حالت سیاه
30-06-2024
Logo
اردن - عمان – مسجد جامع التقوى – درس‌های صبحگاهی - درس: 040 – سنت‌های دفع و سنت‌های بازدارندگی
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 
حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرور ما محمد راستین وعده‌ی امانتدار. پروردگارا، ما علمى نداریم جز آن‌چه به ما آموخته اى، قطعا تو دانا و باحکمت هستی. پروردگارا، آنچه را که به نفع ماست به ما بیاموز و ما را از آنچه به ما آموختی بهره مند ساز و بر علم ما بیفزا و حق را به ما حق نشان ده و پیروی از آن را به ما ارزانی کن و باطل را به ما باطل بنما و دوری از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی قرار ده که به سخنان گوش فرا‌ می‌دهند و از بهترین آن پیروی‌ می‌کنند و به رحمت خود ما را از بندگان صالح خود قرار ده.

تعريف قانون:

برادران گرامی، گفته شده است: پایان علم، قانون است.
قانون در تعریف دقیق خود، رابطه ای قطعی و مستدل میان دو متغیر است که با واقعیت تطابق دارد.
رابطه‌ی قطعی: قطعیت چیست: اگر مصداق 30 درصد توهم باشد، اگر مصداق 50 درصد شک باشد، اگر 70 درصد ظن باشد، 90 درصد ظن غالب باشد، 100 درصد قطع باشد. پس قانون نسبت یک رابطه ی قطعی است. در قانون هیچ گمانی وجود ندارد، هیچ شکی وجود ندارد، هیچ توهمی وجود ندارد هیچ ظن غالبی وجود ندارد. قطعیت وجود دارد. رابطه‌ ای قطعی میان دو متغیر است، با دلیل بر واقعیت تطابق دارد.
دلیل دارد: اگر دلیل حذف شود، این ظن‌ می‌شود. اگر دلیل حذف شود دیگر مصداقی وجود ندارد.
تناسب با واقعیت: اگر تناسب با واقعیت حذف شود تبدیل به جهل‌ می‌شود. اگر قطعیت حذف شود توهم، شک، ظن، ظن غالب‌ می‌شود. چون قانون یک رابطه قطعی مستدل بین دو متغیر است که با واقعیت منطبق است. تمام.

سنت‌ها قانون را در مقابل دین قرار‌ می‌دهند:

چه چیز قانون را در مقابل اسلام، در مقابل دین قرار می دهد؟ سنت‌ها:

﴿ اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ ۚ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ۚ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ ۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا (43) ﴾

﴿ به خاطر استكبار در زمین و حیله گری‌های زشت است، و حیله گری‌های زشت جز دامنگیر حیله گران‌ نمی‌گردد. آیا آنان انتظار دارند سرنوشتی جز سرنوشت پیشینیان را داشته باشند؟! هرگز دگرگونی و تبدیلی در شیوه‌ی رفتار خدا (در معامله با ملّت‌ها) نخواهی یافت و هرگز نخواهی دید كه روش خدا تغییر مسیر و جهت دهد﴾

[ [سوره فاطر] ]

أنواع سنت‌ها:

پس سنت مفرد کلمه‌ی سنن است. این تقابل قوانین با علوم است. سنت‌ها بر دو دسته اند: سنت‌های دفع کننده به سوی خدا و سنت‌های بازدارنده.

اولا: سنت‌های دفع کننده:

به چهار بخش تقسیم‌ می‌شود:

1_هدایت بیانی:

مثل این سخنرانی. شما در مسجد نشسته اید. یک سخنرانی با دلیل‌ و مدرک می‌شنوید. ارتباط وجود دارد. انجام صحیح وجود دارد و ... . هدایت بیانی این است که تو مشکلی نداری. نه از نظر سلامتی، نه در خانه، نه در محل کار و نه با اطرافیان. درسی مانند این درس شنیدی. خطبه ای از یک عالم ربانی شنیدی. تفسیر دانشمند مورد قبول مردم را خواندی. این هدایت بیانی به معنای بهترین چیز است. هیچ مشکی ندارد و تنها موضوعاتی در آن وجود دارد که به آن به دقت گوش فرا داده ای. این هدایت بیانی بهترین چیز است. دلیل:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (24)  ﴾

﴿ ای مؤمنان، فرمان خدا را بپذیرید و دستور پیغمبر او را قبول كنید هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد و بدانید كه خداوند میان انسان و دل او جدائی‌ می‌اندازد (و‌ می‌تواند انسان را از رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهای دل باز دارد) و بدانید كه همگان در پیشگاه خدای سبحان گرد آورده‌ می‌شوید. ﴾

[ سورهی انفال]

توصیف کسانی که از خدا دور شده اند در قرآن:

آیا ما مرده ایم؟ پاسخ را تنها در آیات قرآن بشنوید. توصیف خداوند این است که هر کس از خدا دور شود و هر که دنیا را ترجیح دهد و خواسته هایش را بر راه پروردگارش ترجیح دهد، او مرده است.

﴿ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ (21) ﴾

﴿ مردگانند، نه زندگان و‌ نمی‌دانند كه ( پرستش كنندگانشان ) چه وقت زنده و برانگیخته‌ می‌گردند. ﴾

[ سوره‌ی نحل]

اما نبض او 80 ایده آل است. او مرده است. فشارش 12 روی 8 است. او مرده است «مردگانند، نه زندگان» یک ویژگی دیگر:

﴿ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ ۖ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ (4) ﴾

﴿ هنگامی كه ایشان را‌ می‌بینی، پیكر و سیمایشان تو را‌ می‌گیرد و به شگفت‌ می‌آورد و هنگامی كه به سخن درمی آیند به سخنانشان گوش فرا‌ می‌دهی. (با وجود این جذبه سیما و گیرائی گفتار) آنان انگار تخته هائی هستند كه (بر دیوار) تكیه داده شده باشند (بی جان و بی ایمان، هیكل‌های توخالی، درونهای بی نور و صفا). هر فریادی را بر ضدّ خود‌ می‌پندارند و هر آوازی را به زیان خویش ! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش. خدایشان بكُشد ! چگونه ( از حق ) برگردانده‌ می‌شوند. ﴾

[ سوره‌ی منافقون ]

 چوب، ویژگی سوم:

﴿ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا (44) ﴾

﴿ آيا گمان‌ می‌بری كه بیشتر آنان‌ می‌شنوند یا‌ می‌فهمند؟! ایشان همچون چهارپایان هستند و بلكه گمراه ترند. ﴾

[ سوره‌ی فرقان ]

ویژگی چهارم:

﴿ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (5) ﴾

﴿ داستان آنان كه تورات بر دوششان نهاده گشت، آن‌گاه به مقتضای آن عمل نكردند، مانند داستان درازگوشی است كه كتاب‌هایی بار داشته باشد، بد است وصف مردمی كه آیات خدا را تكذیب كردند و خدا مردم ستمكار را هدایت‌ نمی‌كند. ﴾

[ سوره‌ی جمعه  ]

آیاتی قرآنی از طرف آفریدگار هستی ها که فرد دور از خدا و ترجیح دهنده  ی امیال و منافع را توصیف‌ می‌کنند و یک هدایت بیانی‌ از جانب ما، یک سخنرانی برای تو، درسی در مسجد، خطبه‌ای در مسجد، یک کتاب تفسیر، بخشی از یک کتاب، از یک جلسه، سخنی از یک عالم، بخشی از یک درس، از یک خطبه‌ی جمعه، از... می باشد. هدایت بیانی والاترین کار است. وظیفه‌ی تو پذیرش است و آیه‌ی مربوط به این موضوع این است.﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾. 

﴿ ای مؤمنان، فرمان خدا را بپذیرید و دستور پیغمبر او را قبول كنید هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد ﴾

2- تنبیه تربیتی: 

اگر هدایت بیانی پاسخ نداد، تنبیه تربیتی هم وجود دارد. برادری که راست هم می گفت، به من گفت: 15 هزار لیره زکات بر گردنم بود. به نظر‌ می‌رسد که زنش به شدت بر او فشار آورده بود که به جای دادن زکات خانه را رنگ کند. او نیز پذیرفت. به من گفت: دو هفته بعد دچار یک سانحه رانندگی شدیم. مبلغ فاکتور دقیقاً به اندازه‌ی مبلغ زکات بود. این یک تنبه تربیتی بود. هدایت بیانی یک سخنرانی، یک خطبه، یک تفسیر، شب نشینی همراه با یک عالم ربانی است. بنابراین والاترین چیز این است: «ای مؤمنان، خدا را اجابت کنید» در قرآنش «رسول را اجابت کنید» در سنتش. «هنگامی که شما را به چیزی دعوت کردند که شما را زنده‌ می‌کند.» وقتی‌ نمی‌پذیرد. راه حلی دیگر ولی سخت تر وجود دارد. تنبیه پرورشی. برای درک بهتر توجه کنید:  یک فرد مبتلا به زخم معده‌ی حاد است. به پزشکی حاذق مراجعه کرد. به او گفت که تو مبتلا به زخم معده‌ی شدید هستی و باید 6 ماه فقط رژیم شیر داشته باشی و پس از آن به بهبودی کامل خواهی رسید. هوس بر این بیمار غالب‌ می‌شود و‌ می‌خورد و به رژیم غذایی عمل نمی کند. زخم معده‌ می‌ماند و اکنون نیاز به عمل جراحی دارد. پیش از این عمل جراحی لازم نبود ولی الان عمل جراحی لازم است. این تنبیه تربیتی هست:

﴿ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (21) ﴾

﴿ و قطعا به آنان عذاب نزدیک [این جهانی ] را قبل از عذاب بزرگ‌ می‌چشانیم، باشد كه آنان باز گردند ﴾

[ سوره‌ی سجده ]

در آخرت «شاید برگردند» برادران بزرگوار، نصیحتی به خاطر خدا، هر مصیبتی در روی زمین از زمان آدم تا روز قیامت یک پیام برای این انسان است. یک اشتباه وجود دارد. اشتباه را اصلاح کن. هدایت بیانی این است که تو در بهترین حالت هستی، هیچ مشکلی نداری، یک درس شنیدی، یک خطبه شنیدی، یک تفسیر خواندی، در یک شب نشینی یک عالم ربانی یک سخنرانی تاثیرگذار ایراد کرد و تو آن را ضبط کردی. این یعنی دریافت. هدایت بیانی، دریافت است. دریافت از یک عالم دینی، از عالم علوم تجربی در حیطه ای مشخص، از خطیب یک مسجد، هر چه باشد. یک هدایت بیانی است. دیدگاه کلی این است: «ای مؤمنان، فرمان خدا را بپذیرید و دستور پیغمبر او را قبول كنید هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد.» آیا ما مردگانیم؟ هر انسانی که از خدا دور شده، مرده است. اما نبض وی 80 است. نبض او ایده آل است. فشارش12 روی 8، ایده آل است. اما از نظر خدا مرده‌ است «مردگانند و نه زندگان» «انگار چوب‌های تکیه داده شده هستند.» یک تکه چوب «آنان مانند چهارپایان هستند، بلکه گمراه‌تر» «بسان خری که کتاب‌هایی بر پشت خود حمل‌ می‌کند.» این هدایت بیانی هست.
در مورد تنبیه تربیتی ; مشکلی وجود دارد، مصیبتی وجود دارد، یا مصیبتی یا مصیبتی کوچکتر، یعنی شخصی‌ می‌خواهد زکات مالش را بدهد، همان طور که چند لحظه پیش گفتم مبلغ معینی باید بدهد، همسرش دوباره به او فشار‌ می‌آورد تا از پرداخت زکات منصرف شود و خانه را رنگ آمیزی کند. بعد از دو یا سه هفته دچار حادثه‌ی رانندگی شد. به من گفت: - رو در رو - فاکتور دقیقاً برابر با مبلغ زکات بود. من یک سخن و تعبیر لطیفی دارم: یا دوان پیش او بیا یا خدا تو را دوان‌ می‌آورد. به خدا شخصی رو در رو من گفت: من یک کارخانه دارم. سود بسیار فراوانی کردم. پنج برابر سال‌های قبل. چنین گفت: پانصد هزار در جیبم گذاشتم و دوست داشتم یک ماه را بدون همسر در کانادا بگذرانم. کامل فهمیدید. به من گفت که در کانادا به کمردرد بسیار شدیدی مبتلا شدم. نزد دکتری رفت. به او گفت: یک تومور بدخیم در نخاع، در ستون فقرات وجود دارد. به شام بازگشت و از این مسجد به آه مسجد رفت تا به من رسید. بعدا تشخیص و معاینه‌ی دقیق انجام شد و نتیجه این بود که نتیجه‌ی آزمایش اشتباه بوده است. هیچ مشکلی ندارد. اما پروردگار جهانیان او را شتابان آورد. این سخن را از من به یاد داشته باشید: یا دوان پیش او‌ می‌آیی، یا او دوان دوان تو را‌ می‌آورد. خداوند ملیون ها وسیله دارد. تومور مغزی، تمام شد، نارسایی کلیوی، سیروز کبد و تصادف رانندگی. به خدا قسم به تعداد مخلوقات مصیبت وجود دارد. به اندازه‌ی نفس‌های مخلوقات مصیبت وجود دارد. پس تو در چنگ او هستی. یعنی به طور تقریبی: 30 یا 40 درنده هستند که یک ماه غذا نخورده اند و با مهار‌هایی بسته هستند و در دستان یک ذات مهربان، دانا و عادل هستند، رابطه‌ی شما با درنده ها هست یا با کسی که مالک آنها هست؟ همه چیز روشن است؟ به قرآن گوش کن:

﴿ مِن دُونِهِ ۖ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم ۚ مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (56) ﴾

﴿ به جز خدا همگی به نیرنگ و چاره جوییم بپردازید. من بر خدا تکیه کرده ام که پروردگار من و پروردگار شماست. هیچ جنبنده ای نیست مگر این که خدا بر او تسلط دارد، بی گمان خدای من بر صراط مستقیم قرار دارد ﴾

[ سوره‌ی هود ]

تو از درنده ها می‌ترسی. با وجود اینکه به دست مهربانی محکم بسته شده اند، بنابراین شخصی که دوچرخه سواری‌ می‌کند، در مقابل خود دو راه پیدا‌ می‌کند که یکی سرازیری هست و دوچرخه اش هم یک دوچرخه‌ی معمولی است و دیگری سربالایی. سرپایینی جاده ای راحت و آسفالته است با درختان و گل‌ها، اما این جاده به دره ای عمیق و بی پایان ختم می شود و در آن درنده هایی گرسنه منتظر او هستند. راه سربالایی آسفالت نیست و خاک و داست انداز و چاله دارد و خستگی دارد، اما کسی که در مسیر آن است به قصری خواهد رسید و تابلویی در پایین هست که روی آن نوشته شده است: ، اما این جاده به دره ای عمیق و بی پایان ختم می شود که در آن درنده هایی خشمگین وجود دارد و این راه سربالایی طاقت فرسا به بهشتی ختم‌ می‌شود که در آن حفظ چشم، کنترل درآمد و زن با حجاب است. کاری که از آن امرار معاش‌ می‌کنی کاری مشروع است نه نامشروع.
بنابراین برادران گرامی، هدایت بیانی، دیدگاه کامل درباره ی آن این است که لبیک بگویی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ التأديب التربوي: ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾.

﴿ قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (108) ﴾

﴿ بگو: اين راه من است كه من با آگاهی و بینش به سوی خدا‌ می‌خوانم و پیروان من هم ( چنین‌ می‌باشند ) و خدا را منزّه (از انباز و نقص و دیگر ناشایست) می‌دانم، و من از زمره مشركان‌ نمی‌باشم ﴾

[ سوره‌ی يوسف ]

این یک موضوع دیگر، ما سنت های دفع را داریم: هدایت بیانی، تنبیه تربیتی. اما یک مورد سوم ولی مهم نیز وجود دارد:

3- اکرام تدریجی:

دنیا به حدی غیر قابل باور رسیده است. من یک نفر پایبند را‌ می‌شناسم که به یک کشور نفتی سفر کرد. پول هنگفتی آورد و به همسرش پیام داد: اگر با شلوار نزد من‌ نمی‌آیی پیش من نیا. از زن باحجاب به زن شلواری. به این‌ می‌گویند تنبیه تربیتی. قبلش هدایت بیانی، تنبیه تربیتی، اکرام تدریجی. نه با هدایت بیانی اجابت کرد و نه با تنبیه تربیتی توبه کرد و نه با اکرام تدریجی تشکر نمود. باقی‌ می‌ماند:

4- نابود کردن: 

نابود کردن. این ها قوانینی برای همه‌ی انسان‌ها است. به اینها‌ می‌گویند قانون‌های واداشتن به سوی خدا که در مقابلشان قوانین بازدارنده (مصیبت ها) قرار دارند. 
مصیبت‌ها و سختی ها. مصیبت‌ها برای پیامبران است: مثال دقیق این که تو ماشینی داری که موتور مشخصی دارد. در مورد هدایت بیانی پذیرفتیم که والاترین چیز لبیک گفتن است و در تنبیه تربیتی والاترین چیز توبه است و در اکرام تدریجی شکر است. او نه با هدایت تدریجی اجابت کرد و نه با تنبیه تربیتی توبه کرد و نه با اکرام تدریجی شکر کرد. دیگر نابود کردن مانده است. اینها قوانینی است که بر انسان اعمال‌ می‌شود و ما هم انسان هستیم. خداوند حکیم، پروردگار و مربی است. یعنی قرآن و سنت را به تو داده است، ولی تو آن‌ها را نخواندی، پس مشکلی برایت فرستاد. این یک پیام از سوی خداست. نه با کتاب و سنت اجابت کردی و نه با تنبیه تربیتی توبه کردی و نه با اکرام تدریجی شکر کردی. دیگر نابود کردن باقی مانده است. این سنت‌های واداشتن به سوی خدا بود که در مقابلشان:

ثانياً_ سنت‌های بازدارنده / مصیبت ها:

سنت‌های بازدارنده: مصیبت‌ها برای پیامبران: مکاشفه: یعنی در حین هجرت، سراقه دنبال پیامبر رفت و پیامبر اکرم که خونش مباح شده بود. دویست شتر جایزه تعیین برایش تعیین شده بود. شتر یعنی چه؟ برای اینکه کامل بفهمید مانند یک مرسدس 600 که خیلی گران است. صد شتر برای هر کس که او را زنده یا مرده بیاورد. سراقه به دنبال ایشان رفت تا این جایزه بزرگ را دریافت کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: «ای سراقه، چه وضعیتی خواهی داشت اگر دستبندهای خسروپرویز را بپوشی؟» چه؟ کسی که خونش مباح است و تحت تعقیب است و صد شتر برای کسی‌ که مرده یا زنده اش را بیاورد. غیر مستقیم به او می گوید که من به مدینه می‌رسم، دولتی برپا می‌کنم، با بزرگترین دولت جهان (فارس) می‌جنگم و من پیروز‌ می‌شوم و دستبندهای خسرو پرویز برای تو خواهد بود. کشوری مثل سومالی‌. می‌گوییم تو این کار را بکن و آمریکا را نابود خواهی کرد. دقیقا مثل این.
این چه دین بزرگی است! بنابراین، یک تنبیه تربیتی، مصیبت‌ها، برای پیامبران مکاشفه است. کمال شگفت انگیز پیامبر شروع شده است. یعنی زمانی که به طائف رفت، اول او را تکذیب کردند، او را مسخره کردند، کودکانشان را تحریک کردند که او را بزنند، خون از پای مبارکش جاری شد و فرشته‌ی كوه‌ها نزد او آمد که:

(( إنْ شِئْتَ أَنْ أُطْبِقَ عليهمُ الأخْشَبَيْنِ، فَقالَ له رَسولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وَسَلَّمَ: بَلْ أَرْجُو أَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ مِن أَصْلَابِهِمْ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ وَحْدَهُ لا يُشْرِكُ به شيئًا ))

(( اگر می خواهى آن دو کوه را بر آن‌ها فرود آورم؟ پس رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: بلكه اميدوارم خداوند از پشت آن‌ها کسانی را بیرون بیاورد که تنها خدا را عبادت‌ ‌كنند و چیزی را شریک او قرار‌ ندهند ))

[ صحيح مسلم ]

ما اکنون در موضوع سنت های بازدارنده قرار داریم: مصیبت‌ها برای پیامبران فقط مکاشفه است.
• برای مؤمنان – دقت کن – دفع یعنی واداشتن و رفع یعنی بالا بردن است. واداشتن به سوی خدا و اگر کار خیری کردی و احساس خوشبختی نمودی دوباره آن را تکرار کن که این بالا بردن است. واداشتن و بالا بردن و والایی بخشیدن.
• مصیبت‌ها برای پیامبران مکاشفه است: حقیقتی وجود دارد که فقط از طریق مصیبت ظاهر‌ می‌شود. این مصیبت‌های پیامبران است. ما نوع دوم هستیم. ما وادار به رفتن به سوی خدا می شویم.
• برای دیگری (گنه کار) نابودی و بازدارندگی. است. بازدارندگی و نابودی.
همه‌ی ما با سنت‌های واداشتن سر وکار داریم. هدایت بیانی، تنبیه تربیتی، اکرام تدریجی، نابود کردن. این‌ها سنت‌های دفع هستند.
سنت‌های بازدارندگی: مصیبت‌ها برای پیامبران مکاشفه است. برای مؤمنان دفع  و واداشتن و رفع یعنی بالا بردن است. برای غیر مؤمنان بازدارنده و نابود کننده هستند.
بنابراین «بنده از چیزی جز گناهش نترسد و تنها به پروردگارش امید داشته باشد.»
برادران بزرگوار در نهایت، هیچ کس جز خدا وجود ندارد. ارزش‌های جدیدی ایجاد شده تا به جای دین قرار گیرد. به تو‌ می‌گوید: بازدارنده‌ی درونی، وجدان. تمام این کلمات پرطمطراق در پنجاه سال گذشته بی ارزش شده است. واقعیت موجود آن‌ها را بی ارزش کرده است. فقط دین و انسانیت باقی ماند. این یک عمل غیر انسانی است که انجام داده است و تمام. انسانیت، قوم گرایی، وملیت گرایی، همه‌ی این ارزش‌ها بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شدند. حقيقت اين است كه اين ارزشها مصداق نیافتند. خداوند متعال باقی ماند که او را‌ می‌شناسی، از او اطاعت‌ می‌کنی، به او تقرب‌ می‌جویی و در دنیا و آخرت به وسیله‌ی او سعادتمند‌ می‌شوی.

مفهوم لذت:

ما یک مفهوم تقریبا ظریف به نام لذت داریم. لذت حسی است، اما نیازمند سه چیز است: سلامتی، زمان و پول.
در مرحله اول وقتی جوان هستی؛ سلامتی هست و زمان هست، اما پول نیست.
در مرحله ی دوم: پول هست، سلامتی هست، اما وقت نیست.
در مرحله‌ی سوم: پول هست، وقت هست، اما سلامتی نیست.
تو همیشه یکی از این‌ها را کم داری. این لذت... لذت نیاز به سلامتی، پول و زمان دارد.
در ابتدا زمان و سلامتی وجود دارد، اما پولی وجود ندارد.
در میانه: سلامتی و پول هست، اما وقت نیست.
در بازنشستگی و بعد از بازنشستگی: پول و زمان هست، اما سلامتی نیست. اسید اوریک و بیماری کبدی. بدین ترتیب خداوند اجازه نداده که دنیا به ما خوشبختی  و لذت بدهد و به سه شرط نیاز دارد و ما همیشه یک شرط را در اختیار نداریم.
به این جهت «بنده از چیزی غیر از گناه خود نترسد و تنها به پروردگارش امیدوار باشد.»
سنت‌های وادارنده: هدایت بیانی، تنبیه تربیتی، اکرام تدریجی و نابودی.
بلاها: برای پیامبران مکاشفه است. برای مؤمنان دفع و رفع است و برای دیگران: بازدارنده و نابودکننده.
پس «بنده از چیزی غیر از گناه خود نترسد و تنها به پروردگارش امیدوار باشد.» و هیچ بلایی به کسی‌ نمی‌رسد مگر به خاطر حکمت بزرگ و ژرف که هر کس باید بداند آن را‌ می‌داند و هر کس نباید بداند‌ نمی‌داند.

اراده ی خدا به این معنا نیست که او دستور داده یا پسندیده است:

خلاصه پاراگراف آخر: هر چه در قاره‌های پنج گانه اتفاق افتاده است، خواست خداست. به این معنا نیست که او به آن دستور داده است، هم چنین به این معنا نیست که آن را پسندیده است. هر اتفاقی که افتاده خواست خدا بوده است، نه دستور داده و نه پسندیده است، ولی اجازه داده است. برای فهم بهتر معنی مثل این که شخصی بچه ندارد، در حالی که ثروتمند بزرگی است و دوست ندارد که زنش را غمگین کند و مثلاً زن دومی بر سرش بیاورد، لذا ده سال گذشت و او فرزندی به دنیا آورد که معجزه‌ی زیبایی بود و پدر به شدت به او وابسته شد، سپس پزشک پدر را متوجه کرد که پسرش آپاندیسیت دارد، بنابراین اجازه داد او را بیهوش کنند، شکم پسرش را باز کنند و آپاندیست را جدا کنند. این‌ها موارد منفی زندگی ما هستند. وقتی از سوی پروردگار مهربان باشد هر مصیبتی یک حکمت بسیار ژرف دارد که باید حکمت خدا را درک کنیم. خداوند متعال‌ می‌فرماید:

﴿ مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا (147) ﴾

﴿ خداوند چه نیازی به عذاب دادن شما دارد اگر شكرگزاری كنید و ایمان بیاورید؟ پروردگار شكرگزار ـ طاعت و عبادت بندگان و ـ آگاه ـ از اعمال و نیات همگان ـ است ﴾

[ سوره‌ی نساء ]

باید به مرگ توجه کرد:

مسأله جدی است برادران، چون مرگ در این میان وجود دارد. اگر این مرگ را در نظر بگیریم، قسم به خداوند یگانه که تمام حرکات تو 180 درجه برعکس‌ می‌شود. یک بار در لبنان بودم. ثروتمندترین فرد لبنان که در سراسر لبنان شماره‌ی یک بود و یک قصر در کوه سبز، درست روبه روی بیروت داشت. او سوار هواپیمایش بود و در دریا سقوط کرد. همسرش ده هزار دلار پرداخت کرد تا جسد را بیاورند، چون یک قبر و یک قصر داشت. در این زندگی وقتی با خدا آشتی کردی، انسان دیگری‌ می‌شوی و از امنیت برخوردار‌ می‌شوی.

﴿ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا ۚ فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (81) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ (82) ﴾

﴿ چگونه من از چیزی كه آن را شریک خدا‌ می‌سازید‌ می‌ترسم ؟ و حال آن كه شما از این‌ نمی‌ترسید كه برای خداوند چیزی را شریک‌ می‌سازید كه خداوند دلیلی بر (حقّانیت پرستش) آن برای شما نفرستاده است ؟ پس كدام یك از دو گروه (بت پرست و خداپرست) شایسته تر به امن و امان است، اگر‌ می‌دانید؟! كسانی كه ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است و آنان راه یافتگان هستند ﴾

[ سوره‌ی نساء ]

هیچ نعمتی مانند نعمت امنیت نیست ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ﴾ « پس کدام یک از دو گروه به امنیت مستحق‌تر هستند اگر می‌دانید. کساني كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ظلم (شرک) نياميختند، آنانند كه امنيّت [و آسايش] دارند.» یعنی یک مؤمن معمولی از نعمت امنیت برخوردار است. از جمله لوازم ایمان ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ* الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ﴾. «پس کدام یک از دو گروه به امنیت مستحق‌تر هستند اگر می‌دانید. کساني كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ظلم (شرک) نياميختند.» 

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا ۖ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۚ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (151) ﴾

﴿ در دل‌هاي كافران رُعْب و هراس خواهیم انداخت، از آن رو كه چیزهائی را شریک خدا ساخته اند كه خداوند دلیل و برهانی (بر حقّانیت آن‌ها) فرو نفرستاده است، و جایگاه آنان آتش ( دوزخ ) است، و جایگاه ستمكاران چه بد جایگاهی است ﴾

[ سوره‌ی آل عمران  ]

دو قانون وجود دارد. مؤمن از امنیتی برخوردار است و غیر مؤمن همیشه در حال ترس است ﴿فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا﴾ «پس کدام یک از دو گروه به امنیت مستحق‌تر هستند اگر می‌دانید. کساني كه ايمان آوردند.» کافران: ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا﴾ «ترس را در دل‌های کافران به خاطر شرک ورزیدنشان‌ می‌اندازیم.»
به این جهت «بنده از چیزی غیر از گناه خود نترسد و تنها به پروردگارش امیدوار باشد.» 

و سپاس خداوند جهانیان را

بسم الله الرحمن الرحیم حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرور ما محمد راستین وعده‌ی امانتدار. پروردگارا، به ما بده و ما را محروم مکن. ما را گرامی بدار و ما را تحقیر مکن. ما را ترجیح بده و کسی را بر ما ترجیح نده. ما را خشنود کن و از ما خشنود باش و درورد و سلام بر محمد پیامبر امی و بر خاندان و یارانش.

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر