- تفسیر قرآن کریم / تفسير مطول
- /
- (007) سوره أعراف
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانتدار. بار خدایا تنها آن چه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آن چه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرا مى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده. ما را از تاریکیهای نادانی و توهم به نور معرفت و دانش بیرون ببر و از شهوات به سمت بهشت قرب الهی خارج نما.
با درس شانزدهم از دروس سورهی اعراف و با آیهی سی و چهارم در خدمت شما هستیم و این آیه که میفرماید:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾
﴿ و براى هر امتى اجلى است، پس چون اجلشان فرا رسد نه [مىتوانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش﴾
مفهوم و ابعاد آیه:
این آیه ابعاد و مفاهیم دقیق و مهمی دارد.
1 – معناى امت:
نخست: امت کیستند؟ گروه زیادی از انسانها که صفات مشترک و پیوندهای مشترکی دارند. چیزی که روانشناسان را وادار به ایجاد دانش جدیدی به نام روانشناسی امت نموده است. بیشتر امتها ويژگیهای مشترکی دارند.
به عنوان مثال: خداوند عز وجل یهودیان را توصیف میکند و میفرماید:
﴿ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ﴾
(هر يك از آنان دوست دارد كه [به او] هزار سال عمر داده شود و آنكه عمر دراز يابد، رهانندهی او از عذاب [دوزخ ] نيست و خداوند به آنچه مىكنند بيناست.)
امتی بر کار تأکید دارد. امتی حرص مال دارد. امتی غرق شهوات است. امتی سرچشمهی اصول و خیر است. میان افراد امت پیوندهای مشترک وجود دارد.
ويژگیهای امت اسلام:
اما خداوند متعال این آیه را مختص امت عربی و اسلامی نموده است آن جا که میگوید:
﴿ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ﴾
(شما بهترین امت بودید که برای راهنمایی مردم فرستاده شدید.)
اما این خیر بودن علتی دارد:
﴿تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾
(امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمایید و به خدا ایمان دارید.)
اگر امر به معروف نکنیم و نهی از منکر ننماییم و به خداوند چنان ایمان نداشته باشیم که ما را وادار به اطاعتش نماید مانند سایر امتهایی میشویم که خداوند آفریده و هیچ برتری نسبت به آنان نداریم و این معنای این سخن خداوند است که افرادی که ادعای فرزند خدا بودن میکنند را مورد خطاب قرار میدهد:
﴿ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ﴾
(بگو پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان عذاب میکند، بلکه شما بشری از میان آفریدگان خدا هستید.)
اگر مسلمانان در آخر الزمان بگویند: ما امت برگزیده هستیم. ما امت سرور پیامبران و فرستادگان هستیم. پاسخ الهی آماده است:
﴿ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ﴾
(بگو پس چرا خدا شما را به خاطر گناهانتان عذاب میکند، بلکه شما بشری از میان آفریدگان خدا هستید.)
2 – هر امتی اجلی دارد که چون فرا رسد در آن زمان متوقف میشود:
بنابراین، آیهی کریمه:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ ﴾
﴿هر امتی﴾
هر گروه بزرگی صفاتی مشترک دارد. این امت بزرگ شده، قوی گشته و اجلی برایش نهاده شده است. این امت در پلههای برتری بالا رفته است اما اجلی دارد:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
در قوم عاد عبرتی برای عبرت گیران نهفته است!!!
مثلا خداوند عز وجل مثالی از امتهای سرکش، زورگو، ستم کار میزند که هتک حرمت کرده و دست به غارت میزنند، به بندگان ستم کرده، میکشتند و خونریزی میکردند. این امتهای استبدادگر سرکش را خداوند برای ما مثال میزند.
خداوند در بارهی قوم عاد میفرماید:
﴿ لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ﴾
(که مانند آنها را در شهرها نیافرید.)
در زمینههای مختلفی برتری یافته بود، میفرماید:
﴿وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾
(و گفتند: چه کسی از ما قویتر است.)
برتری و قدرت.
﴿ أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ﴾
(آيا شما بالاي هر بلندی و مكان مرتفعی كاخ سر به فلك كشيدهای میسازيد و (در آن) به خوشگذراني و كارهای بيهوده میپردازيد؟)
برتری سازندگی شگفت آور:
﴿ وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ﴾
(و دژها و قلعههایی میسازيد كه انگار جاودانه میمانيد؟)
صنعتی:
﴿وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ﴾
(و هنگامی كه مجازات مي كنيد، از حدّ تجاوز میكنيد و همچون ستمگران و سركشان كيفر میدهيد)
و نظامی:
﴿ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ﴾
(در حالی كه چشم بينا داشتند.)
و علمی، سازندگی، صنعتی، نظامی، علمی، قدرت و در زمینههای مختلف.
اگر بخواهیم خلاصهی زندگی شان را فشرده بگوییم در دو کلمه چکیده اش قابل بیان است:
﴿ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾
(در شهرها سرکشی کردند و بسیار فساد نمودند.)
سرکشی حمله، به فساد کشیدن و فیلمها است .
﴿ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾
(در شهرها سرکشی کردند و در آنها بسیار فساد نمودند.)
در سرزمین خود سرکشی نکردند بلکه در سایر سرزمینها نیز سرکشی کردند.
﴿ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴾
﴿ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ * إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾
(و در آنها بسیار فساد نمودند. لذا پروردگار تو تازيانه عذاب را بر سر ايشان فرو ريخت. مسلّماً پروردگار تو در كمين (مردمان و مترصّد اعمال ايشان) است.)
برای عاد، و اقوام شبیه آن، خداوند چگونه آنان را نابود کرد؟
﴿ وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ *سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَة﴾
(و قوم عاد به وسيله تندباد سرد و سركش و پر سر و صداي ويرانگري نابود شدند. خداوند چنين تندبادي را هفت شب و هشت روز پياپي بر آنان گمارد . (اگر در آنجا میبودی) در اين مدّت مردمان را میديدی كه روی زمين افتادهاند و انگار تنههای پوك و توخالی درختان خرمايند.)
خداوند هر قومی را نابود نمود بیان نمود که از آنان قویتر را نیز نابود ساخته است به جز عاد که وقتی آنان را نابود ساخت چنین فرمود:
﴿ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً﴾
(مگر آنان نمیدانستند كه خداوندی كه ايشان را آفريده است از آنان نيرومندتر است؟!)
تنها خداوند از قوم عاد قویتر بوده است و با این وجود خداوند آنان را نابود کرده است و در این اشارهی زیبایی است که خداوند میفرماید:
﴿ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَاداً الْأُولَى﴾
(و اين كه او است كه عاد نخستين را نابود كرده است.)
اشارهی زیبایی به این است که یک عاد دوم نیز بوده است. و جهان از آنان بسیار ستم میدیدند و صفات عاد دوم بر صفات عاد اول منطبق بوده است.
بنابراین: ملتهای سرکش اجلی دارند. به این سخنان دقیق گوش فرا دهید: یک امت بسیار قوی که تنها خداوند از آن قویتر بوده است، قدرتمند و ستمگر است و دارای نفوذ در تمامی کشورها است. برای ایجاد شکوه خود بر روی آوار ملتها برنامه ریزی میکند، آزادیاش را با در بند کشیدن ملتها، قدرتش را بر ناتوانی ملتهای ضعیف، فرهنگ خود را بر از بین بردن فرهنگ ملتها و ثروت خود را با فقیر ساختن ملتها بر پا میدارد. موفقیت این امت قوی در دراز مدت نه تنها با عدالت خداوند بلکه با وجود خودش نیز در تناقض است. زیرا:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
به بیان عامیانه هر امتی ده روز دارد.
هر امتی اجلی دارد: سخنی که به خوش بینی فرا میخواند:
بنابراین، این به خوش بینی میخواند و این ما را از احساس ناکامی و فروپاشی، ناامیدی دور میکند. فروپاشی، و ناکامی از ويژگیهای مؤمنان نیست.
رومیان، مغولان، یونانیان، فرعونیان، و نظامیان شرق کجایند؟ امپراطوری؟ شاید خداوند متعال برنامهی برایش چیده باشد که دوستان را خوش نیاید.
3 – مفهوم: هر امتی اجلی دارد:
مفهوم :
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
یعنی این برایشان ادامه نداشت و هیچ چیزی جاودان نیست:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
برای ناامید نشدن، احساس ناکامی نکردن، تسلیم نشدن و ضعیف نشدن معنویاتت.
﴿ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾
﴿و اگر مؤمنيد سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد﴾
خداوند برنامهای دارد. به آنان فرصت میدهد، قدرت میبخشد، هر چه میخواهند میکنند، میگویند و شادی میکنند، ستم میکنند، تهدید میکنند، میترسانند، تا آن که یک سست ایمان بگوید: خدا کجا است؟ و سست ایمانها این را گفتهاند. خداوند به قوی فرصت میدهد، به او نیرو میبخشد، هر چه میگوید؛ میکند، فرهنگ خود را بر بقیه ملتها تحمیل میکند، ارادهی خود را بقیهی ملتها تحمیل میکند، بمباران میکند، نابود میکند، تا آن که یک سست ایمان بگوید: خداوند کجا است؟ سپس نشانههایش آشکار میشود. تا آن که کافر میگوید: لا إله إلا الله.
دو امتحان سخت وجود دارد، یک امتحان مؤمن ضعیف را به این حد میرساند که بگوید: خداوند کجا است، و یک امتحان کافر را به جایی میرساند که میگوید: لا إله إلا الله.
خداوند آنان را فرصت میدهد و قوی مینماید و سست ایمان فکر میکند آنان هر چه بخواهند میکنند ولی او ناگهان آنان را نابود میکند:
﴿ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ﴾
﴿زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم﴾
و آنان را ضرب المثل مینماید.
قانون خداوند با سرکشان و ستمکاران:
در این آیه دقت کنید. این آیه سیاست خداوند با سرکشان را ترسیم مینماید:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾
﴿ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت﴾
بسیار قدرتمند گشته بود و گفت:
﴿ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾
﴿ و گفت پروردگار بزرگتر شما منم﴾
گفت :
﴿ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي﴾
﴿ من جز خويشتن براى شما خدايى نمىشناسم﴾
زیرا طبق روایتها او خوابی دید که کودکی بنی اسرائیلی پادشاهیاش را نابود خواهد کرد. دستور داد تمام پسران بنی اسرائیل را بکشند. هر مامایی که خبر تولد نوزاد پسر را نمیداد کشته میشد. مسأله آسان است. اما کودکی که پادشاهیاش را نابود خواهد کرد؛ در قصر خودش او را پرورش میدهد. این از حکمتهای والای الهی است. بنابراین:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾
﴿ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت﴾
سیاست روشن در قبال او:
﴿ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً﴾
﴿ و مردم آن را طبقه طبقه ساخت﴾
اختلافات فرقهای، تو کردی، تو آشوری، تو عربی، تو سنی یا شیعه هستی. برگ برندهی سرکشان همین اختلافات فرقهای است و مسلمانان تنها با آگاهی و بیداری و همبستگی و محبت، میتوانند این برگ برنده را از او بگیرند. بنابراین :
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾
﴿ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقهاى از آنان را زبون مى داشت پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را [براى بهره كشى] زنده بر جاى مى گذاشت كه وى از فسادكاران بود﴾
چرا؟ اکنون در این سخن پروردگار جهانیان دقت نمایید:
﴿ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ*وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾
﴿ و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم * و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آن چه را كه از جانب آنان بيمناك بودند؛ بنمايانيم﴾
بنابراین خداوند کافر را بر مؤمن سهل انگار مسلط میکند و زمانی که مؤمن سهل انگار به خدا باز گردد او را قوی میفرماید و به وسیلهی او نیز کافر را درمان میکند. این برنامهی الهی است.
این آیه اصلی در این موضوع است که باری دیگر تکرارش میکنم:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُفْسِدِينَ * وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ ﴾
﴿ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقهاى از آنان را زبون مىداشت پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را [براى بهره كشى] زنده بر جاى مى گذاشت كه وى از فسادكاران بود * و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم ﴾
﴿ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾
﴿ و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آن چه را كه از جانب آنان بيمناك بودند بنمايانيم﴾
بنابراین:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
﴿ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمْ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴾
﴿ و اگر مؤمنيد سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد﴾
باید از اسباب استفاده کرد:
ولی:
﴿ وَقُلِ اعْمَلُوا ﴾
﴿ و بگو [هر كارى مىخواهيد] بكنيد﴾
﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ﴾
﴿ و هر چه در توان داريد از نيرو بسيج كنيد﴾
و خداوند عز وجل از ما قدرت همسان نمیخواهد. این بیش از حد توان ما است اما استفاده از قدرت در دسترس را از ما خواسته است.
﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾
﴿ و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان بترسانيد﴾
دشمن شما باید دشمن خدا باشد.
چرا خداوند از سرکشان انتقام میگیرد؟ برای تحقق سلامتی انسانها و ناامید نشدن آنان و درمان انسانها از آنان انتقام میگیرد. ستمگر تازیانهی خداوند است. با او انتقام میگیرد و سپس از خودش انتقام میگیرد.
﴿ وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾
﴿ و اين گونه برخى از ستمكاران را به [كيفر] آن چه به دست مىآوردند سرپرست برخى ديگر مى گردانيم﴾
به شما سخنی میگویم در آن دقت کنید: اگر دشمنان سرکش بخواهند از آنان انتقام بگیرند نخواهند توانست آن طور که خداوند از آنان انتقام میگیرد، انتقام بگیرند.
﴿ إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ﴾
﴿ آرى عقاب پروردگارت سخت سنگين است﴾
اگر دشمنان سرکشان بخواهند با تمام قدرت از آنان انتقام بگیرند نمیتوانند یک دهم انتقام خداوند را بگیرد.
اگر فساد یا سرکشی دیدید نا امید نشوید و این سخن خداوند میتواند:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
حکمت از مسلط کردن ستمکار و مصیبتها بر مردم:
اما نکتهی مهم این که با علم خداوند سطح اجتماعی بسیار گستردهای وجود دارد و تنها زمانی میتوانید به خداوند پناه برید و با او آشتی کنید و به او روی آورید و برنامهاش پایبند باشید که ستمگری به شما آسیب برساند. پس ظلم نقش بسزایی دارد. آنان به مسلمانان آسیب میرسانند و مؤمنان به خداوند پناه میبرند و از او پناه میخواهند و به او روی میآورند و به مساجد میروند.
پس یک زلزله در ترکیه یکی از برادران برایم سوگند میخورد که در استانبول از شدت ترس در مساجد جایی برای نمازگزاران باقی نمانده بود.
این مصیبتها نقش بسزایی در هدایت انسان دارد. مبالغه نمیکنم اگر بگویم که بیشتر مردم به خدا بازگشتند و به بیان قرآنی به سوی او گریختند و به او روی آوردند و پس از یک تدبیر حکیمانهی الهی با او آشتی نمودند و مهم این است که اطاعت کنید و مهم این است که پس از دعوت بیانی به او روی آورید.
﴿ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ﴾
﴿ و اگر خدا در آنان خيرى مىيافت قطعا شنوايشان مىساخت و اگر آنان را شنوا میکرد حتما باز به حال اعراض روى برمى تافتند﴾
مهمترین نکته گوش دادن به یک درس، یک خطبه و خواندن یک کتاب یا تفسیر یک آیه است. توجه کردن و پند گرفتن و پایبند بودن، این گونه بودن کاملترین انسان است.
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ﴾
﴿ اى كسانى كه ايمان آوردهايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد آنان را اجابت كنيد﴾
﴿ فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ﴾
﴿ پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مى كنند﴾
یک آزمایش دشوارتر وجود دارد، ادب تربیتی:
﴿ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾
﴿ و قطعا غير از آن عذاب بزرگتر از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مىچشانيم اميد كه آنها [به خدا] بازگردند﴾
اگر دعوت بیانی فایدهای نداشت خداوند شما را به مرحلهی ادب کردن تربیتی میبرد و این دشوارتر است. مانند ورم معدهی شدید که با رژیم غذایی سخت گیرانه شفا پیدا میکند. اگر به رژیم غذایی پایبند نباشید باید جراحی کنید. جراحی دشوار است. بیهوشی دارد. شکم باز میشود. اما اگر یک رژیم غذایی سخت داشته باشید نیازی به جراحی نیست. یا این که اطاعت میکنید و پایبندی دارید یا این که باید یک ادب پرورشی را تحمل کنید. اگر پس از سختی توبه نکنید یک راه سوم نیز وجود دارد و آن اکرام تدریجی است، دنیا به سوی شما میآید، و شما از خداوند اطاعت نمیکنید و دنیا به بهترین شکل به شما روی میآورد:
﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ﴾
﴿ پس چون آن چه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آن چه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند﴾
بنابراین یک دعوت بیانی، یک ادب کردن تربیتی، یک اکرام تدریجی و سپس نابودی:
﴿ أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً ﴾
﴿ ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم﴾
بنابراین یک مجموعه ی بزرگ از انسانها وجود دارد و تنها راه شناخت خدا و آشتی با او از طریق تحمل سختی است و بنابراین:
پروردگارتان به دنیا وحی میکند که سخت بگیر، تنگ بیا و بر دوستان من ناخوش روی باش تا دیدار مرا بخواهند.
خداوند گواه است که مؤمن اگر خداوند را بشناسد و بداند که او وی را به سختی افکنده تا بیشتر مورد توجه باشد امکان هدایت تضمین میشود؛ چرا که خداوند شما را در شرایط سختی قرار داده است.
بنابراین با دقت در این مثال بنگرید: یک شخص بیماری تومور درجهی پنج دارد و امیدی به شفای او نیست و تنها چند ماه از عمر او مانده است و از پزشک میپرسد چه بخورد؟ به او میگوید: هر چه میخواهی بخور. اما انسانی که ورم معده دارد با رژیم چهارماهه نجات مییابد. پزشک او را از خوردن مواد آزاردهندهی معده بر حذر میدارد و اگر سخت گیری کند امیدی وجود دارد. سخت گیری مایهی خیر و خوبی و امکان شفا یافتن و بهبودی و توبه است.
بنابراین اگر خداوند بندهاش را دوست داشته باشد او را مورد آزمایش قرار میدهد و او را زودتر مجازات میکند و اگر از سوی خداوند مجازات شدیدی شدید دقت کنید ببینید چه میگویم: شما بسیار مورد توجه هستید.
اما پیامبر به ما یاد داده است که بگوییم: ای خداوند نعمت و عافیت تو برای ما بسیار بیشتر است و مهم این است که در سلامتی کامل اطاعت کنید.
برادران، حقیقتی که باید به آن ایمان داشته باشیم این است که آن سرکشان اگر بر مؤمنان سخت نگیرند و آنان را تهدید نکنند و اگر آنان را در برخی موارد تحریم نکنند و اگر آنان محاصره نکنند آنان به راه حق اعتراف نمیکنند و شاید به خدا پناه نبرند.
بنابراین این سختگیری در روز قیامت حکمت آن برای انسان آشکار میشود و باید مانند شمعی که در آتش ذوب میشود، در محبت خداوند ذوب شوید.
﴿ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾
﴿ و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است] ﴾
بای دیگر: آیهای که این درس را تنظیم میکند:
﴿ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُفْسِدِينَ * وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ﴾
﴿ فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقهاى از آنان را زبون مىداشت پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را [براى بهره كشى] زنده بر جاى مىگذاشت كه وى از فسادكاران بود * و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم * و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند بنمايانيم﴾
همه چیز با اراده و حکمت خداوند اتفاق میافتد:
باید بدانید که همه چیزی با ارادهی خداوند انجام میشود. ارادهی خداوند به حکمت مطلق مربوط است. حکمت مطلق به خیر مطلق ربط دارد. این همان ایمان است. اگر سختی و مصیبتی که به مسلمانان رسید پس از آن خوبی باشد، اکنون عدهی کمی از مردم پی به جنبههای مثبت رویدادهای اخیر جهان بردهاند. این جنبههای مثبت در رأس آن تقسیم جهان به دو بخش است. بخش خاکستری نهان شده و سفید و سیاه باقی مانده است. مؤمنان و غیر مؤمنان، راستگویان و دروغگویان و مخلصان و خائنان باقی ماندهاند. اوضاع جهان به وخامت رسیده است. سفید و سیاه. این یک منجلاب و باتلاق بزرگ است. اسلام به کانون توجهها بدل شده است. اسلام مسلمانان را یکپارچه کرده است. این سختیها باعث وحدت گشته است.
آشکار شدن جنبههای مثبت رویدادهای اخیر:
اگر شخصی ژرف نگر باشد و بررسی دقیقی انجام دهد خواهد دید که در رویدادهای اخیر جنبههای مثبتی وجود دارد که تنها خدا از آن آگاه است:
اگر درست باشد که عرصهای با اصول و ارزشهایی در زمین هست. پیش از پنجاه سال بلوک شرق با اصول و ارزشهایش و تمرکز بر گروه گرایی و بلوک غرب با اصول و ارزشهایش و تمرکز بر فردگرایی وجود داشته است. اسلام وحی آسمانی و برنامهای الهی است. شرق از درون فرو پاشید. در عرصهی اصول و ارزشها اسلام باقی ماند درحالی که غرب بسیار قوی، باهوش و ثروتمند است. ارزشهای بسیار زیبایی طرح کرده است. حق باید گفته شود، مطرح کردن ارزش آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، برابری فرصتها، حق دادخواهی، و تمام انواع آزادی و جهانی شدن، احترام به ادیان را پیش از 11 سپتامبر مطرح کرده است. چشم زمینیان را ربوده و دارندهی برگ سبز برای ورورد به این کشورها گویی وارد بهشت شده استا. تمام انسانها دوست داشتند در غرب زندگی کنند اما خداوند متعال به انسانها خیانت نمیکند. بنابراین حقیقت غرب آشکار شد.
به خدا سوگند 20 یا 30 سال پیش، تعداد اندکی از روشنفکران در جهان اسلام حقیقت غرب را کشف کردند. اکنون کودکان ما حقیقت غرب را میدانند. اکنون نمیتوان این تمدن را محترم شمرد. شاید از آن بترسید چرا که یک نیروی سرکوب گر است و هرگز تمدن والایی به شمار نمیرود. در عرصهی اصول و ارزشها تنها اسلام باقی مانده است. این بزرگترین دستاوردی است که در دورهی اخیر برای اسلام محقق شده است.
درد ابزاری برای خوشبختی است:
به نظر میرسد درد وسیلهی خوشبختی است. بنابراین از نامهای خداوند الضار است. نباید گفت: نام الله الضار. نام الضار با النافع بیان میشود. الضار النافع، اوست زیان دهنده و سود رساننده. او ضرر میرساند تا فایده برساند. نباید گفت: الله الخافض باید گفت: الله الخافض الرافع. پایین میکشد تا بالا برد. نباید گفت: الله المذل. باید گفت: الله المذل المعز. خوار میکند تا عزت دهد. نباید گفت: الله المانع. باید گفت: الله مانع است، میستاند تا ببخشد. شاید ستاندن عین بخشیدن باشد.
به خدا اگر در روز قیامت حکمت چیزی که خداوند نصیب انسان نموده برای او آشکار شود شگفت زده خواهد شد. درآمدش کم بوده است. یتیم مانده یا بیماری داشته است. در ازدواج موفق نبوده است. اگر در روز قیامت حکمتهایی که در پس آزمایشات الهی برای انسان رخ داده آشکار شود میگویم: به خدا اگر مانند شمع در محبت خداوند ذوب نشوید این دین ناقص است.
(( إن هذه الدنيا دار التواء لا دار استواء ، ودار ترح لا دار فرح فمن عرفها لم يفرح لرخاء ، ولم يحزن لشدة ، ألا وإن الله تعالى خلق الدنيا دار بلوى ، والآخرة دار عقبى ، فجعل بلوى الدنيا لثواب الآخرة ، وثواب الآخرة من بلوى الدنيا عوضا ، فيأخذ ويبتلي ليجزي ))
((این دنیا محل گذر است نه محل اقامت. محل اندوه است نه محل شادی. کسی که آن را بشناسد برای یک شادی شاد نمیشود و به خاطر یک غم اندوهگین نمیشود. هان که خداوند متعال دنیا را خانهی آزمایش و آخرت را خانهی پاداش آفریده است. آزمایش دنیا رای برای ثواب آخرت و ثواب آخرت را جایگزین مصیبت و سختی دنیا قرار داده است پس میگیرد و آزمایش میکند تا پاداش دهد.))
بنابراین: درد ابزاری برای خوشبختی است. چه بسیار انسانهای بزرگی که تأثیرات فراوانی در فرهنگ بشری دارند اما یتیم بوده و در فقر پرورش یافته و ستمدیده بوده است. بنابراین گفتهاند: اندوه خلاقیت است. اندوه گاهی باعث برتری میشود. اما نعمت چیزی را به ارمغن نمیآورد. میبینید که کودکی که در خانهی ثروتمندی رشد یافته است درس نمیخواند و برتری نمییابد و به چیزی پایبند نیست. دارای تمایلات بسیار و از دست رفته است. و به این ترتیب نعمت او را فاسد کرده است. گاهی قهرمانانی از فقرا میبینید که مردم آنان را مستقل میدانند. قهرمانیهای بسیار زیاد دارند. زیرا اندوه مایهی خلاقیت است.
باید باور داشته باشید که شما در انتخاب مادر و پدر و مرد یا زن بودن و مکان تولد و زمان تولد و نیز در تواناییها و استعدادات خود مختار نیستید. علمای توحید تأکید کردهاند که چیزی را که شما در آن دخالتی ندارید خیر محض برای شما است. امکان بهتر از آن نبوده است. از آن چه به شما داده شده بهتری را نمیتوانید برای خود داشته باشید.
بنابراین: درد ابزاری برای خوشبختی است و ضرر راه سود و خواری راهی به برتری و حقارت راهی به سوی عزت و ستاندن گاهی عین بخشش است .
بنابراین مؤمن در پی یک مشکل، در پی یک نیمه مصیبت و یا یک خطر به خانهی خداوند پناه میبرد و عمره یا حج میگذارد و با خداوند آشتی میکند یا به مسجد میآید و نماز میخواند و خداوند را در آن یاد میکند و یا به تلاوت قرآن میپردازد یا تلاش میکند خداوند را با کارهای نیک و فداکاری و بخشش، خشنود کند.
بنابراین وقتی که حکمت مصیبتهای الهی را بدانید، مصیبتها تبدیل به شادیها میشود. مهم این است که کاملا ایمان داشته باشید همه چیزی که خدا انجام میدهد خیر است. ایمان شما زمانی که فکر کنید خداوند امور جاری زمین را نمیداند، کامل نمیشود.
﴿ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾
﴿و هيچ برگى فرو نمى افتد مگر [اينكه] آن را مى داند﴾
موشکی میآید. عاقلانه است که فرود یک برگ را بداند و فرود یک موشک را نداند؟! محال است. وقتی گمان کنید خداوند نمیتواند در مقابل سرکشان کاری بکند ایمان شما ناقص است. میگوید باش میباشد و میگوید نباش نیست میشود.
زلزلهی آسیا به اندازهی یک ملیون بمب هسته ای بود، همه چیز به دست خداوند عز وجل است:
﴿ إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً﴾
﴿ [باز هم] يك فرياد است و بس﴾
اما خداوند مهلت میدهد و اهمال نمیکند .
تدبیر الهی است: به خدمت دین درآوردن دشمنان:
یک نکتهی دیگر: سرکشان هر چه ستمکار باشند و هتک حرمت کنند و فاسد باشند- دقت کنید چه میگویم - ناگزیر خداوند آنان را برای خدمت دین خود به کار میگیرد بدون آن که خودشان احساس کنند و بدون آن که بخواهند و بدون هیچ پاداش و ثوابی این کار را میکند.
می دانم چه میگویم: بزرگترین عامل بیداری مسلمانان دشمنان اسلام هستند. آنان را وادار به توبه میکنند. آنان را وادار به آشتی با خداوند میکنند. آنان را وادار به کسب دانش میکنند. جاهایی که در آن زندگی بسیار آسان است و انحراف و شهوت و تجارت پرسود بود میدید که فروشگاهها بسیار رونق دارند و این بزرگترین مانع از خداوند متعال بود. جاهایی که در آن نگرانی و ناآرامی است و فشار وارد میکند؛ در آنجا مساجد پر است. مردم توبه میکنند. نماز شب میخوانند. قرآن میخوانند. همکاری میکنند. به خدا سوگند در این شهر قهرمانیهایی وجود دارد که تنها خدا میداند. از جوانان دختر و پسر فداکاری و بخشش صورت میگیرد. به منحرفان نگاه نکنید. در این شهر خانههایی وجود دارد که اولیای خداوند در آن هستند.
(( رأيت عمود الإسلام قد سُل من تحت وسادتي فأتبعته بصري فإذا هو بالشام ))
((ستون اسلام را دیدم که در زیر بالش من جستجو میشود و من آن را با چشم خود نگریستم و دیدم در شام است))
(( رأيت ليلة أسري بي عمودا أبيض كأنه لؤلؤة تحمله الملائكة ، قلت : ما تحملون ؟ قالوا : عمود الإسلام ، أمرنا أن نضعه بالشام ، وبينا أنا نائم رأيت عمود الكتاب اختلس من تحت وسادتي فظننت أن الله تخلى من أهل الأرض فأتبعته بصري فإذا هو نور ساطع بين يدي حتى وضع بالشام ))
((شبی که به اسری برده شدم دیدم که مرا با ستونی سفید بردند گویی مرواریدی بود که فرشتگان آن را میبردند. گفتند: چه بر دوش دارید؟ گفتند: ستون اسلام را که به ما دستور داده شده در شام بگذاریم. و در حالی که خواب بودم دیدم ستون کتاب از زیر بالش من ربوده شد، گمان نمودم خداوند اهل زمین را رها کرده است. چشم به آن دوختم دیدم نوری است درخشان در مقابل چشمانم که در شام گذاشته شد))
به خدا سوگند من بسیار به شرق و غرب سفر کردهام. هر وقت به این سرزمین میآیم مصداق سخن پیامبر را در آن مشاهده میکنم.
(( رأيت عمود الإسلام قد سُل من تحت وسادتي فأتبعته بصري فإذا هو بالشام))
((ستون اسلام را دیدم که از زیر بالش من کشیده و برده شد و من آن را با چشم خود نگریستم و دیدم در شام است))
نکتهی مهم: گاهی به سرکشان میگوییم: اگر بدانید چگونه باعث بازگشت مسلمانان به سوی خداوند شدهاند، و بدون آن که بدانید باعث حسن تعاملشان با خداوند میگشتهاید؛ ناخواسته بسیار پشیمان میشوید. طرف دیگر کسی است که همیشه ما را به سوی خداوند میراند. ما را به درگاه او وا میدارد.
(( عجبت لأقوام يساقون إلى الجنة في السلاسل ))
((تعجب کردم از اقوامی که با زنجیر به بهشت کشانده میشدند))
تمام اینها روز قیامت مشخص میشود. میبینید که همه چیز دست خداوند بوده است. آن سرکشان را برای خیر امت به کار گرفته است. هر جایی که سختی و دشواری بوده بازگشت به سوی خداوند اتفاق افتاده و توبه و آشتی با خدا صورت پذیرفته است. این بسیار روشن است.
هیچ کس نمیتواند هدایت خداوند را نسبت به آفریدههایش از بین برد:
بنابراین، به شما اطمینان میدهم که نیروهای زمینی همه با هم باز هم نمیتوانند هدایت خداوند از آفریدههایش را بگیرند. دلیل:
﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ﴾
﴿بىگمان كسانى كه كفر ورزيدند اموال خود را خرج مىكنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند پس به زودى [همهی] آن را خرج مىكنند و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت سپس مغلوب مىشوند﴾
باید چه کنیم؟
بنابراین: توپ در زمین ما است و خداوند منتظر ما است.
(( ولو يعلم المعرضون انتظاري لهم ، وشوقي إلى ترك معاصيهم لتقطعت أوصالهم من حبي ، ولماتوا شوقاً إلي ، هذه إرادتي بالمعرضين فكيف بالمقبلين ))
((اگر رویگردانان از من بدانند چه قدر انتظار آنان را میکشم و چقدر به ترک نافرمانی و گناهانشان اشتیاق دارم از عشق به من به خود خواهند لرزید و از شوق به من خواهند مرد. این خواست من نسبت به رویگردانان از من است چه رسد به آنان که به من روی میآورند.))
خداوند منتظر ما است. امور تنها در اختیار او است نه کسی دیگر. هیچ معبودی جز خداوند وجود ندارد. تنها برتری دهنده و خوار کننده و بخشنده و ستاننده و عزت بخش و خوار کننده خدا است. این توحید است. بندگان چیزی بهتر از توحید نیاموختهاند. تنها زمانی به شما دستور داد او را بپرستید که شما را مطمئن کرد همه چیز به او باز میگردد. اکنون راه حل:
﴿ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً ﴾
﴿ و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمىرساند.﴾
تمام نقشههای آنان، سلاح، هواپیمابران، موشکهای قاره پیما و ماهوارهها و اموال دست شان و مناطق سیطرهی آنان و ثروتهای آنان تمام این ها:
﴿ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا ﴾
﴿ و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمىرساند.﴾
اما اگر نافرمانی کنید، و صبر کنید پس از نافرمانی عذاب و مرگ است ولی پس از اطاعت و صبر در راه یاری و صبر بر دشواریهایی که از جانب الله است، شما آمادهی یاری یافتن با اطاعت خداوند هستید و بنابراین این آیه بسیار دقیق است:
﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾
﴿ در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.﴾
اگر تغییر نکنیم خداوند تغییری نمیدهد و اگر تغییر دادیم خداوند تغییر میدهد. توپ در زمین ما است. امور در اختیار ما است. رهایی ما به دست دشمنان ما نیست. انسان سست ایمان چنین میاندیشد که رهایی ما به دست دشمنان ما است درحالی که این امر به دست خود ما است.
﴿ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ﴾
﴿ و اگر [به جنگ] برگرديد ما هم بر مىگرديم﴾
در هستی تنها یک خدا است و هیچ معبودی جز الله وجود ندارد و این کلمهی توحید است.
هر انسانی که به طور فردی، گروهی، شرکتی، سازمانی و اجتماعی که دست به ظلم و گناه بی میزند سرانجامی ندارند. به جز مؤمن راستگوی پایبند که نمودار او همیشه صعودی است. به جز کسی که باور دارد شکوه خود را بر آوار دیگران بنا نهاده و زندگی خود را بر مرگ دیگران و عزت خود را بر خواری دیگران و امنیت خود را بر ترس دیگران و ثروت خود را بر فقر دیگران بنا نهاده است. اینها پایانی ندارند. این آیه میآید که:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ﴾
﴿هر امتی اجلی دارد﴾
یک آیهی آرامش بخش، آیهای که مؤمن از آن به وجد میآید:
﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴾
﴿ و براى هر امتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد نه [مى توانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش﴾
برخی از حکومتهای شرقی از درون فرو پاشیدهاند. بمب اتم دارند که میتوان با آن پنج قاره را پنج بار نابود کرد بدون هیچ گونه جنگ خارجی از درون متلاشی شدهاند.
﴿ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴾
﴿ آرى باطل همواره نابودشدنى است﴾
اگر عمر او هفتاد سال باشد نابود شونده است و اگر سلاح اتمی داشته باشد باز هم نابود شونده است .
﴿ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴾
﴿ آرى باطل همواره نابودشدنى است.﴾
این ایمان است. ایمان فقط خدا است. ایمان لا إله الا الله است.
پایان:
آیهای کوتاه اما پر معنا بود. آیهی کوتاهی که انسان را شاد میکند. آیهی کوتاهی که ناامیدی را از انسان میزداید. ناکامی، پستی را میبرد. نگویید تمام شدیم؛ تمام نشدهاید. ما از نظر خداوند جایگاه والایی داریم. به خدا اعمال ما نابود نمیشود و خداوند با ما است و باید با خدا آشتی کنیم.