- عقیده ي اسلامی
- /
- ايمان به روز آخرت
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد امین راستین وعدهی امانت دار. بارخدایا تنها آنچه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده.
منظور از روز آخرت:
برادرانم، امیدوارم بتوانم یکی دیگر از مجموعه درس های روز آخرت را ارائه دهم. دو روز پیش آیهای از قرآن توجه مرا به خود جلب نمود که در آن کلیدی برای حل بخش زیادی از مشکلاتمان یافتم. منظورم این فرمودهی خدای تعالی است:﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾
﴿ و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند ﴾
ارکان ایمان به روز آخرت:
ارکان ایمان به طور کلی عبارت است از:1. ایمان به خدا
2. ایمان به روز آخرت
3. ایمان به فرشتگان
4. ایمان به کتاب های آسمانی
5. ایمان به پیامبران
6. ایمان به خیر و شر قضا و قدر الهی.
پیوند میان ایمان به خدا و روز آخرت و تاثیر آن دو بر زندگی شخص مسلمان:
این ارکان شش گانه ارکان ایمان است. هیچ دو رکنی مانند رکن ایمان به خدا و روز آخرت در قرآن این قدر شگفت انگیز به هم پیوسته و وابسته نیستند، زیرا فقط ایمان به خدا تو را به پیروی از او وا نمیدارد، اما وقتی به وجود خدا، علم و محاسبه اش ایمان داشته باشی آن هنگام دیگر امکان ندارد نافرمانی او را بکنی.آن جا که میفرماید:
﴿ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا﴾
﴿ خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد، فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى آيد تا بدانيد ﴾
﴿أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً ﴾
﴿ كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است ﴾
پیوند آشکار میان نام علیم و نام قدیر:
خداوند از میان نامهایش دو نام یعنی علیم و قدیر را برگزیده است. علم و قدرتش تو را در مییابد. قسم به ذاتی که خدایی جز او وجود ندارد، اگر بدانی کسی را که کوچک میشماری، از تو قوی تر است امکان ندارد از او نافرمانی کنی. اگر این انسان بتواند تخلف تو را ثبت نماید و نیز بتواند تو را در سختی و دشواری قرار دهد باز هم امکان ندارد از او نافرمانی کنی و سخن امام غزالی رحمه الله را فراموش نمیکنم که خطاب به خود میگفت:((يا نفس ,لو أن طبيباً حاذقاً حذرك من أكلة تحبينها لا شك أنكِ تمتنعين، أيكون الطبيب أصدق عندك من الله؟))
((ای نفس! اگر پزشک متخصصی تو را از یک خوراکی محبوب منع کند بی تردید تو از آن دست بر میداری. آیا پزشک از نظر تو از خداوند راستگوتر است؟))
اکنون پزشکی به شخصی میگوید: نمک مصرف نکن و مشخص است که غذا بدون نمک خورده نمیشود، ولی او نمک را ترک میکند.(( لو أن طبيباً حاذقاً حذّركِ من أكلة تحبينها لا شك أنكِ تمتنعين، أيكون الطبيب أصدق عندك من الله ؟ إذاً ما أكفرك ! أيكون وعيد الطبيب أشد عندك من وعيد الله ؟ إذاً ما أجهلك!))
((اگر پزشک متخصصی تو را از یک خوراکی محبوب منع کند بی تردید تو از آن دست بر میداری. آیا پزشک از نظر تو از خداوند راستگوتر است؟ چقدر کفران میکنی! آیا وعدهی عذاب پزشک از وعدهی عذاب الله دردناک تر است؟ چقدر نادانی!))
عذاب های الهی اعم از فقر و سختی که به دلیل ارتکاب گناهان ونافرمانی بر سر مسلمان فرود میآید:
بنابراین هیچ انسانی نیست که نافرمانی خداوند را بکند و مغلوب کفر ونادانی نشود. شگفت این است برادران که جهان اسلام از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب همه از طریق درسهای علمی یا خطبه های جمعه، دروس تربیتی اسلامی مدارس و یا فطرتا میدانند که دزدی حرام است، دروغ، نیرنگ، آبروریزی حرام است و هر عذاب الهی که از خداوند به ما میرسد اعم از عذاب قانونگذاری یا عذاب قهری و یا عذاب فقر همه تنها به دلیل ارتکاب همین نافرمانیها و گناهان است.مشکل کجاست؟
مساجدی ساخته شده است. مساجدی که در این سال های اخیر ساخته شده در پانصد سال گذشته ساخته نشده است. هم چنین مصحف هایی در شکل هایی چاپ شده که عقل را میبرد. کتاب خانهی اسلامی بسیار زیبایی وجود دارد. کتابخانهی صوتی، تصویری، کنفرانس ها، اَبَرمسجدهایی وجود دارد، اما با وجود این مردم بسیار منحرف اند. اموال یکدیگر را به ناحق میخورند. آبروی یکدیگر را میبرند. آنچه در نماز صبح دیشب در این آیه مرا به خود واداشت معنای دقیق آن بود:﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُون﴾
﴿ و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند ﴾
ایمان به روز آخرت:
به همین دلیل قصد دارم با توکل بر خدا مجموعه ای از دروس را پیرامون ایمان به روز آخرت بیان کنم. اگر به روز آخرت ایمان بیاوری ناگزیر باید در مقابل خداوند بایستی تا از اعمالی که انجام دادی و از دلیل انجام آن، از تو پرسیده شود و از کارهایی که انجام ندادی و دلیل انجام ندادنش سئوال شوی. از هر گونه طلاق خشونت بار یا ازدواج خداناپسندانه ای که انجام داده ای و یا از هر گونه ارتباط نامشروع و یا هر فرمانبری از غیر الله و یا خشنودسازی غیر خدا و خشم به خاطر غیر خدا از تو پرسیده میشود.وقتی بدانی که خداوند از تو خواهد پرسید و محاسبه میشوی و مورد مجازات قرار میگیری آنگاه ناگزیر بر راه راست الهی استوار خواهی شد. شاید محور این درسها همه ایمان به روز آخرت باشد.
عقیدهی کفار:
برادران گرامی، عقیدهی کفار را برایتان بیان میدارم و روشن میسازم که عقیده آنان بر اساس کتاب الله چیست؟﴿ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَاباً وَعِظَاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ * هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ* إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِين*﴾
﴿ آيا به شما وعده مى دهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده] بيرون آورده مى شويد (۳۵) وه چه دور است آنچه كه وعده داده مى شويد (۳۶) جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست، ما مى ميريم و زندگى مى كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد (۳۷)﴾
﴿ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَاباً وَعِظَاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ * هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ * إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِين*﴾
﴿ آيا به شما وعده مى دهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده] بيرون آورده مى شويد (۳۵) وه چه دور است آنچه كه وعده داده مى شويد (۳۶) جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست مى ميريم و زندگى مى كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد (37)﴾
مقصود معانی است نه الفاظ:
برادران، تعبیر و مقصود کاری است که از روی قناعت و اندیشه انجام میپذیرد. در این زمانه لفظ تنها با معنا ارزش پیدا میکند. در این زمانه مفاهیم همه در هم آمیخته و از بدترین نیتها در قالب بهترین الفاظ تعبیر میشود و گاهی ممکن است میان تو و شخصی دیگر دشمنی فراوانی وجود داشته باشد و تو بر روی او لبخند بزنی و با او به گشاده رویی رفتار کنی و او را بستایی. سرشت این دوران همین است.سرشتی که اساس آن ریا، دو رویی است. یک موضع آشکار و یک موضع نهان. یک چیز آشکار و یک چیز نهان. عجیب این است که رفتار برخی از مسلمانان از همین باورها سرچشمه دارد که دنیا همه چیز است. خداوند در پاسخ این باور میفرماید:
﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى﴾
﴿ آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود ﴾
چند شاهد مثال برای بیان معنا:
به عنوان مثال هنگام تأسیس دانشگاهی میلیونها لیره صرف ساخت آزمایشگاه ها، کلاس های تدریس، خوابگاه های دانشجویی و پارکها و مراکز بازی و سالن های کنفرانس و کتابخانهی بزرگ میشود و حال آیا منطقی است که در آخر سال تحصیلی امتحانی برگزار نشود؟یا هر کس وارد این دانشگاه شود با گردش و سرگرمی بدون مطالعه و درس به مدرک دست یابد؟ خداوند میفرماید:
﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى﴾
﴿ آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود ﴾
تذکر بیان الهی به انسان مبنی بر اینکه وی در روزهای اول نطفه ای بوده و رشد یافته است:
بدین ترتیب که.﴿أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى﴾
﴿ آيا او نطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود (۳۷)﴾
از یک عورت بیرون آمده ای و به عورتی دیگر وارد شده ای و سپس از یک عورت بیرون آمده ای. سه بار؛ یک بار خارج شده ای و یک بار وارد شده ای و بار دیگر خارج شده ای. سه عورت که هر انسان بسیار زشت کاری نیز از نمایش عورتش شرم دارد. این معنای این آیه است که میفرماید:
﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى * أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى * ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى* فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى* أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى*﴾
﴿ آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود* آيا او نطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود* سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفريد و موزون ساخت* و از او دو زوج مرد و زن آفريد* آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند ﴾
نمونه مثالهایی از کتاب خدا دال بر عناد کفار و حقیقت زدایی آنان:
باور کفار این است:﴿ إن هي إلا حياتنا الدنيا نموت ونحيا وما نحن بمبعوثين ﴾
﴿ جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست. ما مى ميريم و زندگى مى كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد ﴾
﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى * أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى * ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى* فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى* أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى*﴾
﴿ آيا انسان گمان مىكند بى هدف رها مى شود* آيا او نطفهاى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود* سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفريد و موزون ساخت* و از او دو زوج مرد و زن آفريد* آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند ﴾
﴿وَقَالُوا أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً * قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَد ِيداً* ﴾
﴿ و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى شويم* بگو سنگ باشيد يا آهن ﴾
﴿قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً * أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾
﴿ بگو سنگ باشيد يا آهن * يا آفريدهاى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى گرداند؟ بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى دهند و مى گويند: آن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد ﴾
مرگ امری حتمی است نه تصادفی و بیان الهی مؤید این حقیقت بوده و منکران را رد میکند:
برادران گرامی، ما همه محکوم به مرگ در زمان مشخصی هستیم. چند هفته پیش یکی از برادران ما روزی یک ساعت میدوید و اگر امکان داشت روزی یک ساعت شنا میکرد. با هر کس رو به رو میشد از کم خوردن و سبزی خوردن و میوه خوردن و خوردن نان سبوس دار و دویدن و پیاده روی و ورزش سخن میگفت.او فردی با اندام ساخته شده و زیبا بود. توجه فراوان و توهمی به سلامتی خویش داشت. تنها در چند دقیقه دنیا را وداع گفت. معنای سخن این است که انسان نمیداند چه زمانی دنیا را ترک میکند. بدون هیچ مقدمه و هیچ بیماری و هیچ مرضی مزمن وهیچ شکایتی از دنیا میرود.
دو مرد را خوب میشناسم که مدت زمان کمی است که بدون هیچ بیماری مرده اند. ما همه محکوم به مرگ در زمان مشخصی هستیم و هر کدام از ما هر روز صبح که بیدار میشود باید بداند که خداوند به او اجازه داده تا روزی دیگر را زندگی کند. پیامبر صلی الله وعلیه وآله وسلم هر صبح که از خواب بیدار میشد میفرمود:
((الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي رَدََّ عَلَيّ رُوحِي، وَعافانِي في جَسَدِي، وأذِن لي بذِكْرِهِ ))
((سپاس خداوندی را که جان مرا به من بازگرداند و بدنم را سالم نمود و مرا اجازه داد تا به یاد او باشم))
خداوند در رد بر این باور ساده لوحانه و احمقانه میفرماید:﴿أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئاً﴾
﴿ آيا انسان به ياد نمى آورد كه ما او را قبلا آفريده ايم و حال آنكه چيزى نبوده است ﴾
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾
﴿ و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت: چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مى بخشد* بگو همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد ﴾
پند و اندرز چیزی است که از کتاب و سنت میفهمی و بدان عمل میکنی گرچه اندک باشد:
اگر به اینکه خداوند تو را در روز قیامت بر خواهد انگیخت و دربارهی تمام کارهای ریز و درشتت سئوال خواهد کرد، باور نداشته باشی دیگر تو مؤمن نیستی. یک بادیه نشین مدرک تحصیلات عالیه ندارد و کتابخانهی بزرگی هم در اختیار ندارد و در کلاس های درس حاضر نشده است و هیچ کنفرانس اسلامی هم شاهد نبوده و کتابخانهی صوتی هم نداشته است. این بادیه نشین به پیامبر – صلی الله علیه وآله وسلم- میگوید: مرا پند کوتاهی بده: فرمود:﴿ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾
﴿ هر کس ذره ای کار نیک کند آن را میبیند* و هر کس ذره ای کار بد کند آن را میبیند ﴾
اما این بادیه نشین گفت: بس است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: این مرد دانست. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾
﴿ و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژده رسان مى فرستد تا آن گاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هر گونه ميوه اى [از خاك] برآوريم، بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج مى سازيم باشد كه شما متذكر شويد ﴾
﴿وَالطُّورِ* وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ* فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ * وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ * وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ * وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ * إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ * مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ* ﴾
﴿ سوگند به طور* و كتابى نگاشته شده * در طومارى گسترده * سوگند به آن خانه آباد [خدا] * سوگند به بام بلند [آسمان] * و آن درياى سرشار [و افروخته] * كه عذاب پروردگارت واقعشدنى است * آن را هيچ بازدارنده اى نيست ﴾
دیدگاه ابن قیم در بارهی دلیل روز آخرت و دیدگاه سایر دانشمندان:
نکتهی مهم اینجاست که امام ابن قیم رحمه الله از میان سایر علما منحصرا بدان اشاره دارد و میفرماید: دلیل روز آخرت دلیل عقلی است در حالی که بسیاری از دانشمندان بر این باورند که دلیل روز آخرت دلیل نقلی است. خداوند عز وجل به ما فرموده که پس از این زندگی یک زندگی دیگر وجود دارد و اعمال انسان در آن مورد محاسبه قرار میگیرد.اما این دانشمند و البته باور من نیز همین است، بر این باور است که کمال خلق نشان از کمال اختیار دارد، پس آیا این عقل سلیم میپذیرد که این خداوند بزرگ، قوی و ضعیفی را بیافریند و مرگ پایان بخش همه چیز باشد. قوی برتری جوید و تکبر ورزد و زورگویی کند و ستم نماید و مال دیگران را بستاند در حالی که ناتوان همه چیزش گرفته شود و زندگی به همین جا ختم گردد؟
کمال خلق نشان از کمال اختیار دارد. عقل نمیپذیرد که زندگی این گونه پایان پذیرد. یک ثروتمند آفریده شود که تقریبا از پرخوری میخواهد بترکد در حالی که یک بینوا نیز آفریده شده و از شدت گرسنگی در شرف مرگ است و زندگی به همین جا پایان یابد. انسانی خوش سیما آفریده شود که خیره کننده باشد و از طرفی انسانی زشت روی نیز آفریده شود که چشم از دیدنش چندش میشود و زندگی به همین جا ختم شود، خیر، ناگزیر باید روزی باشد که حسابها در آن تسویه گردد.
دلیل رهایی مسلمان از نگرانی، سقوط، و فروپاشی همان ایمان وی به روز آخرت است:
برادران اگر ایمان به این روز نبود انسان از هم فرو میپاشید. البته که عبرت گیری از وجود روز آخرت است. ثروت و بینوایی پس از عرضه شدن به درگاه الهی و عزت و خواری و بزرگی و پستی همه پس از عرضه شدن به درگاه الهی مورد محاسبه قرار میگیرد.این دنیا محل امتحان است. به همین دلیل:
﴿ والطور، وكتاب مسطور، في رق منشور والبيت المعمور، والسقف المرفوع، والبحر المسجور﴾
﴿ سوگند به طور*و كتابى نگاشته شده*در طومارى گسترده*سوگند به آن خانه آباد [خدا]* سوگند به بام بلند [آسمان]* و آن درياى سرشار [و افروخته]﴾
﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ﴾
﴿ آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى شويد*پس والاست خدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه ﴾
﴿إن عذاب ربك لواقع، ما له من دافع ﴾
﴿ كه عذاب پروردگارت واقعشدنى است * آن را هيچ بازدارنده اى نيست ﴾
قانون الهی معمول میان بندگان این است که در زندگی دنیا و آخرت مویدات قانونی مخصوص هر کدام وضع گردد:
برادران، تنها با کتاب خدا و سنت رسول الله است که میتوان به راه راست هدایت شد. نگویید وجدان که این یک سخن بیهوده است و نگویید: تزکیه و پارسایی که این نیز سخنی پوچ است. نگویید: باید تربیت خانوادگی والایی داشت که این نیز نادرست است. اگر باور نداشته باشی که روزی خواهد آمد که در آن حسابرسی شوی، هرگز به راه راست استوار نخواهی گشت.هر قانونی که در هر کشوری وضع میشود یک مؤید قانونی دارد. قانون عبور و مرور بدون جریمهای را تصور کنید. بگوید باید از راست حرکت کنید و خودرو را با گواهینامه برانید و هیچ مجازاتی هم در کار نیست، چه کسی این دستورات را اجرا خواهد کرد؟ اما جریمهی تخلفاتی تا پنج هزار لیره هم وجود دارد و با این تخلف گواهینامه هم باطل میشود و خودرو هم توقیف میگردد و به زندان نیز میانجامد. امکان ندارد قانونی در روی زمین بدون موید قانونی مورد اجرا واقع شود. ایمان به خدا نیز همین گونه است که عقیده میباشد و مؤید قانونی برای این ایمان همان روز آخرت است.
مسلمان باید دربارهی سخنی که میشنود تحقیق کند و این کار از طریق قیاس آن با دانش روز و مطابق با واقعیت مستدل است:
بنابراین باید به سخن واقعی دست یازید و سخنان بیهوده را رها کنیم و سخنان محال را واگذاریم. میگویند باید انسان را به گونه ای تربیت کنیم که بدون نیاز به دین مسئولیت پذیر باشد، اما این را هرگز محقق ندیدهایم.اگر به روز آخرت و حضور الله و محاسبه و مجازات او، ایمان نداشته باشی هرگز به راه راست و هدایت او استوار نخواهی شد و سخن واقعی هم همین است و علم نیز چیزی است که مطابق واقعیت باشد. علم توصیف مطابق با واقعیت و استدلال است.
تربیت ایمانی در وجود مسلمان وی را بر خویشتن داری و مهار گرایشها و احساس حضور خدا یاری میکند:
تنها زمانی میتوانی دستورات الهی را کامل انجام دهی که باور داشته باشی خداوند میداند و محاسبه میکند و مجازات خواهد نمود "و باید بدانید که الله بر هر چیزی تواناست و خداوند از همه چیز آگاهی دارد." و حال تو در قبال یک انسان پایین تر از خود که علم و قدرتش تو را در بر گرفته، کرنش میکنی. شاید خیلی از تو پایین تر باشد، اما خداوند به او قدرتی ما فوق تو بخشیده است و میتواند خلاف تو را با خود بر ملا نماید. حال تو خودرویی را میرانی و چراغ هم قرمز است. تو هم یک شهروند عادی هستی و پلیس هم آنجا ایستاده است.اما آیا میتوانی از چراغ قرمز عبور کنی؟ امکان ندارد با وجود یک انسان یا شخصی که چه بسا او را دوست نداری و به او اهمیتی نمیدهی این کار را انجام دهی، پس از او اطاعت میکنی، حال در قبال خالق هستیها و زندگی بخش انسانها چگونه هستی؟
ایمان به روز آخرت پایهی ایمان ماست، بلکه دو رکن به هم پیوستهی ایمان، ایمان به خدا و روز آخرت است. در هر حالتی یک سئوال از خود بپرس: روز قیامت چه پاسخی به خداوند خواهم داد؟
باری شخصی در وزارت بازرگانی و تعاون کار میکرد و در آنجا موجی از اعتراضات وجود داشت و فشار بر تاجران بسیار زیاد بود. یکی از کارمندان وزارت بازرگانی و تعاون نزد من آمد و خواست او را اندرز دهم. گفت: مرا نصیحت کن. به او گفتم: در حالی که میخواستم او را با یک نصیحت غیرمنتظره غافلگیر کنم به او گفتم: هر کس را میخواهی دستگیر کن و هر تعداد که دوست داری در زندان بینداز. وی از این سخن من شگفت زده شد.
گفت: مرا این گونه نصیحت میکنی؟ گفتم: آری. اما مهم این است که تو در روز قیامت برای هر دستگیری و هر تخلفی که ثبت نمودی و هر آزاری که به کسی رساندی، پاسخی برای پروردگارت آماده داشته باشی، چرا که خداوند تمام آفریدههایش را دوست دارد و مهم این است که برای خداوند دلیلی داشته باشی.
مثال هایی از ایمان صحابه و تابعین و حالت آنان نسبت به آن روز و شدت ترس از آن:
همسر عمر بن عبدالعزیز به اتاق وی وارد شد و دید که بر سر نماز ایستاده و گریه میکند. عمر بن عبدالعزیز پنجمین خلیفهی راشد است. گفت: چه چیزی تو را به گریه واداشت؟ گفت: مرا به حال خودم واگذار. همسرش دوبار و سه بار اصرار کرد. وی گفت: مرا به حال خودم واگذار. اما وقتی به او اصرار کرد او گفت: داشتم به بیماران، فقرا، بیوه زنان، بینوایان، پیران در شرف مرگ و عیالمندان میاندیشیدم. او برای همسرش بیش از سی حالت دردناک اجتماعی را مثال زد. پس دانستم که خداوند به خاطر همهی این ها مرا محاسبه خواهد نمود و رسول خدا از طرف ایشان، از من سئوال خواهد پرسید و ترسیدم که دلیل من کارساز نباشد و به همین خاطر گریستم.سیدنا عمر رضی الله عنه میگوید:
((والله لو تعثرت بغلةٌ في العراق لحاسبني الله عنها، لمَ لمْ تصلح لها الطريق يا عمر؟))
((به خدا سوگند اگر چارپایی در عراق بلغزد خداوند به خاطر آن مرا مواخذه خواهد کرد که چرا راه را برای آن هموار نکردی ای عمر؟))
هر مادری آرزو دارد کمک خرج زندگی اش را بگیرد و آنگاه فرزندش را از شیر بازدارد. گفت: وای بر تو ای ابن خطاب، چقدر از فرزندان مسلمانان را کشته ای؟ او نماز پگاه را با یارانش خواند و از شدت گریه یارانش نمیفهمیدند او چه میخواند. اندکی پس از اتمام نمازش میگفت: خدایا توبه ام را پذیرفتی تا به خودم تبریک بگویم یا نپذیرفتی تا در سوگ بنشینم. تمام این کارها را به این دلیل انجام داد که به روز آخرت ایمان داشت.
اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی تمام اموالت را در راه خدمت خلق به کار میگیری ولی اگر ایمان نداشته باشی تلاش های دیگران را در خدمت خودت میگیری:
پس باید به روز آخرت ایمان درستی داشته باشی و در آن هنگام 180 درجه در اعمال نیک تو بازتاب خواهد داشت و اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی تمام خوشبختی ات را در بخشیدن خواهی دید نه در گرفتن تا بتوانی خداوند را از خود خشنود سازی و بتوانی در بهشتی هم پای آسمانها و زمین گام برداری. پس پیش از آنکه گربه ای را بیازاری خودت را برای میلیاردها برابر آن آزار آماده کن.اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی دنبال کار نیک میروی و به دنبال شغلی خواهی بود که به بندگان خدا خدمت کنی و در پی چیزهایی خواهی بود که خشنودی خدا را به دنبال داشته باشد. مال خویش را میبخشی و وقت خویش را صرف آن میکنی و تلاش میکنی و ساعات خواب و استراحتت را صرف آن مینمایی تا در راه خدا خدمت کنی. اما اگر ایمان نداشته باشی تلاش های دیگران را در خدمت خویش میگیری و بر آوارهای آنان خانه میسازی و آرزوی جاودانگی فقط برای خودت داری و تنها خودت میخوری و تنها خودت لذت میبری.
آثار ایمان به روز آخرت:
اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی تمام مفاهیم و معیارها نزد تو تغییر خواهد یافت:
اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی باید معیارهایت بازتاب یابد و خوشبختیات در بخشش و نه در گرفتن نمودار گردد. اما امروز بسیاری از مردم خوشبختی را در مال اندوزی و نه در بخشش میبینند و خوشبختی خود را بنای زندگی بر آوار دیگران میبینند. اینکه تنها خودشان زندگی کنند و تنها خودشان بخورند و لذت ببرند. تنها در خانهای بزرگ بزیند. بهترین خودرو را سوار شوند و از هر زنی که بخواهند کام بگیرند بدون آنکه به مردم اهمیت دهند و به سرنوشت جوانان بیندیشند و به زندگی فقرا فکری بکنند.بنابراین اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی تمام مفاهیم در تو عوض میشود. صبح که از خواب بیدار میشوی در پی کار نیکی در راستای خشنودی الله خواهی بود. ای خدا به ما کار نیکی ارزانی دار که ما را به تو نزدیک نماید؛ چرا که ایمان به روز آخرت یکی از ارکان عقیدهی هر مسلمان است.
2- آمادگی برای آن روز:
مسالهی دوم در موضوع ایمان به روز آخرت این است که اگر به آن روز ایمان داشته باشی خودت را برای آن آماده میکنی؛ زیرا تو به امتحان ایمان داشتهای و برای آن تلاش نمودهای. زیرا قطعاً ایمان داری که امتحانی خواهد بود و در پی همین امتحان است که انسان پیروز میشود یا خوار و شکست خورده میماند و اگر پیروز شوی نمرهی عالی کسب خواهی کرد و در مقامی والا خواهی نشست و در آمد زیادی خواهی داشت و ازدواج خواهی نمود. اگر در آمد، معاش، ازدواج، مقام، مرتبه و بزرگی ات را بر اساس این پیروزی گذاشته باشی و یقین داشته باشی که این امتحان ناگزیر برگزار خواهد شد، پس بی شک بدون هیچ خستگی و ملالی درس خواهی خواند و تلاش خواهی نمود.چرا باید به روز آخرت ایمان داشته باشیم؟؛ زیرا برای آن روز تلاش کنیم.
مثال های مطرح شده برای تبیین مطلب:
باری در روزنامه ای از دانش آموزی که در امتحان متوسطه به رتبهی اول دست یافته بود پرسیدند: رمز این پیروزی ات چه بود؟ گفت: چون هیچ وقت نه در لحظهی امتحان و نه در طول سال تحصیلی از این موضوع غافل نشدم. به انسانها بنگر، چرا انسان مومن متعادل است؟؛ زیرا او وقتی دانسته که فلان چیز حرام است از آن پرهیز کرده است. این خشنودی خدا را در پی دارد و از او میپذیرد. مال خویش را با دل باز میبخشد. علی رغم فریفتگی حرام، مال حرام را رها میکند، زیرا خشم خدا را در پی دارد. خودش را سی سال پیش از مرگ برای مرگ آماده میکند. اگر ملک الموت بیاید او سی یا چهل سال قبل از آمدنش آمادهی مرگ است. هر دقیقه خودش را به دقت محاسبه میکند. این خدا را خشنود میسازد. این خدا را خشمگین میکند. این کار خداپسندانه است. این کار را خدا نمیپسندد. او از سی سال پیش خودش را با روز آخرت هماهنگ داشته است.شخصی را تصور کنید. این یک مثال فرضی است. یک انسان بسیار فقیر که به او گفته میشود: به یک کشور اروپایی برود و در آنجا دکترای خودش را بگیرد و به کشورش باز گردد و بالاترین مقام وزارت بهداشت را در اختیار گیرد و بهترین خانه در بهترین جای دمشق هم به او میدهند. زیباترین همسر را هم به ازدواج خویش در آورد. بهترین خودرو را سوار خواهد شد. بیشترین درآمد را خواهد داشت. این یک مثال فرضی است. این انسان فقیر چکار میکند؟ به کشور غربی میرود و در رستورانها به شستن ظروف میپردازد و شبها را نگهبانی میدهد و درس میخواند و تلاش میکند و به این مدرک چنان اهمیتی میدهد که پایان ندارد. وی به این مدرک میرسد و آن را میگیرد و گواهی دانشگاه و وزارت امور خارجه و سفارت را نیز میگیرد و بلیط هواپیما میخرد و به فرودگاه میرود و برای پرواز آماده میشود و پای در اولین پلهی هواپیما میگذارد. آیا باور دارید که در روی زمین کسی خوشبخت تر از او هم وجود دارد؟ زمان نگهبانی و کار در رستوران و درس شبانه تا دوی نیمه شب و ورود به امتحان نیز همه و همه پایان پذیرفته است.
وقتی پایش را در هواپیما میگذارد او خوشبخت ترین انسان است. این یک فرضیه است. مومن راستین وقتی فرشتهی مرگ به سراغش میآید و به دیار باقی میرسد، مطلقا خوشبخت ترین انسان است. به همین دلیل گفته اند: مرگ تحفه وهدیهی مومن است. سی سال چشم فرو بسته است و زبانش را نگه داشته است و مالش را بخشیده است و به مردم خدمت کرده است، به امید رحمت خدا در این روز، سپس این روز فرا رسیده است و جان او آرامش یافته است.
3- اگر به روز آخرت ایمان داشته باشی و کار نیک انجام دهی هدف از بودنت را محقق نمودهای:
ای برادران، ایمان به روز آخرت شما را آمادهی آن روز میکند. باید در زندگی هدف داشت. تا زمانی که به روز آخرت ایمان داشته باشی از زمان بیداری تا زمان خواب تمام تلاشت این است که کارهای نیک انجام دهی که خداوند را خشنود سازی و در این هنگام است که هدف از بودنت را محقق نمودهای.ایمان به روز آخرت قلب و جان را آرامش میبخشد، در حالی که آنکه ایمان ندارد را حالت های خشم و نگرانی فرا میگیرد. دست او نیست. برخی کارهایی میکنند که دوست ندارند. اگر به روز آخرت ایمان نداشته باشی در زندگی نقصی بزرگ احساس میکنی و احساس خواری و کینهی فراوان داری و چنان فشار روانی در تو احساس میشود که طاقت فرساست. تمام تلاش من این است که این خدا را خشنود سازم و تمام امور در قبضهی قدرت او است.
کار نیک خوشبختی جاودانه را به تو باز میگرداند و آرامشی بس بزرگ به تو میبخشد، بنابراین مومن متعادل است و درس گیری پس از مرگ خواهد بود.
تفاوت میان مومن و دیگران ورود وی به توجه الهی نمودیافته در وعدهی الهی است که در جهان نهان مقدر فرموده است:
باری کسی دوست داشت با من یک بازی فکری انجام دهد، در حالی که چندان به امور دینی پایبند نبود. به من گفت: میگویی مومن خوشبخت است. من میگویم: خیر، او مانند سایر مردم بوده و تفاوتی با آنان ندارد. اگر گرانی پیش آید او مانند دیگران درگیر گرانی هاست. اگر دمای هوا بالا رود او نیز مانند سایرین آسیب میبیند. این شخص برای مومن هیچ امتیازی قایل نبود.اما خداوند مثالی را به من الهام نمود و آن را برایش گفتم: اگر فقیری را در نظر بگیریم که چهارهزار درآمد دارد و هشت فرزند هم دارد و در آمدش کافی نیست و اندوه های فراوانی در زندگی دامنگیر اوست. این مرد فقیر عمویی دارد که پانصد میلیون در اختیار دارد و فرزندی هم ندارد و در یک حادثه جان خویش را از دست داده است، حال این پانصد میلیون از کیست؟ از این فقیر میباشد. اما او به خاطر قوانین اجرایی دارایی تا دو سال حتی یک درهم از آن را هم نخواهد گرفت.
چرا او خوشبخت ترین انسان است؟ او که هیچ نگرفته است و هیچ لقمهی بیشتر از معمول خویش نخورده است و در خانه ای جدید سکونت نیافته است و لباس تازه و نویی نپوشیده است. اما وعدهی آن به او داده شده است.
قال تعالى:
﴿أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ﴾
﴿ آيا كسى كه وعدهی نيكو به او داده ايم و او به آن خواهد رسيد مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهره مندش گردانيدهايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است ﴾
﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ ﴾
﴿ [هان] امر خدا دررسيد پس در آن شتاب مكنيد او منزه و فراتر است از آنچه [با وى] شريك مى سازند ﴾
ایمان به روز آخرت قلب تو را پر از آرامش میکند و خوشبختی را در تو میآورد و تو را به تعادل میرساند و نه کینه داری و نه نفاق و ریا در تو راه دارد و نمیترسی و درد نمیکشی. امور در دست خداست و پایان کار به اوست و به او باز میگردیم.
﴿وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى﴾
﴿ و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست ﴾
﴿ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾
﴿ و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند ﴾
﴿الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾
﴿ الف لام ميم*اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است*آنان كه به غيب ايمان مى آورند ﴾
دستاورد خیرخواهانه ای که مسلمانان به آن دست مییابند:
این کارهای بزرگی که مسلمانان انجام داده اند به دلیل ایمان آنان به روز آخرت بوده است و دانشمندان بزرگی که دار و ندار خود را بخشیده اند و هر چه داشته اند در راه خدا انفاق نموده اند دلیل این کارشان ایمان به روز آخرت بوده است. اما کسانی که به خداوند و روز آخرت ایمان نداشته اند چه چیز مهمی را پیش فرستاده اند؟ چه کاری انجام داده اند؟ تمام کارهایشان برای خود برتری بوده و تمام کارهایی که انجام داده اند منجر به غرق شدنشان در گناه، لذت های زودگذر، نافرمانیها و گناهان، شده است. تمام اموالی که صرف کرده اند تنها برای لذت خودشان بوده است.میان یاران رسول الله که حقیقت را در مشرق و مغرب بازتاب دادند و میان مخالفان حق و خودبرتربینان گسترشش دادند مقایسه ای بنمایید تا ببینید میان زندگی شما برای مردم یا زندگی مردم برای شما تفاوتی بس بزرگ است. اگر برای مردم زندگی کنید در بالاترین مقامها هستید و اگر مردم برای تان زندگی کنند مشکل بسیار بزرگ خواهد بود.
امیدوارم خداوند بزرگ و پاک توفیق دهد این دروس را در جلسات آینده ادامه دهیم تا این ایمان نهادینه گردد
دستاورد ایمان به روز آخرت یقین و احساس لذت ایمانی و حسن ارتباط با خداست:
اگر ایمان بیاوری مال خویش را میبخشی و وقت خویش را میگذاری و کار خویش را انفاق میکنی و هر چه داری میبخشی تا بتوانی شاید خدا را خشنود کنی. ایمان به روز آخرت یقین است. و چنان شیرین است که شاعر آن را این گونه بیان میکند:بسا تو شاد و زندگی تلخ کامی است بسا خشنود و مردمان را ناکامی است
ای کاش میان من و تو آبادانی باشد وگر میان من و جهانیان خرابی باشد
گر وصلت یقین دانم سختی آسان است خاکیانِ خاکی، جنس همه آن سان است
وقتی به الله ایمان داری خدای هستی با توست.
وقتی در هر حالتی با من هستی من از توشه بی نیازم.
***
وقتی به وصال الله رسیدی به همه چیز رسیده ای و اگر خداوند را از دست دادی دیگر هیچ چیزی در اختیار نداری. ایمان به روز آخرت به خاطر این است که تمام تلاش هایت را به روز آخرت منتقل نمایی و زندگی کنی، درس بخوانی، تجارت کنی، ازدواج کنی، پرهیزگار باشی، تا هدف اول تو خشنودی خدا باشد و تمام اینها وسیله اند برای اینکه تو خشنودی او را بدست آوری.
اما آنکه ایمان ندارد هدفش دنیاست و لذت های زودگذر دنیایی و هدفش غرق شدن در لذتهای زندگی است و چه تفاوت بزرگی میان مومن و غیر مومن است. مومن پاک است زیرا غم و اندوه مردم را بر دوش میکشد و به خاطر رضای الله تلاش میکند و بزرگترین مقامی که مومن به آن چشم دارد مقام خشنودی الله است. اگر با انسان معمولی برخورد کردی و به تو لبخند بزند یا با تو دست داد [طوری هستی] که اگر کسی شما را با هم ببیند به این تصویر و منظره افتخار کند. چطور است اگر نزدیک الله متعال باشی؟ میفرماید:
﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً ﴾
﴿ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مى دهد ﴾