- حديث شريف / شرح الحديث الشريف
- /
- الترغيب والترهيب
سپاس خداوند جهانیان را و درود وسلام بر سرورمان محمد راستین وعده¬ی امانت دار.
انفاق اموال، محبت شما نسبت به خدای بزرگ را برای خودتان، مردم تاکید میکند:
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است:(( إن الصدقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ ، وتَدْفَعُ مِيتَة السُّوءِ ))
((صدقه خشم پروردگار را فرو مینشاند و از مرگ ناگهانی جلوگیری میکند))
(( إن الصدقَةَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ ))
(( صدقه خشم پروردگار را فرو مینشاند.))
(( والصَّدقَةُ بُرهَان ))
(( صدقه نشانهی روشن ایمان صادقانه است ))
(( مَن دُعي فَلم يُجِبْ فقد عَصَى اللَّه ورسوله ))
(( کسی که دعوت شود و دعوت را قبول نکند، بی شک نافرمانی خداوند و پیامبرش را کرده است))
صدقهای که می پردازید خداوند را خشنود کرده و آتش خشم او را خاموش می کنید :
به همین دلیل گاهی انسانهای قوی راضی نمیشوند. اگر نسبت به یک انسان قوی، خطایی از شما سر بزند هر چقدر در پی خشنودسازی اش باشید او خشنود نمیشود و ناگزیر باید از شما انتقام بگیرد، اما خداوند بزرگ و متعال اگر در مقابلش گناهی انجام دهید و دچار لغزش شوید و سزاوار خشم او باشید فوری برایتان راهی باز میکند و آن راه حل خشنود کردن اوست. این خشم خداوندی را میتوان با دادن صدقه فرو نشاند و او را خشنود ساخت، بنابراین:(( إن صدقة السر تطفئ غضب الرب ))
(( صدقهی پنهانی خشم پروردگار را فرو مینشاند ))
(( باكروا بالصدقة فإن البلاء لا يتخطاها ))
(( صبحتان را با صدقه آغاز کنید که رفع بلا میکند ))
حتی برخی از احادیث وجود دارد که به طور کلی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در مضمون آن فرموده است.
(( داووا مرضاكم بالصدقة ))
(( بیماران خود را با صدقه درمان کنید))
انسان اگر احساس ناتوانی در توبه کرد، باید توبه و صدقه را با هم انجام دهد :
انسان وقتی توبه میکند اولین توبه بسیار آسان است و تنها به همین نیاز است که بگوید: خداوندا من به درگاه تو توبه کردم و در این هنگام احساس میکنید کوهی از روی سینه تان برداشته میشود. اما مشکل این جاست که وقتی انسان برای بار دوم مرتکب گناه میشود، در این هنگام قدرت توبه در او ضعیف میشود. راه حل این است که توبه و صدقه را با هم انجام دهید. هر وقت احساس کردید مانعی وجود دارد و چیزی باعث سستی شما در امر توبه میشود توبهی خود را به صدقه مجهز کنید.یکی از خویشان من به نظر میرسید در یک استخر خارج از کشور شنا کرده بود. یک میکرب نادر وجود دارد که باعث عفونت عصب شنوایی میشود و وقتی این عفونت ایجاد شود انسان کر میگردد. پزشک بر اساس دانش خود گفته بود این بیماری بسیار نادر است و شما به آن دچار شده اید و به گمان زیاد شما کر شده اید. او به خانه اش بازگشت و خود را به روی زمین انداخت و مانند کودکان شروع به گریه نمود. جوانی در آغاز جوانی شنوایی خود را از دست خواهد داد. رفته رفته داشت شنوایی اش را از دست میداد. آشفته شد. بیماری داشت شدت میگرفت. در یکی از همین لحظات ترس و وحشت و نگرانی شدید با خداوند خود نیایش نمود و میگفت: خداوندا، اگر مرا شفا بدهی فلان مبلغ را میپردازم. این داستان تقریبا به بیست سال پیش باز میگردد. آن مبلغ برابر با قیمت خانه اش بود. او از نظر مادی وضع خوبی داشت، در حالی که مادرش این سخن او را میشنید گفت: کاری دیگر بکن، نه، مادرش افزود: پس همین الآن این مبلغ را بپرداز. او از شدت ترس بر سلامتی خود به مادرش گفت: چشم همین الآن. او مبلغ مورد نظر را آورد و به مادرش داد. مادرش آن را به فقرا و بینوایان داد. سبحان الله! بیماری اندک اندک عقب نشینی کرد و اکنون او از حس شنوایی تیزی برخوردار است.
خداوند خشنود میشود. این یک نصیحت خیرخواهانه و به خاطر خداست. در حین ارتباط با او دچار گناه میشوید، چه کار میکنید؟ هیچ امیدی باقی نمیماند؟ شخصی به شما میگوید: هیچ امیدی نیست. خشنود میشوید، امیدوارید، هرگز، اما در ارتباط با خداوند بزرگ صدقه خشم او را خاموش میکند و میان شما و بلای الهی فاصله ایجاد میکند و از عذاب او دور مینماید و این صدقه پیش از آنکه به دست فقیری برسد به دست خداوند میرسد. پس هرگاه که راه خداوند را بن بست یافتید و مانعی وجود داشت و یا گناهی سرزد صدقه بدهید.
صدقه مرگ بد را رفع می کند :
(( وتَدْفَعُ مِيتَة السُّوءِ ))
((صدقه مرگ بد را رفع میکند))
باری در یک تعزیه بودم. یکی از علمای بزرگ شام کنار من نشست. آخرین نفری که با او سخن گفت من بودم و از احوال او پرسیدم. او از این خانه بیرون رفت. هنوز از این خانه بیرون نرفته بود که جوانی سوار بر یک خودرو او را دید. او را نمیشناخت. نامش را نمیدانست. به او گفت: استاد با من سوار میشوید؟ به او گفت: خداوند از تو خشنود باشد. با او سوار شد. او را به خانه اش در میسات برد. چهار طبقه را بالا رفت. وارد خانه اش شد. عمامه اش را بیرون میآورد. عبایش را در میآورد. بر بستر دراز میکشد و پس از آن جان به جان آفرین تسلیم مینماید. اگر میخواست تاکسی بگیرد ممکن بود در تاکسی بمیرد و او را به بیمارستان میبردند و در سردخانه میگذاشتند. اما وقتی از خانه بیرون رفت خداوند برایش شخصی را فراهم کرد که به او پیشنهاد داد با او سوار شود. مسالهی دقیقهها همه حساب شده است. انسانی در خانه و در میان خانواده اش میمیرد.
پس صدقه خشم خداوند را خاموش میکند و مرگ بد را دفع میکند. گاهی شخصی در توالت میمیرد. در سرزمین بیگانه میمیرد. او را در سردخانه میگذارند. شخصی در بدترین حالت و خوارترین وضعیت میمیرد. در زشت ترین حالت میمیرد. شخصی در مقابل تلویزیون نشسته است، سیگنال میپرد و میگوید: حتما دزدی پشت بام است. سوزن دیش را کشیده است. بالا میرود و با او درگیر میشود. در راه سوزن دیش از بین میرود و میمیرد. گاهی انسان در حالات سخت و دشواری میمیرد و گاهی بنا به دلایلی بیهوده جانش را از دست میدهد. در حین تماشای فیلم مبتذل میمیرد و انسانی هم در مسجد میمیرد و در حین نماز خواندن جان تسلیم آفریدگار میکند. شخصی در خانه میمیرد. پس مرگ انواعی دارد، اما صدقه مرگ بد را دور میکند. حدیثی دیگر نیز وجود دارد:
(( صنائع المعروف تقي مصارع السوء ))
(( کارهای نیک مانع از مرگ و میر بد میشود ))
هر رویدادی با خواست خدا انجام می شود و ارادهی خداوند از حکمت مطلق است :
در حدیث دیگری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:(( قال رجل : لأتَصَدَّقَنَّ بصدقة ، فخرج بصدقتِهِ ، فوضعها في يدِ سارق فأصبحوا يتحدَّثون : تُصُدِّق الليلةَ على سارق ـ الناس ـ فقال : اللهم لك الحمد ، على سارق ؟ ـ تألم ـ لأتصدقنَّ بصدقة ، فخرج بصدقتِهِ ، فوضعها في يد زانية ، فأصبحوا يتحدَّثون : تُصُدِّق الليلةَ على زانية ، فقال : اللهم لك الحمد ، على زانية ؟ لأتصدقنَّ بصدَقة فخرج بصدقتِهِ ، فوضعها في يد غَنيّ ، فأَصبحوا يتحدَّثون : تُصُدِّقَ الليلةَ على غَنيّ فقال : اللهم لك الحمد ، على سارق ، وزانية ، وغَنيّ ، فأُتيَ ـ في المنام ـ فقيل له : أمَّا صدقتُكَ على سارق : فلعلَّه أن يَسْتَعِفَّ عن سرقته ، وأمَّا الزانيةُ : فلعلها أن تستَعِفَّ عن زِناها ، وأما الغنيُّ : فلعله أن يعتبرُ فينفِقُ مما أعطاه الله عز وجل ))
((مردی گفت: من صدقهای را میبخشم، از منزل بیرون رفت و صدقهای را که نذر کرده بود، در دست دزدی قرار داد، صبح مردم گفتند: (فلانی) صدقهاش را به یک نفر دزد داده است. آن مرد گفت: خداوندا! سپاس و ستایش سزاوار تو است، به دزدی؟ وجدان درد گرفت و با خود گفت: صدقه دیگری را میبخشم، باز با صدقهاش بیرون رفت و آن را به زن بدکارهای داد، صبح مردم گفتند: (فلانی) صدقهاش را به زنی داده که بدکاره است، آن مرد بعد از سپاس خدا گفت: بدکاره ای بود؟ و گفت: صدقه دیگری را میبخشم. این بار که شب بیرون رفت صدقهاش را در دست یک انسان ثروتمندی گذاشت، صبح مردم گفتند: (فلانی) صدقهاش را به یک نفر ثروتمند داده است، آن مرد گفت: خداوندا! سپاس و عظمت برای تواست واین اشتباه از من است که صدقهها را به انسانهای دزد و بدکاره و ثروتمـند میدهم، و غمگین شد، شب در خواب به او گفته شد (غمگین مشو صدقههایت مورد قبول واقع شده است) امّا صدقهای که به آن دزد دادهای امید است که به وسیله آن از دزدی دست بکشد، صدقه دومی هم ممکن است موجب شود که آن زن بدکاره از عمل بد خود توبه کند و صدقهای که به مرد ثروتمند دادهای شاید باعث عبرت او گردد و از آن به بعد از ثروتی که خدا به او بخشیده است، ببخشد))
(( اما صدقه ات قبول شده است ))
این حدیث دقیق است. شما بسیار تلاش نمودید اما این صدقه تان به انسان گمراهی رسید. شما تلاش کردید اما خداوند خواست این صدقه به دست این انسانها برسد، آن هم بنا به حکمتی که فقط خداوند میداند. انسان گمراه وقتی این صدقه را دریافت کرد خجالت کشید و با شرمندگی به درگاه الله توبه نمود و شما میدانید، اما خداوند آگاه تر است. شما تلاش کردید. گاهی انسان اشتباه میکند و با وجود تلاش زیاد ناکام میماند. وقتی اشتباه نمودید این اشتباه از خواست خداوند بزرگ سرچشمه دارد، او خواسته است. هر چیزی که اتفاق افتد خدا خواسته است و هر چیزی که خدا بخواهد همان اتفاق میافتد و ارادهی خداوند به حکمت مطلق او بسته است و حکمت مطلق خداوند بسته به خیر مطلق است. وقتی شما تلاش میکنید ولی گاها تلاش شما به جایی خلاف خواستهی شما منتهی میشود، این ناخواسته ارادهی الهی و عین حکمت و رحمت است.انسان درستکاری تلاش میکند و تلاش میکند و تلاش میکند اما صدقه اش به دست دزدی میرسد. تلاش میکند اما صدقه اش به دست انسان ثروتمندی میرسد. شاید شخصی شما را قانع کند که بینوا است، اما در حقیقت ثروتمند باشد. صدقهی شما قبول است. شما تلاش نمودید و مزد خود را دریافت میکنید. حتی اگر اشتباه کرده باشید این اشتباه شما نزد خداوند بزرگ پاداش دارد و درست است. گاهی انسان دلیل را نمیداند.
من از یکی از علما در گذشته شنیدم که گاهی به زناکاران صدقه میداد و آنان توبه کرده و از خداوند شرم مینمودند. چه کسی به یادش میآورد که او زناکار است! توبه میکرد.
پس من مکلف هستم که صدقه به انسان بینوا بدهم. اما وقتی تلاش میکنم اما به اشتباه، صدقهی من به ثروتمند یا دزد یا زناکاری میرسد، من نمیدانم چه اتفاق میافتد، شاید این انسان توبه کند و ثروتمند از خداوند شرم کند، دزد دست از دزدی بکشد و زناکار زناکردن را رها کند. گاهی سنگدلیها زیاد است. از کسی که به او صدقه میدهد میخواهد که پرهیزکار و پاک و زاهد باشد. این انسان گناه کار چیزی ندارد؟ شما با یاری کردنش دل او را نرم میکنید. شاید صدقه را تنها به کسی بدهید که مدرک خوش اخلاقی، پرهیز، زهد و پاکیزگی دارد؟ خیر، شما تلاش کنید. اما وقتی صدقه به کسی میرسد که سزاوار آن نیست این ارادهی خدا است و حکمتی والا در آن نهفته است. بهترین تعبیر این سخن این است که بگوییم خدایا تو را سپاس و نه مرا؛ چرا که صدقهی من به دست کسی افتاد که سزاوار نبود و من دیگر پاداشی ندارم. من تلاش کردم اما به اشتباه رفتم پس سپاس فقط مخصوص تو است.
خداوند کار را از نظر اندازه، نیت و هدف ارزیابی می کند:
خداوند کار را از نظر اندازه، نیت و هدف ارزیابی می کند:از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
(( سبق درهم مائة ألف درهم ، فقال : رجل وكيف ذاك يا رسول الله ؟ قال : رجل له مال كثير أخذ من عرضه مائة ألف درهم تصدق بها ، ورجل ليس له إلا درهمان فأخذ أحدهما فتصدق به ))
((درهمی از صد هزار درهم پیشی گرفت» اصحاب گفتند: یا رسول الله، این چگونه امکان دارد؟ فرمود: « مردی مال و ثروت فراوانی دارد و از این مال فراوانش، صد هزار (اندکی از) آن را صدقه میدهد و مردی دیگر فقط دو درهم دارد و یکی از آن را در راه خدا صدقه میدهد))
(( سبق درهم مئة ألف درهم ))
((درهمی از صد هزار درهم پیشی گرفت))
عمر انسان به اندازهی کارهای نیک اوست :
آخرین حدیث:
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید:
(( إن صدقة المسلم تزيد في العمر ، وتمنع ميتة السوء ، ويذهب الله بها الكبر والفقر والفخر ))
(( صدقهی مسلمان عمر او را زیاد میکند و مرگ بد را دفع میکند و خداوند به وسیلهی آن تکبر، فقر و فخر فروشی را میزداید ))