- فقه اسلامی / روابط خانوادگی
- /
- ازدواج
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانتدار. بار خدایا تنها آنچه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و باحکمت هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده.
مقدمه:
برادران مؤمن، در درسهای گذشته دربارهی موضوع ربا و کسب حرام و جایگزین ربا که قرض الحسنه است، سخن گفتیم و بیان نمودیم که نُه دهم گناهان مربوط به کسب روزی است و من قصد داشتم به موضوعی مهم بپردازم که از موضوع اول کم اهمیتتر نیست یعنی ارتباط انسان با زن چراکه سخن گفتن از ازدواج امری بسیار ضروری است؛ زیرا یکی از سنتهای خداوند در هستی است. این سخنان هم برای متاهلها و هم برای مجردها مفید است.پیش از پرداختن به بیماریها و گمراهیها از برنامهای که قرآن کریم برای موضوع ازدواج ترسیم نموده، سخن خواهیم گفت.
ازدواج، سنت عمومی هستی در میان مخلوقات:
پیش از هر چیز، شاید شگفت زده شوید که ازدواج یکی از سنتهای خداوند در آفرینش و خلقت است و سنتی عمومی و پیوسته است و هیچ جهانی، نه جهان انسانها، نه حیوانات و نه گیاهان از آن مستثنا نیستند. ازدواج در گیاهان، حیوانات و انسانها وجود دارد. بنابراین: سنت مستمر هستی و همیشگی در آفرینش است چراکه خداوند میفرماید:﴿ وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾
(و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد)
﴿ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴾
(پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مى روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمى دانند همه را نر و ماده گردانيده است)
﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴾
(اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى ترديد خداوند داناى آگاه است)
﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴾
(اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى ترديد خداوند داناى آگاه است)
﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً ﴾
(اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است.)
ارتباط نر با ماده ارتباطی سازماندهی شده است:
اما از کرامت انسانی که خداوند به او بخشیده این است که ارتباط نر و ماده ارتباطی منظم است. امکان داشت که این ارتباط نامنظم باشد. هر چه انسان والاتر باشد بیشتر طبق روش الهی با زن ارتباط برقرار میکند و هر چه عقب ماندهتر باشد انحرافات و ابتذالها بیشتر رخ میدهد. بی نظمی در روابط مرد و زن در جهان انسانها وجود دارد و نوعی جاهلیت و عقب ماندگی شدید است. خداوند میفرماید:﴿ يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾
(اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى دارد و [براى شما] زينتى است و[لى] بهترين جامه [لباس] تقوا است اين از نشانه هاى [قدرت] خداست باشد كه متذكر شوند)
بنابراین ارتباط مرد و زن ارتباط اباحیگری یا بی بند و باری نیست. زن یک کالای عمومی نیست که هر که برسد قسمتی از آن را بخورد. بنا به لطف الله بر انسان، نظامی دقیق برای تعامل با زن وجود دارد و بنا به لطف خداوند به مردان نیز قید و بندهایی برای تعامل وی با زن وجود دارد. تو ای انسان مخلوقی محترم هستی، مکلف هستی، حرکت تو منظم است. ممنوعیتها، مجازها، واجبات، فرایض و حرامهایی وجود دارد. برخی چیزها جایز است و برخی ناجایز اما کسی که مانند حیوان در پی شهوات خود است مانند چارپای رها شدهای است که بندش باز شده است. او ایمان ندارد. اما مؤمن باانضباط منظم است. چه چیزی سیدنا یوسف را به این جایگاه والا رساند؟ پایبندی اش، چه چیزی انسان زناکار را از چشم خداوند میاندازد؟ انحراف او. شما با این غریزهای که خداوند در شما نهاده، اگر پایبند باشید و بر اساس برنامهی الهی پیش روید از آن مراحلی برای رشد و تعالی خود میسازید اما اگر پایبند به برنامهی الهی نباشید این غریزه تبدیل به پرتگاههایی میشود که در آن سقوط خواهید کرد و اگر یک درجه بالا روید گفته میشود: درجه، و اگر یک درجه پایین روید گفته میشود: درک، آیه کریمه میفرماید:
﴿ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً ﴾
(آرى منافقان در فروترين درجات دوزخند و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت)
ازدواج، پیمانی محکم است:
بنابراین هر ارتباطی میان زن و مرد بر اساس یک برنامه اتفاق میافتد. براساس عقدی که در آن ایجاب، قبول، شهود و مهریه وجود دارد. این عقد مقدماتی دارد. باید خواستگاری انجام شود. باید تحقیق شود. باید بررسی و تأمل شود. باید همتایی زن و شوهری مد نظر قرار گیرد. باید زنی صالح و نیک انتخاب کنید. بنابراین عقد ازدواج در جهان انسانها بسیار پاک و مقدس است که خداوند آن را پیمان محکم نامیده است و میفرماید:
﴿ وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقاً غَلِيظاً ﴾
(و چگونه آن [مهر] را مى ستانيد با آنكه از يكديگر كام گرفتهايد و آنان از شما پيمانى استوار گرفتهاند)
مخالفت با نظام ازدواج و پیروی از شهوت، پایانش نابودی در دنیا است:
این عقد ازدواج است، بنابراین این غریزهی جنسی که خداوند در انسان قرار داده برای این است که با آن والایی یابد و او را شکر گزار باشد و باری نیز صبر پیشه نماید و خداوند آن را بسیار دقیق برنامه ریزی نموده است. مؤمن این برنامه را دنبال میکند. مؤمن به این شریعت پایبند است. مؤمن در خط قرمزهای الهی توقف میکند. غیر مؤمن چشم به حرام میگشاید. هر وقت فرصتی دست دهد این غریزه را از راه مشروع یا نامشروع سیراب میکند. اما خداوند در کمین است. بیماریهای بسیار و بی درمان و نابود کننده وجود دارد و در انتظار کسی است که از روش الهی تخطی میکند. پس اگر سلامتی میخواهید و در پی سود بردن از غریزه هستید تا خداوند در آن برای شما برکت نهد و خوشبخت شوید؛ پس در استفاده از آن روش الهی را پیگیر باشید.انواع ازدواج در جاهلیت:
1 – نکاح خدن (پنهانی):
ما در سرزمین اسلامی رشد و پرورش یافتهایم. خدا را شکر میکنیم. از پدر و مادر به دنیا آمدهایم اما اگر بدانید که در زمان جاهلیت و پیش از برانگیخته شدن پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه بودهاند و با زن چه رفتاری داشتهاند هرگز باورتان نخواهد شد.اولین نوع ازدواج در زمان جاهلیت نکاح خدن یا همان ازدواج پنهانی بود. عربها میگفتند: هر چیزی که پنهانی انجام شود اشکالی ندارد. هر چه آشکارا انجام شود مذموم است. یعنی در نهان هر چه خواهید بکنید اما در آشکارا نباید رسوایی به بار آورید. اگر به صورت پنهانی با هر زنی توانستید رابطه داشته باشید اشکال ندارد. جاهلیت این گونه با زنها ارتباط برقرار میکردند. این نکاح همان ارتباط دوست دختر و دوست پسری است و نامشروع است. اما بدتر از این نکاح اشارهای است که خداوند در قرآن کریم به آن میکند و میفرماید:
﴿ وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾
(و هر كس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده شان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوستگيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است)
﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾
(و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند)
2 – نكاح بدل (جا به جایی):
یعنی اینکه مردی به مرد دیگری بگوید: زن خود را به من بده و و من زن خود را به تو میدهم. زن کالایی است که مبادله میگردد. تفاوت این است که این نکاح در جاهلیت بوده است اما این جاهلیت، سراسر جهل و انحراف و فساد و زشتی است.3 – نكاح استبضاع:
سیده عائشه رضی الله عنها انواع فراوانی از ازدواجهای جاهلی را روایت نموده است. از جمله این ازدواجها این است که مردی پس از پاکی به همسرش بگوید: برو نزد فلانی و از او طلب کالا کن: یعنی برو نزد فلانی تا تو را باردار کند. عرب جاهلیت این گونه بودند. این نکاح، نکاح استبضاع است. فلانی جایگاه والایی دارد، نجیب است و شجاع و دلیر است. این صفات برای نیکو شدن نسل در او وجود دارد.3 – نكاح رهط (گروهی):
ازدواج دیگر ازدواجی بوده که گروهی کمتر از ده نفر با یک زن نزدیکی میکردند و وقتی باردار میشد و زایمان میکرد و چند شب که میگذشت نزد آنان میفرستاد و هیچ مردی نمیتوانست از آمدن نزد او خودداری کند و او میگفت: حاصل کار خودتان را دیدید، من زایمان کردم، این پسر تو است ای فلانی و یکی از آنان را تصادفی انتخاب میکرد و بخت آن مرد میشد. این ازدواج در جاهلیت وجود داشت. بنگرید که پیش از نبوت پیامبر صلی الله علیه وسلم چگونه بوده ایم.4 – نكاح بغايا (روسپیگری):
ازدواج چهارم، ازدواج با روسپیگرها است: مردها نزد زن میرفتند و او نیز مانع مردانی که نزد او میآمدند، نمیشود. این زنان زناکار بر سردر خانه هایشان پرچمی نصب میکردند و هر کس میخواست نزد آنان میرفت و نزدیکی میکرد و هر گاه یکی از آنان باردار میشد و میزایید مردانی که با او نزدیکی کرده بودند نزد او گرد میآمدند و به چهرهها مینگریستند که نوزاد به کدام یک بیشتر شباهت دارد و آنگاه به او نسبت داده میشد.نکاح روسپیگرها، رهط، استبضاع، بدل، خدن در جاهیلت انواع ازدواجی بودند که مرسوم بود ولی خداوند با اسلام به ما لطف نمود و این روابط را نظم بخشید.
ترغیب اسلام به ازدواج و دلایل آن:
نخست: موضوع ازدواج باید هدف هر جوانی باشد. در اسرع وقت باید انجام شود. پدران و مادران باید مقدمات و زمینهی لازم و آسانی را فراهم نمایند و اگر دستورات شریعت را اجرا نکنند باید خودشان پیامدهای ناشی از آن که فساد و رسوایی و گناهان و اندوههای بی شمار خواهد بود را تحمل کنند.از ابوهریره روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ))
((اگر کسی برای خواستگاری نزد شما آمد که از دین و اخلاق او خشنود بودید دختر خود را به ازدواج او درآورید و گرنه این ممانعت شما در زمین باعث فساد و فتنهی فراوان خواهد شد))
من خویشی دارم که به آمریکا رفته بود تا برادرش را در آنجا ببیند. در خانهی همسایه با چشم خودش دیده بود که لباسهای بچه گانه در بالکن پهن شده تا خشک شود. مطمئن شده بود که در آن خانه کودک وجود دارد. پس از مدتی دوست برادرش در آن خانه ساکن شده بود. دیدار آنان که پایان یافت از او پرسید: چند فرزند داری؟ زیرا لباسها را دیده بود. او پاسخ داده بود: من فرزندی ندارم. گفته بود: پس این لباسها برای چیست؟ گفته بود: من سگهایی دارم و این لباسهای سگهای من است. بنابراین: قرآن کریم به ازدواج ترغیب نموده است.
به عنوان مثال میفرماید:
﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴾
(و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه اى بياورد براى هر زمانى كتابى است)
﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾
(به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است)
﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴾
(و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه اى بياورد براى هر زمانى كتابى است)
در حدیث ترمذی از ابوایوب روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:
(( أَرْبَعٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ: الْحَيَاءُ وَالتَّعَطُّرُ، وَالسِّوَاكُ، وَالنِّكَاحُ ))
((چهار چیز سنت پیامبران است: حیا، خوشبویی، مسواک و ازدواج))
ای پدران جوانان، اگر پسرتان را به ازدواج یاری دادید و خانهای برایش فراهم نمودید و نیازمندیهایش را برآورده کردید این کار بزرگی است.
ای گروه جوانان، اگر به نیت ازدواج پس انداز کردید و شاغل شدید این کار بزرگی است.
دختر جوان اگر خودش را برای همسر بودن آماده کرده باشد، بر اوامر الهی پایبند باشد، کتاب خدا را حفظ نموده باشد، دین خداوند را آموخته باشد و خودش را برای مادر بودن آماده ساخته باشد خداوند حتما او را با شوهری مؤمن اکرام مینماید و خانهای اسلامی به او میبخشد.
اکنون ترغیبی دیگر به ازدواج. خداوند میفرماید:
﴿ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴾
(خدا براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد آيا [باز هم] به باطل ايمان مى آورند و به نعمت خدا كفر مى ورزند)
﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾
(و از نشانههاى او اين كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانههايى است)
داستانی را بیان میکنم، شرح این آیه است. مردی را میشناسم که در یک کشور نفت خیز ساکن بود. در آنجا کار میکرد. هر ساله یک ماه مرخصی میگرفت و به دنبال هسمری میگشت اما موفق نمیشد سپس به محل کار خود در شهر نفت خیز باز میگشت. سال اول نتوانست ازدواج کند. در سال دوم و سوم نتوانست ازدواج کند. در سال چهارم کار از کار گذشت و همان طور که مثال عربی میگوید کارد به استخوان رسید، تا کی؟ در اولین روز که رسید روز دوم مادرش را برای خواستگاری فرستاد. در روز سوم همتای مناسب نیافت. هفتهی اول و دوم و سوم و چهارم درحالی که روز پنج شنبه باید به مسافرت میرفت، روز چهارشنبه مادرش دختر مناسبی برایش پیدا کرد. زیبا است. در پنج شنبه در دفتر ازدواج عقد نمودند. ساعت چهار باید به سفر میرفت. به فرودگار رفت. در همان روز همسر تازه عقد کردهاش نیز برای خداحافظی با او به فرودگاه رفت. وقتی از سالن انتظار مسافران به سمت صحن داخل فرودگاه رفت همسرش بسیار سخت گریه کرد. گفتم: سبحان الله! دیشب او را نمیشناخت و او نیز آن زن را نمیشناخت، چه اتفاقی افتاد؟ این نشانههای الهی است. کسی که دخترانی دارد وقتی دخترش ازدواج میکند شوهرش از هرکس برایش مهمتر میشود. میخواهد تمام وسایل خانه را به خانهی شوهرش ببرد. از نشانههای دال بر بزرگی خداوند است. پدر شادمان میشود. پدر نیز وقتی دخترش را شوهر میدهد و شوهرش را با دخترش دارای تفاهم مییابد این خوشبختی بزرگی است. از شادمانی خواب به چشم او نمیآید. این مفهوم سخن خداوند متعال است:
﴿ وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
(و كسانىاند كه مى گويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان)
﴿ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾
(بى همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست)
(( من ترك التزويج مخافة العيلة فليس منا ))
((آن کس که به دلیل ترس از فقر ازدواج نکند از ما نیست))
((... إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأرْضِ وَفَسَادٌ عَرِيضٌ ))
((اگر کسی برای خواستگاری نزد شما آمد که از دین و اخلاق او خشنود بودید دختر خود را به ازدواج او درآورید و گرنه این ممانعت شما در زمین باعث فساد و فتنهی فراوان خواهد شد))
پدرانی هستند که یکی از آنان میگوید: تنها با مرگ خانهام را رها خواهم کرد. او خانهای دارد که مساحت آن چهارصد متر است. سی میلیون بهای آن است. شما و همسرتان جوانانی دارید که از بی همسری میسوزند. این خانه را بفروشید و کوچکترش را بگیرید. چه میشود؟ شهامت شما اکنون اینجا است.
یک سخن واقعی میگویم: پدر قهرمان پدری است که به هر شکلی شده ازدواج فرزندانش را زمینه سازی میکند. خانه اش را کوچک میکند. به عبارت عامیانه از گلوی خودش میزند تا فرزندانش تامین شوند. زیرا پسر اگر منحرف شود این به گردن پدر است. اگر پسر شما ایمان کافی نداشته باشد خواهد لغزید. آیهای است که من بسیار از آن در شگفتم خداوند میفرماید:
﴿ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾
(و كسانى كه [وسيله] زناشويى نمى يابند بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى نياز گرداند و از ميان غلامانتان كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى خود را آزاد كنند اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال] مى يابيد قرار بازخريد آنها را بنويسيد و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجا خود را آزاد كنند] و كنيزان خود را در صورتى كه تمايل به پاكدامنى دارند براى اينكه متاع زندگى دنيا را بجوييد به زنا وادار مكنيد و هر كس آنان را به زور وادار كند در حقيقت خدا پس از اجبار نمودن ايشان [نسبت به آنها] آمرزنده مهربان است)
﴿ وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾
(بى همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست)
(( ثلاثة حق على الله عونهم: المجاهد في سبيل الله، والمكاتِب الذي يريد الأداء، والناكح الذي يريد العفاف ))
((سه دسته از افراد هستند که خداوند ياري آنها را خود بر عهده گرفته است ، شخص مجاهد در راه خدا و كسي كه به علت بدهي تا پرداخت آن به بردگي فرد طلبكار مي آيد و كسي كه براي حفظ پاكدامني خودش قصد ازدواج داشته باشد.))
﴿ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً ﴾
(و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مى دهد)
برخی عوام سخنانی میگویند که احساس مرا بر میانگیزد. آیا شما از خداوند بزرگ مهربان ترید؟ به خداوند اعتماد کنید. کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را کامل کرده پس باید در نیمی دیگر تقوای الهی را پیشه کند. باید آسان گیر باشیم. خانهای در بیرون از شام. آیا منطقی است در بیرون از شام زندگی کنم؟ آری منطقی است. شما شما هستید و جایگاه شما همان است. ای پدر باید آسان گیر باشی. خانهای که هشتاد میلیون است و بیرون از شام یک میلیون است. راههای ارتباطی اکنون خوب است. باید در تعیین مکان خانه آسان گیر باشید و زیربنای خانه را نیز سخت نگیرید. باید شریعت خداوند را محقق سازید. خداوند آسان گیری را در ازدواج تعیین کرده است.
از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(( ثَلاثَةٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَوْنُهُمُ: الْمُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَالْمُكَاتَبُ الَّذِي يُرِيدُ الأدَاءَ، وَالنَّاكِحُ الَّذِي يُرِيدُ الْعَفَافَ ))
((سه دسته از افراد هستند كه خداوند ياري آنها را خود بر عهده گرفته است، شخص مجاهد در راه خدا و كسي كه به علت بدهي تا پرداخت آن به بردگي فرد طلبكار مي آيد و كسي كه براي حفظ پاكدامني خودش قصد ازدواج داشته باشد.))
از انس از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:
(( يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ فِيهِمْ عَلَى دِينِهِ كَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرِ ))
((زمانی بر مردم فرا میرسد که در آن پایبند به دین مانند کسی است که اخگر در دستان خود گرفته باشد))
(( لَمَّا نَزَلَتْ: (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ) قَالَ: كُنَّا مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: أُنْزِلَ فِي الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ مَا أُنْزِلَ لَوْ عَلِمْنَا أَيُّ الْمَالِ خَيْرٌ فَنَتَّخِذَهُ...))
((وقتی این آیه (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ) نازل شد. گفت: همراه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در سفر بودیم یکی از یاران گفت: دربارهی طلا و نقره نازل شده است و کاش میدانستیم کدام یک بهتر است تا آن را برگیریم....))
اندوختن طلا و نقره دشوار است. آیا مالی دیگر پیدا میشود تا جمع کنیم و در آن خیری برای ما باشد؟ فرمود، دقت کنید:((... فَقَالَ: أَفْضَلُهُ لِسَانٌ ذَاكِرٌ، وَقَلْبٌ شَاكِرٌ، وَزَوْجَةٌ مُؤْمِنَةٌ تُعِينُهُ عَلَى إِيمَانِهِ ))
((بهترین مال زبان ذاکر و قلب سپاسگزار و همسری مؤمن است که وی را در ایمانش یاری دهد))
(( أربع من أصابهن فقد أعطي خير الدنيا والآخرة، قلباً شاكراً، ولساناً ذاكراً، وبدنًا على البلاء صابراً، وزوجةً لا تبغيه حوباً في نفسها ولا ماله ))
((چهار چیز است که هر کس داشته باشد خیر دنیا و آخرت را کسب خواهد کرد؛ قلب سپاسگزار، زبان ذاکر، و بدنی که در سختیها صبر کند، و همسری که در جان خود و مال شوهر به وی خیانت نکند))
(( جَاءَ ثَلاثَةُ رَهْطٍ إِلَى بُيُوتِ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَسْأَلُونَ عَنْ عِبَادَةِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيِ وَسَلَّمَ، فَلَمَّا أُخْبِرُوا كَأَنَّهُمْ تَقَالُّوهَا، فَقَالُوا: وَأَيْنَ نَحْنُ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ؟ قَدْ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ، قَالَ أَحَدُهُمْ: أَمَّا أَنَا فَإِنِّي أُصَلِّي اللَّيْلَ أَبَدًا، وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَصُومُ الدَّهْرَ ولا أُفْطِرُ، وَقَالَ آخَرُ: أَنَا أَعْتَزِلُ النِّسَاءَ فَلا أَتَزَوَّجُ أَبَدًا، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهِمْ فَقَال:َ أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا ؟ أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لأخْشَاكُمْ لِلَّهِ، وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي ))
((سه نفر به خانهی زنان پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند و از عبادت پیامبر سؤال نمودند و وقتی که از آن خبر یافتند، مثل این که آن را کم دانستند و گفتند: ما کجا و پیامبر صلی الله علیه وسلم کجا، حال آن که گناهان گذشته و آیندهاش آمرزیده شده است؟! یکی از آنها گفت: من همیشه تمام شب را نماز خواهم خواند؛ دیگری گفت: من تمام روزهای عمرم را روزه خواهم گرفت و هرگز افطار نمیکنم و آن یکی گفت: من از زنان دوری میکنم و هرگز ازدواج نمیکنم؛ سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم تشریف آوردند و فرمودند: «شما بودید که چنین و چنان گفتید؟ (خیر، چنین نیست!) به خدا سوگند من از همهی شما بیشتر از خدا میترسم و پرهیزگارترم؛ با این حال روزه میگیرم و افطار هم میکنم؛ نماز میخوانم و میخوابم؛ با زنان هم ازدواج میکنم؛ کسی که از سنت من رو بگرداند، از من نیست))
از ابوامامه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود:
(( مَا اسْتَفَادَ الْمُؤْمِنُ بَعْدَ تَقْوَى اللَّهِ خَيْرًا لَهُ مِنْ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ، إِنْ أَمَرَهَا أَطَاعَتْهُ، وَإِنْ نَظَرَ إِلَيْهَا سَرَّتْهُ، وَإِنْ أَقْسَمَ عَلَيْهَا أَبَرَّتْهُ، وَإِنْ غَابَ عَنْهَا نَصَحَتْهُ فِي نَفْسِهَا وَمَالِهِ ))
((مؤمن پس از پرهیزکارى خداى عز و جل چیزى بهتر از زن پارسائى که اگر فرمانش دهد اطاعت کند و اگر بدو نگرد مسرورش کند و اگر در باره او قسم خورد، قسمش را رعایت کند واگر از او غایب شود مال وى و عفت خویش حفظ کند، چیزى بهتر از این نیابد.))
از سعد بن ابی وقاص از پدرش از پدربزرگش روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(( مِنْ سَعَادَةِ ابْنِ آدَمَ ثَلاثَةٌ، وَمِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ ثَلاثَةٌ، مِنْ سَعَادَةِ ابْنِ آدَمَ الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ، وَالْمَسْكَنُ الصَّالِحُ، وَالْمَرْكَبُ الصَّالِحُ، وَمِنْ شِقْوَةِ ابْنِ آدَمَ الْمَرْأَةُ السُّوءُ، وَالْمَسْكَنُ السُّوءُ، وَالْمَرْكَبُ السُّوءُ ))
((سه چيز از خوشبختى ابن آدم و سه چيز از بدبختى او است: از خوشبختى او: همسر خوب، خانهی خوب، و مَرکب نيكو است و از بدبختى او: همسر بد، خانهی بد و مَرکب بد است.))
طبرانی، بزار، حاکم آن را روایت و صحیح دانسته و در تفسیر این حدیث، حدیثی دیگر از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرموده است:
(( ثلاثة من السعادة المرأة الصالحة، تراها تعجبك، وتغيب فتأمنها على نفسها ومالك ))
((سه چیز نشانهی خوشبختی هستند: زنی نیکوکار که چون او را ببینی خوشنودت سازد، چون از او دور شوی او را در مورد خود و دارائی هایت امین یابی))
((... وثلاث من الشقاوة، المرأة تراها فتسوءك، وتحمل لسانها، وإن غبت عنها لم تأمنها على نفسها ومالك ))
((سه چیز نشانهی بدبختی هستند: زنی که دیدنش تو را اندوهناک سازد و زبانش را بر تو بکار گیرد و اگر از او دور باشی او را بر خویش و دارائی هایت امین ندانی))
زنی بسیار بداخلاق بود و از شدت بدزبانیاش نسبت به شوهر و از شدت دشنام و انتقاد همیشگی، شوهر از او به ستوه آمده بود و از او خواهش کرد یک روز این گونه باشد و روزی دیگر این رفتارش را ترک کند. در روزی که از او قول گرفته چیزی نگوید، تمام سخنانش را جمع میکرد تا در روز دیگر بگوید!
ازدواج عبادت است:
نکته پایانی در فواید ازدواج، عبادت بودن آن است چراکه انسان نیمی از دین خود را با آن کامل میکند و با آن پروردگارش را در بهترین حالت پاکی و پاکیزگی مییابد. گاهی زن و مردی را در راه میبینید. اگر همراهشان فرزندی باشد، آرامش مییابید به این معنا که زن و شوهر هستند. همیشه فرزند ارتباط را محکم میکند. کودک پاکی و خوش رفتاری را با خود میآورد. پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرمود:(( من رزقه الله زوجةً صالحةً فقد أعانه على شطر دينه، وليتّقِ الله في بالشطر الباقي ))
((هرکه را خدا زني پارسا داده وي را بر نصف دين خويش ياري کرده و بايد درباره نصف ديگر آن از خدا بترسد))
مردی به اروپا رفت و پیدا بود که افسار گسیخته شده است. شکلها و قیافههایی را دیده بود. وق