- خطبه ها
- /
- خطبه های نماز جمعه
خطبهی اول
سپاس و ستایش خدای را، او را سپاس میگوییم،
و از او یاری میجوییم و از او طلب هدایت میکنیم، و از شر نفس و اعمال بدمان به
او پناه میبریم، چون هر کس را که خداوند هدایتش کند کسی نمیتواند گمراه کند و هر
کس را که خدا گمراه کند هرگز برایش دوستدار و راهنمایی نخواهی یافت، و شهادت میدهم
که معبودی جز الله نیست، یکتا و یگانه است و شریکی ندارد، با اقرار به خداوندیاش
و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیدهاند، و گواهی میدهم که
سرورمان محمد صلی الله علیه و سلم فرستادهی خداست، تا زمانی که چشمی ببیند و یا
گوشی خبری بشنود ( تا قیامت)، سرور مخلوقات و بشریت خواهد بود. خداوندا، تا روز
قیامت درود، سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و بر خاندان و یاران و نسل او و
دوستداران و پیروانش، بار الها آنچه به سود ماست به ما بیاموز، و از آن چه به ما
آموختی به ما منفعت رسان، و بر علم ما بیفزای و حق و حقیقت را به ما بنمای و توفیق
پیروی از آن را نصیبمان گردان، و باطل را به ما باطل بنمای و توفیق دوری و اجتناب
از آن را نصیبمان گردان، و ما را در زمرهی کسانی قرار ده که سخن را میشنوند و از
بهترین آن تبعیت میکنند، و با رحمت خود ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت قرار ده،
ما را از تاریکی نادانی و توهم به سوی روشنایی معرفت و دانش، و از شهوات به سوی
بهشت بیرون ببر.
برتری ده روز ذی الحجه
برادران گرامی، از لطف و عنایت خداوند متعال
است که برای بندگان نیکوکارش فصلهایی را برای عبادت قرار داده است که در آنها بر
اعمال صالح خود بیافزایند، از جمله این موسمها ده روز ذی الحجه است که دلایلی از
کتاب و سنت بر برتری و فضایل آن آمده است، خداوند متعال فرموده است :
﴿ ﴿وَالْفَجْرِ * وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾
﴿قسم به سپیده دم* و شبهای دهگانه﴾ ﴾
این کثیر گفته است: "بنا به گفتهی ابن عباس، منظور از آن ده روز ذی
الحجه است"، و این حدیث را امام بخاری نیز روایت کرده است.
برادران گرامی، از ابن عباس روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم
فرموده است:
(( ((مَا مِنْ أَيَّامٍ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهِنَّ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ هَذِهِ الْأَيَّامِ الْعَشْرِ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَلَا الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: وَلَا الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، إِلَّا رَجُلٌ خَرَجَ بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ فَلَمْ يَرْجِعْ مِنْ ذَلِكَ بِشَيْءٍ))
((عمل نیک و شایسته نزد خداوند متعال در هیچ روزی دوست داشتنی تر از این روزهای دهگانه نیست، گفتند: ای رسول خدا! حتی جهاد در راه خداوند چنین نیست؟ فرمود: "حتی جهاد در راه خداوند نیز چنین نیست، مگر مردی که خود و مال و داراییاش را بیرون برَد و چیزی از آن را برنگرداند.)) ))
و برادران عزیز در آیه دیگری علاوه بر آیه نخست: :
﴿ ﴿وَالْفَجْرِ * وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾
﴿قسم به سپیده دم * و شبهای دهگانه﴾ ﴾
در آیهی دوم:
﴿ ﴿وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ﴾
﴿و نام خداوند را در روزهای معین یاد کنند﴾ ﴾
ابن عباس گفته است: "ده روز از ذی الحجه"، ابن عمر از پیامبر صلی
الله علیه و سلم روایت کرده است که فرمود:
(( ((مَا مِنْ أَيَّامٍ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ، وَلَا أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ الْعَمَلِ فِيهِنَّ مِنْ هَذِهِ الْأَيَّامِ الْعَشْرِ، فَأَكْثِرُوا فِيهِنَّ مِنْ التَّهْلِيلِ وَالتَّكْبِيرِ وَالتَّحْمِيدِ))
((عمل در هیچ روزی نزد خداوند بزرگتر و محبوبتر از روزهای دهگانه نیست. پس در آن بر گفتن لا اله الا الله و الله اکبر و الحمد لله بیافزایید.)) ))
<< وَكَانَ سَعِيدُ بْنُ جُبَيْرٍ إِذَا دَخَلَ أَيَّامُ الْعَشْرِ اجْتَهَدَ اجْتِهَادًا شَدِيدًا، حَتَّى مَا يَكَادُ يَقْدِرُ عَلَيْهِ >>.
<<و سعید بن جبیر وقتی وارد این دهه میشد سخت به عبادت میپرداخت، به اندازهای که کمتر کسی توان انجام آن را داشت. >>.
ابن حجر در فتح گفته است: "و آنچه عیان و آشکار است این است که امتیاز ده
روز ذی الحجه بدین خاطر است که در آن اصل عبادات یعنی نماز، روزه، صدقه و حج، جمع
میشوند و در روزهای دیگر این اتفاق نمیافتد."
اکنون با جزئیات:
اعمالی که در ده روز ذی الحجه مستحب است
انجام دادن چه کاری (کارهایی) در این روزها مستحب
است؟
1 - نماز
اول: نماز، پس زود انجام دادن نمازهای فرض و به کثرت نماز نافله خواندن مستحب
است، چرا که نمازاز برترین اسباب قرب الی الله است. معدان بن ابی طلحه یعمری گفته
است: با ثوبان دوستدار رسول الله صلی الله علیه و سلم دیدار کردم، گفت: کاری را به
من بگو که با انجام دادنش خداوند مرا وارد بهشت کند. یا گفتم: دوست داشتنی ترین
کار نزد خداوند چیست؟، پس ساکت شد، سپس از او پرسیدم و چیزی نگفت، برای بار سوم از
او پرسیدم و گفت: در این باره از رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسیدم که فرمود:
(( ((عَلَيْكَ بِكَثْرَةِ السُّجُودِ لِلَّهِ، فَإِنَّكَ لَا تَسْجُدُ لِلَّهِ سَجْدَةً إِلَّا رَفَعَكَ اللَّهُ بِهَا دَرَجَةً، وَحَطَّ عَنْكَ بِهَاخَطِيئَةً))
((بسیار سجده کن برای خدا، زیرا خداوند با هر سجده یک درجه به تو عنایت فرموده و یک گناه از تو محو میکند.)) ))
2 - روزه
دوم: روزه، به خاطر این که از اعمال نیک است، از هنیده بن خالد روایت است که
همسرش گفت: برخی از زنان پیامبر صلی الله علیه و سلم به من گفته اند که:
(( ((كَانَ يَصُومُ يَوْمَ عَاشُورَاءَ وَتِسْعًا مِنْ ذِي الْحِجَّةِ وَثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنْ الشَّهْرِ أَوَّلَ اثْنَيْنِ مِنْ الشَّهْرِ)) ((پیامبر روز عاشورا و نه روز از ذی الحجه و سه روز از هر ماه را روزه میگرفت اولین دوشنبهی ماه)) ))
امام نووی میفرماید: "صوم
الأيام العشر بأكملها مستحب ليس أكثر من ذلك ". " روزه در تمام ده روز
مستحب است نه بیشتر از آن"
3- تکبیر (الله اکبر) و تهلیل (لا إله إلّا الله) و تحمید (الحمد لله) گفتن
تکبیر و تهلیل و تحمید: آن چه در حدیث سابق از ابن عمر روایت شده بود:
(( ((... فَأَكْثِرُوا فِيهِنَّ مِنْ التَّهْلِيلِ وَالتَّكْبِيرِ وَالتَّحْمِيدِ))
((... پس در آن روزها بر گفتن لا اله الا الله و الله اکبر و الحمد لله بیافزایید)) ))
امام بخاری رحمه الله گفته است:
"ابن عمر و ابو هریره در آن ده روز به طرف بازار میرفتند و تکبیر میگفتند و
مردم نیز با تکبیر آنها تکبیر میگفتند."
همچنین گفته است: "بَاب
التَّكْبِيرِ أَيَّامَ مِنًى، وَإِذَا غَدَا إِلَى عَرَفَةَ، وَكَانَ عُمَرُ
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يُكَبِّرُ فِي قُبَّتِهِ بِمِنًى، فَيَسْمَعُهُ أَهْلُ
الْمَسْجِدِ، فَيُكَبِّرُونَ وَيُكَبِّرُ، أَهْلُ الْأَسْوَاقِ حَتَّى تَرْتَجَّ
مِنًى تَكْبِيرًا".
"در باب تکبیر در روزهای منی و هنگامی که به عرفه میرفت و عمر رض الله عنه در چادرش در منی تکبیر میگفت
و اهل مسجد میشنیدند و تکبیر میگفتند و اهل بازار نیز تکبیر میگفتند، به طوری
که منی از تکبیر به لرزه در میآمد."
برادران گرامی، صیغههای تکبیر این چنین است: الله أكبر الله أكبر الله أكبر كبيرا، الله أكبر الله أكبر
لا إله إلا الله، الله أكبر الله أكبر وله الحمد، الله أكبر الله أكبر الله أكبر،
لا إله إلا الله، والله أكبر، والله أكبر وله الحمد.
4- روزهی روز عرفه
برادران گرامی، بر روزهی روز عرفه تأکید شده است، چنان که
از رسول صلى الله علیه وسلم ثابت است، که ابوقتاده از پیامبر صلی الله
علیه و سلم روایت کرده است که فرمود:
(( ((صِيَامُ يَوْمِ عَرَفَةَ إِنِّي أَحْتَسِبُ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكَفِّرَ السَّنَةَ الَّتِي قَبْلَهُ وَالسَّنَةَ الَّتِي بَعْدَهُ))
((با روزهی روز عرفه، به گمانم خداوند (گناهان) سال گذشته و سال آینده را میبخشد.)) ))
اما برای کسی که در روز عرفه حاجی است روزه مستحب نیست، چرا که پیامبر صلی
الله علیه و سلم در عرفه ایستادند در حالی که روزه نبودند، بنابراین روزه برای
غیرحاجیان مستحب است، اما حاجیان آن را روزه نگیرند و با قدرت بیشتر به دعا و
اخلاص و عبادت در این دیدار بزرگ بین بنده و پروردگارش بپردازند.
برتری و فضیلت روز قربانی
برادران گرامی، روز قربانی بنا به گفتهی برخی از عالمان بهترین روز نزد
خداوند است و آن روز روز حج اکبر است و اولین روز عید قربان است، همان گونه که در
کتاب سنن ابی داود از عبدالله ابن قرط روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و
سلم فرموده است:
(( ((إِنَّ أَعْظَمَ الْأَيَّامِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَوْمُ النَّحْرِ، ثُمَّ يَوْمُ الْقَرِّ))
((قطعا بزرگترین روزها نزد خداوند تبارک و تعالی روز قربانی است، سپس روز قر)) ))
روز قر یعنی روز استقرار در منی.
برادران عزیز، ما در فصل عبادت هستیم و همان طور که میدانی اعیاد ما مسلمانان
به دنبال عبادتهای بزرگ میآید. عید فطر پس از روزه و عید مبارک قربان به دنبال
به جا آوردن فریضهی حج میآید و برای کسی که تلاش خودش را در این دهه به خرج دهد
انگار که عملی نزدیک به کسی که به حج بیت الله الحرام میرود، انجام داده است.
فضیلت قربانیهای عید
برادران گرامی، ذبح قربانی بحث دیگری دارد و اطعام طعام و رسیدن این غذا و
طعام به شکم گرسنه کار بزرگی است، به همین دلیل علما گفتهاند: "پخش کردن
گوشت بهتر از پخش کردن قیمت و بهای آن است"، چرا که انسان نیازمند ممکن است
بدهی داشته باشد و هنگامی که مبلغی پول به او بدهید بدهی و قرضش را با آن میپردازد
و فرزندانش گرسنه میمانند، به همین دلیل از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله
علیه و سلم فرمود:
(( ((مَنْ وَجَدَ سَعَةً فَلَمْ يُضَحِّ فَلَا يَقْرَبَنَّ مُصَلَّانَا))
((هر کس توانگر باشد و قربانی نکند، به مسجد ما نزدیک نگردد.)) ))
میتوانی در تمام روزهای عید از روز اول قربانی، و در سه روز تشریق پس از آن
قربانی کنی. هم میتوانی قربانی کنی و هم از این قربانی بخوری و آن را به دوستانتان
که فقیر نیستند (هم) هدیه دهید و فقیران را اطعام کنید، (اگر) در رفاه هستید و
توان روزی خانواده را دارید،. یکی از برترینهای اسلام همان طور که در برخی احادیث
آمده است، غذا دادن است.
برادران گرامی، سراغ مبحث دیگری میرویم و آن این است که انسان موجودی متحرک
است و ساکن نیست، چه چیزی او را به حرکت واداشته است؟ خواستهها و شهواتی که
خداوند در وجودش نهاده است. خداوند متعال فرموده است:
﴿ ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾
﴿محبّت امور مادی، از جمله زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها سرمایهی زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.﴾ ﴾
وظیفهی امیال و شهوتها، عروج به سوی خداست
برخی از مسلمانان گمان میکنند که اگر این
شهوتها نبود انسان به شقاوت و بدبختی نمیرسید و شایستهی آتش جهنم نمیشد، در
حالی که حقیقت آشکار این است که اگر این شهوتها نبود به درگاه پروردگار آسمانها و
زمین نمیرسیدیم.
راه تقرب به سوی خداوند چیست؟ خداوند امیال و
شهوتها را در وجود انسان نهاده است و او میتواند آزادانه و بدون هیچ گونه قید و
شرطی آنها را برآورده کند، همان طور که در جهان امروز چنین است، جایی که بدون هیچ
قید و شرطی امیال و خواستهها ارضا میگردند، تا جایی که جهان به زنای محارم رسیده
است و این واقعیتی در اغلب کشورهای دنیاست، اما شرع بزرگ (اسلام) زاویهای مجاز به
شما داده است تا بر اساس منهج الهی، نظاممند و براساس آنچه که مایهی ترقی و تعالی
شماست و نتایج سودمندی دارد به این شهوتها بپردازید، پس هر میل و شهوتی که خداوند
در وجود انسان نهاده است برایش مجرایی پاکیزه قرار داده تا از آن عبور کند، (مسیری
مشروع دارد که باید از آن طریق ارضا گردد)، بنابراین هیچ گونه محرومیت و محدودیتی
در اسلام وجود ندارد، بلکه محرمات برای تضمین سلامت و سعادت شماست، کاملا همچون
ترمز ماشین، که مانع حرکت خودرو میشود، با این که خودرو برای حرکت ساخته شده است
و این ترمز با علت ساخت آن در تضاد است، اما به خاطر تضمین سلامت آن است، بنابراین
(عمل به) محرمات بین شما و خداوند عز و جل حایل میگردد، و انسان را کور و کر میکند.
برادران عزیز، این حدیث را بارها ذکر کرده
ام، اما چیزی که میخواهم دربارهاش اظهار نظر کنم این است که انسان یک زندهی
متحرک است (که) در جستجوی لذت خود است، اما لذت هر کسی بر اساس دیدگاه و شرافت و
عزت نفس اوست و ارجمندترین مردم کسی است که به خدای متعال تقرب یابد و اعمال
شایسته انجام دهد و در خدمت بندگان خدا باشد.
قطعا لذت مؤمن در روی آوردن به خدا و تلاش در
راه رضای اوست، به علاوه مؤمن درجات و مراتب بیشماری دارد که جز خداوند هیچ کس
نمیتواند آن را بشمارد، تا جایی که لذت و امیال در هر چیزی از گفتار و کردار و
مشغولیتها به آن چه کمی قبل آن را ذکر کردم به پستترین پلیدیها و زشتیها میانجامد،
بنابراین اگر به انسان مؤمنی پیشنهاد کنید که بر اساس آن چه که فرد رانده شده از
خداوند، از آن لذت میبرد، لذت ببرد به شدت آن را رد میکند و اگر به مؤمنی دیگر
پیشنهاد کنید از آن چه که شخص اول از آن لذت برده است، لذت ببرد آن را با شدت
بیشتری رد میکند، پس به من بگویید چه چیزی مایهی سعادت شماست تا به شما بگویم که
شما کیستید. هرگاه درجه و منزلت مؤمن به تعالی برسد خواسته و سعادتش در روی آوردن
به خداوند اوج میگیرد، خوشبختی وسعادتش در معرفت و شناخت اوست، سعادتش در کاستن
از دردهای مردم است، سعادتش در کار نیک و شایستهایست که با آن به دیدار خدا میرود،
سعادتش در درک کلام خدا و در درک کلام رسول خداست و سعادتش در به انجام رساندن کار
بزرگیست که او را پس از مرگ سود رساند و در واقع بالاترین درجهی سعادتش این است
که خداوند کاری به او ارزانی بخشد که پس از مرگش نیز پایان نیابد.
از ابو هریره رضي الله عنه روایت است که
پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:
(( ((إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ ؛ صَدَقَةٌ جَارِيَةٌ، وَعِلْمٌ يُنْتَفَعُ بِهِ، وَوَلَدٌ صَالِحٌ يَدْعُو لَهُ))
((هر گاه انسان بميرد، رشتهی عملش قطع مىشود مگر از سه چيز: صدقهی جاريه، دانشى كه مردم از آن بهرمند شوند و فرزند نيكوكارى كه برايش دعا كند.)) ))
مؤمن محتاج عمل نیک است
به همین خاطر پیروزی این است که کاری داشته
باشید که تا روز قیامت ادامه داشته باشد. عمر انسان تمام میشود در حالی که آثار
دستاوردهای عظیم بزرگان صحابه و تابعین و عالمان زحمتکش تا امروز هم باقی مانده
است.
برادران عزیز، شما وقتی ایمان دارید که برای
بهشت آفریده شدهاید و سختیهای بیشماری در دنیا وجود دارد، اما شما بهای بهشت را
در این دنیا میپردازید و اگر دنیا نبود بهشت هم نبود و هنگامی که بهشتیان وارد
بهشت میشوند میگویند:
﴿ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ﴾
﴿ستایش خدای را که وعدهی لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و ما را وارث همهی سرزمین بهشت گردانید که هر جای آن بخواهیم منزل گزینیم.﴾ ﴾
اگر این گونه نبود و به دنیا نمیآمدیم، امیال و خواستههایی به ما سپرده نمیشد،
راه و روشی به ما داده نمیشد، امر نمیشدیم که به این چنین اعمال عمل کنیم، از
این گونه اعمال بپرهیزیم و در امتحان پیروز نمیشدیم، اکنون در بهشت نبودیم.
شخصی در فلان دانشگاه سخت درس خوانده، سپس به درجه و رتبهی بالایی رسیده و
درآمد بسیار زیادی دارد، خودش و اطرافیانش و هر که به او پناه میبرد از آن بهرمند
شده اند، این شخص اگر از جلوی دانشگاه بگذرد آیا نمیگوید: اگر این ساختمان نبود و
اگر این موسسهی آموزشی نبود که من وارد آن شوم و در آن درس بخوانم اکنون این گونه
نبودم؟ خداوند متعال فرموده است:
﴿ ﴿وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ﴾
﴿و گفتند ستایش خدای را که وعدهی لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و ما را وارث همهی سرزمین بهشت گردانید که هر جای آن بخواهیم منزل گزینیم.﴾ ﴾
بهشت دنیا و بهشت آخرت
اما برادران عزیز، خداوند متعال ما را (به
زندگی) در این دنیا تشویق میکند، برخی از عالمان میگویند: "در دنیا بهشتی
وجود دارد که هر کس وارد آن نشود وارد بهشت آخرت نیز نمیشود، و آن بهشت نزدیک شدن
به خداست." بنابراین خداوند عز و جل نمونهای از سعادت و خوشبختی اهل بهشت را
در این دنیا به مؤمنان بخشیده است و این همان چیزی است که برخی از مفسران در مورد
این فرمودهی خداوند متعال ایراد کرده اند:
﴿ ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾
﴿و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود.﴾ ﴾
"در دنیا بهشتی است هر که وارد آن نشود به بهشت آخرت نیز وارد نمیشود."
این هم دلیل قرآنی:
﴿ ﴿وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ﴾
﴿و آنها را در بهشت (جاویدانش) که اوصاف آن را برای آنان بازگو کرده وارد میکند.﴾ ﴾
آن را در این دنیا برایشان بازگو کرده است و از لذتهای آن به آنان چشانده
است، این همان بهشت قرب الهی است، از این رو انسان اگر با خداوند عز و جل باشد در
سعادتی وصف ناپذیر خواهد بود و اگر شایستهی آرامشی گردد که از جانب خداوند بر
اعماق قلبش فرود آید با آن سعادتمند میگردد حتی اگر همه چیز را از دست بدهد و اگر
از آرامش خداوند محروم شود با از دست دادنش احساس شقاوت و بدبختی میکند، حتی اگر
مالک همه چیز باشد.
مبالغه و اغراق نمیکنم و چیزی را فراتر از حدش توصیف نمینمایم. بدترین جای
زمین اتاق یک نفره است و زیباترین مکان آن خانهای با مساحت فراوان و مشرف بر چشم
اندازی طبیعی و بسیار شگفت انگیز است، لذیذترین و نیکوترینِ هر چیزی در آن است و
شما در این مکان هستید، باور داشته باشید اگر در خانهای باشید که هر چه بخواهید
در آن باشد، (اما) آرامشی از جانب خداوند با شما نباشد بدبختترین مردم خواهید بود،
حال آنکه اگر در مکانی دیگر باشید و خداوند همراه شما باشد خوشبختترین مردم
خواهید بود.
فلو شاهدت
عيناك من حسننا الذي رأوه لما وليــت عنا لغيرنا
«اگر چشمانت زیباییهایی ما را که دیگران دیدند، میدید،
هرگز به خاطر دیگران به ما پشت نمیکردی.»
* * *
فليتــــك تحلو والحياة مريرة و ليتك ترضى والأنام غضاب
«کاش تو شیرین باشی و زندگی تلخ و کاش تو خشنود باشی و
مخلوقات ناراحت.»
* * *
نمیخواهم که دین تماما افکار و شواهد و متون باشد معنای تقرب به خدا، رسیدن به
وصال الله تعالی و سعادت و خوشبختی که ثمرهی نزدیک شدن به خداوند است را میخواهم،
معانی انتزاعی در اسلام فراتر از نقشهی یک قصر نیست، در حالی که نزدیک شدن به
خداوند این است که در این قصر زندگی کنید. معانی بسیار دقیق در اسلام تنها تصویری
از یک وسیلهی نقلیه است، اما تقرب به خداوند به این معناست که سوار این وسیله نقلیه
شوید، از آن استفاده کنید، و از آن بهره مند شوید، و از تمام مزایای آن لذت ببرید.
برادران گرامی، موفق ترین مردم در دنیا کسی است که نعمتهای دنیوی او متصل به
نعمتهای اخرویاش باشد، بنابراین هنگامی که انسان قائم به ارادهی خداوند باشد
سالم میماند و هنگامی که به او روی آورد خوشحال و سعادتمند میگردد و هنگام مرگ
این فرمودهی خداوند عز وجل بر او جاری میشود:
﴿ ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴾
﴿به او گفته شد: وارد بهشت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند.﴾ ﴾
واقعیت علمی: عملکرد مایع آمنیوتیک
برادران عزیز، مایعی به نام آمنیوتیک جنین را در رحم مادر احاطه میکند، این
مایع اولا: جنین را تغذیه میکند، ثانیا: حرکت جنین را در رحم مادر آسان میکند و ثالثا:
صدمات و ضربات را می گیرد و در صورت اصابت هر صدمه و ضربهای به شکم مادر، این
مایع آن را گرفته و همچون فضاپیما و یا مغز آن را به تمام قسمتهای جنین پخش میکند،
این مایع دمای پایداری دارد، هر اندازه که هوا سرد و گزنده باشد آن را تعدیل و
تنظیم میکند، گویی این مایع تهویه کننده و گرمایش دهنده است. علاوه بر همهی این
موارد، این مایع از چسپیدن جنین به رحم جلوگیری میکند و زایمان را آسان مینماید،
تا جایی که به لطف این مایع رحم از تنگترین جاها میلغزد (نوزاد به دنیا میآید)
و این مایع مجری را از ابتلا به انواع باکتریها و عفونتها و میکروبها ضدعفونی
میکند. این مایع یکی از رحمتهای خداست.
یک چیز ترکیبی به شما میگویم: اگراین جنین میدانست که از این مکان خارج
خواهد شد کاملا امتناع میکرد، بسیار به آن دلبسته میشد و ترک آنجا را مصیبتی
بزرگ میدید، از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است:
(( ((يخرج المؤمن من ضيق الدنيا إلى سعة الآخرة كما يخرج الجنين من ضيق الرحم إلى سعة الدنيا))
((مؤمن از فضای محدود زندگی (هنگامی که بمیرد) به فضای وسیع آخرت بیرون میآید، همان گونه که جنین از فضای محدود رحم به فضای وسیع زندگی خارج میشود.)) ))
من یک بار در ماه رمضان در حال صرف غذای افطار بودم و در کنارم یکی از
پیشگامان فضا (یک فضانورد) نشسته بود، به او گفتم: تو در شکم مادرت در هفتصد و
پنجاه سانتیمتر مکعب بودی، سپس تا فضا بالا رفتی و زمین را همچون یک توپ دیدی همان
گونه که ما در تصاویر میبینیم، مسافت بین رحم مادر و این که از فضانوردان باشی و
مثلا به ماه برسی، چقدر است؟!
برادران گرامی،
(( ((يخرج المؤمن من ضيق الدنيا إلى سعة الآخرة كما يخرج الجنين من ضيق الرحم إلى سعة الدنيا))
((مؤمن از فضای محدود زندگی (هنگامی که بمیرد) به فضای وسیع آخرت بیرون میآید، همان گونه که جنین از فضای محدود رحم به فضای وسیع زندگی خارج میشود.)) ))
خداوند متعال میفرماید:
﴿ ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴾
﴿به او گفته شد: وارد بهشت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند.﴾ ﴾
شادترین لحظات مؤمن، لحظهی لقاء الله است
برادران عزیز، از اینجا فرمودهی پیامبر
اکرم صلی الله علیه و سلم را در برخی از احادیثش در مییابیم: مرگ جشن(عروسی) مؤمن
است، مرگ هدیه و ارمغان مؤمن است، به این ترتیب که اگر شما بسیار فقیر و نیازمند
باشید، اما به شما وعده داده شود که اگر مدرکی عالی از کشوری پیشرفته دریافت کنید
بالاترین منصب را در تخصصتان به دست خواهید آورد و مجلل ترین خانه، زیباترین
استراحتگاه، زیباترین همسر و راحت ترین ماشین را تهیه میکنید، حتی اگر سالهای طولانی
درس بخوانید، شبها در رستورانها کار کنید، عصرها در کار نگهبانی مشغول شوید، روزانه
درس بخوانید و هفت سال قبل از ظهر کار سخت و شاق انجام دهید، وقتی مدرک را گرفتید
و سند آن را دریافت کردید و آن را تأیید نمودید، سپس بلیط برگشت را گرفتید، کارت
پرواز به شما داده شد و پاهایتان را در اولین پلهی هواپیما گذاشتید، آیا این لحظه
شادترین لحظات زندگی شما نیست؟ مرگ برای مؤمن اینگونه است.
برادران گرامی، زندگینامهی صحابه بزرگوار
را بخوانید. در زندگینامهی آنها وجه اشتراکی آشکارا وجود دارد. اینکه وقتی مرگشان
فرا میرسید در شادترین لحظات زندگیشان بودند. (فرزندانشان میگفتند): افسوس، چه
مصیبتی، میگفتند: پس از امروز دیگر هیچ افسوس و مصیبتی برای پدرتان نیست. فردا
دوستدارانمان را ملاقات میکنیم، محمد و یارانش را.
پیامبر علیه الصلاة و السلام یکی از یارانش،
سعد بن ربیع، را از دست داد، بنابراین یکی از صحابه را به زمین جنگ فرستاد تا دنبال
او بگردد، او را بین مجروحان یافت، گفت: ای سعد، پیامبر به من دستور داد تا دنبال
تو بگردم که ببینم زندهای یا مرده؟ یعنی وضعیتت چطور است؟ گفت: با مردهها، اما
سلامم را به رسول الله برسان و به او بگو: تا بهترین پاداشی را که خداوند از سوی
امتی به پیغمبرشان میدهد، آن را به تو عنایت کند و به یارانش بگو: (در پیشگاه
خداوند) عذری ندارید اگر پیامبرتان صدمه ببیند، در حالی که یکی از شما زنده هستید.
میان این که مرگ بزرگترین گرفتاری است و (یا) همچون جشن و هدیه و ارمغانی به
لقاء الله منجر میگردد، این تفاوت میان غیرمؤمن و مؤمن است.
برادران، به خدا سوگند با پزشکان قلب زیادی
در کشورهای دور دیدار کردهام و در مورد وضعیت بیماران آن گاه که باخبر میشوند که
بیماریشان خطرناک است و در شرف مرگ هستند به من گفتهاند، اعصابشان خراب میشود،
گاهی میگریند، به صورتشان میزنند و حسرت زندگیشان را میخورند، در مورد
فرزندانشان صحبت میکنند، بین این مردمان و صحابه تفاوت است. مردم امروز همگی شبیه
یکدیگرند، اما خزان عمر و ترک دنیا نزد مؤمن از شادترین لحظات زندگی اوست، با اینکه
در حدیثی از عبدالله بن یسر روایت است که عربی بادیه نشین گفت: ای رسول خدا بهترین
مردم کیست؟ فرمود:
(( ((مَنْ طَالَ عُمُرُهُ وَحَسُنَ عَمَلُهُ))
((کسی که عمرش طولانی و کردارش نیکو باشد.)) ))
برادران عزیز، مرگ به انواع لذتهای ناروا پایان میدهد. بنابراین (افرادی که
از این لذتها بهرمند میشوند) به دلیل گناهان خود از سعادت ابدی محروم میشوند.
در نتیجه هم زندگی و هم آخرت را از دست میدهند، این همان زیان آشکار است. خداوند
متعال فرموده است:
﴿ ﴿إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾
﴿زیانکاران واقعی آنانند که سرمایهی وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست دادهاند.﴾ ﴾
مردم پس از این که در پیشگاه خدا قرار میگیرند یا فقیر هستند یا غنی. جویندهی
علم و دانش آخرت را بر دنیا ترجیح میدهد، پس از هردوی آنها بهره میبرد. در
مقابل انسان جاهل، دنیا را بر آخرت ترجیح میدهد، پس هر دو را از دست میدهد. او
دنیا را با فرا رسیدن مرگ از دست میدهد، و آخرت را به خاطر گناهانش از دست میدهد،
از این رو آمده است:
(( ((عش ما شئت فإنك ميت، وأحبب ما شئت فإنك مفارقه، واعمل ما شئت فإنك مجزي به))
((هر چه میخواهی زندگی كن كه بالاخره مرده خواهي بود، هر كه را كه خواهی دوست بدار كه بالاخره از او جدا خواهی شد و هر كاری را كه بخواهی انجام ده كه بالاخره به آن جزا داده خواهی شد.)) ))
برادران گرامی، وقتی(انسان) از ارتکاب گناه و معصیت دوری میکند، ثمرهاش جز
این موراد نیست: زنده شدن مردانگی، حفظ ناموس و آبرو، حفظ مقام و شخصیت، حفظ مال و
ثروتی که خداوند آن را پایهی مصلحت دنیا و آخرت قرار داده است، محبت مردم، زندگی
شایسته، آسایش جسمی، قوت قلب، دل خوشی، آرامش درون، گشایش دل، در امان ماندن از
ترسها و وحشت ها، فقدان غم و غصه، اطمینان دل از نبود ذلت و خواری، محافظت کردن
از روشنایی دل در برابر نابودی تاریکی گناه و معصیت، دستیابی به راه خروج از سختیهایی
که گناهکاران از آن رنج میبرند، آسان شدن دستیابی به رزق و روزی نامحدود، آسان
بودن آن چه بر گناهکاران و فاجران و فاسدان سخت است، آسان بودن عبادات، آسان بودن
یادگیری و حسن شهرت در میان مردم، بسیاری دعای مردم برای او و شیرینی و حلاوت ناشی
از متانت و عظمتی که بر قلوب مردم میافتد، مردم او را یاری میکنند، اگر اذیت شود
یا مورد ظلم قرار گیرد مردم از او حمایت میکنند، اگر کسی غیبت او را بکند مردم از
او حمایت میکنند، دعاهایش زود اجابت میگردد، از بین رفتن وحشتی که بین او و
خداوند بوده است، نزدیکی فرشتگان به او، دور شدن شیاطین جن و انس از وی، رقابت
مردم با هم در خدمت رسانی به او، برآوردن نیازهایش و نقشهی آنها برای دوستی و
همراه شدن با او و نهراسیدن او از مرگ، حتی با فرا رسیدن مرگ خوشحال میشود زیرا
به حضور و دیدار پروردگارش که سرنوشتش به سوی اوست میرسد، تحقیر دنیا در قلب و
درونش، عظمت آخرت نزد او، حرص بر یافتن مقامی شایسته و سرافرازی بزرگ در آخرت،
چشیدن شیرینی عبادت، احساس شیرینی ایمان و باور، دعای حاملان عرش و فرشتگان اطراف
آن برای او، خوشحالی کاتبان کردار او و دعای خیر همیشگی آنها برای او، باروری عقل
و فهم و ایمان و شناخت او، دستیابی او به محبت خداوند و توجه خداوند به او و
خوشحالیاش به خاطر توبه و بازگشت او، و این گونه او را پاداش میدهد با شادی و
سعادتی که هیچ تناسبی با شادی و سعادت مردم در زندگی دنیوی ندارد.
برادران گرامی، همان گونه که در برخی احادیث آمده است، از ثوبان روایت است که
رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:
(( ((اسْتَقِيمُوا، وَلَنْ تُحْصُوا))
((پيوسته بر راه درست باشيد و هرگز نمیتوانید دریابید.)) ))
برادران گرامی، این آیات برای ما کافیست:
﴿ ﴿قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ﴾
﴿به او گفته شد: وارد بهشت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند.﴾ ﴾
﴿ ﴿أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ﴾
﴿آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار میدهیم؟﴾ ﴾
﴿ ﴿أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ﴾
﴿آیا کسی که به او وعدهی نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همانند کسی است که متاع زندگی دنیا به او دادهایم سپس روز قیامت (برای حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟!﴾ ﴾
﴿ ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾
﴿آیا کسانی که مرتکب بدیها و گناهان شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی قرارمیدهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند که حیات و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داوری میکنند!﴾ ﴾
از نشانهای خوشبختی و بدبختی
برادران عزیز، یک فایدهی سریع: از نشانههای خوشبختی و رستگاری این است که
بنده – با دقت این کلام مختصر را بررسی کنید- که بندهی (مؤمن) هر چه علمش افزون
یابد حرص و اشتیاقش به پروردگارش بیشتر میشود، هر چه مال و ثروتش بیشتر گردد
بخشندگی و سخاوتش بیشتر میشود و هر چه مقام و منزلتش بالاتر رود بیشتر به مردم
نزدیک شده و نیازهایشان را برآورده ساخته و برایشان فروتنی میکند. هرگاه خداوند
علمش را فزونی بخشد خشوع و فروتنیاش را نیز بیشتر میکند، هرگاه داراییاش را
بیشتر گرداند بر سخاوتمندیاش میافزاید و هرگاه جایگاه و منزلت و مقامش را ترفیع
بخشد تواضع و فروتنی و نزدیک شدنش به مردم را بیشتر میکند و از نشانههای بدبختی
انسان این است که هرچه علمش بیشتر شود تکبر و فخر فروشیاش بیشتر میشود، هر چه
کارش بیشتر شود بیشتر مردم را تحقیر کرده و به آنان فخر میفروشد، و خودپسندیاش بیشتر
میگردد، هر چه عمرش فراتر رود حرص و طمعش بیشتر میشود، هرچه ثروتش افزایش یابد
بخل و خساستش بیشتر میشود و هر چه جایگاه و مقامش فراتر رود تکبر و غرور و حس
برتریاش بیشتر میشود، (بنابراین) یکی با ثروت ترقی مییابد و دیگری با آن سقوط
میکند، شخصی با مقام و منزلت فراتر میرود و دیگری با آن پایین کشیده میشود و
انسانی با علم و دانش پیشرفت میکند و علم و دانش دیگری را به تکبر میکشاند.
برادران عزیز، اگر با خدا باشید خدا با شما خواهد بود و اگر خدا با شما باشد
چه کسی میتواند بر علیه شما باشد؟ پروردگارا، کسی که تو را مییابد چه چیزی را از
دست میدهد و کسی که تو را از دست میدهد چه چیزی مییابد؟
این گفتهام را میگویم، و از خدای بزرگ برای خود و شما طلب غفران میکنم،
بنابراین از او آمرزش بخواهید تا بخشیده شوید و چه رستگاری است برای کسانی که طلب
آمرزش میکنند.
* * *
خطبهی دوم
سپاس و ستایش برای پروردگار جهانیان و شهادت
میدهم که هیچ معبودی جز خداوند دوستدار نیکوکاران و صالحان نیست و گواهی میدهم
که سرورمان محمد بنده و فرستادهی اوست و دارای اخلاق والاست. بار خدایا بر
سرورمان محمد و تمامی یاران و صحابهاش درود و سلام بفرست.
موضوع خطبهی دوم نظاممند است، یعنی تمام
ابزارهایی که از جانب کسانی که از خداوند دور هستند برای اصلاح جامعه پیشنهاد میشود
با شکست مواجه میگردد، علت چیست؟
انسان بین بازدارندهی قانون و بازدارندهی دین
چرا که این دین بزرگ مبتنی بر پیشگیری و
بازدارندگی است، ضمن اینکه سیستمها و نظامهای قراردادی مبتنی بر موانع و
بازدارندهها هستند و دلیل آشکار این است که قانونگذار انسانی عاقل و باهوش است،
اما ممکن است فردی داناتر و باهوشتر باشد و از حیله گری خود استفاده میکند،
کارکرد آن را لغو میکند و محتوای آن را باطل مینماید.
واضحترین مثالی که به ذهن من میرسد این است
که زمانی که دستگاههایی (رادارهایی) در جادههای کشورهای دوردست برای تشخیص سرعت
غیرمجاز در جادهها راه اندازی شد، مردم کلک زدند و دستگاههایی را اختراع کردند
که قبل از این که به این رادارها و دستگاهها برسند آنها را برایشان مشخص میکرد
و وقتی به آنها نزدیک میشدند از سرعتشان میکاستند تا به سرعت مجاز برسند و
هرگاه از آن رادارها رد میشدند به همان سرعت بالا برمیگشتنند، بنابراین دولت
مجبور شد دستگاه دیگری بسازد که دستگاههای ماشینهایی که رادارهای جادهها را کشف
میکنند شناسایی کند و این یک نبرد بین دو عقل، دو هوش و دو مخترع است، اما وقتی
انسان در ماه رمضان روزه میگیرد و رمضان در ماههای گرم تابستان باشد و هنگام
اذان ظهر باشد که نزدیک است از تشنگی بمیرد و وارد خانهاش شود و کسی در خانه
نباشد و شیر آب سرد را باز کند، اما نمیتواند قطرهای آب در دهانش بگذارد.
این مورد را قبلا نیز گفتهام، اما اتفاقی که
در آمریکا افتاد را برای شما یادآوری میکنم. عادت به مستی و نوشیدن الکل به شکل
گستردهای انتشار یافت، که دولت وقت را متقاعد کرد که برای خانواده و فرد و جامعه
مضر است، بنابراین قانونی وضع کرد که نوشیدن شراب را منع میکرد. اما نکتهی قابل
توجه این بود که این هشدار یا منع شرب خمر امری سلطنتی نبود، یا دستوری از جانب
امپراطور نبود، بلکه مجرای این قانون پارلمان، مجلس قانون گذاری و نظام دموکراسی و
با رأی گیری بود و نمایندگان مردم کسانی بودند که این قانون را صادر کردند و طبیعی
است که وظیفهی این مجلس قانون گذاری است، آنچه برای جامعه سودمند است و از مفاسد
و ضررهای آن جلوگیری میکند را وضع میکند، البته پس از متقاعد کردن افکار عمومی و
احراز جنبههای علمی و عملی اینکه شرب خمر برای سلامتی مضر است و عقل را فاسد میکند،
و فرهنگ را نابود میکند. در سال 1918م قانون ممنوعیت شراب را صادر کرد، حالا
حکومت وقت برای اجرای این تصمیم چکار کرد؟ کل ناوگان (نیروی دریایی) برای نظارت بر
سواحل برای جلوگیری از قاچاق شراب، کل هوانوردی برای نظارت بر فرودگاهها به منظور
جلوگیری از قاچاق از طریق هواپیماهای خصوصی احضار شدند، دستگاههای حکومتی به کار
گرفته شدند، از تمامی ابزارهای تبلیغاتی برای مقابله با مشروبات الکلی استفاده شد،
دولت در مبارزه با مشروبات الکلی در اطلاعیههایی که نسبت به مصرف آن هشدار میدادند
و زیانهای آن را تبیین میکردند، شصت میلیون دلار هزینه کرد و ده بیلیون صفحه را
در چهارده سال به چاپ رساند و بین مردم پخش کرد. برای اجرای این قانون دویست و
پنجاه میلیون دلار هزینه کرد، سیصد تن از کسانی که تجارت شراب میکردند را اعدام
کرد، پنجاه هزار شهروند را زندانی کرد، جریمههایی که مخالفان این قانون پرداخت میکردند
به شانزده میلیون دلار میرسید و چهارصد میلیون دلار از املاک و مکانهایی که به
صورت قاچاق شراب درست میکردند مصادره شد و همهی این اقدامات و هزینهها و نشریات
و آگهیها و فراخوانها تنها باعث میل بیشتر مردم به مشروبات و لجاجت در مصرف آن
گردید، بنابراین در سال 1933م دولت به ناچار این قانون را لغو و شرب خمر را مجاز
کرد. آیهای از قرآن کریم:
﴿ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ﴾ ﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بختآزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید.﴾ ﴾
در جهان اسلام یک میلیارد و سیصد میلیون (مسلمان وجود دارد)، نه کسی شراب مینوشد،
نه هیچ کس بر سر سفرهای که شراب در آن باشد مینشیند، نه کسی با شراب خواران
پیوند دوستی میدهد مگر انسان منحرف، آیا به قانونی که از جانب آفریدگار است دقت
کردهاید؟ آیا قانونی که از جانب بشر است را دیدهاید؟ بنابراین آخر این امت جز به
آنچه اول این امت اصلاح شد، اصلاح نمیگردد.
ترس از خداوند
چه کسی بر مردم نظارت میکند؟ نظارت بسیار
محدود است، کسی که پس از ساعت دو شب خمیر درست میکند، هنگامی که به حمام (توالت)
میرود و دستانش را نمیشوید و بیماری مسری کبد دارد، و این بیماری را در بین صدها
نفر پخش میکند، چه کسی در آن ساعت بر او نظارت میکند؟ آیا برای (نظارت بر) هر
شخص، به شخصی دیگر نیاز داریم؟
ابن عمر به چوپانی گفت: <<این گوسفند
را به من بفروش و پولش را بگیر. گفت: مال من نیست. گفت: به صاحبش بگو مرد، یا گرگ
آن را خورد. گفت: به خدا سوگند من سخت به پول آن نیاز دارم و اگر به صاحبش بگویم:
مرد یا گرگ آن را خورد قطعا مرا باور میکند و من در نظر او صادق و امانت دار
هستم، اما خدا کجاست؟>>
برادران گرامی، این هفته ایمیلی را دریافت
کردم که در آن خبری از یک اتفاق در ترکیه بود که سر و صدای زیادی به پا کرده بود،
یک زن و مرد گردشگر آلمانی به رستورانی رفته و کیفشان را که در آن دویست هزار یورو
یا ده میلیون لیره یا بیشتر بود جا گذاشتند و با خروج از رستوران فراموش کردند که
کیفشان را کجا جا گذاشتهاند، دو روز از این اتفاق گذشته بود، صاحب رستوران به
دفتر پلیس رفته و آن کیف را با تمام محتویاتش تحویل آنجا داد، آن دو گردشگر از
برگرداندن پول ناامید شده بودند، سپس از اینکه کیف دست نخورده بود و چیزی از پول
کم نشده بود، غافلگیر شدند. گردشگر برخاست و مبلغ پانصد یورو را به عنوان هدیه به خاطر
امانت داری صاحب رستوران به او تقدیم کرد، اما (صاحب رستوران) آن را نپذیرفت و
گفت: به خدا سوگند من آمادهام که دوازده ساعت کار سخت انجام دهم تا به فرزندانم
غذای حلال بدهم، و من این هدیه را نمیپذیرم، این قضیه که او حق داشت که آن را
بگیرد و یا آن را نگیرد موضوع دیگری است، اما چیزی که در این ایمیل برایم آمد این
بود که او پانزده هزار لیره را به خاطر ترس از خداوند رد کرد.
برادران عزیز، این امت تنها با ترس از خداوند
و با تقویت ارزشهای دینی و تقویت خوف از خداوند اصلاح میگردد.
من در کنفرانسی دربارهی محیط زیست حاضر شدم،
که در آن موضوعی درمورد افرادی شنیدم که به خاطر منفعت شخصی خودشان محیط زیست را
خراب میکردند. میخواهم به شما بگویم: بزرگترین بیماری که مسلمانان از آن رنج میبرند
خودخواهی است. من آن را با شخصی که زیر سایهی درختی دراز کشیده است به تصویر میکشم.
همهی محصول آن درخت چیده شده است به جز یک سیب بزرگ در بالای آن و آن شخص یک اره
برقی دارد و درخت را قطع میکند تا روی زمین بیافتد و آن سیب را بخورد.
بنابراین به خاطر منفعت شخصیاش محیط زیست را
نابود میکند، آب و هوا را آلوده میکند، برای بزرگتر کردن اندازهی محصول حشره
کشهای سرطانی و هورمونهای کشنده را استفاده میکند و ما هر کاری بکنیم باز هم نظارت
و کنترل الکترونیکی در دنیای غرب فراتر از حد تصور است. بازاری هست که صدها
میلیارد کالا دارد و پنج ورودی و یا پنج خروجی در آن است. روی هر کالایی یک مادهی
حساس وجود دارد، اگر بهای کالا پرداخت نشود درها بسته میشود و صداهای بزرگی از آن
بیرون میآید، بنابراین هیچ کس نمیتواند دزدی کند، کنترل الکترونیکی باورنکردنی
است اما (این کنترل) با قطع برق تمام میشود. دویست هزار سرقت در یک شب در نیویورک
اتفاق افتاد، بنابراین این انسان جز با انگیزهی درونی کنترل نمیشود، اما اگر یک
بازدارندهی خارجی برای کنترل ایجاد کنیم کنترل نمیشود. هیچ قدرتی در زمین نمیتواند
کل جامعه را کنترل کند مگر اینکه مبتنی بر تحکیم ارزشهای دین و تقویت ترس از
خداوند باشد، در غیر این صورت آنچه دیدید روی میدهد و وقتی انسان باهوش باشد
قانون را دور میزند و مضمون آن را از بین میبرد و قانون مایهی تمسخر مردم میشود.
دعا
برادران گرامی، من دعا میکنم و شما آمین بگویید. خداوندا ما را بر نفسمان
پیروز گردان تا به خاطر تو و برای تو پیروز شویم و سزاوار آن باشیم که ما را بر
دشمنانمان پیروز گردانی، خداوندا ما را جزء کسانی قرار بده که آنها را هدایت کردهای،
ما را جزء کسانی قرار بده که آنان را عافیت دادهای، ما را جزء آنانی قرار ده که
دوست خود قرار دادهای، در آنچه که به ما عطا کردهای برکت ده و از شر آنچه که
مقدر کردهای ما را محفوظ بدار، چون تو به حق قضاوت میکنی و بر تو حکم نمیشود و
کسی را که تو دوست بداری خوار نمیگردد.