حالت سیاه
27-12-2024
Logo
تفسير مطول - سوره انفال 008 - درس 05-30 : تفسير آيات 11 - 14 ، خواب واکنشی عمیق و بدون خروجی – دعا عقیده را قوی می کند
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 
سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر سرومان محمد راستین وعده‌ی امانتدار. خدایا ما را از تاریکی های جهل و گمراهی به انوار علم و دانش و از منجلاب شهوت به بهشت تقرب برسان.

خواب از نشانه‌های خداوند و بیانگر عظمت اوست:

برادران ارجمند... با درس پنجم از دروس سوره‌ی انفال و با آیه‌ی یازدهم در خدمت شما هستیم این فرموده‌ی خداوند متعال که:

﴿ إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ ﴾

﴿ هنگامي كه شما را به خوابی سبک كه آرامشی از سوی او بود، می‌پوشاند و از آسمان آبی بر شما فرو می‌فرستاد تا شما را با آن پاک سازد و آلودگی [وسوسه‌ی] شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را ثابت و گام‌ها [یتان ] را با آن استوار دارد ﴾

[ انفال: 11 ]

ای برادران، چرت، خواب سبکی است که در زبان عربی «سنه» نام دارد. خداوند متعال می فرماید:

﴿ اللهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ (255﴾  

﴿ خداست كه معبودي جز او نيست، زنده و برپادارنده است، نه خوابی سبک او را فرو می‌گیرد و نه خوابی گران، آن چه در آسمان‌ها و آن چه در زمین است، از آنِ اوست. كیست آن كس كه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت كند؟ آن چه در پیش روی آنان و آن چه در پشت سرشان است می‌داند و به چیزی از علم او، جز به آن چه بخواهد، احاطه نمی‌یابند. كرسی او آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته و نگهداری آن‌ها بر او دشوار نیست، و اوست والای بزرگ ﴾

[ سوره‌ی البقرة ]

سنه خواب سبک و نوم خواب سنگین است: ﴿لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ﴾ (او را خواب سبک و خواب سنگین نمی‌گیرد.) 
ای برادران؛ یعنی نه خواب سبک و نه خواب سنگین، خداوند متعال را از اداره‌ی امور مخلوقاتش باز نمی‌دارد، اما اگر خداوند در تنش ها و ناآرامی ها انسان را با چرت آرام نماید، پس در این‌جا مراد از سنه خوابی است که مؤمن را آرام می کند.

﴿ إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ ﴾

﴿ هنگامي كه شما را به خوابی سبک كه آرامشی از سوی او بود، می‌پوشاند ﴾

 هم چرت با آرامش وجود دارد و هم چرت بدون آرامش. کسی که دچار شرک خفی شده، دچار چالش در امور خویش گشته، درها بر روی او بسته شده و خدا را فراموش کرده، و خدا نیز او را فراموش کرده، اگر چنین شخصی بخوابد در خواب خواب‌های بسیار پریشان می‌بیند. ولی برخی اوقات خداوند با خواب و استراحت در خواب بر بندگان مؤمن و راستین خود منت می نهد و به این خاطر خواب از نشانه‌های خداوند است که دلالت بر عظمت او دارد.

غیر فعال شدن تمام مکانیزهای بدن در خواب به جز گوش ها:

همه‌ی شما می‌دانید که یک سیستم گوارشی وجود دارد، دستگاه گوارش با غذا واکنش نشان می‌دهد و نتیجه اش مدفوع است. سیستم تنفسی با اکسیژن واکنش می‌دهد و خروجی دی اکسید کربن –گاز کربنیک-است، بازدم گاز کربنیک است و سیستم تعریق که به گرما واکنش نشان می‌دهد و نتیجه‌ی آن عرق است. حتی چشم نیز ماده‌ای دارد که آن را در اثر تعامل با اشیا ترشح می‌کند، حتی گوش و پرده صماخ گوش. هر سیستمی در بدن با بسیاری از چیزها تعامل دارد و نتیجه گاز خروجی است که در لغت به آن گاز دودکش می‌گویند. با این تفاوت که خواب یک عمل بسیار عمیق است، اما بدون ترشح و بدون خروجی. ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ﴾ (هنگامي كه شما را به خوابی سبک كه آرامشی از سوی او بود، می‌پوشاند.)
برادران، چشم قِی، گوش چرک، وسیستم تعریق عرق ترشح می‌کند، و کلیه‌ها ادرار و دستگاه گوارش مدفوع خارج می‌کنند. همه‌ی این دستگاه‌ها خروجی دارند. اما خواب مکانیزم بسیار پیچیده‌ای است. خواب خروجی ندارد. وقتی انسان زیاد خسته می‌شود، احساس خستگی می‌کند، تقریباً به زور به خواب می‌رود و بزرگ‌ترین تصادفات در جاده‌ها مربوط به رانندگانی است که به سفر ادامه می‌دهند و ناگهان به خواب می‌روند در حالی که آنها در حال رانندگی وسایل نقلیه خود هستند. خواب مکانیسم پیچیده‌ای دارد. یکی از ساده ترین حالات مکانیسم آن این است که سلول‌های عصبی در خواب از هم جدا می‌شوند. بنابراین تیک عصبی فاصله را زیاد می بیند و نمی‌تواند از آن عبور کند پس می‌خوابد. اما صدا و فریاد بسیار بلند، از این فاصله طولانی می‌پرد، دقیقا مثل رو به رو شدن با یک کانال آب، که اگر فاصله یا عرض این جدول بیشتر از توانایی شما در پرش باشد، توقف می‌کنید. پس تیک عصبی در هنگام خواب متوقف می‌شود، زیرا رشته های عصبی از هم دور هستند، اما در صداهای بسیار بلند، این صداها به طرف دیگر می‌رسد و انسان از خواب بیدار می‌شود.
اما اتفاقاً با خواب همه چیز به جز گوش غیر فعال می شود. یعنی گوش هنگام خواب کار می‌کند، اما صدای ضعیف را نمی‌شنود ولی صدای قوی را می‌شنود. اگر انسان در خواب عمیق باشد و صدای شلیک توپ را بشنود، فوراً بیدار می‌شود. اما چشم کار نمی کند. انسان در خواب چشمانش بسته است. همه‌ی حواس به جز گوش غیر فعال هستند.

شب، زمان مناسب خواب:

ای برادران، به این خاطر خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (23) ﴾

﴿ و از نشانه‌های (قدرت و عظمت) خدا، خواب شما در شب و روز است و تلاش و كوششتان برای (كسب و كار و) بهره مندی از فضل خدا. قطعاً در اين (امور) دلائلی است برای کسانی كه گوش شنوا داشته باشند ﴾

[ سوره‌ی الروم ]

شب زمان مناسبی برای خوابیدن است، اما این تمدن، شب مردم را به روز، و روز مردم را به شب تبدیل کرده است.
اجداد ما و سلف صالح و اکنون جهان بسیار پیشرفته، ساعت نه تصور می‌کنی که در این شهر بزرگ ممنوعیت آمد و شد برقرار است، زیرا همه‌ی مردم برای استراحت به رختخواب خود می‌روند تا ساعت هشت یا هفت صبح روز بعد در سر کارشان باشند. چون کارمندی که روی کارش تمرکز نمی‌کند کارش را از دست می‌دهد و عدم تمرکز از بی خوابی‌های طولانی ناشی می‌شود.
یک بار ساعت نُه در سیدنی بودم و تصور می‌کردم که منع رفت و آمد وجود دارد. این جهان نیرومند برای استراحت طولانی زود می‌خوابد و ساعت پنج صبح جاده‌ها شلوغ است. در کشورهای عقب مانده گاهی اوقات مسأله‌ای قبل از ساعت دوازده حل نمی‌شود. مغازه‌ها ساعت ده همه تعطیل هستند. ساعت ده یا یازده باز می‌شوند. صاحب مغازه ساعت دوازده یا یک می‌آید و تا ساعت دوازده شب بیداری است. اکنون جهان پیشرفته این سیستم را رد کرده است. ساعت کار یکسره از ساعت هشت تا پنج عصر است و یک ساعت هم استراحت ظهر است و فرد ساعت پنج به خانه می‌رود. نزد خانواده و فرزندانش می رود و همراه آنان است و دوستی به دیدارش می‌آید. اما کار کردن تا ساعت دو بامداد، تا ساعت ده شب یا دوازده شب و خوابیدن تا ظهر. این برنامه باید رد شود. و اگر یکی از برادران ارجمند بتواند با زود خوابیدن زندگی خود را تنظیم کند، صبح مانند اسب از خواب بیدار می‌شود.
از ابوهریره رضی الله روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:

(( لَوْ يعْلمُ النَّاسُ مَا في النِّداءِ والصَّفِّ الأَولِ ثُمَّ لَمْ يَجِدُوا إِلاَّ أَنْ يسْتَهِموا علَيهِ لاسْتهموا علَيْهِ، ولوْ يعْلَمُونَ مَا فِي التَّهْجِير لاسْتبَقوا إَليْهِ، ولَوْ يعْلَمُون مَا فِي العَتَمَةِ والصُّبْحِ لأتوهمُا ولَوْ حبوًا ))

(( اگر مردم ارزش (خير و برکت و ثواب) اذان و ايستادن در صف اول نماز جماعت را می‌دانستند و (برای دستيابی به آن) راهی جز قرعه کشيدن نمی‌يافتند، قطعاً بر سر آن قرعه می‌کشيدند و اگر می‌دانستند که چه برکاتی در زود رفتن به نماز نهفته است، بر سر آن مسابقه می‌دادند و اگر می‌دانستند که در نماز عشا و صبح، چه فوايدی موجود است، به سوی آن دو عمل می‌شتافتند، اگرچه بر روی دست‌ها و زانوهايشان می‌بود ))

[ متفق عليه ]

﴿ إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا (6) ﴾

﴿ به يقين شب زنده داری در سازگاری زبان و دل مؤثّرتر و در سخن استوارتر است ﴾

[ سوره‌ی المزمل ]

من مثالی از جهان اسلام در زمان اوج شکوفایی اش برایتان می زنم. بعد از شام همه‌ی مردم برای استراحت و بیدار شدن قبل از سحر برای نماز شب رفتند.
باری برادری برای ساعت شش صبح در دفتر با من قرار ملاقات گذاشت. از او پرسیدم: علت چیست؟ به من گفت: پدرم به من یاد داد که یک ساعت قبل از طلوع فجر نماز بخوانم. از دوران کودکی تا کنون، زود می‌خوابم و یک ساعت قبل از طلوع پگاه بیدار می‌شوم.
مساله ی زیبایی است اگر انسان بتواند برای خانه و فرزندانش بر زود خوابیدن، صبح بیدار شدن، ساعات خواندن، مطالعه، درس و کار برنامه ریزی کند. برنامه ریزی برای یک ساعت در صبح برابر با چهار ساعت در روز است.

حواس پنج گانه آنچه را که در اطراف انسان وجود دارد به طریقی به انسان منتقل می‌کند:

به هر حال: این انسان وقتی می‌خوابد سلول‌های عصبی‌اش از هم جدا می‌شوند. یک تیک فعال داریم که همان تیک صدا است. صدای ضعیف از این فاصله‌ی بین سلول‌ها منتقل نمی‌شود، اما صدای بسیار بلند، می‌پرد و به انسان می‌رسد و وی بیدار می‌شود و این لطف خداوند متعال است.
شما این موضوع را دنبال کن. انسان در اتاقی نشسته است، همه چیز در اتاق زیر نظر اوست، خانه دویست متر است، چشم چیزی را که در اتاق دیگر اتفاق افتاده نمی‌بیند، اما از آن چه از طریق صدا آگاه می شوید. به شما می‌گوید: در خانه حرکتی است. صدا نعمت است. تعامل چشم با اشیا به دیوارها ختم می‌شود، اما گوش از گوشه و کنار تمام خانه آگاه است.
اما اگر موشی به زیر تخت برود و بمیرد، شما او را نمی‌بینید و صدایش را نمی‌شنوید، چه چیزی حضورش را به شما می‌فهماند؟ بو، چند سیستم وجود دارد؟ یکی چشم است، یکی صدای گوش است و یکی بو هست و این لطف خدا بر ماست. حواس پنج گانه آنچه را که در اطراف شماست، به طریقی به شما می‌رساند.

نعمت امنیت و نعمت کفایت به طور کلی بزرگترین نعمت است:

برادران، حال یک موضوع ظریف وجود دارد و آن اینکه انسان گاهی می‌خوابد و خیلی راحت بیدار می‌شود و گاهی شادمان است، خواب خوبی می‌بیند، خود را در باغی می بیند. می‌بیند که در کنار عزیزانش است و در حال پیشرفت است و گاهی انسان با دیدن خوابی ناراحت کننده، بیدار می‌شود.
پس ممکن است اگر قبل از خواب نمازها را بخوانی و آیة الکرسی را چنانکه از سرور مخلوقات نقل شده است بخوانی و دعای خواب را بخوانی راحت بخوابی و این خواب برای تو و قلبت آرامش باشد.
ترس را خداوند می آفریند، دقت کن:

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (151)  ﴾

﴿ در دل‌های كافران رُعْب و هراس خواهیم انداخت، از آن رو كه چیزهایی را شریک خدا ساخته اند كه خداوند دلیل و برهانی (بر حقّانیت آن‌ها) فرو نفرستاده است و جایگاه آنان آتش است و جایگاه ستمكاران چه بد جایگاهی است ﴾

[ سوره‌ی آل عمران ]

قانون ترس: شرک ورزیدن مساوی با ترس است.
قانون امنیت : ایمان به الله و پایداری بر فرمانش منجر به آرامش می‌شود. آیات: 

﴿ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًافَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (81) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ (82)  ﴾

﴿ چگونه من از چیزی كه (بی جان است و بت نام دارد و از روی نادانی) آن را انباز (خدا) می‌سازید می‌ترسم؟ و حال آن كه شما از این نمی‌ترسید كه برای خداوند چیزی را شریک می‌سازید كه خداوند دلیلی بر (حقّانیت پرستش) آن برای شما نفرستاده است؟ پس كدام یک از دو گروه (بت پرست و خداپرست) شایسته تر به امن و امان است، اگر می‌دانید. كسانی كه ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است و آنان راه یافتگان (راه حق و حقيقت ) هستند ﴾

[ سوره‌ی الأنعام ]

به طور کلی بزرگترین نعمت، نعمت امنیت و کفایت است:

﴿ الذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴾

﴿ آن خدایی كه به هنگام گرسنگی طعامشان داد و از بيم در امانشان داشت ﴾

[  سوره‌ی قريش ]

این که معده را با غذای حلال پر کرده و با وجود امنیت سیر شده باشی.
 

انسان تا زنده است گزینه های بی شماری پیش رو دارد:

یک بار گفتم: عالمی صبح روز عید فطر شاگردانش را به قبرستان می‌برد تا نعمت زندگی را به برادرانش نشان دهد. تو زنده‌ای و می‌توانی توبه کنی، می توانی استغفار کنی، می‌توانی با خدا آشتی کنی، می‌توانی وظیفه ات را انجام دهی، می‌توانی کار خوبی انجام دهی که بدی را پاک می‌کند، می‌توانی وظیفه‌ای را انجام دهی که از آن غفلت کردی، می‌توانی طلب علم کنی و می‌توانی فرزندانت را کنترل کنی. تا زنده‌ای هر چیزی امکان دارد. به عبارت دیگر: تا زمانی که قلب کار می کند شادمانی و تا زنده هستی گزینه‌های بی شماری پیش رو داری. وقتی انسان بمیرد، بر اعمالش مهر زده می‌شود. پس هنگام مرگ:

﴿ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) ﴾

﴿ فرمانروای روز جزاست ﴾

[ سوره‌ی الفاتحة ]

اکنون : خدا تو را مالک خودت کرده و در زندگی در اختیار خودت قرار داری:

﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (10)  ﴾

﴿ کسی رستگار و کامیاب می‌گردد که نفس خویشتن را پاکیزه دارد و بپیراید. و کسی ناامید و ناکام می‌گردد که نفس خویشتن را پنهان بدارد و بپوشاند و به معاصی بيالايد ﴾

[ سوره‌ی الشمس ]

ولی بعد مرگ: 

﴿ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) ﴾

﴿ فرمانروای روز جزاست. ﴾

[ سوره‌ی الفاتحة ]

 

عاقل کسی است که نعمت‌های خدا را در طاعت خدا به کار ببرد نه در معصیت‌ها و گناهان:

پس این عالم بزرگوار برادران خود را در روز اول عید فطر به قبرستان می‌برد تا برادرانش نعمت زندگی را بدانند. روز بعد به بیمارستان‌ها می‌برد. سیروز کبدی، نارسایی کلیه، ترومبوز مغزی، سکته قلب و سرطان روده. تو سالم هستی، حواس پنج گانه به طور منظم کار می‌کنند، خداوند به تو قدرتی عطا کرده که حرکت می‌کنی و از چیزی شکایت نداری. فردای آن روز به بیمارستان‌ها می روی تا قدر سلامتی را بدانی. این یک نعمت است.
از عبد الله بن عباس روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در نصیحت به مردی به وی چنین فرمود: 

(( اغتنِمْ خمسًا قبل خمسٍ : شبابَك قبل هَرَمِك، وصِحَّتَك قبل سَقَمِك، وغناك قبل فقرِك، وفراغَك قبل شُغلِك، وحياتَك قبل موتِ ))

(( پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بدان: جوانی ات را قبل از پیری ات، سلامتی ات را قبل از بیماری ات، ثروتمندی ات را قبل از فقرت، بی کاری ات را قبل از مشغولیتت و زندگی ات را قبل از مردنت ))

[ به روایت حاكم ]

اگر انسان بیمار شود از این بیمارستان به آن بیمارستان می‌رود. همه چیز را رها می کند. داروها و عمل جراحی، و کجا انجام دهیم؟ در کشور خودش؟ در کشوری دیگر؟ خانه اش را به خاطر جراحی می‌فروشد. تو در سلامت کامل هستی، هیچ نعمتی معادل نعمت سلامتی نیست، پس فردای آن روز آنها را به بیمارستان‌ها می‌برد تا مریض‌ها را ببیند که چه عذابی می‌کشند؟ روز سوم آنها را به زندان‌ها می‌برد تا نعمت آزادی را بدانی، تو آزاد هستی، حکم بازرسی در مورد تو وجود ندارد. کسی که حکم بازرسی دارد، وقتی در خانه اش را می‌زنند، دلش فرو می ریزد، ولی تو: در را باز کن و ببین کیست؟ بابا. مطمئن هستی، به این طرف و آن طرف می‌روی، به سفر می‌روی و مشکلی نداری. نعمت زندگی، نعمت سلامتی و نعمت امنیت. حق تعالی فرموده است: 

﴿ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (1) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (2) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (3) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (4) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8)  ﴾

﴿ مسابقه‌ی افزون طلبی و افتخار به بسیاری مال، شما را به خود مشغول و سرگرم می‌دارد؛ تا آن گاه که به گورستان‌ها می‌روید! نه، هرگز چنین نیست (که شما می‌پندارید)، هرگز چنین نیست (و) به زودی (این را) خواهید دانست؛ به طور حتم، اگر (شما عاقبت تفاخر و زیاده طلبی را) به علم یقینی بدانید. شما قطعاً دوزخ را خواهید دید. باز هم (می‌گویم :) شما آشكارا و عیان، خود دوزخ را خواهید ديد. سپس در آن روز از ناز و نعمت بازخواست خواهيد شد ﴾

[ سوره‌ی التكاثر ]

نعمت امنیت، نعمت سلامتی، نعمت کفایت، نعمت برکت فرزندانت، یک خانه داری، سرپناهی داری و همسر داری، با این نعمت‌ها چکار کردی؟ آیا آن‌ها را در معصیت‌ها و گناهان به کار بردی یا در طاعت خدای رحمان؟
 

ترس از شرک سرچشمه می‌گیرد و امنیت از ایمان:

پس ترس از شرک سرچشمه می‌گیرد:

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ (151) ﴾

﴿ در دل‌های كافران رُعْب و هراس خواهیم انداخت، از آن رو كه چیزهایی را شریک خدا ساخته اند كه خداوند دلیل و برهانی (بر حقّانیت آن‌ها) فرو نفرستاده است و جایگاه آنان آتش است و جایگاه ستمكاران چه بد جایگاهی است ﴾

[ سوره‌ی آل عمران ]

هر مشرکی هر چقدر هم که قوی باشد، حتی اگر قوی ترین کشور دنیا باشد، ترس با شرک است و امنیت با ایمان است، این دو آیه را به خاطر بسپار: ﴿سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا﴾ (در دل‌های كافران رُعْب و هراس خواهیم انداخت، از آن رو كه چیزهایی را شریک خدا ساخته اند.)
و آیه‌ی دوم: 

﴿ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (81) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ (82) ﴾

﴿ چگونه من از چیزی كه (بی جان است و بت نام دارد و از روی نادانی) آن را انباز (خدا) می‌سازید می‌ترسم؟ و حال آن كه شما از این نمی‌ترسید كه برای خداوند چیزی را شریک می‌سازید كه خداوند دلیلی بر (حقّانیت پرستش) آن برای شما نفرستاده است؟ پس كدام یک از دو گروه (بت پرست و خداپرست) شایسته تر به امن و امان است، اگر می‌دانید. كسانی كه ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است و آنان راه یافتگان (راه حق و حقيقت) هستند ﴾

[ انعام ]

برادران، آزمایشی است که بعضی از علما ذکر کرده‌اند، انسانی را آوردند و او را روی تخته چوبی گذاشتند و دقیقاً از وسط تخته آویزان کردند. یعنی این تخته را با طناب به سقف آویزان کردند، به طوری که محل آویز آن دقیق وسط آن بود تا افقی باقی بماند. وقتی چرتی به سراغ وی آمد تخته کج شد. در اینجا اتفاقی رخ داد. خواب و بیداری خلق می شود.
پس ای برادران، خداوند متعال خواب را از نشانه‌های دال بر عظمت خود قرار داده است.

باید انسان از گفتن داستان‌های غیرواقعی خودداری کند:

من درباره ی شخصی آشنا برایتان سخنی می گویم. خوابش نمی‌برد. من یک دقیقه تردید ندارم که اگر به او پیشنهاد می‌شد خانه اش را بفروشد و در ازای یک شب خوابیدن بی خانمان شود، هرگز تردید نمی‌کرد. وقتی به رختخواب خود می‌روی و به خواب عمیق می‌روی، این از نعمت‌های بزرگ خداوند است و همان‌طور که می‌دانید، انسان هر چقدر هم که خسته باشد، اگر چهار یا پنج ساعت بخوابد، استراحت می‌کند و مانند یک اسب با نشاط از خواب بیدار شود. پس مسأله‌ی خواب یکی از نعمت‌های بزرگ خداوند است.
داستانی از سرورمان عمر که سال‌ها از نقل آن خودداری کردم، سپس آن را با روایتی دیگر دیدم و شروع به نقل آن کردم. وقتی فرستاده‌ی کارگزارش در آذربایجان نزد او آمد و نیمه شب به مدینه رسید، لذا نپسندید که در این وقت شب در خانه‌ی امیر المؤمنین را بزند، پس به مسجد رفت. آنجا برق وجود نداشت. در تاریکی شنید که شخصی با پروردگارش مناجات می‌کند و می‌گوید: پروردگارا، توبه مرا قبول کردی که به خودم تبریک بگویم یا رد کردی تا به خود تسلیت بگویم؟ به او گفت: سبحان الله، تو کی هستی؟ ! تو کی هستی ای مرد؟ به او گفت: من عمرم. به او گفت: امیرالمؤمنین؟! به او گفت: بله امیرالمؤمنین. به او گفت: شب نمی‌خوابی؟ روایتی که مرا از بیان این داستان باز داشت چنین است: به او گفت: اگر شب بخوابم خود را از پیشگاه پروردگارم محروم ساخته ام و اگر روز بخوابم رعیت خود را از دست می‌دهم - یعنی نمی‌خوابد و این چیزی است که با قوانین بدن منافات دارد. -
روایت دوم: اگر تمام شب را بخوابم – کلمه‌ی تمام آن داستان را واقعی کرد - اگر تمام شب را بخوابم در پیشگاه پروردگارم ضایع می‌شوم و اگر روز بخوابم رعیتم را ضایع می‌کنم، چون خواب اجتناب ناپذیر است.
به همین دلیل است که صدها داستان نقل شده و به نظر من هیچ اصلی ندارند که فلان عالم بزرگوار چهل سال نماز فجر را با وضوی عشا خوانده است. این درست نیست. آیا می‌توانی فقط دو شب نخوابی؟ نمی‌توانی. این یک ساختار منظم است. پیامبر فرمود:
انس بن مالک رضی الله عنه شنید که سه نفر به خانه‌ی همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند و از عبادت پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسیدند. وقتی به آنان خبر دارند گویی عبادتش را کم دیدند و گفتند ما کجا و پیامبر صلی الله علیه وسلم کجا که خداوند گناهان گذشته و آینده اش را بخشیده است. یکی از آنها گفت: اما من تمام شب را نماز می‌خوانم. دیگری گفت: من هر روز روزه می‌گیرم و آن را ترک نمی‌کنم. دیگری گفت: من از زنان دوری می‌کنم و هرگز ازدواج نمی‌کنم. رسول الله صلی الله علیه و سلم نزد آنان آمد و گفت: شما هستید که چنین و چنان گفتید. به خدا قسم من از همه‌ی شما بیشتر از خدا ترس دارم و تقوایش پیشه می‌کنم با این وجود من روزه می‌گیرم و می‌خورم و نماز می‌خوانم و می‌خوابم و با زنان ازدواج می‌کنم پس هر که از سنت من روی گردان شود از من نیست.
داستان غیرمنطقی تعریف نکن. داستان غیرممکن بیان نکن. وقتی چنین داستان‌هایی را می‌گویی دین را غیر واقعی، غیر ممکن می‌کنی، بنابراین از بیان داستان نامتعارف، غیرعقلانی، غیرمنطقی خودداری می‌کنم.
پس این داستان‌هایی که گفته می‌شود: قرآن را در یک شب خواند. ششصد صفحه. اگر یک صفحه را در یک رکعت بخواند، باید ششصد رکعت نماز بخواند. یک شب گنجایش ششصد رکعت را ندارد. اموری عقلانی و اموری غیر عقلانی اند. سنت پیغمبر است که یازده رکعت، هشت رکعت به همراه سه رکعت وتر در شب بخوانیم. این سنت. سنت پیامبر را رها کن. زیاده رویی نکن و اسلام را خیالی و غیر واقعی جلوه نده.

اعجاز خداوند متعال :

جالب این است که وقتی انسان در خواب است همه چیز به جز گوش غیرفعال است. از این جاست که خداوند متعال فرمود:

﴿ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا (11)  ﴾

﴿ پس در آن غار، ساليانى چند بر گوش هايشان پرده زديم. ﴾

[ كهف ]

اگر گوش هایشان به صورت عادی کار می‌کرد این همه سال نمی‌خوابیدند.

ظرافت شگفت انگیز قرآن کریم:

برادران، اکنون در سوره‌ی انفال این آیه آمده است: :﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً﴾ (وقتی که خواب آلودگی شما را با امنیت کامل می‌پوشاند) که نشان می‌دهد همه‌ی اصحاب پیامبر در خواب به این غفلت مبتلا شده اند :﴿النُّعَاسَ أَمَنَةً﴾ (خواب آلودگی با امنیت کامل) پس دل‌هایشان آرام گرفت.
خواب همراه با اضطراب نیز وجود دارد. یعنی اگر غیر مومن بخوابد نا آرام است. خواب‌های بسیار ناراحت کننده‌ای می‌بیند، به قول معروف کابوس می‌بیند، ولی در آل عمران خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (154) ﴾

﴿ سپس به دنبال این غم و اندوه، آرامشی به گونه‌ی خواب سبكی بر شما چیره كرد كه گروهی از (مؤمنان راستین) شما را فرا گرفت، و گروه دیگری تنها در بند خود بودند و درباره‌ی خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیت داشتند و می‌گفتند : آیا چیزی از كار (پیروزی و نصرتی كه پیغمبر به ما وعده داده بود) نصیب ما می‌شود؟ بگو : همه‌ی كارها در دست خدا است. (آنان در حین گفتن این سخن) در دل خود چیزهایی را پنهان می‌دارند كه برای تو آشكار نمی‌سازند. (به خود) می‌گویند : اگر كار به دست ما بود در اینجا كشته نمی‌شدیم. بگو : اگر در خانه‌های خود هم بودید، آنان كه كشته شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود می‌آمدند و تا خداوند آنچه را كه در سینه‌ها دارید بیازماید و تا آنچه را كه در دل‌ها دارید خالص و سره گرداند، و خداوند بدانچه در سینه‌ها است آگاه است ﴾

[ سوره‌ی آل عمران ]

برعکس، همه‌ی کسانی که خوابیدند آرامش نداشتند و در سوره‌ی انفال همه‌ی اصحاب خواب بودند، اما از سویی دیگر در آن‌جا منافقانی بودند، بعضی از خفتگان آرامش داشتند. یعنی ظرافت شگفت انگیزی در قرآن کریم وجود دارد. یک بار (خواب آلودگی با امنیت کامل) و یک بار (امنیت با خواب آلودگی) جا به جایی معنای بسیار دقیقی دارد، مثلاً خداوند فرموده است : 

﴿ وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (38)  ﴾

﴿ دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر عملي كه انجام داده اند به عنوان يك مجازات الهي قطع كنيد، و خداوند (بر كار خود) چيره و (در قانونگذاری خويش) حكيم است ﴾

[ سوره‌ی المائدة ]

با مرد دزد شروع کرد ولی در زنا فرمود:

﴿ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)  ﴾

﴿ هر يک از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و در (اجرای قوانين) دين خدا رأفت نسبت بديشان نداشته باشيد، اگر به روز قيامت ايمان داريد و بايد گروهي از مؤمنان بر شكنجه‌ی ايشان حاضر باشند ﴾

[ سوره‌ی النور ]

زیرا زن در زنا اصل است و با نمایش جذابیت‌های خود مردان را اغوا می‌کند. این اسمش مزاحمت است. مرد با سخنی یا لمسی مزاحم زن می‌شود و زن با لباس هایش مزاحم مرد می‌شود.

ارزش زن در حیای اوست:

من داستانی را که برادر ارجمندی برایم تعریف کرد فراموش نمی‌کنم او گفت: در یک شبکه‌ی ماهواره‌ای جوان جنایتکاری را نشان دادند که به تعداد بسیار زیادی دختر تجاوز کرده و آن‌ها را کشته بود. یک مددکار اجتماعی تقاضای گفتگو با او را در یک کانال ماهواره‌ای کرده بود. البته نامش را پرسید و او نامش را به او گفت. او چیزی بلد نبود نه خواندن و نه نوشتن. یعنی کاملاً نادان بود. به او گفت: چگونه این کار را می‌کردی؟ گفت: از لباس آن ها. این نادان دست روی مشکل گذاشت. از لباس آنها. این محقق به او گفت: اگر زنی با حجاب بود آیا به او تجاوز می‌کردی؟ او گفت: هر کس مورد تجاوز قرار می گرفت، او را می‌کشتم.
تمام ارزش یک زن در حیای او است، گویی ملکه است. من تصور نمی‌کنم کسی به یک زن با حجاب مشروع تجاوز کند. تقریباً باید بگویم: محال است. چیزی از او ظاهر نشده است. هیچ چیز جذابی از وی نمایان نشده که برایش مزاحمت ایجاد کنند، اما کسی که همه جذابیت‌های خود را به مردم نشان می‌دهد، گویی آن‌ها را به سوی خود دعوت می‌کند.

هر کس به خاطر خدا در راه او بجنگد، خداوند به او امنیت و آرامش عطا می‌کند:

ای برادران، ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾ (هنگامي كه شما را به خوابی سبک كه آرامشی از سوی او بود، می‌پوشاند و از آسمان آبی بر شما فرو می‌فرستاد تا شما را با آن پاک سازد و آلودگی [وسوسه‌ی] شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را ثابت و گام‌ها [یتان ] را با آن استوار دارد.) اول: گویا در یکی از جنگ‌ها مشرکان توانستند آب را به سمت خود ببرند، پس صحابه از آب محروم شدند، پس خداوند آنها را گرامی داشت. یعنی اگر خدا با توست، چه کسی علیه توست؟ و اگر خدا بر ضد توست، چه کسی با توست؟ با خدا باش چون آب در دست خداست.
به این خاطر ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِه﴾ (و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را (از پليدي جسماني) پاكيزه دارد.) اشاره‌ی بسیار دقیق، وقتی تو در میدان جنگ هستی، در حالی که می‌جنگی، باید پاک باشی، چه می‌گویی؟ ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ﴾ (و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را (از پليدي جسماني) پاكيزه دارد.) وقتی کسی در خواب جنب شد، فرمود : ﴿وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ﴾ (و پلیدی شیطان را از شما دور دارد.) اشاره‌ی اولی به پاکیزگی و اشاره‌ی دومی به پایان دادن به جنابت است و هر دو نگران کننده هستند. انسان ناپاک مثل یک مؤمن نگران است.
 نکات زیبایی وجود دارند. خداوند متعال نماز جماعت در جنگ را برای ما توصیف کرده است. در جنگ کشتار وجود دارد و در خط مقدم جبهه جنگ باید نماز جماعت بخوانی و برای این کار نظام خاصی وجود دارد. آیات دیگری توضیح می‌دهند. وقتی تو در جنگ هستی به نماز جماعت دعوت می‌شوی، پس در صلح چطور؟ از تو خواسته می‌شود تا زمانی که در میدان جنگ هستی پاک باشی.
﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾ (و از آسمان آبی بر شما فرو می‌فرستاد تا شما را با آن پاک سازد و آلودگی [وسوسه‌ی] شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را ثابت و گام‌ها [یتان] را با آن استوار دارد.) 
این نکته ظریف این است که وقتی انسان در راه خدا بجنگد و هدفش از این جنگ خداوند متعال باشد، خداوند متعال قلبش را پر از اطمینان و آرامش می‌کند..

هر کس با خدا باشد خدا با اوست:

به خدا قسم ما در جنگ گذشته‌ی غزه داستان‌هایی در مورد برادران خود درباره‌ی اطمینان و آرامششان شنیدیم که تقریبا غیر قابل باور بودند. آنها با بزرگترین ارتش روبرو هستند. آنها ضعیف هستند و مقدار اندکی از سلاح‌های مدرن در اختیار دارند. با این وجود خداوند اطمینان و آرامش را در دل‌های آنان انداخت داستان‌های بسیار زیادی گفته شد. ﴿وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ﴾ (تا دل هایتان را ثابت کند.) مؤمن از آرامش بسیار بالایی برخوردار است. خداوند امنیت را در دل او قرار می‌دهد.

﴿ وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (81) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ (82) ﴾

﴿ چگونه من از چیزی كه (بی جان است و بت نام دارد و از روی نادانی) آن را انباز (خدا) می‌سازید می‌ترسم؟ و حال آن كه شما از این نمی‌ترسید كه برای خداوند چیزی را شریک می‌سازید كه خداوند دلیلی بر (حقّانیت پرستش) آن برای شما نفرستاده است؟ پس كدام یک از دو گروه (بت پرست و خداپرست) شایسته تر به امن و امان است، اگر می‌دانید. كسانی كه ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است و آنان راه یافتگان (راه حق و حقيقت) هستند ﴾

[ سوره‌ی الأنعام ]

وقتی خدا با تو باشد چه کسی بر علیه توست؟ 

﴿ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (4)  ﴾

﴿ او است كه آسمان‌ها و زمين را در شش دوره آفريد و سپس بر تخت (فرمانروائي كائنات) قرار گرفت و او می‌داند چه چیز به زمین نازل و از آن خارج می‌شود و چه چیز از آسمان پائین می‌آید و بدان بالا می‌رود و او در هر كجا كه باشید، با شما است. و خدا می‌بیند هر چیزی را كه می‌كنيد ﴾

[ سوره‌ی الحدید ]

این یک همراهی کلی است با هر شخص، با کافر، با ملحد، با مشرک، با نافرمان، با فاسق، با هر انسانی، اما:

﴿ إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ (19) ﴾

﴿ شما (كه از پروردگار خود) درخواست پیروزی را می‌كردید و پیروز هم شدید. اگر دست بردارید، برای شما بهتر خواهد بود. اگر هم (به مجادله و پرخاشگری خود) برگردید، ما هم (به تقبیح كارتان و تحریك دشمنانتان) برمی گردیم و جمعیت شما هر چند هم زیاد باشد (بدون یاری خدا) كاری از پيش نخواهد برد. بي‌گمان خدا با مؤمنان است ﴾

[ انفال ]

خداوند با راستگویان است. خداوند با توبه کنندگان است. این همراهی خاص است. علمای تفسیر گفته اند: همراهی خاص یعنی اینکه خداوند آنها را یاری می‌کند، حفظشان می‌کند، هدایتشان می‌کند، حمایتشان می‌کند و به آنها اطمینان می‌دهد. همراهی خاص یعنی پیروزی و تأیید، حفظ و موفقیت، این همان همراهی خاص است و در دسترس همه شماست. با خدا باش تا خدا را با خود ببینی، با او درست باش تا او را با خود ببینی که تو را استوار می‌دارد، با او درست باشید تا او را ببینی که به تو توفیق می‌دهد و با او راست باش تا او را ببینی که تو را بر دشمنانت پیروز می‌کند.
پس: ﴿وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ﴾ (و از آسمان آبی بر شما فرو می‌فرستاد تا شما را با آن پاک سازد و آلودگی [وسوسه‌ی] شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را ثابت و گام‌ها [یتان ] را با آن استوار دارد.) یعنی آب اولا برای نظافت است و در صورتی که جنابت باشد برای دوری از جنابت است.

دعا اسلحه‌ی مؤمن است و عقیده را تقویت می‌کند:

﴿وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ﴾ (تا دل هایتان را ثابت کند.) ضمناً گفته اند: دعا، ایمان را تقویت می‌کند. وقتی اصحاب پروردگارشان را برای آب صدا زدند و آب فرود آمد، اعتمادشان به پروردگارشان تقویت شد و عقیده و ایمانشان به او تقویت شد. دعا سلاح مؤمن است و عقیده را تقویت می‌کند. البته اگر به درستی به درگاه خداوند دعا می‌کنی:

﴿ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)  ﴾

﴿ و هر گاه بندگان من، از تو در باره‌ی من بپرسند، [بگو] من نزدیكم و دعای دعاكننده را ـ به هنگامی كه مرا بخواند ـ اجابت می‌كنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد كه راه يابند ﴾

[ بقرة ]

تو به درگاه او دعا کردی و او دعای تو را اجابت کرد، لذا ایمان تو به خدا افزایش می‌یابد، بلکه ایمان تو به خدا تازه می‌شود، در واقع این دعای مستجاب یکی از ایام الله محسوب می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: 

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (5)  ﴾

﴿ موسی را با نشانه‌های خود فرستادیم [با این پیام ] كه: قومت را از تاریكی‌ها به روشنایی برآور و آنان را به وقایع الهی پند ده، بی گمان در این [امر] برای هر شكیبای شكرگزاری عبرت هاست ﴾

[ ابراهيم ]

﴿وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ﴾ (تا دل هایتان را ثابت کند.) از پروردگارتان خواستید که از آسمان بر شما باران ببارد. باران بارید. حالا فرض کنیم، خدا نکند، در سال خشکسالی شدیدی قرار گرفتیم و آسمان باران نمی‌بارید. ماه نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم گذشت و ماه اول باران نبارید، اگر فرض کنیم که نماز باران خواندیم و بعد از این نماز، باران فراوان بارید، همه‌ی مسلمانان چه احساسی دارند؟ با توکل به خداوند متعال که خدا هست و همه چیز در دست اوست.

انسان وقتی به وجود، محبت، قدرت و اجابت پروردگارش اعتماد داشته باشد او را واقعا صدا می‌زند:

ضمناً وقتی خدا را می‌خوانی و او تو را اجابت می‌کند، ایمانت به او بیشتر می‌شود، از این رو خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا (77) ﴾

﴿ بگو: اگر نيايشتان نباشد خداوند ارجی به شما نمی‌نهد. بی گمان [پیامبران و وحی را] دروغ انگاشتید، پس [سزایش ] ضروری خواهد بود ﴾

[ فرقان ]

تو چه زمان به صورت واقعی به درگاه خدا دعا می‌کنی؟ وقتی اولاً به وجود او ایمان داشته باشی و ثانیاً باور داشته باشی که تو را می‌شنود، اگر حرف بزنی صدایت را می‌شنود، اگر حرکت کنی تو را می‌بیند و اگر چیزی را پنهان داری آن را می‌داند و سوم اعتقاد داشته باشی که او بر همه چیز توانا است.
به خدا من دوستی را می‌شناسم – داستان مربوط به بیست و چهار سال پیش است - که از یک تومور بدخیم در ریه رنج می‌برد و کسانی که او را معالجه کردند، دوستانم بودند. یک جواب قطعی به او دادند: هیچ امیدی نیست. یک راه وجود دارد و آن اینکه پیوند ریه انجام دهد. دستمزد این عمل هم دقیقا به قیمت خانه‌اش بود. پسرش خردسال بود. گویا دعایش مستجاب شد. او اکنون زنده است و روزی می‌خورد و نیازی به این عمل پیدا نکرد و خود به خود خوب شد.
در پزشکی چیزی به نام خود درمانی وجود دارد، چون این موضوع به خرافات مربوط است بی‌اهمیت شده است، اما وجود دارد. خود درمانی وجود دارد.
پس دعا، عقیده را تقویت می‌کند، وقتی به درگاه خداوند تضرع می‌کنی، به وجود او ایمان داری، او می‌داند که تو چه می‌گویی، بر همه چیز قدرت دارد و تو را دوست دارد.
چهار چیز: دشمن تو قدرتمند است، اما تو را دوست ندارد. او تو را دوست دارد و توانا و شنوا و دانا و موجود است. به این خاطر خداوند متعال فرمود:

﴿ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا (77)  ﴾

﴿ بگو: اگر نيايشتان نباشد خداوند ارجی به شما نمی‌نهد. بی گمان [پیامبران و وحی را] دروغ انگاشتید، پس [سزایش ] ضروری خواهد بود ﴾

[ لفرقان ]

﴿وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ﴾ (تا دل هایتان را ثابت کند.) معنویاتت را بالا می‌برد. مطمئن باش.

﴿ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (139)  ﴾

﴿  سست و زبون نشويد و غمگين و افسرده نگرديد و شما برتر هستيد اگر به راستی مؤمن باشيد. ﴾

[ آل عمران ]

خطرناک ترین چیز این است که از درون شکست بخوریم:

اکنون خطرناک ترین چیز این است که ما از درون شکست بخوریم. یعنی فروپاشی درونی وجود دارد. ما تمام شدیم. چیزی در دست ما نیست. خدا وجود دارد و و خداوند متعال نشانه هایش را هر از گاهی نشان می‌دهد. مگر آنفولانزای خوکی یکی از نشانه‌های خدا نیست؟ وحشت در تمام دنیا و قبل از آن آنفولانزای مرغی بود و قبل از آن جنگ غزه بود، آیا این حمایت الهی نیست؟ خداوند متعال آیات خود را نشان می‌دهد و پیش از آن فروپاشی نظام جهانی، پشت سر هم الحمد لله.
﴿وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ﴾ (تا دل هایتان را ثابت کند.) تو برنامه ا‌ی آسمان داری. تو وحی آسمان را داری. اما مشکل این است که امت مسلمان در روز روشن خواب است. دشمنانشان شب و روز در تاریکی کار می‌کنند، ولی کسی که در تاریکی کار می‌کند از کسی که در روز روشن می‌خوابد سبقت می‌گیرد.
﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ) (هنگامی كه پروردگارت به فرشتگان وحی می‌كرد كه من با شما هستم، پس مؤمنان را ثابت قدم بدارید، در دل‌های كافران هراس خواهم افكند، پس بر فراز گردن‌ها بزنید و همه سر انگشتان (دست و پای) آنان را ببرّيد.)
پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:
از ابو هریره رضي الله عنه روایت شده که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: 

(( بعثت بجوامع الكلم ونصرت بالرعب، فبينا أنا نائم أتيت بمفاتيح خزائن الأرض فوضعت في يدي ))

(( با کلمات جامع (حاوی معانی فراگیر) مبعوث شدم، با رعب و ترس پیروز شدم و وقتی خواب بودم کلیدهای گنجینه‌های زمین برای من آورده شد و در دستم نهاده شد ))

[ فتح الباري در شرح صحيح بخاري ]

من یک توضیح دارم: امتش یک سال با ترس شکست خوردند، زمانی که شرک، ضعف، گناهان منتشر شد دشمنان بر ما مسلط شدند ﴿فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ (12) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (13) ) (پس بر فراز گردن‌ها بزنید و همه سر انگشتان (دست و پای) آنان را ببرّيد. اين (پشتيباني از مؤمنان) بدان خاطر است كه كافران با خدا و پيغمبرش به ستيز برخاستند، و هركه با خدا و پيغمبرش بستيزد، (او درخور عذاب است) چون خدا داراي عقاب شديد است.)

نزاع فرقه‌ای اولین برگ برنده‌ای است که دشمن علیه اسلام و مسلمین دارد:

برادران عزیز؛ این مساله بسیار مهم است. ما یک امت هستیم. اگر از این امت یک نفر کافر به خدا بود و یک نفر به او ایمان داشت بین این دو طرف مشکل ایجاد می‌شود و نیروها و تلاش‌ها هدر می‌رود. اکنون ما آیا باور می‌کنیم که هزینه‌ی جنگ افغانستان و عراق نزدیک به سه هزار میلیارد است؟ اگر این جنگ‌ها نبود و این مبالغ صرف منافع انسانی می‌شد، چند بیمارستان ساخته می‌شد؟ چند درمانگاه؟ چند جاده؟ چند دانشگاه؟ سه هزار میلیارد روی زمین چه می‌کند؟ بیشتر مشکلات مردم را حل می‌کند. وقتی اختلاف و جنگ شود که این نیروها و ثروت‌ها و پول‌ها صرف چیزی می شود که هیچ تاثیری ندارد.
به این خاطر این آیه‌ی کریمه می‌فرماید :﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ (اين (پشتيباني از مؤمنان) بدان خاطر است كه كافران با خدا و پيغمبرش به ستيز برخاستند.) یعنی انشقاقی در امت ایجاد کردند، مؤمن وكافر، کافر و مؤمن. انشقاق پیدا شد ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ (و هركه با خدا و پيغمبرش بستيزد، (او درخور عذاب است) چون خدا داراي عقاب شديد است.)
﴿ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ﴾ (اين (عذاب و عقاب دنيوي، يعنی شكست و گريز در برابر مؤمنان) را بچشيد.) یعنی خداوند متعال چشیدن را فقط برلی غذا و آب قرار نداد، بلکه برای ذلت هم قرار داد.

﴿ ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49)  ﴾

﴿ بچش. كه تو [به گمان خويش ] عزيز و ارزشمندي ﴾

[ دخان ]

پس کسی که صفوف امت را شکافته درگیری در میان امت به راه انداخته و کسی که آن را متحد می‌کند و مکر دشمنان را به خودشان باز می گرداند. میان تفرقه افکنی در بین امت و میان متحد کردن آن و بازگرداندن مکر دشمنان به خودشان، تفاوت بسیار است.
بنابراین اولین برگ برنده‌ای که دشمن در دست دارد، نزاع فرقه‌ای است و شما می‌بینید که این مساله در کشورهای دیگر کار خود را می‌کند، ما ان شاء الله با آگاهی خود این برگ برنده را از دست مستکبران و دشمنان خارج خواهیم کرد.

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر