما این موضوع مخصوص پیامبر است؟ بنابراین هر یک از
ما تحت عنایت خداوند عز و جل هستیم، حتی میتوان گفت: انسان مورد عنایت شدید
خداوند است، پروردگار کریمی دارید که به طور کامل از شما محافظت می نماید،
بنابراین همان گونه که در خوشیهای دنیا از او راضی هستید باید هنگام سختیها نیز
از وی خشنود باشید.
اکنون انسان زمانی که حرکت میکند، یا کار میکند، یا تجارت
میکند، یا مسافرت میکند، یا ازدواج میکند، این حرکت، حرکت انسان است که گوهر او
را نمایان میسازد، کسی در امتحان مطالعه می کند و مینویسد، یا در امتحان تقلب
میکند، در تجارت راست میگوید یا دروغ، در برخی از آثار آمده است:
(( (( إن أطيب الكسب كسب التجار الذين إذا حدثوا لم يكذبوا، وإذا ائتمنوا لم يخونوا، وإذا وعدوا لم يخلفوا، وإذا اشتروا لم يذموا، وإذا باعوا لم يطروا، وإذا كان عليهم لم يمطلوا، وإذا كان لهم لم يعسروا ))
(( همانا پاكيزه ترين درآمد، درآمد بازرگانانى است كه چون سخنى گويند دروغ نگويند و هر گاه امانتى به آنها سپرده شود، خيانت نكنند و هر گاه وعده دهند، خلف وعده نكنند و وقتى چيزى مى خرند، از آن نكوهش نكنند و وقتى چيزى مى فروشند، تعريف و تبليغ نكنند و هر گاه بدهكارند ] در پرداخت بدهى خود]، تعلل نورزند و هر گاه طلبكار باشند [براى گرفتن طلب خود]، فشار نياورند.)) ))
بنابراین حرکت
انسان در زندگی فرصتی برای آزمودن اوست، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴾
﴿و قطعاً ما آزمايشكننده بوديم﴾ ﴾
معنای " الإنسان میسّرٌ لما خلق له" چیست؟
جز اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده
است:
(( (( كلٌّ ميسَّر لما خُلق له ))
(( هر کس بر آن طریق روان است که برایش خلق شده است)) ))
یعنی هر انسانی به طور کلی
(( (( ميسَّر لما خُلق له ))
(( بر آن طریق روان است که برایش خلق شده است)) ))
انسان برای چه چیزی آفریده شده است؟ برای
بهشتی به پهنای آسمانها و زمین آفریده شده است، راهنمای آن:
﴿ ﴿إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾
( مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده و به همین سبب آنان را آفریده است) ﴾
پس هر یک از ما چه زن و چه مرد برای بهشت
آفریده شده است، برای اینکه در دنیا و آخرت به سعادت برسد، به این دلیل که خداوند
بر سرشت و حقیقت و ویژگیهای انسان آگاه است، بنابراین خداوند جل جلاله هر مخلوقی
را برای آنچه برایش آفریده شده است، یعنی برای بهشت، آماده میسازد، گاهی اقتضا میکند
که از پدری مشخص یا مادری مشخص باشید و گاهی اقتضا میکند که در زمانی مشخص و
مکانی مشخص باشید، گاهی اقتضا میکند که مرد باشید و گاهی اقتضا میکند که زن
باشید، و گاهی بر اساس ارادهی او لازم است که ویژگیهای خاصی داشته باشید؛
بنابراین تمامی لحظات زندگیتان دال بر اراده و تصمیم خداوند متعال است که شما را
برای آنچه آفریده شدهاید یاری میرساند، این یک واقعیت مطلق است،
(( (( كل ميسر لما خُلق له ))
(( برای همه آن طریق را آسان نمودهاند که برایش خلق شده است)) ))
شما برای بهشت آفریده شدهاید، مناسب ترین چیزی که برای شما
وجود دارد این است که فلانی باشید، در فلان جا، در فلان زمان و از فلان پدر و از
فلان مادر، و اینگونه تمامی اینها در خدمت هدفتان است که برایش آفریده شدهاید و
آن هدف همان بهشت است، بهتر از این امکان ندارد، و هر اندازه ایمانتان افزون گردد
خشنودی شما از خداوند متعال افزون مییابد، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ﴾
(خداوند از آنان خشنود است و آنان نیز از خداوند خشنودند) ﴾
پیامبر برای ما و هر انسان آزموده شده ای الگوست:
برادران، پیامبر صلی الله علیه و سلم به
تجارت اشتغال داشت، روایت شده است که قبل از بعثت با سائب بن ابی سائب که تاجر
بود، شراکت داشت، و هنگامی که در روز فتح سائب نزد ایشان آمد، به او گفت:
(( (( مرحباً بأخي وشريكي، كان لا يداري ولا يماري ))
(( سلام به برادرم و شریکم، نه مدارا میکرد و نه مشاجره)) ))
یعنی نه جر و بحث میکرد و نه دفاع مینمود، پیامبر صلی
الله علیه و سلم شریکی بود که با دارایی و پول خدیجه معامله میکرد، از گوسفندان
مراقبت کرده، تلخی و شیرینی زندگی، پیروزی و شکست، دارایی و نداری، سلامتی و
بیماری، مرگ فرزند و طلاق دختران را چشیده است، هر چه انسان در زندگی با آن مواجه
میشود را پیامبر صلی الله علیه و سلم چشیده است، و الگویی والا بوده است.
به این اصل توجه کنید:
برادران، این اصلی را که برایتان بیان می کنم به دقت بررسی
کنید، مهم این نیست که از مشکل یا گرفتاری یا مصیبت یا امتحان یا آزمایشی رهایی
یابید، بلکه مهم این است که کاملا در این امتحان قرار بگیرید، گاهی انسان با همسری
بد آزموده میشود، مهم این است که کامل در آن قرار بگیرید و نسبت به آن بردبار
باشد در این صورت در پیشگاه خداوند والایی مییابد.
گاهی کسی با فرزندی ناخلف آزموده میشود، گاهی با همسایهای
آزموده میشود، گاهی با دوستی امتحان میشود، گاهی با فقر و گاهی با بیماری آزموده
میشود، گاهی با از دست دادن آزادیاش به مدتی طولانی، امتحان میشود، بنابراین مهم
این نیست که به مصیبتی گرفتار شوید بلکه مهم این است که نسبت به آنچه به آن گرفتار
شدهاید کاملا بردبار باشید.
حمد و ستایشی که خداوند بر پیامبرش روا داشت چیست ؟
برادران، بزرگوار بود، فکر درستی داشت، نظرش غالب، منطقش
راستین و راه و روش او قابل اطمینان بود تا جایی که کمالاتش به اوج رسید، بنابراین
خداوند خوی و خلقش را ستوده و میفرماید:
﴿ ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾
(و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری) ﴾
ممکن است انسان یک اخلاق داشته
باشد، اما پایبند بودن به آن دشوار است، گاهی انسان تحریک میگردد و درگیری و
نزاعی در وجود او شکل میگیرد، انتقام بگیرد یا انتقام نگیرد؛ اگر در نهایت بر
نفسش پیروز گردد و انتقام نگیرد می گوییم: فلانی با شخصیت است، اما اگر شخص شخصیتی
داشته باشد که درگیری در وجودش شکل نگیرد، وضعیت کامل او روشن است، در این صورت او
در اوج کمال و ارزشهای والاست، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾
(و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری) ﴾
منظور از دو واژهی مداهنة و مداراة چیست؟
برادران، روزگاری که پیامبر صلی الله علیه و سلم تاجر و
شریک سائب ابن سائب بود، و او نه مدارا میکرد و نه مجادله. ناگزیریم مدارا و
مداهنه را بررسی نماییم، مداهنه چیست؟ مداهنه (چربزبانی) این است که دینتان را
فدای دنیایتان کنید، خداوند متعال می فرماید:
﴿ ﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴾
(دوست دارند كه نرمى كنى تا نرمى نمايند( ﴾
این است که واجباتتان را فدا کنید، عباداتتان
را فدا کنید، کلمهی حق را در جایی دشوار فدا کنید، بنابراین وقتی که دینتان را
فدای دنیایتان میکنید همان چاپلوسی و مداهنه است، اما وقتی دنیایتان را فدای
دینتان کنید همان مدارا و نرمی است، انسان مومن مدارا می کند ولی چاپلوسی نمیکند،
و انسان منافق و دورو چاپلوسی میکند ولی مدارا نمیکند، گاهی انسان مومن برای نرم
کردن قلب دشمنش از مقداری از حقش میگذرد، گاهی همسایه برای نرم کردن قلب همسایهاش
از حق خودش میگذرد، زندگی دنیوی خود را برای از بین بردن شکاف و به هم پیوستن
دوباره و نرم کردن دلها رها میکند، اما انسان منافق دینش را فدای دنیایش میکند.
آثار نبوتی که پیش از بعثت همراه محمد بود:
نکتهی قابل توجه این است که خداوند پیامبر
صلی الله علیه و سلم را قبل از بعثت از کفر محافظت نمود و از پرستش بتهایی که
قومش میپرستیدند دور کرد، بنابراین آنها را عبادت نکرد و برای آنها قربانی
ننمود، و هرگز از قربانیهایی که برای آنها میشد نخورد، و به میراث ابراهیم (دین
اسلام) تمسک جست.
باری پیامبر صلی الله علیه و سلم مشغول طواف کعبهی شریف بود
و دوستش زید ابن حارثه نیز همراه او بود، زید چند بت را لمس کرد و پیامبر صلی الله
علی و سلم او را از این کار بازداشت، و زید رضي الله عنه سوگند خورده است که
پیامبر صلی الله علیه و سلم تا زمانی که به پیامبری برانگیخته شد دست به بتی نزده
بود. برهنگی هنگام طواف کعبه امری رایج بود ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم از
اینکه عریان طواف نماید خودداری فرمود.
باری شخصی را به خدمت گرفت و آن شخص خدمتکار در برابر عموم
لخت شد تا غسل نماید، پیامبر صلی الله علیه و سلم خطاب به او فرمود:
(( (( لا أراك تستحي من ربك خذ إجارتك لا حاجة لنا بك ))
(( میبینم که از خدایت شرم نداری، دستمزدت را بگیر، ما نیازی به تو نداریم)) ))
بنابراین پیامبر علیه الصلاة و السلام قبل از بعثت و قبل از
وحی در اوج شرم و حیا و پارسایی بود.
همان گونه که در درس گذشته اشاره کردم، وقتی که قریش بنای
کعبه را بازسازی کردند همراه با عمویش عباس در جابجایی سنگها مشارکت داشت، و
عمویش عباس به او پیشنهاد کرد که اکنون که از مردم دور است عبایش را بالا آورده و
روی گردنش بگذارد تا با سنگ ها برخورد نکند و آلوده نشود، وقتی که این کار را کرد
بیهوش روی زمین افتاد و وقتی بیدار شد خواست که عبایش را ببندند، شرم و حیای او از
شرم و حیای زن باکره در حجرهاش نیز بیشتر بود.
گواهی اهل قریش بر اخلاق پیامبر قبل از بعثت:
برادران، پیامبر علیه الصلاة و السلام به
صداقت، امانت داری، صلهی رحم، یاری مستضعفان و نیکوکاری شهرت داشت، بنابراین اهل
قریش به او لقب امین داده بودند.
انسان به سه بخش تقسیم میشود، بخش اول را همهی مردم میدانند،
فلان فلانی فرزند فلانی، قدبلند، نیرومند، تحصیل کرده، پزشک، مهندس، تاجر، کارگر،
کشاورز، این بخش اول از سه بخش است، و بخش دوم را تنها نزدیکان و خویشاوندان او از
جمله همسرش، شریکش و کسانی که شب و روز با هستند، میدانند، و بخش سوم را جز
خداوند هیچ کس نمیداند، و حساسیت و اهمیت همیشه در این بخش آخر است، چرا که انسان
ظاهری دارد و خداوند بر باطن و درون وی نیز ناظر است.
حضرت خدیجه نزدیک ترین مردم به ایشان بود، هنگامی که وحی بر
ایشان نازل شد و پیامبر کمی ترسیده بود و آن را با حضرت خدیجه که همسرش بود،
درمیان گذاشت، (خدیجه) گفت: به خدا سوگند! خداوند هرگز تو را خوار نمی کند، اینها
همه نشانههایی از اخلاق پیامبر محمد صلی الله علیه و سلم قبل از بعثت ایشان
است.
اهمیت دوستی و اهمیت آن در اسلام:
برادران، دوستان پیامبر صلی الله علیه و سلم قبل از بعثت چه
کسانی هستند؟ گفتند: بگو دوستانت کیستند تا بگویم: تو کیستی؟ انسان همیشه با کسی همنشین
می شود که مانند اوست، بنابراین انسان کامل، انسان کامل را دوست میدارد و انسان
صادق، انسان راستگو و صادق را و انسان امانت دار انسان امانت دار را و انسان
پاکدامن انسان پاکدامن را دوست دارد.
به عنوان یک اصل علمی: هر شخصیتی حدود هزار ویژگی دارد، و
شخصیت دیگر نیز هزار ویژگی، این دو شخصیت چند ویژگی مشترک دارند؟ این فراتر از
محبت و همنشینی است، هر چه نقاط مشترک بین این دو شخصیت افزون شود محبت و دوستی
بین آنها نیز بیشتر میشود، به عنوان مثال شما ممکن است ده ساعت را با برادری
مومن همنشین شوید بی آن که از وی خسته شوید، دلیلش هم این است که نقاط تشابه شخصیت
شما با نقاط تشابه شخصیت او یکی است، و نقاط مشترک بین این دو شخصیت وجود
دارد.
بنابراین دوستان پیامبر صلی الله علیه و سلم، ابوبکر صدیق و
عثمان ابن عفّان و طلحة ابن عبیدالله بودند، این افراد دوستان ایشان قبل از بعثت
بودند، و من به شما می گویم: تنها با انسان مومن همنشینی کنید ، و غذایتان را فقط
با پرهیز بخورید، و تنها با کسانی همنشینی کنید که حالشان شما را به سمت خداوند میکشاند،
و سخنشان شما را به سمت خدا رهنمون میسازد، بنابراین توجه ویژهای به دوستانتان
داشته باشید، آنها یاری رسان شما در راه ایمان هستند، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً ﴾
(اى كاش راهى را كه رسول در پيش گرفته بود، در پيش گرفته بودم) ﴾
﴿ ﴿لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِيلاً ﴾
(کاش من فلانی را به دوستی نمی گرفتم) ﴾
برادران، مهمترین چیز در
زندگی این است که دوستی داشته باشید که شما را به خاطر خداوند اندرز میدهد و شما
نیز خیرخواه او هستید، و شما راهنمایی می کند و شما نیز وی را راهنمایی میکنید، و
شما را یاری کرده و شما نیز او را یاری میکنید، این سه نفر، به اخلاق والا، و
نگاهی سالم و درست، و دوری از پستیها، و تربیت شده با فرهنگی از مقام و نژادی
نیکو و همچنین به مهمان نوازی، و انجام کارهای خیر شهرت دارند، این خصلتهای
پسندیده آنان را به پیامبر صلی الله علیه و سلم نزدیک کرده است، بنابراین دوستان
وی قبل از بعثت بودهاند. از صمیم قلب به شما میگویم: به (انتخاب) دوستانتان
اهمیت بدهید، دنبال دوستی باشید که به کمک او دانش شما افزایش یابد و نزدیکی شما
به خداوند افزون گردد.
در نتیجه، ای
پدران و ای مادران، نسبت به دوستانِ فرزندانتان باریک بین و دقیق باشید، بر اساس
مطالعهی روانشناختی، کودک یا جوان در مجموع 40 درصد از معلمان، پدر و مادر،
راهنما و تمام کسانی که همراه او هستند تاثیر میپذیرد و 60 درصد از دوستانش،
بنابراین پدر و مادر صالح نسبت به دوستانِ فرزندانشان حساس هستند؛ چرا که این
دوستان یا او را به نابودی میکشانند، یا او را در دنیا به سرافرازی میرسانند.
برخی از متون تورات و انجیل که ظهور پیامبر در آخر زمان را بشارت میدهد:
برادران، بشارتهای پیامبر صلی الله علیه و
سلم در تورات سامره و انجیل برنابا آمده است، در این دو کتاب مقدس متون صریحی وجود
دارد که ظهور پیامبر صلی الله علیه و مسلم را بشارت میدهد، انجیل برنابا به صراحت
رسالت پیامبر صلی الله علیه و سلم را بیان کرده است، به عنوان مثال در باب چهل و
یکم که دربارهی اخراج آدم و حوا از بهشت است، این چنین آمده است:
پس جبروت خداوند در پرده شد و فرشته میخائیل آن دو را از
بهشت راند، چون آدم توجه نمود، مکتوبی را بالای دروازه دید: لااله الاّ الله محمّد
رسول الله، این در انجیل برنابا
آمده است.
و نسخههای خطی که اخیراً در منطقهی دریای
مرده یافت شده است، سخنی که در انجیل برنابا ذکر شده است را تایید میکند.
حضرت مسیح هنگامی که با حواریون در مورد
پیامبر صلی الله علیه و سلم صحبت میکرد به آنان بشارت داد که وی به این دنیا میآید،
حواریون از او پرسیدند: ای معلم، مردی که به این دنیا خواهد آمد چه کسی خواهد بود؟
یسوع (حضرت عیسی) با شادی قلبی پاسخ داد: او محمد رسول الله است، بشارتهای مشابهی
در انجیل برنابا در مواضع بسیاری تکرار شده است، بنابراین، بشارتهایی در تورات و
انجیل ظهور پیامبر صلی الله علیه و سلم را مژده میدهد، در باب دوم انجیل لوقا، میگوید:
حمد و ستایش برای خداوند در اعالی و بلندیها، و درود بر دنیا، و احمد (پیامبر)
برای مردم است، این در انجیل لوقا آمده است.
و باب شانزدهم از انجیل لوقا به این سخن حضرت
مسیح استناد میکند: اگر نروم فارقلیط نزد شما میآید، الفارلقیط لفظی سریانی است
که از فاران به معنی مکه و کوه فاران - که همان کوه حراء است - و قلیط به معنی شخص
پارسا و عبادتگر گرفته شده است، و به معنی احمد و حامد میآید، این نیز در انجیل
لوقا آمده است، اما در قرآن کریم آیهای به صراحت بیان میکند:
﴿ ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾
(و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستاده اى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است) ﴾
برادران پیش از ادامهی این موضوع،
این آیه را برایتان شما بیان می کنم:
﴿ ﴿يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ﴾
(همان گونه كه پسران خود را مى شناسند او [محمد] را مى شناسند) ﴾
به نظر شما، آیا شناختی درستتر، قویتر،
قاطعتر، عمیقتر و آشکارتر از شناخت پدر نسبت به فرزندش وجود دارد؟ آیا پدری روی
زمین هست که به فرزندش بگوید تو کیستی؟
﴿ ﴿يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ﴾
(همان گونه كه پسران خود را مى شناسند او [محمد] را مى شناسند) ﴾
ویژگیهای پیامبر براساس کتاب های پیشین:
برادران، صفات و ویژگیهای پیامبر هم در
تورات و هم در انجیل به صراحت بیان شده است، همان گونه که خداوند متعال در قرآن
شریف می فرماید:
﴿ ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾
(همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد) ﴾
چه کسی؟ رسول
الله:
﴿ ﴿يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾
(همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند) ﴾
متون زیادی در تورات و انجیل و دو آیهی صریح
و آشکار در قرآن کریم ظهور پیامبر صلی الله علیه و سلم در کتابهایشان و صفات و
ویژگیهای پیامبر صلی الله علیه و سلم را تاکید میکند.
بنابراین اخبار، شناخت اهل کتاب نسبت به صفات پیامبر صلی الله علیه و سلم را نشان
میدهد، و خداوند متعال این را در مورد اهل کتاب بیان کرده و در قرآن کریم میفرماید:
﴿ ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴾
(و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز [در انتظارش] بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى جستند ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت خدا بر كافران باد) ﴾
سخنانی از مسلمانان زمان پیامبر و اخباری که از راویان ظهورش در کتاب هایشان شنیده اند:
برادران، دیدگاه بسیار دقیقی وجود دارد، ابن
اسحاق دربارهی مردی از انصار میگوید: از آنچه ما را به اسلام فرا میخواند – به
لطف رحمت و هدایت خداوند متعال- وقتی از مردان یهود میشنیدیم، ما مشرک و بتپرست
بودیم و آنان اهل کتاب بودند، دانشی داشتند که ما نداشتیم، و همچنان میان ما و آنها
شرارتهایی بود، و وقتی که کمی از نفرت و بیزاری آنان به ما میرسید، به ما میگفتند:
زمان برانگیخته شدن پیامبر نزدیک است اکنون شما را همراه او همچون کشتن قوم عاد و
ارم به قتل میرسانیم، بدون شک یهودیان مدینه می دانستند که دوران پیامبر صلی الله
علیه و سلم نزدیک شده است اما بر این گمان بودند که او نیز از آنان است، و عربها
را به این وسیله تهدید میکردند، خداوند سبحان و متعال بیان کرده است که آنان نسبت
به ویژگیهای پیامبر آگاهی داشتند و نبوت او را تنها به این دلیل که برایشان آشکار
شده بود که از قوم عرب است انکار میکردند، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿ وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴾
(و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مؤيد آنچه نزد آنان است برايشان آمد و از ديرباز [در انتظارش] بر كسانى كه كافر شده بودند پيروزى مى جستند ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مى شناختند برايشان آمد انكارش كردند پس لعنت خدا بر كافران باد) ﴾
هراکلیوس، پادشاه روم، هنگامی که رسالت
پیامبر صلی الله علیه و سلم را دریافت کرد، میگفت: می دانستم که او از بین شما
نیست و گمان نمیکردم که از شما باشد، می دانستم که او از شما نیست، یعنی پیامبری
ظهور خواهد کرد، اما گمان نمی کردم که از شما باشد ای قوم عرب.
خلاصه درس:
برادران، در این درس دربارهی بشارتهای
پیامبر در کتب اهل کتاب، تورات و انجیل، و اخلاق پیامبر صلی الله علیه و سلم و
دوستان و یاران ایشان قبل از بعثت سخن گفتیم.
به امید دیداری دوباره با موضوع فقه سیرهی
نبوی.