حالت سیاه
22-12-2024
Logo
تربیت اسلامی – مدارج السالكین - درس (012-100) : غریبان دین
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

غریبان

برادران مؤمن، با درس دوازدهم از درس‌های مدارج السالکین در خدمت شما هستیم.

آیه ی نخست :

خداوند سبحانه و تعالى در کتاب عزیز خود می‌فرماید:

﴿فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ﴾

«چرا نمی‌بایست كه در میان ملّت‌های پیش از شما فرزانگانی باشند كه از فساد در زمین نهی كنند؟ مگر مردمان كمی كه ما نجاتشان دادیم و كافرانی می‌زیستند كه از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی می‌كردند كه آنان را مغرور و فاسد كرده بود و دائماً گناه می‌ورزیدند.»

[سوره‌ی هود آیه: 116].

این آیه دلالت قطعی دارد بر این که نجات یافتگان و پایبندان به دین و فرمانبرداران اندک هستند. پس اگر در هر دوره‌ای خود راه همراه تعداد اندک فرمانبرداران پرهیزگار و توبه کنندگان دور از کفار، و همراه گروه اندک پیروان سنت پیامبر علیه الصلاة والسلام و به دور از اکثریت گمراه یافتید، این نشانه‌ی خوبی است؛ زیرا خدای تعالی در این آیه با دلیل قطعی تأکید می‌کند که بیشتر اهل زمین گناهکارند.

آیه‌ی دوم:

﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾
«اگر از بيشتر مردم (كه كافران و منافقانند) پيروی كنی، تو را از راه خدا دور می‌سازند . چرا كه آنان جز از ظنّ و گمان پيروی نمی‌كنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمي گويند.»

[سوره‌ی انعام آیه: 116].

احساسی مومن را فرا می گیرد که ای پروردگار تمام این مردم بر خلاف حق عمل می کنند. بیشتر آن مردم در راه راست قرار ندارند. چه کسی بر حق است: من یا آنان؟
برای این که درگیر این اختلاف نشوید، احساس وحشت نکیند، در این جامعه‌ی گمراه احساس تنهایی نکنید، برای این که احساس نکنید حق با آن گروه اکثریت است و نگویید: شاید تنها من گمراه هستم! برای گرفتار نشدن به چنین احساسات نگران کننده ای؛ این آیه‌ی کریمه آمده و تأکید مبی کند بر این که:

﴿فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ ﴾
«چرا نمی‌بايست كه در ميان ملّتهای پيش از شما فرزانگانی باشند كه از فساد در زمين نهی كنند؟ مگر مردمان كمی كه ما نجاتشان داديم.»

گروه اندکی از فساد در زمین نهی می‌کنند، بدین معنا که:
فساد آشکار و عمومی شده و این تعداد اندک از فساد در زمین نهی می‌کنند.
اگر آنان را به مردم نشان دهید، آن را گروه گمراه می‌دانند.
اگر فرصتی برای شما پیش آمد که ثروت هنگفت اما شبهه داری را دریافت کنید اما آن را نپذیرید؛ شما را متهم به بی عقلی می کنند.
اگر فرصتی برای گردش با دوستانتان آن هم به صورت مختلط برایتان پیش آمد و آن را رد کردید؛ متهم به بی خردی می‌شوید.
اگر خواستگاری پولدار، صاحب منصب و با شغل خوب برای دخترتان آمد اما به خاطر عدم پایبندی به دین او را رد کردید؛ شما را متهم به خردی می کنند. پس برای این که به چنین احساساتی گرفتار نشوید؛ احادیث شریف در تأکید بر مفهوم این آیه آمده است.

احاديث شريفی که مفهوم آیات را تأکید می‌کنند:

حديث اول:

از عبدالرحمان بن سنه روایت شده که شنیده است رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

((بَدَأَ الإسْلامُ غَرِيبًا، ثُمَّ يَعُودُ غَرِيبًا كَمَا بَدَأَ، فَطُوبَى للغُرَبَاءِ))
«اسلام غریبانه دعوتش را آغاز کرد، سپس همان طور که شروع کرد، دوباره غریب می‌شود، پس خوشا به حال غریبان.»

گفته شد: ای رسول خدا، غریبان چه کسانی هستند؟ فرمود:

(( الَّذِينَ يُصْلِحُونَ إِذَا فَسَدَ النَّاسُ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لينحازن الإيمَانُ إِلَى الْمَدِينَةِ كَمَا يَحُوزُ السَّيْلُ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَيَأْرِزَنَّ الإسْلامُ إِلَى مَا بَيْنَ هذين الْمَسْجِدَيْنِ، كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ إِلَى جُحْرِهَا))

«کسانی که وقتی مردم به فساد کشیده شدند؛ اصلاح می‌کنند، قسم به ذاتی که جانم در دست اوست ایمان به سوی مدینه بازمی گردد آن چنان که سیل راه خود را می‌یابد و قسم به ذاتی که جانم در دست اوست، اسلام به ما بین این دو مسجد بر می‌گردد آن چنان که مار به سوراخش بر می‌گردد.»

[به روایت طبرانی در المعجم الكبير و عبد الله بن أحمد در المسند]

مردم بی شرمانه، بی نزاکت، نیمه برهنه، بدون برنامه ونظم به خیابان‌ها می‌آیند، از مدهای بیگانگان پیروی می‌کنند، اگر لباس زن خارجی مبتذل باشد؛ زن مسلمان نیز با پیروی از او منحرف می‌گردد، اگر به سوراخ ویران شده‌ی سوسماری وارد شوند؛ وارد آن می‌شوید. وقتی می‌بینید عده‌ای زیادی بدون حجاب و پوشش مناسب به خیابان‌ها می‌آیند؛ بی شرمانه و بدون متانت، تک تک عادت‌های بیگانگان را دنبال می‌کنند؛ در هر چیزی از آنان تقلید می‌کنند، در جشن‌های مختلط، در ریخت و پاش‌های بیش از اندازه، در خوردن مال حرام، در معاملات ربوی، در انحراف مردم از روش خداوند عز وجل از آنان پیروی کرده اند. وقتی جامعه‌ای را با چنین ویژگی‌هایی ببینید درحالی که شما در آن غریب هستید، از آن ناخرسندید، این وضعیت را نمی‌پسندید؛ پس بدانید که این بشارتی نیکوست بر این که شما از زمره‌ی غریبان هستید. یعنی ای مؤمن، احساست وحشت و تنهایی نکن، این احساس تنهایی بسیار طبیعی است، وحشتتان از مردم طبیعی و بلکه احساس سالمی برای یک مؤمن است. پیامبر علیه الصلاة والسلام می‌فرماید:

(( بدأ الإسلام غريباً، وسيعود غريباً كما بدأ، فطوبى للغرباء، قيلَ : يا رسول الله ! ومن الغرباء ؟ الذين يصلحون إذا فَسَدَ الناس))
«اسلام غریبانه دعوتش را آغاز کرد، سپس همان طور که شروع کرد، دوباره غریب می‌شود، پس خوشا به حال غریبان. گفته شد: غریبان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ کسانی که وقتی مردم به فساد کشیده شدند؛ اصلاح می‌کنند.»

نکته‌ی مهم:
این که دنیا با گسترده‌ترین دروازه‌اش برایتان مهیا باشد، این که والاترین مقام و مرتبه از آن شما باشد.
اما چنین مقامی که مردم در آرزوی آن هستند، بر پایه‌ی آزار و اذیت مردم یا گمراهی‌شان یا نابود کردن روابط و پیوندها استوار است، پس به صرف نظر از جذابیت چنین مقامی، به دلیل وجود شبهه در آن، باید از آن دروی کنید.
بنابراین:

(( يصلحون إذا فَسَدَ الناس))
«وقتی مردم فسادگری کنند، آنان اصلاح می‌کنند.»

هنگامی که فساد زمین را فراگیرد، بیشتر مردم دیگر اهمیت نمی‌دهند که منبع کسب درآمدشان حلال است یا حرام؟ بیشتر مردم اهمیت نمی‌دهند به این که روابطشان با یکدیگر مشروع است یا نامشروع؟
بیشتر مردم نسبت به این که آیا اعمالشان بر اساس طاعت استوار است یا معصیت؛ بی اهمیتند.
شغلی با درآمد بسیار بالا پیدا می‌کند، اما چنین شغلی برخی گناهان و معاصی را نیز به دنبال دارد؛ پس آن را رد می‌کند!!
اگر ماجرایش را برای مردم تعریف کند او را به دیوانگی متهم می‌کنند. او حتی از سوی خانواده اش، مادر و پدرش احساس غریبی می‌کند.
شخصی را می‌شناسم که پیشنهاد معامله‌ی کالایی که رضای خدای تعالی در آن نبود؛ به او عرضه شد، ده هزار قطعه، آن‌ها را درست کن و بهایش را تحویل بگیر اما اگر چنین قطعاتی را بسازی، به ترویج گناه و دشمنی کمک کرده ای، لباسی که زنان در استخرها می‌پوشند و خداوند عز وجل از آن ناراضی است، با این که او به شدت به این پول نیاز داشت؛ اما آن را نپذیرفت.
ایمان، آن چنان که مردم گمان می‌کنند؛ نیست، ایمان فقط در نماز و روزه خلاصه نمی‌شود.
عبادات، آن چنان که مردم باور دارند حرکاتی ظاهری و توخالی نیست.
اسلام، دیدگاه هایی است، برنامه ای متکامل است، اسلام در جزئیات کارهای روزانه تان وجود دارد، در شغل، حرفه، خانه، گردش، سرگرمی، تلاش، سفر، و اقامت. اسلام یعنی چیزی حدود صد هزار بند که مسلمانان آن را به چهار یا پنج عبادت نمادین خلاصه کرده و به غیر از این عبادات، بر اساس هوس ها، تمایلات، گرایشات، مصلحت، بلندپروازی‌ها و رؤیاهای دنیویشان رفتار کردند؛ با این کار دین را از دنیا جدا کردند، دین را در مسیری و دنیا را در مسیری دیگر قرار دادند، به همین خاطر است که تعدادشان در دنیا یک ملیارد نفر است اما سخنشان یکی نیست، سخنشان در دنیا سخن برتر و والاتر نیست، نمی‌گویم بی ارزش است اما والاتر نیست. با این که خدای تعالی می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾
«خداوند به كسانی از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهای شايسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّت‌های گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود كرده است. هم‌چنين آئين (اسلام) ايشان را كه برای آنان می‌پسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل می‌سازد، (آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا می‌پرستند و چيزی را انبازم نمی‌گردانند . بعد از اين (وعده راستين) كساني كه كافر شوند، آنان كاملاً بيرون شوندگان (از دائره ايمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقيقي مي باشند).»

[سوره‌ی نور آیه: 55].

و حدیث صحیح که از انس بن مالک روایت شده که رسول الله صلی اله علیه وسلم به اکثم بن جون خزاعی فرمود:

((يَا أَكْثَمُ، اغْزُ مَعَ غَيْرِ قَوْمِكَ، يَحْسُنْ خُلُقُكَ، وَتَكْرُمْ عَلَى رُفَقَائِكَ، يَا أَكْثَمُ، خَيْرُ الرُّفَقَاءِ أَرْبَعَةٌ، وَخَيْرُ السَّرَايَا أَرْبَعُ مِائَةٍ، وَخَيْرُ الْجُيُوشِ أَرْبَعَةُ آلافٍ، وَلَنْ يُغْلَبَ اثْنَا عَشَرَ أَلْفًا مِنْ قِلَّةٍ))
«ای اکثم، همراه با گروهی غیر از قوم خودت بجنگ که اخلاقت را نیکو و تو در میان دوستان و رفیقانت گرامی می‌دارد، ای اکثم، بهترین دوستان چهار نفرند، بهترین گروهان چهارصد نفری و بهترین سپاه چهار هزار نفر است و دوازده هزار نفر به دلیل کمی تعداد مغلوب نخواهند شد.»

[ابن ماجه در سنن خود]

اگر تعداد مسلمانان راستین در در زمین دوازده هزار نفر باشد، مغلوب نمی‌شوند چه رسد به این که یک ملیارد نفر باشند. این به چه معناست؟
مسئله نزد خداوند بر اساس ظواهر نیست، جلوه‌های اسلامی کاملا نمایان و پیداست، قرآن ها، نوارها، سخنرانی ها، مساجد جامع همه مژده ی خیر می دهد. اما نزد خداوند این گونه نیست. نزد خداوند تعداد مسلمانان، به تعداد فرمانبران و پایبندان است.
اولیای خدا چه کسانی هستند؟ کسی که در هوا پرواز می‌کند؟
گفت: نه.
کسی که روی آب راه می‌رود؟
گفت: نه.
اولیا و دوستداران خدا کسانی هستند که حلال و حرام می‌شناسند.
برادر گرامی، اسلام شما در کارگاه، مغازه، شغل، خرید و فروش، تعاملات، اعضا و شغلتان است، اسلام این است.
حدیث اول:

((طوبى للغرباء، قيلَ : ومن الغرباء يا رسول الله ؟ قال : الذين يصلحون إذا فَسَدَ الناس))
«خوشا به حال غریبان. گفته شد: غریبان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ کسانی که وقتی مردم به فساد کشیده شدند؛ اصلاح می‌کنند.»

حدیث دوم:
در حدیث دیگری رسول الله علیه الصلاة والسلام می‌فرماید:

 

((طوبى للغرباء، قيلَ : ومن الغرباء يا رسول الله ؟ قال : الذين يزيدون إذا نقصَ الناس))
«خوشا به حال غریبان. گفته شد: غریبان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ کسانی که وقتی مردم کم می‌شوند؛ آنان زیاد می‌شوند.»

عبارت «وقتی مردم کم می‌شوند آنان زیاد می‌شوند» به چه معناست؟ یعنی وقتی تعداد خیرخواهان کم شود؛ کارهای خیر آنان زیاد می‌شود، وقتی تعداد نیکوکاران کم شود، کارهای نیک آنان می‌افزاید، وقتی تعداد پرهیزگاران کم شود، آنان بر ورع و پرهیزگاریشان می‌افزایند، هنگامی که تعداد افراد دیندار و پایبند کم شود، پیابندیشان بیشتر می‌شود. کسانی که به نیکوکاری، پرهیزگاری، طاعت، نزدیکی به خدا، بذل و بخشش و فداکاری خویش می‌افزایند آن زمان که مردم کوتاهی می کنند.

حدیث سوم:

از اعمش، از ابواسحاق، از ابوالاحوص از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

((إِنَّ الإسْلامَ بَدَأَ غَرِيبًا، وَسَيَعُودُ غَرِيبًا كَمَا بَدَأَ، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ، قِيلَ : وَمَنِ الْغُرَبَاءُ ؟ قَالَ : النُّزَّاعُ مِنَ الْقَبَائِلِ))
«اسلام غریبانه کارش را شروع کرد و دوباره غریب خواهد شد، پس خوشا به حال غریبان. گفته شد: غریبان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ فرمود: بیگانگان در قبایل.»

از یک قبیله یک یا دو نفر بیرون می‌آیند، آنان خدا را شناخته اند، دستورات پیامبر صلی الله علیه وسلم را اجرا کرده، در راه او جهاد می‌کنند، دار و ندارشان را می‌بخشند، گرانقدر و بی ارزششان را، این کسی است که میان قبیله بیرون می‌آید. اکثریت افراد رباخوارند، قمار بازند، دنبال کارهای هنری مبتذلند، مردم در تمایلات خداناپسندانه یکپارچه و متحد شده اند.
انسان یک ظرف است، مهمترین نکته در مورد ظرف این است که چه چیزی ریخته در آن می‌شود؟ چه چیزی از لحاظ فرهنگی شما را تغدیه می‌کند؟ غذای معمول خوردنی و نوشیدنی است. اما این نفس که یک ظرف است، چه چیزی در آن ریخته می‌شود؟ اخبار هنرمندان، دنیاپرستان، مردان و زنا بدکار، چه مطالبی را مطالعه می‌کنید؟ به چه چیزی گوش می‌دهید؟ چه چیزی تماشا می‌کنید؟ در این ظرف چه چیزی ریخته می‌شود؟ از کوزه همان تراود که در اوست. اگر ظرفتان را پر از اخبار هنرمندان کنید، فقط در مورد آنان سخن خواهید گفت، اگر ظرفتان را از اخبار دنیاپرستان پر کنید، که چطور مسافرت کردند، مراسم ازدواجشان چطور بوده است؟ چقدر هزینه کرده اند؟ چه لذت‌ها و تفریحاتی داشته اند؟ در چه شهوت‌هایی غرق شدند؟ چه کارهای پستی که انجام داده اند؟ تنها در مورد همان ها سخن خواهید گفت. اما اگر ظرف خود را از کتاب خدا و سنت رسولش علیه الصلاه والسلام و از دلاوری‌های یاران رسول الله پر کنید؛ خودتان را تحت نظر قرار دهید، فقط در مورد این موارد سخن خواهید گفت، این مفهوم ضرب المثلی است که بزرگان می‌گویند: از کوزه همان ترواد که در اوست.
مهم این است که مراقب باشید چه کسی شما را تغذیه می کند؟ منابع شنوایی در اختیار دارید، برخی خواندنی، برخی دیدنی است. این‌ها منابع تغذیه‌ی شماست. شما در مورد چیزهایی که گوش می‌کنید؛ سخن می‌گویید. آن چه از شما سر می‌زند از جنس همان چیزی است که از آن تغذیه می‌کنید. به من بگویید: چه مطالعه می‌کنید؟ تا من بگویم: چطور انسانی هستیید. به من بگویید: چه تماشا می‌کنید تا بگویم: چه کسی هستید؟ به من بگویید: به چه چیزی گوش می‌دهید تا بگویم: چه طور انسانی هستید؟
فرمود:

((فطوبى للغرباء، قيلَ: ومن الغرباء يا رسول الله؟ قال: النُزّاعُ من القبائل))
«خوشا به حال غریبان. گفته شد: غریبان چه کسانی هستند ای رسول خدا؟ فرمود: بیگانگان در قبایل.»

خانواده‌ی بزرگی را می‌بینید که در مراسم ها و جشن ها روابط مختلط دارند. رستوران‌هایی در ماه مبارک رمضان میهمانی برگزار می‌کنند، غذاهای لذیذ و متنوع، مردان و زنان را می‌بینید که با بهترین ظاهر حضور می‌یابند اما از نماز خبری نیست. می‌گوید: تا ساعت دو شب نشینی بودیم سپس خوابیدیم. پس سحری و نماز صبح چه می‌شود؟ مردم این گونه اند.

حدیث چهارم:

کثیر بن عبدالله بن عمرو بن عوف بن زید بن ملحه از پدرش از پدربزرگش برای من حدیث روایت کرد که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

((إِنَّ الدِّينَ لَيَأْرِزُ إِلَى الْحِجَازِ كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ إِلَى جُحْرِهَا، وَلَيَعْقِلَنَّ الدِّينُ مِنَ الْحِجَازِ مَعْقِلَ الأرْوِيَّةِ مِنْ رَأْسِ الْجَبَلِ، إِنَّ الدِّينَ بَدَأَ غَرِيبًا وَيَرْجِعُ غَرِيبًا، فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ، الَّذِينَ يُصْلِحُونَ مَا أَفْسَدَ النَّاسُ مِنْ بَعْدِي مِنْ سُنَّتِي))
((الذين يُحيون سٌنّتي ويعلمونها الناس))

«دین به سرزمین حجاز بر می‌گردد آن چنان که مار به سوراخش بر می‌گردد، دین در حجاز بسان بز کوهی بر قله‌ی کوه قرار خواهد گرفت، دین غریبانه کارش را شروع کرد و دوباره غریب خواهد شد پس خوشا به حال غریبان، کسانی که سنت از یاد رفته ی من را در میان مردم، دوباره احیا می کنند.»
«کسانی که سنتم را احیا کرده و به مردم یاد می‌دهند.»

پیامبر سنت‌هایی دارد، همه ادعا می‌کنند که رسول الله را دوست دارند، خداوند عز وجل هم فرموده است:

﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾
«بگو : اگر خدا را دوست مي داريد، از من پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است.»

[ سوره‌ی آل عمران آیه: 31]

باور نمی کنم که ادعای محبت رسول الله یا خداوند را دارید ولی مخالف با سنت هستید. نشانه‌ی محبت به خداوند عز وجل: پیروی از سنت پیامبرش است.
سنت را با عمل و گسترش آن با آموزش احیا می‌کنند.

﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾
«خداوند تا تو در ميان آنان هستی ايشان را عذاب نمی‌كند و همچنين خداوند ايشان را عذاب نمی‌دهد در حالی كه (برخی از) آنان طلب بخشش و آمرزش مي نمايند.»

[سوره‌ی انفال آیه: 33].

مفسران در مفهوم این آیه اتفاق نظر دارند که: تا زمانی که پیامبر علیه الصلاة والسلام در میانشان، در میان یارانش بود، آنان عذاب نمی‌شود و تا زمانی که پس از او سنتش پیاده شود هم عذاب نمی‌شوند، پس در چه صورت عذاب نمی‌شوید؟ در دو حالت: زمانی که شخصا همراه پیامبر بوده باشید یا زمانی که در خانه سنتش را اجرا کنید. در این صورت عذاب شامل حالتان نمی‌شود.

حدیث پنجم:

از عمر بن خطاب روایت شده است که روزی به مسجد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت، معاذ بن جبل را دید که کنار قبر پیامبر صلی الله و علیم وسلم نشسته و گریه می‌کند. پس گفت: چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟ گفت: سخنی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم. شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

((إِنَّ يَسِيرَ الرِّيَاءِ شِرْكٌ، وَإِنَّ مَنْ عَادَى لِلَّهِ وَلِيًّا، فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ بِالْمُحَارَبَةِ، إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الأبْرَارَ الأتْقِيَاءَ الأخْفِيَاءَ، الَّذِينَ إِذَا غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا، وَإِنْ حَضَرُوا لَمْ يُدْعَوْا وَلَمْ يُعْرَفُوا، قُلُوبُهُمْ مَصَابِيحُ الْهُدَى، يَخْرُجُونَ مِنْ كُلِّ غَبْرَاءَ مُظْلِمَةٍ ))
«اندکی ریا، شرک است و کسی که با دوست و ولی خدا دشمنی کند، آشکارا جنگ با خدا را اعلان داشته است، خداوند نیکوکاران متقی ناشناسی دارد، کسانی که وقتی حضور ندارند، کسی عدم حضورشان را احساس نمی‌کند و وقتی حضور داشته باشند، فراخوانده نمی‌شوند و هم چنان ناشناسند، دل هایشان چراغ‌های هدایت است، از سرزمین‌های تاریک خارج می‌شوند.»

[ابن ماجه در سننش]

فتنه‌ها بسان تکه‌هایی از شب تاریک می‌آید جز برای کسی که پروردگاش به او رحم کند، جز کسی که خداوند عز وجل او را به دور از این فتنه تاریک نجات دهد، فتنه‌هایی وجود دارد که انسان بردبار را سرگردان می‌کند و خداوند عز وجل مؤمن را از این فتنه‌ها نجات می‌بخشد.
افرادی گمنام که از شهرت خوششان نمی‌آید، پرهیزگارانی که معصیت را دوست ندارند، بی گناهانی که متهم نیستند، اگر نباشند، عدم حضورشان احساس نمی‌شود، اگر باشند، شناخته نمی‌شوند و دل هایشان چراغ‌های هدایت است، از هر گونه فتنه‌ی تیره و تاریک خارج می‌شوند چنانکه پیامبر علیه الصلاة والسلام فرموده است:

((ابتغوا الرِفعةَ عِندَ الله))
«بلند مرتبگی را از خدا بخواهید.»

آنان در پی کسب بلندمرتبگی میان مردم نیستند، بلکه بلندمرتبگی نزد خداوند عز وجل را می‌خواهند.
مهم این است که نزد خداوند جایگاهی داشته باشید:

﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾
«قطعاً پرهيزگاران در باغ‌ها و كنار جويباران بهشتي جای خواهند داشت.»

[ سوره‌ی قمر آیه: 54-55]

شما نزد خداوند جایگاهی دارید، احساس می‌کنید که خداوند شما را دوست دارد، احساس می‌کنید که راه درست را در پیش گرفته اید، احساس می‌کنید به سمت هدف درست در حرکتید، این احساس شما را از ستایش مردم، از بلندمرتبگی نزد مردم، از جلب توجه، شهرت، جاه و مقام بی نیاز می‌سازد، تمام این‌ها با احساس این که خدای تعالی شما را دوست دارد؛ جایگزین می‌شود.

غریبان چه کسانی هستند؟

نویسنده‌ی این کتاب می‌گوید:
اینان همان غریبان مورد ستایشی اند که دیگران به آنان رشک می برند، چون در میان مردم اندک هستند، به خاطر این تعداد اندکشان غریب نامیده شده اند. شهری با پنج ملیون نفر حدود 100 تا 200 گردشگر و توریست دارد، آنان گردشگران غریبه نامیده می‌شوند چون تعدادشان کم است، به همین دلیل غریبه نامیده شده اند. بیشتر مردم صفاتشان با این صفات متفاوت است.
گوید:
پیروان اسلام میان مردم غریبه اند، مسلمانان را در کنار دیگر ملت‌ها بگذاریم. 450 ملیون هندی ـ پناه بر خدا ـ گاو را می‌پرستند، گاو در خیابان راه می‌رود، راه را می‌بندد، ساعت‌های طولانی این مسیر مسدود می‌شود، گاو نزد میوه فروش می‌رود و بهترین میوه‌ها را می‌خورد و فروشنده از این امر به شدت خوشحال می‌شود. در عیدها پِهِن گاو را روی اثاثیه منزل می‌گذارند، باارزش ترین نوع عطر. 340 ملیون نفر می‌گویند خدایی وجود ندارد، در شمال هیچ معبودی وجود ندارد، آنان بی دینند. به غرب می‌روید، 30% از زنا، زنا با محارم است. پدر با دخترش، برادر با خواهرش، پسر با مادرش. بیماری‌های جنسی غیر قابل شمارش است. چند ملیون نیز هم جنس باز هستند، به داشتن هویت‌های خاص افتخار می‌کنند. بدین معناست که مسلمانان محدود شده در برابر این گروه ها، غریب اند. ازدواج در آمریکا یک سال یا یک سال و نیم ادامه می‌یابد و پس از آن به خاطر ناچیزترین علت‌ها پیوند ازدواج از هم گسیخته می‌شود. یعنی زن چند دوست دارد. چند روز به خانه بر نمی گردد، یک هفته، دو هفته کاملا عادی است. شخص متخصصی نزد ما در کشورمان بود. جشن زیبایی گرفت، یک سال و نیم پیش ما ماند. گوید: فرزندم متولد شده است، تو کجا بودی؟ در شام اقامت داشتی در حالی که همسرت آن جا بوده است، فرزندش متولد می‌شود و او برایش جشن می‌گیرد. به خدا قسم مسلمانان در برابر چنین جوامعی غریب هستند، بدون شک مثال‌های بسیاری وجود دارد.
گوید: مسلمانان در مقابل چنین انسان‌هایی غریبه و اندک اند. مؤمنان در میان اهل اسلام غریبند، مؤمنان راستین در میان عوام مردم غریبند.
گوید: علما در میان مؤمنان غریبند، کسی که دریایی از علم و دانش است، کسی که راز وجود و هدف از آفرینشش را دریافته است، به حقیقت دنیا پی برده است، عظمت مسئولیتش را درک کرده است. می‌داند که دنیا در تسخیر اوست، وقت بسیار ارزشمند است و او وقتش را فقط برای کارهای نیک صرف می کند. پس وقتی خودش را با مؤمنان مقایسه می‌کند، خود را غریبه می‌یابد.
گوید: و اهل سنت، کسانی که آن را از هوس‌ها و بدعت‌ها متمایز می‌سازند، یعنی صاحبان عقیده‌ی درست، صاحبان تحقیق و پژوهش علمی در سنت، این حدیث موضوع است، این یکی ضعیف است. این بدعت است و پیامبر چنین چیزی نگفته است، آنان از بیدار اند، آنان نیز نزد عموم علما غریبند.
این مسئله بدین ترتیب است که هر چه سطح انسان والاتر رود، دایره اش تنگ تر می‌شود. درست مانند یک هِرَم که قاعده اش بسیار وسیع است، هر چه به درجات بالاتر صعود می‌کنید؛ سطح قاعده کوچکتر می‌شود، هر چقدر بالاتر می‌روید، قاعده تنگ تر می‌شود. به همین خاطر اگر پیامبر بیاید، هر پیامبری بیاید و در میان مؤمنان بنشیند؛ بدون مبالغه می‌گویم: خودش را نسبت به آنان غریبه خواهد یافت.

((أبيتُ عِندَ ربي يطعمني ويسقيني))
«نزد پروردگارم می‌خوابم، او به من غذا می‌دهد و می‌نوشاند.»
((لو علمتم ما أعلم، لبكيتم كثيراً ولضحكتم قليلاً))
«اگر آن چه من می‌دانم، می‌دانستید؛ بسیار گریه می‌کردید و کمتر می‌خندیدید.»

پیامبران در مقایسه با مؤمنان غریبه می‌شوند. خدای تعالی می‌فرماید:

﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾
«اگر از بيشتر مردم (كه كافران و منافقانند) پيروی كنی، تو را از راه خدا دور می‌سازند . چرا كه آنان جز از ظنّ و گمان پيروی نمی‌كنند و آنان جز به دروغ و گزاف سخن نمی‌گويند.»

[سوره‌ی انعام آیه: 116]

پس به خود افتخار کنید و همراه با اقلیت باشید، یک نفر به اندازه‌ی هزار نفر باشید نه هزار نفر بسان یک نفر، خداوند عز وجل می‌فرماید:

﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْناً﴾
«آنان كسانيند كه به آيات (قرآني و دلائل قدرت) پروردگارشان و ملاقات او (در جهان ديگر، براي حساب و كتاب) بي باور و كافرند، و در نتيجه اعمالشان باطل و هدر مي رود، و در روز رستاخيز ارزشي براي ايشان قائل نمي شويم.»

[ سوره‌ی كهف آیه: 105]

شخصی برایم تعریف کرد و گفت: در کشوری خارجی بودم، پرواز ساعت دو نیمه شب بود، تاکسی کرایه کردم. به هتل محل اقامتم آمد به من گفت: در خیابان، روزهای زمستان، روزهای برف و بارانی و سرمای شدید صفی از مردم را دیدم، او که یکی از شاگردان سابقم بود برایم قسم خورد که این صف به طول سه کیلومتر بود، از راننده پرسید: ساعت دو نیمه شب این صف برای چیست؟ گفت: در رادیو اعلام کردند که ساعت هشت صبح گوشت تقسیم می‌شود. گفتم: خدایا. او گفت: در این جامعه، قیمت زنا به اندازه‌ی یک شکلات است، فقط با یک قطعه شکلات می‌توانی زیباترین دختر را در اختیار داشته باشید. این عبارت را بارها و بارها تکرار کردم: خدا را بی ارزش شمردند پس خداوند نیز آنان را خوار کرد.
یعنی در جامعه‌ی گناهکار و نافرمان، بدون آزار جنسی، بدون نگرانی، بدون هراس، بدون ترس، بدون احساس مسئولیت، تا زمانی که خداوند نزدشان تا این اندازه بی ارزش است؛ بنابراین: آنان نیز نزد خداوند خوار هستند. حال که گوشت زنان تا به این اندازه بی ارزش است؛ پس گوشت بزغاله تا به این حد گران می‌شود و هر چقدر آب حیا کمتر شود، آب آسمان نیز کم می‌شود. پس مهم این است: که انسان همراه با گروه اندک مؤمن باشد، با غریبان باشد تا از عذاب خداوند عز وجل نجات یابد.
یک توضیح مختصر...
گوید: این غربت از جایی نسبت به جای دیگر متفاوت است، یعنی اگر در شهری مانند دمشق باشید، خداوند او را برای ما نگه دارد، مساجد پر است، مردم نیکوکار بسیارند، دل هایشان آکنده از رحمت است. به خدا قسم بیداری اسلامی زیبایی در جریان است، مساجد در همه‌ی اوقات پر است، در تروایح، نماز صبح. یعنی مردم به سوی دین روی آورده اند. شاید در این جا احساس غربت نکنید اما وقتی به کشوری خارجی سفر کنید، حتی در کنار راه شاهد انجام زنا هستید، غیر قابل تحمل است.
شخصا به فرانسه رفتم. کنار رود سین ایستادم، شخصی را گرفته و اندوهگین دیدم. زبان فرانسه ام خوب نبود، با خود گفتم: امتحان می‌کنم. به او نزدیک شدم و ماجرا را جویا شدم، او گفت: می‌خواهم خودکشی کنم. گفتم: چرا؟ گفت: زندگی برای من دیگر معنایی ندارد. گفتم: چه چیزی باعث ناراحتی ات شده است؟ گفت: پدرم دختری که دوستش داشتم را از من گرفت. پدر نزد ما مقدس است، تمام هدف پدر خوشبختی پسرش است، می‌خواهد که پسرش ازدواج کند و خانه‌ای داشته باشد، روابط نزد ما بسیار خوب است. وقتی از آینده یشان اطمینان خاطر یابد؛ به آرامش می‌رسد. این پدر است، اما آن پدر: با پسرش برای رسیدن به دختری رقابت می‌کند. پس در دمشق غریبه نیستید، احساس راحتی می‌کنی، در هر جا باشید مسجد، اذان و قرآن هست، این نعمتی بس بزرگ است.
گوید: مکانی نسبت به مکان دیگر متفاوت است، زمانی نسبت به زمانی دیگر فرق دارد. قوم و ملتی با قومی دیگر متفاوتند. در خود شام محله‌ای پایبند است و محله‌ای دیگر بی بند و بار، روزهای رمضان با روزهای دیگر متفاوت است، به هر حال در این سطوح تفاوت وجود دارد.
گوید: یاران خدا، جز به درگاه خدا پناه نمی‌برند و جز به رسول الله منتسب نیستند و معبودی جز الله را فرا نمی خوانند. این است غربت، اسمی با مفهومی متفاوت. چنین غریبی احساس غربت نمی‌کند، احساس انس می‌کند زیرا همراه خداوند عز وجل است، او نزد مردم غریب است، نزد مردم بسان شخصی متفاوت است، اما نزد خداوند از نزدیکان است، خداوند عز وجل با او انس می‌گیرد و بر قلبش تجلی می‌یابد.
گوید: چنین غربتی، صاحبش را به وحشت و نگرانی نمی‌اندازد بلکه وقتی مردم در وحشت و حیرتند، وقتی می‌ترسند و نگرانند، او آرامش دارد. مقدمات زلزله‌ای که وجود مردم را به لرزه می‌اندازد. مؤمن چه می‌گوید؟ این فرمایش الهی را می‌خواند:

﴿وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ﴾
«و اگر بميريد يا كشته شويد به سوي خدا بازگردانده می‌شويد.»

[سوره‌ی آل عمران آیه: 158]

مسیر به کجا ختم می‌شود؟ به سوی خداوند عز وجل:

﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾
«و اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد، مغفرت و مرحمتی (كه شما را در بر می‌گيرد) بهتر از چيزهائی است كه جمع آوری می‌كنند.»

[سوره‌ی آل عمران آیه: 157]

﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴾
«بدو گفته شد : وارد بهشت شو . (وقتي كه آن همه نعمت و كرامت ديد) گفت : ای كاش ! قوم من می‌دانستند.»

[سوره‌ی يس آیه: 26]

انسان زندگی را دوست دارد، این حقیقت دارد. اگر فرض کنیم: شبح مرگ سراغ مؤمنی درستکار می‌آید، اعمال او نیکوست و حیاتش سراسر اطاعت از خداست، آیا گمان می‌کنید از مرگ می‌ترسد؟ آرزو می‌کند عمری طولانی تر داشته باشد. برای این که واقعی تر و ملموس تر سخن بگویم: بهترین شما کسی است که عمرش طولانی و عملش نیک باشد اما اگر مرگ به سراغ او آمد؛ خوش آمده است.
داستان‌هایی بسیار عجیب:
یکی از تاجران شهر به سرطان خون مبتلا شد، به قدرت خدای قادر و توانا، و از بیمارستان برای اطلاع دادن نتیجه با خانه تماس گرفتند. تلفنی در کنارش بود، او گوشی را برداشت. پسرش جواب تلفن را داد. به او گفتند: پدرت کارش تمام است، بعد از سه روز می‌میرد. او می‌شنود. دوستانش به دیدارش می‌آیند، به آنان می‌گوید: فیلم تمام شد، قراردادی را لغو کرد، عقد قرارداد دیگری را پیشنهاد کرد، فرزندانش را جمع کرد، با آنان وداع گفت، غسل کرد، یکی از علما ساعت یک به دیدراش آمد، دعا و تهلیل برایش خواند و ساعت دو در گذشت. اما نکته ی قابل توجه این است که: او بی‌قرار و بی‌تاب نبود. اگر شخصی برای در خواست کمک نزدش می‌رفت؛ در صندوق را باز می‌کرد و می‌گفت: به اندازه‌ی نیازت بردار و مرا از مقدارش مطلع نکن.
شخصی وارد بیمارستان شد. او سرطان روده داشت. هر گاه شخصی به عیادتش می‌رفت؛ می‌گفت: خدایا شاهد باش که من از تو راضی هستم، پروردگارا حمد و سپاس سزاوار توست، تا این که درگذشت. انسان آرزو دارد که عمری طولانی زندگی کند اما وقتی مرگ به سراغش می‌آید، بی‌قراری و بی‌تابی نمی‌کند، به کجا رفته است؟ تمام این زندگی برای این لحظه مهیا شده است. این غربتی است که ترسی در آن نیست بلکه زمانی که مردم سرگشته و حیرانند؛ او انس می‌گیرد. بیشترین وحشتش زمانی است که مردم انس می‌گیرند، دوست و ولی او خدا، پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند؛ می‌باشند اگر چه که مردم با او دشمنی کرده و به او ستم کنند.
از انس بن مالک روایت شده که گفت:

((قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: كَمْ مِنْ أَشْعَثَ أَغْبَرَ ذِي طِمْرَيْنِ لا يُؤْبَهُ لَهُ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لأبَرَّهُ، مِنْهُمُ الْبَرَاءُ بْنُ مَالِكٍ))
«رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: چه بسا ژولیده‌ی غبارآلودی که فقط دو تکه لباس کهنه دارد و کسی به او اهمیتی نمی‌دهد، اگر به خدا قسم بخورد قسمش را محقق می‌سازد، براء بن مالک یکی از آنان است.»

[ترمذی در سنن ]

این معنایش غریب است.
از انس بن مالک از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرمود:

((أَلا أُخْبِرُكُمْ بِأَهْلِ النَّارِ وَأَهْلِ الْجَنَّةِ؟ أَمَّا أَهْلُ الْجَنَّةِ: فَكُلُّ ضَعِيفٍ مُتَضَعِّفٍ، أَشْعَثَ ذِي طِمْرَيْنِ، لَوْ أَقْسَمَ عَلَى اللَّهِ لأبَرَّهُ، وَأَمَّا أَهْلُ النَّارِ: فَكُلُّ جَعْظَرِيٍّ جَوَّاظٍ، جَمَّاعٍ مَنَّاعٍ، ذِي تَبَعٍ( ))
«آیا شما را از اهل آتش و اهل بهشت مطلع سازم؟ بهشتیان: هر ضعیف مستضعف، ژولیده‌ای که فقط دو تکه لباس مندرس دارد و اگر به خدا قسم بخورد، قسمش را محقق می‌کند. اما دوزخیان: هر تندخوی متکبر جمع کننده‌ی بازدارنده‌ی دنباله رو.»

وقتی مؤمن پایبندی را می‌بینید؛ اگر چه جایگاه دنیایی اش متوسط باشد؛ نسبت به او تعدی نکنید زیرا خداوند بزرگ است، اگر در ادراه‌ای ماشین نویس بود و شما مدیر بودید؛ نگویید: من پروردگار بلندمرتبه هستم، اگر مستخدم بود، مراقب باشید.

((رُبَّ أشعثَ أغبر ذي طمرين مدفوعٍ بالأبواب، لو أقسمَ على الله لأبرّه))
«چه بسا ژولیده‌ی غبارآلودی که دو تکه لباس کهنه بیشتر ندارد و از درها رانده می‌شود؛ اگر بر خدا قسم یاد کند؛ قسمش را محقق می‌سازد.»

گوید:

((سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ يَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ وَإِنْ كَانَ كَافِرًا، فَإِنَّهُ لَيْسَ دُونَهَا حِجَابٌ))
«شنیدم انس بن مالک می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
از دعای مظلوم بر حذر باشید اگر چه کافر باشد زیرا بینشان هیچ پرده و مانعی نیست.»

معنای دلاوری و شجاعت:
این که متواضع باشید، بدانید که درجات نزد خداوند مانند مقام و مرتبه نزد مردم نیست، مردم به ثروتمند، قوی، صاحب مدرک بالا، خوش تیپ زیبا، انسان درست، گوینده و زیرک احترام می‌گذارند، اما پروردگار ما فرمانبران را دوست می‌دارد:

((أحبُّ الطائعين وحُبي للشابِ الطائعِ أشد، أحبُّ المتواضعين وحُبي للغني المتواضع أشد، أحبُّ الكرماء وحُبي للفقير الكريم أشد))
((ألا أُخبركم عن ملوك أهلِ الجنة؟ قالوا: بلى يا رسول الله، قال: كلُّ ضعيفٍ أغبرَ ذي طمرين لا يُؤبه له، لو أقسم على الله لأبرّه ))
«فرمانبران را دوست دارم و محبت من نسبت به جوان مطیع بیشتر است، فروتنان را دوست دارم و محبتم نسبت به ثروتمند فروتن بیشتر است، بزرگواران بخشنده را دوست دارم و محبتم نسبت به فقیر بزرگوار بیشتر است.»

«آیا شما را از پادشاهان بهشتیان مطلع سازم؟ گفتند: بله ای رسول خدا. فرمود: هر ضعیف غبارآلودی که دو جامه‌ی مندرس بیشتر ندارد، کسی به او توجه نمی‌کند و اگر بر خدا قسم یاد کند؛ قسمش را محقق می‌نماید.»

ویژگی‌های غریبان:

گوید: ویژگی آن غریبانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم بر آنان غبطه خورد بدین ترتیب است:
اولین صفتشان: پایبندی به سنت است زمانی که مردم از روی گردانیده اند، نمازش بسیار مهم است، چشم پوشی نزد او اهمیت دارد، این که در مکان‌های مختلط نباشد، در حقوق و درآمدش شبهه‌ای نباشد؛ برایش مهم است.
حدیثی هست که ان شاء الله تعالی به همگی شما مژده می‌دهد، فرمود: برای مسلمان راستینی که در این زمانه به دینش پایبند باشد؛ پاداش پنجاه نفر از صحابه وجود دارد.
از ابو امیه‌ی شعبانی روایت شده که گفت: نزد ابوثعلبه خشنی آمدم و به او گفتم: در مورد این آیه چه می‌گویی؟ گفت: کدام آیه؟ گفت: این فرموده‌ی خدای تعالی:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾
«ای مؤمنان ! مواظب خود باشيد. هنگامی كه شما هدايت يافتيد (و راه خداشناسی را در پيش گرفتيد و ديگران را نيز به كار نيك خوانديد و از كار بد بازداشتيد) گمراهی گمراهان به شما زيانی نمی‌رساند.»

گوید: به خدا در مورد آن از فردی ماهر پرسیدم، از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسیدم و فرمود:

((بَلِ ائْتَمِرُوا بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنَاهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ، حَتَّى إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ، فَعَلَيْكَ بِخَاصَّةِ نَفْسِكَ، وَدَعِ الْعَوَامَّ، فَإِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامًا، الصَّبْرُ فِيهِنَّ مِثْلُ الْقَبْضِ عَلَى الْجَمْرِ، لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسِينَ رَجُلا يَعْمَلُونَ مِثْلَ عَمَلِكُمْ ))
«بلکه امر به مروف و نهی از منکر کنید، تا وقتی که دیدی از بخل اطاعت می‌شود و هر صاحب نظری از نظرش شگفته زده است؛ پس مراقبت خودت باش و عوام را رها کن زیرا روزهایی بر شما خواهد گذشت که صبر در آن بسان در دست گرفتن اخگر است، کسی که در آن روزها عمل کننده باشد، پاداش پنجاه نفر از عمل کنندگان شما را دارد.»

گوید: عبدالله بن مبارک، و غیر از عتبه بر من افزود: گفته شد: ای رسول خدا، پاداش پنجاه نفر از ما یا از آنان:
فرمود:

((بَلْ أَجْرُ خَمْسِينَ مِنْكُمْ ))
«بلکه پنجاه نفر از شما.»

در برخی روایت‌ها آمده است:

((لِم ؟ قالَ : لأنكم تجدونَ على الخير مِعواناً ولا يجدون))
«چرا؟ فرمود: زیرا شما برای انجام کار خیر یاری گری دارید اما آنان ندارند.»

وقتی انسان پایداری و استقامت ورزد؛ خانواده و نزدیک ترین افراد به او، وی را نمی‌پذیرند، گاهی همسرش او را نمی‌پذیرد، شریکش از او راضی نیست، می‌گوید: شراب بفروشیم، مشتریان کم شده اند، رستوران پنج ستاره تبدیل به چهار ستاره می‌شود.
در برخی شهرهای سوریه فروشنده‌ای نیکوکار، که گوشت می‌فروخت بر در مغازه اش نوشت: به فرمان خدا نوشیدن شراب حرام است، روزی از جانب خداست. بدین ترتیب مردم به او روی آوردند.
مگر نشنیدی که در مصر یکی از رسم‌ها در ساختمان‌های تجاری این است که در وقت افتتاح قاری می‌آید و قرآن می‌خواند. مغازه‌ای در کنار این ساختمان تجاری مسلمان نیست، قاری را می‌آورد، می‌گوید: بخوان. او می‌خواند: «وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ» به او می‌گوید: به آن‌ها بگو: ما نخود و غیره هم داریم.
منظور این است که: غربت نعمت است و بلا نیست، اگر غریب هستید بدانید که این بشارتی از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم است.

 

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر