- گفتگوهای رادیویی / ٠09برنامج حياة المسلم - إذاعة حياة إف إم
- /
- شبکه ی رادیوی اردنی حياة
مقدمه :
گوینده:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
سپاس خداوند جهانیان را. پروردگارا درود و سلام بفرست بر پیامبرمان محمد صلی الله
علیه وآله وسلم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. شنوندگان گرامی به جلسه ی علم و
ایمان جدید با جناب علامه دعوتگر اسلام
استاد دکتر محمد راتب نابلسی خوش آمدید. استاد عزیز خوش آمدید.
دکتر راتب:
خداوند به شما برکت دهد و شما را باعث خیر نماید و ارزش شما را بالا ببرد.
گوینده:
خداوند به شما خیر دهد دکتر محمد، گفتگوی ما با شنوندگان عزیز در قسمت
چهارم از برنامه ی شبهات و پاسخ به آن ادامه دارد.
در قسمت نخست این اصطلاح را توضیح دادیم و اینکه مسلمان چگونه با آن برخورد
کند. در دو قسمت گذشته از جایگاه زن در اسلام و پاسخ برخی شبهات پرداختیم که برخی
تلاش دارند آن را مطرح نمایند. تمام قسمت های برنامه در کانال رادیو حیات در
یوتیوب موجود هست هر کس تمایل داشت می تواند آن را استفاده کند.
امروز استاد، برنامه ی شبهات و گفتگوی خودمان را با عنوان: «عدالت خدا
کجاست» ادامه می دهیم.
این پرسش امروز با توجه به اتفاقات دردناکی که در اسلام در کشورهای مختلف
جریان دارد، مطرح می شود. یک کشور هم نیست بلکه چندین کشور درگیر آن اند. اتفاقات
ناگواری که در فراسوی مرزها رخ می دهد و کودکانی بی گناه کشته می شوند و با وجود
بی گناهی با بدترین شیوه ها به قتل می رسند. بسیاری از مردم می پرسند عدالت خداوند
کجاست؟ تا جایی که تردید به دل برخی وارد می شود که چرا خداوند ما را یاری نمی
دهد؟ این قسمت را با این آیه آغاز می کنیم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
﴿ ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد) ﴾
و من از شما این پرسش بزرگ را در برنامه ی امروز می پرسم که عدالت خداوند کجاست؟
عدالت خداوند مطلق است و حساب و کتاب نهایی روز
قیامت است:
دکتر راتب:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان. سپاس خدای جهانیان را و درود و سلام بر
سیدنا محمد راستین وعده ی امانت دار.
بنده ی ناچیز در یکی از بازارهای دمشق راه می رفتم که انسانی محترم و صاحب
یک فروشگاه بزرگ بیرون آمد و مرا به نوشیدن یک فنجان قهوه دعوت کرد. نزد او نشستم
و این پرسش را از من نمود: به من گفت: انسانی از خانه رفت و از میدان به سمت یکی
از محله های دمشق به بازار مدحت پاشا رفت. مغازه ی پارچه فروشی دارد. در مغازه اش
از سوی یک انسان عادی صدای شلیک گلوله شنید. سرش را بالا گرفت ناگهان دید گلوله به
ستون فقراتش برخورد کرده و فورا فلج شد. این تاجر بزرگ به من گفت: گناه این انسان
چیست؟ آیا کار عبادت نیست؟ گفتم: آری. گفتم: من تنها با یک روش محال می توانم پاسخ
این سئوال را بدهم و آن هم اینکه علمی مانند علم خداوند داشته باشم. تا جایی که من
می دانم خداوند در قرآن کریم خود گفته است به کسی ستم نمی کند. من باور می کنم. من
با باور و نه تحقیق به عدالت او ایمان دارم. با باور به این که خداوند چنین فرموده
است و او راستگوترین گوینده است. اما با تحقیق باید علمی مانند علم خداوند داشته
باشم. تمام.
بیست روز گذشت. برادرم مدیر موسسه ام در دمشق است. به من گفت: ما با این
همسایه که در طبقه ی بالای ما زندگی می کند، داستانی داریم. به او گفتم: داستان
چیست؟ گفت: شخصی در بازار مدحت پاشا یک فروشگاه دارد. مغازه ی دوم صدای شلیکی
شنیده است و سرش را بالا گرفته گلوله به او برخورد کرده است، به من گفت:
این برادرش بوده و یک سال پیش مرده است. خانه ای را از خود به جا گذاشته
است/ این برادر اجاره را گرفته است. برادر فوت شده پنج یتیم دارد. یک بار دوبار و
سه بار و در طول سال از او درخواست کرده اند اما پاسخ نداده است. اجاره را در جیب
خودش گذاشته است. اما نزد یکی از علمای بزرگ دمشق که شیخ القراء بوده، شکایت کرده
است. از او به این عالم شکایت کرده است. او را نزد خود خواسته است. به ایشان گفته
است: این مبلغ را اصلا به آنان نخواهم داد. این عالم به این یتیمان گفته بود،
شایسته نیست از این عمویتان به قاضی شکایت کنید بلکه از او به خدا شکایت کنید. این
سخن در ساعت نه شب بوده است و ساعت نه صبح فردا فلج شد.
اما وقتی هزار یا دو هزار رخداد را از آخرین قسمت می بینید به طور کلی هیچ
معنایی ندارد و شاید در زندگی کوتاه خود بیست یا سی رویداد از آغاز تا پایان یک
فصل ببینید. من به عنوان یک مومن هزار داستان را با پنج داستان مقایسه می کنم. عدل
خداوند مطلق است اما در آخر یک فصل از برنامه زندگی می کنیم. خودکشی کرد، کشته شد،
مثلا زیر خودرو له شد. اما آخر فصل یک داستان به معنای تمام داستان نیست. من
مقایسه می کنم. خداوند می فرماید:
﴿ ﴿ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً ﴾
(پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى دارد) ﴾
بنابراین آیه می
گوید:
﴿ ﴿ وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ﴾
(و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مى گردد) ﴾
روز قیامت آیه عقل
ها را از شگفتی می رباید:
﴿ ﴿ وَإِنْ مِنْكُمْ ﴾
(و هيچ كس از شما نيست) ﴾
حرف نفی، یعنی هیچ
یک از شما ای انسان ها نیست مگر از آتش بگذرد. علما گفته اند: گذر از آتش چیزی است
و ورود به آن چیزی دیگر است. ورود به آن به خاطر عذاب و سزاوار بودن است. اما گذر
از آن برای پند و درک آن است. این مومنان از جهنم خواهند گذشت تا عدالت مطلق الهی
را ببینند. زیرا نام های نیک خداوند همه در دنیا محقق شده است به جز نام عدل او که
به شکل جزئی تحقق پذیرفته است. خداوند برخی از نیکوکاران را برای تشویق بقیه پاداش
می دهد و برخی از گناه کاران را نیز به خاطر منع دیگران مجازات می نماید. اما حساب
و کتاب نهایی و پایانی روز قیامت است:
﴿ ﴿ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴾
(و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى شود) ﴾
یعنی من نمی توانم
عدالت محقق شده ی خداوند را به یک روش محال یعنی داشتن علمی مانند علم خداوند،
ثابت نمایم. اما عدالت خداوند را برای خودم با تصدیق آن، ثابت می نمایم.
﴿ ﴿ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴾
(و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى شود) ﴾
محال است و بسیار
محال است که خداوند به کسی ستم نماید. گاهی من یک عبارت ظریفی دارم که می گویم:
اگر انسانی در روی زمین مورد ستم واقع شود این با عدالت خداوند در تضاد نیست بلکه
با وجود خداوند در تناقض است.
گوینده:
استاد اگر ممکن
است دوباره تکرار کنید.
نادان ترین انسان کسی است که خداوند را در حساب و کتابش فراموش کند :
دکتر راتب:
اگر انسانی در روی
زمین مورد ستم واقع شود این با عدالت خداوند در تضاد نیست بلکه با وجود خداوند در
تناقض است.
باری شخصی همسرش
بیمار بود. درد شانه داشت. از طرطوس به شام آمده بود. به مطب یک پزشک رفت. پزشک به
او گفته بود: این یک التهاب است و به مدت شش ماه نیاز به آمپول دارد. هر دو هفته
یک آمپول باید مصرف کند. او و شوهرش در طرطوس زندگی می کردند و بسیار فقیر بودند.
شوهرش تکه ای از زمینش را فروخت تا هر دو هفته یک بار به شام برود تا همسرش آمپول
را دریافت نماید. به طور تصادفی به یک پزشک دیگر از دوستانم برخورد کرد. پزشک
متخصص سرطان بود. وقتی این حالت را دید به شوهرش گفته بود این التهاب نیست. این
تومور است. و خواست که پزشک غیرمتخصص بداند این بیماری تومور است. این پزشک دو سال
از وی باجگیری کرده است. هر دو هفته یک بار با اتوبوس از طرطوس به شام آمده و بهای
گزافی برای آمپول پرداخت کرده است و چه بسا آمپول آب مقطر بوده است.
به خدا این دوست
پزشک به من گفت: شوهر بر روی زمین سنگفرش افتاد و دستانش را بالا برد وگفت: ای خدا
اگر هستی از او انتقام بگیر. اگر از او انتقام نگیری پس تو وجود نداری. این سخن نادرست
است. اما او چنین گفت. این پزشک که اکنون زنده است به من گفت: پس از یازده ماه
پزشکی که آنان را فریب داده بود و پولشان را بالا کشیده بود نزد من آمد. وی مبتلا
به تومور شانه شده بود.
خداوند بزرگ است.
انسان به کسی ظلم نمی کند. گاهی ظلم علمی می کند یا فریب می دهد. به شما می گوید:
این ماده سرطان زا نیست و شاید سرطان زا باشد. مواد کنسرو را با بنزوات سدیم می
آمیزد. سه هزارم آن مجاز است اما دو سه درصد در آن می ریزد و غذا سرطان زا می شود.
من نادان تر از
کسانی که خدا را در حساب و کتابشان فراموش می کنند، ندیده ام. من به عدالت مطلق
ایمان دارم. اما نکته ی ظریف این است که ما بهشت و جهنم داریم. دنیا محل آزمایش
است و محل پاداش نیست. اما ما آن را محل پاداش می دانیم. اشکال این است که دنیا
محل آزمایش است یعنی خداوند برخی از گناهکاران را مجازات می کند.
گوینده:
آیا ممکن است
توضیح بدهید منظور از محل پاداش چیست؟ و منظور از محل آزمایش کدام است؟
مجازات برخی از گناهکاران برای منع دیگران و پاداش برخی نیکوکاران برای تشویق دیگران :
دکتر راتب:
از آنجا که دنیا محل کار است و آخرت محل پاداش شما شاید بسیار ثروتمند
باشید و از دادن زکات خودداری نمایید. این گونه برایتان ثبت می شود و نتیجه در
آخرت داده می شود ولی خداوند برخی گناهکاران را برای منع دیگران، مجازات می کند.
گوینده:
یعنی شرط نیست که هر تقصیرکاری در دنیا مجازات شود.
دکتر راتب:
هرگز، برخی از گناهکاران برای منع دیگران مجازات و برخی نیکوکاران برای
تشویق دیگران پاداش داده می شوند.
﴿ ﴿ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴾
(و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مى شود) ﴾
این آرامش بخش
است.
برای این بهره
مندی ها است، بهره چیست؟ ثروت، شهرت، سلامتی، همسر خوب، کار خوب، تجارت سودمندانه
همه بهره است. بهره مندی ها زیاد است به
تعداد آزمایش ها وجود دارد و در آخرت به میزان پاداش وجود خواهد داشت. چگونه؟ دو
شخص دقیقا شصت سال زیستند. اولی آزمایشش با فقر بود و صبر کرد و پاکدامنی و تحمل و
برنامه ریزی برای هزینه هایش داشت و کسی به او شک نکرد. دومی با ثروت آزمایش شد و
سرکشی کرد و اسراف کرد و خرج کرد و فخر فروشی کرد و ثروت خود را به رخ مردم کشی تا
ناخواسته آنان را عصبانی کند. هر دو شصت سال زیستند. اولی با فقر آزمایش شد و
پیروز در آمد و برای همیشه سزاوار بهشت شد و دومی با ثروت آزمایش شد و پیروز نشد و
برای همیشه سزاوار آتش شد.
پس مهم اکنون درس
گرفتن پس از عرضه به خدا است یعنی پس از عرضه به خدا موفقیت کامل حاصل شود.
گوینده:
پس نکته اینجاست
دکتر که: دنیا محل آزمایش یعنی امتحان است و خداوند در آن صبرکنندگان را می
آزماید؟
دکتر راتب:
نخستین چیز آزمایش
است آیه بسیار ظریف است:
﴿ ﴿ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴾
(و قطعا ما آزمايشكننده بوديم) ﴾
آیا از این آیه
واضح تر هم هست؟ این آیه:
﴿ ﴿ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ﴾
(همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد) ﴾
پس ما در محل آزمایش هستیم نه محل پاداش، و خداوند
برخی از نیکوکاران را برای بازداشتن سایرین پاداش می دهد.
گوینده:
و چرا محل آزمایش،
به این خاطر که خداوند متعال صداقت در ایمان ما را بیازماید؟
آزمایش امتحان صداقت انسان است :
دکتر راتب:
خداوند عزوجل تمام مخلوقات را در عالم ازل آفریده است. ما دو جهان داریم.
جهان ازل و جهان صور. ما اکنون در جهان صورت ها هستیم. هر چیزی را که می بینید در
جهان ازل روح دارد. دلیل آن هم این آیه است:
﴿ ﴿ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ﴾
(و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد) ﴾
پس جمادات و
حیوانات و فرشتگان نفس هستند.
فرشته عقل بدون
شهوت دارد و حیوان شهوت بدون عقل دارد و انسان هر دو را دارا است. پس اگر عقلش بر
شهوتش فائق آید بالاتر از فرشتگان خواهد بود و اگر شهوتش بر عقلش غلبه کند پست تر
از حیوان است. ما از آنجا که فرزندان انسان هستیم در جهان ازل وقتی خداوند امانت
را پیشنهاد داد:
﴿ ﴿ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ﴾
(بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت) ﴾
گفت: من می توانم
و وقتی امانت را قبول کرد به دنیا آورده شد تا صداقتش آزمایش شود و بهای آخرت را
بپردازد و دنیا بهای آخرت است. انسان در دنیا یا پیروز می شود و راز وجود و هدف از
وجودش را می داند و دنیا و آخرت و خیر وبدی و حق و باطل را می شناسد. و پایبند می
شود و دنیا و آخرت را بدست می آورد. اکنون:
﴿ ﴿ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴾
(و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است) ﴾
یک بهشت در دنیا و
یک بهشت در آخرت.
گوینده:
استاد بنابراین ما
دنیا و آخرت را داریم. دنیا محل آزمایش الهی است.
دکتر راتب:
«این دنیا محل
آزمایش و نه آرامش و جایگاه غم و نه شادی است و هر کس آن را بشناسد با یک آسودگی
شادمان نمی شود-زیرا موقتی است- و به خاطر یک مصیبت ناراحت نمی شود-چون باز هم
موقتی است-و خداوند آن را محل آزمایش قرار داده است و آخرت را محل جاودان قرار
داده و آزمایش دنیا رای برای بخشش آخرت و پاداش آخرت را به جای آزمایش دنیا قرار
داده که بگیرد تا ببخشد و بیازماید تا پاداش دهد.
گوینده:
هدف از آزمایش
استاد، عذاب نیست بلکه امتحان است و هر کس آزمایش شود حتما نباید پروردگار به خاطر
کارش او را مجازات نماید.
آزمایش امتحان است و مجازات یا خشم خدا نیست :
دکتر راتب:
امتحان، انسان با ثروت فراوان آزمایش می شود. با همسری بسیار زیبا آزمایش
می شود. و این زن با زیبایی اش آزمایش می شود. شاید زیبایی را از دیگران بپوشاند و
آن را برای شوهر و محارمش نگه دارد و شاید زیبایی هایش را برای مردم رها کند.
گوینده:
بنابراین دنیا محل آزمایش و آزمایش یعنی امتحان و به معنای مجازات و خشم
خدا نیست. آخرت محل پاداش است و عدالت مطلق در دنیا نیست بلکه در آخرت است.
دکتر راتب:
یک بار دیگر تکرار می کنیم:
این دنیا محل آزمایش و نه آرامش و جایگاه غم و نه شادی است و هر کس آن را
بشناسد با یک آسودگی شادمان نمی شود-زیرا موقتی است- و به خاطر یک مصیبت ناراحت
نمی شود-چون باز هم موقتی است-و خداوند آن را محل آزمایش قرار داده است و آخرت را
محل جاودان قرار داده و آزمایش دنیا رای برای بخشش آخرت و پاداش آخرت را به جای
آزمایش دنیا قرار داده که بگیرد تا ببخشد و بیازماید تا پاداش دهد.
گوینده:
خداوند شما را خیر دهد. عدالت خداوند کجاست؟ به نظر می رسد این پرسش را
بسیاری از مردم یا نعوذبالله به خاطر شک یا به خاطر یقین جهت آرامش قلبی می پرسند.
برخی از مردم وقتی شرایط سخت مظلومان و امت اسلام را می بینند. می پرسند عدالت
خداوند کجاست؟ در حالی که به او اطمینان دارد و برخی امروزه به دلیل گمان نیک یا
بد مردد شده اند.
استاد بزرگوار، قبل از میان برنامه چند نکته ی مهم را مطرح نمودید. نکته ی
نخست این که این دنیا محل آزمایش است و آزمایش به معنای امتحان و نه خشم یا مجازات
از سوی خدا است و آخرت محل جزا و پاداش است اگر کار نیک کرده باشد خیر است و اگر کار بد کرده باشد عدالت خداوند بر اساس
بدی او را محاسبه خواهد کرد.
نکته ی دومی که استاد بزرگوار، مطرح کردید این است که صفات خداوند متعال به
جز یک صفت در دنیا محقق می شود.
دکتر راتب:
عدالت خداوند به شکل جزئی محقق می شود.
گوینده:
چرا دکتر؟
حکمت تحقق جزئی عدالت در دنیا:
دکتر راتب:
زیرا دنیا محل آزمایش است و اگر مجازات را در مقابل خود ببیند اختیاری باقی
نمی ماند و انتخاب بیهوده است. بهای بهشت اختیار است. شما مخیر هستید. چرا برای
همیشه سزاوار بهشت باشید؟ می توانستید نافرمانی خداوند را بکنید اما به خاطر ترس
از خدا این کار را نکردید.
گوینده:
اگر روش این بود که به محض نافرمانی کسی خداوند او را در همان لحظه مجازات
کند ایمانی به خدا باقی نمی ماند و ترس از مجازات فوری می بود.
دکتر راتب:
شما به مردم بگویید: هر کس یک لیره بپردازد هزار لیره می گیرد. یک صف یک
میلیون کیلومتری خواهید دید. یا هر کس به زنی نگاه کند چشمانش از حدقه بیرون خواهد
شد. همه چشمشان را فروهشته خواهند داشت. اگر فاصله ی زیادی میان گناه و مجازات
نباشد دیگر اختیاری وجود ندارد و اگر مجازات مستقیم باشد اختیار بی معنا می شود.
گوینده:
در اینجا عدالت الهی می آید و به انسان فرصت اختیار برای تحمل مسئولیت را
می دهد.
ستم در دنیا ظاهری است :
دکتر راتب:
بنابراین بهشت
بزرگترین بخشش الهی است. بزرگترین هدیه ای است که یک مخلوق یعنی انسان و جن آن را
می گیرد.
﴿ ﴿ يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ﴾
(اى گروه جن و انس) ﴾
اما بقیه هدیه ی
بزرگی ندارند. زیرا اختیاری نداشته اند.
گوینده:
بنابراین در دنیا
یک ظلم وجود دارد دکتر.
دکتر راتب:
ظلم ظاهری.
گوینده:
آیه خداوند آن را
می پذیرد؟
دکتر راتب:
بنا به حکمتی
والا، چند مظلوم توبه کردند؟ به خدا درباره ی یک زن بسیار منحرف شنیدم که خداوند
او را مبتلا به تومور کرده بود. آیا می دانید چه گفت؟ گفت: اگر شفا یافتم حیوان
صفتی را کامل رها می کنم. اما امیدوارم خداوند مرا شفا دهد. خداوند بندگانش را در
دنیا شفا می دهد. یک زن منحرف را شفا می دهد. ثروتمند اسرافکار را شفا می دهد.
دنیا محل آزمایش و شفا دادن و پاک کردن است.
گوینده:
بنابراین یک ظلم
وجود دارد که خداوند بنا به حکمتی فقط از وجود آن را با خبر است. آیا خداوند از
این ظلم خرسند است؟
دکتر راتب:
خیر، خداوند به آن
خرسند نیست. این ظلم نیست. وقتی کسی نزد شما می آید و زخم معده ی شدید دارد و شما
او را مجبور به یک رژیم سخت غذایی با شیر می کنید. پزشک از این رژیم خرسند است؟
طبیعتا به خاطر شفا یافتن است. طبیعتا از آن خرسند است. شما پزشک هستید. بیماری با
زخم معده ی شدید نزد شما می آید. به او می گویید: شش ماه فقط شیر بخور تا کاملا
شفا بیابی. دومی تومور بدخیم دارد. به او می گوید: چه بخورم؟ می گوید: هر چه دوست
داری.
﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً﴾
(پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آن ﴾ ان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم) ﴾
من اولویت را در
این می بینم که باید در دنیا به حساب خود رسید. اگر خداوند بنده اش را دوست داشته
باشد او را امتحان می کند. اگر صبر کرد او را بر می گزیند و اگر سپاس گزاری نمود
او را به خود نزدیک می سازد.
وقتی خداوند مرا
شفا داد معنایش این است که من در دل خودم نیکی و خوبی دارم.
گوینده:
بنابراین خداوند
در دنیا اجازه ی وجود ظلم را داده است. یک ظلم ظاهری و به این معنا نیست که خشنود
است.
دکتر راتب:
وسیله ای برای
توبه ی او است مانند رژیم غذایی شیر است. غذا می خورد اما از شیر لذت نمی برد زیرا
بیماری اش قابل درمان است.
گوینده:
استاد بزرگوارا،
آیا هر انسانی در معرض امتحان یا ظلم قرار بگیرد به این معنا است که بهای اشتباه
گذشته اش را می پردازد؟
امتحان هر انسانی در دنیا :
دکتر راتب:
خیر به این حدیث گوش بدهید:
(( ((أشد الناس بلاء الأنبياء ثم العلماء ثم الأمثل فالأمثل ))
((از همه بیشتر پیامبران سپس علما و سپس بهترین و بهترین ها آزمایش می شوند)) ))
پیامبر اکرم می
فرماید: خداوند او را با ترس آزموده است.
(( ((أوذيت في الله وما يؤذى أحد، ولقد أخفت في الله وما يخاف أحد، ولقد أتت عليّ ثلاث من بين يوم وليلة ومالي طعام إلا ما واراه إبط بلال ))
((در راه خدا به قدری آزار دیدم که کسی آزار نمی شود. و در راه خدا به اندازه ای ترسیدم که کسی آن قدر نمی ترسد. سه شبانه روز گرسنه بودم و تنها غذایی که بلال می آورد را می خوردم)) ))
این سرور مخلوقات
است. آزمایش عمومی است:
﴿ ﴿ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴾
(و قطعا ما آزمايشكننده بوديم)
﴿ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ﴾
(همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد) ﴾
اما اینان:
﴿ ﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴾
(پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند) ﴾
این امور مانند
روز روشن است.
گوینده:
اما این قاعده بنا
به درک برخی از مردم این است که اگر پروردگار فلانی را مجازات کند یا اندک اندک او
را تنبیه کند به این معنا است که خداوند به خاطر گناه گذشته اش او را درمان می کند.
چیزی نیست که مشمول مجازات نباشد :
دکتر راتب:
خیر، من فقط به حکمت خداوند ایمان دارم. انسان وقتی به مصیبتی دچار می شود
من نمی توانم آن مصیبت وی را به عنوان گناه تفسیر کنم. من می دانم که هر چیزی
مجازاتی دارد اما نمی توانم کسی را مجازات کنم. این در فقه و شریعت ممنوع است.
گوینده:
همان طور که اندکی پیش فرمودید: شاید انسان گناهی کند و در دنیا اشتباه کند
و خداوند او را مجازات نکند زیرا حساب کامل در قیامت است و شاید انسانی بنا به
حکمت الهی در دنیا مورد مجازات قرار گیرد در حالی که گناهی نکرده است.
خداوند و عدالت مطلق او :
دکتر راتب:
شاید بگویید: هر مصیبتی به خاطر یک گناه است اما من نمی توانم مصیبتی را بر
کسی نازل کنم.
گوینده:
چطور است که گفته می شود هر بلایی به خاطر یک گناه است؟
دکتر راتب:
یک قاعده ی کلی است، نمی گویم: فلانی کار بدی کرده است این درست نیست گفته
شود و شاید رفع مصیبت از وی باشد. من نمی دانم. از اصول این را می دانم که انطباق
یک اصل بر انسان ممنوع است.
گوینده:
قاعده ای که ما می فهمیم این است که پروردگار ما عادل است و عدالت او مطلق
است امااجازه داده تا برخی به برخی دیگر ستم کنند تا اختیار کامل داشته باشند و
عدالت کامل در حساب و کتابشان برای روز قیامت بماند و حتما اینکه کسی مجازات شود
دلیلش این نیست که خداوند از او انتقام می گیرد و به همین خاطر مجازاتش می کند.
شاید این به خاطر بالا بردن مقام و درجات وی باشد به همین دلیل او را امتحان می
کند.
دکتر راتب:
﴿ ﴿ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴾
(و قطعا ما آزمايشكننده بوديم) ﴾
گوینده:
و همان طور که
گفتید پیامبران از همه بیشتر آزمایش می شدند نه به این خاطر که گناه یا کوتاهی
کرده باشند.
دکتر راتب:
(( ((أشد الناس بلاء الأنبياء ثم العلماء ثم الأمثل فالأمثل ))
((از همه بیشتر پیامبران سپس علما و سپس بهترین و بهترین ها آزمایش می شوند)) ))
(( ((خفت في الله وما خاف أحد مثلي ))
((در راه خدا ترسیدم و کسی مانند من نترسید)) ))
گوینده:
بنابراین این یک قاعده است که آزمایش حتما نباید یک خشم یا مجازات از سوی
خداوند باشد و گاهی برای بالا بردن درجات و ثواب است و گاهی هم برای خشنودی است.
دکتر راتب:
حتی یک سخن آرامش بخش دیگر وجود دارد: اگر خداوند بنده اش را دوست داشته
باشد وی را می آزماید و اگر او صبر کرد او را انتخاب می کند و اگر سپاسگزاری کرد
او را به خود نزدیک می سازد.
گوینده:
دکتر برخی ها امروزه این موضوع را مطرح می کنند که فلان کشور در شرایط سخت
و جنگی است زیرا خداوند می داند آنان انسان های خوبی نیستند و کشور همسایه را می
بینیم که شاید از آنان منحرف تر باشند اما بهترین زندگی را دارند. بسیاری از مردم
می گویند: چرا این کار با این کشور اولی شده و گروه دوم که گناه بیشتری دارند رها
شده اند؟ من این سئوال را می پرسم تا پاسخ شرعی را دریافت کنم.
حکمت مطلق خداوند به خیر مطلق وابسته است :
دکتر راتب:
هر چیزی که از زمان آدم تا قیامت اتفاق بیفتد را خداوند اراده کرده است.
منظور از اراده کردن، چیست؟ به این معنا نیست که آن را پذیرفته است و به آن دستور
داده بلکه اجازه داده است.
گوینده:
تفاوت میان اراده و اجازه چیست دکتر؟
دکتر راتب:
پزشکی ازدواج کرد اما صاحب فرزند نشد. ده سال گذشت. سپس صاحب کودکی بسیار
زیبا شد. بسیار به او وابسته گشت. پس از مدتی پزشک پدر متوجه شد که پسرش مبتلا به
آپاندیس است. این پزشک اجازه داد پسرش کاملا بیهوش شود. شکم وی باز شد. آپاندیس
برداشت شد. او اجازه ی این عمل را داد. اما دوست داشت اینگونه نباشد. تمام اتفاقات
را خداوند اراده کرده است. معنای اراده یعنی اینکه او پسندیده است. اما به معنای
دستور به آن نیست. اما اجازه داده است. بنا به حکمتی والا هر چه خداوند اراده کرده،
اتفاق افتاده است. اراده ی الهی به حکمت مطلق و حکمت مطلق به خیر مطلق وابسته
خواهد بود. اگر کاری می شد که نشده بود خداوند سرزنش می شد. و اگر آنچه روی داده،
اتفاق نمی افتاد نقص در حکمت خداوند می بود.
گوینده:
خداوند خیرتان دهد که پاسخ دادید. این قواعد مهمی برای درک است و به معنای
این نیست که این مردم چیزی را اشتباه برداشت کنند. خداوند در این باره حکمتی دارد.
شاید غرب یا برخی از سایر کشورها بیشتر از آنان گناهکار باشند.
دکتر راتب:
او سرطان داشت، به او گفت: هر چه می خواهی بخور.
﴿ ﴿ فَلَمَّا نَسُوا ﴾
(پس هنگامى كه از ياد بردند) ﴾
زخم معده ی شدید
داشت به او گفت: رژیم کامل، و همیشه رژیم از هر غذایی خوردن، بهتر و دقیق تر است.
گوینده:
دکتر خدا خیرتان
دهد.
دکتر برخی از کسانی که امروزه سئوالاتی را مطرح می کنند و مثلا تصاویر کودکی خردسال را در زیر آوار یا تانک های نظامی و یا کودک دوماهه ای که کشته شده را نشان می دهند و مردم با او همدرد می شوند و برخی می نویسند: خداوند کجاست؟ چرا خدا از خودش دفاع نمی کند؟
اولویت انسان خوشبخت ترین بودن، است :
دکتر راتب:
چه بگویم؟ زندگی انسان در مقابل زندگی ابدی صفر و ناچیز است. اگر کودکی شهید
شد سزاوار بهشتی بهتر از بیل گیتس است که میلیاردها سرمایه دارد. خداوند دارای
موازینی است.
یک نکته ی ظریف به شما می گویم: شما وقتی به معیارهای زمینی اعتماد می کنید
دچار مشکل بزرگی می شوید. اگر به معیارهای آسمانی تکیه کنید کار تمام است. این
انسان برای بهشت و آخرت آفریده شده است. انسان برای بهشت است. با اتفاقات دنیایی
که برایش روی می دهد سزاوار بهشت می شود و شهید بوده و تا ابد از بهشت بهره می
برد. کسی که در زمین به بالاترین مقام رسیده است، این «یبس» بر بستر مرگ است. می
گوید: چه کنم؟ بیشترین ثروت تاریخ را دارد. هفتصد میلیارد دلار. کسی که اپل را در
اختیار دارد بر بستر مرگ است. می گوید: این میزان ثروت یعنی هیچ ثروتی ندارم.
برایم روابط انسانی مهم است. اما چه زمانی فهمیده است؟ بر بستر مرگ است کسی که
هفتصد میلیارد ثروت دارد.
مهندسی ژاپنی بزرگترین پل استانبول را طراحی کرد. در هنگام افتتاح آن که با
رئیس جمهور راه می رفت خودش را در تنگه ی بوسفر انداخت و مرد. به اتاقش در شیراتون
رفتند. روی برگه ای نوشته بود: همه چیز را در زندگی تجربه کردم اما مزه ای نداشت و
خواستم مزه ی مرگ را بچشم.
زندگی بودن ایمان خسته کننده است. انسان کم می آورد. همه چیز را می خورم.
یک میلیون سفر می روم. دو یا سه ماشین دارد. به سراسر اروپا و آمریکا رفته است. یک
مومن ساده می آید و آرزوی بهشت دارد. کار نیک می کند. صدقه می دهد. به خدا دعوت می
کند. انسانی در روی زمین است.
بنابراین اولویت این است که خوشبخت ترین انسان باشید. اما چه زمانی بر مردم
برتری می یابید؟ زمانی که افراد پیرامون خود را خوشبخت کنید، شما نیز خوشبخت ترین
انسان هستید.
گوینده:
استاد باری دیگر به همین سئوال باز می گردیم که اگر کسی از شما بپرسد: این
کودک بی گناه، این انسان که پایبند زندگی می کند. این زن پاکدامن محجبه مسلمانی که
نماز می گزارد و به گونه ای هتک حرمت می شود. چه کاری کرد که این گونه مجازات شود؟
ضرورت محاسبه ی آخرت با دنیا در حساب وکتاب خودمان:
دکتر راتب:
کاری نکرده است به جز این که آزمایش شده پس صبر کرده و سزاوار بهشت گردیده
است. اما شما هدف را فقط محدود به دنیا می کنید. میلیون ها سئوال بی جواب دارید.
اگر آخرت را به همراه دنیا در نظر بگیرید مشکل حل می شود. وقتی سرنوشت مومن پایبند
ستمدیده و کشته شده زیر شکنجه را با بهشت در نظر می گیرید او سود برده است. و کسی
که او را شکنجه داده بدبخت ترین انسان روی زمین است. نکته اینجا است که با شکنجه
مرده و صبر کرده است. از آنجا که مسلمان بوده بر فرض وارد زندان شده است. این شخص
سرنوشتش بهشت است. و کسی که او را شکنجه داده بدبخت ترین انسان است. من می گویم:
سرکشان نادان ترین انسان ها هستند، چرا؟ زیرا خداوند را در نظر نمی گیرند.
گوینده:
باید تاکید کنم که من منظورتان را فهمیدم. بنابراین وقتی ما به روش دنیایی
خودمان در نظر بگیریم این اسیر ستمدیده ی دستگیر شده که در برافراشتن پرچم توحید
جهاد کرده و شکنجه شده است: می گوییم: خداوند او را نجات دهد، اگر فهم ما این باشد
که به او ظلم شده، پناه بر خدا، و اگر با دید آخرت به آن نگریسته باشیم، می فهمیم
که پروردگارمان او را با صبر بر اتفاقات آزموده است وبهشت پاداش او است که جاودان
تر و بهتر است.
دکتر راتب:
اگر آخرت را به همراه با دنیا در نظر نگیریم میلیون ها مشکل پیش می آید.
گوینده:
آیا هر اتفاقی باید تعبیر شود که مثلا چرا این کودک کشته شد؟ چرا این
جهادگر شکنجه شد؟
دکتر راتب:
ببخشید، شما نمی توانید با عقل خودتان عدالت الهی را محقق کنید مگر به یک
روش محال و آن اینکه علمی مانند علم خداوند داشته باشید.
گوینده:
چطور به علم خداوند برسم؟
روش رسیدن به علم خداوند :
دکتر راتب:
اینکه با او روراست باشید. ایمان
به عدالت، تصدیقی است اما چرا مومن از آتش گذر خواهد کرد؟ دلیل آن چیست؟
﴿ ﴿ وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ﴾
(و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مى گردد) ﴾
چرا ؟ تا عدالت
مطلق الهی را ببیند.
گوینده:
خداوند شما را خیر
دهد دکتر،
به پخش برخی از
تماس های شنوندگان می پردازیم.
برادر بزرگوار عبدالحکیم
بفرمایید
شنونده:
یک نکته ی کوتاه
است می خواهم بگویم. این جزئی گرایی از ویژگی عدل است. من بسیار سخنان ملحدان را
گوش می دهم. اما خدا را شکر عقیده ی اسلامی ام بسیار عالی است. اما همیشه از همین
منحنی عدل مورد بازخواست قرار می گیرم. بسیاری از ملحدان همین منحنی عدل را
دستاویز خود قرار می دهند. چرا خداوند این کار را با من کرد؟ چرا باید تا قیامت
منتظر بمانم؟ چرا من؟ استاد ندیم این سخن ملحدان است یعنی به نماز یا روزه یا چیزی
دیگر نمی پردازند. همیشه به عدل الهی انتقاد دارند. تلاش می کنند با همین عدلی که
جناب دکتر نابلسی از آن سخن می گویند، انسان را نسبت به عقیده اش مردد کنند.
گوینده:
نکته ی بسیار مهمی
است استاد عبدالحکیم، چرا خداوند این کار را با من کرد؟ سپاس از عبدالحکیم.
قلب سالم بزرگترین هدیه به مومن درهنگام ترک دنیا است :
دکتر راتب:
(( (( وعزتي وجلالي لا أقبض عبدي المؤمن، وأنا أحب أن أرحمه، إلا ابتليته بكل سيئة كان عملها سقماً في جسده، أو إقتاراً في رزقه، أو مصيبة في ماله أو ولده، حتى أبلغ منه مثل الذر، فإذا بقي عليه شيء شددت عليه سكرات الموت حتى يلقاني كيوم ولدته أمه ))
((به عزت و شکوتم سوگند، جان بنده ی مومن خودم را نمی گیرم در حالی که دوست دارم به او رحم کنم مگر اینکه با هر بدی او را می آزمایم و این کار با او از طریق بیماری در بدن، یا تنگی رزق یا مصیبتی در مال یا فرزندان او است تا اینکه ذره ای از آن نماند و اگر چیزی ماند مرگ را بر او سخت می کنم تا اینکه روز قیامت مانند نوزادی (بی گناه) با من ملاقات کند)) ))
این سخن را به همه
می گویم: وقتی به لب گور رسیدیم و جانمان را تسلیم نمودیم.
﴿ ﴿ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴾
(روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى دهد *مگر كسى كه دلى پاک به سوى خدا بياورد) ﴾
اندکی پیش گفتم: کسی
که هفتصد میلیارد دارد می گوید: این مبلغ برایم ارزشی ندارد.
﴿ ﴿ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴾
(روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى دهد *مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد) ﴾
و قلب سالم قلبی
است که پاک از شهوات خداناپسندانه باشد و اخبار متناقض با وعده ی الهی را باور
نکند و تنها خدا را بپرستد و این بزرگترین هدیه به مومن در زمان ترک دنیا است.
﴿ ﴿ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴾
(روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى دهد *مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد) ﴾
گوینده:
خداوند شما را خیر
دهد دکتر، خالد برادرم بفرمایید.
شنونده:
سلام علیکم خداوند
به شما خیر و سلامتی بدهد. پرسش: آیا میان آزمایش مومن و کافر تفاوتی وجود دارد.
مثلا انسان مومن پایبندی را می بینیم که نماز می خواند اما فقیر است و همیشه
آزمایش می شود و در مقابل ممکن است ببینیم شراب می نوشد و نماز نمی خواند اما
سبحان الله وضع خوبی دارد. فقط می خواهم استاد توضیح دهند.
گوینده:
بسیار واضح بود.
بارک الله برادرم خالد.
دکتر اجازه بدید
به شما بگویم شیخ جوانان
هر کس هدفش از خودش بزرگتر باشد او همیشه جوان است
دکتر راتب:
خیر، استغفرالله. به همین تناسب تا زمانی که این را بگویید من مومن هستم.
جوان شاید تا نود سالگی جوان باشد. هدفش از خودش بزرگتر است پس جوان است. و شخصی
چهل ساله هدفش فقط پول است و پول و ثروت فراوانی دارد این شیخ به معنای منفی شیخ
است. تا زمانی که هدفتان بزرگتر از خودتان باشد شما همیشه جوان هستید.
گوینده:
خدا خیرتان دهد دکتر، زیبا است!
گفتگوی ما درباره ی شبهات و پاسخ آن است. پرونده ی شبهات را باز کردیم و
این که مسلمان چطور با آن برخورد کند. سپس درباره ی جایگاه زن در اسلام در دو
برنامه سخن گفتیم. قسمت چهارم ما امروز درباره این است که عدالت خداوند کجاست؟
دکتر قبل از اینکه میان برنامه پخش شود، دو سئوال پرسیده شد؛ برادرمان
عبدالحکیم یک نکته مطرح کرد. گفت: چرا خداوند مرا می آزماید اما کسی دیگر را نمی
آزماید؟ من درست راه می روم چرا خداوند مرا مجازات می کند در حالی که پایبند هستم؟
شخصی به مسجد می رود تا نماز بخواند در راه برایش اتفاقی می افتد چرا بین همه ی
انسان ها من؟ پاسخ شما به این سئوال چیست؟
وابستگی اراده ی الهی با حکمت مطلق :
دکتر راتب:
پاسخ دقیق و علمی: هر رویدادی در هستی از زمان خلقت هستی توسط خداوند تا
کنون بنا به حکمتی والا بوده است که برخی از آن آگاه و برخی بی اطلاع اند. اگر
خداوند حکمت را برایتان آشکار نمود شما تسلیم هستید. آشکار نکرده است من به آن
حکمت ایمان دارم. همه ی رویدادها را خداوند اراده کرده است یعنی به آن اجازه داده
است اما به آن دستور نداده و آن را نپسندیده است.
اکنون بر عکس است. هر چیزی را خداوند اراده کرده اتفاق می افتد. اراده ی
الهی وابسته به حکمت مطلق است. این حکمت مطلق است. اگر رویدادی که اتفاق افتاده،
انجام نمی شود خداوند مورد سرزنش بود و رویدادی که انجام نشده اگر رخ می داد نقصی
در حکمت خداوند بود. حکمت مطلق وابسته به خیر مطلق است. در هستی شر مطلق وجود
ندارد. شر مطلق با وجود خداوند در تناقض است. یا به خدا ایمان می آورید یا به شر
مطلق.. اما شر نسبی وجود دارد که در راه خیر به کار گرفته می شود.
﴿ ﴿ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴾
(و قطعا غير از آن عذاب بزرگتر از عذاب اين دنيا [نيز] به آنان مىچشانيم اميد كه آنها [به خدا] بازگردند) ﴾
هر مصیبتی در روی
زمین بنا به دلیلی اتفاق افتاده است و حکمتی والا دارد. برخی آن را می دانند و
برخی نمی دانند.
گوینده:
بنابراین خداوند
متعال دارای حکمتی است و من باید با یقین رفتار کنم که پروردگارمان عادل است و
حکمتی دارد با این تفکر دل آرام می گیرد.
دکتر راتب:
یک تعبیر ظریف
وجود دارد: من نمی توانم حکمت را محقق بیابم زیرا فرصتم اندک است اما من مکلف به
ایمان تصدیقی به آن هستم. خداوند به من گفته است که او دانا و حکیم است.
گوینده:
هر کس تصدیق نماید
مومن است، غیر مومن؟
کمال خلق نشان از کمال تصرف است :
دکتر راتب:
دقیقا ترتیب هایی وجود دارد. اگر به این هستی فکر کنید. آیات زیاد شما را
به این کار دستور می دهد. دانستید که پروردگار بزرگی دارد و کمال خلقت نشان از
کمال تصرف دارد.
شرکتی یک میلیون کامپیوتر از بهترین مدل ها می فروشد. اگر تعدادی از
کامپیوترها را بخرید پول نمی گیرد در جیب خود بگذارد. شرکت خرید و فروش دارد.
بسیار دقیق است. پس کمال خلقت نشان از کمال تصرف دارد. این خلقت کامل است. پس تصرف
کاملی دارد. در پی آن باشید. انسانی وجود ندارد که در پی کمال تصرف باشد و به آن
نرسد و این به خدا از غیرممکن های زندگی است که در پی حقیقت باشید اما آن را
آشکارا پیدا نکنید. بخواهید. خواستنی وجود ندارد. فقط انتقاد و جنجال وجود دارد.
شما راحت بر روی مبل می نشینید و می گویید: چرا خدا چنین کرد؟ علم آن را دارید؟
قرآن را خوانده اید؟ دروس جمعه را در مسجد جامعی گوش دادید. سایتی اینترنتی و دینی
باز کردید و خواندید؟ تفسیری خواندید؟ هیچ چیزی نمی دانید. علمی ندارد اما می
خواهد انتقاد کند.
گوینده:
سئوال دوم از برادرمان خالد بود. تفاوت میان آزمایش مومن و آزمایش کافر
توسط خداوند چیست؟
تفاوت میان آزمایش مومن و آزمایش کافر:
دکتر راتب:
در حقیقت هر انسانی آزموده می شود اما گاهی آزمایش مجازات است. گاهی آزمایش
امتحان است. شاید گناهی کرده باشد و مال حرام خورده باشد خداوند در دنیا او را
مجازات می کند این آزمایش مجازات است و آزمایش امتحان نیز وجود دارد.
گوینده:
کافر آزمایش امتحان می شود یا مجازات؟
دکتر راتب:
گاهی مجازات است.
گوینده:
و گاهی لطف خداوند است تا قطب نمای حق دیده شود.
دکتر راتب:
آخرین فرصت.
گوینده:
خداوند خیرتان دهد دکتر.
استاد بزرگوار، درباره ی این مساله که عدالت خدا کجاست؟ و سوالات مردم در
این مسائل، امروز دکتر ناتوانی امت اسلام و دیدگاه عدم یاری دین و شکست های پیاپی
و اشغال شدن پیاپی کشورها و حاکمان ظالم متوالی و شکست ها و آزمایش های بسیار
نظرتان چیست؟
کسی که امر خدا را ناچیز شمرد خداوند او را ناچیز می شمارد :
دکتر راتب:
پاسخ دقیقی دارم. من به تمام سلول های بدن خودم ایمان دارم. مسلمانان امر
خداوند را خوار شمردند بنابراین خداوند آنان را خوار کرده است. گناهان و نافرمانی
ها را می بینید. مثلا: در خانه آیه الکرسی خوانده می شود و شب نشینی های مختلط و
زنان نیمه برهنه و همه هم نامحرم وجود دارد. در اینجا آیه الکرسی هیچ فایده ای
ندارد. ما چیزهای ظاهری می خواهیم. قرآنی در ماشین می گذارد و چشمانش به زنان است.
تا زمانی که کارهایمان ظاهری باشد اسلام ظاهری داریم. این یک مشکل بزرگ است. مهم
روش الهی است که از خصوصی ترین مسائل انسان از بستر زناشویی آغاز و تا روابط بین
المللی ادامه می یابد. نماز، روزه، حج و زکات و کسب درآمد روش نیست. هزینه ی اموال
و تعامل با زن و مادر و خویشان و همسایگان.. به خدا سوگند باید بگویم: تقریبا
پانصد هزار بند وجود دارد که از بستر زناشویی تا روابط بین المللی را شامل می شود.
گوینده:
خدا خیرتان دهد دکتر، این قسمت را با دعا پایان می دهیم. از خداوند می
خواهیم از ما قبول فرماید.
دعا :
دکتر راتب:
دین ما را برای ما نیک بفرما که این دین عصمت ایمان ماست. و دنیای ما را نیک
بگردان که ما را در آن زندگی است. و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست.
و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای
مولای ما ای پروردگار جهانیان، بار خدایا با حلال خود ما را از حرام بی نیاز
کن و با طاعت خود ما را از نافرمانی حفظ
بفرما و با فضل و کرم خویش ما را از غیر خود بی نیاز بفرما. خدایا ما را از مکر
خود در امان بدار و پرده پوشی ما را بکن و یاد خود را از یاد ما نبر. به ما ببخش و
ما را محروم نکن و ما را گرامی دار و خوار نکن و ما را ترجیح بده و کسی را بر ما
ترجیح نده و ما را خرسند ساز و از ما خرسند باش. این کشور وسایر کشورهای مسلمان را
کشوری آرام قرار بده و خون مسلمانان را در همه جا حفظ کن.
و جانشان را در شام حفظ نما. و درود خداوند بر سیدنا محمد پیامبر بی سواد و
بر خاندان و یاران او.
پایان و خداحافظی :
گوینده:
خداوند جهانیان را سپاس و خداوند به شما نیز برکت دهد استاد عزیز. این
برنامه بخشی از مجموعه ی پاسخ به شبهات با حضور علامه دکتر محمد راتب نابلسی بود.
استاد عزیز و بزرگوار خداوند به شما خیر دهد.
خداوندا تو را سپاس و گواهی می دهیم غیر از تو معبودی نیست و از تو آمرزش
می خواهیم و به سوی تو باز می گردیم.