- سيره / سيره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
- /
- سنت پیامبر صلى الله عليه وسلم
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعدهی امانت دار.
سنت پیامبر صلى الله عليه وسلم در زکات:
سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در زکات کاملترین سنت از نظر زمان، میزان، نصاب و موارد مصرف میباشد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مراعات صاحبان اموال و منافع فقرا را با هم نموده است و خداوند آن را مایهی پاکیزگی مال و صاحب مال قرار داده است و نعمت را بر ثروتمندان مقید به آن نموده است. بنابراین برکت با پرداخت زکات در مال ایجاد میشود و حتی آن را برای وی حفظ میکند و آن را برایش افزایش داده، بلایا را از آن دور میکند و مایه حفظ و نگهداری اموال میشود.
مواردی که زکات بر آن واجب است:
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم زکات را بر چهار نوع از اموال قرار داده است که بیشترین گردش را در میان انسانها دارد و بسیار به آن نیازمنداند. چهارپایان: شتر، گاو، گوسفند، محصولات، میوهها، د و جواهری که دنیا بر اساس آن ها استوار است یعنی طلا و نقره و اموال تجاری در انواع مختلف.
چهار نوع از اموال.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم زکات را در هر سال یک بار واجب کرده است. آن را در محصولات کشاورزی و میوهها در زمان برداشت و برای دیگر اموال در هر سال یک بار تعیین کرده است، چرا که وجوب آن به صورت ماهانه یا هفتگی به صاحبان مال ضرر وارد می کند از طرف دیگر، یک بار زکات دادن در تمام عمر نیز به زیان فقرا و بینوایان است بنابراین آن را سالی یک بار قرار داده است.
حد نصاب زکات:
از این گذشته پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ـ که حکمت به او داده شده است - میزان زکات را بر حسب تلاش صاحبان اموال بر اساس کسب و سهولت کسب آن متفاوت قرار داده است بنابراین خمس را در تمام اموالی قرار داده است که به شکل تصادفی به دست آورده است مانند اموال یکباره بدست آمده – گنج؛ انسان گنجی را بدون هیچ خستگی و زحمت و کند و کاوی بدست آورده است. زکات گنج خُمس است و رکاز نام دارد و گذشت یک سال بر آن لازم نیست بلکه خمس به محض به دست آمدن آن بر آن واجب میشود.
نیمی از خمس - عُشر- را بر اموالی واجب نموده که بدست آوردنش با سختی و خستگی همراه بوده و هزینه بردار بوده است. این امر در میوهها و محصولات زراعی مد نظر است که کاشت، داشت و برداشت در آن صورت گرفته است و- آب آن رایگان بوده است - پس زمانی که آب رایگان باشد نصف خمس - یعنی عشر - یعنی بنده هزینهای برای آب نمیکند و آبی نمیخرد و چاهی حفر نمیکند و آبی برداشت نمیکند. زمین دیم زکاتش نیم خمس - عشر- میباشد.
نیم عشر را واجب کرده است - با خمس شروع کرده، نصف خمس، عشر، نصف عشر- و نصف عشر- دو و نیم درصد - و نصف آن یعنی یک چهارم عشر را در موارد قابل رشد که مربوط به کار صاحب مال باشد - یعنی تجارت - یک کار روزانه و بازکردن مغازه و خرید کالا، فروش، تلاش، وام گرفتن و هزینه برای کالا باشد، تا زمانی که تلاش روزانه باشد یک چهارم عشر واجب است؛ با خمس شروع – گنج - بدون هیچ تلاشی، نصف خمس برای زمینهای دیم، نصف عشر برای زمینهای آبی، یک چهارم عشر برای کارهای تجاری - یعنی انسان گاهی پنج گرم بذر گوجه میکارد و پنج تن برداشت میکند، چند برابر؟
یک میلیون برابر؛ چند گرم در یک گلخانه میکارد - نصف دونم - پنج تن برداشت میکند، طبیعتا هر تن هزار کیلوگرم است و گرم یک هزارم کیلو میباشد؛ پس هزار هزار است و هر گرم یک تن تقریبا نتیجه میدهد یعنی هزار برابر و هر چه زراعت بیشتر رشد داشته باشد زکات محصولات بیشتر است. رشد محصولات با آب باران و رودخانهها بیشتر است اما با آب چاهها - اکنون چاه موتوری است و سوخت و تعمیر موتور و نگهداری موتور- تا زمانی که هزینههایی وجود داشته باشد نصف عشر و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای اموالی که احتمال میرود دیگران به آن نیاز داشته باشند حد نصابی تعیین کرده است؛ بنابراین پایینتر از نصاب زکات واجب نیست - یعنی کمتر از چهل هزار بر اساس قیمت طلا و پایینتر از ده هزار براساس قیمت نقره زکات ندارد. گاهی وام شامل اموال میشود. شما صد هزار دارید، وام نیز شامل آن میشود.
خداوند خودش توزیع اموال زکات را تعیین میکند:
حکمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اقتضا کرده که مقداری از اموال را نصاب قرار دهد که قابل تحمل بوده و ظلمی صورت نگیرد و برای بینوایان کافی باشد و با داشتن آن بی نیاز شوند بنابراین در اموال ثروتمندان به قدر کافی برای بینوایان فرض نموده است و ظلم از دو گروه برطرف شده است. ثروتمند از دادن آن چه بر او فرض است، خودداری میکند و بینوای دریافت کننده بیش از آن چه سزاوار آن است دریافت میکند و بنابراین از این میان آسیب بزرگی به بینوایان وارد میشود و فقر شدیدی پیدا میشود.
بنابراین به راه چارههایی متوسل میشوند. گاهی ثروتمند به چارهای میاندیشد تا زکات مالش را نپردازد. به همین دلیل خداوند خودش تقسیم اموال صدقه را تعیین نموده است و آن را به هشت بخش تقسیم فرموده است. دو گروه از مردم آن را جمع میکنند: یکی نیازمند است و براساس نیاز، ناتوانی، فراوانی مال و اندک بودنش، آن را میگیرد که فقرا، بینوایان، نزدیکان و رهگذراناند. و گروه دوم: کسانی که برای سود خود دریافت میکنند که عبارتند از: متصدیان این امر و کسانی که دلشان به دست آورده میشود و بدهکاران برای آشتی و جنگجویان راه خدا و اگر گیرنده نیازمند نباشد و در آن سودی برای مسلمانان نباشد سهمی در زکات ندارد یعنی خداوند خودش تقسیم اموال زکات را بر عهده گرفته است و آن را به هشت بخش تقسیم نموده است.
تقسیم زکات بین مستحقان ساکن در کشور:
از جمله سنتهای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم این بود که اگر کسی را بینوا و فقیر میدید به او زکات عطا میفرمود و اگر کسی از مستحقان زکات از او درخواست مینمود و از وضعیت او اطلاعی نمیداشت پس از آگاه کردن وی به این که زکات برای ثروتمندان و قدرتمندان نیست، به او زکات میداد:
((لا حظ في الزكاة لغني ولا لقوي مكتسب))
((زکات به ثروتمند و قدرتمند قادر به کسب درآمد پرداخت نمیشود.))
زکات را از اهل زکات میگرفت و آن را در جای خودش صرف مینمود. از جمله سنتهای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم توزیع زکات در میان مستحقان ساکن در همان کشور بود - این اموال را در این شهر جمع آوری میکرد و فقرای این شهر از سایر شهرها به اموال ثروتمندانش سزاوارتر بودند. ثروتمند از اینجا سود میبرد و فقیر میخرد و ثروتمند سود میبرد و فقیر این شهر از فقرای شهر دیگر نسبت به این اموال سزاوارتر است. این سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است - اضافههای این اموال به شهرهای دیگر ارسال میشود – به همین دلیل ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرستادگانش را به بادیهها میفرستاد و به روستاها نمیفرستاد زیرا همهی روستاها فقیر داشتند و کفایت فقرای خودش را میکردند اما بادیهها در پیرامون خود کسی را ندارند بلکه معاذ بن جبل را دستور فرمود تا زکات را از یمنیها بگیرد و به فقرا بدهد و دستور نداد آن را نزد خودش بیاورد.
سنت ایشان زکات گرفتن از اسبان، بردگان، قاطر و الاغ، سبزیجات، پالیزها و مزارع و میوهها نبوده است یعنی هر نوع سبزی که قابل خشک کردن و ذخیره سازی نباشد به جز انگور و خرما که انگور تبدیل به کشمش میشود و خرما قابلیت ذخیره سازی دارد و ایشان از تمام آن زکات میگرفتند و میان تر و خشک تفاوتی قائل نبود.
دعای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم برای گیرندگان زکات و نهی از گرفتن زکات از بهترین اموال:
از جمله سنتهای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم این بود که هرگاه کسی زکاتی میآورد برایش دعا میفرمود. باری فرمود:
((اللهم بارك فيه وفي إبله))
((خداوندا در او و در شترانش برکت قرار بده.))
باری میفرمود:
((اللهم صلِّ عليه))
((بار خدایا به او درود بفرست.))
در این جا منظور دعا کردن برای او است.
سنت ایشان گرفتن بهترین اموال در زکات نبود بلکه از اموال متوسط میگرفت و برای همین معاذ را از گرفتن بهترین بخش اموال نهی فرمود یعنی اگر شتر خوبی وجود دارد آن را برای صاحبش رها کن و شتری متوسط بگیر- عادی - و به او فرمود:
((وإياك و كرائم أموالهم))
((مبادا از بهترین اموال بگیری.))
تصرف در صدقه:
ایشان صلی الله علیه وآله وسلم صدقه دهنده را از خرید صدقهاش نهی میفرمود ولی برای ثروتمند مجاز میدانست که از صدقه بخورد یعنی صدقه دهنده زکات را به فقیر بدهد سپس از او بخرد و در اینجا باعث خجالت میشود و چه بسا با بهای اندکی از او بخرد. برای همین پیامبر ثروتمند را از خرید صدقهاش از فقیر نهی فرموده است اما به ثروتمند اجازه داده از صدقهی خودش بخورد. یعنی اگر ثروتمند به فقیری چیزی بخشید و پس از مدتی فقیر او را دید و مهمان کرد اجازه دارد بخورد - در حالی که میدانست این اموال در اصل از خود او است اما زکات تبدیل به مهمانی شده است - بنابراین ثروتمند میتواند در هنگام مهمان شدن نزد فقیری، از صدقه ی خودش که به او داده بخورد تا دل فقیر را به دست آورد.
((هو عليها صدقة، ولنا منها هدية))
((این برای او زکات است و برای ما هدیه است.))
این اموال تغییر کرده است.
ایشان صلی الله علیه وآله وسلم در جهت منافع مسلمانان از زکات استفاده مینمود مانند تجهیز سپاه و یا فراهم کردن شتر. به عبدالله بن عمر دستور فرمود از شتران جوان زکات بگیرد و هرگاه نیازمند میشد صدقه را از صاحبانش پیشتر میگرفت. چنان که از عباس زکات دو سالش را پیش از موعد گرفت بنابراین: میتوان در صورت نیاز زکات را زودتر از موعد پرداخت نمود. کسی مبلغی را به حساب زکات یک یا دو سال میپردازد این سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است.
سنت ایشان صلی الله علیه وآله وسلم در زکات فطر:
از سنت ایشان صلی الله علیه وآله وسلم بود که زکات فطر را بر مسلمانان اعم از کوچک و بزرگ، مرد و زن و آزاد و برده به مقدار یک پیمانه خرما، جو، کشک یا کشمش فرض نمود.
و از ایشان روایت است:
((أو صاعاً من دقيق، أو نصف صاع من بر))
((یا پیمانهای آرد یا نصف پیمانه گندم.))
مشهور است که عمر نیم پیمانه گندم را به جای این موارد قرار داد و در صحیحین آمده است که معاویه کسی است که این امر را ادامه داد.
در این مورد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایتهای مرسل و با استنادات قوی وجود دارد یعنی این مسأله را تقویت میکند. در مقابل آن پولی پرداخت. اگرچه علما هنوز تأکید دارند انفاق خود مال از انفاق پول آن بهتر است و دلیل آن: فقیر گاهی قرضی دارد و شما پنج هزار به او میدهید و او قرض خود را میپردازد ولی فرزندانش گرسنه میمانند اما اگر غذا به او بدهید این غذا حتما توسط فرزندانش خورده میشود.
از سنتهای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم این است که صدقهی فطر را فقط به فقرا میداد وآن را بر هشت گروه مذکور تقسیم نمیکرد - یعنی زکات فطر ربطی یه متصدیان و به دست آوردن دل ندارد و تنها از آن فقرا و بینوایان است -.
از سنتهای ایشان صلی الله علیه وآله وسلم این بود که زکات را بر تمام مسلمانان حتی فقرا قرار داد تا فقیر هر ساله طعم انفاق را بچشد.
سنت ایشان در صدقهی مستحب:
ایشان صلی الله علیه وآله وسلم از هرکسی بیشتر از اموال خود خیرات میداد. چیزهایی که خداوند به او میبخشید را زیاد نمیدانست، مبلغی به او بده، این مبلغ برایش زیاد است نیمی از این مبلغ برایش کافی است. شخصی دل بخشیدن ندارد - زکاتش زیاد است؛ بر این باور است که مبلغش زیاد است و فقیر مستحق این مبلغ نیست - ایشان صلی الله علیه وآله وسلم چیزی را که خداوند به او میبخشید نه زیاد میشمرد و نه کم میدانست و هر کس از او چیزی طلب میکرد، به او میبخشید و بخشش او چنان بود که ترس فقر نمیرفت، بخشش و صدقه دوست داشتنیترین چیز برای او بود و او بیشتر از صدقه گیرنده در زمان بخشش خوشحال میشد - و بخشندهترین شخص بود.
دست راست او مانند باد وزان بود، اگر نیازمندی به او رو میکرد گاهی با غذا و گاهی با لباس او را بر خود ترجیح میداد و در موارد مختلف میبخشید و صدقه میداد و گاهی هبه و گاهی صدقه و گاهی هدیه میداد، گاهی چیزی میخرید و بها و کالا را با هم میبخشید. مانند زمانی که شتری به جابر بخشید، گاهی چیزی قرض میگرفت و بیشتر و بهتر و بزرگتر از آن برمی گرداند، چیزی میخرید و بیشتر از آن میبخشید. گاهی شخصی بسیار فقیر است. به شما چیزی میفروشد و شما سه برابر قیمت به او میدهید یعنی او را آرامش دادهاید. شخص ناراحت میشود مسألهی خرید و فروش نیست مسالهی آرزده خاطر شدن است و آرامش دادن؛ کودکی را میبینید که دست فروشی میکند و این بهتر از گدایی است یا این که دزدی را بیاموزد. او کار میکند. زیاد با او چانه نزنیدد - گاهی به او پافشاری میکنند تا جایی که هیچ سودی نمیکند و این فرد ناراحت و ناآرام میشود - این کودک بهتر است بفروشد. باید اکرام خریداران را ببیند نه این که خساست را مشاهده نماید.
زکات نفس فقیر را از کینه و ثروتمند را از خساست پاک میکند:
ایشان صلی الله علیه وآله وسلم هدیه را میپذیرفت و بیشتر از آن یا چند برابر میبخشید و انواع صدقه و نیکی را تجربه مینمود، صدقه و نیکیاش در مال، احوال و گفتارش بود:
((إنكم لن تسعوا الناس بأموالكم ولكن يسعهم منكم بسط الوجه وحسن الخلق))
((شما كه نمى توانيد با ثروت خود دل همه مردم را به دست آوريد، پس با گشاده رویی و خوش اخلاقی دل آنان را بدست آورید.))
هر چه دارد خارج میکند و دستور صدقه میدهد، بر آن تشویق میکند، با رفتار و گفتارش به آن فرا میخواند، اگر خسیس را میدید با رفتارش او را به بخشش فرا میخواند و هر کس با او نشست و برخاست داشت و سنت او را میدید میفهمید که او از نظر بخشش حدی ندارد. سنت ایشان صلی الله علیه وآله وسلم این بود که همه را به نیکی، صدقه و کار خیر دعوت میکرد بنابراین از همه سعهی صدر بیشتری داشت، از همه نیک نفستر بود و خوش قلبتر بود. صدقه و کار نیک تأثیر شگرفی بر سعهی صدر دارد.
حقیقت این است که انسان اگر مالش را انفاق کند و کارهای نیک انجام دهد ؛معنویات خود را بسیار زیاد میبیند، قلبش پر از یقین میگردد، چهرهاش درخشان و نورانی است. نورانی بودن دلیلش کار نیک است. اساسا از معانی زکات همین رشد و پاکیزگی است. نفس فقیر را از کینه و ثروتمند را از خساست پاک میکند. مال را از دلبستگی دیگران به آن پاک میگرداند. نفس فقیر را رشد میدهد و وی اهمیت خود را در جامعه احساس مینماید. نفس ثروتمند را رشد میدهد و وی کار نیک خود را احساس مینماید. مال را به دو روش میافزاید: به روش معمول و به روش عنایت الهی.