- فقه اسلامی / اخلاق اسلامی
- /
- گناهان کبیره
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانتدار. بار خدایا تنها آن چه به ما آموختی را میدانیم و تو بسیار دانا و حکیم هستی. بار خدایا چیزی به ما بیاموز که ما را سود رساند و ما را از آن چه به ما آموختی بهره مند ساز و علم ما را بیفزای و حق را به ما حق بنما و ما را توفیق پیروی از آن عنایت فرما و باطل را به ما باطل بنما و ما را توفیق پرهیز از آن عنایت فرما و ما را از زمرهی کسانی قرار بده که به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند و با رحمت خود ما را از جملهی بندگان صالح خود قرار بده.
مطلبی جامع دربارهی گناهانی که احتمال دارد کبیره باشند:
1 ـ کسی که آن چه برای خود میپسندد؛ برای برادرش نپسندد:
از دو درس پیش به گناهان کبیره میپردازیم و دوست داشتم گناهان کبیرهای را که مردم صغیره میپندارند در درسی جداگانه بیان کنم. در این درس به فصلی از فصول کتاب گناهان کبیرهی امام ذهبی میپردازیم. او این فصل را به عنوان آخرین فصل کتابش قرار داده و آن را: مطلبی جامع در بارهی گناهانی که شاید کبیره باشند، نامیده است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:(( لا يُؤمِنُ أحدُكُمْ حتَّى يُحِبَّ لأخيه ما يُحِبُّ لنفسه ))
((ایمان هیچ کس از شما کامل نمیشود تا این که هر چه برای خود میپسندد برای برادرش هم بپسندد.))
2 ـ کسی که رسول الله را از هرچیزی بیشتر دوست نداشته باشد:
بنابراین امکان ندارد مؤمن خیانت کند، ایجاد توهم کند، فریبکار باشد، منحرف شود و نیز امکان ندارد کسی را تسلیم ظالمی کند؛ زیرا او این را برای خود نمیپسندد. آیا ارتباطی والاتر در جامعه از این وجود دارد که همهی افراد جامعه هر چه برای خود بپسندند برای برادران خود هم بپسندند و هر چه برای خود نمیپسندند برای آنان نیز نپسندند؟ به خدا که این بزرگترین ويژگی ایمان است به همین دلیل برخی از علما گفتهاند: کسی که هر چه برای خود میپسندد برای برادرش نپسندد وهرچه برای خود نمیپسندد برای برادرش بپسندد، مؤمن نیست.((لا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِدِهِ وَوَلَدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ))
((كسی از شما، نمیتواند مؤمن (واقعی) باشد، تا اين كه من (پيامبر) نزد او از پدر، فرزند و همه مردم، محبوبتر نباشم.))
این معنا را برداشت میکنیم که هر حدیثی که ایشان فرموده و اینگونه آغاز میشود که: ایمان ندارد کسی که ... بدانید که انجام نداندش گناه کبیره است. مثلا فرموده: بخدا ایمان ندارد، ایمان ندارد، ایمان ندارد آن که سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد و او بداند که همسایهاش گرسنه است.
3 ـ کسی که همسایه او از شرش در امان نباشد:
آن حدیث را با این حدیث مقایسه نمایید:((وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ، قَالُوا وَمَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الْجَارُ لا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا بَوَائِقُهُ قَالَ شَرُّهُ))
((قسم به خدا مؤمن به حساب نمیآید، به خدا مؤمن به حساب نمیآید، قسم به خدا مؤمن به حساب نمیآید.» گفتند: چه کسی ای رسول الله؟ فرمود: «کسی که همسایه او از شرش در امان نباشد.))
بنابراین باید دانست که هر حدیث شریفی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با عباراتی نظیر: ایمان نخواهید داشت اگر...، به خدا ایمان ندارد کسی که... آغاز فرموده باشد باید به آن توجه نمود و کسی که نواهی رسول را انجام دهد و اوامر ایشان را ترک گوید در حقیقت ندانسته در دام گناهان کبیره افتاده است.
((وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لا يُؤْمِنُ، قَالُوا وَمَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْجَارُ لا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا بَوَائِقُهُ قَالَ شَرُّهُ))
((قسم به خدا مؤمن به حساب نمیآید، به خدا مؤمن به حساب نمیآید، قسم به خدا مؤمن به حساب نمیآید.» گفتند: چه کسی ای رسول الله؟ فرمود: «کسی که همسایه او از شرش در امان نباشد.))
4 ـ کسی که منکری را ببیند و آن را تغییر ندهد:
و:((عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَ: خَطَبَ مَرْوَانُ قَبْلَ الصَّلاةِ فِي يَوْمِ الْعِيدِ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَتِ الصَّلاةُ قَبْلَ الْخُطْبَةِ، فَقَالَ تَرَى ذَلِكَ يَا أَبَا فُلانٍ فَقَامَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ فَقَالَ أَمَّا هَذَا فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: مَنْ رَأَى مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِكَ أَضْعَفُ الإيمَانِ))
((از طارق بن شهاب روایت شده که گفت: مروان پیش از نماز عید شروع به خطبه خواندن کرد. مردی برخاست و گفت نماز باید پیش از خطبه باشد: وی گفت: به نظر تو این گونه است ای ابوفلان. ابوسعید خدری برخاست و گفت اما فرد آن چه بر گردنش بود را از ذمهی خود برداشت . من از رسول الله شنیدم که میفرمود: هر كس از شما منكرى دید بايد با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغيير دهد، و این پائين ترين درجه ايمان است.))
﴿ وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ﴾
﴿و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند به ستم هلاك كند.﴾
نابودی عاقبت کسی است که از منکر باز ندارد:
حدیثی در مسلم وجود دارد که میگوید آنانی که منکرات را انجام میدهند و دچار گناهان و نافرمانیها میشوند اگر کسی با دست، زبان و قلب با آنان مجاهده نماید؛ مؤمن است و کمتر از این دیگر حتی اندازهی یک دانهی خردل هم ایمانی وجود ندارد یعنی اگر کسی با قلب، زبان و دست باز ندارد اندازهی یک دانهی خردل هم در دل او ایمانی وجود ندارد.در برخی از احادیث آمده است که خداوند دستور به نابودی روستایی میدهد و فرشتگان عذاب را میفرستد و آنان میگویند: ای پروردگار در میان آنان یک فرد صالح وجود دارد؟ میفرماید: از او آغاز کنید. تعجب میکنند ای خدا ما چگونه این کار را بکنیم؟ میفرماید: چرا که او هنگام دیدن زشتیها خم به ابرو نیاورده است. بسیاری از مردم با لطافت وخشوع نماز صبح را در مسجد میخوانند اما در خانه شان نظم و انضباطی وجود ندارد. میگوید: ربطی به من ندارد. این چه حرفی است؟ تو پدر خانوادهای. تو نان آور خانه هستی.
شخصی به من گفت: سی سال است از دمشق بیرون نرفتهام. همیشه از خانه به محل کار رفت و آمد میکردهام. به جز یک بار که برای خریدن ماشین به لاذقیه رفتم. شبانه روز کار میکند و برای مدیریت تولید، به تلاش فراوانی نیاز دارد. خانوادهاش به گردش میروند، خوش میگذرانند و هر کاری دوست دارند انجام میدهند. او کار میکند تا خواستهها و تمایلات آنان را برآورده کند. تا آنان را بر انجام نافرمانیها و گناهان یاری رساند:
((مَا مِنْ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ فِي أُمَّةٍ قَبْلِي إِلا كَانَ لَهُ مِنْ أُمَّتِهِ حَوَارِيُّونَ وَأَصْحَابٌ يَأْخُذُونَ بِسُنَّتِهِ وَيَقْتَدُونَ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِنَّهَا تَخْلُفُ مِنْ بَعْدِهِمْ خُلُوفٌ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ وَيَفْعَلُونَ مَا لا يُؤْمَرُونَ فَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِيَدِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِلِسَانِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَمَنْ جَاهَدَهُمْ بِقَلْبِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ الإيمَانِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ))
((هر پیامبری که خداوند در امتهای پیشین فرستاد، همنشینان و یارانی داشت که شیوهاش را میگرفتند و به فرمانش اقتدا میکردند، اما پس از آنان، کسانی جانشین شدند که میگویند آن چه را نمیکنند، انجام میدهند آن چه را بدان فرمان نیافتهاند. هر کس با ایشان با دستش جهاد کند، او مؤمن است، هر که با زبانش با آنان جهاد کند، او مؤمن است و هر کس با دلش با اینان جهاد کند، او مؤمن است، اما کمتر از آن به اندازهی یک دانهی خردل هم ایمان نیست.))
شاید تعجب کنید که سفارش به حق برای گسترش آن نیست بلکه برای حفاظت از وجود حقیقت است. گاهی میگویند: بودن یا نبودن. وجود یا عدم. اما مسألهی سرنوشت است. اگر انسان از میدان امر به معروف و نهی از منکر پا پس بکشد و زشتیها را با دست، زبان یا قلب باز ندارد باید بداند که مرتکب گناه کبیره شده است و در دل او اندازهی یک مثقال دانهی خردل ایمان وجود ندارد.
5 ـ کسی که به ظلمی کمک کند:
در باب گناهانی که احتمال دارد کبیره باشد.((مَنْ أَعَانَ عَلَى خُصُومَةٍ بِظُلْمٍ أَوْ يُعِينُ عَلَى ظُلْمٍ لَمْ يَزَلْ فِي سَخَطِ اللَّهِ حَتَّى يَنْزِعَ ))
((هر که با ستم به ایجاد دشمنی کمک کند یا یاری گر ظالم باشد پیوسته مورد خشم خداست تا دست بردارد.))
(( مَنْ أَعَانَ عَلَى خُصُومَةٍ بِظُلْمٍ أَوْ يُعِينُ عَلَى ظُلْمٍ لَمْ يَزَلْ فِي سَخَطِ اللَّهِ حَتَّى يَنْزِعَ ))
((هر که با ستم به ایجاد دشمنی کمک کند یا یاری گر ظالم باشد پیوسته مورد خشم خداست تا دست بردارد.))
6 ـ کسی که زنی را علیه شوهرش فریب دهد:
آیا باورتان میشود که کسی زنی را علیه شوهرش فریب دهد.(( لَيْسَ مِنَّا مَنْ حَلَفَ بِالأمَانَةِ وَمَنْ خَبَّبَ عَلَى امْرِئٍ زَوْجَتَهُ أَوْ مَمْلُوكَهُ فَلَيْسَ مِنَّا ))
((کسی که به امانت سوگند خورد، و کسی که میان زن و شوهری یا سرور و کنیزکش را به هم زند، از ما نیست.))
7 ـ کسی که بمیرد وامام جماعت خود را نشناسد:
از دیگر اعمالی که کبیره به شمار میآیند.(( عَنْ عَبْدِ اللَّهِ ابْنِ عَامِرٍ يَعْنِي ابْنَ رَبِيعَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ مَاتَ وَلَيْسَتْ عَلَيْهِ طَاعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَإِنْ خَلَعَهَا مِنْ بَعْدِ عَقْدِهَا فِي عُنُقِهِ لَقِيَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَلَيْسَتْ لَهُ حُجَّةٌ أَلا لا يَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ لا تَحِلُّ لَهُ فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا الشَّيْطَانُ إِلا مَحْرَمٍ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ الْوَاحِدِ وَهُوَ مِنَ الاثْنَيْنِ أَبْعَدُ مَنْ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ وَسَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ ))
((از عبدالله بن عامر یعنی ابن ربیعه از پدرش روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله عليه وآله فرمود: كسی كه بميرد و بر گردن او اطاعتی از امامی نباشد، همانند مرگ دوران جاهليت مرده است، پس اگر كسی بيعت را پس از بيعت كردن بشكند، خداوند را بدون حجت ملاقات میكند. هيچ مردی با زنی نامحرم خلوت نمیکند مگر آن که نفر سوم آنها شيطان است. هيچ مردی با هيچ زنی در مکانی خلوت نکنند مگر آن که محرمی همراه زن باشد؛ چراکه شیطان به همراه یک نفر تنها است و از دو نفر دورتر است. مؤمن کسی است که از گناهانش بیزار و از نیکیهایش شادمان گردد.))
﴿ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴾
﴿پس اگر نمیدانید از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.﴾
﴿ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا ﴾
﴿درباره وى از شخص آگاهی بپرس.﴾
((ما خاب من استخار، ولا ندم من استشار، ولا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ))
((کسی که استخاره میکند زیان نمیبیند و کسی که مشورت میکند پشیمان نمیشود و کسى که در هزینه کردن میانه روى کند هرگز فقیر نخواهد شد.))
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ﴾
﴿اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد.﴾
﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ﴾
﴿و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند [و] خشنودى او را مى خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده روى است اطاعت مكن.﴾
﴿ وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾
﴿ و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن و راه كسى را پيروى كن كه توبه كنان به سوى من بازمى گردد و [سرانجام] بازگشت شما به سوى من است و از [حقيقت] آن چه انجام مى داديد شما را با خبر خواهم كرد.﴾
مشورت کننده ناکام نمیشود:
انسان وقتی که منبعی برای رجوع نداشته باشد و مشاوری برای مشورت نیابد و منبع علمی ودینی برای استفادهاش وجود نداشته باشد در این صورت نابود میشود. این انسان با عقل و دانش محدود خود فتوا میدهد. فتوا میدهد اما نمیداند از روی بخار معده فتوا میدهد و مراعات شرایط لازم و بدون دلیل و بدون استناد فتوا میدهد. اما کسی که منبع داشته باشد و امام و منبع دینی داشته باشد و فرد عالم و با اخلاقی باشد که به او اعتماد کند و هر وقت بخواهد از او بپرسد، این فرد در مشورت خویش ناکام نمیماند؛ چراکه سخن خداوند را عمل کرده است که میفرماید:﴿ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾
﴿اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد.﴾
جماعت رحمت است:
تقریبا باید بگویم: گرانبهاترین چیز بطور مطلق داشتن برادر مؤمن است. ارتباط با او بسیار زیباست. ادب و محبت و فداکاری، گذشت، نصیحت، همکاری، همدوستی، همزیستی، بخشش صفات زیبای حاصل از این ارتباط است. راست گفتهاند که مؤمن از این شعار سرچشمه میگیرد: ای مؤمن تو در دنیا تنها نیستی. تو با جامعه و خانوادهای. و فعلا بزرگترین مشکلات همراه مؤمنان حل میشود. همکاری و تعاون چنان آرامشی به قلب مؤمن میدهد که خود آن آرامش، سبب آرامش دیگری میگردد.8 ـ کسی که یک لقمه از حق یک مسلمان به ناحق بخورد:
حدیث بسیار ترسناکی وجود دارد:(( مَنْ أَكَلَ بِمُسْلِمٍ أُكْلَةً، أَطْعَمَهُ اللَّهُ بِهَا أُكْلَةً مِنَ النَّارِ ...))
((کسی که یک لقمه از حق یک مسلمان به ناحق بخورد خداوند لقمهای از آتش به او میخوراند ...))
(( ...وَمَنْ لَبِسَ بِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ ثَوْبًا ، أَلْبَسَهُ اللَّهُ بِهِ ثَوْبًا مِنَ النَّارِ ...))
(( ...وکسی که با سوء استفاده از برادر مسلمانش لباسی بپوشد خداوند لباسی از آتش بر تن او میکند ...))
﴿إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ﴾
﴿آرى عقاب پروردگارت سخت سنگين است.﴾
(( مَنْ أَكَلَ بِمُسْلِمٍ أُكْلَةً ، أَطْعَمَهُ اللَّهُ بِهَا أُكْلَةً مِنَ النَّارِ ، وَمَنْ لَبِسَ بِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ ثَوْبًا ، أَلْبَسَهُ اللَّهُ بِهِ ثَوْبًا مِنَ النَّارِ ...))
((کسی که یک لقمه از حق یک مسلمان به ناحق بخورد خداوند لقمهای از آتش به او میخوراند و کسی که با سوء استفاده از برادر مسلمانش لباسی بپوشد خداوند لباسی از آتش بر تن او میکند ...))
با ویران کردن خانمان دیگران کسب ثروت نکنید. به دو چیز نزدیک نشوید؛ شرک به خدا و زیان به مردم. تا زمانی که از این دو مورد یعنی شرک به خدا و زیان زدن به مردم دور باشید در امان هستید.
گاهی برخی افراد از ناآگاهی مردم سوء استفاده میکنند. بدون آنکه پی ببرند از آنان باج میگیرند. یک عمل جراحی اورژانسی اتفاق میافتد درحالی که بیمار میتواند سی سال بدون این عمل جراجی زندگی کند. یک رگ مسدود شود نیازی به این عمل نیست. ده سال به بهترین شکل زندگی کرده است و ناگهان پنج رگ از رگهایش مسدود میشود. اگر سینه را بشکافند وعمل قلب باز انجام دهند دویست و پنجاه هزار میگیرند. آیا با سوء استفاده از مردم حرام نخورده است؟ آیا ثروتش را با زیان رساندن به این مسلمان نیاندوخته است؟
9 ـ کسی که یک سال با برادرش قهر باشد:
آیا باور میکنید کسی که یک سال برادرش را ترک کرده با او قهر باشد مانند این است که او را به قتل رسانده است:((مَنْ هَجَرَ أَخَاهُ سَنَةً فَهُوَ كَسَفْكِ دَمِهِ))
((هر کس تا يک سال با برادر مسلمانش قهر کند، گناه اين کار برابر با کشتن اوست.))
10 ـ مکر و فریب:
مکر و نیرنگ از گناهان کبیره بوده و در آتش میباشند.11 ـ کسی که علی رغم توانایی از حج خودداری میکند:
مردی سالم و ثروتمند اما حج نمیکند، خداوند میفرماید:﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْ الْعَالَمِينَ﴾
﴿در آن نشانههايى روشن است [از جمله] مقام ابراهيم است و هر كه در آن درآيد در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهدهی مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه يابد و هر كه كفر ورزد يقينا خداوند از جهانيان بىنياز است.﴾
12 ـ جدایی میان مادر و فرزند:
آیا باور میکنید که جدایی افکندن میان مادر و فرزند از گناهان کبیره است. شخصی مادری دارد و مادرش هم غیر از او کسی ندارد. به او میگویند در صورتی دختر به تو میدهیم که در خانهای جدا زندگی کنی. اگر مادری میبود که فرزندان دختر و پسر زیادی میداشت اشکال نداشت. این حق شماست. اما آن جوان، جوان خوبی است و مادرش با او زندگی میکند و اخلاق مادرش عالی است اما ناچار باید از همدیگر جدا شوند. اگر مشکلی غیرقابل تحمل وجود دارد، حرفی نیست. اما مادرانی عاقل و عادل وجود دارند. اما فقط به خاطر زندگی با مادر نمیتوانیم دخترمان را به او بدهیم. نمیتوانیم به دخترمان اجازه بدهیم با او زندگی کند. این جدایی افکندن میان فرزند و مادر به شمار میرود. خداوند لعنت کند کسی را که میان مادر و فرزندش جدایی افکند.(( مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ وَالِدَةٍ وَوَلَدِهَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَحِبَّتِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ))
((کسی که میان مادر و فرزندش جدایی افکند خداوند میان او و عزیزانش در روز قیامت جدایی میافکند.))
باری سیدنا عمر شنید که زنی از تنهایی شکایت دارد و شوهرش در جهاد است. بنابراین بخشنامهای صادر کرد که بر اساس آن هر چند جهاد هم مهم باشد نباید کسی بیشتر از چهار ماه در جبههی جهاد بماند. جهاد برای انتشار اسلام است. حفظ اسلام از جهاد مهمتر است. این زن کسی جز شوهرش را نداشت. گاهی پدر از روی تند مزاجی دخترش را حبس میکند و بنا به دلایل بیهوده میگوید: میخواهیم او را تربیت کنیم. این کار جدایی افکندن میان زن وشوهر است. و شاید جدایی میان مادر و فرزند هم باشد. کسی که تفرقه میافکند از ما نیست.
((مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ وَالِدَةٍ وَوَلَدِهَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَحِبَّتِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ))
((کسی که میان مادر و فرزندش جدایی افکند خداوند میان او و عزیزانش در روز قیامت جدایی میافکند.))
13 ـ کسی که از میراث وارث خود فرار کند:
از دیگر گناهان کبیره:((مَنْ فَرَّ مِنْ مِيرَاثِ وَارِثِهِ قَطَعَ اللَّهُ مِيرَاثَهُ مِنَ الْجَنَّةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ))
((کسی که از میراث وارث خود فرار کند و او را از ارث محروم کند، خداوند او را در روز قیامت از سهمیهی بهشت محروم میگرداند.))
(( إِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ وَالْمَرْأَةُ بِطَاعَةِ اللَّهِ سِتِّينَ سَنَةً ثُمَّ يَحْضُرُهُمَا الْمَوْتُ فَيُضَارَّانِ فِي الْوَصِيَّةِ فَتَجِبُ لَهُمَا النَّارُ قَالَ وَقَرَأَ عَلَيَّ أَبُو هُرَيْرَةَ مِنْ هَا هُنَا ( مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ ) حَتَّى بَلَغَ ( ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ))
(( مردی کار میکند و زنی شصت سال در طاعت خداوند است سپس مرگ به سراغ آنان میآید اما در وصیت نامه به یکدیگر زیان میرسانند در این صورت آتش جهنم بر آنان واجب است. سپس ابوهریره این آیه را بر من خواند: (پس از انجام وصيتى كه بدان سفارش شده يا دينى كه [بايد استثنا شود به شرط آنكه از اين طريق] زيانى [به ورثه] نرساند ) تا رسید به (و اين همان كاميابى بزرگ است.(نساء:12-13) ))
﴿يُوصِيكُمْ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنْ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾
﴿ خداوند به شما در بارهی فرزندانتان سفارش مىكند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا دينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است.﴾
(( إِنَّ الرَّجُلَ لَيَعْمَلُ وَالْمَرْأَةُ بِطَاعَةِ اللَّهِ سِتِّينَ سَنَةً ثُمَّ يَحْضُرُهُمَا الْمَوْتُ فَيُضَارَّانِ فِي الْوَصِيَّةِ فَتَجِبُ لَهُمَا النَّارُ ... ))
((مردی کار میکند و زنی شصت سال در طاعت خداوند است سپس مرگ به سراغ آنان میآید اما در وصیت نامه به یکدیگر زیان میرسانند در این صورت آتش جهنم بر آنان واجب است.))
((عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: إِنِّي لَتَحْتَ نَاقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَسِيلُ عَلَيَّ لُعَابُهَا فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعْطَى كُلَّ ذِي حَقٍّ حَقَّهُ أَلا لا وَصِيَّةَ لِوَارِثٍ))
((از انس بن مالک روایت شده که گفته است: من زیر شتر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بودم و کف دهان شتر بر روی من میریخت و شنیدم که ایشان میفرمود: خداوند متعال حق هر صاحب حقی را تعیین نموده است، پس وصیت برای وارث جایز نیست.))
14 ـ ناسزا گویی و دشنام:
از دیگر عبارات نشان دهندهی کبیره بودن گناهان این است که خداوند بر ناسزاگوی دشنام دهنده خشم میگیرد. هر طور ناسزا گوید آهسته، با اشاره، شمرده شمرده، برجسته گویی، اشاره با دستان، تمام این روشها ناسزا تلقی شده و ناسزا گو مورد خشم خداوند قرار میگیرد. ناسزاگویی و دشنام نوعی کفر است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:(( يا بنيتي، إن هذه الثياب تصف حجم عظامك ))
((دخترکم، این لباس حجم استخوانت را نشان میدهد.))
15 ـ مردی که اسرار همسرش را پخش میکند:
آیا باور میکنید این کار گناه کبیره است:(( إِنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ الرَّجُلَ يُفْضِي إِلَى امْرَأَتِهِ وَتُفْضِي إِلَيْهِ ثُمَّ يَنْشُرُ سِرَّهَا)) ((همانا بدترين انسان از لحاظ ارزش و منزلت نزد خداوند در روز قيامت مرد و زنی هستند که اسرار مربوط به همبستری خود را فاش مینمايند.))
دائما با گوشه و کنایه دارد میگوید دیشب چه اتفاقی میانشان افتاده است؟ شب کاری کردید؟ این سخنان بیهوده چیست؟ مرد وزنی که با هم همبستری میکنند و اسرار یکدیگر را فاش میکنند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم درباره شان چه فرمود؟ بدترین مردم در روز قیامت نزد خداوند میباشند.16 ـ کسی که با زن حیض یا از پشت نزدیکی کند:
از دیگر گناهان کبیره:((مَنْ أَتَى حَائِضًا أَوِ امْرَأَةً فِي دُبُرِهَا أَوْ كَاهِنًا فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ))
((کسی که با زن حیض نزدیکی کند یا از مقعد با زن همبستری کند به نبوت محمد صلی الله علیه وآله وسلم کفر ورزیده است.))
17 ـ غلو در دین:
غلو در دین از گناهان کبیره است. باری نماز میخواندیم – داستان دوازده سال پیش است - نماز تمام شد. مردی با صدای بلند فریاد زد: نماز همهی شما باطل است. پناه بر خدا. گفتیم: چرا؟ گفت چون کلاه بر سر ندارید. خیر است ان شاء الله. اما من شب کلاه داشتم. این غلو در دین است. یک مسأله از فروع دین را آن قدر بزرگ میکند و آن را تمام دین به حساب میآورد. این گناه کبیره است.مردی گریان نزد من آمد. امام مسجد به او گفته بود: در سورهی فاتحه چهارده تشدید وجود دارد. هر کس یک تشدید یادش برود تمام نمازش باطل است. وی دیده بود که تمام نمازهایش باطل است؛ زیرا تشدید را با دقت تلفظ نکرده بود و معنای آن باطل بودن نماز است. این غلو در دین محسوب میشود.
یکی از خطیبان مساجد دو هفته پیش آیات ربا را بیان میکرد. کار زیبایی است. احادیث ربا را نیز بیان مینمود. میگفت: توجه کنید ای برادران کسی که صد لیره به چهار قسمت بیست و پنج تایی تبدیل کند مرتکب رباخواری شده است. پناه بر خدا. دست به دست و مساوی. یک اسکناس دادهاید و چهار اسکناس گرفتهاید. مساوی نیست.
همهی مردم را رباخوار اعلام کرد. غلو در دین زیاده روی است. مسأله همان طور است که میخواهید؟ روی این اسکناس صد نوشته است و چهار اسکناس هم برابر صد هستند. اسکناس سند است. رسید ا