- فقه اسلامی / روابط خانوادگی
- /
- ازدواج
سپاس پرورگار جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد، راستین وعدهی امانتدار.
پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی و به راستی که دانا و باحکمتی، پروردگارا، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، ما را سود رسان و بر علم ما بیافزای و حق را به ما حق نشان بده و توفیق پیروی از آن را به ما عنایت کن و باطل را به ما باطل نشان بده و توفیق پرهیز از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمتت ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت جای بده.
اصول مهم جهت استحکام ازدواج
با درس هفتم از درسهای ازدواج در خدمت شما هستیم. حقیقت این است که مهم این نیست که جوانان را همسر بدهیم بلکه علاوه بر آن باید او را در زندگی متأهلی از نابود کردن زندگیاش، حفظ کنیم.1 – اجرای شریعت الهی:
برخی از عوامل ما را به ازدواج میرساند و برخی از اصول این ازدواج را از نابودی حفظ میکند. در درسهای گذشته شنیدید که نسبت طلاق در کشورهای بیگانه از شصت درصد فراتر میرود و در برخی کشورهای سی درصد و ما به لطف خداوند متعال سه در هزار است به این معنا که عوامل استمرار ازدواج در اجرای شریعت الهی نهفته است. یک مثال ساده برایتان میزنم: اگر بخواهیم ساختمانی بسازیم. وقتی سیمان کافی بریزیم و سیمان با کیفیت باشد و براساس اصول عملی آهن کافی بگذاریم این اقدامات یکی از عوامل بقای ساختمان است و این ساختمان استوار بر اصول صحیح عواملبقایش در خودش نهفته است. اما اگر سیمان اندک بریزیم و آهن و آرموتور قرار ندهیم و از شاقول استفاده نکنیم. این ساختمان عوامل ویرانیاش را در خودش دارد. بنابراین هر ازدواجی که براساس اطاعت خداوند ایجاد شود عوامل بقایش در خودش وجود دارد و ازدواج مبتنی بر نافرمانی الله عوامل نابودیاش در خود آن نهفته است بنابراین خداوند متعال میفرماید:
﴿ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً ﴾
(آرى باطل همواره نابودشدنى است)
مثلا: اگر بخواهید این ازدواج ادامه داشته باشد، اگر بخواهید این تجارت به نتیجه برسد بنابراین روش الهی را در آن پیاده کنید، اگر خواستید این شراکت باقی بماند باید روش الهی را در آن پیاده کنید؛ زیرا اگر روش الهی را در آن پیاده کنید؛ زیرا اگر روش الهی را پیاده ساختید آن چیز استمرار مییابد. امروز درس ما دربارهی بقای ازدواج است. خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید:
﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ﴾
(و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد)
2- خارج نشدن زن از خانه مگر در صورت ضرورت:
مکان طبیعی زن خانه است. او در خانه به طور کلی بزرگترین و مهمترین کار را انجام میدهد. مانند آن که خلبان هواپیما جایش در کابین خلبانی است و پشت فرمان است و شمارشگرهایی در مقابل او قرار دارد و با زمین در ارتباط است؛ در هواپیما مهمترین کار را انجام میدهد. اما اگر بداند که باقی ماندنش در این مکان آزادیاش را از او میگیرد و باید آزاد باشد مسافران را نابود میکند و چه بسا همه را به کشتن دهد.نکتهی مهم این است که زن اگر فکر کند در خانه ماندن او نوعی زندانی بودن است و مانع آزادیاش میباشد این جاهلیت قرن بیستم است و به معنای این نیست که بقای زن در خانه یعنی بیسواد و نادان بماند. افرادی میان ماندن او در خانه و ناآگاهیاش ارتباطی برقرار کردهاند.
هشام بن عمار و حفص بن سلیمان و کثیر بن شنظیر از محمد بن سیرین از انس بن مالک برای ما روایت کردهاند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَوَاضِعُ الْعِلْمِ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ كَمُقَلِّدِ الْخَنَازِيرِ الْجَوْهَرَ وَاللُّؤْلُؤَ وَالذَّهَبَ».
«کسب دانش بر هر مسلمانی فرض است و کسی که دانش را در اختیار نااهلان قرار دهد مانند خوکانی است که جواهر، مروارید و طلا را بر گردن آویختهاند.»
﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ﴾
(و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد)
﴿ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ﴾
(و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد)
وقتی زن به شوهر و فرزندان خود بپردازد کارش در خانهاش میباشد و پرداختن به خانه نوعی سرمایه گذاری انرژی است. انرژیاش هدر نمیرود؛ زیرا اگر فرزندان نیکی بزاید و آنان را تحویل جامعه دهد و برای شوهرش آرامش خاطر و آسودگی فراهم کند نتایج آن دو برابر خواهد شد. این نظام الهی نظام ازدواج و زناشویی براساس پرداختن همسر و توجه او به فرزندان بنا شده است و بسیار از من شنیدهاید که زنی که به خداوند شکایت کرد و خداوند از بلندای هفت آسمان شکایت او را شنید. از عروه بن زبیر روایت است که عایشه گفت:
(( تَبَارَكَ الَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ كُلَّ شَيْءٍ إِنِّي لَأَسْمَعُ كَلَامَ خَوْلَةَ بِنْتِ ثَعْلَبَةَ، وَيَخْفَى عَلَيَّ بَعْضُهُ، وَهِيَ تَشْتَكِي زَوْجَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَهِيَ تَقُولُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَكَلَ شَبَابِي، وَنَثَرْتُ لَهُ بَطْنِي، حَتَّى إِذَا كَبِرَتْ سِنِّي، وَانْقَطَعَ وَلَدِي ظَاهَرَ مِنِّي، اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ، فَمَا بَرِحَتْ حَتَّى نَزَلَ جِبْرَائِيلُ بِهَؤُلَاءِ الْآيَاتِ:( قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ )))
((بزرگ است خداوندی که همه چیز را میشنود و من سخنان خوله بنت ثعلبه را شنیدم و برخی از سخنان او را نشنیدم و در حالی که از شوهرش به پیامبر صلی الله علیه وسلم شکایت میکرد و میگفت: ای رسول خدا، جوانیام را به پای او ریختم و شکمم به خاطر او پایین افتاد تا این که پیر شدم و به سن یائسگی رسیدم و او مرا طلاق داده است. خدایا من به تو شکایت میکنم. هنوز تمام نشده بود که جبرئیل این آیه را نازل نمود: ( خدا گفتار [زنى] را كه در باره شوهرش با تو گفتگو و به خدا شكايت میکرد شنيد)))
﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ ﴾
(و در خانههايتان قرار گيريد)
﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ ﴾
(و در خانه هايتان قرار گيريد)
ابوبکر جصاص میگوید: «در این آیه اشاره به این است که زنان باید در خانهی خود بمانند و از بیرون رفتن از خانه نهی شدهاند».
یعنی تکامل زن در پرداختن به امور شوهر و فرزندانش میباشد و در روایت منقول آمده است:
(( فأيّما امرأةٍ قعدت على بيت أولادها فهي معي في الجنة ))
((هر زنی که در خانهی فرزندانش بنشیند با من در بهشت خواهد بود))
(( فإذا امرأةٌ تنازعني تريد أن تدخل الجنة قبلي، قلت: من هذه يا جبريل ؟ قال: هي امرأةٌ مات زوجها، وترك لها أولاداً، فأبت الزواج من أجلهم ))
((ناگهان زنی با من رقابت میکرد و میخواست قبل از من وارد بهشت شود، گفتم: ای جبرئیل این کیست؟ گفت: این زنی است که شوهرش مرده است و فرزندانش را برای او باقی گذاشته است و این زن به خاطر آنان از ازدواج خودداری کرده است))
اما برخی میگویند: «این امر ويژهی زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم میباشد که خداوند میفرماید:
[و در خانههای خود بمانید] خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم است .
پاسخ این پرسش بسیار ساده است. اگر زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم که پاکدامن، پاک و پرهیزگار هستند دستور داده شدهاند تا در خانههایشان بمانند پس این امر در وهلهی اول باید برای زنان مؤمنان دیگر باشد. اگر به انسان موفق گفتیم: تلاش کن از باب اولی این گفته خطاب به انسان ناکام و سهل انگار است و وقتی امری به زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم میشود امر از نظر حکمی خطاب به بقیهی زنان مؤمنان است و آیات دیگری نیز به این موضوع اشاره دارد:
﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ ﴾
(اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو)
﴿ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ ﴾
(پس همان گونه كه دستور يافتهاى ايستادگى كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] )
(( … إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ ))
((... خداوند مؤمنان را به اموری دستور داده که پیامبران را به آن امر فرموده است ))
امام قرطبی در تفسیر این آیه میفرماید: «معنای این آیه دستور به ماندن در خانه است.»
برخی از روانشناسان مفهوم ماندن زن در خانه را این گونه بیان نمودهاند که وقتی در خانه باشد ارزش بیشتری پیدا میکند. اما اگر بیرون رود و با مردان اختلاط کند مردانه میشود و وقتی صفات مردانه گرفت زنانگیاش را از دست میدهد. زیباترین چیزی که در زن هست زنانگیاش میباشد. اما اگر صفات مردانه یافت و سخن گفت و چشم چرانی کرد و دلبسته شد و به اموری پرداخت که به او ربطی ندارد در این صورت بهترین چیزی که در وجودش هست یعنی زنانگیاش را از دست میدهد.
در روایت آمده که از نشانههای قیامت این است که: «حیا از روی زنان برداشته شود و غرور از سر مردان بیرون رود و مهربانی از دل حاکمان خارج شود» بنابراین نه مهربانی در دل حاکمان میماند و نه حیایی در چهرهی زنان و نه غروری در سر مردان.
این دستور خداوندی تنها ماندن در خانه نیست اما اصل بر ماندن در خانه است و میتواند برای ضرورت بیرون رود و ماندن در خانه معنای بیرون نرفتن نیست. اما زنانی هستند که باور دارند اصل این است که از خانه بیرون روند. این اشتباه است. اما اگر بیرون رفت. آیه میگوید:
﴿ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ﴾
(و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد)
دلیل آن است که خداوند او را از نماز جماعت و نماز جمعه معاف کرده است. به دلیل مهم بودن بقای زن در خانه شریعت بزرگ زن را از حضور در نمازهای جماعت و جمعه معاف داشته است. ایشان صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( من كان يؤمن بالله فعليه الجُمعة يوم الجمعة، إلا مريضاً، أو مسافراً، أو امرأةً أو صبياً أو مملوكاً، فمن استغنى بلهوٍ أو تجارةٍ، استغنى الله عنه، والله غنيٌ حميد ))
((کسی که به خداوند ایمان دارد باید در روز جمعه نماز جمعه بخواند به جز بیمار، مسافر، زن، کودک، یا برده. کسی که به امری مشغول باشد یا تجارت کند خداوند از او بی نیاز است و خداوند بی نیاز ستوده است))
از عبدالله بن سوید انصاری از عمهاش ام حمید زن ابی حمید ساعدی روایت میکند که نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم رفت وگفت: من دوست دارم با تو نماز بگزارم. فرمود:
(( قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكِ تُحِبِّينَ الصَّلاةَ مَعِي، وَصَلاتُكِ فِي بَيْتِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلاتِكِ فِي حُجْرَتِكِ، وَصَلاتُكِ فِي حُجْرَتِكِ خَيْرٌ مِنْ صَلاتِكِ فِي دَارِكِ، وَصَلاتُكِ فِي دَارِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلاتِكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ، وَصَلاتُكِ فِي مَسْجِدِ قَوْمِكِ خَيْرٌ لَكِ مِنْ صَلاتِكِ فِي مَسْجِدِي ))
((دانستهام که تو دوست داری با من نماز بخوانی. نماز تو در خانهات برایت از نماز در حجرهات و نماز در حجرهات بهتر از نماز در حیاط خانهات و نماز در حیاط خانهات بهتر از نماز در مسجد خویشانت و نماز در مسجد خویشانت بهتر از نماز در مسجد من است))
پیامدهای خروج زن از خانه:
مسألهی دیگر این است که اگر زن اصل را بر خروج از خانه قرار دهد و از خانه خارج شود اغلب موارد فساد رواج مییابد؛ اگر اصل خروج از خانه باشد فساد منتشر میشود ومسألهی که همه میدانید این است که خداوند متعال محبت یک طرف را در دل طرف دیگر قرار داده است اما این محبت باید در پرتو ازدواج باشد و به ارتباط حلال بیانجامد و نتیجهی پاک یعنی فرزندان که نتیجهی این محبت هستند، حاصل شود. اما اگر این محبت فطری که خداوند به طور یکسان در مردان و زنان قرار داده است در پرتو ازدواج نباشد چه بسا این امر به فساد بینجامد و همان طور که میدانید غیر طبیعی است. پس زمانی که زنی به کسی غیر از شوهر خود دل ببندد شاید این امر او را به رها کردن شوهرش یا بی توجهی به فرزندانش بکشاند و شاید شوهرش را وادار به طلاق او کند و یا به او آزار رساند. بنابراین در روش الهی دلبستگی زن به کسی غیر از شوهر و دلبستگی مرد به کسی غیر از همسرش وجود ندارد. دلیل آن دستور به چشم پوشی، نهی از خلوت، و نهی از خروج از خانه است.اغراق نیست اگر بگویم: دلیل فسادی که جوامع غربی از آن رنج میکشند خروج زنان از خانه است. من خویشی دارم که در پاریس فرانسه زندگی میکند. باری در شب به دلیل سر و صداهای آتشین و بلند بیدار شده بود. در صبح فهمیده بود که زن همسایهاش به عنوان کارمند در یک شرکت کار میکند و شوهرش فهمیده بود که میان همسرش و رئیس شرکت رابطه وجود دارد. بر اساس سرشت خود اقدام به قتل همسر و فرزندانش کرد به این انگیزه که فرزندان نیز فرزندان او نیستند. سرشت مردان چنین است که تحمل ارتباط آنان را با یک مرد دیگر ندارند و زن نیز نمیتواند ببیند که شوهرش باید زن دیگر و خارج از چارچوب شرعی ازدواج رابطه دارد. این روش و برنامهی الهی است.
من امیدوارم که باور داشته باشیم اگر قصد داشته باشید همسرتان از کارکردن معاف کنید خداوند متعال برای تکریم شما که شرع او را رعایت کردهاید روزی شما را که انتظار داشتید همسرتان بیاورد، برایتان چند برابر میکند. معنای این آیه چنین است:
﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ﴾
(مردان سرپرست زنانند)
﴿ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ﴾
(به دليل آن كه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آن كه از اموالشان خرج مى كنند.)
3 - وجوب اجازه خواستن در هنگام ورود به خانه
اکنون به یکی دیگر از اصول حفظ این خانهی زناشویی میپردازیم. اولا باید هنگام ورود به خانه اجازه گرفت: خداوند میفرماید:﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خانههايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد)
﴿ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ﴾
(تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد)
عطف سبب بر مسبب؛ زیرا دلیل انس گرفتن سلام کردن به اهل خانه است. اگر اجازه گرفتید با آنان انس میگیرید و اگر از آنان اجازه بگیرید با شما انس میگیرند. پس این انس گرفتن میان شما و آنان مشترک بوده و این عادت یک مسلمان است.
گاهی برخی از برادران ما با انسانهای بی قید و بند برخورد میکنند که بدون اجازه سر به درون خانه میکنند و این از نادانی کامل انسان است. بدون اجازه وارد یک خانه نشود:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خانه هايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد)
حکمت اجازه، به دلیل نگاه است. اگر انسان بدون اجازه وارد شود چه بسا چشم وی بر عورت اهل خانه بیفتد. پس حکمت اجازه این است که چشم بر عورتی که نباید دیده شود، نیفتد. بنابراین کسی میخواهد وارد خانه شود باید اجازه بگیرد چه درب باز باشد و چه بسته باشد؛ زیرا شرع با حرام نمودن این امر درب را بسته است و تنها با اجازه میگشاید. اگر درب باز باشد معنایش این نیست که شما اجازهی ورود دارید. چه بسا ندانسته باز گذاشته شده باشد. شریعت درب را بسته است. این درب را با اجازه باز میکند. اگر آن را باز دیدید باید اجازه بگیرید.
اجازه بر هر انسان بالغی که قصد ورود دارد، واجب است فرقی ندارد که در خانه مادر، خواهر یا دخترش باشند به جز همسرش که نیازی به اجازه نیست و البته تنها در خانه باشد.
اکنون خانههای فراوانی وجود دارد که دختر، مادر و خواهر و همسر در آن حضور دارند. بنابراین اگر کسی از اینها به جز همسر در خانه باشد باید اجازه گرفت. شاید همسر مهمانی مانند خواهرش داشته باشد بنابراین اجازه گرفتن؛ ادب مسلمان در روابط اجتماعی او است. خداوند میفرماید:
﴿ وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ﴾
(و چون كودكان شما به [سن] بلوغ رسيدند بايد از شما كسب اجازه كنند همان گونه كه آنان كه پيش از ايشان بودند)
(( يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّي، فَقَالَ: نَعَمْ، قَالَ الرَّجُلُ: إِنِّي مَعَهَا فِي الْبَيْتِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اسْتَأْذِنْ عَلَيْهَا، فَقَالَ الرَّجُلُ: إِنِّي خَادِمُهَا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: اسْتَأْذِنْ عَلَيْهَا، أَتُحِبُّ أَنْ تَرَاهَا عُرْيَانَةً ؟ قَالَ: لَا، قَالَ: فَاسْتَأْذِنْ عَلَيْهَا ))
((ای رسول خدا من برای ورود نزد مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود: آری. گفت: من با او در خانه ام. رسول الله فرمود: از او اجازه بگیر. مرد گفت: من خدمتکار او هستم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: اجازه بگیر آیا دوست داری او را برهنه ببینی؟ گفت: خیر، فرمود: پس برای ورود نزد او اجازه بگیر))
داستانهای نادری از روابط نامناسب میان خواهر و برادران وجود دارد که چه بسا دلیل آن رعایت نکردن این حکم باشد. اگر مواردی مشاهده نمودید که پدر را ناراحت میکند و اگر بفهمد عصبانی میشود، اگر مواردی از این قیبل در خانه وجود داشته باشد دلیل آن ورود بی اجازهی برادر نزد خواهر یا عدم اجازهی خواهر برای ورود نزد برادر است. این اجازه به خاطر نگاه وضع شده است. حتی زن هنگام ورود باید اجازه بگیرد. ابن حاتم از ام غیاث روایت میکند که: «ما چهار زن بودیم که برای ورود نزد عائشه از او اجازه میگرفتیم. گفت: وارد شویم؟ گفت: خیر، یکی دیگر گفت: سلام بر شما آیا وارد شویم؟ آن گاه گفت: آری وارد شوید».
سیده عائشه به این زن مؤمن فرمود:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خانههايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد اين براى شما بهتر است باشد كه پند گيريد)
اسلام بر مسلمانان واجب نموده که وقتی نزد پدرانشان میروند در سه مرحله اجازه بگیرند. فرموده است:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد قطعا بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيدهاند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامههاى خود را بيرون مى آوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست)
از جمله آداب اجازه گرفتن پافشاری نکردن برای اجازه گرفتن است. خداوند میفرماید:
﴿ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴾
(و اگر كسى را در آن نيافتيد پس داخل آن مشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگرديد برگرديد كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آن چه انجام مى دهيد داناست)
عدم پافشاری برای اجازه گرفتن و اکتفا کردن به سه بار اجازه:
اکنون حکم عدم پافشاری برای اجازه گرفتن. خداوند متعال میفرماید:﴿ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴾
(و اگر كسى را در آن نيافتيد پس داخل آن مشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگرديد برگرديد كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مى دهيد داناست)
گاهی اتفاق میافتد و درب را میزنید و پافشاری میکنید. فقها میگویند: «یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم با ناخنهایشان روی درب خانهی رسول الله صلی الله علیه وسلم میزدند» پس چرا باید با اصرار بر درب خانهی برادرتان بزنید. شاید نماز بخواند؛ باید منتظر بمانید تا چهار رکعت نمازش را بخواند. اگر پی در پی درب را بزنید نماز او آشفته میشود. ادب به ما آموخته است که باید به اندازهی چهار رکعت منتظر بمانیم. طبیعتا سورهی بقره را نمیخواند بلکه یک سورهی معمولی میخواند. اگر پس از اتمام نماز دو یا سه بار درب را بزنید مانعی ندارد اما برخی از اشخاص در اجازه گرفتن پیاپی با فشار زنگ اصرار میورزند و این خلاف شرع است.
امام مسلم از ابوموسی اشعری روایت میکند که گفت: شنیدم رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرمود:
(( الاسْتِئْذَانُ ثَلَاثٌ، فَإِنْ أُذِنَ لَكَ، وَإِلّا فَارْجِعْ ))
((اجازه سه بار است اگر به شما اجازه داده شد وارد شوید و اگر نه باز گردید))
گاهی خانه بزرگ است و شما میدانید که خانه تو در تو است و به گمان زیاد اهل خانه نشنیدهاند در این حالت میتوانید بیشتر درب را بزنید تا اجازه بگیرید.
اجازه گرفتن با وجود مانع برای ورود:
مواردی داریم که اگر به شما اجازه داده شود نباید وارد شوید. درب خانهی دوست خود را زدهاید و گفته شده او نیست. همسر او به شما میگوید بفرمایید منتظر بمانید او اندکی بعد میآید. او به شما اجازهی ورود داده است شما حق ورود ندارید حتی اگر او به شما اجازه داده باشد.از عقبه بن عامر روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
(( لَا يَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ إِلَّا كَانَ ثَالِثَهُمَا الشَّيْطَانُ ))
«هیچ مردی با زنی خلوت نکند که سوم آنان شیطان خواهد بود»
امام بخاری از عقبه بن عامر روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( إِيَّاكُمْ وَالدُّخُولَ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ الْأَنْصَارِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَرَأَيْتَ الْحَمْوَ ؟ قَالَ: الْحَمْوُ الْمَوْتُ ))
((مبادا بر زنان وارد شوید، مردی از انصار گفت: ای رسول الله، خویشان شوهر (برادر، پدر و .. چطور؟) فرمود: هلاکت در همین است))
در مسند احمد از جابر بن عبدالله روایت است که میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلا يَخْلُوَنَّ بِامْرَأَةٍ لَيْسَ مَعَهَا ذُو مَحْرَمٍ مِنْهَا، فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا الشَّيْطَانُ))
((کسی که به روز آخرت ایمان دارد هرگز با زن نامحرم بدون محرمی خلوت نکند که سومین آنها شیطان است))
اگر خواستید نزد کسی بروید که در پلیس امنیت جنایی کار میکند دربارهی صد مورد جنایت اخلاقی یا خیانت زناشویی، یا آوارگی یا طلاق اجباری بپرسید و این موارد مطالعه کنید بسیار شگفت زده خواهید شد که تمام این موارد در اصل به دلیل مخالفت با احکام بوده است. این احکام نزد خالق هستی است و آفریدگار این انسان آن را بیان نموده است. اینها آموزههای سازنده هستند و شما همیشه آموزشهای او را محترم میشمارید.
امام شوکانی میگوید: «علت تحریم در این حدیث وجود دارد و آن سوم بودن شیطان است که حضور وی آنان را به معصیت میاندازد»
این جا نکتهای است که بارها آن را بیان نمودهام و هزاران مشکل را حل میکند. وقتی انسانی با زنی بیگانه خلوت کند مغز مادهای ترشح میکند که وجدان وی را از کار میاندازد. مشکل خلوت با زن بیگانه بسیار بزرگ است. این گناه جذاب است. شما از ارتکاب آن نهی نشدهاید بلکه از نزدیک شدن به آن نهی شده اید، میفرماید:
﴿ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ﴾
(و به زنا نزديك مشويد)
(( النساء حبائل الشيطان ))
((زنان ریسمان شیطان هستند.))
از ابوسعید خدری از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:
(( إِنَّ الدُّنْيَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، وَإِنَّ اللَّهَ مُسْتَخْلِفُكُمْ فِيهَا فَيَنْظُرُ كَيْفَ تَعْمَلُونَ، فَاتَّقُوا الدُّنْيَا، وَاتَّقُوا النِّسَاءَ، فَإِنَّ أَوَّلَ فِتْنَةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ فِي النِّسَاءِ ))
((دنیا شیرین وسرسبز است و خداوند شما را در آن آورده تا ببیند چطور عمل میکنید. از دنیا بپرهیزید و از زنان نیز بترسید چراکه اولین فتنهی بنی اسرائیل در زنان بود))
حرمت نگاه به خانههای دیگران:
از مسلتزمات این موضوع تحریم نگاه به خانهی دیگران است. به ويژه این خانههای دیوار به دیوار نزدیک به هم که رو به روی یکدیگر بنا شده است. شبها گاهی پنجرهها باز میشود. شاید سهل انگاری باشد. بسیار حرام است که به داخل خانهی کسی نگاه کنید. این نیز طبیعتا از مستلزمات چشم پوشی است. چشم پوشی همان طور که میدانید عبادت خالصانه است. این عبادت را قوانین حرام ندانسته بلکه خداوند خودش حرام نموده است. وقتی چشم پوشی میکنید به خودتان اطمینان میدهید که از خداوند میترسید و به دنبال خشنودی او هستید.امام مسلم از سهل بن سعد ساعدی روایت میکند:
(( أَنَّ رَجُلا اطَّلَعَ مِنْ جُحْرٍ فِي بَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَمَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِدْرًى يُرَجِّلُ بِهِ رَأْسَهُ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَوْ أَعْلَمُ أَنَّكَ تَنْظُرُ طَعَنْتُ بِهِ فِي عَيْنِكَ، إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ الإِذْنَ مِنْ أَجْلِ الْبَصَرِ ))
((که مردی از سوراخی داخل خانهی رسول الله صلی الله علیه وسلم را نگاه میکرد. رسول الله شانهای داشت که با آن سرش را شانه میزد. رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمود: اگر میدانستم تو نگاه میکنی این را در چشم تو فرو مینمودم. خداوند اجازه را فقط برای دیدن قرار داده است ))
امام نووی در شرح این حدیث میگوید،
(( إنما جعل الإذن من أجل البصر ))
((اجازه به خاطر دیدن است))
در حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده است که امام مسلم از ابی هریره روایت که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(( مَنِ اطَّلَعَ فِي بَيْتِ قَوْمٍ بِغَيْرِ إِذْنِهِمْ فَقَدْ حَلَّ لَهُمْ أَنْ يَفْقَئُوا عَيْنَهُ ))
((کسی که بدون اجازه به خانهی کسی بنگرد آنها میتوانند چشم او را کور کنند))
(( شَيْطَانٌ يَتْبَعُ شَيْطَانَةً ))
((شیطانی در پی شیطان (زنی) است))
امام ابن قیم میگوید: «کبوتر بازان از رفتن به بالای سر مردان منع شدهاند» یعنی نباید روی سر مردم بکوبند. طبیعتا این سرگرمی از نظر شرعی حرام است؛ زیرا گمان نگاه به عورت مردم میرود. ان شاء الله در درس آینده به آدابی میپردازیم که باید زن آن را رعایت کند و آدابی که مرد باید آن را برای پاک ماندن خانه رعایت کند. ما اکنون در موضوع بقای ازدواج هستیم. این که ازدواج کردیم حال باید این ازدواج باقی بماند. سهل انگاری در این امور شاید رابطهی زناشویی را از بین ببرد.
من به درگاه خداوند متعال امیدوارم و من بسیار به او گمان نیک دارم که هر مؤمنی با سرشت خود این حقایق را میداند. ایمان مؤمن و سلامتی قلب او وی را به پیروی از این مسائل وا میدارد و اگر این مسائل را نداند دل او بنا به سرشت وی آن را برایش آشکار میکند.
پرسش و پاسخ:
پرسش:
آیا میتوان برای نترسیدن همسر از او اجازهی ورود خواست؟پاسخ:
این درست است و شما اجازه دارید همه چیز زن خود را ببینید. اما چرا باید برای ورود نزد او اجازه گرفت؟ اگر در وقتی دور از انتظار او آمدید یا در ساعت هشت و نیم به خاطر فراموش کردن چیزی زودتر آمدید و با آرامی درب را گشودید و به خانه آمدید و او دراز کشیده بود و او ناگهان شخصی را نزد خود ببیند تا این که بخواهد شما را شناسایی کند سکته خواهد نمود. این نکته خیلی مهم است. اجازه برای ورود نزد زن برای این که نترسد ارتباطی به فساد ندارد ولی مربوط به موضوع نترسیدن است.