حالت سیاه
19-04-2024
Logo
درس(46-69): تفسير آيات 97-100، هجرت در راه خدا و هجرت در راه شیطان
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

 سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده‌ی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند و با رحمت خود ما را در زمره‌ی بندگان نیکوکارت قرار ده.

نفسی که ذات انسان است نزد او امانت است:

برادران گرامی، با درس چهل و ششم از دروس سوره‌ی نساء و آیه‌ی نود وهفتم این سوره در خدمت شما هستیم که عبارت است:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيراً﴾

(كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏‌اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گيرند مى‏ گويند در چه [حال] بوديد پاسخ مى‏ دهند ما در زمين از مستضعفان بوديم مى‏ گويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است.)

برادران، خداوند هنگام مرگ انسان‌ها، جان آنان و جان‌هایی را که در خواب نمرده‌اند، را می‌گیرد یعنی نفسی که ذات انسان است در زندگی دنیایی به عنوان امانت سپرده شده است و مسئول شناخت پروردگار و اطاعت او و طهارت و تزکیه‌ی نفس با تقرب به او است و خداوند فرموده است:

﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴾

(كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد * و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت.)

[شمس: 9-10 ]

اما این امانت تا ابد وجود ندارد و امانتی است که تا زمانی مشخص نزد شما است. موفقیت، رستگاری و پیروزی و توفیق در این است که آن را تزکیه دهید و پروردگارش را بشناسد و آن را وادار به طاعت از خداوند نمایید و با تقرب به خداوند آن را شادمان نمایید:

﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴾

(كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد * و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت.)

[شمس: 9-10 ]

این نفس امانت ابدی نیست و تا زمانی مشخص امانت است:

کسی که نفس را نادان و بی قید و بند رها کند و آن را مملو از شهوت نماید؛ این بدبخت‌ترین نفس است اما انسان باید یک زمانی این امانت را بازگرداند. عوام یک مثل دارند که شبیه این مفهوم است، می‌گویند: صاحب امانت، امانتش را گرفت. نفس شما امانتی نزد شما است. تمام همت شما این است که آن را تزکیه دهید. اما این امانت تا ابد نزد شما نیست بلکه تا مدت زمان مشخصی خواهد بود. خداوند عزوجل می‌فرماید:

﴿ وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ والأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِين ﴾

(و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمان‌ها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد.)

[آل عمران: 133 ]

﴿ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ﴾

(بگو فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند.)

[سجده: 11]

به وفات باز می‌گردیم. کسی که امر به وفات می‌کند خداوند متعال است. او بالاترین مقام دستور دهنده است. دستور به فرشته‌ی مرگ صادر می‌شود:

﴿ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ﴾

(بگو فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند.)

[سجده: 11]

خداوند عزوجل کسی است که دستور می‌دهد و فرشته‌ی مرگ ناظر اجرا است و دوستانی دارد:

خداوند می‌فرماید:

﴿ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا ﴾

(خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‏ستاند.)

[زمر: 42]

 یعنی کسی که دستور می‌دهد و می‌فرماید:

﴿ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ﴾

(بگو فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند.)

[سجده: 11]

 یعنی مجری، هم چنین می‌فرماید:

﴿ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا ﴾

(فرشتگان ما جانش بستانند.)

[انعام: 61]

آنان دستیاران فرشته‌ی مرگ هستند. حقیقت این است که خداوند عزوجل دستور می‌دهد و فرشته‌ی مرگ ناظر اجرا است و او یاران و دستیارانی دارد که در این آیه به آنان اشاره شده است:

﴿ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴾

(فرشتگان ما جانش بستانند در حالى كه كوتاهى نمى‌كنند.)

[انعام: 61]

به هر حال این نفسی که در جسم نهاده شده است و تمام هستی برای آن خلق شده تا خداوند را بشناسد و عقل داده شده تا به سوی خداوند هدایت یابد و بر فطرتی سرشته شده که با سنت الهی تناسب دارد و شهوتها در او نهاده شده تا به سوی خداوند زمین و آسمان‌ها بالا رود و آزادی اختیار به او عنایت گشته است و برایش روشی مستحکم ارائه شده تا براساس آن، این نفس انسان حرکت نماید.

کسی که به خود ستم کند جاودانگی و خوشبختی آخرت را از دست داده است:

 خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ ﴾

(كسانى كه فرشتگان جانشان را مى‏گيرند.)

یعنی فرشته‌ی مرگ نزد آنان آمده و آنان به خود ستم نموده‌اند. انسان چه زمانی به خود ستم می‌کند؟ وقتی خود را از خیر فراوان محروم می‌نماید. نفس برای ابد خلق شده است. برای بهشت آفریده شده است. پس از خداوند غافل می‌شود و به دنیا می‌پردازد. دنیا محدود است. دنیا گذرا و سراسر سختی و خستگی است. اما کسانی که به زندگی دنیا دل خوش کرده‌اند و به آن آرام یافته‌اند:

﴿وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ﴾

(و كسانى كه از آيات ما غافلند.)

[يونس: 7]

آنان زیان کارانند. چه کسانی به خود ستم می‌کنند؟ کسانی که کمر به نافرمانی الله بسته‌اند. یعنی یک حالت استثنائی، در تاریخ اسلام موارد بسیار زیادی وجود دارد که مؤمنان در کشوری نمی‌توانستند خداوند را طاعت نمایند و مجبور به نافرمانی او می‌شدند. این انسان اگر در این کشور بماند یعنی در کشوری که به اجبار کفر بورزد و امکان عبادت نداشته باشد و اگر در این کشور بماند او را عبادت نمی‌کند و بهشت را به خاطر ماندن در آن جا فدا کند و مال و خویشان و وطن را ترجیح دهد؛ این با ستم به خود مرده است. زیرا او حال را برگزیده و آخرت را نابود کرده است زیرا این آیه در سیاق جهادی آمده است و نباید در کشوری که نمی‌توانید در آن به عبادت خداوند بپردازید؛ بمانید زیرا شما در دنیا برای عبادت آفریده شده‌اید. سخن بسیار دقیقی است. زیرا علت وجود شما در روی زمین به خاطر عبادت خداوند است. اگر میان شما و عبادت خداوند مانعی وجود داشت و یا مانعی میان شما و هدف از وجودتان پیش آمد و یا میان شما واطاعت خداوند مانعی وجود داشت؛ روز قیامت بهانه‌ای ندارید، باید مهاجرت کنید. این هجرت در راه خدا است. این هجرت به خاطر نجات دین است. این هجرت برای حفظ آبرو است. این هجرت برای ضمانت آینده‌ی فرزندانتان است. این سخن مانند روز روشن است. در هر سرزمینی که میان شما وعبادت خداوند مانعی وجود داشت نباید در آنجا بمانید. ماندن در آن جا باعث بدبختی دنیا و آخرت دین، خانواده و خویشانتان می‌گردد.

آنان که فرشتگان جانشان را می‌گیرند و به خود ستم کرده‌اند یعنی آخرت را از دست داده‌اند و سعادت آخرت را از خود گرفته اند. جاودانگی را از خود گرفته اند. آنان که به خود ستم کرده‌اند و در کشوری مانده‌اند که نمی‌توانستند خداوند را بپرستند یعنی در سرزمینی مانده‌اند که نمی‌توانسته‌اند دخترشان را از ازدواج با یک فاسق منع کنند و اگر جوانی با دخترشان در بستر می‌دیدند و او را طرد می‌کردند؛ به کلانتری سپرده می‌شدند تا تعهد بدهند که با دوست پسر دخترشان متمدنانه برخورد کنند در چنین کشورهایی که در روز روشن فساد انجام می‌شود و انسان نمی‌تواند آینده‌ی فرزندش را تضمین کند و فرزندانش هرگز مسلمان نخواهند بود. به یکی از علما می‌گویند و من نیز با وی موافقم:

اگر ضمانت نمی‌کنید که نوه‌ی فرزندتان مسلمان خواهد بود نباید در کشور کفر باقی بمانید و کسی که با مشرکان همنشین شود خداوند حمایت خود را از او بر می‌دارد و داستان‌هایی که نشان از رنج فرزندان اقلیت‌ها در کشورهای غربی دارد، بی شمار است زیرا گرانبهاترین مورد در زندگی انسان فرزندان او است و اگر در کشوری زندگی کند که پول و مال و شهوات پرستش می‌شود و آمران به معروف و ناهیان از منکر مورد ستم قرار می‌گیرند، هرگز با آینده‌ی فرزندانش شادمان نخواهد شد.

کسی که دین خود و فرزندان خود را برای درآمد بیشتر فدا کند مثال هجرت در راه شیطان است:

برادران گرامی، کسی که با مشرکان هم نشین شود از حمایت خداوند خارج می‌شود. من به شما اطمینان نمی‌دهم بلکه این حقیقت را بیان می‌کنم که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در بیش از سی حدیث صحیح مسلمانان آخر الزمان را به سکونت در شام فراخوانده است که بهترین سرزمین برای مسلمانان است و فرموده است:

((رأيت عمود الإسلام قد سلّ من تحت وسادتي فأتبعته بصري فإذا هو بالشام))

((ستون اسلام را دیدم که از زیر بالشم مشیده شد و من آن را با چشم خود دنبال کردم و دیدم در شام است.()

[ طبراني وحاكم از ابن عمرو]

خوشا به حال کسی که در آن نیم متر مکان دارد. با خوشنودی‌ام وارد آن می‌شود و با خشمم از آن خارج می‌شود. اگر در شام نیم متر مکان دارید خوشا به حالتان. اگر در شام یک مقدار اندک روزی دارید که شما را کفایت می‌کند، خوشا به حالتان. این جمعیت را در مسجد می‌بینید. در درسی که شاید در کشوری دیگر نباشد. در کشورهای دیگر شاید اگر وارد مسجد شوید از شما سئوال کنند. اما خدا را شکر همان طور که می‌بینید مساجد جامع ما پر از نمازگزاران است. از خداوند می‌خواهم که تقوا و نیکی را به این جمع بیفزاید. بنابراین کسی که خانه‌ی آرام بخش، خودروی آخرین مدل، باغستان آباد، استخر خصوصی، درآمد نجومی را ترجیح می‌دهد و به دین فرزندان و اسلام شان اهمیتی نمی‌دهد و به آینده شان بی توجه است اگر فرشته‌ی مرگ او را دریابد او ستم کار به خود از دنیا رفته است؛ زیرا گرانبهاترین چیز در زندگی انسان فرزندان او است و من همیشه می‌گفتم:

اگر به والاترین مقام رسیدید و بالاترین ثروت را جمع کردید و به بالاترین مدرک دست یافتید ولی فرزندانتان آن طور که آرزو داشتید نبودند شما بدبخت‌ترین انسان هستید. زیرا فرزندان شما ادامه‌ی شما هستند. زیرا تنها در زمانی آرامش و خوشبختی می‌یابید که با فرزندانتان شادمان باشید و اگر فرض کنیم شما در غرب دین خود را نجات دادید اما فرزندانتان را نجات ندادید، فرزندان شما شکل دهنده‌ی راهی خواهند بود که شما را خشنود نمی‌کند یعنی این آیات را می‌توان از داده‌های جهان معاصر درک کرد:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ﴾

(كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏‌اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏گيرند.)

به خاطر دنیا من همیشه این را هجرت در راه شیطان می‌نامم. دینتان را یا دین فرزندانتان را و یا خانواده‌تان را فدای دنیا کردید. خداوند عزوجل فرموده است:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً﴾

(اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگهاست‏ حفظ كنيد.)

[تحريم: 6]

برخی از نشانه‌های آخر الزمان:

به خاطر دنیایی بزرگتر، درآمدی بیشتر، سوار شدن بر خودروهای با شکوه‌تر در هر سال، به خاطر نشستن و دنیا را در صفحه‌ی تلویزیون دیدن، لذت‌های بسیاری در غرب وجود دارد و در مقابل چشم به شکل بهشتی جلوه می‌کند اما اگر این تصویر را به ذهن بسپارید آن را به شکل جهنم می‌یابید. در برخی از احادیث آمده است که دجال یک چشم دنیا را می‌بیند و آخرت را نمی‌بیند و دروغ می‌گوید و جهنمش بهشت و بهشتش جهنم است. از نشانه‌های آخرالزمان این است که انسان شب مؤمن است و صبح کافر می‌شود و صبح مؤمن است و شب کافر می‌شود و دین خود را به کالای ناچیز دنیا می‌فروشد. از ابوهریره از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روایت است که فرمود:

((بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ، فِتَناً كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، يُصْبِحُ الرَّجُلُ مُؤْمِناً، وَيُمْسِي كَافِراً، أَو يُمْسِي مُؤْمِناً، وَيُصْبِحُ كَافِراً، يَبِيعُ دِينَهُ بِعَرَضٍ مِنْ الدُّنْيَا))

((فرصت را برای اعمال نیک پیش از آن که فتنه‌هایی مانند پاره‌های شب تاریک پدید آید،غنیمت شمارید. در آن هنگام انسان صبح مسلمان است و شب کافر؛ شب مسلمان است و روز کافر و دین خود را به بهای ناچیز دنیا می‌فروشد.))

[ مسلم از ابوهریره ]

تمام سختی‌هایی که در کشور جهان سومی تحمل می‌کنید در مقابل آتش جهنم چیزی به شمار نمی‌رود. تمام سختی‌هایی که در یک کشور جهان سومی تحمل می‌کنید در مقابل محرومیت از بهشت چیزی به شمار نمی‌رود. تمام سختی‌هایی که در یکی از کشورهای جهان سوم تحمل می‌کنید ناچیز است. تمام سختی‌هایی که یک شخص در کشور جهان سومی تحمل می‌کند در مقابل نامسلمانی فرزندان، چیزی به شمار نمی‌رود. به خدا به یکی از کشورهای غرب بارها سفر کرده‌ام و سخنانی از پدران شنیدم که دل را به درد می‌آورد و به حدی آنان را نگران کرده قابل توصیف نیست. این که فرزندانشان به دینی دیگر باشند و به امت و عرب بودن و دین و ارزش‌هایشان پایبند نباشند. یکی از پدران به من شکایت کرد که هر چقدر نسبت به برخی از اخلاق‌های خداناپسندانه، پسرش را تنبیه می‌کند وی او را مسخره می‌کند.

برادران گرامی، انسان گاهی تصمیمی سرنوشت ساز می‌گیرد. اگر تصمیم گرفتید در کشوری برای همیشه ساکن شوید که اهل آن به هم جنس گرایی افتخار می‌کنند. یکی از زیباترین شهرها که سه چهارم ساکنانش هم جنس گرا هستند. حاکم یک ایالت، یک قاضی بزرگ، مدیر یک شرکت. همین کافی است که سفیر یک کشور وقتی به مراسم تقدیم رأی اعتمادش از سوی حاکم کشور مقصد حاضر شد همراه خود یک دوست همجنس گرا داشت یعنی فحشا در آن جا هیچ اشکالی ندارد.

شاید در بالاترین مقام میان اهالی باشید و تمام زشتی‌ها را مرتک شوید. آنان که از زمین تا آسمان از خداوند دوراند. اما این مانعی ندارد. من در واقعیت سخن می‌گویم. اگر به آن جا بروید تا مدرکی بگیرید که به مسلمانان سود رساند مانعی برای رفتن وجود ندارد تا تجربه‌ای به نفع مسلمانان بیاورید. من از سکونت دائمی سخن می‌گویم. من از زندگی همیشگی در آنجا صحبت می‌کنم. این را پیامبر ممنوع نموده است. کسی که با مشرکان همنشین شود خداوند او را از ذمه‌اش خارج می‌کند.

 

 

ادعای احساس ضعف و احساس ضعف واقعی با هم تفاوت دارد:

نکته‌ای دیگر وجود دارد و آن این که گوشتی که در شانه‌ی شما رشد می‌کند؛ از کشور خودتان و کشور مسلمانان است. آیا نباید تجربه‌تان را برای مسلمانان بازگردانید؟ آیا نباید پزشکی شما برای مسلمانان باشد؟ آیا نباید هوشتان برای مسلمانان باشد؟ آیا نباید امکانات شما در اختیار مسلمانان قرار گیرد؟ هرگز تناسبی میان کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که دویست سال جلوتر‌اند، نخواهید دید. تفاوت بسیاری وجود دارد. اما اگر به خاطر ضمانت دین فرزندانمان رنج بکشیم سزاوار بهشت نخواهیم بود؟ آیا آخرت، رنج کشیدن به خاطر سلامت دین فرزندانمان را اقتضا نمی‌کند؟ این مفهوم آیه‌ی کریمه است:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ﴾

(كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏‌اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏گيرند.)

اما آنان در کشوری‌اند که در آن آزادی‌ها در حق زیاده روی و لاابالی گری وجود دارد. یا خشونت به حد ظلم و ستم وجود دارد. در حالت خشونت و سرکوب نمی‌توانید شعائر دینی را بر پادارید. در حالت شکست نمی‌توانید به طور خودکار شعائر دینی را به پا دارید. نتیجه یکی است اگر در یک کشور بودید که میان شما و نمازخواندن، حجاب دخترتان، طلب علم شرعی توسط پسرتان، ورودتان به مسجد و میان شما و عبادت خداوند مانعی وجود داشت یا در کشوری بودید که آزادی بی حد و حصری وجود داشت؛ در این سرزمین فرزند شما نمی‌تواند پایبند باشد زیرا محیط فاسد است و نافرمانی در مقابل شما و در دسترس است. هر جا رو کنید نافرمانی را می‌بینید یعنی فرقی ندارد مانع عبادت شما یک قدرت خشن باشد یا شکست  و یا آزای باشد، نتیجه یکی است:

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمْ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ﴾

(كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏‌اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گيرند مى‏ گويند در چه [حال] بوديد پاسخ مى‏ دهند ما در زمين از مستضعفان بوديم.)

برادران، یکی از علما گفته است: ضعف دو حالت دارد؛ این که احساس ادعای ضعف داشته باشید و یا این که واقعا ضعف داشته باشید. اگر واقعا ضعیف باشید قادر به سفر نخواهید بود و اجازه‌ی سفر ندارید و پولی برای مسافرت هم ندارید و این حالت ناتوانی حقیقی است. اما ادعای ناتوانی نیز وجود دارد. اگر با زندگی آرام عادت کرده‌اید و به خانه‌ی بزرگ و درآمد زیاد انس گرفته‌اید. در زندگی با موارد بی شماری انس و الفت گرفته‌اید. عادت به زندگی خ

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر