- خطبه ها
- /
- خطبه های نماز جمعه
خطبهی نخست:
سپاس خدایی را که او را ستایش میکنیم، از او یاری میخواهیم و از او هدایت میطلبیم
و از شرهای درونمان و کردارهای بدمان به خدا پناه میآوریم، چون هر کس را که خدا
هدایت نمود هیچ گمراه کنندهای ندارد و هر کس را که گمراه کرد هیچ یاور و راهنمایی
برای او پیدا نمیکنی و گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریک
ندارد، به نشانهی اقرار به ربوبیت او و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او
کفر ورزیدهاند و گواهی میدهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وسلم، تا چشمی ببیند
و گوشی بشنود [تا پایان حیات]، رسول خدا و سرور مخلوقات و بشریت خواهد بود. پروردگارا!
تا روز قیامت درود، سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و یارانش و بر خاندان پاکش
و امینان دعوتش، و پرچم دارانش و از ما و از آنان خشنود باش ای پروردگار جهانیان.
اگر از سنت پیامبر علیه الصلاة والسلام پیروی نکنیم، تنها ستودن ایشان تاثیری ندارد:
ای برادران ارجمند، هنوز در مناسبت گرامیداشت
تولد پیامبر صلی الله علیه وسلم هستیم
و در هفتهی گذشته برایتان بیان کردم که ما اگر چه پیامبرصلی الله علیه وسلم را در طول زندگی خودمان بستاییم و از سنت او
پیروی نکنیم، این ستودن هیچ ارزشی ندارد. اگر پسری بیسواد باشد و پدرش عالم بزرگی
باشد این پسر تمام زندگی اش را به ستایش پدرش بپردازد پدرش عالمی بزرگ باقی میماند
اما خودش جاهلی بزرگ خواهد ماند. این پسر تمام زندگی اش را در ستایش پدرش گذرانده
و پدرش عالمی بزرگ و خودش جاهلی بزرگ مانده است. پس ستایش و تعریف محض ارزشی ندارد
و آنچه تاثیر دارد پیروی از سنت ایشان است. وقتی خداوند میفرماید:
﴿ ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾
(تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند.) ﴾
بنابراین بیشترین نفی از نظر زبانی در این صیغه وجود دارد،
﴿ ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ﴾،
(خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند.) ﴾
یعنی محال است و بسیار محال است که امت محمد صلی الله علیه وسلم با پیروی از سنت ایشان عذاب شود:
﴿ ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾
(تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند.) ﴾
تو در میان آنانی یعنی سنت تو، روش تو در زندگی آنان اجرا میشود. خانه اسلامی
است، کار اسلامی است و روابط و جشنها و مناسبتهای اندوه نیز اسلامی هستند. وقتی
برنامهی الهی را اجرا کنی تو سزاوار آنی که خداوند تو را حفظ کند.
عظمت این دین آن است که اجتماعی و فردی است:
بنابراین، عظمت این دین آن است که دینی
اجتماعی است و اگر امتی آن را اجرا کنند بر بزرگترین دشمنان روی زمین پیروز میشوند
و اگر شخصی آن را اجرا کند تمام نتایجش را به تنهایی دریافت خواهد کرد. نسبت به
دوری مردم از این دین نگران نباش. باید احکام این دین را پیاده کنی، در آن صورت
تمام ثمرهاش را برداشت میکنی. ولی تو حریص هستی که این دین در سطح امت باشد، لذا
به سوی خداوند دعوت میکنی، از دوری مردم از این دین نگران هستی و بسیار تلاش میکنی
تا مردم را قانع کنی که این دین چیزی دیگر است، اما در نهایت اگر مردم پاسخ ندادند
و تو تنها پذیرفتی خودت به تنهایی نجات مییابی و میوههای اسلام را تنها خواهی
چید. پروردگاری بزرگ است و هيچ بار برندهای بار گناه ديگرى را بر نمیدارد.
انسان باید یا از سنت پیامبر اکرم پیروی کند یا از هوای نفس خود:
ای برادران ارجمند، مادامی که معنی جشن میلاد
آمادگی برای پیروی از سنت اوست، خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ﴾
(پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى میكنند.) ﴾
تنها دو راه وجود دارد، یا به پیامبر صلی الله علیه وسلم پاسخ داده و از سنت و روش او در زندگیات پیروی میکنی یا
اینکه طبق نص آیه از هوای خود پیروی میکنی و راه سومی وجود ندارد:
﴿ ﴿فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ﴾
(پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى میكنند) ﴾
هر کس براساس سنت الهی از هوای خود پیروی کند، اشکالی بر او نیست:
آیه را پی میگیریم:
﴿ ﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ﴾
(و كيست گمراهتر از آنكه بى راهنمايى خدا از هوسش پيروى كند) ﴾
یک مفهوم سوم بسیار زیبایی وجود دارد. هر کس از هوای نفس خود بر اساس سنت الهی
پیروی کند اشکالی بر او نیست. به زنی علاقه مند میشود و با او ازدواج میکند.
ازدواج مشروع است:
(( ((وأفضل شفاعة أن تشفع بين اثنين في نكاح))
((بهترين وساطت اين است كه ميان دو نفر در امر ازدواج واسطه شوى.)) ))
ای برادران ارجمند، انسان تمایل به پول دارد. ابزارهای بی شماری برای کسب
مشروع وجود دارد. این را در خودت نهادینه کن که در اسلام محرومیت وجود ندارد. هر
شهوتی را که خداوند در انسان قرار داده برایش کانالی پاکیزه قرار داده که از آن
دفع میشود. دوباره مطمئن باش که هر شهوتی را خداوند در انسان قرار دهد برایش
کانالی پاکیزه قرار داده که از آن دفع میشود و تو با آن والایی مییابی.
پس شهوتها نردبانی برای ترقی یا پرتگاهی برای سقوط هستند. شهوتها بی طرف
هستند و روشن ترین مثالی که همیشه میزنم نازل بنزین است. در خودرو و در باکهای محکمی
قرار داده میشود. اگر بنزین در لولههای محکم جریان یابد و در وقت مناسب و در جای
مناسب منفجر شود حرکتی سودمند تولید میکند. تو و خانوادهات را به جایی زیبا میرساند
و همین نازل اگر روی خودرو ریخته شود و آن را آتش دهی خواهی دید که خودرو و
سرنشینان آتش گرفتهاند. شهوت نیروی قوی سودمند یا ویرانگری است. حتی اگر شهوتها نبود
ما به خداوند زمین و آسمانها نمیرسیدیم. چه چیز تو را به حرکت در میآورد؟ نیاز
به خورد و نوش. با این حرکت ایمان تو مشخص میشود که راستگو و پاکدامن باشی که مال
دیگران را نگیری، مال حرام را نخوری.، از خیانت به مسلمانان دوری کنی، از آزار و
اذیت آنان بپرهیزی و از طریق حلال کسب درآمد کنی. در این صورت خداوند در این مال
برایت برکت مینهد.
ای برادران ارجمند، بنابراین در اسلام محرومیت وجود ندارد، بلکه در اسلام
برنامه ریزی و نظم وجود دارد. هر شهوتی که خداوند در ما نهاده برایش کانالی پاکیزه
قرار داده که در آن جریان یابد.
رحمت و ایمان با هم حرکت میکنند:
اکنون این پیامبر بزرگوار دربارهی خودش میفرماید:
(( ((إنما أنا رحمة مهداة))
((من یک رحمت هدیه شده هستم)) ))
رحمتی برای جهانیان است و خداوند دربارهاش میفرماید:
﴿ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾
(و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم) ﴾
خدای ما، پروردگار ما، آفریدگار ما و مربی ما خطاب به ایشان میفرماید:
﴿ ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى) ﴾
چگونه به آن رسیده و آن را دریافت کرده است؟ علما میگویند: از طریق ارتباط با
خدا. این برای پیامبر اکرم و برای تمام مومنین است. با ارتباط با خدا قلب تو رحمتی
از او را دریافت میکند. بنابراین تو به افراد پیرامون خود رحم میکنی. یعنی اگر
شاخصی برای رحمت و شاخصی برای ایمان داشته باشی باور داشته باش که این دو شاخص به
اندازهی ایمان تو حرکت میکنند، تو مهربانی و به اندازهی مهربانیات مومن هستی.
اگر شاخصی برای مهربانی و شاخصی برای ایمان وجود داشته باشد، رحمت و ایمان با هم
حرکت میکنند.
بزرگترین نیاز مسلمانان در امروز رحم به یکدیگر است:
ای برادران، پیامبر وقتی مکه را فتح کرد و سربازانش
پیرامون مکه را محاصره کردند. همان شهری که ایشان را اخراج کرده و آزار داده بود و
سه بار با وی جنگیده بودند و یارانش را شکنجه داده و کشته بودند. سرنوشت آنان با
یک کلمه که پیامبر صلی الله علیه وسلم بیان
نمود تعیین شد. از آنان پرسید: فکر میکنید با شما چه خواهم کرد؟ گفتند: برادر و برادر
زادهی بزرگواری هستی. فرمود: بروید که شما آزادید. پرچمدار رحمت و مهربانی. ولی
جامعهی امروز مهربانی را کم دارد. سنگدلی فراوان است. هر انسانی شاید روزانه
صدهزار خرج میکند ولی به کارمند مبلغی میدهد که چند روزش را بس نیست: و ادعا میکند
که وی با این مبلغ خشنود است. او از فقر خشنود است. آیا خودت میتوانی با این مبلغ
گذران زندگی کنی؟ بنابراین بزرگترین نیاز ما اکنون این است که به یکدیگر رحم
کنیم.
ای برادران، بهتر است قطع به یقین بدانید که
پیامبر صلی
الله علیه وسلم وقتی
فرمود:
(( ((هَلْ تُنْصَرُونَ وَتُرْزَقُونَ إِلَّا بِضُعَفَائِكُمْ))
((مگر غیر این است که شما با ناتوانان خودتان یاری میشوید و روزی داده میشوید.)) ))
یکی از بزرگترین عوامل پیروزی و بی نیازی این شخص ناتوان است. شاید او را له
کنی. شاید او را خوار کنی. شاید او را گرسنه بگذاری. شاید مبلغی به او دهی که چند
روز نیز کفایت نکند و او از شدت فقر بپذیرد. این فقیری که اگر گرسنه باشد او را
سیر کنی، اگر برهنه باشد او را لباس بپوشانی، اگر نادان باشد به او علم بیاموزی،
اگر مجرد است به او همسر دهی، اگر آواره است به او خانه دهی و اگر بیمار است او را
درمان کنی. او ناتوان است و نمیتواند حرفی بزند.
به خدا سوگند برادر پزشکی که بسیار برایش احترام قائل هستم به من گفت: به خدا
سوگند به بیمارستانهای عمومی میروم و تمام مراجعه کنندگانش فقیرند. به خدا سوگند
اگر به آنان بدی کنی کسی از تو چیزی نمیپرسد. میگوید: به خدا من به خاطر تقرب به
خدا مانند بیمارستانهای بزرگ و لاکچری به آنان توجه میکنم و گویا در یک بهشت
هستم. به این بیمار فقیر میتوانی بگویی: بیماریات لاعلاج است. میتوانی با
بدترین سخن با او حرف بزنی. میتوانی او را کاملا رها کنی و بی توجه باشی. اما
وقتی به بیمارستانی بروی که همه بیماران از طبقهی مرفه هستند بی حد وحصر به آنان
توجه میکنی و از جایگاه خود میترسی و نگران شهرت خود هستی. زمانی که به آن
بیمارستان عمومی میروی و به بیمار توجه میکنی چون بندهی خدا هستند، خداوند رحمت
خود را بر تو سرازیر میکند.
قانون رحمت:
ای برادران، ما به مهربانی و رحمت نیازمندیم.
آیهی دقیقی که قانون رحمت به شمار میرود، این فرمودهی الهی است:
﴿ ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى.) ﴾
یعنی ای محمد، به خاطر ارتباطت با ما دلت پر از رحمت شده است. وقتی دلت پر از رحمت شد این رحمت در قالب نرم خویی
بازتاب یافت. این نرم خویی باعث گرد آمدن مردم پیرامون تو شد.
﴿ ﴿وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾
(و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده میشدند.) ﴾
اگر با ما ارتباط نمیداشتی قلبت پر از تندخویی میشد و تندخویی، درشت خویی را
بازتاب میداد و درشت خویی باعث میشد مردم از پیرامون تو پراکنده شوند.
باور کنید اغراق نمیکنم که این آیه یک معادلهی ریاضی است. ارتباط - رحمت - نرم
خویی - گردآمدن و در مقابل عدم ارتباط - سنگدلی – تندخویی - پراکنده شدن. چه کسی
به این آیه نیازمند است؟ همهی ما. اگر پدری هستی آیا دوست نداری فرزندانت
پیرامونت گرد آیند؟ تو را دوست داشته باشند؟ از تو فرمان ببرند؟ در خدمتت باشند؟
قدرت را بدانند؟ در غیبتت تو را بستایند؟
مهم این نیست که در حضورت تو را بستایند. قدرتمندان را در حضورشان می ستایند،
اما در غیبت پیامبران از آنان ستایش می شود. مهم این است که در غیبت تو نه در
حضورت از تو تعریف کنند. این را پدر نیاز دارد، مادر نیاز دارد و هر کسی که ارتباطش
با خدا به هم خورده به این نیاز دارد. دلش پر از رحمت میشود، زیرا رحمت شاخص و
معیار ایمان است و کاملا با شاخص رحمت در حرکت و همراه است. تو به همان قدر که
ایمان داری مهربان هستی و به همان قدر که مهربان هستی ایمان داری.
مهربانی پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت به مردم:
ای برادران، یک اعرابی پا برهنه با پیامبر صلی
الله علیه وسلم رو به رو شد و با سنگدلی و جهالت میگفت: ای محمد، هدالت کن. مال، مال
تو یا مال پدرت نیست. هر انسان قدرتمندی اگر چنین چیزی با این تندخویی به وی گفته شود
ممکن است وی را بکشد یا زندانی کند. چه اتفاقی افتاد؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم
فرمود: راست گفت. آن مال خدا است. سپس وی را اکرام و راضی کرد.
صدای گریه کودک شیرخواره را در نماز صبح میشنود،
گویا با گریهاش مادرش را صدا میزند. معمولا طولانیترین نماز در زندگی پیامبر صلی
الله علیه وسلم نماز صبح بود. پس کوتاهترین سوره را خواند و سلام داد. وقتی از او
پرسیدند چرا چنین کردی ای رسول خدا؟ فرمود: صدای کودکی را شنیدم که مادرش را با
صدایش فرا میخواند، پس خواستم به او مهربانی کنم. این مهربانی او است. اگر
چارپایی را میدید که بیشتر از توان بار شده بود، از ته دل میلرزید. چه رسد به
ملتی که بیش از تحملش تکلیف شود؟
یکی از یارانش را دید که گوسفندی را مقابل
چشم گوسفند دیگری سر میبرد، پس خشمگین شد و فرمود: چرا او را از چشم هم نوعش
پنهان نکردی؟ آیا میخواهی او را دو بار بکشی؟
ای برادران، پس از آن که سراسر شبه جزیرهی عربی
تسلیم او شدند در مقابل مردم چنین خطبه ایراد نمود: ای مردم، هر کس از وی مالی
گرفتهام این مال من است پس از آن بردارد، هر کس را تازیانهای زدهام این پشت من
است پس قصاص کند و هر کس را بی آبرو کردهام این آبروی من است. نگرانی از کینه
توزی وجود ندارد، چون من اهل این کار نیستم و در سرشت من نیست.
در اوج قدرت سعد بن عباده نزد ایشان آمد و
گفت: ای رسول خدا، قوم من به خاطر این غنیمتی که از آن چیزی به انصار ندادهای در
دلشان نسبت به تو ناراحت هستند. فرمود: ای سعد، موضعگیری تو در این مورد با قومت چیست؟
گفت: من نیز مانند آنان هستم – یعنی او نیز ناراحت بود - فرمود: قوم خودت را نزد
من بیاور. به خدا سوگند سخنی فرمود که دل سنگ را آب میکرد.
فرمود:
(( ((أما بعد، يَا مَعْشَرَ الأَنْصَارِ، مَقَالَةٌ بَلَغَتْنِي عَنْكُمْ؟ وَجِدَةٌ وَجَدْتُمُوهَا فِي أَنْفُسِكُمْ ـ أي حزن ـ في شأن هذا الفيء الذي أعطيته لغيركم، يا معشر الأنصار! أما إنكم لو شئتم لقلتم ـ الآن بعد معركة حنين دانت له الجزيرة العربية من أقصاها إلى أقصاها ـ أَمَا وَاللَّهِ لَوْ شِئْتُمْ لَقُلْتُمْ فَلَصَدَقْتُمْ وَصُدِّقْتُمْ، أَتَيْتَنَا مُكَذَّبًا فَصَدَّقْنَاكَ، وَمَخْذُولا فَنَصَرْنَاكَ، وَطَرِيدًا فَآوَيْنَاكَ، وَعَائِلا فَأَغْنَيْنَاكَ ـ ذكرهم بفضلهم عليه وهو في أعلى درجات القوة ـ يَا مَعْشَرَ الأَنْصَارِ أَلَمْ آتِكُمْ ضُلالا فَهَدَاكُمُ اللَّهُ؟ وَعَالَةً فَأَغْنَاكُمُ اللَّهُ؟ وَأَعْدَاءً فَأَلَّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ؟ قَالُوا: بَلِى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمَنُّ وَأَفْضَلُ، أَوَجَدْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ يَا مَعْشَرَ الأَنْصَارِ فِي لُعَاعَةٍ مِنَ الدُّنْيَا تَأَلَّفْتُ بِهَا قَوْمًا لِيُسْلِمُوا، وَوَكَلْتُكُمْ إِلَى إِسْلامِكُمْ، أَفَلا تَرْضَوْنَ يَا مَعْشَرَ الأَنْصَارِ أَنْ يَذْهَبَ النَّاسُ بِالشَّاةِ وَالْبَعِيرِ، وَتَرْجِعُونَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي رِحَالِكُمْ ؟ فَبَكَى الْقَوْمُ حَتَّى أَخْضَلُوا لِحَاهُمْ، وَقَالُوا: رَضِينَا بِرَسُولِ اللَّهِ قِسْمًا وَحَظًّا))
((اما بعد، اي جماعت انصار، اين چه سخناني است كه از قول شما برای من بازگفتهاند؟! در
دل خودتان بر من خشم گرفتهايد؟! – یعنی اندوهی - به خاطر همین غنیمتی که به دیگران دادهام ای گروه انصار! اگر میخواستید میگفتید - اکنون پس از غزوهی حنین جزیرة العرب سراسر تحت سلطهی او است - به خدا سوگند اگر میخواستید میگفتید و راست میگفتید و تایید میشدید که در حالی که تو را تکذیب می کردند نزد ما آمدی و تو را باور کردیم، خوار بودی و تو را یاری کردیم، آواره بودی تو را پناه دادیم، فقیر بودی تو را بی نیاز ساختیم - در اوج قدرت فضل و منت آنان را بر خود برایشان یادآوری میکند - ای گروه انصار، مگر وقتی من نزد شما آمدم گمراه نبوديد و خداوند شما را هدايت فرمود؟ و مستمند نبوديد و خداوند شما را بی نياز گردانيد؟ و دشمنان يكديگر نبوديد و خداوند دلهايتان را با يكديگر پيوند داد؟! همگی گفتند: چرا، خدا و رسولش بر ما منت و لطف دارند. شما - ای گروه انصار- در دلهايتان نسبت به من خشمگين شديد، به خاطر مقدار ناچیزی از مال دنيا كه به واسطهی آن خواستم دل مردمانی را به دست بياورم تا مسلمان شوند و شما را به اسلامتان واگذار كردم؟! آیا راضی نیستید - ای گروه انصار- كه مردم گوسفند و شتر ببرند و شما رسول خدا را نزد بار و بنه خودتان ببريد؟ پس آنان گریستند تا جایی که ریش آنان خیس شد و گفتند: ما به تقسیم بندی رسول خدا خشنودیم.)) ))
هر انسان نیرومندی اگر با گروهی رو به رو شود که به او اعتراض میکنند آنان را
پایمال میکند و برخی احیان نابود میکند. به نظر شما این داستان دربارهی حکمت،
یا رحمت، یا فروتنی و یا وفاداری او است؟ انصار در حالی نگران شدند که ایشان در
مکه سرزمین خود بود و آن را بسیار دوست داشت و شاید در آن میماند. وقتی خبر
نگرانی آنان به ایشان رسید فرمود: پناه بر خدا. زندگی زندگی شما و مرگ مرگ شما
است. هرگز آنان را رها نکرد.
با یارانش در سفر بود و خواستند گوسفندی را برای غذا آماده کنند. یکی گفت: من
سر میبرم. دومی گفت: من پوست میکنم. سومی گفت: من میپزم. پیامبر سرور انسانها،
رهبر امت و فرمانروای آنان در بالاترین مقام فرمود: من هیزم جمع میکنم. گفتند:
نیاز نیست ما این کار را میکنیم. فرمود: میدانم شما این کار را میکنید ولی
خداوند دوست ندارد بندهاش را برتر از همنوعانش ببیند.
این سنت او است. یعنی داستانی که میتواند سالها توضیح داده شود. یک اعرابی
وارد مجلس پیامبر شد و گفت: کدام یک از شما محمد است؟ او جای خاصی نداشت. دو روایت
وجود دارد. نخست: پیامبر فرمود: من. دوم: یکی از یارانش گفت: آن شخص نورانی.
آیا از این داستان نمیفهمید که او بر هم نوعان خود برتری نمیجست؟
در جنگ بدر اصحاب هزار تن بودند و مرکبها سیصد تا. فرمود: هر سه نفر با یک
مرکب و من و علی و ابولبابه بر یک مرکب. فرمانده ارتش و رهبر امت رسول خدا خودش را
با یک سرباز برابر میداند. پیامبر صلی الله علیه وسلم سوار شد و نوبت سواری ایشان
پایان یافت و نوبت اصحاب او رسید. دو همراه ایشان اصرار داشتند که وی سوار بماند
ولی فرمود: «شما از من
تواناتر نیستید و من از دریافت مزد و پاداش از شما بی نیازتر نیستم.»
دورترین دل از خداوند دل سنگدل است و شاخص ایمان انسان مهربانی اش با دیگران است:
ای برادران ارجمند، با خدا ارتباط برقرار کن. اگر با خدا ارتباط گرفتی آن طور
که او میخواهد، دلت مهربان میشود و با دیگران مهربانی میکنی و وقتی با دیگران
مهربانی کردی افراد پیرامونت تو را دوست دارند و وقتی تو را دوست داشته باشند
پیرامون تو گرد میآیند. هر انسانی، هر پدر، مادر، معلم، رئیس اداره، مدیر
بیمارستان و رئیس دانشگاهی به این آیه نیاز دارد. هر انسانی که خدا او را مسئول ده
نفر کرده به این آیه نیاز دارد:
﴿ ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده میشدند.) ﴾
بنابراین در حدیث قدسی آمده است:
(( ((إن كنتم تحبون رحمتي فارحموا خلقي))
((اگر مرا دوست دارید پس بر مخلوقاتم رحم کنید.)) ))
به یک گربه رحم کن. به هر مخلوقی رحم کن:
(( ((دخلت النار امرأة في هرة حبستها حتى ماتت ؛ لا هي أطعمتها وسقتها إذ حبستها، ولا هي تركتها تأكل من خشاش الأرض))
((زنی به خاطر گربهای که او را زندانی کرده بود تا مرد، وارد جهنم شد. در زندان نه به او غذا داد و نه آب و حتی او را رها نکرد تا از حشرات روی زمین بخورد.)) ))
چه رسد به کسی که غذای یک و نیم میلیون نفر را قطع کند؟
(( ((دخلت النار امرأة في هرة حبستها حتى ماتت ؛ لا هي أطعمتها وسقتها إذ حبستها، ولا هي تركتها تأكل من خشاش الأرض))
((زنی به خاطر گربهای که او را زندانی کرده بود تا مرد، وارد جهنم شد. در زندان نه به او غذا داد و نه آب و حتی او را رها نکرد تا از حشرات روی زمین بخورد.)) ))
اما جهان کاملی با سیصد کشور در جهان، عرب و غیر عرب میبینند که اینان از
تمام جهات در غزه محاصره شدهاند و دیوارهای فولادی برای جلوگیری از تونلها ساختهاند
تا از گرسنگی بمیرند. زنی به خاطر یک گربه که آن را حبس کرد تا مرد و غذا و آب به
او نداد، وارد جهنم شد. مثلا نگذاشت از راه تونلها بخورد. خدای بزرگی است. به
بندگان خدا رحم کن تا خدا به تو رحم کند. آیا هیچ یک از ما مسئول دیگری نیستیم؟
پسری داری به او رحم کن. خدمتکاری داری به او رحم کن. کارمندی داری به وی رحم کن.
«اگر رحمت مرا میخواهید به خلق من رحم کنید». دورترین قلب از خداوند قلب انسان
سنگدل است. مطمئن باش که شاخص ایمان تو مهربانی با اطرافیانت است و شاخص ایمان تو:
(( ((إنما أنا رحمة مهداة))
((من رحمتی هدیه شده هستم)) ))
همانطور که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود، شخصی میخواست با پیامبر جهاد
کند. ایشان فرمود: آیا پدر ومادری داری؟ گفت: آری. فرمود: پس در خدمت به آنان جهاد
کن.
حق پدر و مادر بر تو چقدر است؟ او را از جهاد منع کرد تا به مادر و پدرش نیکی
کند. در رمضان پیامبر با یارانش در گرمای طاقت فرسا در جهاد بود. ظرف آبی درخواست
کرد، پس آن را بالا برد تا تمام مردم ببینند، سپس نوشید. وقتی به ایشان گفته شد:
برخی از مردم هنوز روزهاند، چطور آنان را توصیف نمود؟ فرمود: آنان نافرمانانند.
چون روزه دار مانده بود پیامبر او را نافرمان خواند. زیرا به خودش رحم نکرده بود.
به خدا سوگند در سفر و سختی بیشتر از توانت به شما اجازه داده که افطار کنی. اینان
را پرهیزگار نخواند بلکه آنان نافرمان بودند.
هر کس رحم نکند به او رحم نمیشود:
پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( ((من أنظر معسراً أو وضع له، أظله الله يوم القيامة تحت ظل عرشه يوم لا ظل إلا ظله))
((کسی که به محتاجی مهلت دهد یا نیازش را برطرف سازد، خداوند روز قیامت او را در سایهی عرشش میگیرد، روزی که سایهای جز سایهاش نیست)) ))
کسی به شما بدهکار است. شما وضع مالی خوبی داری و این شخص نیز د.روغ نمیگوید
و نیرنگ نمیزند. اما مالی ندارد و شما نیز سند داری و شکایت آماده است و وکیل
کارمندی نیز دارید و هر کس نپردازد او را به دادگاه تحویل میدهی:
﴿ ﴿وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ﴾
(و اگر (بدهكارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشايش، مهلتى دهيد) ﴾
کسی که رحم نمیکند به او رحم نمیشود. پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( ((من أراد أن تستجاب دعوته، وأن تكشف كربته، فليفرج عن معسر))
((هر کس میخواد دعایش مستجاب شود، اندوهش برطرف شود نیاز نیازمندی را برطرف سازد.)) ))
هرکس ارتباطش را با خدا محکم کند از این ارتباط رحمتی حاصل میشود که با آن به خدا نزدیک میشود:
ای برادران، سخن دربارهی رسول خدا فراوان
است. سراسر زندگیاش رحمت ومهربانی است و مطمئن باش که شاخص ایمان شما مهربانی نسبت
به اطرافیان چه آشنا و چه نا آشنا است. رحمتی که با آن والایی مییابید رحمت عمومی
است. یعنی امکان دارد که فرمانی از سوی حکومت صادر شود که همه را به خوردن غذای
افطار دستور دهد؟ این خنده دار است، زیرا نیاز به غذا در وجود ما وجود دارد،
بنابراین وقتی به فرزندانت رحم کنی مطمئن باش که خداوند در دل هر پدر و مادری مهربانی
به فرزندانشان را نهاده است. این مهربانی اکتسابی نیست بلکه فطری است. من نمیگویم
به خاطر آن پاداشی نداری بلکه پاداش آن کم است. اما چه زمانی فرزندانت را والایی
میبخشی؟ وقتی که خدا را به آنان بشناسانی و آنان را وادار به اطاعت کنی و مراقب
اخلاق و رفتارشان باشی. اما هر پدر ومادری در دنیا مراقب سلامتی و موفقیت
فرزندانشان در تحصیل هستند. تمام پدران. اما چیزی که تو را والایی میبخشد ای
مسلمان، این است که مراقب دین، اخلاق، ایمان و پایبندی فرزندانت باشی.
اگر از رسول خدا پیروی کنیم و ارتباط خود را
با خدا محکم کنیم که از این ارتباط رحمتی حاصل آید و ما را به خدا نزدیک کند، آن
گرامیداشت میلاد ایشان برایمان سودمند خواهد بود.
این سخنم را میگویم و از خداوند متعال برای
شما و خودم طلب آمرزش میکنم. پس از او آمرزش بخواهید که شما را بیامرزد. ای رستگاری
آمرزش خواهان.. از الله آمرزش میخواهم.
***
خطبهی دوم:
سپاس خداوند جهانیان را و گواهی میدهم که
معبودی جز او نیست و او دوست و یاور نیکوکاران است و گواهی میدهم که سیدنا محمد
بنده و فرستادهی او است. دارای اخلاق والا است. خدا بر سیدنا محمد و تمام خاندان
و یارانش درود فرست.
هر مومنی که از خدا اطاعت نکند ایمان او مانند ایمان ابلیس خواهد بود:
توهمات فراوانی در زندگی ما وجود دارد. انسان
بی بند وبار است. منحرف است. گناهان بسیاری دارد. نگاههای خداناپسندانه دارد.
دیدارهای خداناپسندانه دارد. راه درآمد خداناپسندانه دارد و ادعا میکند مؤمن است.
امیدوارم شما بر معیارهای بسیار دقیق ایمان تکیه کنید. هر مومنی که از خداوند
اطاعت نکند ایمانش مانند ایمان ابلیس است، گفت:
﴿ ﴿فَبِعِزَّتِكَ﴾
(پس به عزت تو سوگند) ﴾
ابلیس گفت:
﴿ ﴿خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ﴾
(مرا از آتش و او را از گل آفریدی.) ﴾
ابلیس گفت:
﴿ ﴿فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾
(پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده.) ﴾
براساس آیات پیشین ابلیس به خداوند به عنوان پروردگار و آفریدگار ایمان آورد.
به قیامت ایمان آورد، ولی ابلیس ملعون بود. پس ایمانی که تو را به اطاعت از خداوند
وا ندارد هرگز به آن اهمیت نده. ایمانی که تو را به اطاعت از خدا و پایبندی به امر
او وا ندارد هرگز به آن اهمیت نده که هیچ تاثیری و سودی ندارد. اما ایمانی که
پایبندی و اطاعت را نتیجه میدهد ایمانی است که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده
است.
ای برادران، من دعا می کنم، پس شما آمین بگویید:
دعا: